• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 42209
تعداد نظرات : 4513
زمان آخرین مطلب : 4114روز قبل
مهدویت
 شنوندگان عزیز، با توجه به نزدیک شدن به دوران مقدس ظهور منجی (ع)، به شما مسلمانان، مسیحیان، یهودیان و پیروان دیگر ادیان الهی در اقصی نقاط جهان هشدار می دهیم که اخبار را طی چند روز آینده با جدیت دنبال کنید. پیشاپیش از هشیاری شما سپاسگزاریم.

·         طی اخبار رسیده از منابع بسیار معتبر، فردی به نام سفیانی از وادی یابس ظهور کرده است. این مرد کریه المنظر، ارتشی را با پرچمی سیاه به سمت سوریه فرستاده است. (1)

از سوی دیگر، از سرزمین یمن، شاهد جنبش عظیمی به فرماندهی یمانی نیک سیرت هستیم که برای مقابله به شورش سفیانی به پا خواسته است. از طرف دیگر از سوی مردم همیشه در صحنه ی ایران نیز، ارتشی تازه نفس و جوان به فرماندهی سید خراسانی به سمت سفیانی در حرکت است.

گزارش ها حاکی از آن است که این دو سپاه در چند روز آینده با سپاه سفیانی رو به رو خواهند شد و کارشناسان جنگ احتمال وقوع درگیری در چند ماه آینده زا اعلام نموده اند. (2)

·         به خبری عجیب، که هم اکنون به دستم رسید توجه بفرمایید. پس از پشت سر گذاشتن سالی خشک و قحطی زده (3)، کارشناسان خبره ی آسمان، خبر داده اند که باران بی سابقه ای که هم اکنون شاهد آن هستیم، تا دهم ماه رجب ادامه خواهد داشت. (4) پژوهشگران میزان این باران را از زمان خلقت آدم ابوالبشر، بی سابقه خوانده اند. (5)

در اثر این باران، زمین های حاصلخیز وسیعی در اقصی نقاط جهان ایجاد شده است که نوید رسیدن هر چه زودتر منجی را با خود به همراه دارد. (6)

·         منجمان در رصد خانه های سراسر جهان، خبر از واقعه ی عجیبی داده اند. خورشید، گوی گرمابخش زمین از حوالی صبح تا عصر در آسمان حرکتی نداشته است (7) و در ساعات عصر شکل عجیبی در آن دیده شده است. به گزارشی که همکارم تهیه کرده است توجه بفرمایید:

«سلام عرض می کنم خدمت بینندگان عزیز. با چند نفر از مردم مصاحبه کردیم تا آنچه شاهدش بوده اند را شرح بدهند.

-          سلام آقا. می تونید برای ما توضیح بدید که امروز در خورشید چه چیز مشاهده کردید؟

-          والا ما دم عصر داشتیم تو حیاط خونه چایی می خوردیم، یک هو دیدیم انگار از توی خورشید نیم تنه ی یه مرد پیداست. (8) خانم هم حرف بنده رو تصدیق کردن. شک ندارم که دیدم!

«بله! همانطور که مشاهده می کنید منجمان هم از این صحنه ی بی سابقه عکسی تهیه کرده اند.»

تشکر می کنیم از آقای گزارشگر، همکار محترم ما در واحد رصد خانه! بار دیگر از مردم خواهش می کنیم که حتی الامکان به سپاه سفیانی ملحق نشوند و تا پیش از آمدن منجی، تصمیم قاطع خود را درباره ی شمری بودن یا حسینی بودن، اتخاذ نمایند! شما را به خدا می سپاریم.

پی نوشت:

1.       http://mastoor.ir/content/view/2033/2/ (نشانه های آمدن: حق با پرچم سفید)
2.       http://mastoor.ir/content/view/2033/2/ (نشانه های آمدن: شورش مرد سرخ موی)
3.       الارشاد، ج 2، ص 370
4.       بحارالانوار، ج52، ص 337
5.       همان
6.       تاریخ ما بعد الظهور، ص 137
7.       الغیبة نعمانی، ص 169
8.       یوم الخلاص، ص 519؛ بحارالانوار،، ج 52، ص 233 (با بیانی دیگر)

منابع:
1.الساده، مجتبی، شش ماه پایانی
2.صدر، محمد، تاریخ پس از ظهور

پ.میعاد
چهارشنبه 15/10/1389 - 15:35
مهدویت
 تصور کنید فرد صالحی همچون رسول اکرم صلوات الله علیه مردم را با عقل و زبان به راه راست هدایت کرد. آنان که دعوت پیامبر را قبول کردند ار نتایج خوب آن بهره مند شدند و آنان که نپذیرفتند و دشمنی کردند، شیپور جنگ را به صدا درآوردند. پیامبر هم با آن ها جنگید و آن ها را به سزای اعمالشان رساند.

بعد از چند سال فرزندان این کفار صدر اسلام(که در جنگ با پیامبر کشته شده بودند)، برای گرفتن انتقام خون پدرانشان با امام حسین علیه السلام جنگیدند و خونش را حلال کردند. این بار هم به جرم برخورد با کافران به خاندان نبوت ستم شد.
اما خداوند در برابر این ظلم سکوت نکرده و مهدی علیه السلام را ذخیره کرده تا در زمان مناسب توسط او از کافران انتقام خون امام حسین را بگیرد.
در قرآن به این انتقام گیری از کافران اشاره شده است:
"این است که هر آنکس به همانگونه که عقوبت دیده، عقوبت نماید، سپس مورد ستم قرار گیرد. خداوند او را یاری می کند، همانا خداوند بسی عفو کننده و بسیار بخشنده است.(1)"
در تفسیر این آیه گفته شده است: "من عاقب" یعنی رسول الله، "بمثل من عاقب به" یعنی خواستند حسین را بکشند، "ثم بغی علیه لینصره الله" هم یعنی با قائم از فرزندانش خداوند او را یاری می کند(2).
مفهوم این آیه این است که حضرت محمد، کافران و قریشیان را با مرگ عقوبت کرد و فرزندان آن ها هم امام حسین را همینگونه عقوبت کردند. خداوند هم امام مهدی را برای گرفتن انتقام خون امام حسین خواهد فرستاد.

پی نوشت:
1ـ سوره حج، آیه60؛
2ـ نقل به مصمون حدیث از تفسیر قمی
چهارشنبه 15/10/1389 - 15:33
مهدویت

آنچه بیش از همه درباره ی ظهور شنیده ایم، چگونگی آن است. اما با تفکر در معنای ظهور برخی حرکات دشمنان و دوستان امام زمان (عج) پیش از ظهور ایشان برای ما روشن تر خواهد شد.درباره ی معنای ظهور، 3 تعریف گفته شده است:

1.       معنای نخست: ظهور در این معنا، نقاب از رخ برکندن و از پس پرده ی غیبت بیرون آمدن است. چنین معنایی طبیعتاً تنها در لغت نامه ی شیعیان یافت می شود. چرا که اهل سنت معتقدند که حضرت مهدی (عج) هنوز متولد نشده است.

تنها شیعیان هستند که اعتقاد دارند امام زنده ولی غایب است. بنابراین این معنا فقط برای شیعیان صدق می کند.

2.       معنای دوم: در این معنی، ظهور در انقلاب و یا قیام تجلی میابد. چنین معنایی در همه ی ادیان وجود دارد. معنایی که بیان می کند: رهبری برای انقلابی جهانی می آید و بر ضد ظلم و ستم قیام می کند.

3.       معنای سوم: گاهی ظهور را با برپایی حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) یکی می دانند. چنین معنایی از حوزه ی بحث ما خارج است.

 

زمانی که معنای اول را بپذیریم نخستین سوالی که مطرح می شود آن است که از پشت پرده ی غیبت بیرون آمدن، چگونه است؟

پیش از این در مقاله ی «غیبت، ناشناسی یا ناپیدایی؟» سوال مشابهی مطرح شد.

اگر غیبت را به معنای ناپیدایی بدانیم، یعنی اگر معتقد باشیم که امام توسط معجزه ای از چشم مردم پنهان مانده است، در این معنا، ظهور یعنی آنکه: امام خود را به مردم معرفی کند و علاوه بر آن از زندگی مخفیانه نیز دست بکشد. در این معنا امام به طور عملی وارد مبارزه خواهد شد و مردم را به همراهی با خویش دعوت می کند.

 

اما اگر غیبت را به معنای ناشناس بودن امام بدانیم، چنین تفسیری از ظهور ایجاد می شود، که امام تنها با آوردن نشانه هایی ثابت می کند که همان مهدی موعود (ع) است و از این پس مأموریت های بزرگ را شخصاً بر عهده خواهد گرفت.

نظر دوم (ناشناس بودن امام) بیشتر پذیرفته شده است. چرا که در روایات آمده است وقتی امام نشانه ها را می گوید برخی می گویند «ما او را پیش از این دیده بودیم!».

علاوه بر آن از آنجایی که امام پیش از ظهور خویش حرکتهایی را در جهت جمع کردن یارانش انجام می دهد، توسط سفیانی شناسایی می شود و او سپاهی به سمت امام می فرستد که به امر خدا در زمین فرو می روند. چنین روایتی نیز نشان می دهد که امام در هنگامه ی ظهور دست به مبارزه ی عملی نخواهند زد بلکه تنها اهدافش را مشخص می کند و از مردم طلب یاری می نماید. (البته برای در امان ماندن جان امام چنین کاری، توسط نفس زکیه انجام خواهد شد.)

 

همان طور که گفتیم 2 معنا از 3 معنای ظهور مد نظر ماست و از معنای اول این سوال طرح می شود: از پشت پرده بیرون آمدن چگونه اتفاق می افتد؟

از معنای دوم (قیام و انقلاب) نیز چنین سوالی به ذهن می آید: امام چگونه زمان قیام را می فهمد؟

چنین سوالی مستلزم بحث مفصلی است. بنابراین سعی کنید دو معنای ظهور را خوب به خاطر بسپارید تا در مقاله ی بعد درباره ی معنای دوم بیشتر بگوییم ان شاء الله.

 

منبع: تاریخ پس از ظهور، محمد صدر، صص 169 – 170 با تصرف و تلخیص

 

پ.میعاد
چهارشنبه 15/10/1389 - 15:32
عقاید و احکام

 هر روز که می­خواستم از خانه بروم بیرون، با پدر و مادرم سر لباس پوشیدن بحث داشتم.
پدرم می­گفت: " آخه پسر این چه لباس­هاییه که تو می­پوشی، مگه قحطی پارچه اومده که شما جوونا این لباسای تنگ و کوتاه رو می­پوشید؟
آخه قباحت داره، خوب و بدی  گفتن، حروم و حلالی گفتن."

سر که برمی­گرداندم، از آن طرف صدای مادرم می­آمد، که با ناراحتی می­گفت:
" شما پسرا خدا نکنه پولتون روی زمین بیفته و بخواهید آن رو از  روی زمین بردارید، اونوقته که همه دل و رودتون می­ریزه بیرون "
اما این دفعه دیگر از این بحث­ها خسته شده بودم؛ در راه مدرسه، تصمیم گرفتم برای اینکه واقعاً بفهمم پوشیدن این تی­شرت­هایی که یک کم هم کوتاه است، از نظر شرعی اشکال دارد یا نه، بروم پیش آقای جعفری، مربی تربیتی مدرسه­مان و این سوال را از ایشان بپرسم.
.
.
.
آقای جعفری جواب سوالم را این طور داد:
"ببین پسرم در مورد لباس آقایون دو بحث وجود دارد: یکی پوشیدن لباس آستین کوتاه در مقابل نامحرم که نظر مراجع در این مورد این است:
آیات عظام امام، تبریزی،خامنه­ای، سیستانی، فاضل، مکارم: اشکال ندارد.(1)
آیة الله نوری: اگر مخالف عفت عمومی نباشد و در نظر افراد متشرع، منکر محسوب نشود، اشکال ندارد.(2)
آیة الله وحید خراسانی: اگر بداند زنان از روی تعمد و لذت به او نگاه می­کنند، واجب است مرد لباس آستین­دار بر تن کند و در غیر این صورت اشکال ندارد.(3)
آیات عظام بهجت و صافی: بنابر احتیاط واجب، باید لباس آستین­دار بر تن کنند.(4)

تبصره: اگر در جایی پوشیدن لباس آستین کوتاه باعث مفسده ی خاص شود، اجتناب از آن واجب است.

بحث دوم در مورد پوشیدن لبا­س­هایی است که این روزها شما پسر­ها ­­ می­پوشید و بعضاً قسمت­های دیگر بدن مثلاً شکمتان معلوم می­شود:

آیة الله بهجت: لباسی برای مرد واجب است که تمام بدن او (غیر از مواضعی که در شرع بیان شده) را در مقابل نامحرم بپوشاند و اگر قسمتی از بدن غیر از آن واضع( مانند شکم و...) مورد دید نامحرم قرار گیرد، حرام است.
آیة الله خامنه­ای: پوشیدن لباس­های کوتاه برای آقایان بین هم­جنسانشان کراهت شدید دارد و در مقابل نامحرم جایز نیست.
آیات عظام سیستانی و شبیری زنجانی: اشکال ندارد.
آیةالله فاضل: این نوع پوشش از نظر شرعی اشکال ندارد ولی از جهت رعایت عفت عمومی باید هر چه بیشتر مراعات شود.
آیة الله وحید خراسانی: حرام است.
آیة الله نوری: این نوع پوشش در مقابل نامحرم جایز نیست ولی در غیر این صورت اشکالی ندارد.
آیة الله صافی: پوشیدن این نوع لباس­ها در مقابل نامحرم جایز نیست (حرام است).


البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که معنی پوشش در وقت خواندن نماز با معنای پوشش در اجتماع متفاوت است.
در نماز برای آقایان پوشاندن عورت واجب است اما در جامعه باید عفت عمومی رعایت شود و نمی­توان هر لباسی پوشید.

 

پی نوشت
1.مکارم استفتاءات،ج1، س834 و تعلیقات علی العروة؛النکاح،م51؛ امام، استفتاءات،
ج3، (احکام حجاب)،س14؛ فاضل، تعلیقات علی العروة،ج2، النکاح،م51؛تبریزی، استفتاءات،س1519و صراط النجاة،ج1،س1487؛ خامنه­ای، استفتاء،س551؛ سیستانی: دفتر.
2.نوری، استفتاءات،ج1،س483.
3.وحید: دفتر
4.صافی، جامع الاحکام، ج2،س1722؛ بهجت، توضیح المسائل،م1933 و 1937.
5.در مسئله دوم از دفتر همه مراجع استفتاء شده است.

چهارشنبه 15/10/1389 - 15:31
هوا و فضا
 در یکی از نشستهای دکتر زغلول النجار در یکی از دانشگاههای انگلیس، وی در خصوص معجزه شق القمر در صدر اسلام به دست پیامبر (ص) به عنوان یکی از معجزات پیامبر (ص) که توسط ناسا به اثبات رسیده است صحبت می کرد. در این میان یکی از حاضران که به اسلام خیلی توجه و اهتمام داشت به نام "داوود موسی بیتکوک " که در حال حاضر نیز رئیس حزب اسلامی بریتانیاست ماجرای مسلمان شدن خود را اینگونه نقل کرد:

"هنگامی که می خواستم در مورد اسلام تحقیق کنم یکی از دوستانم ترجمه ای از قران کریم به زبان انگلیسی را به من هدیه کرد و من نیز بطور اتفاقی آن را باز کردم و اتفاقا سوره قمر آمد. سپس شروع به خواندن کردم ....و ماه شکافته شد... وقتی به این جمله رسیدم از خود پرسیدم آیا واقعا ماه شکافته شده است؟؟! سپس با ناباوری کتاب را بسته و به کناری گذاشتم و از تحقیق در باره اسلام هم منصرف شدم و دیگر سراغ آن کتاب هم نرفتم.

روزی در مقابل تلویزیون نشسته بودم و طبق معمول شبکه بی بی سی را مشاهده می کردم، برنامه ای بود که در آن مجری با سه نفر از دانشمندان ناسا متخصص در علوم فضایی مصاحبه داشت. موضوع برنامه جنگ ستارگان و صرف میلیاردها دلار در این راه و اعتراض به این موضوع بود. مجری با بیان اینکه صدها میلیون نفر در سراسر جهان از گرسنگی رنج می برند، دانشمندان را مورد انتقاد قرار داده بود و آنان هم با بیان مفید بودن این تحقیقات در مجلات کشاورزی و صنعت و غیره از این طرحها دفاع می کردند...

مجری سپس سئوال دیگری را طرح می کند با این مضمون که "شما در یکی از سفرهای خود به ماه حوالی 100 میلیارد دلار هزینه کردید و تنها خواسته اید که پرچم آمریکا را بر روی ماه نصب کنید... آیا این عاقلانه است؟؟!" در جواب این گوینده دانشمند آمریکایی لب به سخن گشوده و می گوید که: "در آن سفر، هدف ما مطالعه ترکیب داخلی ماه بوده که بدانیم چه تشابهاتی با زمین دارد و در این زمینه به موضوع عجیبی برخورد کردیم که عبارت بود از یک کمر بندی از سنگها و صخره های تغییر شکل یافته که سطح کره ماه را به طرف عمق و به طرف سطح دیگر آن پوشانده بود و هنگامی که این اطلاعات را به زمین شناسان منتقل کردیم مایه شگفتی آنان شده و گفتند چنین چیزی امکان ندارد مگر آنکه ماه در مرحله ای از حیات خود به دو نیم تقسیم شده و سپس دوباره جمع شده باشد و به شکل اول بازگشته باشد و این نوار از صخره های تغییر شکل یافته نتیجه برخورد دو نیمه ماه در لحظه جمع شدن و به هم پیوستن دو نیمه آن می باشد."

داوود موسی بیتکوک سپس می گوید:

 "با شنیدن این مطلب از جای خود پریدم و گفتم این معجزه ای است که در 1400 سال قبل به دست پیامبر اسلام در قلب صحرا اتفاق افتاده و از عجایب روزگار این است که آمریکایی ها باید میلیاردها دلار خرج کنند تا آن را برای مسلمانان اثبات نمایند! بی شک این دین حق و حقیقت است..."

به این ترتیب سوره قمر سبب اسلام آوردن این شخص شد، پس از آنکه عاملی برای دوری او از اسلام شده بود و این خود از دیگر معجزات اسلام است.

 

 

 

ماجرای شق القمر:

در روایات اسلامی آمده که کفار مکه از پیامبر اسلام (ص) تقاضا کردند برای صدق دعوی خود ماه را به دو نیم بشکافد و به او قول دادند که اگر چنین نماید به دین اسلام و صدق گفتار او ایمان خواهند آورد... آن شب آسمان صاف و ماه به صورت کامل (بدر) بود، پیامبر (ص) از خداوند خواست تا آنچه را که کفار مکه از او خواسته اند به آنها نشان بدهد تا ایمان بیاورند... خداوند دعای پیامبرش را اجابت کرد... و سپس ماه به دو نیم شکافته شد، نیمی در کوه صفا و نیم دیگر در کوه قیقعان در مقابل آن قرار گرفت.

کفار مکه که در حال مشاهده این واقعه بودند گفتند که محمد (ص) ما را سحر کرده است، سپس گفتند اگر او ما را سحر کرده باشد نمی تواند همه مردم را سحر کند، ابوجهل گفت: "صبر کنید تا یکی از اهل بادیه بیاید و از او سئوال کنیم که آیا انشقاق ماه را دیده است یا نه، اگر تایید کرد ایمان می آوریم و اگر نه معلوم می شود که محمد (ص) چشمان ما را سحر کرده است."

بالاخره یکی از اهالی بادیه به مکه آمد و این خبر را تصدیق کرد و آنگاه ابو جهل و مشرکان گفتند: "این سحر مستمر است" و آنگاه این آیات مبارک نازل شد ... "اقتربت الساعه وانشق القمر ..." باری این موضوع پایان یافت و مشرکان ایمان نیاوردند.

چهارشنبه 15/10/1389 - 15:31
مهدویت
عمروعاص: همانطوری که من این انگشتری را در دستم می کنم، ولایت مسلمانان به دوش معاویه قرار می گیرد... بعد از معاویه  یزید ملعون.
بعد از امویان، بنی عباس آمدند و بر مسلمانان که دامنه ی فتوحاتشان سراسر دنیا را گرفته بود، حکومت کردند.
*****
امروزه وهابیان در عربستان، سرزمین وحی حکومت دارند، بگذریم از سایر کشورهای اسلامی.
در اروپا و آمریکا تفکراتی مثل لیبرالیسم، دموکراسی  و... حکومت می کنند.

*****
اما به راستی حق با چه کسی است؟ چرا هر کشور به یک صورت اداره می شود؟
چرا در بسیاری از کشورها، صاحب منصبان به مردم ظلم می کنند؟ مردم برای رهایی از این ظلم تا کی باید صبر کنند؟

صاحب منصبان را نگاه کنید، نفسشان را در سینه هایشان حبس می کنند تا جدی تر و ترسناک تر به نظر برسند. نفس مردم را هم در سینه هایشان حبس می کنند تا جرات اعتراض نداشته باشند.

به راستی این وضع تا کی ادامه دارد؟ اصلا علت به وجود آمدن این وضعیت در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی چیست؟
*****

"
پس چون آنچه به آن ها تذکر داده شد، همه را فراموش کردند، ما هم ابواب هرچیزی را به روی آن ها گشودیم تا چون به نعمتی که به آن ها داده شد، شادمان و مغرور شدند. ناگاه آن ها را (به کیفر اعمالشان) گرفتار کردیم و آن هنگام (خوار و) ناامید گردیدند.(1)"
این نعمت فراموش شده چیست که با رفتنش ابواب همه چیز به روی انسان باز شد؟ نعمتی که با بهره بردن از آن انسان ها مغرور شدند چه بوده است؟
کیفر اعمالشان چه زمانی می رسد و چگونه؟

"
این نعمت فراموش شده، ولایت حضرت امیرالمومنین است(2)" که با فراموش شدنش، گروهی به امارت رسیدند و گروهی به مال و دارایی. این ها فکر کردند که لیاقت حکومت کردن دارند و دیگر خدا را بندگی نکردند.
از ابتدای آیه تا جایی که خداوند فرموده" چون به نعمتی که به آن ها داده شد، شادمان و مغرور شدند " مربوط به گروهی است که از ولایت امام علی علیه السلام گذشتند و قسمت دوم آیه مربوط به ماست، چطور؟
ما منتظر زمانی هستیم که " ناگاه آن ها را (به کیفر اعمالشان) گرفتار کردیم و آن هنگام (خوار و) ناامید گردیدند."
این زمان وقتی است که در صور دمیده می شود و بانگ "ایها الناس! انا المهدی" حضرت حجت علیه السلام در گوش همه می پیچد و با آمدن ایشان کسانی که مغرور شدند و از بندگی دوری کردند به کیفر اعمالشان می رسند، ان شاء الله"

پی نوشت:
1
ـ سوره انعام، آیه 44؛
2
ـ برگرفته از حدیثی از امام باقر علیه السلام  منبع: سیمای امام مهدی در قرآن  
چهارشنبه 15/10/1389 - 15:27
اخلاق

http://mastoor.ir/images/news/pollution.jpg

از نظر امام سجاد (علیه السلام) تیره شدن آسمان تنها به دلیل مسائل طبیعی نیست بلکه اعمال انسان ها نیز می تواند در این تیرگی دخالت داشته باشد. از نظر ایشان برخی گناهان باعث تیره شدن آسمان می شود که عبارت اند از:  1.جادوگری و سحر
2.
پیشگویی کاهنانه (منظور این نیست که حتماً یک کاهن این پیشگویی را انجام دهد، منظور این است که کسی روش آنها را به کار ببندد.)
3.
پیش بینی آینده با صورت های فلکی و ایمان به این پیش گویی.
4.
تکذیب قضا و قدر الهی
5.
عاق والدین

 
منبع: وسائل الشیعه، ص 520.  

 

چهارشنبه 15/10/1389 - 15:26
عقاید و احکام

http://mastoor.ir/images/news/alatemusighi.jpg

کم کم بوی محرم داشت محله ها و کوچه ها را پر می کرد. ما هم مثل هر سال هفت – هشت روز مانده بود به محرم دور هم جمع شدیم برای زدن تکیه و تقسیم کارهای هیئت مثل هر سال باز هم دعوا بود سر این که کی سنج بزنه و کی طبل و....  مدیریت کارهای هیئت ما با آقای شیرازی بود.
وقتی آقای شیرازی داشت، کارها را تقسیم می کرد، سعید یک دفعه گفت: " حاج آقا من می تونم یه پیشنهادی بدم؟"
حاج آقا گفت: "بگو پسرم، می شنویم "
سعید گفت: " راستش من پارسال تو یه هیئت دیدم که تو دسته¬شون یه نفر هماهنگ با شعرهای مداح، ارگ می زد.آهنگش خیلی قشنگ بود. اگه بدونید به خاطر غمگینی این آهنگ، چقدر تونستن اشک مردم رو در بیارن. خلاصه این کار خیلی هیئتشون رو باحال کرده بود."
از آن طرف صدای علی بلند شد که داشت می¬گفت: "اتفاقاً پسر خاله من هم بلد ارگ بزنه، فکر کنم اگه بهش بگیم قبول کنه که تو هیئت ما ارگ بزنه "
آقای شیرازی هم که حسابی از پیشنهاد سعید تعجب کرده بود گفت: " پسر این کارا حروه حروم .آخه کی گفته ما باید به زور آهنگ و این جور چیزا اشک مردم رو دربیاریم؟"
سعید جواب داد: " آخه آهنگش که غمگینه، چه گناهی داره؟ "
خلاصه بحث در مورد درستی و غلطی این کار بین حاضرین در جلسه بالا گرفت و قرار شد یکی از بچه¬ها نظر مراجع را در این مورد جویا شود و نتیجه را به همه بگوید:

استفاده از آلات لهو و موسیقی در مراسم عزاداری چه حکمی دارد؟
همه مراجع 9 (به جز بهجت و صافى): اگر از آلاتی است که به لهو و حرام اختصاص دارد. نواختن آن (در هر حال) جایز نیست ولی اگر از آلات مشترک باشد، استفاده از آن به منظور مشروع اشکال ندارد. تفاوتی بین مراسم عزاداری و جشن در حکم موسیقی نیست.(1)
آیت الله بهجت: اگر از آلاتی است که به لهو و حرام اختصاص دارد، نواختن آن به صورت لهوی حرام است و بنابر احتیاط واجب به صورت غیر لهوی نیز جایز نیست ولی اگر از آلات مشترک باشد استفاده از آن به منظور منافع مشروع اشکال ندارد. تفاوتی بین مراسم عزاداری و جشن در حکم موسیقی نیست.(2)
آیت الله صافى: به طور کلی نواختن با آلات موسیقی (آلات لهو) در هر حال حرام است. تفاوتی بین مراسم عزاداری و جشن در حکم موسیقی نیست.(3)

آیا نواختن شیپور، نی و فلوت در تعزیه اشکال دارد؟
آیات عظام امام، خامنه ای و فاضل: نواختن آلات موسیقی به صورت «مطرب» و «لهوی» و مناسب مجالس گناه و خوش گذرانى، حرام است.(4)
آیات عظام مکارم، سیستانى، تبریزى، نورى و وحید: نواختن آلات موسیقی به صورت «لهوی» و مناسب مجالس گناه و خوش گذرانى، حرام است.(5)
آیات عظام صافى و بهجت: آرى، در هر حال اشکال دارد.(6)
تبصره: بنا بر نظر مراجع [به جز صافى و بهجت] تفاوتی میان مراسم جشن و عزاداری نیست؛ لذا اگر نواختن به صورت لهوی باشد حرام است، اما اگر به صورت غیرلهوی باشد اشکال ندارد.

استفاده از طبل و سنج در مراسم عزاداری و غیر آن چه حکمی دارد؟
همه (به جز صافى و بهجت): اگر به نحو متعارف و غیرلهوی نواخته شود، اشکال ندارد.(7)
آیات عظام صافى و بهجت: استفاده از آن اشکال دارد.(8)
 
پی نوشت
1-   
امام،استفتاءات،ج2،مکاسب محرمه،س30؛ خامنه¬ای، اجوبة س1164؛ فاضل،جامع المسائل،ج1،س992؛ مکارم، استفتاءات،ج1،س525،524 و ج2،س710،707؛ تبریزی، استفتاءات،س1054،1065 و صراة النجاة، ج1،س1005؛ دفتر: سیستانی، وحید، نوری.
2-   
بهجت، توضیح المسائل، متفرقه م20.
3-   
صافی،جامع المکارم،ج1،س1018،1015،1003.
4-   
امام،استفتاءات،ج2،مکاسب محرمه،س45؛ خامنه¬ای، اجوبة س1161؛ فاضل،جامع المسائل،ج1،س988 و 2176.
5-   
مکارم، استفتاءات،ج1، س516 و 521؛ نوری،استفتاءات،ج2، س571؛ تبریزی،استفتاءات، س2019؛سیستانی: سایت؛ وحید:دفتر.
6-   
صافی، توضیح المسائل، م2833؛ دفتر بهجت.
7-   
امام،استفتاءات،ج2،مکاسب محرمه، س27و36؛ خامنه¬ای، اجوبة، س1441؛ مکارم،استفتاءات،ج1،س516؛ نوری، استفتاءات،ج2،س604 و 596 و ج1،س448؛ تبریزی، استفتاءات،س2009، و صراة النجاة،ج6،س1477؛ فاضل، جامع المسائل،ج1،س2174.
8-   
صافی، جامع الاحکام،ج1،س1602 و توضیح المسائل، م2833؛ دفتر:بهجت.
9-   
منظور از همه مراجع در سوال اول و سوم آیات عظام امام، خامنه ای، فاضل، مکارم، سیستانی، تبریزی، نوری و وحید می باشد.   اریحا  

 

چهارشنبه 15/10/1389 - 15:21
اهل بیت
 چرا با وجود انتقام مختار از صحنه گردانان کربلا، امام زمان (عج)، دوباره آنها را به دنیا برگردانده و انتقام خون شهدای کربلا را می گیرند؟
درست در همان موقعی که داغی به واقع داغ، در دل شیعیان حسین بن علی (ع) احساس می شد، فردی به نام «مختار بن ابوعبید ثقفی» قیام کرد و هشتاد هزار نفر را که در قتل امام حسین (ع) و یارانشان شرکت داشتند به قتل رساند که از جمله ی وقیح ترین آنها: «عمر بن سعد» (1)، «حرمله» (2)، «خولی»(3)، «شمر بن ذی الجوشن»(4) و عبیدالله بن زیاد (5) بودند.

درباره ی قیام مختار سخن های زیادی گفته شده است. آنچه در این مقاله می خوانید نقل هایی است از امامان کرام (ع) از شخصیت مختار و همچنین پاسخ به این سوال که: آیا با قیام مختار انتقام خون امام حسین (ع) گرفته شده است یا خیر؟

مختار، دین دار یا بی دین؟
برخی از تاریخ نویسان در تاریخ نوشته اند که مختار در دین دچار انحراف بود. به این مفهوم که او امامت امام علی بن حسین (ع) را قبول نداشته است و امام خود را محمد بن حنفیه می دانسته است. آنها معتقدند مختار با در نظر گرفتن امامت محمد بن حنفیه، پرچم انتقام خود را برافراشت. هر چند در تاریخ آمده است که گروهی معتقد بوده اند که محمد بن حنفیه منجی آخرالزمان است و نام این گروه «کیسانیه» بوده است.
در ادامه ثابت خواهیم کرد که مختار دچار چنین انحرافی نبوده است.
پرانتز باز: «محمد بن حنفیه» پسر امام علی (ع) و برادر امام سجاد (ع) بود و هرگز ادعای امامت نداشت. پرانتز بسته!

مختار، پیر جوانمرد
مختار در سالهای اول هجری به دنیا آمد و در هنگام قیام خود، حدوداً 65 ساله بود.
امام علی (ع) در سالهای خلافت خود چنین درباره ی تاریخ پیشگویی کردند:
«به زودی پسرم حسین (ع) کشته خواهد شد و غلامی (جوان و جوانمرد) از طایفه ی ثقیف خروج می کند و تمام کسانی که نسبت به فرزندم ظلم کرده اند را خواهد کشت.»
«غلام» یعنی جوان و جوانمرد و همانطور که می دانید مختار سن کمی نداشته است و نمی تواند جوان معنا شود. بنابراین امیرالمومنین چنین لقبی به مختار داده است: «جوانمرد»
پرانتز باز: امیرمومنان (ع) کسی است که در هنگام جنگ اگر در نسل طرف مقابلش، فردی شیعه و محبی می یافت وی را نمی کشت. پرانتز بسته.

امام حسن: مختار با ماست!
امام حسن مجتبی (ع) در یک دسته بندی کلی محبان اهل بیت را به سه دسته تقسیم کرده اند:
الف) کسانی که ما اهل بیت (ع) را دوست دارند و با دست و زبان از ما حمایت می کنند: او در بهشت همانجایی است که ائمه (ع) هستند.
پرانتز باز: همانطور که زیارت ائمه ی معصومین (ع) در این دنیا با دشواری همراه است در آخرت نیز با در نظر گرفتن اعمال زیارت آنها آسان نیست. در طبقات پایین بهشت گاهی چند میلیون سال طول می کشد تا کسی بتواند حضرت محمد (ص) را ببیند. بنابراین بودن با ائمه (ع) در یک مکان، از حد شمارش قدر و ارزش بیرون است!

ب) کسانی که ما را دوست دارند و با زبانش ما را یاری کند: اینها یک درجه از مقام اولی ها پایین تر هستند.
ج) کسانی که ما را دوست دارند و اما با دست و زبانش ما را نتواند یاری کند یا یاری نکند: او نیز اهل بهشت است.

مختار، مشمول بند الف است.

شادی دل داغ دار
پس از واقعه ی کربلا، هیچ زنی از خاندان بنی هاشم و شهیدان کربلا، سرمه نکشیدند، خضاب به مو نبستند و از هیچ خانه ای از خانه های بنی هاشم دود بالا نرفت و غذایی گرم خورده نشد. (6)
این واقعه نهایت ماتم و عزا را نشان می دهد. تا وقتی که پس از  5 سال مختار ثقفی سر عبیدالله بن زیاد را به بنی هاشم تقدیم کرد.
روایت است که اگر کسی دل مومنی را شاد کند به بهشت می رود. اینکه کسی که دل امام زین العابدین (ع) را شاد کند و لبخند به لبان رباب و سکینه بیاورد چه ارزشی نزد خداوند دارد معلوم است!

احترام بازمانده ی کربلا به مختار
امام باقر (ع) در منا منتظر سلمانی بودند تا سرشان را بتراشند و از احرام بیرون بیایند. در همین هنگام پیرمردی وارد شد و امام برای او از به پا خاست. او «ابوالحكم» فرزند مختار بود. امام او را كنار خودش نشاند و دستانش را در دست گرفت.
ابوالحكم با ناراحتی گفت:
-    یابن رسول الله مردم درباره ی پدر من حرفهایی می زنند اما هر چه شما درباره ی پدرم بگویید می پذیرم.
امام فرمودند:
-    مردم درباره ی پدر تو چه چیزهایی می گویند؟
-    می گویند او دروغ گو و منحرف از دین بوده است.
امام برافروخته شدند و فرمودند:
-    خدا پدرت را رحمت كند. خدا پدرت را رحمت كند. خدا پدرت را رحمت كند سپس فرمودند:
«به مختار ناسزا نگویید، او کسی است که ظالمین ما را کشت و منتقم خون ما بود و بیوه زنان ما را شوهر داد و در زمانی که در تنگدستی بودیم به ما کمک مالی داد.»

آیا مختار منتقم واقعی بود؟
در طول تاریخ جنگ ها و كشتار های زیادی صورت گرفته است اما آنچیزی كه واقعه ی عاشورا را جهانگیر و جاویدان كرد وجود انسان هایی بود كه از طرف خداوند دارای جایگاه و رتبه ای والا بوده اند. به تعبیر دیگر آنچه این واقعه را در ذهن ها ماندگار كرد این بود كه انسان هایی شقی بدون در نظر گرفتن رتبه ی والای امام حسین (ع) و خاندان رسول خدا آنها را كشتند و به اسارت بردند.
به بیان دیگر می توان گفت در كربلا دو اتفاق مهم همزمان رخ داد:
اول: خون بی گناهانی ریخته شد كه از بیعتی نامشروع می گریختند.
دوم: جایگاه امامت ضایع شد و به تعبیر زیارت عاشورا: قاتلان كربلا مقامی را كه خداوند به امام حسین (ع) بخشیده بود پایین آوردند.
اما مختار تنها می توانست منتقم خون امام حسین (ع) باشد و از بدن هایی كه بی گناه در آفتاب كربلا سوختند انتقام بگیرد. ولی مختار هرگز نمی توانست جایگاه امام حسین را بازگرداند. چنین عملی تنها برای كسی امكان دارد كه به درك جایگاه امامت رسیده باشد و چنین مقامی را فقط خداوند، رسول او و ائمه ی معصومین درك می كنند.
چنانچه در روایتی می بینیم كه سر بریده ی عمر بن سعد را در مقابل مختار قرار دادند و گفتند:
«این در برابر امام حسین (ع)» و مختار گفت:
«هرگز! به خدا قسم اگر سه چهارم قریش را بكشم به اندازه ی یك انگشت او نیز نمی شود.»
این روایت نشان می دهد كه آنچه در واقعه ی كربلا از بین رفت اجساد نبود بلكه ارواح پاكی بود كه مقام شان  تكرار ناشدنی است.

منتقم می آید!
شیعیان! دل سوختگان! منتظران!
منتقم واقعی كه یزیدیان عالم را بر خاك می نشاند و پرچم حسین (ع) را در سراسر عالم برافراشته می گرداند، در راه است. او جایگاه واقعی امام حسین (ع) را می شناسد و می شناساند و ریشه های ظلم را می خشكاند.
در زمان رجعت بهترین و بدترین انسانها زمانی می رسد كه اولین ظالمان حق محمد (ص) و خاندان او محاكمه می شود و تا آخرین آنها مجازات می گردند. آن زمان است كه براستی دلهای عاشقان آرام می گردد و آل محمد (ص) انتقامی واقعی خواهند گرفت.
منتظر باشید!

از اعلی تا اسفل!

نکته ای درباره ی مختار هست و آن اینکه درباره ی این شخصیت تاریخی حرفهای متناقضی وجود دارد. برخی جای او را در اعلی علیین بهشت می دانند و برخی در اسفل سافلین بهشت. آنچه در این مقاله نوشتیم نظر یکی از اساتید بود و ممکن است نظرات دیگری نیز درباره ی او بخوانید.

این را هم اضافه کنیم که انتقام از دشمنان ائمه (ع) هر چند باعث خنک شدن دل شیعیان و امامان گشته است اما نیت مختار را در این کشتار نمی توان نادیده گرفت.


پی نوشت:
1.    عمر بن سعد پسر سعد بن ابی وقاص بود که در شورای انتخاب خلیفه از عثمان حمایت نمود. عمر بن سعد فرمانده ی سپاه یزید در برابر امام حسین (ع) بود و این ننگ را در مقابل حکومت ری به جان خرید. او هرگز از گندم ری نخورد...
2.    حرمله بن کاهل اسدی که کینه ای از امیرالمومنین (ع) در دل داشت از خونخواران لشکر یزید بود که حضرت علی اصغر (ع) را به شهادت رساند.
3.    خولی از کوفیان بود و مدتها از آل علی کینه داشت. او در مقابل چند دینار تا مدتی سر مقدس امام حسین (ع) را در تنور خانه اش پنهان کرد تا صبح برای ابن زیاد ببرد. آنشب تا صبح از تنور خولی به آسمان نور می رفت.
4.    شمر بن ذی الجوشن کسی است که سر امام حسین (ع) جدا کرد و وقتی امام حسین (ع) به او گفت ایمان بیاور و دنیا و آخرتت را نجات بده، پاسخ داد:
«یک درهم ابن زیاد را به بهشت و دوزخ تو نخواهم فروخت»
5.    عبیدالله بن زیاد همان کسی که در زیارت عاشورا او را «ابن مرجانه» می خوانیم کسی است که دستور قتل امام حسین (ع) را در زمانی که والی کوفه بود به لشکریانش اعلام کرد.
6.    حدیثی است که از امام صادق (ع) نقل به مضمون کردیم.

منابع:
1.    سخنرانی علوی تهرانی در تفسیر زیارت عاشورا در حوزه ی علمیه (محرم سال 88)
2.    رجعت: محمد رضا ضمیری

پ.میعاد
چهارشنبه 15/10/1389 - 15:18
مهدویت
 هر وقت چند نفر از اصحاب امامان (علیهم السلام) از آنان می پرسیدند: «قائم (ع) چه زمانی می آید» یا «شنیده ایم موعود در سال فلان می آید» یا «فلان عالم می گوید فلان سال سال ظهور است» با این جمله ی امامان رو به رو می شدند: «کَذِبّ الوقّاتون»! (1) (تعیین کنندگان وقت دروغ می گویند) یا «ما به هیچ احدی نگفته ایم زمان ظهور چه زمانی است» (2)، یا «خداوند اراده کرده است با هر وقتی که تعیین می کنند مخالفت کرده و ظهور را در آن سال قرار ندهد.» (3)

همین جملات کافی است تا ما هم مثل اصحاب امامان بی خیال تعیین وقت بشویم و هر کس هم روی آن تاکید داشت، از کنارش بی اعتنا رد بشویم.

تعیین وقت حلال

سه حالت را در بدست آوردن زمان ظهور می شود متصور شد:
اول) اینکه روز و ماه و سال دقیق ظهور را بفهمیم که چنین چیزی خیلی بعید است چون در روایات ما اصلاً وجود ندارد و تعیین کنندگان این نوع وقت هم دروغ گویند!

دوم) بگوییم «بالاخره امام یک جمعه ای می آید» یا «هر وقت خدا اراده کند امام می آید» یا «خیلی از نشانه ها محقق شده است، خیلی به ظهور نزدیک هستیم». این تعیین وقت، چون خیلی کلی و اجمالی است اشکالی ندارد.

نکته ی مهمی که کم شنیده اید: اینکه امام زمان (عج) در جمعه ظهور می کند تنها در بعضی روایات وجود دارد و بسیاری روایات بر آن هستند که روز ظهور «عاشورایی است که شنبه» است. به نظر می رسد در گوشه ای از ذهنمان باید جایی برای «شنبه» نیز با کنیم!

سوم) بدست آوردن زمان ظهور به طور کلی یا جزئی با تفسیر آیات قرآن و یا از طریق برخی علوم.

این راه نیز راه قطعی و یقینی نیست و نمی توان بر آن تکیه کرد. برای مثال امام باقر (ع) در حدیثی فرمودند:

«ای ابو لبید! در حروف مقطعه ی قرآن دانش سرشاری است. وقتی خداوند «الم ذلک الکتاب» را نازل کرد محمد (ص) قیام کرد و...قائم ما در «الر» قیام می کند...»

بسیاری از علما و فلاسفه سعی کرده اند بر این اساس به تفسیری از حروف مقطعه دست بزنند و زمان ظهور را کشف کنند. مثلاً علامه مجلسی می گوید:

منظور همه ی الر های قرآن است و وقتی همه را جمع کنیم می شود 1155 آیه ای که در ابتدای سوره شان «الر» آمده است.

همان طور که گفتیم این روش نیز عملی نیست و علم قطعی به دنبال ندارد.

حرف آخرمان است: به نظر می رسد آن چیزی که به شدت در روایات نهی شده است تعیین سال ظهور است وگرنه ماه و روز آن به طور اجمالی در روایات آمده است! ( مثلاً در شنبه یا جمعه و در ماه محرم ظهور اتفاق می افتد) اما به هیچ وجه سالی برای ظهور ذکر نشده است.

مگه چی می شه؟

عقل و منطق هم به ما چنین هشداری می دهد. اگر قرار بود به نحوی سال ظهور مشخص می شد، دشمنان امام زمان (عج) که در راس آنها خود ابلیس لعین است، به راحتی با جمع کردن سپاهی قصد جان حضرت را می کردند! این که امام از مکه ظهور می کنند که دیگر اطلاع عمومی آنهاست! تا به حال به ذهنتان رسیده است که چرا مکه پر از وهابی هاست؟

دلیل دیگر اینکه، از آنجا که خداوند اراده کرده است سال ظهور را در سالی که تعیین کنندگان وقت مشخص می کنند، قرار ندهد، ممکن است این دروغ گویان سالی را مشخص کنند و امام نیاید! آن وقت با خیل ناامیدان و منتظران چشم به راهی که ضربه ی روحی خورده اند باید چه کنیم؟

هزار سال است که مردم بدون آنکه زمانی را برای آمدن امام (عج) مشخص کنند منتظر او مانده اند بی آنکه در آمدن این وعده ی الهی شک کنند. نگران آمدن او نیستیم چرا که «ان الله لا یخلف المیعاد»


پی نوشت:
1.الغیبة شیخ طوسی، ص 262
2.الغیبة نعمانی، ص 195
3.مقاله ی آسیب شناسی مهدویت، از سایت موسسه ی فرهنگی منتظران منجی

 

منابع:
شش ماه پایانی: مجتبی الساده، صص 234-237
تاریخ پس از ظهور: شهید محمد صدر. صص 179 -190

پ.میعاد
چهارشنبه 15/10/1389 - 15:13
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته