• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 6272
تعداد نظرات : 670
زمان آخرین مطلب : 4645روز قبل
نوشیدنی و دسرها

مارمالاد پرتقال

 ابتدا پرتقال ها را که پوست کنده ایم خرد کرده و هسته می گیریم و داخل پارچ میکسر ریخته و مقداری شکر به آن اضافه می کنیم.

مواد لازم:

پرتقال بدون پوست: یک کیلوگرم
رنده پوست پرتقال: به میزان لازم
شکر: 2 کیلو گرم
اسانس پرتقال: یک قاشق چای خوری
ژلاتین: 6 ورق
گلوکز: 2 قاشق غذاخوری
جوهر لیمو: 2 قاشق چای خوری

روش تهیه:

ابتدا پرتقال ها را که پوست کنده ایم خرد کرده و هسته می گیریم و داخل پارچ میکسر ریخته و مقداری شکر به آن اضافه می کنیم. بعد از میکس کردن مایه کاملا یکدست آن را داخل قابلمه ای مسی ریخته و روی حرارت می گذاریم؛ بقیه شکر را به مواد اضافه کرده و اجازه می دهیم تا مارمالاد بجوشد و بلوری شود.

قبل از اینکه مارمالاد قوام آید کف شکر را نیز می گیریم تا مارمالاد کدر نشود. در نهایت ژلاتین نرم شده را به همراه جوهر لیمو و اسانس و گلوکز روی حرارت به مواد اضافه کرده و آنقدر به هم می زنیم تا گلوکز ذوب شود. مارمالاد را در دمای محیط می گذاریم تا خنک شود. در این زمان در صورت دلخواه مقداری رنده پوست پرتقال را به آن اضافه می کنیم. سپس آن را در شیشه های مخصوص مارمالاد ریخته و در یخچال نگهداری می کنیم.

جمعه 4/6/1390 - 19:46
داستان و حکایت

شما مانند کدام وزیر عمل می کردید؟

 یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند:

از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود و اینکه این کیسه ها را برای پادشاه با میوه ها و محصولات تازه پر کنند.

همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند و آن را به شخص دیگری واگذار نکنند…

وزراء از دستور شاه تعجب کرده و هر کدام کیسه ای برداشته و به سوی باغ به راه افتادند!

وزیر اول که به دنبال راضی کردن شاه بود بهترین میوه ها و با کیفیت ترین محصولات را جمع آوری کرده و پیوسته بهترین را انتخاب می کرد تا اینکه کیسه اش پر شد…

وزیر دوم با خود فکر می کرد که شاه این میوه ها را برای خود نمی خواهد و احتیاجی به آنها ندارد و درون کیسه را نیز نگاه نمی کند، پس با تنبلی و اهمال شروع به جمع کردن نمود و خوب و بد را از هم جدا نمی کرد تا اینکه کیسه را با میوه ها پر نمود…

وزیر سوم که اعتقاد داشت شاه به محتویات این کیسه اصلا اهمیتی نمی دهد، کیسه را با علف و برگ درخت و خاشاک پر نمود!!!

روز بعد پادشاه دستور داد که وزیران را به همراه کیسه هایی که پر کرده اند، بیاورند و وقتی وزیران نزد شاه آمدند، به سربازانش دستور داد، سه وزیر را گرفته و هرکدام را جدا گانه با کیسه اش به مدت سه ماه زندانی کنند…!!!

شما کیسه خود را چگونه پر می کنید …؟!!

جمعه 4/6/1390 - 19:45
بیوگرافی و تصاویر بازیگران

شهرت به خاطر طلاق به سبک ایرونی

 تینا آخوندتبار آرام و شمرده صحبت می‏کند و هیچ عجله‏ ای هم ندارد: «خیلی بلند پروازم. اصلا به هدف‏های کوچک فکر نمی‏کنم. همیشه بزرگترین چیزها را خواسته‏ام که اگر به کمترش هم رسیدم باز برای آدم‏های دیگر دست نیافتنی باشد.»

تینا آخوندتبار

شغل: بازیگر

سن: 24 سال

کاری که از او خواهید دید: سریال گیوتین ساخته علیرضا امینی

 متولد خرداد 1366 است. یک سالی می‏شود که با فیلم طلاق به سبک ایرونی فرید کلهر وارد سینما شده است. قبل از آن در کلاس‏های بازیگری حمید سمندریان استارت ورود به بازیگری را زده و بعد از آن در فیلم سینمایی «هر چی خدا بخواد» خود را محک زده. آخرین کار سینمایی‏اش هم «آزاد راه» عباس رافعی بوده که هنوز اکران نشده است.

«امروز برای تست گریم سریال جدید علیرضا امینی به نام «گیوتین» رفته بودم که قرار است از اول مهر پخش شود.» این‏ها را مو به مو توضیح می‏دهد و حواسش هست که چیزی از قلم نیفتد و آخر از همه هم تاکید می‏کند که الان هم دو تا قرارداد برای بازی دارد. چون با نقش اول وارد سینما شده این جو برایش به وجود آمده بود که حتما باید نقش اول را بازی کند اما وقتی با چند کارگردان خوب صحبت می‏کند ترجیح می‏دهد یکی دو تا سریال خوب تلویزیونی هم بازی کند.

آرام و شمرده صحبت می‏کند و هیچ عجله‏ ای هم ندارد: «خیلی بلند پروازم. اصلا به هدف‏های کوچک فکر نمی‏کنم. همیشه بزرگترین چیزها را خواسته‏ام که اگر به کمترش هم رسیدم باز برای آدم‏های دیگر دست نیافتنی باشد.»

حین مصاحبه آرام است و هیچ حالتی در چهره‏اش مشخص نیست خودش اما نظر دیگری دارد: «یک دوره خیلی آرام بودم. اگر در یک جمع بودم ساکت می‏نشستم و اصلا معاشرت نمی‏کردم اما الان حدود دو سه سال است دقیقا بر عکس آن شده‏ام. هر جا که بروم همه از دستم فرار می‏کنند.» می‏خندد و می‏گوید: «کودک درونم تازه زنده شده.»

ازش می‏پرسیم پنج سال دیگر هم به همین شکل با خبرنگارها با صبر و حوصله و نرمش برخورد می‏کنی؟ «چرا پنج سال دیگر! یعنی فکر می‏کنید پنج سال طول می‏کشد من به جایی ‏برسم؟ این اتفاق باید حداکثر تا چهار پنج ماه دیگر برایم بیفتد. احتمالا پنج سال دیگر موقعیتم با الان فرق می‏کند و فکر می‏کنم قطعا باید روی جلد باشم. ممکن است آن زمان مثلا اگر ازم بخواهید که عکسم را خیلی کوچک در ته مجله چاپ کنید، قبول نکنم.» می‏خندد و می‏گوید: «پنج سال دیگر نه، چهار پنج ماه دیگر، خیلی زیادش نکن.»

جمعه 4/6/1390 - 19:44
اخبار

حکایت مرگ و زندگی چارلز کوگلان ،تابوتی که به خانه برگشت

 یکی از عجیب ترین حوادث روزگار، که اتفاقا از همه مستندتر و مکتوب تر باقی مانده، حکایت مرگ و زندگی “چارلز کوگلان” میباشد.

حکایت مرگ و زندگی چارلز کوگلان ،تابوتی که به خانه برگشت

او در سال ١٨4١ در جزیره ”پرنس ادوارد” واقع در ساحل شرقی کانادا بدنیا آمد. او از یک خانواده فقیر ایرلندی بود و وقتی به سن مدرسه رسید، همسایگانش برای فرستادن ”چارلز” به انگلیس به جمع آوری اعانه در بین خودشان مشغول شدند.

او سرانجام با رتبه بالا موفق به فارغ التحصیلی گشت، ولی در مقابل تعجب همگان اعلام کرد که میخواھد هنرپیشه تئاتر شود. خانواده کوگلان به پایمردی در تصمیماتشان معروف بودند و چارلز نیز از این قاعده مستثنی نبود.

وقتی والدینش به او گوشزد کردند که در صورت رها نکردن آرزوی هنرپیشگی اش از ورود به خانه پدری محروم خواهد شد، چارلز که خود نیز یک “کوگلان” واقعی بود، دوباره تصریح کرد که خللی در تصمیمش برای ھنرپیشگی تئاتر وارد نشده است. او در این حرفه که معمولا یکنفره و به عنوان فردی سریع الانتقال و باهوش که دارای زبانی نیشدار در قالب طنز بود، خوش درخشید (او حتی یک هنرپیشه بدل جوان به اسم ”مانتی وولی” هم داشت که بعدها در سینما به تقلید از ادا و اطوار کوگلان پرداخته و شهرت عظیمی را بهم زده بود).

کوگلان یکبار به ملاقات یک فالگیر کولی رفت و از او شنید که در اوج شهرتش در یک شهر جنوبی امریکا بدرود حیات خواهد گفت، ولی خاطرنشان کرد که وی تا به زادگاهش در جزیره ”پرنس ادوارد” مراجعت نکند آرامشی نخواھد داشت.

کوگلان غالبا این پیشگوئی عجیب را برای دوستانش بازگو میکرد و ظاهرا بدین خاطر بود که تاثیر عمیقی رویش نهاده بود.

در سال ١٨٩٨ وقتی که نقش ”ھملت” را در شهر “گالوستون” در ایالت “کانزاس” که یکی از ایالات جنوبی امریکاست، بازی میکرد، بطور غیر مترقبه ای درگذشت و در گورستان همان شهر نیز دفن شد. دو روز بعد گردباد مهیبی (تورنادو) که تمامی آن شهر بی پناه را زیرو رو کرده بود، گورستان ماسه ای که او در آن بخاک سپرده شده بود را هم ویران کرد. در این ماجرا تابوت محتوی جسد وی ناپدید شد و گرچه خانواده اش جایزه هنگفتی را برای یافتن آن پیشنهاد کردند ولی این تابوت پیدا نشد.

در ماه اکتبر ١٩٠٨ درست هشت سال و یکماه پس از آن تندباد مهیب شهر ”گالوستون” یک ماهیگیر ناشناس در جزیره ”پرنس ادوارد” صندوق بزرگی را که پوشیده از خزه و صدف بود یافت که در نواحی کم عمق آب غوطه ور بود این صندوق محتوی تابوت و جنازه ”چارلز کوگلان” بود! که شامل پلاک نقره ایی که او با آن شناخته می شد، هم بود. او بالاخره به جزیره کوچک زادگاهش که سه هزار مایل از شهر محل دفنش فاصله داشت بازگشته بود. درست همانطوری که آن فالگیر کولی چندین سال پیش از ان پیش بینی کرده بود!!

“چارکزکوگلان” که توسط دریا به وطنش آورده شده بود، سرانجام در گورستان جزیره در مجاورت کلیسایی که وی شصت و هفت سال پیش در آن غسل تعمید داده شده بود، به خاک سپرده شد.

بیش از صد سال از این ماجرا میگذرد، بسیاری از توریستهایی که به این منطقه می آیند کنار قبر او میروند و عکس یادگاری میگیرند …

درون کلیسا و بر دیوار آن ماجرای باور نکردنی ”چارکز کوگلان” نقش بسته است و ھمه با شگفتی آن را میخوانند.

جمعه 4/6/1390 - 19:44
داستان و حکایت

میراث مامانی

 مادربزرگم یک “دم را دریاب” نازنینی داشت. در 60 سالگی با اشتها غذاهای چرب و شیرین می خورد و بعد غذا یک مشت قرص رنگارنگ می انداخت بالا . که او به چرت لذت بخش بعد نهار برسد و قرص ها وظایف زیست شناسی شان را انجام دهند.

1 مادربزرگم یک “دم را دریاب” نازنینی داشت. در 60 سالگی با اشتها غذاهای چرب و شیرین می خورد و بعد غذا یک مشت قرص رنگارنگ می انداخت بالا که او به چرت لذت بخش بعد نهار برسد و قرص ها وظایف زیست شناسی شان را انجام دهند.

2 اهل مهمانی و شلوغی و برنامه های هیجان انگیز بود. به هیچ جاش نمی گرفت که دکترش در مورد سر و صدا یا قر دادن چه گفته.

3 بیماری ها یک جورهایی با او مماشات می کردند. نمی خواهم بگویم معجزه می شد و بخاطر قلب صاف و روشنش کاری به کارش نداشتند. نه! هر چه باشد “مامانی” در 66 سالگی مرد که خدا می داند برای یک مادربزرگ سن زیادی نیست. با این حال دور و بری ها یادشان نمی آید که کول اش کرده باشند از این دکتر به آن دکتر. یا از این هایی باشد که یک ریز در مورد وضع مزاجش صحبت کند. مرگ دورش می چرخید و می چرخید و هر بار جسارتش را در خوردن خوراک ماهیچه “پسران کریم” می دید کمی این پا و آن پا می کرد و گوشه ای می ایستاد و احتمالن سیگاری می گیراند و نگاهش می کرد. شور زندگی اش را و اشتهای پایان ناپذیرش را برای “بلعیدن” همه شیرینی ها و دورهمی ها و ریسه رفتن ها. تا این که یک روز بهش گفتند: ”این زن زندگی را می مکد. به قدر صد سال آدمیزادی زندگی کرده. بس اش است. تمامش کن.”

4 تقریبن همه مان از زمانی که مرد تا حالا ته ذهنمان دعوایش می کنیم که: “چه کاری بود کردی؟ چرا مراعات نکردی؟ چرا مثل آدم نرفتی روی تختت، آرام تر نفس بکشی، آرام تر شیره زندگی را بمکی تا بیست سال دیگر همچنان زنده باشی و ما بیاییم دم تخت و نگاهت کنیم و چند کلمه حرف بزنیم؟”

5 مامانی را تخیل می کنم که اهل مراعات است. که پا نمی شود یک شبه سوار قطار شود و هزار کیلومتر بکوبد تا برود کنسرت شجریان. تصور می کنم می شد یکی از اینها که بهشان می گویند “پیرزن”. که خیلی محترم اند اما بی حوصله و تلخ و نق نقو اند. آب جوش و کلم پخته و غذاهای بی نمک می خورند و اگر حوصله صحبت داشته باشند درباره بیماری حرف می زنند. نزدیک صد سال هم زنده می مانند. دوست داشتم چنین مامانی داشتم؟

6 تقریبن همه مان از زمانی که مرد تا حالا پاسخ را می دانیم.

7 میراث مامانی به ما رسید. شوت و سر به هوا و بازیگوش ماندیم. توجهی به فرسوده شدن بدنمان نداریم. موجودات درون ما سوت می زنند و شلتق می اندازند. اتهام ابدی ماست که “شماها بزرگ نشده اید”. ”آدم نشده اید”. این طوری نیست که ما معصوم و ساده دل مانده باشیم. ما هم بزرگ شدن خودمان را داشتیم. بدجنسی های خودمان. ولی خب راست می گویند. آدم نشدیم. وقتی کسی کنار دستمان خیلی جدی بخواهد درباره آینده و بیمه و بازنشستگی حرف بزند، خمیازه مان در می آید و دوست داریم برویم کارتون نگاه کنیم. جهان بحث درباره بیمه و بازنشستگی و قیمت سیب زمینی مال آدم هایی ست که هویج پخته و ماست کم چرب می خورند. کسانی که می خواهند دویست ساله شوند و فرزند فرزند فرزندشان را ببینند و بهش بگویند که زندگی می تواند چقدر کسل کننده و ابلهانه باشد. ما -میراث داران مامانی– خیلی دربند این نیستیم که نسل مان در جهان تکثیر شود. می دانیم که مرگ همیشه در حال پرسه زدن دور و بر ماست. دور و بر همه. و حمله اش خیلی وقتها ناغافل است. و رژیم کلم خام هم در اغلب اوقات نمی تواند جلوش را بگیرد. بنابراین چرا کاری نکنیم هر از گاهی گوشه ای بایستد و سیگارش را آتش بزند و خیره مان بماند.

8 می توانم تصور کنم که مرگ رفته کنار تخت مامانی و گفته: “وقتش است.” بعد موجود سرحال و بازیگوش از قالب تپل مپل اش بیرون زده و دست در دست ملک الموت در حال قر دادن و بشکن و بالا بنداز دور شده.

9 کاری کرد که صحبت از مرگش هم ستایش نامه زندگی از آب در می آید.

گمانم همین، میراث مامانی ست.

 

جمعه 4/6/1390 - 19:43
سلامت و بهداشت جامعه

خوابیدن با لنز موجب نابینایی می شود

 کارشناسان بهداشت و سلامت چشم به کاربران لنزهای چشمی هشدار دادند که خوابیدن با این لنزها می تواند موجب نابینایی شود.

به گزارش ایسنا و به نقل از سایت اینترنتی مای هلت دیلی نیوز، این کارشناسان می گویند: افرادی که از لنز استفاده می کنند باید حتما در مواقع مناسب لنزها را از چشم های خود خارج کرده و به روش صحیح و استاندارد آنها را تمیز کنند، چرا که آلودگی و بهداشت ضعیف لنزها می تواند موجب بروز بیماری ها و ناراحتی های مختلف چشمی از جمله عفونت قرنیه شود. اگر این قبیل عفونت ها درمان نشوند و مورد بی توجهی و سهل انگاری قرار بگیرند، آسیب دائمی به بینایی فرد وارد می شود و در موارد شدیدتر حتی می تواند فرد را نابینا کند.

به گفته این کارشناسان، چشم به طور طبیعی دارای یک گارد محافظ در برابر اجسام خارجی است. این عضو از طریق مایعی که کره چشم را در بر می گیرد حاوی آنزیم های حفاظت کننده است که با پلک زدن از چسبیدن هر جسم خارجی به سطح خودش جلوگیری می کند. با این حال برخی از میکروب های بسیار ریز و هوازی از این حصار ایمنی و سیستم دفاعی می گذرند و با نفوذ از لایه محافظ سلولی به قرنیه می رسند.

دکتر سایمون کیلونیگتون، متخصص میکروبیولوژی در دانشگاه لیسستر در این باره می گوید: حمام و سرویس های بهداشتی به هیچ وجه جای مناسبی برای قرار دادن و نگهداری از لنزها نیستند و مصرف کنندگان باید همیشه از محلول استریل برای شستشوی لنزهای خود استفاده کنند. همچنین بیش از یک ماه استفاده از ظرف نگهداری لنز می تواند خطرناک باشد و به چشم ها آسیب برساند.

جمعه 4/6/1390 - 19:42
اخبار

دوربین های کم جا و مطمئن

 آغاز فصل تابستان و تعطیلات همیشه فرصت خوبی برای خرید دوربین های کم جا است؛ دوربین هایی که مصرف خانگی دارند و معمولا کاربرانشان را با لرزش تصویر و منوهای سرگیجه آور و امکانات اندک درگیر می کنند. اما مهم ترین نکته در مورد آنها فرصت های بی شماری است که در اختیار کاربر قرار می دهند تا عکس بگیرد.

حالا دیگر امکانی چون مگاپیکسل بالا یا بزرگنمایی چند برابر رویای کاربران غیرحرفه ای به حساب نمی آید و آنها با این گونه دوربین ها تابستان خوبی را پشت سر می گذارند.

تصویر یک روز دلنشین تابستانی در جمع آدم های دوست داشتنی و ثبت لحظه هایی که باید ماندگار شوند، بدون آن که ترس از میان رفتن آنها به جان آدم بیفتد، رویای کمی است؟!


1- مجموعه ای از امکانات
Panasonic lumix DMC-TZ20

دوربینی کارآمد با قدرت 1/14 مگاپیکسل که امکان فیلم برداری 3D را هم به کاربرش می دهد! اما تنها می توان روی تلویزیون های 3D تصاویر ضبط شده با آن را تماشا کرد. صدای استریو نیز از امکانات فیلم برداری آن به حساب می آید.
اما آنچه این محصول را به یکی از بهترین دوربین های موجود تبدیل می کند، لرزشگیر استثنایی آن است که هنگام زوم کامل نیز حرکت دست را پوشش می دهد. به این ترتیب در تصویر لرزش ایجاد نمی شود؛ خصوصا که امکان بزرگ نمایی 16 برابر نیز فراهم است.
در این میان، وضوح و شفافیت رنگ ها نیز به قدرت خود باقی اند و فرصت ثبت لحظه های خوش را به خوبی و با همان وضوح میسر می کنند.

داشتن مجموعه ای از ویژگی های منحصر به فرد
بالا بودن قیمتش نسبت به دوربین های خانگی
قیمت: 300 هزار تومان


2- عمر باتری

CASIO EXILIM EX-H30

این دوربین در جشنواره ها و نمایشگاه ها و هنگامی که امکان شارژ آسان باتری وجود ندارد، یکه تاز میدان می شود. قدرت 1/16 مگاپیکسل آن تا یکهزار کلیک همچنان به زندگی ادامه می دهد. زمانی که عمر باتری رو به پایان است نیز تغییری در وضوح و شفافیت عکس ایجاد نمی شود.
البته نمی توان حضور دو فرمت عکاسی را نادیده گرفت. اما اگر به دنبال خلاقیتی بیش از اینها هستید، باید درباره فرمت های ویژه عکاسی که در اختیار شما قرار می گیرند، صحبت کرد.
مشکل این دوربین منوی شلوغ و گیج کننده اش است که برای کاربر غیرحرفه ای موقعیت سختی را به وجود می آورد.

استفاده آسان از امکانات در دسترس و عمر بالای باتری
فیلم برداری ساده و نبود امکان فیلم برداری HD
قیمت: 230 هزار تومان


3- نور کم

CANON POWERSHOT SX220 HS

قدرت و تبحر این دوربین در نور کم نمود پیدا می کند؛ زمانی که حساسیت بالای سخت افزاری آن، در کنار وضوح عکس شکل می گیرد.
در واقع دوربین مورد نظر موقعیت خاصی میان دوربین های دیگر دارد چرا که 4 سنسور آن در مجموع قدرت زوم و وضوح بالایی به عکس هایش می دهند؛ امکانی که در دوربین هایی با کارایی آسان کمتر شاهد آن بوده ایم.
مجموعه این امکانات با فرمت های مختلف عکاسی که از پیش ذخیره شده اند، یکی از ویژه ترین دوربین های این سال ها را برای کاربر می سازند. اما باید توجه کنید که فلش دستگاه برای هر عکسی که احساس کمبود نور کند، به هوا می پرد و همان جا ماندگار می شود.

ارائه بهترین تصویر در بزرگ نمایی بالا
طراحی قدیمی
قیمت : 230 هزار تومان


4- وضوح عکس

NIKON COOLPIX S9100

یکی از بی نظیرترین نمونه ها میان دوربین های خانگی همین محصول به حساب می آید. بزرگ نمایی دستی آن تا 18 برابر است. ثبت عکس بدون لرزش یکی از بهترین ویژگی های دوربین مورد نظر محسوب می شود که دلیلش را باید سنسور ضدلرزش پیشرفته ای دانست که در آن به کار رفته است.
در کنار این اتفاق خوشایند می توان به 8 فرمت عکاسی که به صورت پیش فرض برای کاربر آماده شده اند نیز توجه کرد. دسترسی آسان به این فرمت ها نیز از ویژگی های بی نظیر آن است.
بدنه استیل، این دوربین را از همرده هایش متمایز می کند و امکان فیلم برداری HD آن نیز یکی از نکات مهمش به شمار می رود.

شفافیت عکس،
بزرگ نمایی تا 18 برابر،
فیلم برداری HD و قیمت منطقی
کم بودن امکاناتی که در اختیار کاربر قرار می دهد
قیمت: 250 هزار تومان


5- فرصت فیلم برداری

Olympus SZ -20

رزولوشن استثنایی همراه با وضوح 16 مگاپیکسل و نیز مجموعه ای از امکانات، فیلم برداری با این دوربین را هیجان انگیز می کنند.
این دوربین امکان فیلم برداری 3D را دارد و در صورتی که دسترسی به امکانات 3D فراهم نباشد، کیفیت HD را عرضه می کند. حضور هم زمان این دو امکان، فرصت ویژه ای برای کاربران آن به حساب می آید.
در آن نمی توان امکان پاک سازی عکس را نادیده گرفت و نرم افزارهای تحسین برانگیزش هم خاطره تصویری خوبی را به ثبت می رسانند.
در روشنایی روز نیز می توان روی لرزشگیر دست در بزرگ نمایی بالا حساب کرد و ایرادهایش را به فرصت فیلم برداری اش بخشید.

مگاپیکسل بالا و فرمت های متنوع فیلم برداری
از بین رفتن وضوح عکس در بزرگ نمایی بالا
قیمت : 200 هزار تومان

جمعه 4/6/1390 - 19:41
سخنان ماندگار

خیلی قشنگه اگر بدانی...

عاشق شدن آسان است، اما ادامه آن هنر است.دوست هرکه باشد، نسخه دوم خودت است.

نمی توان جلوی پیری را گرفت، اما میتوان روح جوانی داشت.

هر جا که باشی دوستانت دنیای تو هستند.

بالا رفتن سن حتمی است، اما اینکه روح تو پیر شود بستگی به خودت دارد.

خنده کوتاهترین راه بین دوستان است.

عمر سالهای گذشته نیست، سالهایی است که در آن زندگی کردی.

خیلی قشنگه اگر بدانی...

عشق زندگی را نمی چرخاند، اما انگیزه ای است برای زندگی.

وقتی جایی داری که بروی، یعنی خانه داری و وقتی کسی را دوست داری، یعنی خانواده داری.

بزرگترین لذت زندگی داشتن دوست صمیمی است.

اگر از چیزی لذت بردی، دیگران را شریک ساز.

زیبا است که ببینیم کسی میخندد و زیباتر اینکه بدانی خودت باعث خنده اش شده ای.

خیلی قشنگه اگر بدانی...

جمعه 4/6/1390 - 19:39
مصاحبه و گفتگو

توضیح خاله نرگس درباره ماجرای فرنود

 کودکی به نام «فرنود» در برنامه خاله نرگس در واکنش به این سوال که کدام یک از کارهای شخصیش را خودش انجام می دهد، جمله ای گفت. خاله نرگس هم در واکنشی کاملا بی ربط گفت: "ماشین لباسشویی؟ کار اشتباهیه نه!" و این قضیه سوژه ای شد برای رسانه ها.

کودکی به نام «فرنود» در برنامه خاله نرگس در واکنش به این سوال که کدام یک از کارهای شخصیش را خودش انجام می دهد، جمله ای گفت. خاله نرگس هم در واکنشی کاملا بی ربط گفت: "ماشین لباسشویی؟ کار اشتباهیه نه!" و این قضیه سوژه ای شد برای رسانه ها، به خصوص در دنیای مجازی تا برخی در نکوهش «فرنود» و برخی در عظمت راستگویی او و لاپوشانی های تاریخی ما سخن بگویند و قلم بزنند.

گفتگو با آزاده آل ایوب (خاله نرگس) را با هم می خوانیم:

 خانم آل ایوب قصد داریم درباره اتفاقی که در برنامه چند روز قبلتان حول محور لباس شویی و چند چیز دیگر اتفاق افتاد صحبت کنیم.

(با صدای بلند چند ثانیه ای می خندد) خب چه چیزی بگویم؟

می خواهیم درباره نحوه مدیریت فوق العاده شما روی این موضوع کمی بحث کنیم. برای ما جالب بود که خیلی زود یک عبارت کاملا بی ربط اما خوب را استفاده کردید و قضیه در نطفه جمع شد.

امسال نهمین سال کار من در تلویزیون است. روی آنتن زنده هر اتفاقی ممکن است بیفتد و مجری باید توانایی جمع کردن قضیه را داشته باشد. علاوه بر تجربه ای که در کارم به دست آوردم، باید توان مدیریت مسائل غیر عادی و مدیریت بحران را هم داشته باشم. همیشه پیش خودم می گویم شاید پروژکتور ترکید. من باید اینقدر روی کارم دقیق شده باشم که بیننده به شنیده اش شک کند و پیش خود بگوید: خب من اشتباه شنیدم.

در مقابل فرنود هم چنین اتفاقی افتاد. نه؟

بله. من بیننده را به شک انداختم و خیلی ها پیش خودشان گفتند که خب اشتباه شنیدیم اما آنها درست شنیده بودند. همواره ممکن است یک کودک جمله ای بگوید که بر خطرناک بودنش واقف نیست و ما باید توان جمع کردن قضیه را داشته باشیم.

بعد از برنامه چه برخوردی با شما شد؟

بعد از برنامه برخوردها در حد یک تبسم بود و هر کسی خودش را به آن راه می زد که چیزی نشنیده است. البته از من غیر از این انتظاری نداشتند و اگر نمی توانستم درستش کنم شاید با من برخورد می شد. در کل همگی خود را به کوچه علی چپ زدیم.

فرنود چه می کند. بعد از برنامه با او چه برخوردی شد؟

فرنود هم مثل من بعد از برنامه مشهور شد. البته من او را ندیدم چون خانواده اش سریع او را بردند. در کل بد نیست گاهی اوقات در برنامه تنوعی ایجاد شود.

پیش از این سابقه ایجاد تنوع و چنین مسائلی در برنامه داشتید؟

بله اما نه به این وسعت. یک بار از یک کودک سوال کردم برای اینکه دوستمان ناراحت نشود باید چه کار کنیم؟ او پاسخ داد باید از او مراقبت کنم، اذیتش نکنم و وقتی به دستشویی می رود او را نگاه نکنم!

می دانید در شبکه های اینترنتی درباره این موضوع بحث زیاد شده است؟

والا از آن روز تا الآن پای کامپیوتر نرفتم اما ظاهرا خیل بین المللی شدم چرا که دوستان و آشنایان مدام به من زنگ می زنند و می گویند مشهور شده ای. در کل قضیه بازتاب زیادی داشت اما تا الآن از روزنامه و خبرگزاری کسی به من زنگ نزده بود!

کلام آخر؟

مجری باید توانایی درست کردن هر اتفاقی در برنامه زنده را داشته باشد.

جمعه 4/6/1390 - 19:38
خواص خوراکی ها

کم خون ها انجیر بخورند

 یک متخصص داخلی گفت: انجیر برای تقویت کودکان ضعیف مفید است، همچنین کم خونی را از بین می برد و استخوان ها را استحکام می بخشد.

سید علی ابوالحبیب افزود: انجیر منبع خوب پتاسیم است؛ عنصری که برای کنترل فشار خون استفاده می شود. انجیر دارای مقدار زیادی کلسیم است و 224 گرم انجیر، 79 میلی گرم کلسیم دارد. همچنین تحقیقات نشان داده است که کلسیم در انجیر به همان اندازه کلسیم موجود در شیر است.

وی ادامه داد: کلسیم موجب افزایش تراکم استخوان می شود و پتاسیم موجود در انجیر، دفع کلسیم از طریق ادرار را کاهش می دهد. انجیر یکی از بهترین میوه ها برای افزایش تراکم استخوان است و از پوکی استخوان پیشگیری می کند. همچنین انجیر به خاطر داشتن قند فراوان باعث فعالیت سلول ها و تولید انرژی زیاد در بدن می شود.

به گفته وی، جذب آب توسط دانه های انجیر در روده نیز باعث متورم شدن آن می شود و حرکت دودی روده را تنظیم می کند که برای رفع یبوست بسیار مفید است.

جمعه 4/6/1390 - 19:37
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته