آلبوم تصاویر
گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ
شنبه 1/11/1390 - 23:31
داستان و حکایت
***عظمت عشق ***
در جزیره ای زیبا تمام حواس زندگی می كردند: شادی.غم.غرور.عشق
روزی
خبر رسید كه به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت همه ساكنین جزیره قایق هایشان را آماده
و جزیره را ترك كردنداما عشق می خواست تا آخرین لحظه بماند چون او عاشق جزیره بودوقتی
جزیره به زیر آب فرو می رفت عشق از ثروت كه با قایقی با شكوه جزیره را ترك می كرد خواست
و به او گفت :آیا می توانم با تو همسفر شوم؟ثروت گفت :نه! مقدار زیادی طلا و نقره داخل
قایقم هست و دیگرجایی برای تو وجود ندارد
پس عشق از غرور كه با یك كرجی زیبا راهی مكان امنی می شد
كمك خواست و گفت من رو ببر غرور گفت:نه! چون
تمام بدنت خیس و كثیف شده و قایق زیبای مرا كثیف خواهی كرد.
غم در نزدیكی عشق بود. عشق به غم گفت : اجازه بده تا من با
تو بیایم. غم با صدای حزن آلودگفت: من خیلی ناراحتم و احتیاج دارم تا تنها باشم.
عشق این بار سراغ شادی رفت و او را صدا زد اون آنقدر غرق
شادی و هیجان بود كه حتی صدای عشق را هم نشنید.
آب
هر لحظه بالا و بالاتر می آمد و عشق دیگر نا امید شده بود كه ناگهان صدای سالخورده
گفت : بیا من تو را خواهم برد سریع خود را داخل قایق انداخت و جزیره را ترك كرد. وقتی
به خشكی رسیدند پیرمرد به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد كسی كه جانش را نجات داده
بود چقدر به گردنش حق دارد! عشق آنقدر خوشحال بود كه حتی فراموش كرد نام پیر مرد را
بپرسد !
عشق نزد علم كه مشغول حل مسئله ای روی شنهای ساحل بود رفت
و از او پرسید:آن پیرمرد كه بود؟علم پاسخ داد: زمان،عشق!؟
عشق با تعجب گفت: اما او چرا به من كمك كرد؟ علم لبخندی خردمندانه
زد و گفت: تنها
زمان قادر به درك عظمت عشق است............
شنبه 1/11/1390 - 22:45
تبریک و تسلیت
آسمان در ماتم ختم رسل دیده گریان است و در غم هجر امام غریب در خانه دل ملول.
رحلت ختم رسل(ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) را به تبیانیان گرامی تسلیت عرض می نمایم
خدا ما را در دنیا از زیات و در آخرت از شفاعت آنان محروم نفرماید .
شنبه 1/11/1390 - 22:27
سخنان ماندگار
1- بی خردی اسارت بدنبال دارد. و خرد موجب آزادی و رهایی است. فردوسی خردمند
2- آزادی متعلق به یک نفر نیست،مال همه است. اسپنسر
3- آزادی باجی به مردم نیست!چرا که مال و داشته آنهاست. ارد بزرگ
4- رهایی و آزادی، برآیندپرستش و خرد است و دانایی. ارد بزرگ
5- آزادی این نیست که هر کس هر چه دلش خواست بکند، بلکه آزادی حقیقی قدرتی است که شخص را مجبور به انجام وظایف خود می کند. ماکدونال
6- ای پدر و مادر، ای گمشدگان عزیز، من همه چیز خود را به شما مدیون هستم>> لویی پاستور
7- بچه ها تا کوچکند به پدر و مادرشان مهر می ورزند، وقتی بزرگ شدند آنها را به محاکمه می کشند و گا هی نیز موردعفو قرار می دهند. اسکار وایلد
8- مادر آهن ربای قلب و ستاره قطبی چشم کودک است>> جورج هربرت
9- امید همچون خون در روان آدمیست که اگر نباشد گامی به پیش نمی رود و اگر باشد جهانی را دگرگون می سازد. ارد بزرگ
10- امید، آهستگی و ملایمت زندگی را روشن و شیرین می کند، حشم و تیزی مایه رنج و بلاست. آهسته رو از عیبجوی می گریزد و شرم و آهستگی را دوست می دارد. بزرگمهر بختگان
11- مستمند کسی است، که دشواری و سختی ندیده باشد. ارد بزرگ
12- آنکه گرفتار رنج و عذاب شده اما با ذاتش و هویتش همنواست همانند کشتی است که سکانش در هم شکسته و در اطراف جزایر و دریا ها سرگردان است و از هر طرف محاط در خطرها، ای بسا که غرق نشود و به قعر دریا فرو نرود. جبران خلیل جبران
13- آرزوهای خویش را ارزشمند بدان که نای پروازت به سوی آرمانهاست. حکیم ارد بزرگ
14- مغز ما یک دینام هزار ولتی است که متاسفانه اکثرمان بیش از یک چراغ موشی از آن استفاده نمی کنیم. ویلیام جیمز
15- هر چه عشق و شور زندگی بیشتری از خود ابراز کنید برای دیگران نیز بیشتر مقاومت ناپذیر خواهید شدو آن ها دیگر نخواهند توانست شما را نادیده بگیرند. باربارا دی آنجلیس
16- اگر می خواهی خوب باشی باید اول معتقد باشی که بد هستی. اپیکتوس
17- برآزندگان به گفتار سخیف و کم ارزش زندگی خویش را تباه نمی سازند. حکیم ارد بزرگ
18- در دوستی درنگ کن، اما وقتی دوست شدی ثابت قدم و پایدار باش. سقراط
19- نشان دوست نیکو آن است که خطای تو بپوشد و تو را پند دهد و رازت را آشکار نکند. پور سینا
20- اگر می خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید. کوروش
شنبه 1/11/1390 - 22:20
شعر و قطعات ادبی
آه و واویلا، که چشمان پیمبر بسته شد
باب وحی و خانۀ زهرای اطهر بسته شد
دست فتنه، باز شد بازوی حیدر بسته شد
هم عزای مصطفی، هم غربت شیرخداست . . .
شنبه 1/11/1390 - 21:55
جهانگردی
هندوستان با نام رسمی جمهوری هند کشوری در جنوب آسیا است که پایتخت آن دهلی نو است. پهناوری هندوستان ۳٬۴۰۲٬۸۷۳ کیلومتر مربع (هفتم در جهان، ۲ برابر ایران) است. بیشتر سرزمین هندوستان پست و هموار است و رشتهکوه هیمالیا که در شمال کشور قرار دارد باعث شده است که رطوبت و ابرهای بارانزا به شمال آسیا نفوذ نکند و در نتیجه هند کشوری پرباران و مرطوب و دارای خاک بسیار حاصلخیز است. این موضوع باعث شده که این کشور بتواند جمعیّت بسیاری را در خود جای دهد.
جمعیت هندوستان بیش از 1،2 میلیارد نفر است که دومین کشور پر جمعیت دنیا پس از چین به شمار میآید بطوریکه نزدیک به یک ششم جمعیت جهان را در خود جای داده است. بندر بمبئی (مومبائی) با جمعیتی نزدیک به ۱۴ میلیون تن، پرجمعیتترین شهر هند است. هند بیش از سی و پنج شهر بزرگ با جمعیت بالای یک میلیون تن دارد. بمبئی، دهلی، کلکته، مدرس، بنگلور، حیدرآباد، اگرا، میسور، جیپور، گوا، پونا، بوپال، تریواندروم، سورات، کانپور و احمدآباد از شهرهای مهم این کشور پهناور هستند. نژاد مردم هند، شامل ۷۲ ٪ هندوآریائی، ۲۵ ٪ دراویدی و ۳ ٪ نژاد زرد است که این نژادها بر اساس شرایط مکانی، فرهنگی و دینی نیز دارای تقسیمات خاص خود هستند.
حدود ۸۰٫۵ درصد مردم هند پیرو آئینهای هندو و حدود ۱۳٫۴ درصد مسلمان هستند. هند همچنین بیش از ۲٫۳ درصد مسیحی و ۱٫۹ درصد سیک دارد. هند اگرچه زادگاه آئین بودا بوده، اما جمعیت بودائیان هند در حال حاضر تنها حدود 8 درصد برآورد میشود. علاوه بر آن پیروان آیین جینیسم 8 درصد و مجموع پیروان دین زرتشتی، یهودی، بهایی و بقیه مذاهب 4 درصد میباشد. با این وجود هند بزرگترین اجتماع فرقه احمدیه و مذاهب ایرانی بهائی و زرتشتی در سراسر جهان است. مسلمانان بیشتر در دهلی، بنگال غربی و نواحی شمال غربی کشور زندگی میکنند و در کشمیر بیشتر جمعیت را تشکیل دادهاند. به این ترتیب هند پس از اندونزی و پاکستان پرشمارترین جمعیت مسلمان جهان را داراست. زرتشتیان، از مهمترین اقلیتهای دینی هند هستند که به پارسی معروفند و طی بیش از پنج سده اولیه حمله اعراب به ایران، از ایران به هند مهاجرت کردهاند و بیشتر در مناطق مختلف گجرات و مهاراشترا به مرکزیت بمبئی اقامت دارند. اگر چه جمعیت زرتشتیان کمتر از۲۰۰ هزار نفر است، اما نزدیک به ۱۷ درصد اقتصاد هند را در دست دارند.
خلاصه هند معجونی از ادیان مختلف و فرقههای مذهبی گوناگون است ضمن اینکه تنوع نژادی، فرهنگی، زبانی، مذهبی و حتی شرایط آب و هوایی به این کشور چشم اندازی شگرف از همزیستی مسالمت آمیز میان اعتقادات گوناگون بخشیده است. تصاویر گردآوری شده ای که در این ایمیل خواهید دید، نگاهی اجمالی دارد به سراسر کشور پهناور هند از نظر تنوع جمعیتی، مذهبی، فرهنگی و ...
شنبه 1/11/1390 - 21:30
تبریک و تسلیت
رحلت نبی مکرم اسلام پیام آور مهر و رحمت و امام حسن مجتبی ع را تسلیت عرض می نمایم
شنبه 1/11/1390 - 21:29
موفقیت و مدیریت
قانون یکم: به شما جسمی داده میشود. چه جسمتان را دوست داشته یا از آن متنفر باشید، باید بدانید که در طول زندگی در دنیای خاکی با شماست.
قانون دوم: در مدرسهای غیر رسمی و تمام وقت نامنویسی کردهاید که "زندگی" نام دارد. در این مدرسه هر روز فرصت یادگیری دروس را دارید. چه این درسها را دوست داشته باشید چه از آن بدتان بیاید، پس بهتر است به عنوان بخشی از برنامه آموزشی برایشان طرحریزی کنید.
قانون سوم: اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. رشد فرآیند آزمایش است، یک سلسله دادرسی، خطا و پیروزیهای گهگاهی، آزمایشهای ناکام نیز به همان اندازه آزمایشهای موفق بخشی از فرآیند رشد هستند.
قانون چهارم: درس آنقدر تکرار میشود تا آموخته شود. درسها در اشکال مختلف آنقدر تکرار میشوند، تا آنها را بیاموزید. وقتی آموختید میتوانید درس بعدی را شروع کنید، بنابراین بهتر است زودتر درسهایتان را بیاموزید.
قانون پنجم: آموختن پایان ندارد. هیچ بخشی از زندگی نیست که در آن درسی نباشد. اگر زنده هستید درسهایتان را نیز باید بیاموزید.
قانون ششم: قضاوت نکنید، غیبت نکنید، ادعا نکنید،سرزنش نکنید،تحقیرو مسخره نکنید، وگرنه سرتون میاد. خداوند شما را در همان شرایط قرار میدهد تا ببیند شما چکار میکنید.
قانون هفتم: دیگران فقط آینه شما هستند. نمیتوانید از چیزی در دیگران خوشتان بیاید یا بدتان بیاید، مگر آنکه منعکس کننده چیزی باشد که درباره خودتان میپسندید یا از آن بدتان میآید.
قانون هشتم: انتخاب چگونه زندگی کردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد نیاز را در اختیار دارید، این که با آنها چه میکنید، بستگی به خودتان دارد.
قانون نهم: جوابهایتان در وجود خودتان است. تنها کاری که باید بکنید این است که نگاه کنید، گوش بدهید و اعتماد کنید.
قانون دهم : خیرخواه همه باشید تا به شما نیز خیر برسد.
شنبه 1/11/1390 - 21:19
داستان و حکایت
فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت.
هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.
وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.
هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست.
و اما خبر بد این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود.
هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه.
شنبه 1/11/1390 - 21:11
آلبوم تصاویر
شنبه 1/11/1390 - 21:7