• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 365
تعداد نظرات : 152
زمان آخرین مطلب : 4575روز قبل
ادبی هنری
آقا ی دلم سلام ...در روز ازل ، وقتی كه خدا با نوك انگشتان سحر آفرینش ، آن بارقة قدسی و اهورایی را در گل انسان دمید  ، هستی در سكوت عدم فرو رفت . نگاه رحیم خداوند ، گونه های سرد و مرتعش او را گرم كرد . حال بعد از سیاه زمستانی ، بوی بهار در دماغ آفرینش پیچیده بود . ریسمان طبیعت از تنة زندگی بالا رفت بالای بالا ... انسان لذت جستن داشت . دستانش دو مسیح خاموش بودند . اما ... افسانة شوم زندگی ، برایش فرجامی شوم تر در نظر گرفته بود . انسان تنها بود اما میخواست عشق را در دیگری پیدا كند ، او تنها بود ولی این را می دانست كه دوست داشتن در روشنایی ریشه میبندد ، زیر نور سبز میشود و بالا می رود . انگارة كاشكی بر وجودش نقش بسته بود . اندیشه های دردناك تنهایی محتاج  فرصت هایی بودند تا در آن هیچ كس نباشد ... انسان نیز این را فهمیده بود و ابراهیم وار گرد كعبة آمال خویش طواف میكرد . حال كار خدا بود و بس ... تنها یكتایی كه او را از تنهایی درآورد . دستانش را رو به آسمان برد و طلبید نیازش را از بی نیاز بی همتا ... حال انسان دیگر تنها نبود كسی را میخواست تا عاشق او باشد . اندوه پرمعنایی وجودش را فراگرفته بود  تا اینكه ... یافت . نزدیك شده بود به آنچه كه می خواست . تازه داشت در مكتوبی از حریر سپید ، صداقت راستین حیات را پیدا می كرد . اما یك مشت انسان نماهای چهارپا كه عاق آسمان آنها را همراهی می كرد ، حس حسادتشان برانگیخته شد ... چه احمقانه ! حس كردند این پیوند آسمانی مانع اعمال شیطانی شان خواهد شد . تا سرحد وجود نداشته شان ترسیده بودند از این پیوند سبز آفرینش . هریك روحی تاجرانه داشتند كه آنها را در نظر طبیعت منفور میكرد . نسیم ، بیمارگونه از خمیازة غار بیرون آمد . وحشت موهومی بر اندام انسان حكومت میكرد . آن چهارپایان انسان نما ، او را از اوج بلندترین قلة عشق های بلند پایین آوردند . پایین آوردند ... آنقدر پایین كه در كویر برزخ هم جایی برایش نبود . شیاطین وحشیانه می خندیدند  ... دندانهای زرد و سیاهشان توی ذوق آسمان می زد . چشمانشان برق ابلیس را داشت ، نگاهشان چركین بود . آنها بودند كه انسان را از عشق فراری دادند . پر كردند آن دنیای بهشت گونه را از رذائل و تباهی وجودشان ... آنها فراری اش دادند ... فراری اش دادند از دوست داشتن ، از وجود داشتن ... اما كاش می دانستند ... كاش می دانستند كه خدا آن بالاست ! آقای دلم ! داستان من و زندگی ام ، مصداق عینی این قصة پر غصه است ! قسم به همان پنجرة فولادین و صحن متبرك و كبوتران همیشه سیرت ! به گلاب باران گنبد طلایی و ضریح مقدست ! فاش میگویم و ...  !باورم ، یاورم ، كنج دلم ، سیمای پر از نور شما را می طلبد ... شور نگاه شما را میخواهد ... روی سیاه و قطرة اشك كنج نگاه دوره گردم ، صولت قامت و گیرایی سخنان شما را گدایی می كند ...آقای دلم ! با تمام وجود بی وجودم ، می نشینم رو به آن لاجوردی بی پایان تا هرم نفسهای گرمتان بر صورتم بنشیند و من ذوب شوم در آن حلاوت و شیوایی ! با تمام وجود ... می خواهمتان ...  خدا ، حافظ شماست ، شما نیز شفاعت ما را ...                                                                           پایان ...
شنبه 28/6/1388 - 15:15
خانواده
بهترین آهنگ زندگی من تپش قلب توست و قشنگ ترین روزم روز شکفتنت. تولدت مبارک!* باور کن ماه هاست زیباترین جملات را برای امروز کنار می گذارم، امشب اما همه جملات فرار کرده اند، همینطور بی وزن و بی هوا آمده ام بگویم. تولدت مبارک. * داره بارون میاد  خوب که نگاه کردم. هوا که ابری نبود. اون فرشته ها هستن که دارن گریه می کنن. آخه یکی ازشون کم شده. مهربون ترین تولدت مبارک!* برای روز تولد تو 29 شاخه گل می خرم. 28 شاخه گل طبیعی. یک شاخه گل مصنوعی و روی شاخه گل مصنوعی می نویسم تا پر پر شدن این گل دوستت دارم. تولدت مبارک!* نگاهت را قاب می گیرم. در پس آن لبخند که به من شور و نشاط زندگی می بخشد. امروز روز توست. تولدت مبارک!*خواستم برایت هدیه بگیرم. گل گفت: مرا بفرست که مظهر زیباییم. برگ گفت: مرا بفرست که مظهر ایستادگی ام. بید گفت: مرا بفرست که مظهر ادبم که همیشه سر به زیر دارم. به فکر فرو رفتم و سرم را به زیر انداختم به ناگاه قلبم را دیدم که بهترین چیز در زندگیم هست. به ناگه فریاد زدم که قلبم را می فرستم چون او خود زیباست، مظهر ایستادگیست. سر به زیر و با نجابتست.تولدت مبارک!* ای تماشایی ترین مخلوق در روی زمین! آسمانی می شوم وقتی نگاهت می کنم! تولدت مبارک!* قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست. با شکوه ترین روز دنیا تولد توست پس برای من بمان و بدان که عاشقانه دوستت دارم.* بازم شادی و بوسه، گلای سرخ و میخک/ میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک!* تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا/ وجود پاکت اومد تو جمع خلوت ما/ تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز/ از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا.
شنبه 28/6/1388 - 15:13
طنز و سرگرمی
به قول حضرت حافظ:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم سمرقند و بخارا را

و صائب در جواب می گوید:
هر آن کس چیز می بخشد، ز جان خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم سر و دست و تن و پا را

و شهریار در جواب می گوید:
هر آن کس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دل ها را

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم تمام روح و اجزا را

و دوستی گوید:
هر آن کس چیز می بخشد، به زعم خویش می بخشد
یکی شهر و یکی جسم و یکی هم روح و اجزا را
کسی چون من ندارد هیچ در دنیا و در عقبا
نگوید حرف مفتی چون ندارد تاب اجرا را
شنبه 28/6/1388 - 15:12
ادبی هنری
به نام ازلی ترین و ابدی ترین یگانة هستی بخش وجود ، به بیكرانه ترین آسمان كه چشم آبی اوست ...

هنوز هم دوستش داشت . او عین خیالش نبود !  " چرا حالیت نیست ! دو ... ست .... دا ... رم ... ! "

واقعا نمی فهمید یا خودش را به آن راه میزد ؟ دلش تنگ بود و نفس هایش رو به اتمام بودند ... بعد از هشت ماه دوری ، خیال می كرد فراموش شده است اما زهی خیال باطل ! وقتی بعد از اینهمه دوری ، دوباره نگاهش در همان چشمان دلربا و شیرین ، گره خورد ، دیگر آنطور معصومانه نگاهش نمی كردند . آن نگاه های دوره گرد .... تمامش كن ! دوستت ندارد ! دیگر به آن موهای بلند و سیاه فام نمی نازید . این موهای كم پشت ! وای ! این تارهای سپید روی شقیقه های صورت بیست و دو ساله اش از كجا آمده و جا خوش كرده اند ؟  یك آن  ، اشك را دید كه در چشمانش حلقه زده و دیگر كار تمام است ! نه ! نه ! این اشك ها هم نمی تواند معصومیت هجده سالگی اش را به او برگرداند . حداقل او اینطور فكر می كرد . چطور به آن روز افتاده بود ؟ دلش به حال او سوخت . در همان یك قدمی كه از او دور شد ، او را نشناخت دیگر ... رفته بود و فراموش شده بود ... او دیگر نبود . خاطراتش هم همینطور ... او ... فراموش شده بود ... دلش به حال او سوخت ...

شنبه 28/6/1388 - 15:11
ادبی هنری
به قول حضرت حافظ:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم سمرقند و بخارا را

و صائب در جواب می گوید:
هر آن کس چیز می بخشد، ز جان خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم سر و دست و تن و پا را

و شهریار در جواب می گوید:
هر آن کس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دل ها را

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم تمام روح و اجزا را

و دوستی گوید:
هر آن کس چیز می بخشد، به زعم خویش می بخشد
یکی شهر و یکی جسم و یکی هم روح و اجزا را
کسی چون من ندارد هیچ در دنیا و در عقبا
نگوید حرف مفتی چون ندارد تاب اجرا را
شنبه 26/2/1388 - 8:41
آموزش و تحقيقات

آیا می دانستی که ایرانیان اولین بار نمایش های همگانی (تئاتر) را اجرا نموده اند و همان ها گریم و ساخت نقاب را در ۱۵ هزار سال پیش پایه گذارده اند!


52. آیا می دانستی که خورشید روزانه معادل صدوبیست وشش هزار میلیارد اسب بخار انرژی به زمین می‌فرستد !


53. آیا می دانستی که گرده گل هرگز فاسد نمی شود و از محدود مواد طبیعی است که تا زمان نا محدودی باقی می ماند !


54. آیا می دانستی که حس بویایی خرس تقریباً صد برابر قوی تر از انسان است!


55. آیا می دانستی که تا قرن پنجم میلادی متوسط عمر مردم اروپا از سی سال فراتر نمی‌رفت!


56. آیا می دانستی مغز فیزیكدان نابغه، آلبرت اینیشتین پانزده درصد از حجم مغز انسان عادی بزرگ تر بود!


57. آیا می دانستی تنها چیزی كه در اسید حل نمی‌شود الماس است و فقط خیلی زیاد آن را از بین می‌برد!


58. آیا می دانستی که هنگام صحبت برای بیان هر كلمه هفتاد و دو ماهیچه به كار گرفته می‌شود!


59. آیا می دانستی که اگر تكثیر باكتری تا بیست و چهار ساعت ادامه یابد، توده دو تنی از یك باكتری بوجود می آید!


60. آیا می دانستی یك میلیون سیاره به اندازه زمین در خورشید جای می گیرد!


61. آیا می دانستی که خرس ها موجوداتی چپ دست هستند!


62. آیا می دانستی که هر یك لیتر بنزین معادل بیســــــــت و سه و نیم تــــــــن گیاهان مدفون شده در قرن ها پیش است!


63. آیا می دانستی که آلباتوس که یک نوع مرغ دریایی ست بلندترین بال ها را دارد. فاصله دو نوک بال های او تا دو متر می رسد و در ضمن آن ها می توانند در حال پرواز بخوابند!


64. آیا می دانستی کوه قره قوروم در هند بعد از کوه هیمالیا با تفاضل دویست و سه و هفت متر بلندترین کوه دنیا می باشد!


65. آیا می دانستی هر ساله حدود پانصد شهاب‌سنگ نسبتاً بزرگ به زمین برخورد می‌كند!


66. آیا می دانستی ۱۷ هزار نوع زنبور در جهان شناسایی شده است!


67. آیا می دانستی که بلندی شترمرغ به دو متر و نیم و وزنش به ۹۰ کیلو می رسد!


68. آیا می دانستی که لاک پشت در بین جانوران جهان، طولانی ترین عمر را دارد و ممکن است تا۱۵۰سال عمر کند!


69. آیا می دانستی که باز مهاجر، یا عقاب اردکی، تیز پروازترین پرنده است. آن ها می تواند دقیقه ای چهار تا هشت کیلومتر پرواز کنند!


70. آیا می دانستی که مرغ زرین بال کوچک ترین پرنده است. وزن نوع سرخ گلوی بالغ آن کم تر از وزن یک دو ریالی است!


71. آیا می دانستی که پروانه هرکول استرالیای که فاصله دو نوک بال های آن در حالت گسترده سی و پنج سانتی متر است، بزرگ ترین پروانه جهان است!


72. آیا می دانستی نیروی نگهدارنده در پاهای عنكبوت که تعداد آن ها هشت عدد می باشد، حتی بر روی یك سطح صاف و صیقلی به اندازه ای است كه قادر است وزنی معادل صد و شصت برابر وزن خود را تحمل كند!


73. آیا می دانستی کنه که حشره ای ریز است، می تواند یک سال تمام بدون غذا زنده بماند!


74. آیا می دانستی بیش ترین سرعتی كه یك جسم می تواند در اثر سقوط آزاد داشته باشد حدود ۱۲۰ مایل در ساعت است و دیگر از این سرعت تجاوز نمی كند، دلیل این امر اصطکاک هوا می باشد!


75. آیا می دانستی که حداكثر سرعت لاك پشت های غول پیكر چهار و نیم متر در دقیقه است كه خرگوش این فاصله را در كمتر از نیم ثانیه می پیماید!


76. آیا می دانستی که مساحت سطح کره زمین ۵۱۵ میلیون کیلومتر مربع است. با مقایسه با مساحت وسعت ایران میتوان نتیجه گرفت که ایران ۳۲/۰ ٪ از سطح زمین را تشکیل می دهد!


77. آیا می دانستی پل خواجو در زمان سلاطین صفویه در اصفهان ساخته شده است!


78. آیا می دانستی گوش و بینی در تمام طول عمر انسان در حال رشد می باشد و بزرگ تر می شود!


79. آیا می دانستی نام پایتخت قرقیزستان بیشکک است و مساحت آن از استان کرمان کم تر است!


80. آیا می دانستی بیش از صد میلیــــــــارد کهکشان تا به اکنون در جهان شناسایی شده اند!


81. آیا می دانستی که اسب ماده سی دندان و اسب نر سی و شش دندان دارد!


82. آیا می دانستی که آب دریا بهترین ماسک زیبای پوست است، البته بخاطر منیزیم و املاح معدنی موجود در آب دریا می باشد!


83. آیا می دانستی که بیش تر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب می باشد !


84. آیا می دانستی کشور بلغارستان از نصف استان کرمان هم کوچک تر است!


85. آیا می دانستی اندونزی چهارمین کشور پر جمعیت دنیا بعد از چین و هند و آمریکا می باشد!


86. آیا می دانستی که بزرگ ترین سوسمارهای جهان رودخانه سرباز در سیستان و بلوچستان ایران است !


87. آیا می دانستی ایرانیان ۳ هزار سال پیش با پیل های الکتریکی بزرگ خانه های خود را روشن می کردند !


88. آیا می دانستی که ایرانی ها روزانه بطور متوسط حتی نصف استکان هم شیر نــــــمی خورند!


89. آیا می دانستی که شواهد نشان داده است که انسان از هفتاد هزار سال پیش لباس بر تن می کرده است !


90. آیا می دانستی که انسان امروزی بطور متوسط شش سال از عمرش را تلویزیون نگاه می کند و شش سالش را هم صرف غذا خوردن می کند و یک سومش را هم می خوابد!


91. آیا می دانستی که قدیمی ترین شاهنامه در فلورانس زیر نظر پرفسور "پیر مونته سه "نگهداری می شود !


92. آیا می دانستی که دود سیگار موجود در محیط بیش تر از مصرف مواد قندی در پوسیدگی دندان های کودکان نقش دارد !


93. آیا می دانستی که پروانه ها، چشم های مرکب دارند که تعداد آن ها گاهی به هجده هزار می رسد !


94. آیا می دانستی که بی رحم ترین حشره دنیــا حشره دعا خوان ماده است. هنگامی که حشـــره ماده از همسرش باردار می شود، به آن نیش می زند و همسر نیمه جان پس از جفتگیری غذای لذیـذی برای حشــــــــره ماده می شود!


95. آیا می دانستی که ما حتی در روزهای ابری هم در معرض اشعه بنفش خورشید می باشیم، بین هفتاد تا هشتاد درصد از این نور می تواند به راحتی از ابرها ردّ شوند!


96. آیا می دانستی که بلندترین بادگیر جهان در یزد به ارتفاع ۳۴ متر قرار دارد !


97. آیا می دانستی که یک نوع پشه وجود دارد که در ثانیه هزار بار بال می زند!


98. آیا می دانستی که نمک از پنج هزار سال پیش در سفره ما انسان ها بوده است!


99. آیا می دانستی که خطر بیماری قلبی و سرطان ریه در افراد غیر سیگاری كه در خانه در معرض دود سیگار اطرافیانشان هستند، بیست و پنج درصد بیش تر از دیگران است!


100. آیا می دانستی که ستارگان آبی داغ تر از خورشید و قرمز ها سردتر از آن هستند!

 
چهارشنبه 16/2/1388 - 11:36
ایرانگردی
منشور کورش کبیر اولین اعلامیه حقوق بشر اینك كه به یاری مزدا ، تاج سلطنت ایران و بابل و كشورهای جهات اربعه را به سر گذاشته ام ، اعلام می كنم :
كه تا روزی كه من زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد

دین و آیین و رسوم ملتهایی كه من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زیر دستان من ، دین و آئین و رسوم ملتهایی كه من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند .

من از امروز كه تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزی كه زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد ،
هر گز سلطنت خود را بر هیچ ملت تحمیل نخواهم كرد
و هر ملت آزاد است ، كه مرا به سلطنت خود قبول كند یا ننماید
و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم كرد .

من تا روزی كه پادشاه ایران و بابل و كشورهای جهات اربعه هستم ، نخواهم گذاشت ،
كسی به دیگری ظلم كند و اگر شخصی مظلوم واقع شد ، من حق وی را از ظالم خواهم گرفت
و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد .

من تا روزی كه پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به نحو دیگر
بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال ، تصرف نماید

من تا روزی كه زنده هستم ، نخواهم گذاشت كه شخصی ، دیگری را به بیگاری بگیرد
و بدون پرداخت مزد ، وی را بكار وادارد .

من امروز اعلام می كنم ، كه هر كس آزاد است ، كه هر دینی را كه میل دارد ، بپرسد
و در هر نقطه كه میل دارد سكونت كند ،
مشروط بر اینكه در آنجا حق كسی را غضب ننماید ،

و هر شغلی را كه میل دارد ، پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو كه مایل است ، به مصرف برساند ،
مشروط به اینكه لطمه به حقوق دیگران نزند .

من اعلام می كنم ، كه هر كس مسئول اعمال خود می باشد و هیچ كس را نباید به مناسبت تقصیری كه یكی از خویشاوندانش كرده ، مجازات كرد ،
مجازات برادر گناهكار و برعكس به كلی ممنوع است
و اگر یك فرد از خانواده یا طایفه ای مرتكب تقصیر میشود ، فقط مقصر باید مجازات گردد ، نه دیگران   .من تا روزی كه به یاری مزدا ، سلطنت می كنم ، نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را بعنوان غلام و كنیز بفروشند
و حكام و زیر دستان من ، مكلف هستند ، كه در حوزه حكومت و ماموریت خود ، مانع از فروش و خرید مردان و زنان بعنوان غلام و كنیز بشوند
و رسم بردگی باید به كلی از جهان برافتد .
و از مزدا خواهانم ، كه مرا در راه اجرای تعهداتی كه نسبت به ملتهای ایران و بابل و ملتهای ممالك اربعه عهده گرفته ام ، موفق گرداند .
شنبه 12/2/1388 - 11:30
محبت و عاطفه
گفتم تو شیرین منی گفتی تو فرهادی مگر ؟گفتم خرابت می شوم گفتی تو آبادی مگر ؟گفتم ندادی دل به من گفتی تو جان دادی مگر ؟گفتم زكویت می روم گفتی تو آزادی مگر؟گفتم فراموشم نكن گفتی تو در یادی مگر؟ 
شنبه 12/2/1388 - 11:28
خواستگاری و نامزدی
      روزی روزگاری پسرك فقیری زندگی می كرد كه برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می كرد.از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد. روزی متوجه شد كه تنها یك سكه 10 سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود كه شدیداً احساس گرسنگی می كرد.تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا كند. به طور اتفاقی درب خانه ای را زد.دختر جوان و زیبائی در را باز كرد.پسرك با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و به جای غذا ، فقط یك لیوان آب درخواست كرد.       دختر كه متوجه گرسنگی شدید پسرك شده بود بجای آب برایش یك لیوان بزرگ شیر آورد. پسر با طمانینه و آهستگی شیر را سر كشید و گفت : «چقدر باید به شما بپردازم؟ » .دختر پاسخ داد: « چیزی نباید بپردازی. مادر به ما آموخته كه نیكی،  ما به ازائی ندارد.» پسرك گفت: « پس من از صمیم قلب از شما سپاسگزاری می كنم»       سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد.پزشكان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز ، متخصصین نسبت به درمان او اقدام كنند.       دكتر هوارد كلی ، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد.هنگامی كه متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید.بلافاصله بلند شد و بسرعت به طرف اطاق بیمار حركت كرد.لباس پزشكی اش را بر تن كرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد.در اولین نگاه اورا شناخت.       سپس به اطاق مشاوره باز گشت تا هر چه زود تر برای نجات جان بیمارش اقدام كند.از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یك تلاش طولانی علیه بیماری ، پیروزی ازآن دكتر كلی گردید.       آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود.به درخواست دكتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد.گوشه صورتحساب چیزی نوشت.آنرا درون پاكتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.       زن از باز كردن پاكت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت.مطمئن بود كه باید تمام عمر را بدهكار باشد.سرانجام تصمیم گرفت و پاكت را باز كرد.چیزی توجه اش را جلب كرد.چند كلمه ای روی قبض نوشته شده بود.آهسته انرا خواند:       «بهای این صورتحساب قبلاً با یك لیوان شیر پرداخت شده است» 
شنبه 12/2/1388 - 11:27
خواستگاری و نامزدی
روزی مرد کوری روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید . روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاض و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد: 
 امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم  !!!!!
     وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید دید بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.
حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است .... لبخند بزنید!
شنبه 12/2/1388 - 11:26
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته