آلبوم تصاویر
ماه بعد. جنین کامل شده و نوزاد آماده ترک رحم می شود. در این زمان جنین به سمت پایین می چرخد تا راحت تر بتواند خارج شود
هفته ۳۶ ام. نوزاد چهار هفته دیگر دنیا بیرون را خواهد دید.
دوشنبه 3/11/1390 - 13:27
آلبوم تصاویر
هفته نوزدهم.
هفته بیستم. تقریبا ۲۰ سانتی متر. موهای پشمالویی بر روی سر و صورت نوزاد ایجاد می شود. این موها را با نام لانوگو (lanugo) می شناسند.
هفته بیست و چهارم
هفته بیست و ششم
دوشنبه 3/11/1390 - 13:25
آلبوم تصاویر
روز بعد.
هفته هشتم. جنین به سرعت در کیسه رحمی رشد می کند.
هفته دهم. پلک ها نیمه باز هستند. در روزهای آتی کاملا بسته خواهند شد.
هفته شانزدهم. جنین از دست هایش برای شناخت محیط پیرامونش استفاده می کند.
شبکه ای از رگ های خونی را مشاهده می کنید. در واقع بدن در حال ساخت استخوان است و این رگ ها تغذیه کننده استخوان بدن خواهند بود.
هفته هجدهم. ابعاد تقریبا ۱۴ سانتی متر. اکنون می تواند صدا های بیرون را درک کند.
دوشنبه 3/11/1390 - 13:20
آلبوم تصاویر
مغز جنین شکل می گیرد.
روز ۲۴ام. بعد از ۱۸ روز قلب شروع به شکل گیری می کند. می دانیم که جنین یک ماه هیچ استخوانی ندارد.
4 هفته
4-5 هفته
هفته پنجم: تقریبا ۹ میلی متر. به وضوح صورت جنین با سوراخ چشم و بینی و دهان مشخص است.
دوشنبه 3/11/1390 - 13:18
آلبوم تصاویر
دو اسپرم در تماس با تخمک
اسپرم برنده!
اسپرم
روز پنجم-ششم
روز هشتم. جنین به دیوار رحم چسبده است.
دوشنبه 3/11/1390 - 13:16
آلبوم تصاویر
لینارت نیلسون (Lennart Nilsson) دوازده سال از عمر خود را صرف تهیه تصاویری از رشد نوزاد درون رحم کرد. این تصاویر باورنکردنی با استفاده از دوربین های معمولی مجهز به لنز ماکرو و همچنین میکروسکوپ الکترونی گرفته شده است. در این تصاویر مراحل رشد نوزاد از ابتدای لقاح تا کامل شدن جنین و تبدیل به یک نوزاد را می بینیم.
اسپرم در لوله فالوپ (لوله شیپور رحمی)
تخمک
یه قرار ملاقات... اما نه معمولی!
لوله فالوپ
دوشنبه 3/11/1390 - 13:13
ایرانگردی
جمهوری آذربایجان که در گذشته آلبانیا و اران می نامیدند کشوری در منطقهٔ جغرافیایی قفقاز و در گذرگاه اروپا و آسیای جنوب غربی و در کنار دریای خزر است. پایتخت آن باکو است.
کشورهای ایران در جنوب، ارمنستان و ترکیه در غرب، گرجستان در شمال غربی و روسیه در شمال، همسایگان جمهوری آذربایجان محسوب میشوند؛ همچنین این کشور دارای مرز آبی با کشورهای ترکمنستان و قزاقستان در کنارهٔ دریای خزر است.
بیشتر جمعیت جمهوری آذربایجان مسلمان شیعه هستند.زبان رسمی کشور ترکی آذربایجانی میباشد.در کنار زبان ترکی آذربایجانی، زبانهای روسی، ارمنی، کردی، تالشی، تاتی، عبری، و لزگی نیز صحبت میشود. ترکی آذربایجانی از نظر تقسیمات زبانی، جزئی از ترکی غربی و یا ترکی اوغوز می باشد . ترکی آذربایجانی، ترکی ترکیه و ترکی ترکمنی در گروه ترکی غربی و یا ترکی اوغوز قرار می گیرند .
لحاظ آب و هوایی، جمهوری آذربایجان دارای چندین نوع آب و هوای مختلف است. به طوری که از ۱۱ ناحیه آب و هوایی ۹ گونه ناحیه در آذربایجان وجود دارد.
جاذبه های دیدنی و جالب آذربایجان
ایچری شهر
بافت قدیم شهرباکو، که از آن با نام ارگ باکو نیز یاد میشود به تدریج مابین قرون ۱۱ تا ۱۹ میلادی ساخته شدهاست.این شهر محصور از دوران پارینهسنگی تاکنون محل سکونت انسان بودهاست و فرهنگ و تمدنهای مختلفی چون ساسانی، زرتشتی، شیروانی، ایرانی، عربی، عثمانی و روسی را در خود جای دادهاست.ایچری شهر دارای ۲۳ محله، ۲ کاروان سرا، ۳ چشمه آب، میدان بازار و... می باشد که جذابترین مکان آن قلعه دختر است.
قلعه دختر , از آثار دوره ساسانی در شهر باکو است.این اثر تاریخی که با ۲۹،۵ متر طول، ۱۶ متر عرض، و ۶ طبقه که در دو محدوده زمانی قرن ۵ و ۶ میلادی (آغاز ساخت مرحله اول) و قرن ۱۲ (مرحله دوم) ساخته شدهاست در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیدهاست.این قلعه در روزگار کهن، نیایشگاه آناهیتا بوده و زرتشتیان برای زیارت به آنجا میرفتهاند.این قلعه در سال ۱۹۶۰ مرمت و در سال ۱۹۶۴ تبدیل به موزه گردید. سازمان یونسکو در سال ۲۰۰۰ این بنا را در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت نمود.
پارک مفاخر باکو , آرامگاه بزرگان و مفاخر ومشاهیر آذربایجان است.این مکان به دلیل سرسبزی و زیبایی اش لقب پارک مفاخر (فخر پارکی) را به خود گرفته است .نام دارانی چون حیدر علیاف، ابوالفضل ایلچی بیگ، رشید بهبودوف و شوکت علیاکبروا در این مکان به خاک سپرده شده اند.
جالبترین موضوعی که دراین مکان ذهن هر بیننده را به خود مشغول میکند مجسمههای زیبای هر فرد بر سر مزارش میباشد.
قصر شیروانشاه : این مجموعه، شامل کاخی دو طبقه، مقبره، خانه حمام، مسجد و منازه میشود. این کاخ در قرن دوازدهم توسط شیخ ابراهیم ساخته شده، اما هنوز بسیاری از ویژگی های خود را حفظ کرده است
میدان فواره , قلب منطقه تجاری شهر باکوست. این منطقه دارای مغازه ها، رستوران ها و هتل های بسیار است. فواره زیبا و جالبی در وسط میدان است که معمولاً خریداران خسته از آن بعنوان مکانی برای نشستن استفاده میکنند.
دوشنبه 3/11/1390 - 13:6
آلبوم تصاویر
.این اتاق روانکاوی زیگموند فروید و تخت او است که همچنان به همان صورت
نگهداری می شود
و هرآنچه می بینید؛
دستباف های عشایری ایران است:
آن که روی دیوار است قفقازی ، روی کاناپه فرش قشقایی و روی زمین فرش هریس است
دوشنبه 3/11/1390 - 12:53
موبایل
اگه گوشــی شما خیـس شـــد یا در آب افـتاد ایـــن کـار ها را بــکنـیـد !
از قدیم الایام که تلفن همراه وارد ایران شد همواره یک مسئله ذهن دارندگان آنها را درگیر خودش کرده بود. فکر کنم در بقیه جهان هم این ترس وجود داشته باشد که اگر گوشیمان خیس شد چه کار باید بکنیم؟
به گزارش ایران ویج ، بهترین راه این است که نگذاریم موبایلمان خیس بشود! اما چه کسی میتواند مطمئن باشد هیچوقت هیچ اتفاقی نمیافتد؟ گوشی از دستش نمیافتد یا زیر باران موبایلش خیس نمیشود؟
به جای توصیههای مهندسان فامیل ( از دیروز همه مهندس شدند و شما خبر ندارید ) و راهکارهای بعضا اشتباهشان، 5 راهکار برای شما جمعآوری کردیم که میتواند سریعا رطوبت تلفن همراه شما را از بین ببرد و شما را نجات دهد.
قدم های اول
1- در اولین قدم گوشی را خاموش و باتری گوشی را خارج کنید. اگر هم خشک خشک نشده است اصلا توی گوشی نیاندازید چون ممکن است اتصالی کند. احتمالا سوختن باتری زیاد است پس اگر گوشی بعد از خشک کردن کار نکرد در وهله اول فکر نکنید گوشی سوخته است!
2- سیم کارت را هم در بیاورید. خیلی سریع این کار را انجام بدهید چون سیم کارت هم خیلی حساس است و اگر در معرض آب بماند سریع میسوزد. خسارتش سنگین نیست اما از وقت و کار و زندگی میاندازد حسابی.
3- از سشوار استفاده نکنید. سشوار اولین راهی است که پیشنهاد میدهند اما سشوار باد داغی میزند که خودش هم میتواند باعث خرابی بشود. اگر سشوار شما برای گرمایش درجهبندی دارد از درجه گرمای کم میتوانید استفاده کنید. هر چند توصیه میکنیم از راههایی که در ادامه ذکر میشود استفاده کنید.
و حالا 5 ابزار بسیار مفید برای خشک کردن گوشی تلفن همراه :
یک – برنج نپخته
مادر شما دانشمند بزرگی است. او تجربیات بسیار زیادی در زندگی دارد و روزانه از تعداد زیادی از آنها استفاده میکند. برای مثال در آشپزی از خاصیت نمگیری برنج استفاده میکند تا پلویی خوش طعم برای شما تهیه کند.
این ویدیو نشان میدهد که شما میتوانید با یک کاسه برنج خام و قرار دادن گوشی در میان آنها نجات پیدا کنید.
دو – سیلیکا ژل
برنج خوب است اما یک جور گرد و غبار خاص دارد که حتما متوجه آن شدید. اگر یک کیسه بزرگ برنج را خالی کنید بهتر متوجه میشوید. برای همین است که برنج را میشورند قبل از هر کاری. همین مسئله شاید موجب بشود که شما از استفاده از برنج خام واهمه داشته باشید.
سیلیکا میتواند درمان این ترس شما باشد. سیلیکا همان مادهای که به عنوان سیلیکا ژل معمولا در بستههای دستگاههای الکترونیکی و لباسهای تازه خریده قرار میدهند. فقط یادتان باشد که سیلیکا ژل کمی سرعت پایینی در جذب رطوبت دارد برای همین باید سریعا دست به کار شوید و وقت را هدر ندهید.
سه – جاروبرقی
اگر در منزل هستید به جای گشتن دنبال سشوار به دنبال جاروبرقی بگردید! در این مقاله میخوانیم که با 20 دقیقه جارو کردن قسمتهای خیس شده میتوان رطوبت قسمتهای داخلی گوشی را کاملا از بین برد و بعد از 30 دقیقه بدون هیچ مشکلی دوباره از گوشی استفاده کرد.
این روش سریعترین و موثرترین روشی است که میتوانید برای خشک کردن کامل اجزای داخلی موبایل استفاده کرد.
چهار – آب خالص
اگر دیدید یک نفر گوشیش را درون آب انداخت فکر نکنید دیوانه است! این راه درمان برای افتاده در آب نمک است. مخصوصا خانمهای خانهدار زیاد پیش میآید که تلفن همراهشان داخل آب نمک بیافتد.
نمک حالت خورندگی بالایی برای قطعات الکترونیکی دارد. اول از همه اگر خیلی خیس شده و دیگر یک ذره خیس شدن بیشتر برایش فرقی نمیکند آن را داخل آب تمیز بیاندازید و کمی حرکت بدهید که نمک خارج شود. بعد با روشهایی که گفته شد آن را تمیز کنید.
پنج – یخچال
اگر فکر کردید که راههای عجیب و غریب ما تمام شده است اشتباه کردید. این یکی از همه عجیبتر است چون معمولا فکر میکنیم که باید با گرما رطوبت را از بین برد.
AdvancedTelecom میگوید استفاده از یخچال یک راه عالی نجات گوشی خیس شده است. برای استفاده از این راه گوشی را داخل فریزر نگذارید. دلیلش این است که معمولا گوشیهای ما از صفحه نمایش LCD استفاده میکنند. ال سی دی مخفف Liquid crystal display است. مشخص است که اگر یک مایه را در فریزر بگذاریم یخ میزند و تغییرات حالت میدهد :)
گوشی را در قسمتهای میانی یخچال قرار بدهید و بعد از نیم ساعت در بیاورید. 10 دقیقه صبر کنید و دوباره این روند را طی کنید تا به جایی برسد که مطمئن شوید گوشی خشک خشک شده است.
تمامی راههایی که در این مقاله ذکر میشود از منابع مختلف موجود در اینترنت ( + و + و + و + ) جمعآوری شده است. هیچکدام از این راهها را خودم تست نکردم چون خودم هیچوقت گوشیم خیس نشده است. لطفا با احتیاط عمل کنید چون مسئولیتش گردن خودتان خواهد بود!
سالانه حدود 880 هزار انگلیسی به خاطر افتادن موبایل در آب اعصابشان را خرد میکنند. اگر برای شما این اتفاق افتاد خونسردی خود را حفظ کنید و با آرامش راههای بالا را تست کنید. بعد هم نتیجه را همینجا بیان کنید تا دیگران هم استفاده کنند. این جوری از این به بعد خیس شدن گوشی به معنای سوختنش نخواهد بود
دوشنبه 3/11/1390 - 12:52
دانستنی های علمی
همه دایرهالمعارفهایی که درباره ایران تالیف شدهاند، مدخل «آبگوشت» دارند. شاید باور نکنید اما آبگوشت در کنار همه نامها و نامداران فرهنگ ایرانی، در دایرهالمعارفهای تخصصی بدل به مدخلی مفصل شده اما در منوی هیچ یک از رستورانهای تهران آبگوشت نیست! برای خوردن آبگوشت باید به خانه، چایخانه، قهوهخانه یا دیزیسرایی رفت. آن هم فقط سر ظهر، نه قبل و نه بعد از آن. از قدیم دکانهایی هستند که به طور تخصصی هر کدام یک خوراک بیشتر نمیپزند؛ حلیمی، کبابی، چلویی، جگرکی، کلهپزی و بریانی. اما باز هیچ یک از این خوراکهای اصیل و محبوب ایرانی، جز چلوکبابها، در منوی رستورانهای ایران جایی ندارند! و به همین خاطر است که در کتابچههای راهنمای ایرانگردی برای خارجیان هم فقط فرق پلو و چلو و شرح انواع کبابها آمده است. هر جای دیگر جهان که بود، این تنوع خوراکی را جاذبهای سیاحتی میکردند و دستکم در منوهای وطنی جایی به آن میدادند.
آبگوشت به هزار و یک دلیل از خوراکهای کهن ایرانیان است. یکی از این دلایل، شیوه کوچی و عشایری زندگی نیاکان ایران، برپایه فرهنگ دامپروری است. ایرانیان حتی هنگامی که شهرهای کهنی همچون همدان و شوش و پارسه را ساخته بودند، به معنی واقعی یکجانشین نشده بودند و باز شاهان و درباریان، همانند مردمان در راه این شهرها ییلاق و قشلاق میکردند. این جابهجایی فصلی، حتی تا چند دهه پیش، میان قشلاق تهران و ییلاق شمیران هم، برای بعضی خانوادههای متمول، متداول بود. پس گمان نکنید که زندگی کوچی با پایتخت ۲۰۰ساله اخیر ایران نسبتی ندارد.
آبگوشت، محصول زندگی یکجانشینی است و کباب، خوراک زندگی کوچنشینی و کوچندگان تنها هنگامی که به مقصد نهایی میرسیدند، فرصت و شرایط بارگذاشتن آبگوشت را مییافتند. اگر به مستندهای این نیم قرن که از زندگی عشایر ایران ساخته شده، نگاهی بیندازید، گلههای چندهزار سَری را میبینید که هر یک از بزها، گوسفندان، گاوان و اسبان برای صاحبانشان مهم و محترماند و جان دامداران به جان دام بسته است و بسیار کم پیش میآید که دام را سرببرند و جز از شیر و فرآوردههای شیری آنها، تغذیه نمیکردهاند. اما در راه ناهموار و پرخطر کوچ هر روزه چند سَر از این دامهای سلامت و پروار، ناکار و تلف میشدهاند و عشایر پیش از آنکه دام، جان بدهد، آنها را سر میبریدند و کباب شام را به راه میکردند. کوچ، زمانبندی داشت و میبایست که به موقع به مقصد میرسیدند وگرنه هزار و یک ضرر و خطر طبیعی، در راه بود. پس فرصت بارگذاشتن آبگوشت تا رسیدن به مقصد، در سفر دست نمیداد. آبگوشت ظهر فردا را، از شب قبل باید بارگذاشت و پیشتر مقدمات و مخلفات آن را مهیاکرد که این همه، جز در یکجانشینی ممکن نبوده و نیست.
دیگر اینکه بساط کباب را به سادگی با سیخی چوبی نیز در بیابان میتوان به راه کرد اما آبگوشت جز در ظرف پخته نمیشود. ساکنان فلات ایران هزاران سال پیش، نخستین ابزار و ظرفها را از چوب و سنگ ساختند. اما ظرف چوبی روی آتش کارکردی نداشت و تنها ظرفهای سنگی به کار میآمدند. پس از آن بود که توانایی ساخت سفال حاصل شد و انواع و اقسام ظرفها شکل گرفت. هزارهها ظرفهای سفالین به کار میرفتند، تا انسان ایرانی به راز سنگهای معدنی و آبکردن و ریختهگری فلزات پی برد و از آن ابزار و ظرف ساخت و ظروف فلزی را به میان آورد. جالب است که آبگوشت، هنوز که هنوز است در سه ظرف سنگی، سفالی و فلزی، طبخ و میل میشود. انواع دیزی سنگی و سفالی و رویی (رویی به معنای رویین یعنی ساخته شده از فلز روی که به زبان عامیانه به آن روحی هم میگویند) هنوز به شیوه هزارههای دور، در ایران ساخته و به کاربرده میشود و این سه نوع دیزی، یادگاری است از سه عصر سنگ و سفال و فلز در باستانشناسی.
در قدیم پلو یا چلو را در مجمعههای بزرگی میکشیدند، که به آنها «قاپ» یا «قاب» میگفتند و چند نفر با دست از یک قاپ مشترک، غذا میخوردند. ممکن بود که چند آدم بزرگ و پرخور با پیری یا کودکی نحیف و کمغذا در قاپی همسفره و همغذا شوند. این بود که تقسیم غذا عادلانه نبود و یکی به اصطلاح، قاپ دیگری را میدزدید و غذای بیشتری میخورد. این بود که ایده «قاپ شخصی» به میان آمد که برای هر کس قاپ کوچکی غذا بکشند و آن را در پیش وی بگذارند. این بود که این «پیشقاپ» را «بُشقاب» نامیدند. یک قاپ بزرگ پر از غذا سر سفره میآمد و چند قاپ کوچک خالی (بُش به ترکی: خالی) گِرد آن میچیدند و برای هر بشقاب، جدا غذا میکشیدند. اما آبگوشت چه برای یک تن پخته شود، چه هزار تن، محتوای هر دیزی جدا، درون خود آن میپزد و گوشت و نخود و آب، برای هر دیزی به پیمانه برابر ریخته میشود و تبعیضی در میان نیست. مانند پلو همه را در یک دیگ نمیپزند و پس از پخت، غذا را نمیکشند، بلکه اول سهم خام هر دیزی کشیده میشود و پس از تقسیم، پخت آغاز میگردد.
اما پختن و خوردن آبگوشت کار سادهای نیست. شاید همگان به پختن آن کاری نداشته باشند اما همه از خوردن آن لذت میبرند. اما اگر یک خارجی از راه برسد و یک دیزی سنگی داغ با سنگک و ریحان جلویش بگذارید، شاید لذتی از لذیذی آن نبرد. چراکه خوردن آبگوشت آموزش میخواهد. با قاشق از دهانه تنگ دیزی چیز زیادی بیرون نمیآید، مگر اینکه دیزی را کج کنید و برای کج کردن هم، دست خواهدسوخت، مگر آنکه با تکه نانی گوشه ظرف را بگیرید و در این کار حتی دستمال کاغذی هم، کمک تکه نان را نخواهد کرد. البته بعضی از دیزیهای سفالی دو دسته کوچک در دو طرف دارند که در این موقع به دستگیری خورنده میآیند.
آبگوشت دو بخش دارد، بخش « تَر» که به آن «ترید» میگوییم و بخش «خشک» که «کوبیده» میخوانیم. همان آب و گوشت که روی هم آبگوشت را پدید آوردهاند. تقریبا با هم پخته میشوند اما جدا خورده میشوند. اما عملآوردن این دو بخش به عهده آشپز نیست و شاید تنها خوراکی باشد که خورنده نیز در کار طبخ شریک است. اگر این دو بخش را جدا نکنید، تبدیل به سوپی نه چندان دلچسب خواهد شد و اگر هر یک از این دو بخش را خوب به عمل نیاورید، یعنی مثلا کوبیده را آبدار بردارید، لطفی نخواهد داشت. خلاصه آنکه آبگوشتخوردن کار هر کسی نیست و اگر برای نخستین بار کسی سر سفره آبگوشت بنشیند، بیراهنما به راحتی از ماجرا سر در نخواهدآورد.
گوجهفرنگی و سیبزمینی دو جزء لاینفک آبگوشتهای امروزیاند و برای ایرانیان شاید تصور آبگوشت بیسیبزمینی و گوجهفرنگی ممکن نباشد. اما شاید ندانید که این دو محصول فرنگی تا صد سال پیش از این، در ایران ناشناخته بودهاند. اما آبگوشت پیش از واردات این دو نیز، با گوشت و آب و نخود، آبگوشت بوده. ایرانی همانطوری این دو محصول فرنگی را در دیزی کرد و به آن دو رنگ ایرانی بخشید که جانشینان یونانی اسکندر و مغولان وارث چنگیز را به ایرانیانی اصیل و ایراندوست تبدیل کرد.
با وجود این همه کتاب آشپزی و مردمشناسی تا به امروز به آبگوشت اینگونه نگاه نکرده بودیم. چراکه ما گاهی از کنار میراثمان سهلانگارانه به سادگی گذشتهایم و ظرائف و لطایف فرهنگی نهفته در آنها را ندیدهایم. آبگوشت، عصاره فرهنگ ایرانی است و هزارهها تاریخ و نکته در آن خفته است و همه قوت آن به ارزش غذاییاش نیست و اگر دقیق به آن بنگریم جان فرهنگ نیاکانمان را در پیالهای از آن خواهیم دید. پس لقمهای از آن را هم نباید هدر داد.
دوشنبه 3/11/1390 - 12:50