• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 42209
تعداد نظرات : 4513
زمان آخرین مطلب : 4107روز قبل
شهدا و دفاع مقدس
«... یاد شهیدان نباید در جامعه‏ ما از ذهنیت‏ها خارج شود. شهیدان را باید زنده نگه داشت. نگذارید غبارهاى فراموشى روى این خاطره‏هاى گرامى را بگیرد.» (از بیانات رهبر انقلاب) در ادامه، مختصری از زندگی‏نامه دو تن از شهدایی که در تاریخ ۳ بهمن‏ماه به شهادت رسیده‏اند را می‏خوانیم.
.
شهید قاسم نامداری
نام پدر: نامدار
تاریخ تولد: ۱۳۴۵
تاریخ شهادت: ۳ بهمن ۱۳۶۱
محل تولد: کوار، روستای اکبرآباد
طول مدت حیات: ۱۶ سال
محل شهادت: زبیدات


• شهید قاسم نامداری در سال ۱۳۴۵ش در یک خانواده مذهبی در روستای اکبرآباد از توابع شهرستان کوار از استان فارس چشم به جهان هستی گشود. قاسم، مدارج تحصیلی را در روستای اکبرآباد کوار و تا مقطع پنجم ابتدائی ادامه داد ولی به‌دلیل مشکلات بسیاری که بر سر راه تحصیلش وجود داشت و هم‌چنین نبود مدارس در روستا مجبور به ترک تحصیل شد و از آن پس، به یاری پدر و برادران خود به کار کشاورزی پرداخت. قاسم از‌‌ همان دوران کودکی به‌واسطه اخلاق شایسته مورد توجه خاص و عام بود. بنا به گفته بزرگ‌تر‌ها، عاشق نماز و مسجد بود و در هیچ زمان نماز اول وقت و خدا را فراموش نمی‌کرد. در زمان مبارزات انقلاب اسلامی، همواره در صف تظاهرکنندگان علیه رژیم شاهنشاهی حضور داشت. از جمله فعالیت‌هایش در ایام انقلاب، کمک به مردم جهرم و تسخیر پادگان آنجا بود. بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و قبل از آن نیز در مراسم مداحی، نوحه‌خوانی و سینه‌زنی اباعبدالله حسین (ع) شرکتی فعال داشت. در سال ۱۳۶۱ش عازم جبهه‌های حق علیه باطل شد و بعد از ۴ نوبت و ۶ ماه حضور فعال در جبهه‌های حق علیه باطل، توسط رژیم بعثی در منطقه زبیدات در تاریخ سوم بهمن‌ماه سال ۱۳۶۱ هجری شمسی در سن شانزده سالگی به سوی حق‌تعالی شتافت و از قید و بند دنیا‌‌ رها شد... به نقل از خواهر شهید، قبل از آخرین باری که عازم جبهه‌های حق علیه باطل شد، خواهر و برادرانش را در آغوش کشید و آن‌ها را بوسید و با لبخندی که بر لب داشت، گفت: «به‌زودی برمی‌گردم.» متأسفانه وصیت‌نامه‌ای از این شهید بزرگوار در دست نیست ولی زمانی که عازم جبهه‌های نبرد بود، مادر را فرامی‌خواند و از او می‌خواهد که اگر از جبهه بازنگشت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد، برایش عزاداری نکند و اشک نریزد. درخصوص چگونگی شهادت قاسم نامداری نیز هیچ‌گونه اطلاعی از طریق بنیاد شهید و یا سایر نهادهای مربوط داده نشد تا این‌که برادران این شهید بزرگوار، از طریق رسانه‌های جمعی (رادیو و تلوزیون) متوجه شهادت برادرشان شدند...
فرازی از نامه شهید به برادرش:
«... حضور محترم برادر گرامی خودم جناب آقای کریم نامداری سلام عرض می‌کنم. پس از سلام، سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم و امیدوارم که همیشه در زیر سایه ولی‌عصر امام زمان (عج) و نایب برحقش امام خمینی به‌سر ببرید و مانند گل‌های بهاری شاد و خرم باشید و هیچ‌گونه ناراحتی به خود راه ندهید. برادرجان! اگر خواسته باشی از احوالات من جویا شوی، الحمدالله از سلامتی که یکی از نعمت‌های الهی است، برخوردارم و هیچ‌گونه ناراحتی ندارم به‌جز دوری شما که آن‌هم امیدوارم به‌زودی میسر گردد. و امیدوارم که با پیروزی نهایی به خانه برگردم و همین روز‌ها است که ما به خط مقدم جبهه‌های نبرد علیه باطل می‌رویم...»
.
شهید امید حسینی
تاریخ تولد: ۱۳۴۵
تاریخ شهادت: ۳ بهمن ۱۳۶۴
محل تولد: ایلام، چنگوله
طول مدت حیات: ۱۹ سال
محل شهادت: تنگ زعفرانیه
 


• شهید امید حسینی در سال ۱۳۴۵ش در منطقه چنگوله از استان ایلام چشم به جهان هستی گشود. هنوز یک ساله بود که پدر بزرگوارش را از دست داد. آن‌ها در فقر و محرومیت روزگار را با سختی و مشقت پشت سر می‌گذاشتند. امید در تظاهرات سرنوشت‌ساز دوران انقلاب اسلامی به سهم خود، شرکتی فعال داشتند و پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و به‌دنبال آغاز جنگ تحمیلی نیروهای متجاوز بعثی عراق علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، به جبهه‌های پیکار حق علیه باطل شتافت و به عضویت یکی از گروه‌های چریکی درآمد و دلاورانه، توانست در یک عملیات چریکی عده‌ای از نیروهای دشمن را به هلاکت برساند. شهید حسینی پس از ازدواج به‌عنوان سرباز وظیفه نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دوباره به جبهه‌های نور عزیمت کرد و در عملیات آزادسازی مهران شرکت داشت که سرانجام در تاریخ سوم بهمن‌ماه سال ۱۳۶۴ هجری شمسی در مناطق مرزی مهران، تنگ زعفرانیه در سن نوزده سالگی به مقام عظمای شهادت نائل گردید و عاشورائی گشت.

دوشنبه 3/11/1390 - 16:1
تاریخ
حضرت امام پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بنا به وعده‏ای كه داده بودند، در اسفند 1357 ش راهی قم شده و در آن‏جا اقامت گزیدند. اما در اثر ابتلا به بیماری قلبی، در سوم بهمن 1358، مجدداً به تهران مراجعت كرده و پس از 39 روز مداوا در بیمارستان قلب تهران، ابتدا در منطقه دربند تهران و پس از آن در 27 اردیبهشت 1359، در خانه كوچكی در جماران مستقر شدند.
دوشنبه 3/11/1390 - 16:0
تاریخ
شهر قم به دست مردم افتاد. ارتش ، تمام نیروهایش را از سطح شهر فراخواند و مردم اداره‌ی ‌امور، حتی وظایف پلیس راهنمایی و رانندگی را برعهده گرفتند. درتهران، كمیته ای كه از نمایندگان كاركنان چهل و پنج وزارتخانه، سازمان و شركت تشكیل شده بود، از كاركنان این مؤسسات خواست تا تشكیل جمهوری اسلامی به اعتصاب خود ادامه دهند.
دوشنبه 3/11/1390 - 16:0
تاریخ
مردم مسلمان ایران كه بی‏صبرانه منتظر ورود حضرت امام خمینی به ایران بودند، تداركات لازم را جهت بزرگترین استقبال تاریخ از رهبر انقلاب اسلامی فراهم آوردند. به همین مناسبت ستادی مركب از روحانیون و نمایندگان اقشار مختلف مردم تهران تشكیل شد تا مراسم استقبال را هرچه باشكوه‏تر برگزار كند. در این ستاد پنجاه هزار جوانِ عاشق امام مسؤولیت حفاظت از جان امام و انتظامات مراسم را به عهده گرفتند. بسیاری از مردم نیز از شهرها و روستاهای مختلف ایران به تهران سرازیر شدند تا در مراسم استقبال شركت جویند. از سوی دیگر، پس از تظاهرات گسترده مردم، چهارهزار افسر نیروی هوایی نیز به پشتیبانی از مردم مبارز ایران، دست به اعتصاب غذا زدند و خواستار اخراج مستشاران آمریكایی از ایران شدند
دوشنبه 3/11/1390 - 15:59
تاریخ
نامه روحانیون مبارز به سازمان ملل
صدور نامه روحانیون مبارز ایران خطاب به کمیسیون حقوق بشر در چنین روزی از سال ۱۳۵۶ هجری شمسی انجام پذیرفت.
درحالی‌که دو هفته از سرکوب قیام نوزدهم دی‌ماه ۱۳۵۶ش در قم گذشته بود و رژیم پهلوی قصد داشت با ایجاد اختناق، از گسترش نهضت جلوگیری نماید، جمعی از روحانیون مبارز، نامه‏ای به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد ارسال کردند و از اوضاع حاکم بر کشور، به‌شدت انتقاد نمودند.
در بخشی از این نامه با اشاره به شرایط جاری در ایران و دیدار کار‌تر رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده آمریکا با شاه، آمده است: «در شرایطی که ملل مستضعف جهان، یکی پس از دیگری، آزادی و استقلال خویش را بازمی‌‏یابند و بند‌ها و زنجیرهای اسارت و بردگی را یکی پس از دیگری پاره می‌‏کنند، حقوق ملت شریف ایران، پایمال اغراض شوم دودمان ننگین پهلوی شده و هر روز، زنجیر اسارت و بردگی را بر دست و پای ملت ما محکم‏‌تر ساخته‏اند. با کمال تأسف و تأثر، کار‌تر، رئیس‌جمهور آمریکا، که خود را مرد صلح می‌‏داند و از انسان‌دوستی سخن می‌‏گوید، ۳۵ میلیون جمعیت باشرف و مسلمان را فدای شاه خائن و مزدور و نوکر بی‌قید و شرط خود می‌‏کند.»
در این نامه، سپس به دستگیری روحانیون مبارز توسط رژیم اشاره شده و ضمن گلایه از اسارت آنان در زندان، عنوان گردیده است: «هم‌چنین رهبر عالی‏قدر مسلمانان، آیت‌الله العظمی خمینی، متجاوز از چهارده سال است که به جرم اعتراض به احیای کاپیتولاسیون در ایران و دفاع از حقوق ملت و قوانین حقه اسلامی، دور از وطن و در تبعید به‌سر می‌‏برند و کمیسیون حقوق بشر، کوچک‏‌ترین اقدامی در این زمینه نکرده است. هم‌چنین اخیراً عده‏ای از روحانیون مبارز از جمله آیت‌الله عبدالرحیم ربانی شیرازی و سیدعلی خامنه‏ای و... را به جرم پشتیبانی از قائد بزرگ اسلام و دفاع از حقوق ملت، به نقاط بد آب و هوا تبعید کرده‏اند. آیا کمیسیون حقوق بشر از آنچه در ایران می‌‏گذرد، آگاه است؟ و آیا در برابر همه آدم‏کشی‏‌ها و بیدادگری‏‌ها، عکس‌العملی نشان داده است؟»
روحانیان مبارز در پایان نامه خود، خواست‏های ملت ایران را در چهارده بند بیان کردند، از جمله: بازگشت سریع امام خمینی، قائد بزرگ اسلام؛ آزادی دانشجویانی که در جریان‏های مختلف تهران و شهرستان‏‌ها دستگیر شده‏اند؛ آزادی زندانیان سیاسی؛ بازگشت کلیه تبعیدشدگان و آزادی اجتماعات و بیان قلم و رفع منع از منابر وعاظ محترم.
دوشنبه 3/11/1390 - 15:59
تاریخ
اشغال بندر بوشهر توسط انگلیسی‌ها
اشغال بندر بوشهر توسط انگلیسی‌ها

۳ بهمن

● بندر بوشهر و حومه آن در چنین روزی از سال ۱۲۳۵ هجری شمسی توسط انگلیسی‌ها تصرف شد و بدین‌ترتیب، مقدمات جدا کردن هرات از پیکر ایران فراهم آمد.
سوم بهمن‌ماه سال ۱۲۳۵ هجری شمسی (برابر با ۲۳ ژانویه ۱۸۵۷م) یک روز تاریک دیگر در تاریخ طولانی و پر از رویداد میهن ما بود. در این روز، نیروهای اعزامی انگلستان به ریاست «اوت رام» پس از شش هفته نبرد خیابانی، بندر بوشهر و حومه آن را تصرف کردند تا دولت تهران مجبور به صرف‌نظر کردن از شهر هرات و غرب افغانستان امروز شود که از زمان تأسیس کشور ایران، همیشه بخشی وفادار از ایران و کانون فرهنگ و ادب ما و برای مدتی نیز مقر حکومت خراسان بود و شاه عباس که در هرات به‌دنیا آمده بود، پیش از احراز سلطنت در این شهر می‌زیست.
نیروهای اعزامی انگلستان، نهم دسامبر ۱۸۵۶م پس از یک گلوله‌باران شدید، گام بر خاک وطن ما در ساحل بوشهر گذارده بودند و از‌‌ همان لحظه، نبرد خیابانی آغاز شده بود. دولت لندن، اول نوامبر ۱۸۵۶م به ایران اعلان جنگ داده بود زیرا که اخطارهای دیپلماتیک آن دولت به ایران که از هرات و غرب افغانستان خارج شود مورد بی‌اعتنایی تهران قرار گرفته بود.
در نبرد خیابانی ۴۵ روزه، عمدتاً مردم معمولی از شهر و حومه بوشهر دفاع می‌کردند. گلوله‌باران بوشهر توسط ناوهای انگلیسی صورت گرفته بود. افغانستان که بر سر آن این عملیات صورت گرفته بود از اوایل قرن هجدهم مطمح نظر انگلیسی‌ها بوده است چرا که افغانستان نزدیک‌ترین راه زمینی ورود و نفوذ قدرت‌های «اوراسیا» که با ایجاد سازمان شانگهای متحد شده‌اند به آسیای غربی - منطقه استراتژیک و نفت‌دار جهان - است. منطقه هرات قسمتی از بخش اصلی ایران‌زمین بوده است که در عهد باستان، «آریانا» خوانده می‌شد. «افغانستان» نامی است که انگلیسی‌ها بر ایران خاوری گذارده‌اند.
نیروهای انگلیسی که با کشتی از هند وارد آب‌های بوشهر شده بودند، نهم دسامبر ۱۸۵۶م (شش هفته پیش از آن) در پی یک گلوله‌باران طولانی در ساحل بوشهر پیاده شده بودند و در این مدت - همان‌طور که اشاره شد - مردم معمولی از منطقه بوشهر دفاع می‌کردند، زیرا که دولت تهران نیروی قابل ملاحظه در بوشهر و کازرون نداشت. درباره دفاع مردمی (میهنی) از بوشهر کتاب‌ها و رساله‌های بسیار نوشته شده است.
دوست‌محمدخان حاکم کابل پس از امضای پیمان پیشاور (مورخ سی‌ام مارس ۱۸۵۵م) با انگلستان، به تحریک انگلیسی‌ها و برخلاف روش گذشته‌اش دست به تشویق حاکم هرات به تمرد از دولت تهران زد. ناصرالدین‌شاه که در‌‌ همان زمان به گردنکشی خان خوارزم (ترکمنستان امروز) پایان داده بود، حسام‌السلطنه را با لشکر خراسان و چند یگان نظامی از تهران، گرگان و کرمان (سربازان مستقر در ارگ بم) مأمور گوشمالی حاکم هرات کرد که با اعتراض شدید لندن روبه‌رو شد. چون تهران توجه نکرد، انگلستان با به رسمیت شناختن فوری مرزهای افغانستان که خود در لندن ترسیم کرده بود، روابطش را با تهران قطع و یکم نوامبر۱۸۵۶م به ایران اعلان جنگ داد و بار دیگر به آب‌های ما در خلیج فارس، کشتی توپ‌دار و تفنگ‌دار روانه ساخت.
ایران که بر اثر مداخلات سیاسی قدرت‌های اروپایی امکان (و درحقیقت اجازه) نیافته بود نیروی دریایی مؤثر و توپخانه ساحلی داشته باشد، موفق به بازداری ناوگان اعزامی انگلستان - که از هند به حرکت درآمده بود - نشد و این ناوگان از یکم ژانویه به گلوله‌باران کردن بوشهر دست زد، اما بر اثر ایستادگی مردم محل، ۲۳ روز طول کشید تا بتواند تفنگ‌دار در ساحل مستقر سازد.
انگلستان که چنین مقاومت میهن‌دوستانه‌ای را انتطار نداشت، خرمشهر را هم زیر حمله گرفت و اهواز را مورد تهدید نظامی قرار داد که دولت بی‌خبر تهران از معارضات قدرت‌های اروپایی با یکدیگر و نیز نداشتن اعتماد کافی به احساسات میهنی ایرانیان و هم‌چنین ناآگاهی از فنون جنگ‌های تازه و لشکرکشی و این‌که پیشروی سریع یک نیروی خارجی به‌دلیل وسعت کشور و کوهستانی بودن آن آسان و سریع نخواهد بود، تسلیم اراده لندن شد و طبق توافق پاریس که با میانجیگری رئیس وقت کشور فرانسه انجام شد، از اصلی‌ترین قطعه ایران صرف‌نظر کرد!
اگر کمی به عقب بازگردیم می‌بینیم که عباس‌میرزا ولیعهد فتحعلی‌شاه با مشاهده دسیسه‌های انگلستان در جریان تنظیم قرارداد «ترکمن‌چای» و از دست رفتن قفقاز ایران و لمس کردن بی‌صداقتی ناپلئون و درحقیقت چشیدن مزه تلخ دیپلماسی اروپایی؛ برای حفظ مابقی خاک وطن، دولت عثمانی را با جنگ و زور وادار به امضای معاهده تعیین مرز مشترک کرد که هنوز به قوت خود باقی است.
از طرفی دیگر، چون روسیه به بسط قلمرو خود در منطقه‌ای پرداخته بود که جغرافیون غرب، نام «آسیای میانه» بر آن نهاده‌اند، عباس‌میرزا بدون فوت وقت برای حصول اطمینان از وفاداری حاکمان نیمه‌مستقل خوارزم، مرو، بخارا و مناطق مربوط به خراسان شتافت. وی در اینجا متوجه شد انگلستان که از دیرزمان نگران دست‌اندازی روسیه به هندوستان بوده، چشم طمع به سرزمینی دوخته که خود، نام افغانستان بر آن نهاده است تا بتواند آن را به‌صورت حائلی میان متصرفات آسیایی روسیه و هندوستان درآورد و مانع پیشروی روسیه به سوی اقیانوس هند و آسیای جنوبی شود و در اجرای این سیاست خود، به تحریک و تطمیع خوانین و حکام افغان پرداخته است.
عباس‌میرزا برای خنثی کردن فعالیت‌های انگلستان در ایران خاوری (افغانستان امروز) وارد عمل شد. دولت لندن که چنین دید، با روسیه بر سر تعیین یک خط قرمز میان مناطق نفوذ خود در این قسمت از جهان وارد معامله شد تا با تعیین این خط به سلطه و نفوذ خود بر افغانستان رسمیت بدهد و به تحکیم و احیاناً گسترش آن بپردازد. لذا دولت‌مردان انگلیسی به موازات مذاکره با روسیه با هدف سازش، سریعاً در لندن به دلخواه خود و بر پایه منافع دولت متبوع، به ترسیم خطوطی پرداختند که بر آن، عنوان مرز ایران و افغان نهادند.
عباس‌میرزا پس از مطیع ساختن حکم‌ران سرخس که بر منطقه نسا و اشک‌آباد (عشق‌آباد) تسلط داشت، در سال ۱۸۳۴م تصمیم به راندن به سوی قندهار گرفت که بیمار شد و درگذشت. محمدمیرزا پسر عباس‌میرزا که‌‌ همان سال پس از درگذشت فتحعلی‌شاه به سلطنت رسیده بود، پس از تحکیم پایه‌های حکومت خود، تصمیم به تکمیل مساعی پدر گرفت و دولت لندن از این تصمیم محمدشاه که مناسبات حسنه با روسیه برقرار کرده بود، نگران شد. مخصوصاً که بیم داشت محمدشاه از کمک روسیه برای ریشه‌کن ساختن نفوذ انگلستان در افغانستان برخوردار شود.
دولت لندن در سال ۱۸۳۷م «الکساندر برنز» را به بهانه توسعه داد و ستد بازرگانی به کابل فرستاد که در باطن مأموریت او تحریک سران ایلات مناطق غربی بر ضد ایران و طوایف شمالی بر ضد روسیه بود. محمدشاه که از طریق والی خراسان از اوضاع باخبر شده بود با تزار وقت روسیه یک پیمان دوستی امضا کرد و تصمیم گرفت شخصاً برای گوشمالی حکم‌ران هرات و نواحی مجاور که در پرداخت مالیات تعلل کرده بودند، عازم خراسان شود.
دوست‌محمدخان حکم‌ران کابل که هرات را یک شهر ایران می‌دانست، در قبال تصمیم محمدشاه واکنش نشان نداده و تنها (به اشاره) خواسته بود که شاه پس از گوشمال دادن حاکم هرات دست به اقدامی مشابه درمورد والیان ولایات دیگر نزند (و عازم قندهار نشود).
دولت لندن که از دوست‌محمدخان مأیوس شده بود، خود مستقیماً وارد عمل شد و به تهران اخطار کرد که از لشکرکشی به هرات منصرف شود که دولت ایران اعتنا نکرد و دولت روسیه این اخطار لندن را مداخله در امور ایران تلقی کرد و حمایت خود را از لشکرکشی محمدشاه به هرات اعلام داشت و از عوامل خود در منطقه خواست که با مساعی محمدشاه در این زمینه همکاری کنند. روسیه در عین حال، دست به تدابیری در هرات زد که محمدشاه را بیش از پیش تشویق به اجرای تصمیم خود کند.
لندن که اخطار خود را بی‌نتیجه دید و آگاه شد که نیروهای نظامی ایران به هرات رسیده‌اند، به دو اقدام هم‌زمان دست زد؛ یکی اعزام کشتی جنگی به آب‌های ایران بود که این نیرو‌ها بوشهر و خارک را متصرف شدند و دیگری، وادار کردن آقاخان محلاتی به طغیان. آقاخان شورش مسلحانه خود را از کرمان آغاز کرد و... تهران که چنین دید، به دولت فرانسه متوسل شد که از انگلستان بخواهد از آب‌های ایران خارج شود که در این تلاش موفق نشد. سرانجام محمدشاه تصمیم گرفت بدون دادن کوچک‌ترین امتیازی به حاکم هرات، نیروهای اضافی را بازگرداند.
انگلستان که می‌دانست محمدشاه در فرصت دیگر به هرات لشکرکشی خواهد کرد، به تقویت وضعیت خود در افغانستان پرداخت و در اجرای این سیاست در سال ۱۸۳۹م دوست‌محمدخان را که تا آن زمان در قبال هرات حاضر به اقدام بر ضد ایران نشده بود برکنار و شجاع‌الملک دست‌نشانده خود را پادشاه کابل کرد، ولی در کابل در پشت پرده کار‌ها در دست «برنز» بود که نماینده تام‌الاختیار انگلستان در افغانستان شده بود.
انگلستان سپس درصدد برآمد برای سرکوب کردن هرگونه مخالفتی، به افغانستان نیرو بفرستد. موضوع در جلسه شورای وزیران انگلستان به ریاست «پالمرستون» مطرح و تنها «دوک ولینگتون» با این تصمیم مخالفت کرد که سرانجام گفت: «ورود به افغانستان آسان است، فکر خارج کردن نیرو‌ها را از آنجا بکنید.» انگلستان در اجرای این تصمیم، پنج هزار نیرو از هند به قندهار منتقل کرد.
افغان‌ها در کابل با این اقدام انگلستان مخالفت کردند و در ادامه این مخالفت در سال ۱۸۴۱م شاه شجاع‌الملک و «برنز» را کشتند. انگلستان با این‌که درگیر جنگ با چین - معروف به جنگ تریاک بود - پس از آگاه شدن از رویداد کابل، شانزده هزار و پانصد سرباز به فرماندهی ژنرال «الفینستون» از هند به افغانستان اعزام داشت.
از دست این نیروها نیز کاری برنیامد و پس از چند شکست، الفینستون به خواست افغان‌ها که دوباره دوست‌محمدخان را پادشاه خود کرده بودند، تصمیم به خروج از افغانستان گرفت و با نیروهای خود و اتباع غیرنظامی انگلستان راه بازگشت به هند را در پیش گرفت. این نیروها در اثنای عقب‌نشینی، در منطقه جلال‌آباد و گذرگاه خیبر به محاصره افغان‌ها افتاد و قتل‌عام شدند.
دوست‌محمدخان که به حکومت بازگشته بود تا سال ۱۸۵۵م به جنگ با انگلیسی‌ها ادامه داد که این درگیری‌ها با امضای پیمان پیشاور در تاریخ ۳۰ مارس ۱۸۵۵م پایان یافت. دوست‌محمدخان پس از سازش با انگلستان، روش سابق خود در قبال هرات را تغییر داد که به شرحی که در بالا آمد، منجر به لشکرکشی مجدد ایران در زمان ناصرالدین‌شاه به هرات و مناطق اطراف آن ولایت شد. در این زمان، ایران از لحاظ نظامی ضعیف‌تر و بیش از گذشته تحت فشار خارجی بود.
باید دانست که قرارداد مربوط به هرات (قرارداد پاریس) به دولت ایران اختیار داده است که درصورت احساس خطر و وجود تحریکات نظامی علیه خود در افغانستان غربی (نزدیک مرزهای دو کشور) بتواند نیرو به این سرزمین بفرستد و این نیرو تا قطع خطر و تحریکات در آنجا دست به عملیات بزند و باقی بماند.
انگلیسی‌ها بعداً تلاش‌های دیپلماتیک فراوانی کردند تا به صورت‌های دیگر، بهانه برای بلااثر گذاردن این قسمت از قرارداد بر سر هرات را از جمله با امضای پیمان سعدآباد و قرارداد دوجانبه عدم تعرض میان ایران و افغانستان بتراشند، ولی موفقیتی نداشتند.
انگلیسی‌ها که نگران پیدایش یک نادرشاه دیگر در ایران بودند (ناپلئون ایرانی)، بعداً و از سال ۱۹۱۹م با هدف محدود کردن ایران در مرزهای فعلی، تلاش‌های دیپلماتیک مشابهی درمورد بی‌اثر ساختن قراردادهای قبلی عثمانی و ایران بر سر برخی از مناطق شرق دجله از جمله منطقه سلیمانیه به‌عمل آوردند و در این راستا، مسکو را هم در بیم خود از احیای احتمالی ناسیونالسیم ایرانی شریک کردند.
احتمالاً دولت مسکو در سایه همین نگرانی، با ساختن جمهوری آذربایجان خواست که ایران نتواند روزگاری قرارداد استعماری ترکمن‌چای را که نتیجه شکست نظامی خود در برابر تعرض روسیه تزاری بود باطل اعلام کند چرا که می‌دانیم قراردادهای نتیجه شکست نظامی (تحمیلی و اضطراری) پس از فراهم شدن فرصت، قابل اعراض و اعتراض هستند.

دوشنبه 3/11/1390 - 15:58
تاریخ
محقق و عالم آگاه، ملاحسینعلی تویسرکانی در چنین روزی از سال ۱۲۸۶ هجری قمری چشم از جهان فروبست.
آیت‌الله ‌العظمی آخوند ملاحسینعلی تویسرکانی، عالم ربانی و فقیه محقق صمدانی، از علما و مدرسان بزرگ اصفهان و مراجع تقلید عظام به‌شمار می‌رفت. سال ولادت معظم‌له به‌درستی مشخص نیست. ملاحسینعلی ابتدا در بروجرد از محضر علامه محقق آیت‌الله العظمی سیدمحمد شفیع جایلقی بروجردی، از شاگردان حاج محمدجعفر آباده‌ای، آقا محمدعلی هزارجریبی، سیدمحمد مجاهد و شریف‌العلماء مازندرانی بهره برد و از شاگردان برجسته او محسوب شد.
ملاحسینعلی سپس به حوزه علمیه اصفهان مهاجرت کرد. مهم‌ترین استاد معظم‌له در اصفهان، علامه شیخ محمدتقی رازی نجفی صاحب هدایة‌المسترشدین بود. وی بعد از وفات این استاد بزرگوار، به امر تدریس پرداخت و شمار بسیاری از فاضلان در محضر درس او جمع شدند و بهره‌ها گرفتند. بسیاری از مردم اصفهان نیز در مسائل فقهی از آیت‌الله تویسرکانی تقلید می‌کردند.
از شاگردان معظم‌له می‌توان به میرزا عبدالغفار تویسرکانی، میرزا نصرالله قمشه‌ای، میرزا حسین همدانی، میرزا بدیع درب‌امامی، آخوند ملاحسین کرمانی، سیدمحمدعلی خاتون‌آبادی (امام جمعه اصفهان)، شیخ محمدنبی تویسرکانی (صاحب لئالی‌الاخیار)، میرزا مسیح و میرزا مهدی چهارسوقی (فرزندان صاحب روضات)، ملامحمدباقر قمشه‌ای و میرزا محمدبن عبدالوهاب همدانی (امام‌الحرمین) اشاره کرد.
از تألیفات این عالم بزرگوار نیز می‌توان کتاب‌های «کشف‌الاسرار در شرح شرایع‌الاسلام» (۱۱ جلد)، ‌ «المقاصد‌العلیة» (حاشیه بر قوانین‌الاصول)، «فصل‌الخطاب» (در اصول فقه)، «رساله عملیه»، «حاشیه بر جامع عباسی»، «الشهاب‌الثاقب» (در رد بر حاج کریم‌خان کرمانی)، «قارعةالقوارع» (در رد بر ادله رکن رابع) و کتاب‌ «نجاة‌المومنین» (در اصول دین و اخلاق) را نام برد.
کتاب‌ «نجاة‌المومنین»، مختصری در اصول دین و بیان اعتقادات لازمه و معارف حقه در معرفت اخلاق حسنه و صفات جملیه و اوصاف ذمیمه و رذایل دنیه و در تشخیص معاصی و تفرقه ما بین صغایر و کبایر است که برای عموم مسلمانان تألیف شده تا راهگشای همه کسانی باشد که می‌خواهند اصول دین و اخلاق را دریابند.
از منابع مورد استناد در تدوین این کتاب می‌توان کتاب‌های «نهج‌البلاغه»، «شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید»، «صحیفه سجادیه»، «مکارم‌الاخلاق»، «المحاسن»، «تحف‌العقول»، «قرب‌الاسناد»، «النوادر»، «قصص‌الانبیاء»، «جامع‌الاخبار»، «خصال»، «علل‌الشرایع»، «عیون اخبار‌الرضا (ع)»، «معانی‌الاخبار»، «من لا یحضره‌الفقیه»، «احتجاج»، «مجمع‌البیان»، «تهذیب‌الاحکام»، «اختصاص»، «بحارالانوار»، «مستدرک‌الوسائل» و «جامع‌السعادات» را نام برد.
کتاب «طهارة‌الاعراق فی تهذیب‌الاخلاق» نوشته عالم شهیر اخلاقی ابوعلی مسکویه احمد بن محمد بن یعقوب خازن رازی، از دانشمندان بزرگ سده چهارم هجری در اصفهان نیز از کتاب‌های مورد توجه در طول قرون و اعصار بوده و ترجمه‌های گوناگونی از آن نگاشته شده است. این کتاب مأخذی شایسته و قابل اطمینان برای نگارش کتاب‌های اخلاقی پس از خود بود؛ چنانچه کتاب «نجاة‌المؤمنین» آیت‌الله تویسرکانی براساس همین کتاب، ولی به‌گونه اختصار نگاشته شده است.
اهمیت کتاب مسکویه به اندازه‌ای است که علامه طباطبایی آن را بهترین کتاب اخلاق در مختصرات می‌دانست. آیت‌الله سیدمحمدحسین طهرانی از شاگردان علامه، درباره استاد ارجمند خود می‌نویسد: «بهترین کتاب اخلاق را در مختصرات، کتاب طهارة‌الاعراق تألیف ابن‌مسکویه می‌دانستند و بهترین آن‌ها را در متوسطات جامع‌السعادات تألیف حاج ملامهدی نراقی و بهترین آن‌ها را در مطولات کتاب احیاءالاحیاء (محجة البیضاء) تألیف ملامحسن فیض کاشانی می‌دانستند.»
ملاحسینعلی تویسرکانی، دانشمندی آگاه و اهل تحقیق و مطالعه بود و در علومی چون فقه و اصول فقه، اطلاعات و دانش بسیاری داشت. معظم‌له - همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد - سال‏های بسیاری را به تدریس پرداخت و دانش خود را در اختیار دانش‌پژوهان زمانه قرار داد.
آیت‌الله ‌العظمی آخوند ملاحسینعلی تویسرکانی پس از عمری تدریس و هم‌چنین تألیف آثار ارزشمند، سرانجام در تاریخ بیست و نهم صفرالمظفر سال ۱۲۸۶ هجری قمری چشم از جهان فروبست. بدن مطهر این عالم ربانی در تخت ‌فولاد اصفهان در داخل بقعه علامه آقا حسین خوانساری در پایین پای عالم زاهد آخوند ملامحمدباقر فشارکی به خاک سپرده شد.
دوشنبه 3/11/1390 - 15:57
تاریخ
قتل میرزاابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی
میرزاابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی از رجل سیاسی و مفاخر قاجاریه در چنین روزی از سال ۱۲۵۱ هجری قمری به قتل رسید.
میرزاابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی فرزند سیدالوزراء میرزاعیسی معروف به میرزابزرگ از سادات حسینی و از مردم هزاره فراهان از توابع اراک بود. در سال ۱۱۹۳ق قدم به عرصه هستی گذارد و زیر نظر پدر دانشمند خود تربیت یافت و علوم متداول زمان را آموخت. در آغاز جوانی به خدمت دولت درآمد و مدت‌ها در تهران کارهای پدر را انجام می‌داد.
وی سپس به تبریز نزد پدرش - که وزیر آذربایجان بود - رفت و چندی در دفتر عباس‌میرزا ولیعهد به نویسندگی اشتغال ورزید و در سفر‌های جنگی با او همراه شد و پس از آن‌که پدرش انزوا گزید، پیشکاری شاهزاده را به عهده گرفت و نظم و نظامی را که میرزابزرگ آغاز کرده بود، تعقیب و با کمک مستشاران فرانسوی و انگلیسی سپاهیان ایران را منظم کرد و در بسیاری از جنگ‌های ایران و روس شرکت داشت.
در سال ۱۲۳۷ق پدرش میرزابزرگ قائم‌مقام در گذشت و بین دو پسرش، میرزاابوالقاسم و میرزاموسی، بر سر جانشینی پدر نزاع افتاد و حاجی‌میرزا آقاسی به حمایت میرزاموسی برخاست، ولی اقدامات او به نتیجه نرسید و سرانجام میرزاابوالقاسم به امر فتحعلی‌شاه به جانشینی پدر با تمام امتیازات او نائل آمد و لقب سیدالوزراء و قائم‌مقام یافت و به وزارت نایب‌السلطنه ولیعهد ایران رسید و از همین تاریخ بود که اختلاف حاجی‌میرزا آقاسی و قائم‌مقام به‌وجود آمد.
قائم‌مقام که ذاتاً مردی بینا و مغرور بود و با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت می‌کرد، پس از یک سال وزارت در اثر تفتین بدخواهان به اتهام دوستی روس‌ها از کار برکنار شد و سه سال در تبریز به بیکاری گذراند. اما پس از سه سال معزولی و خانه‌نشینی، در سال ۱۲۴۱ق دوباره به پیشکاری آذربایجان و وزارت نایب‌السلطنه منصوب شد.
قائم‌مقام فراهانی در بسیاری از فنون به‌ویژه علوم و فنون ادبی و ساده‌نویسی تبحری تام داشت و این ویژگی در آثار او به‌خوبی مشهود است. دیوان اشعار و منشآت از آثار قائم‌مقام فراهانی می‌باشند. میرزاابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی سرانجام به دستور محمدشاه قاجار در تاریخ بیست و نهم صفرالمظفر سال ۱۲۵۱ هجری قمری (برابر با ۱۴ آذرماه ۱۲۱۴ش و در برخی منابع، ۵ تیرماه) در حدود سن پنجاه و هشت سالگی، در باغ نگارستان به قتل رسید.
دوشنبه 3/11/1390 - 15:56
بیماری ها
جام جم آنلاین: جام جم آنلاین: درد تاندون آشیل می تواند نشانه ای از وجود افزایش وراثتی کلسترول باشد که یک ریسک فاکتور شناخته شده در ایجاد بیماری قلبی است.

شناخت بیشتر در باره ارتباط بین درد تاندون آشیل (زردپی قوزک پا) و هایپر کلسترولمی خانوادگی هتروزیگوت یا HeFH می تواند منجر به تشخیص زودتر این اختلال شود.
به گزارش رویترز ، سرپرست این تحقیق دکتر پل دیورینگتن از بهداری رویال منچستر HeFH شایع ترین اختلال ژنتیکی در اروپا ست و یک نفر از هر 500 آمریکایی نیز به آن دچارند.
وی می گوید این اختلال مربوط به جهش ژن کنترل کننده حذف کلسترول از جریان خون است. سطوح کلسترول از زمان تولد دوبرابر می شود و در صورت عدم درمان منجر به بیماری عروق کرونر در اوایل زندگی می شود بنابراین تشخیص زود هنگام و درمان حائز اهمیت است.
یک شکل درمان نشده HeFH این است کلسترول نه تنها در عروق بلکه در قسمت های خاص تاندون ها روسب می کند. این باعث تورم والتهاب دردناک تاندون آشیل می شود.
این مطالعه نشان داده است که طولانی شدن درد تاندون آشیل در بیماران مبتلا به HeFH شش باربر آن در افراد عادی است بنابراین توصیه محققان این است که هر فردی که به سبب درد تاندون آشیل به پزشک مراجعه می کند باید تحت آزمایش خون از لحاظ کلسترول نیز قرار گیرد.
دوشنبه 3/11/1390 - 15:52
بیماری ها
جام جم آنلاین: پژوهشگران مرکز پزشکی دانشگاه روچستر معتقدند درد پاشنه پا که با التهاب بافت های این قسمت (التهاب غلاف کف پایی) و تورم همراه است، در صورت عدم درمان به یک آسیب جدی تبدیل می شود.

 

به گزارش ایسنا، اصطلاح" آسیب‌های ناشی از استعمال مفرط" صدمات جسمی نظیر " آسیب آرنج تنیس بازان" و "درد زانوی دوندگان" را به ذهن متبادر می کند، اما درد پاشنه پا هم یکی از این آسیبهای جسمی ناشی از استعمال مفرط این عضو از بدن است که در درمان آن باید جدی بود.

اضافه وزن و ایستادن و یا پیاده روی مفرط می تواند عامل این عارضه باشد و اولین نشانه آن زمانی است که فرد مبتلا به این عارضه قصد بلند شدن از تخت خواب را دارد.

پژوهشگران یاد شده تاکید دارند که اگر التهاب غلاف کف پایی درمان نشود می تواند به دلیل تغییر در شیوه راه رفتن به دلیل درد ناشی از آن، به مشکلات حادتر در پا، زانو، لگن و حتی پشت منتهی شود و حتی در برخی ورزشکاران مانع از ادامه فعالیت حرفه ای آنان شود.

برای درمان اولیه این عارضه پژوهشگران تاکید دارند با استراحت دادن پا التهاب‌های اولیه را برطرف کرده، سپس محل درد را دو یا سه مرتبه در طول روز به مدت 20 دقیقه با یخ بپوشانید و حرکات کششی را بر روی رباط پشت پا موسوم به تاندون آشیلی و کف پا اعمال کنید.

حرکات کششی مربوط به کف پا باید صبح‌ها و قبل از خروج از تخت خواب صورت گیرد و در ماه نخست به مدت چهار تا پنج بار در روز تکرار شود، اما در خصوص رباط پشت پا، حرکات کششی می بایست دو مرتبه در صبح و عصر انجام شود.

دوشنبه 3/11/1390 - 15:52
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته