کد سوال : 71
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : چرا آمار طلاق در كشورمان زياد شده است؟
پاسخ : T} عوامل طلاق در كشور{T
ارائة هر گونه راه حلي براي پيشگيري و مقابله با مسئله طلاق، نيازمند بررسي ريشهاي و دقيق عوامل جامعهشناختي آن است كه به اختصار به بيان مهمترين آنها ميپردازيم:
1. طبق آمار موجود در مجتمعهاي قضايي خانواده، يكي از مهمترين عوامل طلاق در كشور، ناشي از معضل شوم اعتياد و عواقب ناشي از آن ـ از قبيل بيكاري، فقر، اختلافات خانوادگي و... ـ است.
2. معضلات اقتصادي و اجتماعي از قبيل بيكاري و عدم اشتغال، سطح پايين درآمدها، مشكل مسكن و امكانات رفاهي و... از عوامل مهمي است كه زمينههاي طلاق و جدايي را فراهم ميآورد.
3. تغيير ارزشهاي حاكم بر جامعه از سال 1368 به بعد پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران بازسازي كشور، مدلي براي توسعه اقتصادي و اجتماعي در پيش گرفته شد كه موجب بروز تضادهاي ارزشي و ناهنجاريهاي متعدد گرديد و اين توسعه، نتايجي از قبيل تغيير ارزشهاي اجتماعي را در پيداشت: از سنّت به سوي مدرن، از سادهزيستي به تجمّل، از كمك و ياري و ايثار و گذشت براي جامعه و حتي خانواده به سودجويي فردي، از ارزش قناعت به ارزش ثروت، از انسجام به فردگرايي و از ارزش دين و خدا به ارزش پول و دنيا. يكي از عواقب شوم تغيير ارزشها، سست شدن بنياد و كانون خانواده و گسترش طلاق است.
4. هجوم شوم فرهنگي افسار گسيخته و سراپا مبتذل و بي بندوباري غرب، تمامي اركان جامعه از جمله خانواده را مورد تهديد قرار داده است. فرهنگ غرب ـ كه ريشه در فردگرايي و اصالت لذت و... دارد ـ انحطاط اخلاق و فروپاشي كانون خانواده را براي ساير جوامع نيز به ارمغان آورده است.
پس زماني كه مشكلات و معضلات اقتصادي، بيشتر خانوادهها را در فشار قرار داده باشد و از طرف ديگر، ارزشهاي اسلامي و تعهّدات اخلاقي ـ از قبيل ايمان، توكل، قناعت، صبر و احساس مسئوليت نسبت به اعضاي خانواده ـ نيز در اثر تغيير ارزشهاي حاكم بر جامعه و تهاجم فرهنگي دگرگون شده باشد، جامعه با سست شدن اركان خانواده و بروز طلاق مواجه ميشود.
تحقّق كامل عدالت اجتماعي و حلّ نيازهاي اساسي جامعه از نظر اقتصادي، حقوقي، فرهنگي، اجتماعي و بالاخره ايجاد و گسترش مراكز مشاوره براي حل مشكلات و اختلافات خانوادگي و برخي اقدامات ديگر در مجتمعهاي قضايي خانواده، براي پيشگيري از جدايي خانوادهها قابل توجه است. اميد ميرود با حل عوامل طلاق ـ كه در منابع اسلامي به عنوان مبغوضترين حلال خداوند نام برده شده و آثار و پيامدهاي منفي بسيار زيادي بر جامعه دارد ـ به هيچ وجه شاهد چنين معضلي در جامعه اسلامي نباشيم.
کد سوال : 72
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : دانشجو کيست و دانشجوي نمونه داراي چه ويژگيهايي است؟
پاسخ : T} دانشجوي نمونه{T
دانشجوي نمونه و ايده آل از ويژگيهاي زير برخوردار است:
1. نخستين ويژگي يك دانشجوي نمونه، خوب درس خواندن و تلاش جهت ارتقاي علمي است. بايد تمام همت خود را صرف تحصيل علم نموده و در پي دانش اندوزي باشد. دانشجوي واقعي لحظه لحظة زندگياش، يك اندوخته علمي را در پي دارد و هميشه به دنبال كسب معرفت است. اگر شخصي در اين مسير گام بر دارد و چنين زندگياي داشته باشد، يك دانشجو است. ولي به هر ميزان كه در پي اندوختن معرفت و تحصيل دانش باشد و وقت و همّت خود را در اين راه صرف كند, به همان ميزان از ويژگي دانشجو بودن برخوردار است. از اين رو دانشجو بايد بكوشد در برنامه ريزي و تنظيم كارهاي روزانه، بيشتر وقت و تلاش خود را صرف تحصيل علم و دانش كند.
مقام معظم رهبري در اين باره ميفرمايد: «يکي از فرايض حتمي براي اين نسل، عبارت از تقويت بنيه علمي کشور است. اگر علم نداشته باشيم، اقتصادمان، صنعتمان، حتي مديريت و مسائل اجتماعي مان عقب خواهد ماند. براي مقابله با آنها (دشمنان) علم لازم است. اگر بخواهيد از لحاظ علمي پيش برويد بايد جرأت نوآوري داشته باشيد، استاد و دانشجو بايد از قيد و زنجير، جزمگيري تعريفهاي علمي القا شده و دائمي دانستن آنها خلاص شوند... آن وقتي که علم با هدايت، ايمان و عواطف صحيح و معرفت روشن بينانه و آگاهانه همراه شود، معجزههاي بزرگي ميکند و کشور ما ميتواند در انتظار اين معجزهها بماند». V}ديدار دانشجويان، دانشگاه صنعتي اميرکبير 9/2/79 {V
2. دومين ويژگي دانشجوي مطلوب، كسب آمادگي براي ارائه خدمات، مطابق با نياز اجتماعي و علاقه فردي است؛ يعني، هدف او از درس و تحصيل خدمتگزاري باشد، نه صرف اندوختن علم. بيترديد امروز هيچ خدمتي بهتر از به كارگيري دانش در مسير برآوردن نياز جامعه و پيشرفت اهداف اسلام نيست. اگر دانشجوي مسلمان با تحصيل دقيق و صحيح و كارآمد، بتواند تئوري نو و طرح جديدي به بازار انديشه و صحنه خدمات ارائه كند، بزرگترين خدمت را به دين و انسانها كرده است. افسوس كه امروز عدهاي از تحصيل واقعي غفلت كرده و در پي مدرك و رسيدن به شغل و... در تلاش هستند و عده اي ديگر از زاويه ارائه خدمت و به كارگيري دانش خويش و كاربردي كردن به آن نمينگرند! در حالي كه فرهنگسازي, مستحكم ساختن بنيانهاي فني و مهارتي جز از تحصيل كردگان توقّع نيست.
3. ويژگي سوم دانشجوي حقيقي، ارتقاي سطح معنويت فردي و به دنبال آن ارتقاي كيفي امور معنوي دانشگاه و جامعه است. وي بايد در برنامه زندگي معنوي خود نيز باعث پيشرفت گردد و همچون يك الگو عمل كند. لذا برخوردار بودن از صفات عالي اسلامي و انساني ـ مانند ادب, تقوا, عبادت و بنده خدا بودن، صداقت، پاكي, صفاي دل, خيرخواهي, دورانديشي, حسن تدبير و در يك كلام نيكي سيرت و... و دعوت ديگران به اين سمت (با عمل و حرف) ـ بايد از برنامههاي دانشجو باشد.
مقام معظم رهبري ميفرمايد: «[دانشجو بايد] از نظر اخلاقي و معنوي و احساسات لطيف انساني بينظير باشد... دانشجو يک روشنفکر تمام عيار مسلمان است، متدين است». V}ديدار دانشجويان نمونه و ممتاز دانشگاهها، 7/9/81{V
4. هوشياري و تيزبيني و داشتن قدرت تحليل سياسي و قبل از آن آگاهي صحيح و دقيق از پديدههاي اجتماعي و اتخاذ موضع آگاهانه و صحيح و بجا و مناسب و برخاسته از مباني اسلامي، از ديگر ويژگيهاي دانشجوي مسلمان و از ضروريات زندگي دانشجويي است. جامعه از يك دانشجو انتظار دارد افزون بر تدبير و تفكر در مورد پديدهها و امور سياسي به صورت آگاهانه بر روي آنها تأثير بگذارد و مردم را در اين مواقع هدايت و راهنمايي كند؛ وي بايد بر پايه مباني ديني و اعتقادي خويش و بر اساس اطلاعات دقيق و صحيح (نه گفتههاي خياباني و شايعات اتوبوسي) به تحليل صحيح و مناسب از اين پديدهها بپردازد و در برابر آن براي خود اتخاذ موضع نمايد به تعبير كوتاه از دانشجو انتظار نيست كه در بند افكار ديگران و تصميمات حزبي و گروهي باشد. او شخصي آگاه و تحصيل كرده است و بايد براي خود قدرت تحليل و تبيين داشته باشد.
در يک جمعبندي، خصوصيات دانشجوي واقعي و مطلوب را ميتوان از ديدگاه مقام معظم رهبري چنين بيان كرد: «به نظر من، جوانان انقلابي دانشگاه ـ چون بحث دانشجو را داريم ـ سعي کنند خوب درس بخوانند؛ خوب فکر و معرفتشان را بالا ببرند. سعي کنند در محيط خودشان اثر بگذارند؛ فعال باشند نه منفعل. روي محيط خودشان اثر فکري و رواني بگذارند؛ اين شدني است. يک جوان گاهي اوقات ميتواند مجموعة پيرامون خودش را ـ کلاس، استاد و دانشگاه را ـ زير تأثير شخصيت معنوي خودش قرار بدهد. البته اين کار با سياسي کاري به دست نميآيد؛ با معنويت به دست ميآيد؛ با صفا به دست ميآيد؛ با استحکام رابطه با خدا به دست ميآيد.
عزيزان من! رابطه با خدا را جدّي بگيريد، شماها جوانيد، به آن اهميت بدهيد، با خدا حرف بزنيد، از خدا بخواهيد، مناجات، نماز، نماز با حال و با توجه براي شما خيلي لازم است؛ مبادا اينها را به حاشيه برانيد». V}بيانات رهبر معظم انقلاب در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه تهران، 22/2/1377{V
کد سوال : 73
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : چرا دانشجويان فعلي ما از دانشجوي آرماني اين قدر فاصله دارند؟ وظيفة ما در اين باره چيست (يعني اول فاصله خود و سپس اطرافيانمان را چگونه با دانشجوي آرماني کم کنيم)؟
پاسخ : T} فاصله با دانشجوي آرماني{T
با وجود تحوّلات عميق و سازندهاي که به برکت انقلاب اسلامي و برنامههاي متعدد در خصوص دانشگاهها انجام شده، هنوز در بسياري از زمينهها با دانشگاه اسلامي و دانشجوي مطلوب فاصله هست. در تبيين چرايي اين موضوع ميتوان به علل متعددي اشاره كرد؛ از جمله:
1. تعدد مراکز تصميم گيري در دانشگاهها و فقدان استراتژي و راهبرد فرهنگي معين و کارآمد در اين زمينه ها؛
2. غلبه کميت بر کيفيت؛
3. تدريس محوري به جاي پژوهش محوري؛
4. ضعف در ارائه مناسب علوم انساني و عدم توجه کافي به اين علوم در کشور؛
5. فقدان تکريم لازم و رعايت شئونات مادي و معنوي اساتيد؛
6. بيکاري و يا عدم تناسب شغلي دانش آموختگان دانشگاهي با رشتة تحصيلي آنها؛
7. ضعف ارتباطات و تعاملات دانشگاه با واقعيات جامعه در زمينههاي مختلف انساني، صنعتي و...؛
8. مدرک محوري و مدرک گرايي؛
9. غلبه آموزش و نبود پرورش و تربيت صحيح در نظام آموزشي کشور؛
10. فقدان يا کمبود ارتباطات علمي اساتيد و دانشجويان با حوزههاي علميه از يک سو و با عرصههاي علمي جهاني از سوي ديگر؛
11. عدم دقت کافي در گزينش اساتيد و نظارتهاي کارآمد در دوران اشتغال آنان در دانشگاه از نظر علمي و اخلاقي.
در چنين شرايطي وظيفه هر دانشجويي اين است که بكوشد با برنامهريزي دقيق و پرداختن به اولويتها و با استعانت از خداوند، ويژگيهاي لازم براي دانشجو را در خود پياده كند. در چنين صورتي ضمن اصلاح و ارتقاي خود به سطوح بالاتر، از نظرعلمي و معنوي، نسبت به محيط اطراف خود احساس وظيفه ميكند و با گسترش روحيه اصلاح و ارتقاي کارآمدي دانشگاه خواستههاي قانوني خود را از مسئولان پيگيري مينمايد.
کد سوال : 74
موضوع : سياسي و انديشه سياسي
پرسش : بينش دانشجويي را نسبت به مسائل سياسي و فرهنگي، چگونه بالا ببريم؟
پاسخ : T} بينش و تحليل دانشجويي{T
مشاركت و تحليل سياسي، حق طبيعي هر كسي است. مشاركت در امور سياسي، بدون تحليل قضايا و بدون تفسير و تأويل رفتارِ شخصيتها، دولت و گروهها (حزب)، امري غير محتمل است و تنها، ارزشي نمادين دارد. بنابراين موضوعات سياسي، بايد با روشهاي علم سياست، تجزيه و تحليل شوند؛ نه با نظرِ شخصي. تحليل حوادث سياسي، بدون داشتن دانش و آگاهي سياسي، ناكار آمد است. در حيطة معرفت سياسي آنگاه ميتوانيم به درستي نظر دهيم كه اطلاعاتي در چهار حوزه سياسي داشته باشيم و منابع مربوط به آنها را مطالعه كرده باشيم. قبل از ورود، چند مطلب باعث رشد و آگاهي سياسي دانشجويان ميشود، بيان ميگردد:
1. برگزاري جلسات علمي و دعوت از صاحبنظران، براي بازگويي ديدگاههاي علمي در هر زمينه؛
2. ايجاد خانه مطبوعات در محيطهاي دانشجويي؛
3. برگزاري ميزگردهاي سياسي، علمي و فرهنگي از سوي خودِ دانشجويان؛
4. فعال كردن تابلوهاي اطلاعرساني براي آگاهي از خبرهاي علمي و سياسي؛
5. ايجاد تريبون آزاد براي دانشجويان؛
6. مطالعه كتابها و مجلههاي سياسي؛
7. مطالعه نظريّات شخصيتهاي سياسي و احزاب و گروهها.
در حيطه معرفت سياسي، شناخت چهار حوزه و تفكيك آنها، مهم به نظر ميرسد:
T} 1. حوزة علم سياست: {T اين حوزه مجموعهاي است از نظريهها، فرضيهها و قضاياي اثباتپذير و ابطال شدني است.
T} 2. حوزة علم به حوادث سياسي: {T اين حوزه، از سويي كل تاريخ سياسي را در برميگيرد و از سوي ديگر پيشبيني حوادث سياسي در اين حوزه قرار دارد. البته بين علم به درستي حوادث گذشته، با علم به وقوع حوادث آينده، تفاوتي ماهوي وجود دارد؛ زيرا علم به حوادث گذشته، از روششناسي (متدولوژي) علم تاريخ پيروي ميكند؛ ولي پيشبيني حوادث آينده، نيازمند تلفيق علم و فن و هنر و مشروط است و لذا بيشتر معرفتي شخصي تلقّي ميشود.
T} 3. حوزة تحليل سياسي: {T تحليل سياسي حق طبيعي همه افراد جامعه است و نميتوان كسي را از تحليل كردن مسائل جامعه و مسائل سياسي باز داشت؛ زيرا رشد و توسعه سياسي، فرهنگي و اجتماعي هر كشور، با مشاركت فعّال همة اقشار، در امور سياسي صورت ميگيرد. معرفت و مشاركت سياسي به دست نميآيد؛ مگر با تحليل حوادث بررسي شخصيت سياستمداران و شناخت رفتار دولت و احزاب و گروههاي سياسي. البته بديهي است ميزان اعتبار وارزش تحليل هر کس، بستگي به وسعت اطلاعات، رعايت اصول ومباني تحليل و... دارد.
T} 4. حوزة آرا و انديشههاي سياسي: {T نميتوان كسي را يافت كه در مسائل سياسي اظهار نظر كند؛ ولي داراي آرا و نظريات سياسي نباشد. آراي سياسي، در «جامعه» قوام ميگيرند. خاستگاه رسيدن به نظريّات سياسي، تنها از علم سياست نشأت نميگيرد؛ بلكه دهها عامل ديگرـ مانند جهانبيني، موقعيت شغلي، رفاقتها، جنسيت، سن، علاقه به شخصيتهاي سياسي، نوع مطالعات، وضعيت اقتصادي و... ـ نيز در اين امر دخيل است.
بين آراي سياسي و انديشة سياسي نيز فرق هست؛ كسي كه آراي سياسي دارد، وقتي ميرود، آراي خود را نيز با خود ميبرد، اما كسي كه انديشه سياسي دارد، وقتي كه نيست، انديشههايش ميماند و كم و زياد مورد توجه ديگران قرار ميگيرد.
T} مراحل تحليل سياسي {T
در ادبيات سياسي، تحليل سياسي عبارت است از تجزيه پديده به اجزاي تشكيل دهنده، شناخت اجزا و ارتباط آنها با يكديگر و شناسايي كليت پديده مورد بررسي. مشاهده و بررسي و شناخت كامل اجزا، بايد به دقت انجام شود و تأثيرات هر يك بر ساير اجزا شناخته شود.
هر تحليل سياسي از چهار مرحله تشكيل ميشود:
T} 1. جمعآوري اطلاعات و اخبار: {T هر تحليلگر بيش از هر چيز و پيش از هر عملي، نيازمند اطلاعات و آگاهيهاي لازم درباره موضوع مورد بررسي است. همه اطلاعات و منابع، ارزش يكسان ندارند. V}نگ: دكتر عزتاللّه نادري و دكتر مريم سيف نراقي، روشهاي تحقيق در علوم انساني {V
T} 2. تعيين هدف: {T تعيين هدف و محدود كردن ابعاد بررسي پديده، موجب به نتيجه رسيدن تحليل ميشود. پس از تعيين هدف و ابعاد آن، بايد سؤالهاي مناسبي درباره موضوع مورد نظر طرح شود تا به دنبال پاسخ آنها، برآيد.
T} 3. انتخاب روش: {T شناخت و تحليل پديدههاي سياسي ـ اجتماعي از يك راه مشخص به دست نميآيد؛ زيرا هر موضوعيـ بسته به ماهيت و محتواي آنـ شيوه خاصي را ميطلبد. مثلاً براي شناخت علل تورّم، نميتوان به شيوه شناخت علل نا به سامانيهاي ترافيك عمل كرد. انتخاب روشي نامناسب، موجب تحليل غير واقعي و نتيجهگيري غلط ميشود.
T} 4. جمعبندي: {T جمعبندي بايد به گونهاي باشد كه ضمن بيان خلاصه مراحل طي شده، نتيجه لازم و تصويري همه جانبه از موضوعِ موردِ بررسي نشان دهد. تحليلهاي يك جانبه و تك بعدي، معمولاً واقعبينانه نيست و نميتواند پاسخگوي سؤالات و ابهامات باشد و يا حتي مقدمه و راهنماي مناسبي براي موضعگيريهاي سياسي قرار گيرد.
T} ويژگي تحليلگر{T
تحليلگر خوب، بايد داراي ويژگيهايي باشد كه مهمترين آنها عبارت است از:
T} 1. واقع بيني: {T تحليلگر بايد به دور از اغراض شخصي و پيشداوريها و بدون دخالت تمايلاتِ خود، با واقعبيني به تحقيق بپردازد. قويترين عاملي كه انسان را از خطاها و لغزشها باز ميدارد و او را به سمت واقعبيني هدايت ميكند، تقوا است. قرآن كريم ميفرمايد: «A} يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانًا{A ؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد! اگر تقواي خدا پيشه كنيد، خداوند به شما قدرت تشخيص حق و باطل ميدهد». V}انفال(8)، آية 29{V و نيز ميفرمايد: «A} وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللّهُ{A ؛ تقواي خدا را پيشه و روش خود قرار دهيد؛ چرا كه خداوند شما را آموزش ميدهد». V}بقره(2)، آية 282 {V
T} 2. اجتناب از ظن: {T هر گونه شناخت، تحليل، جمعبندي و موضعگيري، بايد مستند و مبتني بر علم باشد. نميتوان ظن را پايه تحليل قرار داد. خداوند ميفرمايد: «A} إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْني مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا{A »؛ «همانا گمان [شما را] اندكي از حق بينياز نميسازد». V}يونس(10)، آيه 36. {V
T} 3. پيروي نكردن از هواي نفس: {T عامل بسياري از انحرافها و خطاها، خودمحوري و بيتوجهي به واقعيتها و پيروي از اميال و هواهاي نفساني است.
T} 4. پرهيز از پيروي كوركورانه: {T مطالب رسانههاي استكباري و حتي تحليلگران داخلي، بايد به دقت بررسي شود. تحليلگر بايد فارغ از طيفهاي رسانهاي، بر اساس اسناد و مدارك و واقعيتها به بررسي پديدههاي سياسي بپردازد. اگر كسي توان و قدرت تحليل مسائل سياسي و اجتماعي را به صورت دقيق و مستدل دارد، با گذراندن مراحل پيش گفته و داشتن ويژگيهاي تحليلگري، ميتواند تحليل سياسي ارائه نمايد؛ اما اگر چنين تواني ندارد، يا امكانات لازم و اطلاعات كافي در اختيارش نيست، بايد به منابعي مراجعه كند كه داراي اين ويژگيها باشند. بايد از تحليلهاي دشمنان خارجي و داخليـ كه از طريق امواج راديويي و برخي مطبوعات، به تحريف حقايق و وارونه جلوه دادن واقعيتها ميپردازند ـ پرهيز شود. V}نگ: فرامرز رفيع پور، توسعه و تضاد ـ آناتومي جامع؛ جواد منصوري، شناخت و تحليل سياسي. {V
T} 5. به كارگيري اصول مكتبي: {T در تحليل حوادث و وقايع، بايد اصول و ارزشهاي ديني را ملاك قرار داد و در تمامي مراحل تحليل و نتيجهگيري در نظر داشت.
کد سوال : 75
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : دليل وجود بنياد شهيد و بنياد جانبازان و برخورداري خانوادههاي شهدا و جانبازان، از امتيازات خاص چيست؟
پاسخ : T} امتيازات ايثارگران{T
تشكيل چنين بنيادهايي و قراردادن سهميه براي اين عزيزان، يكي از وظايف و افتخارات حكومت اسلامي است كه جمهوري اسلامي ايران نيز تا حدودي توانسته اين وظيفه را انجام دهد و همه مسئولان نظام نيز بر عمل به اين وظيفه و رسيدگي به مشكلات اين عزيزان تأكيد و به آن مباهات ورزيدهاند. دلايل متعددي پشتوانه اين اقدامات است كه مهمترين آنها عبارت است از:
يكم. اجراي عدل و قسط؛ اقتضا ميكند به هر فردي، براساس ميزان خدمات و اقداماتي كه براي جامعه انجام ميدهد، توجّه شود تا حق متناسب خود را دريافت كند. رزمندگان سلحشوري كه جان بر كف نهادند و با ايثار و فداكاري خود، امنيت ملي، تماميت ارضي و منافع ملي كشور را از هجوم بيگانگان حفظ كردند، اين حماسه را به قيمت جان خود يا قسمتي از اعضاي بدن خود و يا از دست دادن بهترين سالهاي خود در زندانهاي دشمن آفريدند. پس براساس عدل وانصاف، حكومت اسلامي بايد متولّي امور زندگاني آنها و جبران خسارتهاي وارده باشد.
حضرت علي(ع) در فرمان خود به مالكاشتر مينويسد: «هرگاه كسي از سپاه تو به درجه شهادت رسيد و يا شخصي از دشمنانت بر اثر قتل و جرح، به گرفتاري شديد مبتلا گرديد، همانند وصي دلسوز و مورد اعتماد، كارهاي خانواده آنان را اداره كن تا اثر فقدانش در ميان اهل بيت او ظاهر نگردد. V}بحارالأنوار، ج 77، ص 251 {V
در پيمان صلح امام حسن(ع) آمده است: «معاويه موظف است همواره از خراج دارابگرد، مبلغ يك ميليون درهم تسليم حسن بن علي نمايد تا ميان بازماندگان شهداي جنگ جمل و صفين ـ كه در ركاب امام علي(ع) كشته شدند ـ تقسيم شود».
بنا بر مطالبي كه گفته شد، هرگونه كوتاهي در رسيدگي به امور اين عزيزان، ظلم به حقوق مسلم آنان شمرده شده و منافي عدل و قسط است. چگونه ميتوان كساني را كه در راه تأمين امنيت و آسايش ديگران و حفظ كيان اسلامي، بهترين شخص خود را ـ كه از همه لحاظ تأمين كننده زندگي آنها بوده ـ از دست دادهاند يا معلول و مجروح شدهاند و يا بهترين سالهاي عمر خود را در زندانهاي دشمن گذراندهاند و گرفتار عقبماندگي اقتصادي و تحصيلاتي و... شدهاند، با افرادي مرفه مساوي دانست كه در پشت جبههها در سايه امنيت و آرامش ناشي از فداكاري اين عزيزان، به زندگي خود پرداخته و از همه مواهب دولت اسلامي برخوردار شدهاند؟ آيا اين ظلم و بيعدالتي نيست؟!
دوّم. غيير اوضاع و شرايط اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، امنيتي و... نيز حائز اهميّت است. براساس قوانين حاكم در آن زمان، غنايم حاصل از جنگها ـ اعم از سلاح و زيورآلات و... ـ بين رزمندگان توزيع ميشد و كساني كه در جنگ حاضر نبودند، بهرهاي نيز نداشتند. ابن ابي الحديد از ابوالاسود دئلي روايت ميكند: پس از پيروزي امام علي(ع) در جنگ جمل، آن حضرت وارد بيتالمال بصره شد و تمام آن را كه بسيار زياد هم بود، بين سپاهيان خود تقسيم كرد. مردي كه در جنگ شركت نكرده بود، تقاضا كرد كه به او هم سهمي بدهند. امام(ع) سهم خود را به او بخشيد. در زمان ما، به علت تغيير اوضاع و شرايط زمانه و تغيير شيوه تأمين امنيت مردم و مديريت اقتصادي و...، ديگر نميتوان مثلاً سلاحهاي به دست آمده در جنگ ـ مثل هواپيما و توپ و تانك و... ـ يا منابع عظيمي را كه از دشمن به دست ميآيد يا باز پس گرفته ميشود، بين رزمندگان تقسيم كرد. اين كار، اگر هم شدني باشد، خلاف مصلحت حكومت اسلامي است؛ ولي بايد حداقل به ميزان ساير افراد جامعه، امكانات پيشرفت و وسايل مورد نياز اين عزيزان تأمين گردد.
سوم. يكي از اصول و استراتژيهاي حضرت علي(ع) در چگونگي ادارة جامعه، استفاده از اصل تشويق است: «H} ازجر المسيء بجزاء المحسن{H »؛ «خطاكار را با پاداش دادن به درست كار، باز دار». آن حضرت در نامة خود به مالكاشتر ميفرمايد: «هميشه سپاهيان را تشويق كن و كارهاي مهمي را كه انجام دادهاند، بر شمار؛ زيرا يادآوري كارهاي نيك، شجاعان سپاه را به حركت بيشتر وا ميدارد و آنان را كه تنبلي ميكنند، به كار تشويق مينمايد ...».
در واقع، ارائه خدمات به اين عزيزان، تشويق ساير افراد جامعه براي خدمت و جانفشاني در راه حفظ حكومت و جامعه اسلامي و ايجاد روحيه و اطمينان است تا مردم و حكومت، رشادتهاي آنان را ارج نهند و در مواقع نياز، دوباره با اطمينان و فراغت خاطر از آينده خانواده خود، به ميدانهاي نبرد بشتابند.
اين گونه اقدامات در كشورهاي غيراسلامي نيز انجام ميشود. آنان به مقام كشتگان خود و رزمندگان خود ارج مينهند و براي اين كار، بودجههاي كلان اختصاص ميدهند. زندگي و آينده شغلي آنان را تضمين ميكنند و تعهد و وفاداري آنها را نسبت به كشورشان ميستايند و در گزينشها امتياز قائل ميشوند.
چهارم. تبعيض در جايي است كه همة افراد از همه جوانب با هم مساوي باشند و يكي يا عدهاي بر بقيه ترجيح داده شوند؛ در حالي كه در اينجا مسئله چنين نيست. اينان با كمال خلوص، تمام هستي خود را در راه خدا و براي دفاع از امنيت و استقلال و منافع و مصالح كشور اسلامي دادهاند و با تمام كوتاهيها و مشكلات، باز هم مدافع اصلي نظام اسلامي هستند. با بيان اين مسئله ديگر كسي بدبين نميشود و به تبليغات دشمن براي ايجاد بدبيني نسبت به اين عزيزان، گوش نميدهد و مقام آنها را ارج مينهد.
پنجم. روح حاكم بر جامعه اسلامي و سيره و گفتار اهلبيت(ع)، نشان دهنده و تأييد كنندة اين اقدامات است كه به نمونههايي از آنها اشاره شد.
کد سوال : 76
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : دانشگاه اسلامي يعني چه؟ چه مؤلفههايي دارد؟ آيا به صرف گنجاندن چند درس معارف و تاريخ اسلام و ... در سر فصل دروس و احياناً آويزان کردن چند تابلو در دانشگاه ميتوان دانشگاه را اسلامي کرد؟
پاسخ : T} اسلامي شدن دانشگاه ها{T
بحث اسلامي شدن دانشگاه ها، يکي از مهمترين اهداف انقلاب اسلامي در بعد فرهنگي آن و از نيازها و ضرورتهاي اساسي جامعة ما است. از ابتداي انقلاب نيز تاکنون گامهاي مثبتي در اين زمينه برداشته شده؛ اما با اين همه نسبت به اهداف انقلاب اسلامي و جايگاه شايسته دانشگاه در اين امر، با کاستيهاي فراواني روبهرو است. اكتفا به برخي امور مانند گنجاندن چند درس و يا مسائل ظاهري، هر چند امري لازم است اما به هيچ وجه کافي نيست و انتظارات جامعه از يک دانشگاه اسلامي را برآورده نميسازد.
T} ويژگيهاي دانشگاه اسلامي: {T
بايد روح حاکم بر دانشگاه و محتواي آموزش و سياستها، مديريتها و برنامه ريزيها از تعاليم عالي اسلامي سرچشمه بگيرد. مسئولان، اساتيد و دانشجويان با مباني فکري و عقيدتي اسلام عميقاً آشنا شده و از نظر روش و عملکرد، ميزان و ملاک آموزههاي ديني باشد. چنين دانشگاهي بايد سرشار از نشاط، پويايي، ايمان و اخلاص باشد و هدف و انگيزه همگان، تعالي و تکامل خود و اجتماع و پيشي گرفتن در علم و ترقّي کمّي و کيفي آن باشد. رفع نيازهاي نظام اسلامي و قطع وابستگيهاي علمي و فني و جبران عقب ماندگيها از
هدفهاي مهم دانشگاه اسلامي است. نوآوري و به کار گرفتن تمام نيرو و انديشه در راه توليد علم، از ويژگيهاي ديگر آن است.
هر دانشجو ميتواند با مطالعة عميق مباني ديني و اسلامي آراسته شدن به فضايل اخلاقي و الهي، ايجاد ارتباط با ديگر دانشجويان، انتقال افکار و انديشههاي خود به يکديگر، داشتن اتّحاد و موضعگيريهاي مناسب در موارد ضروري و از همه مهمتر تلاش پيگير علمي و فتح قلههاي دانش، در تحقّق اين مهم ميتواند نقش مؤثري ايفا كند.
آنچه که مقام معظم رهبري تحت عنوان «نهضت نرم افزاري» مطرح فرمود، يک شرط واقعي و مهم براي تحقق اين هدف مهم است و وظيفه ما توليد علم و دانش در اين عرصه است.
مؤلفههاي ديگر دانشگاه اسلامي ـ كه بايد در پي تحقق آنها بود ـ عبارت است از:
1. علم و تخصص، 2. معارف ديني، 3. اخلاق و تهذيب، 4. خودباوري و اعتماد به نفس، 5. استقلال و اتكاي ذاتي در عين استفاده از يافتهها و تجارب ديگران، 6. جامعنگري و بينش اجتماعي و سياسي، 7. آرمانگرايي و هدفداري، 8. تعهد و دلسوزي در راستاي اصلاح و سامان بخشيدن به امور جامعه.
بنابراين تعهد و تخصّص، دو مؤلفه لازم و همراه در دانشگاه اسلامي هستند. V}جهت مطالعه بيشتر ر.ک: فصلنامه دانشگاه اسلامي، سال ششم، ش 15؛ فصلنامه دانشگاه اسلامي، سال هفتم، ش 17، 18 و 19؛ مجموعه دانشگاه اسلامي و رسالت دانشجوي مسلمان، روابط عمومي نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها؛ دانشگاه و دانشگاهيان از ديدگاه امام خميني، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني {V
کد سوال : 77
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : چرا تعداد الگوهاي اعتقادي و عملي در فرايند اسلامي شدن دانشگاهها اندك هست؟
پاسخ : T} اسلامي شدن دانشگاهها{T
آنچه كه از دانشگاه در نظام اسلامي انتظار ميرود، اين است كه دانشگاه «اسلامي» باشد و اين قيد ـ با توجه به جايگاه و كاركردهاي مهم دانشگاه در جامعه ـ بسيار با اهميت و قابل توجه است. دانشگاه نقطه اساسي هر جامعه و كشور است و اگر اصلاح شود, آينده آن جامعه اصلاح خواهد شد. اگر خداي نكرده، محل تربيت متخصصان مسلمان و متعهد نباشد, دانشگاه مطلوب انقلاب نبوده و موجب عدم پيشرفت و به تباهي شدن جامعه و وابستگي خواهد بود. بر اين اساس دانشگاه مطلوب انقلاب، با دو شاخص علم و ايمان سنجيده و
مشخص ميشود. رهبر معظم انقلاب ميفرمايد: «در دانشگاه اسلامي, علم با دين, تلاشگري با اخلاق و تضارب افكار با سعه صدر و تنوع رشتهها با وحدت هدف و كار سياسي با سلامت نفس, تعمق و ژرفنگري با سرعت عمل و خلاصه دنيا با آخرت همراه است» V}روزنامة رسالت, 5/7/1375 {V و «از شاخصههاي اسلامي شدن دانشگاه ها, علمي شدن آنها است, عميق شدن خود باور بودن و اتكا به نفس داشتن دانشجو و استاد, از جمله نكات بارز دانشگاه اسلامي است, در دانشگاه اسلامي تدين و دين باوري وجه غالب است و در
آن ايستادگي بر روي اصول, تسليم ناپذيري در برابر دشمن و عزم و اراده در برابر تهاجم فرهنگي به زير بناي مستحكم فكري است. دانشگاه اسلامي شكوفا و پر نشاط است و در آن علم و عالم عزيز و باكرامتاند, دانشجو به قصد قربت درس ميخواند و مظاهر فسق و فساد در آن وجود ندارد. بنابراين لازمه علمي شدن دانشگاهها اسلامي شدن آنهاست». V}روزنامة جمهوري, 7/12/1376{V
بنابراين دانشگاه مطلوب بايد اين چنين محلي باشد. اما آيا در عمل اين ايده آلها و ارزشها تحقق يافته است؟ متأسفانه به رغم تلاشها برنامهريزيها و مجاهدتهاي فراوان در اين زمينه و دستاوردهاي بسيار مثبت و ارزندة آن، هنوز تا رسيدن و دستيابي به اين هدف و جايگاه مطلوب راه طولاني مانده است. رهبر معظم انقلاب ميفرمايد: «دانشگاه هنوز اسلامي نشده است ... اين نميشود مگر با يك تحول عميق, بنيادي, دل سوزانه, بلند مدت, برنامهريزي شده و همه جانبه». V}فصلنامه فرهنگي, شمارة 21, بهار 1375, ص 174 {V
T} دلايل اسلامي نشدن دانشگاهها{T
عوامل متعدد خارجي و داخلي، نواقص و نارسائيهاي نظام آموزشي, عدم تحقّق كامل وحدت حوزه و دانشگاه, تهاجم فرهنگي و... در اين امر موثر است.
به نظر ميرسد آنچه در اين فرآيند نقش اساسي دارد، عدم اجماع فکري ميان مسئولان اجرايي کشور با مسئولين و دست اندرکاران دانشگاههاست. که متأسفانه بخشهايي از اين مجموعه کلان، يا اصلاً به اسلامي شدن دانشگاهها معتقد نبوده و يا اينکه درک درستي از ضرورت اين موضوع ندارند. نتيجه طبيعي اين مسئله، ناکارآمدي و عدم موفقيت نظام اسلامي در اسلامي کردن دانشگاههاست.
تا زماني که تمامي مجموعههاي تأثيرگذار بر دانشگاهها، به اسلامي کردن آنها نينديشند و براي آن ارزش قائل نشوند، توفيق کامل حاصل نميشود.
پس اولين گام، هماهنگي کامل و اجماع فکري و حدت نظر تمامي مسئولان و دست اندرکاران دانشگاهها است که در صورت تحقق اين مسئله قطعاً ميتوانيم جهش عظيمي در اين زمينه داشته باشيم، البته مسئله برنامهريزي و يافتن الگوهاي مناسب و مفيد نيز به عنوان گام بعدي اقدام ضروري و مهم است که بايد از سوي کارشناسان متعهد و متخصص صورت پذيرد. گفتني است دانشگاه و دانشجويان ما ـ چه نسبت به قبل از انقلاب و چه در مقايسه با ساير كشورهاي ديگر ـ از وضعيت بسيار بهتري برخوردار بوده و دانشگاههاي ما پر است
از جوانان متعهد و انقلابي و پاي بند به اصول و ارزشهاي اسلامي و اساتيد متعهد و متخصص.
کد سوال : 78
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : نظر شما در مورد مختلط بودن کلاسها چيست؟ چه ضررها فايدههايي دارد؟
پاسخ : T} اخطلاط در دانشگاهها{T
به نظر ميرسد در وضعيت كنوني و با توجه به واقعيات موجود در بسياري از دانشگاهها مبني بر عدم رعايت ارزشها و شئون اسلامي و بعضي مشكلات و ناهنجاريهاي ناشي از آن، اختلاط پسر و دختر در دانشگاهها آفتهايي به دنبال دارد.. وگرنه صرف وجود دو جنس در كلاس حرام نيست به شرط آنكه دقيقاً هنجارهاي شرعي رعايت گردد.
بررسي كامل اين آفات يا فوايد اختلاط، نيازمند تحقيقات گستردة جامعه شناختي و نظر سنجيهاي آماري و... است كه از حوصله يك نامه خارج است؛ لذا ما به اختصار به تعدادي از مهمترين آنها ميپردازيم:
T} يك. آفات و معايب: {T
مهمترين آثار اختلاط عبارت است از:
1. به وجود آمدن بعضي انحرافات جنسي، اخلاقي و اجتماعي در اثر عدم رعايت شئون اسلامي از قبيل حجاب كامل و... .
2. افت تحصيلي در اثر مشغول شدن روح، فكر و قوه خيال دانشجو به... و عدم توجه كافي به مطالب استاد يا مطالب كتاب در زمان مطالعه و...
3. اضطراب و نگراني ناشي از انگيزش شهواني و دشواري ارضاي صحيح و مشروع.
T} دو. فوايد: {T
مهمترين فوايدي قابل تصور ـ با رفع معايب پيش گفته ـ عبارتند از:
1. فوايد اقتصادي از قبيل: صرفه جويي در هزينهها و بودجهها، وقت استاد، فضاهاي آموزشي و امكانات دانشگاه و...
2. تمرين تقوا، عفت و پاكدامني و قرار گرفتن در معركه كار زار و جهاد جدي با نفس اماره.
3. شناخت روحيات جنسي مخالف و کسب تجربههاي علمي و عملي.
4. پيدا نمودن شريک زندگي کفو و هم شأن.
T} سه. وظايف و راهكارها: {T
به طور مختصر ميتوان وظايف و راه كارهاي مقابله با اين ناهنجاريها را به دو دسته تقسيم كرد:
3ـ1. وظايف و راه كارهاي فردي: دانشجو بايد در درجه نخست ارزشها و معارف و احكام اسلامي را به صورت دقيق شناخته و در خود نهادينه سازد. رهبر معظم انقلاب در اين خصوصي ميفرمايد: «آنچه براي دانشجوها در دانشگاهها مهم است، رشد ايمان مذهبي و انديشه اسلامي در ذهنها و دلهاي آنان است و مسئله رشد و روحيه تعبد در آنان تعبد با استدلال عقلي و گرايش به مسائل عقلايي با اعتقاد به علم و فعاليتهاي علمي و دانشگاهي و دانشجويي هيچ منافاتي ندارد و حقيقتاً براي نظام جمهوري اسلامي و ملت ايران مايه افتخار است كه در ايامالبيض ماه رجب در مسجد دانشگاه تهران دانشجوها اعتكاف بكنند، اين خيلي چيز مهمي است».
پايبندي در عمل به ارزشها و احكام الهي و ساير وظايف عبادي و پيوند دانشجويان با مراكز مذهبي بالاخص علماي ديني، نيز داراي اهميت است.
3ـ2. وظايف و راه كارهاي اجتماعي:
اگر دانشجويان دغدغه صيانت از خود را داشته باشند، نميتوانند نسبت به محيط واطرافيان خود بيتفاوت باشند. دانشجويان بايد نسبت به تهذيب محيط خود اهميت داده و سعي در ترويج و گسترش ارزشهاي الهي در محيط دانشگاه داشته باشند و به فريضه امر به معروف و نهي از منكر عمل كنند و با اجراي برنامههاي فرهنگي و تفريحي مفيد و سالم از طريق مراكز موجود در دانشگاهها و جذب ساير دانشجويان، اخلاق و رفتار مطابق با ارزشهاي اسلامي از خود بروز دهند.
کد سوال : 79
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : در محيط دانشگاه که اکثر خانمها بدحجاب هستند و ممکن است انسان با هر نگاه به گناه بيفتد، چه بايد كرد؟ يا در محيط کلاس که خانمها هم حضور دارند و صحبت هم ميکنند و نميشود چشمها را بست، چه اقدامي بايد انجام داد؟
پاسخ : T} پرهيز از عواقب اختلاط{T
تا آنجا که ممکن است بايد خود را حفظ کرد؛ البته نگاه کردن به گردي صورت خانمها و دستهاي آنها تا مچ ـ اگر از روي شهوت و لذت نباشد ـ اشکال ندارد و در صحبت کردن هم اگر به حد ضرورت و صحبتهاي معمولي اکتفا شود بياشکال است. در هر حال بايد از خداوند کمک بگيريد و معصومين را واسطه قرار دهيد تا شما را از لغزشها حفظ كند V.} آيت الله فاضل، توضيح المسائل، م 2556 ـ جامع المسائل، ج 1، س 1716 {V
در خصوص کنترل چشم گفتني است: كنترل چشم تابعي از روح تقواست كه اگر در آدمي پديدار شد، به تبع آن كنترل چشم نيز به دنبال آن خواهد آمد. راهي كه صددرصد گناه نكردن در تمام زندگي را تضمين كند، براي افراد عادي بشر چيز سهلي نيست؛ زيرا انسان موجودي مختار و داراي تمايلات گوناگون است. با عزمي آهنين و مبارزهاي دائمي و تدريجي با نفس، ميتوان به چنين جايگاه رفيعي دست يافت. موارد زير در اين زمينه بسيار سودمند است:
1. مطالعه پيوسته در عوالم پس از مرگ و احوال برزخ و قيامت و جديت در ترس از عوالم پس از مرگ؛
2. مطالعه دربارة عواقب وخيم گناهان؛
3. ارتباط پيوسته و قلبي با خداوند، خواندن قرآن، دعاها، نماز شب و... با توجه و حال؛
4. داشتن حالت انابه، خضوع، و تضرع دائمي، توبه و استغفار؛
5. دوري از عواملي كه انسان را به گناه متمايل ميسازد؛ (مانند محيطهاي آلوده به گناه)؛
6. از بين بردن زمينههاي گناه؛ (براي مثال كسي كه انحرافات جنسي دارد، بايد هرچه سريعتر ازدواج كند)؛
7. نشست و برخاست با انسانهاي مؤمن و خداترس واقعي؛
8. جديت در مبارزه با خواهشهاي نفساني؛
9. توجه به عواقب نگاه به نامحرم؛
10. در برخورد با نامحرم، به حداقل ارتباط اکتفا شود.
11. هنگام صحبت کردن، به صورت آنها نگاه نشود. قرآن ميفرمايد: «A} قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم{A »؛ «به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و پايين بيندازند»؛
12. از قرار گرفتن با نامحرم در يک محيط خلوت خودداري شود؛
13. آيات و رواياتي که انسان را از نگاه به نامحرم منع ميکند، در مقابل چشمان خود و جلوي چشم خود نصب کند؛
14. جملات مربوط به گناه و پيامدهاي گناه را جلوي خود نصب کند. هر از چند گاهي آن جملات را تغيير دهد و جملات جديدتر با الفاظ ديگري را جايگزين کند و اين جملات را هر روز چند بار بخواند؛
15. بهترين راه منصرف كردن نگاه و ديد و يا بازداشتن نگاه از تيزي و خيره نمودن است. حضرت علي(ع) فرمود: «كسي كه چشم خود را پايين اندازد، دلش آسوده گردد، تأسف كمتر خورد و از نابودي در امان ماند»؛ V}غرر الحكم، ص 9122 ـ 9125 {V«هر كه نگاههايش پاك باشد، اوصافش نيكو شود»؛ «كسي كه عنان چشم خود را رها كند، زندگياش را به زحمت مياندازد»؛ «كسي كه نگاههايش پياپي باشد، حسرتهايش دائمي و پياپي خواهد بود»، V} تحفالعقول، ص 97{V و نيز: «بسا هوسي از نيم نگاهي حاصل
است». V}بحارالانوار، ج 71، ص 293 {V در قرآن كريم آمده است: «اي پيامبر! به مؤمنان و مؤمنات بگو كه در مقابل نامحرم چشمهاي خود را بپوشانند و نگاه خيره نكنند». V}نور(24)، آيات 31 ـ 30 {V
کد سوال : 80
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : براي جذب افراد به امور ديني در دانشگاه، چه فعاليتهايي را بايد انجام دهيم؟
پاسخ : T} راهکارهاي فرهنگي در دانشگاه{T
«دين»، كانون جوشش معرفت و شناخت است؛ شناخت نسبت به اين جهان، انسان، مسئوليت، مسير و راه و هدف. مجموعة اين معرفتها، اساس دين را تشكيل ميدهد.
به طور كلّي «دين»، انسان را محور جهان ميداند و جهان را مجموعه و مظهري از قدرت و رحمت الهي و در بناي جهان و مهندسي عظيم عالم وجود، دست قدرت خدا را مؤثر و همه كاره ميداند.
طبيعت دين(اسلام)، بسان يك ميدان مغناطيسي طبيعتي پر جاذبه است و دلهاي آلوده به غرضورزي و كينهتوزي نباشد، به سمت خود جلب ميكند. البته محيط دانشگاه، محيط علمي و آموزشي بوده و محل برخورد افكار، انديشهها و ديدگاههاي متنوع و گاهي متضاد است و نميتوان در چنين فضايي به صورت خيلي خوشبينانه به جاذبة طبيعي دين تكيه نمود و جوانان و دانشجويان انتخابگر و در حال تغيير را به حال خويش رها كرد؛ چرا كه ايمان در دل يك جوان جوياي علم، بسان يك نهال نورسي است كه از بدو تولد، بايد در دو عرصه
درگير باشد: هم براي تحكيم و تعميق ريشههايش در خاك و كسب غذاهاي مورد نياز خويش فعاليت كند و هم با موانع و آفات كمرشكن بجنگد. يك دانشجو بايد نيازهاي مادي و معنوي و غذاهاي متناسب علمي و ديني را فراهم كرده، هم بايد با راهزنان عرصة انديشه و تفكر بستيزد.
راهكارهاي كلي و جزئي براي جذب دانشجويان به سمت فعاليتهاي ديني عبارت است است از:
T} يك. راهكارهاي كلي: {T
كساني كه در صدد جذب جوانان و دانشجويان به سمت دين هستند بايد داراي اين ويژگيهاي كلي باشند:
1ـ1. شناخت پيام (دين): افرادي كه در صدد جذب دانشجويان به سمت امور ديني هستند، بايد خودشان عارف و عالم به دين و احكام نوراني آن باشند (گر چه شناخت اجمالي داشته باشند).
1ـ2. جاذبة پيامدهندگان: آنان كه در صدد جذب ديگران به سمت و سوي دين هستند، بايد خودشان مجذوب دين بوده و به احكام نوراني دين در عمل عشق بورزند.
اعمال و رفتار آنان آميخته با ارزشهاي ديني بوده و با اخلاق اسلامي، درهاي بستة دلهاي جوانان را تسخير كنند؛ چرا كه ايمان امر قلبي است و قلب، تسليم ميل و خواست ديگران نميشود؛ مگر اينكه خودش بخواهد. البته با نيروي محبت و عشق ديني، ميتوان دلهاي زيادي را شكار و با حوزة دين آشنا كرد.
1ـ3. شناخت پيامگيرندگان: پيامدهندگان، به موفقيت مطلوب نميرسند؛ مگر اينكه مخاطبشناس باشند، ويژگيهاي پيامگيرندگان و سليقههاي گوناگون آنان را به خوبي بشناسند؛ چرا كه برخي از افراد و دانشجويان، با اسلحة محبت و بعضي نيز، علم و هنر و گروهي ديگر با شيوههاي ديگر، به پيامهاي ديني تمكين كرده و بدان متمايل ميشوند. پس شناخت مخاطب و پيام گيرنده، علاوه بر اهميت اصل پيام و نيز پيامدهندگان، نقش بسيار مهمي در ترويج و تبليغ از دين دارد.
T} دو. راهكارهاي جزئي: {T
براي جذب جوانان و دانشجويان نسبت به امور ديني راهكارهاي زير مفيد است:
1. تقويت آرمانگرايي ديني در بين دانشجويان؛
2. تبيين رابطة دين و دنيا، علم و دين و دين و سياست؛
3. تبيين جايگاه و نقش دين و تاريخ اديان به منظور پيشگيري و مصونيتسازي در مقابل تهاجم انديشههاي گمراهكننده؛
4. برانگيختن حس مذهبي دانشجويان در جهت تعميق باورهاي ديني ايشان؛
5. شبههشناسي و پاسخگويي به شبهات ديني، فرهنگي و اجتماعي دانشجويان؛
6. الگوسازي از زندگي فردي و اجتماعي شخصيتهاي برجسته ديني، در قالب فيلم و سريال؛
7. تشكيل گروههاي مطالعاتي و متنوع از دانشجويان و ايجاد رقابت سازنده بين آنان در امر شناخت دين و فرايند علمي آن؛
8. تقويت تعامل علمي و ديني بين دانشجويان در رشتههاي مختلف علمي و ايجاد همكاري بيشتر بين آنان در مسائل علمي و پژوهشي؛
9. استفاده از اساتيد قوي از رشتههاي مختلف علمي در زمينههاي علمي، ديني و اخلاقي براي رفع مشكلات دانشجويان در مسايل ياد شده؛
10. بهرهگيري از عالمان و سخنوران مورد علاقة جوانان و دانشجويان در امور ديني؛
11. تشكيل انجمنهاي فرهنگي و تفريحي جهت انجام سفرهاي فرهنگي و تفريحي با رعايت موازين شرع و عرف؛
12. تشويق دانشجويان ممتاز و متعهد و رسيدگي به مشكلات مادي و معنوي آنان؛
13. شناسايي، جذب و تشويق اساتيد فرهيخته، با اخلاق و داراي روحيه و نشاط بالا جهت دروس معارف؛
14. شناسايي و تشويق مديران و كارمندان علاقهمند به مسائل ديني و همكاري با آنان در ايجاد فضاي معنوي در دانشگاهها و مبارزه معقول و بدون تنش با كارگزاران غير مسئول و بيانگيزه در دانشگاهها.
بديهي است دستيابي به اهداف پيشگفته، مشروط به همكاري و مساعدت تصميمگيرندگان در سطوح مختلف فرهنگي، تربيتي و آموزشي است و به شدت به همكاري و خواست مديريتي آنان بستگي دارد.