به مناسبت اولین سالگرد رجعت پیكر سردار شهید حاج مهدی نریمی
بازگشت سردار قرارگاه نصرت
در شامگاه سرد پائیزی بیست وپنجم آذر ماه سال 1342 هجری شمسی مصادف با نیمه شعبان سال 1383 هجری قمری كودكی در شهر امیدیه چشم به جهان گشود كه پدر بزرگش نام او را به میمنت شب میلاد آن عزیز عالم هستی، مولا واقایش امام زمان (عج) ((مهدی))نهاد. مهدی از پدر ومادری متدین، روستا زاده و باصفا متولد گردید و در خانوادهای مذهبی رشد یافت. پدر بزرگهایش هردو متدین، خدا پرست بودند. نیای پدر بزرگش معروف به آخوند، موذن روستا بود. نیای مادریش حاج عباس نیز اهل دل، قاری قرآن واز معتمدین و متدینین منطقه آغاجاری بشمار میرفت.
باری مهدی در دامن چنین خانوادهای پرورش یافت وروح لطیفش با تعالیم روح بخش دین مبین اسلام ومعارف الهی آشنا و عجین شد. پرورش در چنین محیطی باعث آشنائی عمیق و عاشقانه مهدی با روح تعالیم اسلامی و دلداری و دلبستگی به ائمه اطهار(ع) شد بطوری كه مهدی از همان دوران كودكی در مسجد حضور پیدا میكرد ونماز خواندن را در كنارخانواده آغاز نمود وتالحظه دیدار معبود آن را رها ننمود. او پسری فعال، جسور، بیباك وپرشور بود. در همان دوران كودكی با شیرین كاریهایش و شیطنتهای كودكانه دل پدر ومادر را بلكه دل همه اهل فامیل را ربود ومورد محبت دوستان، همسالان واهالی محل قرار داشت.
مهدی در سال 1348كلاس اول دبستان رادر مدرسه ابن سینای امیدیه آغاز نمود، ذهن فعال واستعدادخدادادی وی باعث شد اودانش اموزی ساعی، كوشا و موفق باشد ومدارج ترقی را یكی پس از دیگری گذراند.
در سال1350 پدرش برای بهبودی وضع معیشت خانواده وبرای یافتن كار مناسب آنها را به شهرستان اهواز منتقل نمود ودر محل آسیا آبادكه از محلههای قدیمی ومستضعف بود سكنی گزیدند. مهدی كلاسهای سوم تا پنجم ابتدائی را در دبستان علامه آن محل تحصیل نمود. در آن سالها به تناوب در مناطقی چون زیتون كارگری و بیست متری شهرداری كه آنها نیز از منطقه قدیمی وهمجوار محله آسیا آباد بود سكونت گزیدند.
شهید نریمی دوران تحصیل راهنمائی را در مدرسهای واقع در زیتون كارگری كه اكنون به نام شهید عبدالرضا شجرات نامیده میشود گذراند. این دوران اوج شور ونشاط مهدی نوجوان وفعال بود. او كه از ذهنی خلاق وپویا برخورداربود، ضمن تحصیل به عنوان سردسته گروه نوجوان همسن وسال خود در فامیل ومحله شناخته میشود و قدرت مدیریت خود را در همان سالهای نوجوانی به همسالان خود دیكته مینمود.
سال 1356 اتفاق مهم و سرنوشت سازی در زندگی مهدی جوان رخ داد. در این سال خانواده وی با پس انداز و استقراض موفق شدند خانهای در مقابل مسجد امام حسین (ع) واقع در لین سوم كوی بیست متری شهرداری خریداری نمایند. این اتفاق مبارك، باعث آشنائی بیش از پیش مهدی با معارف ناب اسلام و تلطیف روح و صفای باطن وی شد. بطوری كه در آن سالها بین خانه مسجد تفاوتی قائل نبود و اغلب اوقات خود را در مسجد و انجام دادن فعالیتهای مذهبی میگذارند. باید گفت كه آن شهید از همان دوران آماده پذیرش نقشهای فعال خود در حوادث آتی شد. كم كم توجه وی به زندگی مادی كم و گرایش وی به معنویات روز به روز افزایش مییافت.
در همین روزها اولین جرقههای انقلاب كبیر اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) با واقعه بیست ونه دیماه شهر قم زده وآغاز شد مهدی هم اكنون در پایه اول دبیرستان در رشته بازرگانی واقتصاددر دبیرستانی در منطقه زیتون كارمندی (شهید مطهری فعلی) مشغول به تحصیل بود با شروع مبارزات مردم مسلمان و حق جوی ایران، به خیل عظیم ملت پیوست و با شور و حالی وصف نشدنی در برپائی تظاهرات وراهپیمائی علیه رژیم ستم شاهی شركت فعال داشت. وی شیفته حضرت امام، مرید مراد خود بود وبا عشق ومحبت ارادت خاصی نسبت به رهبر عظیم الشان انقلاب داشت. خالصانه وبی ریا از جان مایه گذاشت و شب و روز در حال مبارزه با عمال رژیم روبه اضمحلال رژیم طاغوب میگذراند.
با به ثمر نشستن خون شهیدان وپیروزی انقلاب كبیر اسلامی ایران در 22 بهمن سال 1357، مهدی دست از مبارزه برنداشت وچون میلیونها عاشق انقلاب در قالب پایگاههای مردمی در مسجد محل (مسجد امام حسین (ع))به پاسداری وحراست از انقلاب بزرگ مردم ایران پرداخت. دیگر مهدی آن نوجوان پرشور گذشته كه فقط دلخوش به گذران اوقات خویش با دوستان وفامیل باشد نبود.
همجواری با مسجد و وقوع انقلاب، مهدی را برای حضور در عرصههای خطیر انقلاب آماده نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی شهید نریمی همزمان با تحصیل به انجام فعالیتهای تبلیغی وعبادی در مسجد روی آورد ودر راه اشاعه احكام دین مبین اسلام و نشر تعالیم نجات بخش آن همت گماشت. دراین سالها رشد ونمود قاچ گونه گروهكهای ملحد شرق وغرب زده منشعب از ایدئولوژیهای ماركسیت وسوسیالیستی چپ وراست، كه مدعی مبارزه وسهم خواهی از انقلاب بودند، باعث فتنه انگیزی والتهاب فضای سیاسی جامعه وبروز در گیریهای بسیاری در سطح كشور شد. مهدی دراین دوره برای پاسداری، حفاظت وحراست از دست آوردهای انقلاب اسلامی سر ازپا نمیشناخت وبا راه اندازی گروه تبلیغات اسلامی وارائه كتب روشنگرانه دینی ومذهبی به مبارزه با این گروههای ملحد پرداخت وسعی در برملا كردن اهداف خائنانه آنها نمود. نگارنده این سطور از زبان پاك آن شهید، شرح درگیریها ومرارتهای او ودوستانش در مواجهه با آن گروهكها داشته، شنیدنی است كه توصیف آن از حوصله این مقاله خارج است.
اما اتفاق دوم و مهم دیگر در زندگی شهید نریمی آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه انقلاب اسلامی مردم ایران در 31 شهریور 1359 بود. روح بلند ومتعالی شهید كه اكنون جوانی جسور وتهور بود با شروع جنگ دیگر در كالبد جسم قرار نمیگرفت. روحیه سلحشوری و جوانمردی او را به عرصه دفاع از كیان اسلامی وایران عزیز دعوت نمود. شهید در همان روزهای آغازین جنگ، همچون سایر جوانان پاكباز ومومن شهر اهواز در مساجد گرد آمده وبا تشكیل هستههای مقاومت دفاع از شهر را در دوجبهه مبارزه با دشمن بعثی ومزدوران داخلی آغاز نمود. شور وهیجانی وصف ناپذیر مدافعان جوان را كه همه از اقشار، آحاد واقوام جامعه بودند در بر گرفت. آنان چنان یك دل ویك رنگ ویك زبان بودند، كه هیچكس قادر به رسوخ وایجاد رخنه بین صفوف فشرده رزمندگان جان بركف نبود.
پس از فروكش نمودن حملات اولیه دشمن و توقف آنها درنزدیكی شهرهای آبادان و سوسنگرد، مهدی همچنان به فعالیت در قالب پایگاه بسیج مسجد امام حسین (ع) مشغول بود. در سال 1359 شهر اهواز بدلیل قرار گرفتن در معرض گلوله باران خمپارهای وتوپخانهای دشمن، نا امن شده بود وخانواده وی برای مدت كوتاهی شهر را ترك كردند. در اوائل سال 1360 با اصرار وابرام پدر ومادر، آن عزیز برای مدت كوتاهی به شهر امیدیه آمد ودر امتحانات سوم متوسطه در دبیرستان شهید فارس مدان شركت كرد. این آخرین سال تحصیل شهید حاج مهدی نریمی بود ودیگرتا پایان جنگ وفصل شهادت به تحصیل روی نیاورد. چرا كه اوعرصه دفاع از میهن اسلامی وشرف وناموس كشور را در اولویت میدید. پس از سپری شدن امتحانات، مهدی همچون مرغی از قفس پركشید ومشتاقانه به سوی جبهههای نور شتافت.
ایشان در اوایل سال1360 به عضویت سپاه پاسداران حمیدیه در آمد واین اتفاق مصادف بود با آشنائی، همراهی و هم آوائی همیشگی با سردارشهید سرلشكرعلی هاشمی بود. آشنائی و همراهی تاملكوت اعلی ادامه یافت خصوصیا ت منحصر به فرد مهدی همچون بیباكی، چالاكی، اخلاص، طمانینه وآرامش اوباعث شد كه سرلشكر شهید سپاه اسلام، با اعتماد كامل به وی، اورا جذب ویار همیشگی خودقرار دهد. در این سال تا مقطع عملیات آزادسازی بستان، مهدی در معیت شهید هاشمی در سپاه حمیدیه به پیكار ورزم با دشمن بعثی مشغول بود واز هیچ تلاشی فروگذار نبود.
پس از پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات غرورآفرین طریق القدس وعقب نشینی دشمن بعثی از نزدیكی سوسنگرد، شهید علی هاشمی به فرماندهی سپاه سوسنگرد منصوب شد. ایشان نیز مهدی را به خاطرخصوصیات ویژهای كه داشت با خود به سپاه سوسنگرد برد. بعداز عملیاتهای موفقیت آمیز فتح المبین وبیت المقدس كه منجربه آزادسازی بخش عظیمی از میهن اسلامی شد، جنگ وارد مرحله جدیدی شد. عملیاتهای برون مرزی رمضان، والفجر مقدماتی و والفجرهای 1 و 2 بدلیل آمادگی ارتش بعثی وپیش بینی زمان وقوع حمله، جنگ را با بن بست روبرو ساخت. این امر فرماندهان جنگ رابه فكر چاره انداخت. دراین زمان تفكر عبور از هور الهویزهونفوذ به عمق خاك عراق در استراتژی فرماندهی ارشد جنگ قرار گرفت.تا قبل از آن تجربه هیچگونه عملیات آبی وخاكی درجنگ وجود نداشت. لذا فرماندهی سپاه برآن شد تا با شناسائی كامل منطقه هورالعظیم، زمینه را برای انجام عملیات بزرگ وغافلگیركنندهای آماده كند. برای این امر وخطیرشهید عزیز سردار سرلشكر علی هاشمی كه مورد وثوق فرماندهی ارشد سپاه بود، انتخاب شد.
شهید هاشمی با ایجاد قرارگاه سری اطلاعاتی نصرت در سال 1361 كار رابا جوانان پرشور وجان بركف سپاه وراهنماهای بومی منطقه آغاز كرد.دراینجا هم بدلیل همان اعتمادی كه قبلا سخن آن رفت وعشق ومحبت ومودتی كه بین آن دوشهیدعزیزبود، مهدی را به فرماندهی مخابرات قرارگاه نصرت منصوب كرد. مهدی كه دارای قدرت مدیریت وخلاقیت وافری بودبه خوبی به اعتماد علی پاسخ دادوبا ارادت قلبی وامتثال اوامر فرماندهی، به تلاش وكوشش مداوم وخستگی ناپذیر دست زدوبا همراهی جمعی از بهترین عزیزان سپاهی وبسیجی در مخابرات قرارگاه نصرت، منشاءخدمات بزرگی دراجرای طرحهای مخابراتی آبی وخاكی شد. از جمله این طرحهای خلاقانه، ایجاد شبكه مخابراتی بیسیم وباسیم در زیر آب در هور العظیم بود. دوستان وهمرزمان شهید ازتلاش وكوشش ومجاهدت شبانه روزی وبی وقفه وبدون خستگی او در شگفت بودند. مهدی در عین این همه تلاشمجدانه ومخلصانه به وضعیت نیروهای تحت امر خود توجه ویژهای داشت. همین امر باعث ایجاد علقه ومحبت وروابط صمیمانه وگرم وی با نیروهایش میشد. از دیگر نكات بارز اخلاقی شهید مهدی نریمی اخلاص وایمان وی بود. اونماز را اول وقت وبا شور وحال خاصی میخواندو در دعای كمیل وندبه حاضر میشد. ازغیبت پرهیز میكردوازحضور در مجالس شادی وطرب خودداری میورزید. در تدین ودینداری مقید بود. عشق زائد الوصف وی به امام (ره) وادای تكلیف از او فردی وارسته، متكی به ایمان و مذهب به نفس ساخته بود. در كارش بسیار جدی بود وهركاری را كه به او محول شده بود، تابه نحو احسن به پایان نمیبرد از پای نمینشست، پس از عملیاتهای موفقیت آمیز خیبر وبدر، گسترده عملیاتی قرارگاه نصرت افزایش یافت وماموریتهای دیگری در سایر جبهه هابه آن قرارگاه محول شد. این امر تلاش بیشتر ومضاعف میطلبید كه مهدی آن را در خود سراغ داشت. پوشش مخابراتی منطقهای به وسعت طلائیه تا بستان درآن شرایط جوی واقلیمی، دشواریهای كاردر هور ولزوم مراقبت مستمراز خطوط مخابراتی برای حفظ ارتباط مطلوب نیروهای خودی در خطوط وسنگرهای خط مقدم با عقبه، به راستی از مردان پاك وخود ساخته بیادعائی چون شهید نریمی ویاران صدیقش برمی آمد. در بهار سال1365 شهید در راستای عمل به سنت حسنه رسولالله با دختری عفیف ومومن ازخانواده متدین ومحترم ازدواج كرد و حاصل این پیوند مبارك وكوتاه مدت، دوفرزند بود. دخترش بنام مریم وپسرش بنام محمد صادق. اما شهید هرگز محمد صادق را ندید وپیش از تولد او به درجه رفیع شهادت نائل آمد. در سال 1366 افتخار تشرف به حج بیتالله الحرام وحضور در حریم یار را یافت. درهمان سال اجتماع عظیم حجاج درمراسم برائت از مشركین در مكه مكرمه توسط عمال آل سعود به خاك وخون كشیده شد. شهید مهدی چون شیر غران درسنگر دفاع از حجاج زنان ومردان مسلمان به درگیری با نیروهای پلیس سعودی پرداخت. دراین درگیری شهید از ناحیه پا مورد اصابت گلوله پلیس سعودی قرار گرفت وزخمی گردید. بدین ترتیب برگ زرین دیگری برافتخارات آن شهید بزرگوار در دفاع ازحریم دین و ولایت پذیری آن شهید ورق خورد. در انتهای جنگ هجوم همه جانبه استكبار جهانی واجماع قدرتهای زورگو درپشتیبانی از رژیم بعث عراق منجربه تجهیر وتسلیح ماشین جنگی منهدم شده عراق به انواع تجهیزات پیشرفته جنگی گردید. مضاف برآن امریكا واذنابش با حضور عملی درصحنه جنگ، خصوصا هدف قراردادن هواپیمای مسافربری ایران وحمله به سكوهای نفتی شرایط دشواری را برای ادامه جنگ رقم زد از سوی دیگر كمبودها وتحریمها وعدم وجود منابع لازم برای تامین نیازهای حیاتی جنگ، ادامه كار را با مشكل مواجه ساخت. رژیم عراق در شرایط جدید باحملات وسیع زمینی، هوائی وشیمیائی، منطق مرزی را یكی پس ازدیگری تسخیر كرد در آن ایام شهید علی هاشمی با تغییر ساختارسپاه، به فرماندهی سپاه ششم امام جعفر صاذع (ع) منصوب شده بود، شهید نریمی را نیز به فرماندهی مخابرات سپاه ششم منصوب نمود. اینك منطقهای به وسعت جفیر، طلائیه، جزایر منجون، هورالهویزه، بستان تافكه تحت فرماندهی آنهاقرارداشت. وظیفه سنگینی كه بردوش آن مردان مرد نهاده شدوبرای حفظ امانت وانجام صحیح وظایف محوله، شبانه روز فعالیت مینمودند.
شهید علی هاشمی وفرماندهان سپاه ششم در ماههای آخرین جنگ (1367) باعلم به اینكه دشمن درتدارك حملهای وسیع برای بازپس گیری جزایرمجنون میباشد تمام تلاش ومساعی خود را بابسیج امكانات موجود برای حفظ جزایر انجام دادند. در این رهگذر شهید نریمی نیز همچون فرمانده شجاع خودبی وقفه وشبانه روز درپی تلاش برای جلوگیری ازتك دشمن وحفظ جزایر بود. سرانجام در تاریخ 4/4/1367 حمله سنگین دشمن به جزایر آغاز شد. علیرغم دفاع جانانه رزمندگان اسلام، دشمن تا بن دندان مسلح به دلیل برتری تجهیزات ویورش توپخانهای سنگین موفق به شكست خطوط خودی وپیشروی در جزایر شد. شهیدعلی هاشمی وفرماندهان سپاه ششم كه در قرارگاه عملیاتی خاتم الانبیاء 4 حضور داشتند علیرغم خروج نیروهای تحت فرمانش ازجزایر ودستور فرماندهان عالی رتبه جنگ مبنی بر بازگشت به عقب از ترك قرارگاه خودداری نمود وسعی داشت با نیروهای تحت فرمان خودمحلی رابرای صف آرائی ومقاومت دربرابر هجوم وپیشروی دشمن درخاك خودی آماده نماید. درهمین زمان دشمن اقدام به هلی برد وپیاده نمودن نیرو در محوطه قرارگاه خاتم الاانبیاء 4 نمود.
شهیدعلی هاشمی به اندك یاران خود كه سلاحی برای برای دفاع نداشتند دستورداد تل محل قرارگاه را ترك نموده وازطریق آبهای هورخودرااز چنگ دشمن وتسلیم شدن برهانند. شهید علی هاشمی وشهید مهدی نریمی بهمراه شخصی بنام هوشنگ جووند ازطریق پشت قرارگاه مسافتی را از محل دورشدند سپس آن سه ازهم جداشدند وهوشنگ جووند پس ازاندكی اسیر شد وپس از آن دیگر هیچكس از سرنوشت آن عزیزان اطلاعی نداشت وجستجوی آثاری از آنها درمحل مفقودیت وحتی پس از سقوط صدام درعراق به نتیجه نرسید. سرانجام پس از سالها گرد غربت و تنهائی، بقایای اجساد مطهر آن شهیدان عزیز در تفحص محل شهادتشان یافت شد و به میهن اسلامی بازگشتند.
سرانجام پیكر مطهر شهید حاج «مهدی نریمی» صبح روز پنجشنبه اول مهر 1389 از مقابل حسینیه ثارالله اهواز تشییع و در جوار همرزم دیرینه خود سردار سرلشكر شهیدعلی هاشمی آرام گرفت.
لازم به ذکر است که محسن رضایی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس در پی رجعت پیكر شهید مهدی نریمی در پیامی بازگشت پیکر مطهر شهدای قرارگاه نصرت را آیتی الهی خواند و با اشاره به رابطه عاطفی بین شهید علی هاشمی و شهید مهدی نریمی آنها را نماد وحدت قومیت های خوزستان دانست.
متن این پیام بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
پیکر شهید مهدی نریمی پس از سالها نجوای راز عاشقی در خلوت عارفانه اش با خداوند، به جمع یاران و بازماندگان شهدا برگشته است. بی شک بازگشت پیکر مطهر شهدای قرارگاه نصرت، آیتی الهی بر رستاخیز جان در پرتوی نور جهاد، ایثار و شهادت است و مایه رشد و برکت برای شهرهای ماست. مهدی نریمی در کنار علی هاشمی نماد وحدت قومیت های خوزستان هستند و مودتی که بین علی و مهدی بود قدرت مدیریت و خلاقیت قرارگاه نصرت را دو چندان کرد.
این شهید بزرگوار چه در مسئولیت مخابرات قرارگاه نصرت و چه به عنوان یک یار همدل همیشه ترجیح می داد در کنار شهید علی هاشمی باشد و تا آخرین لحظه کنار او ماند تا با یکدیگر به ملاقات معبود بشتابند و این نمود دیگری از این حقیقت بود که آنها بهترین رفیقان هستند.
و حسن اولئک رفیقا
محسن رضایی
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام
31 شهریور 1389
اكنون ما ماندهایم و یاد و خاطره رشادتها، ایثار، ایمان و اخلاص و جوانمردیهای آن شهیدان عزیز كه ما را به ادامه راه آنها فرا می خواند. امید آنكه ما نیز رهروان صدیق آن شهیدان عزیز و خیل شهدای انقلاب خونبار اسلامی و امام عزیز راحل باشیم و شفاعت آنها در روز واپسین شامل حال ما شود. (انشا الله)
چریک خستگی ناپذیری که آرام گرفت
هر چه تنور جنگ گرمتر شد، پختگی و قدرت طراحی عملیاتی احمد در عین جوانی برای برنامهریزی راهبردی جنگ، بیش از پیش افزون میشد، به گونهای که شایستگی و صلاحیت کاری او از نخستین شبیهخونهای آغاز جنگ به اثبات رسید و کارنامه سراسر موفق او را در راستای مردان بزرگ جنگ قرار داد.
کد خبر: ۲۲۱۷۲۴تاریخ انتشار: ۰۳ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۵:۵۹
سرویس دفاع مقدس- او بارها در اوج عملیات با رشادت و خستگی ناپذیری و زیر آتش، به استقبال شهادت رفت، چندین بار مجروح و مصدوم شیمیایی شد، ولی بدون خستگی و با انگیزش پرشور به کار خود ادامه داد.
به گزارش «تابناک»، احمد سیاف زاده در سال 1335 در منزلی محقر در محله مستضعف نشین باغ شیخ اهواز در خانوادهای مؤمن و متدین چشم به جهان گشود.
پدرش از متدینین معروفی بود که با زحمت و مشقت فراوان در کار بنایی ساختمان، مخارج زندگی حلال خانوادهاش را تأمین میکرد تا بتواند بر سر سفره توسل و ولایت در زندگی، لقمه حلال را توشه عشق فرزندانش به اهل بیت ـ علیهم السلام ـ سازد.
احمد بر سر سفره پدر، بزرگ شد و از همان کودکی از نمازگزاران همیشگی مسجد محل بود و در کنار فراگیری درس و مدرسه، از معارف و تعالیم مذهبی و جلسات قرآن بهره میبرد.
نوای خوش و صوت دلنشین اذان و قرآن که هنر ذاتی همه فرزندان این خانواده بود، آرامبخش مؤمنین و اهالی مسجد و محله بود. احمد نیز از این نعمت برخوردار بود.
بینش انقلابی و روحیه عمیق مذهبی احمد که با شرکت در جلسات وعظ و تفسیر قرآن در مساجد و هیأتهای مذهبی شکل گرفته بود، او را به صف مبارزان و تشکلهای پنهانی و انقلابی در پیش از انقلاب سوق داد و با پیوستن به گروهی از مبارزان مسلمان و انقلابی در کوی طلاب مشهد که در ارتباط با روحانیونی چون شهیدهاشمی نژاد و شهید آیت الله مطهری بود، مشی چریکی و انقلابی خود را در مسیر نهضت امام خمینی(ره) با آموزشها و اقدامات انقلابی از جمله پخش اعلامیههای افشاگرانه و تکثیر سخنرانیهای امام خمینی (ره) علیه نظام ستمشاهی استحکام بخشید.
از معروفترین این مبارزان که احمد در کنار آنان فعالیت داشت، شهدای گرانقدر خانواده شهید فاضل الحسینی اند که سه تن از عزیزان خود را به نامهای سید هادی، سید مهدی و سید حسن فاضل الحسینی را تقدیم امام و انقلاب اسلامی کردند.
با ورود احمد به خدمت سربازی نیز فعالیتهای مذهبی و انقلابی احمد در محیط پادگان نیز ادامه داشت، ولی با اوج گرفتن انقلاب اسلامی و فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر ترک پادگانها، احمد بی درنگ و علنی به همراه شماری از دوستانش، پادگان را ترک کرده، به گونهای که همواره از سوی مأموران امنیتی تحت تعقیب بود و از این بابت مزاحمتهای فراوانی برای خانواده اش پدید آمد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، احمد از نخستین افراد مؤمن و متعهدی بود که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اهواز پیوست و پس از یک دوره فشرده چریکی در شکل گیری سپاه اهواز نقش فعال و اساسی داشت و به دلیل شایستگی علمی و عملیاش از همان آغاز، مسئولیت طرح و عملیات سپاه خوزستان را به وی واگذاردند.
احمد از بنیانگذاران واحد طرح و عملیات سپاه بود و در سازماندهی و نقش آفرینی کارای آن به پشتوانه قدرت طراحی و تدبیر علمی و عملیاتیاش، جایگاه موثر و بی بدیل آن را در نظام تصمیم سازی فرماندهی جنگ ارتقا بخشید.
هر چه تنور جنگ گرمتر شد، پختگی و قدرت طراحی عملیاتی احمد در عین جوانی برای برنامهریزی راهبردی جنگ بیش از پیش افزون میشد، به گونهای که شایستگی و صلاحیت کاری او از نخستین شبیهخونهای آغاز جنگ با گروهی معدود از پاسداران سپاه اهواز به فرماندهی برادر شمخانی تا عملیاتهای سازماندهی شده طریق القدس، فتح المبین، بیتالمقدس و در ادامه آن عملیاتهای رمضان، خیبر و بدر و طراحی عملیاتهای برجسته والفجر 8 و کربلای 5 همپای ارتقای سازمان رزم سپاه تا پایان جنگ شایستگی و صلاحیت مدیریتی احمد به اثبات رسید و کارنامه سراسر موفق او را در راستای مردان بزرگ جنگ قرار داد.
سردار احمد سیاف زاده در سالهای دفاع مقدس با اخلاص و لیاقت در عمل، مسئولیتهای متعددی را تجربه کرد.
مسئولیت عملیات سپاه اهواز.
مسئولیت عملیات سپاه خوزستان.
مسئولیت طرح و عملیات قرارگاه های نجف و کربلا.
فرمانده دافوس سپاه و ... .
او بارها در اوج عملیاتها با رشادت و خستگی ناپذیری و زیر آتش، به استقبال شهادت رفت، چندین بار مجروح و مصدوم شیمیایی شد، ولی بدون خستگی و با انگیزش پرشور و سینهای پر از عطش شهادت به امید وصل به یاران و رفقایش، بی صبرانه به رغم قابلیتهای به ظهور رسانده بی ادعا و عاشقانه (پس از دوران رسمی خدمتش) به توجیه و هدایت کاروانها و اردوهای راهیان نور مشغول شد و بی قرار وصل شهدا و در آرزوی جان باختن در راه خدا که همواره در دلش شعله میکشید، به هر بها و بهانهای، خود را به مناطق جنگی میرساند تا شاید شرمنده رفقای شهیدش هچون شهیدان غیور اصلی، حسین علم الهدی، حسن باقری جواد داغری و علی هاشمی نباشد.
و سرانجام با همان احترام همیشگی عشق و با کوله باری از اخلاص و عشق در حالی که آماده رفتن به این مناطق بود، در شب رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت حسن مجتبی(ع) معراج معبود را آرام و مطمئن و بی هیچ درنگی در آغوش کشید و به ملکوت اعلی عروج کرد .
دعایش که همیشه در قنوت دل میخواند:
الهم الحقنی بالشهداء والصدیقین والصالحین و حسن اولئک رفیقا
حاج احمد نیز رفت و به خیل رفقای شهیدش پیوست.
عاش سعیداً و مات سعیدا
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
من كیستم گدای تو یا ثامن الحجج
شرمنده عطای تو یا ثامن الحجج
بالله نمی روم بر بیگانگان به عجز
تا هستم آشنای تو یا ثامن الحجج
*******
بر در دوست به امید پناه آمدهایم
همره خیل غم و حسرت و آه آمدهایم
چون ندیدیم پناهى به همه مُلک جهان
لاجرم سوى رضا بهر پناه آمده ایم
*******
امروز که سر بر حرمت می آیم
انگار تمام عشق کامل شده است
ای ضامن آهو ! به غریبی سوگند
دل کندن از این ضریح مشکل شده است
*******
هر چند حال و روز زمین و زمان بد است
یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
آنجا برای عشق شروعی مجدد است
*******
زائری بارانی ام آقا به دادم می رسی ؟
بی پناهم ، خسته ام ، تنها ، به دادم می رسی ؟
گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگیم
ضامن چشمان آهوها به دادم می رسی ؟
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی
برای اینکه موهایتان را با سشوار برق بیندازید و حجیم شوند!!
اگر سشوار را برای حالت دادن و یا صاف کردن موها انتخاب می کنید تنها با توجه داشتن به چند نکته ی ساده می توانید آنها را حجیم و پرپشت تر و براق نشان دهید…
وقتی به یک مهمانی دعوت می شوید، چگونه موهایتان را آرایش می کنید؟
آیا به آرایشگاه می روید و کلی پول را فدای آرایش موهایتان می کنید، یا با بابلیس، آنها را فر می دهید و یا باد داغ سشوار را برای صاف کردن موهایتان انتخاب می کنید؟
اگر سشوار را برای حالت دادن و یا صاف کردن موها انتخاب می کنید تنها با توجه داشتن به چند نکته ی ساده می توانید آنها را حجیم و پرپشت تر و براق نشان دهید به طوری که موهایتان کاملا برق بیفتد:
۱-برس های فلزی برای سشوار کشیدن مناسب ترین هستند و بهترین شکل را به موهایتان خواهند داد.
۲-هنگام استفاده از سشوار، آن را روی موهایتان حرکت دهید و یکجا نگه ندارید، زیرا حرارت ثابت سشوار به موهایتان آسیب خواهد زد.
۳-تلاش کنید سرهای مخصوص پخش کننده حرارت و باد را سر دهانه سشوارتان وصل کنید تا حرارت بر سطح موهایتان پخش شود، به ویژه اگر موهایتان مجعد است، استفاده از این سرها سبب می شود آنها شکل و فرم دلخواه را به دست آورند. گرچه استفاده از سرهای ویژه، زمان سشوار کشیدن را طولانی تر خواهد کرد.
۴-اگر می خواهید پس از سشوار کشیدن موهایتان برق بیفتد، از باد گرم سشوار استفاده کنید. هر چه بیشتر از باد سشوار و برس روی یک بخش از موهایتان استفاده کنید، موهایتان بیشتر برق می افتند، ولی در این صورت امکان صدمه دیدن موهایتان در اثر باد داغ سشوار نیز افزایش می یابد که اگر این کاربا فاصله انجام شود کمتر آنها را دچار مشکل می کند.
۵-موهایتان را به دور برس بپچید و در حالی که سشوار را روی آنها گرفته اید، به آرامی موها را از برس باز کنید. برای این که موهایتان کمتر آسیب ببینند، بهتر است سر مخصوص پخش حرارت و باد سشوار را بر سر لوله آن نصب کنید.
۶-برای این که ساقه موهایتان در اثر باد سرد سشوار نسوزد، پس از سشوار کشیدن هر بخش از موهایتان، چند ثانیه صبر کنید تا آن بخش از آنها خنک شود. سپس دوباره کار خود را تکرار کنید.
۷-اگر دوست دارید موهایتان حجم پیدا کنند، بخش کوچک از موهایتان را انتخاب کنید. آن بخش را دور برسهایی که به نسبت اندازه ی مو بزرگتر باشند بپیچید و خلاف جهت ریشه موهایتان بکشید. هم زمان سشوار را هم روی آن بگیرید.