• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 8163
تعداد نظرات : 2195
زمان آخرین مطلب : 3420روز قبل
رمضان
خودسازى از خودشناسى آغاز مى‏ شود. نخست ‏باید خود را شناخت تا بتوان خود را ساخت، چرا كه با خودشناسى، خداشناسى ‏تحقق مى ‏یابد و اگر خدا را شناختیم، خود را ساخته ‏ایم.

 

در آغاز باید دید چرا پدید آمده‏ ایم؟ و هدف از پیدایش و خلقت ما چیست؟ خداوند در قرآن كریم تصریح كرده ‏است كه:و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون، من جن و انس را نیافریدم، جز براى این‏ كه عبادت كنند.

 

 

در تفاسیر زیادى «لیعبدون‏» به معناى «لیعرفون‏» آمده ‏است، یعنى هدف از خلقت ‏شناخت است وگرنه عبادت فقط نماز و روزه و در سجاده نشستن و خدا را نیایش كردن‏ نیست. نماز و روزه و ...، شعبه ‏اى ازعبادت است كه عبادت اجتماعى اهمیتش‏ كم‏تر از آنها نیست ، زیرا درآن جا انسان فقط به خود مى‏ اندیشد، وعبادت در معناى ‏گسترده ‏تر با دیگران و به دیگران اندیشیدن است. عبادت، دردشناسى و دردزدایى است.

 

 

چگونه خلیفة الله شویم ؟

عبادت، در جمع زیستن و براى جمع زیستن است. این كه عبادت بیش‏تر به صورت جمعى مطرح مى‏شود و بر مسجد و جمعه و جماعت تاكید مى ‏شود، براى این است كه شناخت انسان به خویش منحصر نشود و به دیگران نیز سرایت ‏كند. ما آفریده نشده ‏ایم كه تنها گلیم خود را ازآب بیرون بكشیم بلكه باید درمتن قرار بگیریم نه در حاشیه. در جمع زندگى كنیم نه در دیر. به فكر چاره ‏جویى ازدیگران باشیم نه تنها چاره ‏جویى از خویشتن . به هرحال، بحث ما درباره شناخت نیست ‏كه بحثى است طولانى و از آن مى‏گذریم. اما آن‏ چه گفتنى است، این است كه انسان‏ چگونه باید خود را بسازد و چگونه باید خود را آماده كند تا انسانى الهى گردد، تا قابلیت ‏خلیفة الله شدن پیدا كند.

 

خودسازى به این است كه منش خود را به ‏گونه‏ اى تغییر دهیم كه پروردگار مى‏ خواهد، و به عبارت دیگر: اگر هم طبیعت ما مایل ‏به تكبر و خودخواهى است، باید نفس خویشتن را چنان ریاضت دهیم كه از فراز كبر و نخوت فرود آید و به تواضع و فروتنى گراید. اگر طبیعت ما، به بخل تمایل بیشترى ‏دارد، چون این صفت مورد نكوهش خداوند و تمام پیامبران و اولیاء و خردمندان‏ مى ‏باشد، پس باید از آن دست‏ برداشت و سخاوتمند شد. خلاصه باید صفات سلبیه (منفى) را از قلب زدود، چنان كه صفات ثبوتیه را چون جامه ‏اى تمیز و زیبا در بر كرد.

 

 

چه باید كرد ؟

باید قلب را از آن چه در نظر مولا و پروردگارمان ناخوشایند و مكروه است، پاك‏ كرد و باید تمام اعضاء و جوارح را در راه رضایش به كار گرفت.

خویشتن را باید به حلم و بردبارى عادت داد كه آن درجه و مقام آدمى را والا برد ودر میان مردم مایه شرف و عزت باشد و با نیكان و بزرگان هم صحبت ‏شود و از هرچه ‏مایه پستى و تن ‏پرورى و تنبلى است دور سازد و آن چه كه انسان را به خدایش نزدیك‏ و مقرب مى‏كند، به آن سوى سوق دهد و عاقبت‏ خیر و نیك فرجامى، ثمره و نتیجه ‏اش ‏باشد.

 

 

باید به عفت و پاكدامنى روى آورد و از آن‏ چه مایه نفرت و خجلت ‏باشد و شخصیت ‏انسان را لكه‏ دار و ننگ بار سازد، دورى جست. باید صبر را پیشه خود ساخت تا به ‏یقین و رضا برسد و تسلیم در برابر اوامر حق باشد و تنگناها و محنت‏ها و رنج‏ها وسختى‏ها و تنگدستى‏ها و رویدادهاى تلخ روزگار، او را از پاى درنیاورد.

 

باید به سوى تكامل عقل و روح گام برداشت و با تكیه بر دو بال تقوا و عمل، به‏ اوج عزت و عظمت و خدا خواهى رسید. باید در مقابل لذات زودگذر دنیایى به سلاح‏ تقوا، ورع، پارسایى و زهد مسلح شد تا رستگار شویم و به بهشت رضوان نایل آییم كه: و رضوان من الله اكبر.

 

باید آن چنان بر خویشتن مسلط بود و نفس سركش را مهار كرد كه نه مدح و درود دیگران، و نه فحش و ناسزاى آنها در روحیه فولادین و با صلابتش تاثیر گذارد.

 

باید خود نگهدار بود از آن‏ چه نارضایتى حق در بردارد، نه آن ‏چه خویشتن بخواهد یا نخواهد كه در برابر امر مولا خودى نیست كه مطرح باشد. باید از شر و بدى و رذایل اخلاقى و عادت‏هاى ناپسند و منش‏هاى زشت و كارهاى قبیح، دور شد چنان‏ كه به‏ خیرخواهى ، راستگویى ، امانت ، فضیلت ، اخلاق نیكو و خصال پسندیده، متخلق شد.

 

باید به فكر امروز و فرداى خود بود و براى فردا كه دیرهم نیست آماده شد و براى جهان جاویدان و ابدى، توشه برداشت.

 

باید با استقامت و پایدارى، نه ازحوادث و رویدادهاى تلخ ترسید و نه از ملامت ‏ملامت كنندگان و سرزنش نادانان، خم به ابرو آورد؛ بلكه فقط خدا را در نظر داشت و راه خدا را دنبال كرد و پیوسته از او خواست كه توفیق هدایت در صراط مستقیمش به‏ وى بخشد: اهدنا الصراط المستقیم‏.

 

 

باید محبت، دوستى، همكارى، غم‏خوارى، ایثار، گذشت، بخشش و نرمش را جایگزین ‏نفرت، خشم، كینه، خودپسندى، خودمحورى، آز و تندخویى نمود.

 

باید از زندگى دیگران عبرت گرفت، نه خود عبرت دیگران شد. و ده‏ها باید و نباید در این جا خودنمایى مى‏ كند كه اگر انسان به فطرت و سرشت‏ خویش بنگرد، به آنها پى‏ خواهد برد، و ماه رمضان، هنگام آن است كه انسان را متوجه خویشتن كند و فطرت‏ خفته ‏اش را بیدار سازد و از راه تفكر و اندیشیدن كه برترین عبادت است او را به خودسازى وادارد.

 

 

لحظه های ماه رمضان را غنیمت شماریم

برادران ! خواهران ! ماه خدا فرا رسیده است، جا دارد كه ‏بیش‏ترین استفاده را ازآن بنماییم. نگذارید ساعتى، بلكه لحظه ‏اى از این ماه‏ مبارك به هدر رود. در این ماه، سرنوشت ‏یك ساله، بلكه سرنوشت تمام عمر تعیین ‏مى‏شود.

 

هشیار باشیم، مبادا ساعتى بى‏ انگیزه، بى‏ توجه و بى ‏هدف بگذرد و از عیدى و جایزه ‏الهى در روزعید فطر خداى نخواسته بى ‏بهره و محروم بمانیم كه هیچ زیانى از آن ‏سخت‏تر و زیان ‏بارتر نیست! در روایت آمده است كه رسول خدا صلى‏ الله علیه و آله وسلم قبل از ماه رمضان خطبه‏ اى خواند و در آن خطبه فرمود:

 

اى مردم! جبرئیل به دیدار من آمد و گفت: یا محمد! هركه نام تو را بشنود وبر تو صلوات نفرستد، از رحمت‏ خدا دور باشد. یا محمد! هر كه ماه رمضان را دریابد و مورد مغفرت و آمرزش پروردگار قرار نگیرد و از دنیا برود، خداوند او را ازرحمتش دور خواهد كرد. اى پیامبر آمین بگو. من هم آمین گفتم‏ . (1)

 

 

دراین ماه خودسازى، درهاى بهشت ‏بر روى مومنان گشوده مى ‏شود و درهاى جهنم بسته‏ مى‏ شود، نباید كارى كرد كه در اثر آن كار، درهاى بهشت ‏بر رویمان بسته و درهاى ‏دوزخ گشوده شود.

 

در این ماه پربركت چنان كه از روایات استفاده مى شود بهشت را زینت مى‏ دهند و پاداش كارهاى خیر و عبادت ها و راز و نیازها دو برابر مى ‏گردد.

 

رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:شهر رمضان شهرالله عز و جل و هو شهر یضاعف الله فیه الحسنات و یمحو فیه السیئات، و هو شهر البركة، و هو شهرالانابة، و هو شهر التوبة، و هو شهرالمغفرة ، و هو شهرالعتق من النار و الفوز بالجنة.

 

الا فاجتنبوا فیه كل حرام و اكثروا فیه من تلاوة القرآن و سلوا فیه حوائجكم واشتغلوا فیه بذكر ربكم و لا یكونن شهر رمضان عندكم كغیره من الشهور فان له ‏عندالله حرمه و فضلا على سائر الشهور، ولا یكونن شهر رمضان، یوم صومكم كیوم ‏فطركم .‏ (2)

 

 

ماه رمضان، ماه خداى عزوجل است كه در آن پاداش كارهاى نیك دو برابر مى‏شود و گناهان زدوده مى‏شود.

ماه رمضان، ماه بركت و افزایش است.

ماه رمضان، ماه بازگشت و انابه است.

ماه رمضان، ماه توبه است.

ماه رمضان، ماه آمرزش گناهان و مغفرت است.

ماه رمضان، ماه آزادى و رهایى از جهنم و دستیابى به بهشت است.

 

پس اى مردم! درماه رمضان از هر كار بد و حرامى دورى كنید و درآن بسیار قرآن بخوانید و تمام ‏اوقاتش را به یاد و ذكر پروردگارتان مشغول شوید. مبادا ماه رمضان نزد شما مانند دیگر ماهها باشد، چرا كه بر دیگر ماهها حرمت و برترى دارد. حضرت امیرالمومنین ‏علیه ‏السلام مى‏ فرماید:

علیكم فى شهر رمضان بكثرة الاستغفار والدعاء، فاما الدعاء فیدفع البلاء عنكم و اما الاستغفار فتمحى به ذنوبكم .(3) 

بر شما باد، در ماه ‏رمضان، به بسیار دعا كردن و استغفار نمودن چرا كه دعا بلا را از شما دور مى‏ سازد و استغفار، گناهانتان را مى ‏زداید .

 

 

به ‏هر حال، ماه رمضان ماه خودسازى است و كمترین خودسازى به این است كه انسان خودى را براى خویشتن نشناسد و خدا را مالك ‏خود بداند كه اگر چنین بود، خدا را خواهد شناخت و حق عبودیت پروردگار را ادا خواهد كرد و از هر چه رنگ ضد خدایى دارد، دور خواهد شد. خودسازى و جدا شدن از تعلقات و هواهاى نفسانى، منشا تمام كمالات و ملكات و فضائل انسانى است و اگر كسى ‏توانست ‏خود را از تعلقات مادى برهاند، و به ظواهر زود گذر دنیا بى‏اعتنا باشد، بى‏ گمان به خدا توجه خواهد كرد و به سوى تكامل روانه خواهد شد و این بالاترین ‏پیروزى و سرفرازى انسان است. خدا مى‏ داند تمام مفاسد جهان و ظلم‏ها و تعدى‏ ها و تجاوزها و گردن كشى‏ ها در اثر خودبینى و هوا پرستى است، لذا در قرآن كریم همواره‏ تزكیه و تربیت مقدم بر تعلیم وآموزش ذكر شده ‏است و خودسازى، یعنى تزكیه نفس و ماه‏ رمضان به حق ماه تزكیه و تطهیر نفس است. پس بیایید باهم در این ماه بزرگ ‏آهنگ تقرب به خدا را بجوییم تا در درگاهش ره یابیم و در روز رستاخیز سفید روى گردیم.

 

 

فرازی از نیایش های امام سجاد علیه السلام

در پایان فرازى زیبا از نیایش‏هاى امام سجاد (ع) را یادآور مى‏ شویم، باشد كه صحیفه سجادیه همواره الگوى ما در زندگى باشد:

اللهم و انت جعلت من صفایا تلك الوظائف، و خصائص تلك الفروض شهر رمضان، الذى اختصصته من سائر الشهور و تخیرته من جمیع الازمنه و الدهور، و آثرته على كل‏ اوقات السنه بما انزلت فیه من القرآن و النور و ضاعفت فیه من الایمان، و فرضت ‏فیه من الصیام، و رغبت فیه من القیام، و اجللت فیه من لیله القدر التى هى خیر من الف شهر، ثم آثرتنا به على سائر الامم و اصطفیتنا بفضله دون اهل الملل، فصمنا بامرك نهاره، و قمنا بعونك لیله، متعرضین بصیامه و قیامه لما عرضتنا له من ‏رحمتك و نسبتنا الیه من مثوبتك و انت الملى بما رغب فیه الیك، الجواد بما سئلت ‏من فضلك القریب الى من حاول قربك. (4) .

 

«خداوندا! از كارهاى برگزیده و واجبات ویژه ، ماه رمضان را قرار دادى ؛ ماهى كه آن را از میان دیگر ماهها برگزیدى، و از میان ‏تمام زمان‏ها و روزگاران، آن را انتخاب نمودى، و بر جمیع اوقات سال برتریش ‏بخشیدى و انتخاب آن به دلیل قرآن و نورى است كه درآن ماه فرو فرستادى، و ایمان ‏را درآن دو برابر ساختى و روزه ‏اش را واجب، و شب زنده ‏دارى را براى عبادت در آن‏ ترغیب فرمودى و شب قدر را كه از هزار شب برتر است در آن عظمت‏ بخشیدى و گرامى ‏داشتى، سپس ما را به وسیله آن ماه برتمام امتها برگزیدى و به سبب فضیلتش ما را به دیگر پیروان ادیان برترى بخشیدى، پس به فرمان تو روزش را روزه مى‏ داریم‏ و به یارى تو شبش را به عبادت مى‏ پردازیم، در حالى كه با صیام و قیامش، خویش را مشمول دعوتى كه ما را در معرض آن قرار داده ‏اى، مى‏ سازیم، و آن را سبب دریافت‏ پاداش تو مى‏ سازیم و تو برآن چه از درگاهت درخواست ‏شود، توانایى و به آن چه كه ‏از فضل و احسانت مسالت گردد بخشاینده ‏اى و به كسى كه آهنگ تقرب به تو جوید نزدیكى .‏»

آخرین سخن این كه امیدواریم خداوند ما را توفیق عبادت خصوصا در این ‏ماه مبارك بخشد و مستوجب مغفرت و آمرزش درگاهش قرار دهد.

 

 

پى‏ نوشتها:


1- المقنعه، ص 308 .

2- فضائل الاشهر الثلاثه، ص‏95 .

3- وسائل الشیعه، ج‏7، ص‏220 .

4- صحیفه سجادیه، دعاى 45.

چهارشنبه 4/4/1393 - 10:12
داستان و حکایت
شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد و در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام را اراده می‌کرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می کرد و او را زیارت می‌نمود؛ تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند.

 

سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: از آداب زیارت در مذهب اهل‌بیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی. این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور می‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمی‌رسد.

 

آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار.

هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت می‌دانم و نهی از منکر واجب است.

وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه سردی از جگر پر دردش کشید. سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که به در صحن مطهر رسید .

 

نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود می‌لرزید و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت می‌کرد تا این که وارد کفش کن شد. دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و  با سختی تمام خود را به در رواق رسانید.

 

چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید. سپس به آوازی دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعُِِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟ ؛ آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است؟

 

پس فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست.

 

داستان‌های علوی، ج4، ص210/ دارالسلام عراقی، ص301.

چهارشنبه 4/4/1393 - 10:10
اهل بیت

ابو سعید خُدری می‌گوید: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:علی نخستین کسی است که از درخت طوبی می‌خورد.

امّ ایمن نیز می‌گوید: پیامبر خدا فرمود:خداوند درخت طوبی را مهریه فاطمه علیهاسلام قرار داده و آن را در منزل علی گذارده است.

 

در آیه 29 سوره رعد چنین آمده است:«طوبی لهم و حسن مآب » برای آنان که به خدا ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند درخت طوبی و مقام نیکو و بازگشت زیباست.


رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در تفسیر این آیه فرمود:«طوبی درختی است در بهشت که خداوند از روح خود در آن دمیده است. میوه هایش بر فراز آسمان بهشت آویخته است و شاخه هایش از پشت دیوارهای بهشت دیده می شود. این درخت در خانه است. دوستداران علی از آن محروم نیستند و دشمنان علی هرگز به آن دست نمی‌یابند.

 

در حدیث دیگری فرمود: خداوند مردم را از درخت های گوناگونی آفریده اما من و علی را از یک درخت خلق کرده است. من خود درخت هستم، فاطمه شاخه آن، علی لقاح آن، حسن و حسین میوه آن و دوستان آنها از امت من برگ‌های آن هستند.

 

 

 

بحارالانوار،‌ ج 39، ‌ص 231، حدیث 10
تفسیر فرات کوفی، ص 235 حدیث 20
کشف الیقین
بحار الانوار، ج 37، ص 38، حدیث
امالی شیخ، ص 9.
بحارالانوار، ج 39، ص 226 

چهارشنبه 4/4/1393 - 10:6
دانستنی های علمی
یكی از قدیمی ترین گیاهان مورد مصرف غذایی و دارویی گیاه سیر است..   قدیمی ترین اسناد به جای مانده در مورد سیر مربوط به كتیبه های سومریان است كه از ۲۶۰۰ سال قبل از میلاد مسیح به جای مانده است.همچنین سیر یكی از مهمترین داروهای مصر باستان است كه حداقل ۲۲ خاصیت درمانی برای آن قایل بوده اند و در پاپیروس های به جای مانده از ۱۵۵۰ سال قبل از میلاد مسیح ثبت شده است.

 

محققان می گویند سیر از هر آنتی بیوتیکی قوی تر است و می تواند مسمومیت ها را هم کاهش دهد. بررسی ها نشان می دهند سیر می تواند مسمومیت های ناشی از گوشت های خام یا فرآوری شده را درمان کرده و آمار مسمومیت ها را کاهش دهد.

 

گفتنی است، سیر به دلیل دارا بودن خواص بسیار، کاربرد دارویی نیز دارد این گیاه خاصیت ضد باکتریایی، ضد ویروسی و ضد قارچ دارد و قادر است به محض وارد شدن ماده ای مسموم و یا آلوده با آن مبارزه کند و سیستم ایمنی بدن را تقویت کند.

 

گفتنی است،سولفور موجود در آن مانع از ایجاد مشکلات گوارشی می شود و باعث تقویت معده و روده  خواهد شد از این رو افرادی که دچار این گونه مشکلات هستند می توانند از آن به عنوان مسکن برای بهبود سیستم گوارشی خود استفاده کنند و عفونت های گوارشی و مسمومیت های شدید را درمان کنند.

 

● خواص مهم دارویی سیر:
▪ پایین آورنده چربی خون
▪ اثر كاهش كلسترول خون
▪ سیر می تواند به طور ضعیف قند خون را كاهش دهد.
▪ سیر دارای اثر كاهش فشار خون است.
▪ تركیبات سیر می تواند از چسبندگی پلاكت ها جلوگیری كند.

چهارشنبه 4/4/1393 - 10:3
خانواده
آمارها حاکی از آن است که 43 درصد جمعیت 8 تا 15 سال امریکا،‌ 32 درصد اروپا و نیمی از کودکان و نوجوانان آسیایی از چاقی رنج می‌برند و سلامت‌شان در خطر است.

 

اما سؤال ایین است که که با کودکان چاق چگونه برخورد کنیم؟

بحث چاقی در کودکان با بزرگسالان تفاوتهای خاص خود را دارد. به دلیل اینکه کودک چاق در سنین رشد است و این رشد در تمام قسمتهای بدن او صورت می‌پذیرد بنابراین باید او را از جهت قد و مسائل مغزی مورد ارزیابی قرار داد تا دچار ضایعه نگردد.

 

بهترین حالت این است که BMI کودک یا شاخص توده چربی بدن او را داشته باشیم که باید از روی نمودار تعیین شود و براساس آن به کودک رژیم و ورزش داده شود. ورزش‌های لذت بخش مانند شنا، پینگ پنگ و ورزش‌های راکدی برای کودک بسیار مناسب است البته اگر از آن لذت ببرد.

 

برای لاغر شدن لازم است که پرهیز غذائی و نظم و محدودیت در غذا خوردن رعایت شود. البته کودک به سختی می‌تواند در برابر نخوردن مقاومت کند. برای این کار احتیاج به حمایت والدین دارد. برای لاغر کردن کودک حتماً باید از خوردن تنقلاتی مثل چیپس و مواد چاق‌کننده جلوگیری شود.

 

کودک چاق باید از همه‌ی گروههای غذایی استفاده کند و هیچ گروه غذایی را نباید حذف کند چون معمولا بچه‌ها سبزیجات و بعضی گروههای غذایی را دوست ندارند بنابراین مناسب است سبزیجات را به شکلی به آنها بدهیم که برای کودک زیبا باشد و تمایل به خوردن آنها پیدا کند.

 

اگر برنج را در رژیم غذایی کودک قرار دهیم می‌توانیم آن را با لوبیا، عدس یا مواردی مانند لوبیا سبز همراه سازیم این کار 2 مزیت دارد یکی این است که دریافت نشاسته به او کمتر می‌شود و دیگری این است که وجود عدس، لوبیا و لوبیاسبز پروتئین و فیبر غذا را بیشتر می‌سازد و در عین حال به رشد او لطمه وارد نمی‌سازد و از وزن او می‌کاهد.

 

بهترین راه برای کاهش وزن یک کودک چاق این است که جلوی افزایش وزن او گرفته شود زیرا در رشد او تأثیر می‌گذارد. اما اگر کودک خیلی خیلی چاق است باید زیر نظر فوق تخصص غدد اطفال روی او بررسی غددی انجام گیرد که چه مشکل غددی دارد و برای رفع آن از رژیم درمانی استفاده نمود.

 

هیچگاه قدرت پشتیبانی والدین را دست کم نگیرید. تشویق والدین به خوراکی‌های مغذی کم‌کالری و ورزش کردن والدین به همراه فرزندان‌شان یک عامل مهم در موفقیت در کاهش وزن بی خطر در کودکان می باشد.

 

يکشنبه 1/4/1393 - 9:2
داستان و حکایت

در عهد رسالت سید المرسلین -علیه الصلوه و السلام -چون این آیت فرو آمد که ( اگرنیکی کنید برای خود کرده اید و اگر بدی کنید نیز برای خود . "سوره اسرا آیه 7 " ) ، یکی را از یاران رسول -صلی الله علیه و سلم - نظر بر جمال مخدره این معنی افتاد و شب و روز این آیت را می خواند .

 

یکی از زنان جهود را بر وی حسد آمد و آتش حسد در نهاد او افروخته گشت و گفت : باش تا معنی این کلمه را بر خلق ظاهر گردانم . پس قدری حلوا بساخت و زهر در آنجا تعبیه کرد و بدان مرد داد . مرد آن را بستد و به صحرا برون رفت . دو جوان را دید که می آمدند و اثر سفر بر جبین ایشان ظاهر گشته بود . آن صحابی ایشان را گفت : در نان و حلوا رغبت دارید ؟

 

ایشان امتناع ننمودند، مرد آن نان و حلوا در پیش ایشان نهاد و هر دو آن را تناول کردند و در حال بیفتادند و بمردند. این خبر در مدینه افتاد . آن صحابی را بگرفتند و پیش سیدعالم -صلی الله علیه و سلم - آوردند .

 

رسول از وی پرسید که آن نان و حلوا از کجا آورده بودی ؟ گفت :  مرا فلان زن جهود داده بود .آن زن را باز طلبیدند . چون بیامد ، آن دو جوان را بدید و هر دو پسران او بودند که به سفر رفته بودند و باز گردیده . زن جهود در دست و پای رسول افتاد . و گفت : صدق این مقالت مرا معلوم شد که من اگر چه بد کرده ام اما با خود کردم و آن بدی به من بازگشت و به تحقیق معنی این آیت را ( گر نیکی کنید برای خود کرده اید و اگر بدی کنید نیز برای خود .  سوره اسرا ، آیه 7 ) بدانستم .

 

 

رشد

يکشنبه 1/4/1393 - 8:58
ریزه کاری های خانه داری
هر شب کف پاها را با روغن زیتون یا کنجد طبیعی و زیاد روغن مالی کنیدو یک کیسه فریزر پا کنید و روی آن جوراب بپوشید یا پاها را در سلفون نرم نازک بپیچید. بررسی ها نشان می دهند، در (طب سنتی 6000 ساله هند که ریشه در تعالیم آریایی ها دارد) آمده است که 40 شب روغن مالی پاها بدن را از هر بیماری پاک می کند. در آیورودا بیماران را روی یک تخته سنگ گود می خوابانند و سطل روغن را روی آن ها خالی می کنند و اضافات روغن را جمع می کنند و بیمار را قدری ماساژ می دهند. و این کار را هر روز تکرار می کنند. حدود ده روز بعد روغن در مدفوع بیمار دیده می شود که به این معنی است که روغن تمام مسیر را از پوست تا مرکز بدن طی کرده و پاکسازی کرده است. روغن های کنجد و زیتون بسیار نافذ هستند و در بافت جذب می شوند. برای مثال می توانید روغن های مختلف را روی جداره نی تست کنید و ببینید بعد از چند ساعت این روغن ها چگونه در بافت متراکم نی جذب می شوند.
 


کف پاها در بازتاب درمانی تصویر سیستم های زیر هستند:

الف ـ تصویر کل بدن (ارتباط با سلامت همه ارگان ها و کل بدن)
ب ـ تصویر صورت (ارتباط با زیبایی)
ج ـ تصویر کلیه ها (که در طب چینی ریشه های بدن هستند و سلامت همه ارگان های داخلی وابسته به آن هاست.

 

در اغلب بیماران سبب اصلی بیماری، خشکی است و بهترین راه رفع خشکی تامین گرمی و رطوبت کافی برای بدن است که این امر با وارد کردن روغن های گرم و  ملایم به بافت ها میسر می شود. برخی از اختلالات خشکی عبارتند از: تظاهرات پیری مثل چروکیدگی ها، سفیدی موها، پوکی استخوان ...


غم و افسردگی
یبوست
خشکی پوست بدن، کف پاها، سوزش کف پا کاهش فعالیت ارگان ها مثل کاهش ضربان قلب ، کم کاری تیرویید
حساس بودن به سردی و گرمی
ضعف حافظه و کندی فرایندهای فکری
ناتوانی در فراگیری و ذخیره اطلاعات
تشکیل بافت های متراکم و فیبری مثل فیبروم
بسیاری از سرطان ها
فشارخون بالا در افراد سرد
فشار خون پایین


کم خونی
علایمی که در پاییز بدتر می شوند
دردهای شدید کوتاه مدت و تیر کشنده مثل دردهای قلبی، قاعدگی، میگرن و ...
احساس خالی بودن در بخش هایی از بدن
خشم زیاد
اسپاسم و گرفتگی عضلانی
ضعف جنسی و بی میلی جنسی
عدم تمرکز
دیابت خصوصا نوع 2
لاغری
کله شقی، خودرایی، زورگویی، سرسختی
خساست
انعطاف ناپذیری و شکنندگی
 


انواع روغن ها برای ماساژ استفاده می شوند اما روغن های زیتون و کنجد روغن های ملایمی هستند؛ روغن زیتون معتدل تر و روغن کنجد به نسبت زیتون گرم تر است. اگر احساس سرما دارید بهتر است از روغن کنجد استفاده کنید. از روغن های صنعتی استفاده نکنید. روغن زیتون و کنجد باید بوی زیتون و کنجد داشته باشند در غیر این صورت قابل اطمینان نیستند. مقدار روغن زیادی روی پوست پا استفاده کنید چراکه فرایند جذب تا صبح ادامه خواهد داشت. خوب است این کار را تا 40 روز ادامه دهید اما با روشی که گفته شد انتظار می رود این زمان کوتاه تر شود. صبح روغن را از پاها پاک کنید. لازم به ذکر است بسیاری از پزشکان طب سنتی نیز به این موارد اعتقاد داشته و به بیماران خود توصیه فراوان جهت چرب کردن پا می نمایند.

يکشنبه 1/4/1393 - 8:49
عقاید و احکام
یکی از مسائلی که باعث می‌شود انسان در زندگی از حقایق دور شود پیروی از هوای نفس است، پیروی از این امر باعث می‌شود که انسان دچار خود بزرگ بینی، انکار حق و... شود.

 

یکی از مسائلی که برای شناخت انسان مانع ایجاد می‌کند تیرگی نفس است و اگر بتوانیم نفس خود را از آلودگی پاک کنیم باعث می‌شود که شناخت ما نسبت به تمامی مسائل بیشتر شود و این پاکی نفس انسان را به کمال می‌رساند.

 

خداوند در آیه 28 سوره قصص در مورد هوای نفس می‌فرمایند: اگر پذیرای دعوت تو نشدند بدان که پیروی هواهای خود می‌کنند؛ و چه کس گمراه‌تر از کسی است که به جای راه خدا پیروی هوای نفس می‌کند؟ و خدا ستمکاران را راه نمی‌نماید.

 

 

امام علی (ع) در حدیثی می‌فرمایند: هوای نفس دشمن عقل است.

این امام همام در حدیثی دیگر می‌فرمایند: چه بسیار عقلی که اسیر است و هوای نفس امیر؟

 

خداوند در آیه 41 سوره فصلت می‌فرمایند: به قوم ثمود راه نمودیم ولی آنان خود کوری و گمراهی را بر هدایت ترجیح دادند، پس به سبب آنچه خود کرده بودند گرفتار صاعقه عذاب‌خوارکننده گشتند.

 

پیامبر اکرم (ص) در حدیثی فرمودند: دوستی تو نسبت به چیزی تو را کور و کر می‌کند یعنی چون چیزی را دوست بداری نه عیب‌های آن را می‌بینی و نه سخن عیب‌بینان را درباره آن می‌شنوی، این است که درباره آنان کور و کر می‌شوی.

 

 

امام علی (ع) فرمودند: عقل با شهوت جمع نمی‌شود.

خداوند در آیه 40 سوره غافر با بیان این‌که خود بزرگ بینی و تکبر هم از عوامل پیروی از هوای نفس است، فرمودند: کسانی که بدون برهانی که به ایشان رسیده باشد، درباره آیات خدا مجادله می‌کنند، در دل کبر دارند، و به مراد دل نیز نخواهند رسید، تو به خدا پناه بر که او شنوای بینا است.

 

امام رضا (ع) به نقل از امام علی (ع) می‌فرمایند: دلیل نادانی تو همین بس که عملت سبب خودبینی و کبر شود.

امام صادق (ع) می‌فرمایند: خودبینی آدمی را از دانش‌طلبی منصرف می‌کند و او را به انکار حق و نادانی می‌کشاند.

 

پی نوشت:

سوره قصص آیه 24

بحار 78/12

نهج البلاغه /1182

نهج البلاغه /936

 

 

                                                الحیات/ محمدرضا حکیمی

يکشنبه 1/4/1393 - 8:36
رمضان
باز آمدی به بزم باده نوشان شکیبا که دلارام عاشقان شوی. باز آمدی که دل بری و جان بیاوری و نسیم صبح صفا در گیسوی مهرخان بیفکنی.


چه مهربان یار و چه نیکو انیس و چه زیبا ندیم منی ای اهل غمزه و اغماض، ای ماه بی مثال!
ندیم بدی بودم و ندیده انگاشتی و باز به سراغم آمدی!


دوباره مرا به میهمانی ملکوت می خوانی و شرم، زبان اجابتم بسته است و بغض حسرت از گذشته ی خویش، راه رهایی از نای بی نوایی ام می کاود. جفا کردم، از تو وفا دیدم.
دیده به رویت بستم و ابواب عفو به رویم گشودی و عاشقانه سفیر رحمت دلدارمان شدی.


اشک انابه و لهیب دل و التهاب نگاهم ببین و ببخشای و سلام صمیم مرا دوباره پذیر و نامه ی ضیافت از من دریغ مدار!

تو رسول نگار و عشوه ی عرش و کرشمه ی احسان حبیب من و بشارت عنایت اویی.

ای ماه دلارای صائمان، رمضان!
به سراچه ی قلب غریبم خوش آمدی!


مهجوری من از راه فائزین قدر، حرمان هماره من است و دلجویی تو می جویم.
سحرت را دوست می دارم و هلالت بسان ابروی یار است و شبانگاهت عطر نیایش مولادارد.


عطش تو عاشورایی است و صیام، میثاق ما با قیام یاران نینواست.


غروب تو، طلوع فرحت ایمانیان است و خرسندی دوست؛ و طلوعت غروب رذیلت و ریمنی در آفاق انفاس روزه دار.


رمضان، ای موسم غفران و غوغای عفو!
تو ضیافت جمع علی جویان و محفل انس عاشقان مولایی!


عطشناکی ما در رؤیت هلال تو، عطش دیدار امیر عدل و عاطفه، علی (ع) است.
نکهت ولایت از لحظه های آسمانی تو می خیزد و جان را به جنان والیان می خوانی.


عجبا از این ضیافت عظما و محفل زیبا و نشور بی همتا!
اینک آیا بانگ چاووش رحمت را می شنوی؟


مباد از کاروان نیایشگران و نمازگزاران و سخا صفتان جدا افتی و ندیم حرمان و حسرت شوی.


در ماه مهرورزان و در ساحل زیبای ایمانیان، آماده ی آن شو که تن به دریای ناپیدا کرانه ی قدر بسپاری و همپای طاهران در وادی فطر پا گذاری و آنگاه به مدینة الایثارعاشورا رسی.

 


پروردگارا!
صیام و افطار و سحر و نیایش و نماز و قنوت و سجود و رکوع مان، بهانه ی تماشای یک نگاه ناز توست؛ دریغ مان مدار. تشنه ی آب و گرسنه ی طعام نیستیم.


ما تشنه دیدار توییم ای نور زمین و سماوات!
سیه روییم و در سپیدی بحر عنایت خویش، غسیل مان کن و با دلی پاکیزه بر خوان ضیافت رمضان، اذن جلوس مان ده.
شکرا که انتظاری تلخ به سرآمد و وصل شیرین یار، حاصل شد.
اینک سپیده، غالیه دان عطر نیایش می شود.
عطش رمضان، تذکار عطش عاشوراست.
لب های خشک روزه داران، حسین (ع) را زمزمه می کنند.
تلظی کام تشنگان، شوق وصال دریای ایثار اباالفضل (ع) در ساحل ارادت است.
رمضان، مقدمه ی محرم است.
قدر، دروازه ی شهر نینواست.
صیام، طلیعه ی قیام است و صائمین، طلایه داران سپاه قائم آل یاسین (عج).

 


در بهار وصل سالکانیم و توفیق حضوری دوباره در حلقه ی صالحان و دلدادگان دلارام یافته ایم و این شایان شکر در آستان خالق است.
دل هایمان را فرش راه یار می کنیم و با سوز عاشقانه و ترنم واژه های زلال وحی، قدوم بهار یاران و فصل وصل بهاری دلان را خوشامد می گوییم.


در ماه قربت و غفران، حجاب های ظلمت و نور، زدوده شده، جمال بی مثال نگار در رواق دیدگان دلدادگان، هویدا خواهد شد. بیایید حضورمان در میهمانی خدا را باور کنیم، غبار خود از خود بروبیم و در جریده ی رمضان ثبت نام کنیم.
یاران رمضان و یاوران عاشورا!
گوارایتان باد خوشگواری ضیافت نور.

شنبه 31/3/1393 - 9:8
داستان و حکایت

شیطان، موسی را ملاقات کرد و به حضرت عرضه داشت: ای موسی! تویی آن انسانی که خداوند مهربان تو را به رسالت برگزیده و بی واسطه با تو سخن می گوید، روی این حساب از آبروی فوق العاده ای برخورداری، من یکی از مخلوقات خدایم و گناهی را مرتکب شدم و علاقه دارم از آن گناه به درگاه حضرت حق توبه کنم!! به پیشگاه محبوب عالمیان واسطه شو تا توبه ام را بپذیرد.

 

موسی بزرگوار قبول کرد، از خداوند مهربان درخواست کرد: الهی! توبه اش را بپذیر.

خطاب رسید: موسی! خواسته ات را قبول کردم، به شیطان امر کن به قبر آدم سجده کند، چرا که توبه از گناه، جبران عمل فوت شده است.

 

موسی، ابلیس را دید و پیشنهاد مقصود خلقت را به او گفت. سخت عصبانی و خشمگین شد و با تکبّر گفت: ای موسی! من به زنده او سجده نکردم، توقّع داری به مرده او سجده کنم!!

 

سپس گفت: ای موسی! به خاطر این که به درگاه حق جهت توبه من شفاعت کردی بر من حق دار شدی، به تو بگویم که در سه وقت مواظب ضربه من باش که هرکس در این سه موضع، مواظب من باشد از هلاکت مصون می ماند.

1- به هنگام خشم و غضب، مواظب فعالیت من باش که روحم در قلب تو و چشمم در چشم تو است و همانند خون در تمام وجودت می چرخم، تا به وسیله تیشه خشم، ریشه ات را برکنم.

2- به وقت قرار گرفتن در میدان جهاد، متوجّه باش که در آن وقت من مجاهد فی سبیل اللّه را به یاد فرزندان و زن و اهلش انداخته، تا جایی که رویش را از جهاد فی اللّه برگردانم!

3- بترس از این که با زن نامحرم خلوت کنی که من در آنجا واسطه نزدیک کردن هر دو به هم هستم!

 

در این داستان عجیب، شیطان به سه برنامه خطرناک اشاره دارد: شهوت، غضب و حرص.

در هر صورت باید گفت: بدون شک، فرار انسان از جهاد، ریشه ای جز حرص به دنیا ندارد و امتناع ابلیس از سجده به آدم منشأی غیر حسد نمی تواند داشته باشد و این حسد، درب بسیار بزرگی است که شیطان با ورودش، قدرت تسخیر قلب را پیدا می کند.

 

حوزه

شنبه 31/3/1393 - 9:6
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته