• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1861
تعداد نظرات : 478
زمان آخرین مطلب : 4782روز قبل
دانستنی های علمی
ملت ایران می بیند كه اگر رئیس جمهور منتخب او شور و شوق و اراده داشته باشد می تواند چه خدمات بزرگی انجام دهد
 
ملت بزرگ ایران برای خود حق و توان تصمیم گیری و تأثیرگذاری در روند مدیریت و اداره كشور قائل است و می داند و می بیند كه اگر رئیس جمهور منتخب او شور و شوق و اراده داشته باشد می تواند چه خدمات بزرگی انجام دهد.
  

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع عظیم مردم كردستان در میدان آزادی سنندج و خیابانهای اطراف، ضمن قدردانی از استقبال باشكوه و پرشور مردم صمیمی و با محبت كردستان از استقامت، هوشیاری و مجاهدت مردم مومن و با فرهنگ این استان تجلیل كردند و با تأكید بر حفظ عزت ملی، به تبیین شاخصهای انتخاب بهترین و صالح ترین رئیس جمهور از میان نامزدهای صالح پرداختند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با تشریح علل و عوامل عزت ملی به عنوان مسئله‌ای بسیار مهم و اساسی، آن را از نشانه‌های حیات حقیقی یك جامعه سرافراز و پویا و از عوامل مهم ایستادگی در مقابل بیگانگان خواندند و افزودند: ملتی كه ازتاریخ و فرهنگ و موجودیت خود، احساس حقارت و ذلت نكند و با چشم غرور و امید به داشته ها، سنن، آداب و تاریخ و مفاخر خود بنگرد، از عزت ملی برخوردار است و این مهم به فرموده قرآن كریم با اتكای به ایمان محقق خواهد شد چرا كه عزت، مخصوص پروردگار، پیامبر خدا و مؤمنان به پروردگار است.
ایشان با اشاره به تلاش استعمارگران و حكومتهای وابسته برای القای احساس حقارت در ملت ایران، سیاستهای مذلت بار حكومتهای دیكتاتوری و فاسد قاجار و پهلوی را در مقابل انگلیس و امریكا مصیبت بزرگ ملت ایران در دوران قبل از انقلاب دانستند و خاطرنشان كردند:ملت ایران با اتكای به اسلام و به رهبری امام عظیم الشأنی كه مظهر عزت این ملت و این سرزمین بود در مقابل چنین مصیبتی قیام كرد و امروز مردم ایران به ایرانی بودن و مسلمان بودن خود افتخار می كنند و قدرتمندان عالم هم معترفند كه تهدیدات آنها هیچ تأثیری در ملت عزتمند ایران و نظام مقتدر و پرنفوذ اسلامی ندارد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حفظ عزت ملی را در گرو حفظ ایمان، وحدت، اقدام شجاعانه، استقامت و ارتقای روحیه كار و تلاش و ابتكار خواندند و افزودند: حفظ عزت ملی نقطه ای اساسی در تحلیل حوادث سیاسی است و همه مردم بخصوص جوانان باید در بررسی مسائل، به علل تداوم عزت ملی توجه كافی كنند.
ایشان عناصر برهم زننده وحدت ملی را عوامل آگاه و یا ناآگاه دشمن خواندند و تأكید كردند: هركسی وحدت ملی را به بهانه های مذهبی از جمله طرفداری از شیعه و سنی خدشه دار كند چه شیعه باشد و چه سنی، مزدور دشمن و دشمن اسلام است چه بداند و چه نداند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به ناآگاهی برخی عوامل مزدور دشمن افزودند: بسیاری از عناصر و عوامل وهابی و سلفی كه در عراق و افغانستان و پاكستان اقدامات تروریستی می كنند متوجه مزدوری خود نیستند همچنانكه فرد شیعه‌ای كه به مقدسات اهل سنت توهین می كند حتی اگر متوجه نباشد، مزدور دشمن است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: در نگاه جماعت سلفی و وهابی، شیعیان و اهل سنت محب اهل بیت و اهل سنت پیرو عرفان قادری، در هر جای دنیا باشند كافرند اما حقیقت این است كه پیروان این فكر شوم مأمور ایجاد اختلاف میان برادران مسلمان هستند همچنانكه شیعه‌ای كه از روی نادانی و یا غرض به مقدسات اهل سنت توهین می كند مأمور ایجاد اختلاف است و به هرحال رفتار هر دو گروه حرام شرعی و خلاف قانونی است.
ایشان ملت را به قدرشناسی همراهی دولت با مردم و دولت را به قدرشناسی ایمان و حضور پرشور و شوق مردم توصیه كردند و افزودند: باید ابتكار و روحیه كارآفرینی مردم بویژه جوانان را قدر شناخت.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین منطقه كردستان را سرزمین ایمان، فرهنگ و هنر - صفا و وفاداری و استان فداكاریهای بزرگ خواندند و افزودند: مجاهدتهای مردم رشید این خطه كه با هوشیاری، توطئه دشمن را در اولین و حساس ترین سالهای عمر نظام تشخیص دادند و مردانه در مقابل آن ایستادند از یاد ملت ایران نخواهد رفت.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به آشنایی نزدیك خود با مردم كردستان افزودند: مردم با عظمت این استان، مردمی امتحان داده هستند چرا كه وقتی دشمن با سیاست خباثت آلود خود در پی ایجاد تفرقه قومی و مذهبی در پیكره عظیم ملت ایران بود، مردم كردستان با هوشیاری و مجاهدت این توطئه بزرگ را خنثی كردند.
ایشان طبیعت زیبا و سرسبز، روحیه مهربان و با صفای مردم استان و علما و شعرای بزرگ این خطه را از جلوه های زیبای استان فرهنگی كردستان دانستند و خاطرنشان كردند: مخالفین سرافرازی ایران، از اول انقلاب سعی كردند این منطقه را استانی امنیتی كنند اما نظام مقتدر اسلامی با همراهی مردم، این مشكل بزرگ را حل كرد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به قدردانی مردم كردستان از شهیدان بزرگی همچون كاوه، صیاد شیرازی، متوسلیان، بروجردی، كاظمی و دیگر سرداران شهید افزودند: جوانان رزمنده ای كه به این دیار می آمدند نیز محبت مردم كردستان را فراموش نمی كنند.
رهبر انقلاب اسلامی، با اشاره به سیاست رژیم طاغوت برای عقب نگه داشتن استان كردستان افزودند: این استان، قبل از انقلاب فقط 360 دانشجو داشت و تنها حدود 30 درصد مردم استان باسواد بودند و كارهای عمرانی نیز در حد صفر بود اما اكنون بیش از 40 هزار دانشجو در بیش از 20 مركز آموزش عالی مشغول تحصیلند.
ایشان كارها و خدمات نظام اسلامی در منطقه كردستان را عظیم دانستند اما خاطرنشان كردند كارهای فراوان دیگری وجود دارد كه باید با توجه و همت بیشتر مسئولان انجام شود - و در زمینه حل دو مسئله اصلی این استان یعنی بیكاری و كمبود سرمایه گذاری، گامهای بزرگتری برداشته شود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، نگاه نظام اسلامی به مسئله تنوع اقوام را نگاهی برخاسته از متن اسلام خواندند و افزودند: در نگاه ما، تنوع اقوام فرصت بزرگی است تا اجزاء پیكره ملت ایران با مراودات صحیح، همزیستی و اتحاد كامل بتوانند با استعدادها و ظرفیتهای مختلف یكدیگر را تكمیل كنند.
ایشان در همین زمینه تأكید كردند: نگاه ما به استان كردستان، نگاهی لبریز و متكی به محبت، برادری، اتحاد و همدلی است و هركس با این نگاه مخالف است، برخلاف سیاست نظام رفتار می كند.
ایشان با یادآوری دورانی كه ایادی بیگانه، حرفهای دشمنان را به اسم حرفهای مردم كرد مطرح می كردند افزودند: در آن دوران مردم استان و مجموعه رشید و پر افتخار پیشمرگان كرد مسلمان با تقدیم 5400 شهید، به مقابله با دستهای تفرقه افكن برخاستند و افتخار بزرگی آفریدند.
ایشان جوانان استان كردستان را به آشنایی با تاریخ فداكاریها و مجاهدات مردم این سرزمین توصیه كردند و افزودند: مسائل عبرت آموزی نیز در حوادث تاریخی این منطقه وجود دارد از جمله اینكه خانواده های بی گناهی كه فرزندانشان فریب بیگانگان را خوردند و خونشان را در راه اهداف امریكا و صهیونیزم به هدر دادند در نگاه دلسوزانه ما خانواده هایی داغدارند كه این نیز از خسارتهایی است كه ضد انقلاب به این استان وارد كرده است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فعالیتهای ضد انقلاب در سالهای اول تشكیل جمهوری اسلامی باعث از دست رفتن فرصت كار عمرانی و سرمایه گذاری بیشتر در استان كردستان دانستند و افزودند: دولتها كارهای فراوانی در این استان انجام داده اند به گونه ای كه امروز بر خلاف دوران طاغوت، دولتها به استانها و شهرهای مختلف كشور می روند و مردم دور افتاده ترین مناطق نیز، شاهد حضور رئیس جمهور، وزرا و دیگر مسئولان هستند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به ضرورت هوشیاری در مقابل توطئه های پیچیده استكبار تأكید كردند: دشمن با وجود ناكامیهای متعدد، ساكت ننشسته است و از استقامت ملت و مسئولان جمهوری اسلامی ایران عصبانی است بنابراین همه باید با هوشیاری كامل، تحركات و طرحهای بیگانگان را زیر نظر داشته باشند چرا كه ممكن است دشمن ضمن عوض كردن روشها همان اهداف پلید را دنبال كند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در همین زمینه تأكید كردند: ملت ایران به ویژه جوانان با هوشیاری كامل و با همه توان از موجودیت و تمامیت ارضی كشور و از اسلام عزیز دفاع می كنند و همانگونه كه تاكنون از رعد و برق توخالی دشمنان نترسیده اند از این به بعد هم نمی ترسند و عقب نشینی نمی كنند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنان خود، انتخابات را از آزمونهای بزرگ ملی برشمردند و خاطرنشان كردند: حضور فعال و همه جانبه مردم در انتخابات ریاست جمهوری، مسئله ای بسیار مهم است و باعث افزایش آبرو و عزت ملی و تحكیم استقامت كشور خواهد شد و دشمن را از طمع ورزی، توطئه گری و فساد و فتنه، ناامید خواهد كرد.
ایشان با اشاره به حساسیت دشمنان پركینه ملت ایران نسبت به این انتخابات افزودند: دشمنان در تبلیغاتی كه به تدریج و از حدود یك سال پیش آغاز كرده اند در درجه اول سعی دارند انتخابات را در ایران تعطیل كنند كه البته موفق نخواهند شد همانگونه كه در برهه ای درباره انتخابات مجلس چنین طرحی داشتند اما خدای متعال و اراده ملت حیله آنها را بی اثر گذاشت.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دومین غرض بیگانگان را حضور نیافتن ملت در پای صندوقهای رأی و برگزاری یك انتخابات سرد و سبك دانستند و تأكید كردند: ملت هوشیار ایران، درست در نقطه مقابل خواست دشمن، فعال، پرشور و شعور - و همراه با درك و آگاهی كامل در پای صندوقهای رأی حضور خواهد یافت چرا كه انتخابات را آبروی ملی، وسیله ای برای افزایش عزت ملی و از جمله شاخص های رشد ملی می داند.
رهبر انقلاب اسلامی، امكانات بسیار گسترده ای را كه در اختیار رئیس قوه مجریه است، از جمله علل اهمیت انتخابات 22 خرداد برشمردند و افزودند: ملت بزرگ ایران برای خود حق و توان تصمیم گیری و تأثیرگذاری در روند مدیریت و اداره كشور قائل است و می داند و می بیند كه اگر رئیس جمهور منتخب او شور و شوق و اراده داشته باشد می تواند چه خدمات بزرگی انجام دهد.
حضرت آیت الله خامنه ای اولین و مهمترین مسئله در انتخابات ریاست جمهوری را حضور گسترده مردم دانستند و افزودند: دومین مسئله در انتخابات آتی این است كه مردم از میان نامزدهایی كه صلاحیت آنها پس از عبور از ذره بین شورای نگهبان، اعلام خواهد شد، صالح ترین نامزد را برگزینند.
ایشان در همین زمینه افزودند: همه نامزدهایی كه شورای نگهبان اعلام می كند صالحند اما نباید در مسئله مهمی همچون انتخاب رئیس جمهور به حداقل ها كفایت كرد بلكه باید با تكیه بر شاخص ها، از میان نامزدهای صالح، بهترین و صالح ترین نامزد را انتخاب كرد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، با یادآوری اینكه بنده نسبت به اشخاص هیچگونه نظری ابراز نمی كنم، به تبیین شاخص های مهم انتخاب صالح ترین رئیس جمهور پرداختند و خطاب به ملت افزودند: كسی را برگزینید كه درد كشور را بفهمد، درد مردم را بداند و از درد مردم احساس درد كند، با مردم یگانه و صمیمی باشد، ساده زیست باشد و خود و خانواده و نزدیكانش از فساد و اشرافی گری و اسراف دور باشند چرا كه گرایش مسئولان به اشراف و تجمل آفت بزرگی است.
ایشان در بحث ضرورت دوری مسئولان از تجمل و اسراف به نامگذاری سالجاری به سال حركت به سوی اصلاح الگوی مصرف اشاره كردند و افزودند: مبارزه با اسراف و تبدیل آن به فرهنگ، به سالها تلاش مستمر نیاز دارد اما طبعاً مسئولانی كه خود و یا نزدیكانشان اهل اسراف باشند نمی توانند در این زمینه به ملت كمك كنند.
رهبر انقلاب اسلامی در جمعبندی این بخش از سخنانشان به مردم تأكید كردند: با این شاخص ها در میان نامزدها جستجو كنید تا آگاهانه به صالح ترین فرد برسید سپس با قصد قربت، به آنچه رسیدید رأی دهید تا خداوند نیز به شما اجر دهد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین نامزدهای محترمی را كه مشغول تبلیغات و بیان دیدگاههای خود هستند به انصاف، پرهیز از تخریب و توجه كامل به حق و صدق فراخواندند و افزودند: نامزدها گاه مسائلی خلاف واقع درباره اوضاع كشور و مسائل اقتصادی مطرح می كنند كه مردم را نگران می كند و انسان نمی تواند باور كند كه دادن این همه نسبت خلاف، از روی صدق و صفا مطرح شده باشد.
ایشان به نامزدهای انتخاباتی خاطرنشان كردند: كسی به گوینده اینگونه حرفهای تخریبی كه انشاءالله از روی اشتباه بیان می شود، دلبسته و علاقه مند نخواهد شد بنابراین نامزدهای محترم دقت كنند كه با حرفهایی كه بسیاری از آنها واقعیت هم ندارد افكار عمومی را تخریب نكنند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پایان سخنانشان تأكید كردند: ملت و مسئولان ایران، حاكمیت اسلام را كه متضمن آبادی دنیا و آخرت مردم است به عنوان هدف اصلی خود برگزیده اند و در این راه تا آخر ایستاده اند و هیچ فشار و قدرتی نمی تواند بر اراده مسئولان كه متكی بر اراده ملت است تأثیری بگذارد.
در ابتدای این دیدار حجت‌الاسلام والمسلمین سید موسی موسوی نماینده ولی فقیه در منطقه كردستان با اشاره به انتظار عاشقانه مردم كردستان برای دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی گفت: تقدیم هزاران شهید و جانباز در راه دفاع از ایران اسلامی نشان از عمق ارادت و تعلق مردم این خطه به سرزمین ایران اسلامی دارد و استقبال پرشكوه مردم این خطه از حضرت آیت الله خامنه ای نشان دهنده این حقیقت روشن است.

  
يکشنبه 3/3/1388 - 20:9
دانستنی های علمی

داغ برادر، فتح خرمشهر                                                                            

به خرمشهر خوش آمدید                 با اجراى موفقیت‏آمیز مرحله دوم عملیات الى بیت‏المقدس كه از مراحل سخت و طاقت فرساى بود، دشمن از دو محور شمال خرمشهر و مرز بین‏المللى شلمچه مورد تهدید قرار گرفت، به طورى كه مجبور شد لشگر 5 و لشكر 6 خود را كه در منطقه جنوب غربى اهواز و جنوب كرخه نور، خیلى مستحكم و مسلط در جبهه مستقر بودند به عقب بكشاند.
این‏طور نبود كه عراقى‏ها به سادگى حاضر شوند این لشگرها را به عقب بكشانند، زیرا نفوذ در مواضعى كه ارتش عراق در تصرف خود داشت، بسیار مشكل بود.
با حركتى كه نیروهاى ایرانى بر روى مرز داشتند، وضع جنگ طورى شد كه عراق دید نمى‏تواند در جنوب غربى اهواز و جنوب كرخه باقى بماند. اگر آنجا بماند، آن دو لشگر او هم محاصره مى‏شوند و چیزى برایش باقى نمى‏ماند. همین امر نشان مى‏دهد كه مرحله دوم عملیات از چه اهمیت خاصى برخوردار بوده است.
در كوران چنین شرایطى مرحله سوم عملیات هر چه سریع‏تر مى‏بایست آغاز مى‏شد اما با كدام نیرو؟ پس از ده شبانه روز عملیات سهمگین و بى‏وقفه و تحمل آن همه پاتك، وضعیت به گونه‏اى نبود كه بتوان با قدرت سابق به عملیات پرداخت. بازسازى گردان‏ها و تجدید قواى تیپ 27 لزوم شناسایى‏هاى بیشتر منطقه، مواضع و استحكامات دشمن و یافتن راهكارهایى مناسب، ایجاب مى‏كرد تا حداقل به مدت یك هفته اجراى این مرحله از عملیات به تعویق بیفتد.
حاج احمد به رغم وضعیت نامساعد جسمى، با پاى گچ گرفته و متكى به عصا در منطقه باقى مانده بود و با مساعدت شبانه‏روزى شهبازى و همت، امر خطیر تجدید سازمان رزمى تیپ 27 محمد رسول‏الله‏صلى الله علیه وآله وسلم را شروع كرد.از همین رو در شامگاه جمعه بیست و چهارم اردیبهشت 1361 جلسه توجیهى فرماندهان گردان‏هاى تیپ 27 در قرارگاه نصر - دو برگزار شد حاج احمد در ابتداى این جلسه گفت: برادرها باید سریعاً آماده عملیات بشویم عملیات براى آزادسازى خرمشهر. پس باید سریعاً كار بازسازى گردان‏ها را شروع كنیم. در ادامه جلسه، دستواره به نیابت از فرماندهان گردان‏ها در خصوص مشكلات نیروهاى بسیجى گفت:... این نیروها هر كدام عذر و بهانه‏اى مى‏آورند؛ یكى مى‏گوید من سال چهارم دبیرستانم محصل هستم و فصل امتحانات است و باید بروم، چون امتحاناتم عقب مى‏افتد. یكى مى‏گوید اصلاً من سه ماه مأموریتم تمام شده، نمى‏توانم بمانم، یكى مى‏گوید مادرم مریض شده یكى مى‏گوید برادرم شهید شده... خلاصه اینكه اینها این مشكلات را دارند و اكثر آنها هم محصل هستند...»
حاج احمد در پاسخ به دستواره و مسؤولین گردان‏ها گفت:... اگر شما مسایل را درست جا بیندازید و براى نیروها صحبت كنید و برایشان حساسیت زمان و نیاز جبهه را بیان كنید هرگز چنین مشكلى پیش نمى‏آید. مثلاً همین گردان مالك كه دیشب خودم برایشان صحبت كردم تا قبل از صحبت‏هاى بنده از دویست و خرده‏اى نیروى این گردان، صد و هفتاد و یك نفرشان تمایل داشتند در منطقه بمانند و بقیه مى‏خواستند بروند، اما با صحبتى كه با این برادران شد همگى اعلام آمادگى كردند كه بمانند.»
پس از پایان این جلسه همه رده‏هاى ستادى و فرماندهى تیپ 27 متفقاً دست به كار شدند تا كار آماده‏سازى تیپ را انجام دهند. از سوى دیگر حاج احمد على‏رغم وضعیت نامناسب جسمى به تك تك گردان‏ها سر مى‏كشیدند و اهمیت موضوع را برایشان تشریح مى‏كرد. یكى از نیروهاى گردان مقداد مى‏گوید:
روز سى‏ام اردیبهشت 1361 دیدیم حاج احمد با عصایى زیر بغل آمد و روى چهارپایه‏اى ایستاد و پشت میكروفن قرار گرفت. لحظه‏اى در سكوت با دقت به چهره‏هاى بچه‏ها نگاه كرد و بعد گفت:... برادران! ما وقتى كه از تهران آمدیم، قول دادیم تا خرمشهر را از دست دشمن نگیریم، بازنگردیم... بابا! ناموس شما را برده‏اند! (مقصود حاجى خرمشهر بود) همه چیز شما را برده‏اند! شما مى‏خواهید بروید تهران چه كار كنید؟... الان وضع ما عین زمان امام حسین7 است. روز عاشورا است! بگذارید حقیقت ماجرا را بگویم. ما الان دیگر نیروى تازه نفس نداریم. كل قواى ما در این زمان فقط همین شماها هستید، حاجى در آخر صحبت‏هایش در حالى كه اشك از چشمانش سرازیر شده بود دستهایش را رو به آسمان بلند كرد و گفت:... خدایا! راضى نشو كه حاج احمد زنده باشد و ببیند ناموس ما، خرمشهر ما، در دست دشمن باقى مانده. خدایا اگر بنابراین است كه خرمشهر در دست دشمن باشد مرگ حاج احمد را برسان!
سلسله سخنرانى‏هاى حاج احمد و حاج همت در میان بسیجى‏هاى گردان‏ها تأثیر خودش را گذاشت و این نیروها عزم خودشان را جزم كردند تا آزادى خرمشهر را به چشم خود ببینند. در این گیر و دار محمود شهبازى كماكان به كار شناسایى و آماده‏سازى منطقه عملیاتى مشغول بود. از سوى دیگر دشمن بعثى با گسیل نیروهایش به سمت خرمشهر و ایجاد مواضع ایذایى در اطراف این شهر مشغول شد. علاوه بر ایجاد مواضع و استحكامات غیرقابل عبور كه توسط واحدهاى مهندسى عراق در خرمشهر و اطراف آن ایجاد مى‏شد، واحد توجیه سیاسى فرماندهى نیروهاى قادسیه در پیام‏هاى آتشین خود نیروهاى عراقى را به دفاع از خرمشهر كه آن را به مثابه «بالشى براى تكیه بصره» مى‏دانستند، تشویق مى‏كردند. در چنین وضعیتى، خرمشهر براى طرفین جنگ اهمیت حیاتى پیدا كرد، به طورى كه در دست داشتن این شهر براى هر كدام از طرفین درگیرى به مثابه خروج رقیب از صحنه نبرد بود.
هم از این رو بود كه تصمیم گیرى براى فرماندهان خودى جهت ادامه نبرد كمى مشكل شد. محمد ابراهیم همت در تشریح این وضعیت بحرانى مى‏گوید:
در آن وضعیت بحرانى بعد از آن همه درگیرى، دیگر مغزها خسته شده بود! یعنى براى مرحله سوم عملیات الى بیت‏المقدس هیچ كدام از فرماندهان نمى‏دانستند چه تصمیمى بگیرند. با آن شرایطى كه پیش آمده بود، تردید داشتند كه آیا داخل خونین شهر بشوند یا نشوند؟ از طرف دیگر چون تلفات داده بودیم، كیفیت نیروهایمان به شدت افت كرده و همین امر باعث شده بود كه همه ما دو دل شویم كه آیا به داخل خرمشهر برویم یا نرویم؟ اگر برویم آیا ضربه نخواهیم خورد؟
دیگر هیچ كس قدرت تصمیم‏گیرى نداشت. تا اینكه قرار شد برادران عزیزمان محسن رضایى و صیادشیرازى به محضر حضرت امام شرفیاب بشوند. این دو برادر خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض كردند كه ورود به خرمشهر داراى چنین سختى‏هاست. ما هر چه پیش‏بینى مى‏كنیم، مى‏بینیم نیروهاى ما براى اجراى مرحله نهایى عملیات كافى نیست. استحكامات دشمن فوق‏العاده زیاد است و ما نمى‏توانیم به او حمله كنیم. ولى باز در عین حال قادر به تصمیم‏گیرى نهایى نیستیم. شما نظر بدهید كه ما چه كار بكنیم؟ حمله بكنیم یا نكنیم؟
تمام صحبت‏ها را كه مطرح كردند. امام در جواب آنها فرمودند: تا توكلتان چقدر باشد.
به این ترتیب تصمیمات متخذه در جلسات فرماندهى قرارگاه كربلا بر ادامه هر چه سریعتر عملیات معطوف شد.
براساس توجیه طرح مانور تیپ 27 از سوى حاج احمد، گردان‏ها موظف بودند به موازات جاده آسفالت اهواز - خرمشهر در امتداد نوار مرزى حركت كرده به سمت جاده آسفالت خرمشهر - شلمچه پیشروى كنند، سپس محور درگیرى تیپ 27 در نزدیكى شلمچه تا اروندرود گسترش مى‏یافت و بدین ترتیب خرمشهر به طور كامل در محاصره مى‏افتاد.
گردان‏هایى كه از تیپ 27 براى این مرحله از عملیات، بازسازى و آماده عملیات شدند عبارتند از:
1- گردان حمزه سیدالشهداء به فرماندهى نصرت‏الله قریب
2- گردان حبیب بن مظاهر به فرماندهى علیرضا موحددانش
3- گردان مقداد بن اسود به فرماندهى مرتضى مسعودى
4- گردان انصارالرسول‏صلى الله علیه وآله وسلم به فرماندهى اسماعیل قهرمانى
5- گردان مسلم بن عقیل به فرماندهى حبیب‏الله مظاهرى
6- گردان ابوذر غفارى به فرماندهى على‏اصغر رنجبران
7- گردان میثم تمار به فرماندهى عباس شعف
8- گردان عمار یاسر به فرماندهى على‏اكبر حاجى‏پور
9- گردان مالك اشتر به فرماندهى على‏اكبر هاشمى
10- گردان بلال حبشى به فرماندهى بهمن نجفى××× 1 از جمع ده نفر فرمانده گردان بالا به جز نصرت الله قریب و مرتضى مسعودى همگى به شهادت رسیدند. ×××
حاج محمدابراهیم همت جانشین فرماندهى تیپ 27 محمد رسول‏الله‏صلى الله علیه وآله وسلم با در نظر گرفتن شرایط نیروهاى خودى و وضعیت بحرانى دشمن در خصوص مشكلات و سختى‏هاى احتمالى مرحله آخر عملیات، در مصاحبه با راوى دفتر سیاسى با ایشان در تاریخ 1361/2/23 مى‏گوید:
بدون شك دشمن هر چه در توان دارد رو خواهد كرد و اگر ما خودمان را براى یك جنگ سخت آماده نكنیم، قطعاً شكست غیرقابل جبرانى را متحمل خواهیم شد. باید خیلى محكم در این مرحله وارد عمل شویم تا به یارى خدا كار را تمام كنیم. شكست این مرحله براى عراق شاید كار را براى ما یكسره كند و الا ضربه سختى را خداى ناكرده به ما خواهد زد.
بعد از ظهر روز شنبه اول خرداد 1361 همه نیروهاى تیپ 27 در پشت خاكریزهاى كانال عرایض آماده هستند تا به محض تاریك شدن هوا، یورش نهایى خود را به سمت مواضع دشمن شروع كنند.
در ساعت‏هاى باقى مانده در گوشه‏اى تعدادى از نیروها خودشان را آماده مى‏كردند، مجهز مى‏شدند و نارنجك، گلوله آر.پى.جى و فشنگ مى‏گرفتند و با صفاى دل و روحیه‏اى شاداب، دانه به دانه فشنگ‏ها را در خشاب‏ها جا مى‏دادند.
در گوشه‏اى دیگر چند نفرى با هم نشسته بودند، آنها نوحه مى‏خواندند و سینه مى‏زدند. در سمت دیگر عده‏اى در حال توجیه عملیات توسط فرماندهان گروهان‏ها بودند.
ساعت بیست و یك و سى دقیقه شب اول خرداد نیروهاى واحد تخریب تیپ 27 از نقطه رهایى به سوى دژ حركت كردند تا مأموریت خطیر گشودن معبر براى گردان‏هاى عمل‏كننده را در زیر آتش شدید دشمن آغاز كنند. منطقه به شدت زیر آتش خمپاره و گلوله‏هاى كاتیوشاى سپاه سوم عراق قرار داشت و آسمان ظلمانى هر لحظه با منورهایى كه نیروهاى دشمن شلیك مى‏كردند روشن مى‏شد. حوالى ساعت بیست و دو و پانزده دقیقه نیروهاى تخریب با موفقیت مأموریتشان را به انجام رسانده و معبرى مناسب براى عبور نیروها باز كردند. از همین لحظه حركت گردان‏ها از نقطه رهایى شروع شد. پیشروى نیروهاى تیپ 27 محمد رسول‏الله‏صلى الله علیه وآله وسلم از نقطه رهایى به سمت اهداف تعیین شده آغاز شده بود و همت و شهبازى در تماس با حاج احمد ضمن ارایه گزارش قدم به قدم مراحل پیشروى، سرگرم هدایت گردان‏ها بودند. گردان انصارالرسول به فرماندهى اسماعیل قهرمانى در ساعت بیست و سه و سى دقیقه حركت خودش را به سمت هدف ادامه مى‏داد. آنها به سمت دشتى كه تانك‏هاى عراقى در آن موضع گرفته بودند مى‏تاختند.
اسماعیل قهرمانى هر چند دقیقه یكبار با بى‏سیم وضعیت پیشروى گردان انصار و نحوه آرایش دشمن را به شهبازى گزارش مى‏داد. در مسیر حركت این گردان چند موضع تیربار چهارلول شیلیكا مستقر بود كه با آتش بى‏امان خود نفس نیروهاى گردان انصار و عمار را بریده بودند. جانشین فرماندهى تیپ 27، حاج محمد ابراهیم همت وضعیت آن شب گردان‏هاى انصار و عمار را اینگونه بازگو مى‏كند:
«... ما مسیرى را براى وارد عمل كردن برادرانمان انتخاب كرده بودیم. این مسیر معبرى در حاشیه جاده خاكى بود كه بین آن با میدان مین دشمن فقط یك و نیم متر فاصله وجود داشت. هنگام آغاز حمله از همین معبر و مسیر یك و نیم مترى استفاده شد و دو گردان از تیپ ما - گردان عمار یاسر و انصار حضرت رسول‏صلى الله علیه وآله وسلم - از همین قسمت عبور داده شدند.
در این قسمت تیربارهاى دشمن كه بر روى خاكریز «سیل بند» مستقر شده بودند به راحتى قادر بودند مجال هر گونه فعالیتى را از ما بگیرند. دشمن مواضع خود را در آنجا بسیار مستحكم كرده بود و راه پیشروى ما را از هر جهت سد مى‏كرد. روى همین اساس وقتى آتش بى‏امان تیربارهاى دشمن - كه از نوع توپ‏هاى ضدهوایى دولول 23 میلى‏مترى و چهارلول شیلیكا بودند و عراق از آنها به عنوان تیربار ضدنفر استفاده مى‏كرد - سد راه برادران ما شد، یكى از مسؤولین گردان انصار حضرت رسول‏صلى الله علیه وآله وسلم به نام برادر «ناصر صالحى» كه معاونت عملیات سپاه پاوه را هم بر عهده داشت رو كرد به سمت سایر رزمندگان. بلى رو كرد به سایر برادران، مشتى خاك را از زمین برداشت و گفت: برادرها، حركت كنید مگر نمى‏بینید امام زمان(عج) با شماست و دارد روى این خاك‏ها راه مى‏رود؟
از قرار معلوم آن برادرها مقدارى سستى به خرج مى‏دادند. وقتى ناصر صالحى تعلل و تردید آنان را مشاهده كرد ضامن سه نارنجك را كشید و به دو خود را به خاكریز سیل بند زد و هر سه نارنجك را به طرف تیربار دشمن انداخت كه همزمان مورد اصابت گلوله‏هاى آن تیربار قرار گرفت، ولى با انفجار آن سه نارنجك تیربار دشمن را از كار انداخت خودش هم شهید شد، ولى آن دژ مستحكم دشمن بر روى سیل‏بند با خون همین شهید عزیزمان درهم شكسته شد و راه پیشروى سایر برادرها باز شد و سرانجام به حول و قوه الهى برادران ما به كنار جاده آسفالت خرمشهر - شلمچه رسیدند. البته در این مرحله از عملیات باز هم از هر دو طرف پهلوى تیپ ما خالى ماند... طرفین تیپ ما پوشیده نشده بود. عملاً ساعت‏ها طول كشید تا تیپ‏هاى عمل كننده در دو طرف ما بیایند جلو، طورى كه دیگر دیر شده بود و عملیات با روشن شدن هوا به روز كشیده شد...××× 1 مصاحبه راوى دفتر سیاسى سپاه با محمدابراهیم همت - خرداد 1361 - آرشیو نوار ×××»
با روشن شدن هوا یگان‏هاى زرهى دشمن با آتش تهیه سنگین توپخانه و پشتیبانى هوایى هواپیماها و هلى‏كوپترهاى خود پاتك‏هاى سنگین را براى بازپس گیرى سیل بند آغاز كردند كه با پایدارى نیروهاى تیپ 27 مستقر در سیل‏بند ناكام ماندند. محمدابراهیم همت در خصوص فرجام مرحله سوم عملیات الى بیت‏المقدس مى‏گوید: «... در جریان شكستن خط دشمن در سیل‏بند، هر گردان ما بیش از دو سه نفر تلفات نداد. اصلاً این واقعه در طول جنگ بى‏سابقه بود. تنها وقتى كه نیروهاى ما پشت خاكریز استقرار پیدا كردند به سمت آتش شدید توپخانه دشمن تلفات دادیم و دشمن شروع كرد به تلفات گرفتن از نیروهاى ما...»××× 1 همان. ×××
پاتك سنگین واحدهاى زرهى دشمن بدجور عرصه را بر نیروهاى خودى تنگ كرده بود. اسماعیل قهرمانى در آن گیر و دار تمام تلاشش این بود تا مواضع به دست آمده گردان انصار را از دست ندهد. او با گماردن نیروهاى آر.پى.جى‏زن در جلوى تانك‏هاى دشمن سد محكمى جهت جلوگیرى از پیشروى تانك‏ها ایجاد كرده بود.
یكى از نیروهاى گردان انصار مى‏گوید:
«... همان موقعى كه در محاصره بودیم و دشمن با آتش شدید خمپاره، تانك و كالیبرهایش بر روى ما آتش مى‏ریخت. برادر قهرمانى با دادن روحیه به بچه‏ها آن‏ها را تشویق به مقاومت مى‏كرد.
در همین گیر و دار كه از زمین و آسمان آتش روى سرمان مى‏ریخت، دیدیم با یك خمپاره زمانى دشمن كه درست بالاى سر برادر قهرمانى منفجر شد ایشان و معاونش، برادر مرادى مجروح شدند.
در آن شرایط سخت، پیش آمدن آن وضعیت براى گردان ما یعنى قوز بالاقوز.
تركش‏هاى خمپاره دست و صورت و پاهاى برادر قهرمانى را مجروح كرده بود، اما ایشان اصلاً به روى خودش نیاورد و حتى براى حفظ روحیه بچه‏ها با برادر مرادى شروع كردند به خندیدن...»
بعد از اینكه خط، آرامش نسبى پیدا كرد اسماعیل قهرمانى جهت مداواى جراحت‏هایش به اورژانس پشت خط منتقل شد اما طولى نكشید كه با عصاى زیربغل برگشت به خط و هدایت گردان انصار را به عهده گرفت.
حملات دشمن از صبح روز دوم خرداد شدت بیشترى پیدا كرد آنها در صدد بودند تا حلقه محاصره‏اى كه نیروهاى تیپ 27 محمد رسول‏الله‏صلى الله علیه وآله وسلم با تصرف تنها جاده مواصلاتى به دور آنها كشیده‏اند را باز كرده و خودشان را از آن تنگنا نجات دهند. محمود مرادى معاون گردان انصار الرسول الله‏صلى الله علیه وآله وسلم مى‏گوید:
«... ارتش عراق با واحدهایى از سه لشكر و دو تیپ به فرماندهى مستقیم صدام براى درهم شكستن مواضع گردان‏هاى تیپ 27، دست به حمله گسترده‏اى زد تا با عقب راندن گردان‏ها، نیروهایش در این محور با قواى عراقى مستقر در خرمشهر الحاق پیدا كنند تا بلكه قادر به حفظ خرمشهر باشند.
بدین ترتیب جنگى نابرابر و همه جانبه آغاز شد و به یارى خدا بچه‏هاى ما موفق شدند آن فاصله سه كیلومترى برزخ مرزى را كه تا دژ عراق امتداد داشت و ما در مرحله دوم موقتاً مجبور به عقب‏نشینى از آن شده بودیم از نو تسخیر كنند و در آنجا مستقر شوند.
در این برزخ سه كیلومترى بچه‏هاى ما ضربات سختى به لشگرهاى مهاجم صدام وارد كردند. هر چند شرایط خودمان هم زیاد روبه راه نبود ولى بچه‏ها با چنگ و دندان دفاع مى‏كردند تا دشمن را همان جا زمین‏گیر كنند. حقیقت مطلب این بود كه اگر عراق موفق مى‏شد نیروهاى ما را عقب بزند، دیگر هیچ‏كس جلودارش نبود و چه بسا سقوط مواضع تسخیر شده توسط گردان‏هاى تیپ 27، به دست واحدهاى عراقى، سرنوشت كل عملیات را هم به مخاطره مى‏انداخت اما پایمردى بچه‏ها به خصوص برادر قهرمانى در آن روز دشمن را زمین‏گیر كرد...»
با پایمردى و مقاومت دلیرانه و عاشورایى نیروهاى ایرانى حلقه محاصره دشمن در خرمشهر هر لحظه تنگ‏تر و تنگ‏تر مى‏شد. خرمشهر قهرمان مى‏رفت تا به آغوش میهن اسلامى باز گردد. اما در همان زمان آن سوتر در كنار جاده‏اى كه به خرمشهر منتهى مى‏شد پیكر سردارى بر خاك افتاده بود كه قهرمانى در قدم به قدم پیشروى‏ها با نفس گرم او نیرو مى‏گرفت. او كه پاى بى‏سیم به قهرمانى مى‏گفت: «برو جلو، امیر المؤمنین با شماست از كسى باكى نداشته باش... ما اصلمان بر شهادت است و براى شهادت آمده‏ایم، پس به پیش» او كسى نبود جز حاج محمود شهبازى. شهادت محمود شهبازى زخم كارى بود كه بر قلب اسماعیل و نیروهاى گردان انصار نشست.
از سوى دیگر هنوز درگیرى تن با تانك در محور شلمچه و خین با شدت تمام ادامه داشت.
صبح روز سه‏شنبه سوم خرداد 1361 در شرایطى كه ستون یگان‏هاى تحت امر قرارگاه فتح مى‏رفتند تا سیل‏آسا به داخل شهر خرمشهر سرازیر شوند، واحدهاى مجهز زرهى و مكانیزه دشمن سرگرم آخرین هماهنگى‏هاى لازم پیش از آغاز یورش سهمناك خویش از دو جبهه شلمچه و نهر خیّن بودند. همان جبهه‏اى كه مسؤولیت پدافند از آن بر عهده گردان‏هاى تیپ 27 بود. گردان‏هایى كه تمام توان خود را از دست داده بودند و حالا با آخرین رمق‏هایشان مى‏رفتند تا جلوى پاتك‏هاى دشمن را سد كنند. اما بهترین روش براى بهم ریختن آرایش دشمن در این شرایط یورش باز دارنده بود. حاج احمد پس از آخرین توصیه‏ها به فرماندهان گردان‏هاى انصار، میثم، حمزه، مقداد و ابوذر فرمان شروع حمله را صادر كرد.
همت در توصیف نبرد نابرابر خین مى‏گوید:
«... وضعیت استقرار واحدهاى پیاده - مكانیزه عراقى در نهر خین خیلى عجیب بود. وقتى در نخستین ساعات سحرگاه سوم خرداد به نزدیك مواضع آن‏ها رسیدیم، دیدیم به صورت گله‏اى در آنجا مستقر شده بودند. از آنجا كه اینها حتى احتمال هم نمى‏دادند كه ما از برنامه‏هایشان خبردار شده باشیم و نیرویى سر وقتشان بفرستیم، دراز به دراز خوابیده بودند و داشتند خوب استراحت مى‏كردند تا با روشن شدن هوا، سرحال و تازه‏نفس بیایند و اجراى پاتك كنند. درست مقارن با فجر صادق حمله را شروع كردیم خیلى زود كار درگیرى بچه‏ها به جنگ تن به تن و سرنیزه با نفرات دشمن منتهى شد.
از همه طرف با تیر كلاش و شلیك آر.پى.جى و پرتاب نارنجك آنها را مى‏كوبیدیم. در یكى از نقاط، بچه‏هاى ما قبضه‏هاى خمپاره‏انداز شصت میلى‏مترى دشمن را غنیمت گرفتند و بلافاصله با همان قبضه‏ها انبوه متراكم نیروهاى عراقى را زیر آتش خمپاره‏هاى غنیمتى تار و مار كردند. آن روز نیروهاى تیپ ما در هر دو جبهه خین و شلمچه با تحمل تلفات سنگین به دشمن، توانستند از حیث انهدام نیرو و تجهیزات، ضربات وحشتناكى به عراقى‏ها وارد كنند.
در شلمچه، بچه‏هاى بسیجى مثل شیر رفته بودند بالاى برجك تانك‏هاى عراقى، در آن‏ها را باز مى‏كردند و به داخل‏شان نارنجك مى‏انداختند و آنها را منهدم مى‏كردند...»××× 1 این مطلب را منصور حیدرى به نقل از حاج همت روایت كرده است. ×××
در گیر و دار نبرد سهمگین گردان انصار با واحدهاى زرهى دشمن در كنار نهر خین در حالى كه اسماعیل قهرمانى و نیروهاى گردان انصار تلاش مى‏كردند تا مانع از نفوذ دشمن به داخل خرمشهر شوند. غمى دیگر بر قلب اسماعیل سنگینى كرد. غم شهادت برادر كوچكش «عبدالرحیم» كه دوشادوش او تا دروازه‏هاى خرمشهر پیش آمده بود و حالا پیكرش در میان تانك‏هاى دشمن بر جاى مانده بود.
تعدادى از نیروهاى گردان انصار داوطلب شدند تا پیكر برادر شهید فرمانده گردانشان را به عقب منتقل كنند. اما اسماعیل مانع كار آنها شد و گفت: هر وقت همه شهداى گردان را به عقب منتقل كردیم، عبدالرحیم را هم مى‏آوریم.
با سركوب آخرین پاتك‏ها و تحركات دشمن در ساعت یازده صبح روز سوم خرداد سال 1361 خرمشهر قهرمان پس از 575 روز اشغال آزاد شد.
فوج فوج نیروهاى فریب خورده دشمن در ستون‏هاى طولانى به اسارت نیروهاى ایرانى درمى‏آمدند.
اسماعیل قهرمانى به همراه باقى‏مانده نیروهاى گردان انصار در مسجد جامع خرمشهر نماز شكر به جاى آورد.
با تثبیت مواضع نیروهاى خودى و فرار نیروهاى دشمن به پشت مرزهاى بین‏المللى، نیروهاى تیپ 27 به دو كوهه برگشتند و از آنجا هم همگى به مرخصى رفتند.
اسماعیل قهرمانى به همراه برادرش محمدحسین در حالى به گنبد برمى‏گشتند كه عبدالرحیم برادر كوچك‏شان را در جبهه خین جا گذاشته بودند. غم از دست دادن عبدالرحیم بر دل مادر سنگین بود اما اسماعیل با دلدارى دادن مادر به او آرامش مى‏داد. بعد هم براى تسكین دل مادر گفت: چطوره برویم مشهد پابوس آقا امام رضاعلیه السلام آنجا دلت آرام مى‏گیرد مادر. فرداى همان روز اسماعیل به همراه مادر و برادرش محمدحسین راه افتادند رفتند مشهد.
اسماعیل در آن چند روزى كه به همراه مادر مشهد بود تا توانست به مادرش احترام كرد تا مادر غم شهادت عبدالرحیم را فراموش كند.
روز پنجم ژوئن 1982 مصادف با پانزدهم خرداد 1361 اسراییل حمله گسترده زمینى و هوایى خود را به كشور لبنان آغاز كرد، حمله‏اى برق‏آسا و ویرانگر.
 
يکشنبه 3/3/1388 - 14:38
دانستنی های علمی

فتح خرمشهر؛ نقطه آغاز تزلزل دشمن

 

روز سوم خرداد سالگرد حماسه آزادی و فتح خرمشهر پس از بیش از یك سال و نیم اشغال به دست بعثیان است. خرمشهر برای ملت ایران تنها یك شهر نیست، بلكه تاریخ گویای پایداری، ایثار، مقاومت و جاودانگی انقلاب است.

عراق پس از تمهیدات سیاسی و نظامی با 563 مورد تجاوز زمینی، 221 مورد تجاوز هوایی و 24 مورد تجاوز دریایی، در ساعت 14:15 بعدازظهر 31 شهریور 59 با سه فروند میگ 23 فرودگاه بین‌المللی تهران را به تقلید از حمله نیروی هوایی اسراییل در جنگ شش روزه علیه اعراب (مصر) مورد تجاوز قرار داد و به این ترتیب خوی توسعه‌طلبانه و تجاوزگری خود را آشكار كرد و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران رسماً آغاز شد. صدام در این روز به مركز فرماندهی ارتش آمد تا در اتاق ویژه عملیات از نزدیك در جریان اولین روز جنگ با ایران قرار گیرد. او در حالی كه چفیه قرمز رنگی بر سر داشت و نوار فشنگی به دور كمرش بسته بود، وارد اتاق اصلی هدایت عملیات می‌شود. ژنرال عدنان خیرالله، وزیر دفاع عراق به استقبال صدام آمده و به او می‌گوید: «سرورم! جوانان ما بیست‌ دقیقه قبل به پرواز درآمدند.»

صدام در پاسخ به او می‌گوید: «نیم ساعت دیگر كمر ایران را خواهند شكست.»

بعدازظهر 31 شهریور ماه سال 59 خرمشهر زیر آتش سنگین ارتش عراق قرار گرفت. انبوهی از آتش خمپاره‌ها و توپ‌های دشمن روی شهر، همه غافلگیر شده بودند و حیران. شهر در آتش می‌سوخت و صدای انفجار لحظه‌ای قطع نمی‌شد. طولی نكشید كه بیمارستان پر شد از انبوه مجروحان و شهیدان. زنان و كودكان و سالخوردگان، آواره بیابان‌ها و جاده‌ها شده بودند. مردم به خصوص جوانان روی به مسجد جامع(نماد مقاومت) و دیگر پایگاه‌ها آوردند تا برای مقاومت سازماندهی شوند.

34 روز مقاومت

گروه‌های مقاومت به سرعت شكل گرفت و در محورهای هجوم، جنگ و گریز شروع شد. آن طرف از توپخانه، تانك، خمپاره‌انداز، مسلسل‌های سنگین و قوای زرهی بهره می‌برد و این طرف فقط چند تفنگ ام‌یك، ژ3، بطری‌های آتش‌زا و چند آرپی جی داشت.

34 روز مقاومت و تلاش در این وضعیت اگر چه بسیاری از مدافعان شهر را به كام شهادت كشاند ولی دشمن را در دستیابی سریع به اهدافش و اشغال سریع خوزستان ناكام گذاشت. هر چند كه خرمشهر خونین‌شهر شد و به دست دشمن افتاد.

چهارم آبان 59 را باید روز پایان حماسه خونین شهر نامید؛ حماسه‌ای كه در 34 روز جلوه كرد. این روز، روز اشغال شهری است كه مدافعانش طی 34 روز نبرد و تلاش شبانه‌روزی كوشیدند با ادای تكلیف الهی خود دشمن را از گسترش تجاوز به ایران اسلامی باز دارند.

 خرمشهر اشغال شد، لكن حماسه‌ها، ایستادگی‌ها و جانبازی‌هایی آفرید كه اولاً افتخاری بزرگ را در تاریخ این مرز و بوم به ثبت رساند، ثانیاً باعث شد دشمن بیش از این خطرپذیری نكند و ثالثاً این مقاومت اعتماد به نفسی را برای اردوی خودی به ارمغان آورد كه دست‌مایه رزمندگان برای بیرون راندن دشمن از سرزمین اسلامی شد.

اهداف عملیات

آزادسازی خاک جمهوری اسلامی ایران از اشغال دشمن و بازپس گیری مناطق استراتژیک و شهرهای مهم مانند: حمیدیه، خرمشهر، هویزه، جوفیر و حسینیه و نورد از اشغال متجاوزین عراقی از اهداف این عملیات بود.

عراق با تداوم اشغال خرمشهر می‌کوشید آخرین و مهم ترین اهرم فشار خود را برای واداشتن ایران به شرکت از موضع ضعف در مذاکرات صلح، حفظ کند.

متقابلا آزادسازی این شهر می‌توانست نماد تحمیل اراده جمهوری اسلامی ایران بر متجاوز و اثبات برتری اش در جنگ باشد.

هدف اساسی  عملیات بیت المقدس تداوم رزم علیه دشمن، تهدید بصره، کاهش توان رزمی دشمن، آزادسازی خرمشهر و خارج نمودن اهواز از برد توپخانه بود. البته ملاحظات سیاسی در رابطه با بی ثبات نشان دادن رژیم صدام، وادارنمودن عراق به پذیرش شرایط ایران برای پایان جنگ، کاهش فشار مشکلات مهاجرین جنگی در داخل کشور و ایجاد زمینه برای فعالیت های کشاورزی در مناطق حاصلخیز خوزستان نیز مورد توجه بوده است.

شكل‌گیری عملیات فتح خرمشهر

پس از عزل بنی صدر از جانشینی فرماندهی کل قوا به فرمان حضرت امام خمینی(ره) در ۲۰ خرداد۱۳۶۰ و سرکوب سازمان مجاهدین خلق، سپاه و بسیج در کانون تصمیم‌گیری و اقدام حضور یافته و با بهره‌مندی از توان ارتش ، دور جدیدی از عملیات های نظامی را طراحی کردند و با ایجاد قرارگاه، سلسله عملیات های مشترک سپاه و ارتش با هدف آزاد سازی مناطق اشغالی آغاز شد.

بدین ترتیب عملیات «ثامن الائمه (ع)» در ۵ مهر ۱۳۶۰ در محور آبادان و با هدف شکستن محاصره این شهر، با موفقیت کامل انجام شد. پس از این عملیات نیروهای خودی بدون از دست دادن زمان و با جمع کردن نیرو و تجهیزات، عملیات دوم را با نام «طریق القدس» در محور بستان و در ۸ آذر ۱۳۶۰ انجام دادند. پیروزی در آزادسازی شهر  بستان فرماندهان ارتش و سپاه را بر آن داشت که به اجرای عملیات ادامه دهند و از شوک وارد شده به دشمن به گونه‌ای شایسته بهره‌برداری کنند. از این رو ، طی ۳ ماه ، سپاه تلاش زیادی برای افزایش تیپ ها و لشکرهای خود به کار بست تا نبرد بعدی بزرگتر از عملیات گذشته طراحی و اجرا شود. فرماندهان مصمم شدند در اسفند ماه ۱۳۶۰ عملیات دیگری را آغاز کنند؛ اما پیش‌دستی عراق و حمله به «چزابه» موجب به تعویق افتادن زمان عملیات شد.

 دشمن بعثی از وحشت تکرار عملیات آبادان و بستان دست نیاز به سوی متحدان خود و استکبار جهانی دراز کرد و پس از اطلاع از تمرکز قوای ایران در غرب دزفول و شوش توسط ماهواره‌های آمریکا تلاش کرد جبهه فعال جدیدی را مقابل قوای ایران گشوده و علاوه بر بازپس گیری بستان از وقوع عملیات فتح المبین جلوگیری نماید.

صدام سرانجام در مورخه ۱۷ بهمن ۱۳۶۰ در منطقه تنگه چزابه حمله سنگینی را با حمایت شدید نیروی هوایی و آتش سنگین توپخانه آغاز کرد، اما علیرغم پیشروی اولیه نیروهای بعثی، دشمن با مقاومت جانانه نیروی زمینی سپاه و بسیج مواجه گردید و حملات پی در پی هوایی و توپخانه صدام بعثی پس از اندکی موفقیت با جانفشانی حماسه آفرینان تنگه چزابه برای چندین بار عقیم ماند.

به دنبال این موفقیت‌ها عملیات «مولای متقیان» در اول اسفند۱۳۶۰ با رمز «یا علی(ع) ادرکنی» و با هدف انهدام نیروهای دشمن و خنثی کردن تحرکات عراق ( برای جلوگیری از عملیات فتح المبین ) و همچنین حفظ بستان آغاز شد و پس از ۱۴ روز نبرد سخت و کم نظیر در حالی که تنگه چزابه مملو از اجساد دشمن شده بود، شکست تلخی به عراق تحمیل شد و نیروهای دشمن بر اثر این شکست مجبور به عقب نشینی شدند. در این عملیات، ۱۰ تیپ از نیروهای ارتش متجاوز عراق به استعداد ۳۰ گردان به طور کامل منهدم و ۴۵۰۰ تن کشته و زخمی شدند و ۱۰۰ نفر به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند.

سرانجام با تلاش نیروهای مخلص ارتش و سپاه، عملیات «فتح المبین» در بامداد دوم فروردین ۱۳۶۱در جبهه جنوب (منطقه غرب شوش و دزفول و غرب رود کرخه) با رمز «یا زهرا(س)» آغاز شد و رزمندگان اسلام با در هم کوبیدن ماشین جنگی صدام درعملیاتی۱۰ روزه،۲۵۰۰ کیلومتر مربع از خاک میهن اسلامی را که شامل دشت عباس، دهلران، رقابیه، عین خوش و ده‌ها روستای مرزی و همچنین سایت های موشکی و رادار ۴و۵ بود، آزاد کرده و علاوه بر انهدام۲۶ هواپیما و بالگرد و۶۶۱  تانک و نفربر و خودرو، ۸۲۰ تانک و نفربر و خودرو به غنیمت گرفته شد و ۴۰ هزار بعثی را اسیر، کشته و زخمی نمودند. شوق و شور ناشی از این فتح بزرگ نظامی تمام کشور را فرا گرفت و امام خمینی (ره) این حماسه بزرگ را «فتح الفتوح» نامیدند.

پس از عملیات فتح المبین، یک گام دیگر تا آزاد سازی کامل مناطق استراتژیک ایران باقی مانده بود و آن ، آزادی خرمشهر به عنوان نماد توازن سیاسی - نظامی بود.

 طراحی عملیات بیت‌المقدس

از این رو تنها عاملی كه می‌توانست موفقیت را نصیب یكی از طرفین نماید، سرعت عمل در اقدامات بود. به همین دلیل بلافاصله پس از اتمام عملیات فتح‌المبین در حالی‌كه قوای ارتش عراق در منطقه بومی خرمشهر تقویت می‌شدند به تمامی یگانهای تحت امر قرارگاه مركزی كربلا دستور داده شد تا با بازسازی و تجدید قوا به شناسایی  و طراحی عملیات بپردازند. بدین ترتیب عملیات «بیت المقدس» در منطقه غرب رود کارون و جنوب غربی اهواز و شمال خرمشهر با رمز «یا علی بن ابیطالب(ع)» در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ آغاز شد. اما حساسیت و اهمیت هدف‌های ایران و عراق در این منطقه موجب شد که عملیات به مدت ۲۵ روز به درازا کشد و در نهایت رزمندگان اسلام، درحالی که در شرایط بسیار دشوار آب و هوایی می‌جنگیدند، در اوج اقتدار، خرمشهر را آزاد کردند.

 در واقع بیش از ۲۰ ماه از آغاز تجاوز عراق به خاک ایران نمی‌گذشت که «عملیات بیت المقدس» با مشارکت ارتش و سپاه و هدایت قرارگاه مرکزی کربلا به فرماندهی شهید سپهبد صیاد شیرازی (فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش) و محسن رضایی(فرمانده وقت کل سپاه) و همراهی چهار قرارگاه فتح، نصر، قدس و فجر در منطقه‌ای به گستردگی۵۷۰۰ کیلومتر مربع با موفقیت انجام گرفت.

در عملیات آزاد‌سازی خرمشهر که در ۴ مرحله اجرا شد، نیروهای مسلح ایران که شامل، ۱۳۵گردان متشکل از ۴۵ گردان ارتش، ۹۰گردان از سپاه و بسیج به علاوه نیروهای ژاندارمری، کمیته انقلاب اسلامی، شهربانی و جهاد سازندگی بودند، در برابر ۷ لشکر دشمن بعلاوه نیمی از ادوات، توپخانه، امکانات مهندسی و زرهی ارتش عراق قرار گرفتند، ضمن اینکه ارتش عراق با کمک عوارض طبیعی موجود در منطقه (رودخانه کارون، اروند، کرخه، هورالهویزه) به دفاع از موقعیت خود در این عملیات پرداخت.

صدام حسین، رئیس جمهور معدوم رژیم بعث عراق و حامیان وی که بازپس‌گیری خرمشهر توسط ایران را غیر ممکن می‌دانستند و اعلام کرده بودند«...در صورتی که ایرانی‌ها آن را پس بگیرند، عراقی ها کلید بصره را به ایران خواهند داد.» در آغاز عملیات خطاب به نیروهای تحت فرمانش، دفاع از خرمشهر را همانند دفاع از بغداد و بصره خوانده و گفت:«... خرمشهر تکیه گاه بصره به شمار می رود، بنابراین  باید پیروزی در نبرد آینده را با هر قیمتی به دست آورد و نیروهای ایرانی را منهدم نمود.»

در این عملیات، عراق برای حفظ خرمشهر هر چه در توان داشت به کارگرفت، چندان که غرب جاده اهواز- خرمشهر را در ابعاد یک کیلومتر از موانعی نظیر خودرو، تیر آهن و حتی دکل‌های برق را به طور عمود پر کرد و با مین‌گذاری در این منطقه امکان هلی‌برد نیروها را غیر ممکن نمود، اما سرانجام با مجاهدت و ایثار رزمندگان اسلام، عراق به دلیل ناتوانی در حفظ برتری نظامی و امید به تحمیل شرایط جدید سیاسی به ایران، ناچار به عقب نشینی از خرمشهر شد.

و خونین‌شهر؛ شهر خون‌آزاد شد

بدین ترتیب؛ «خرمشهر» که پس از ۳۴ روز مقاومت در برابر دشمن در تاریخ ۴ آبان ۵۹ سقوط کرده بود، پس از ۵۷۵ روز اشغال، در کمتر از ۴۸ ساعت آزاد و به طور کامل از وجود نیروهای ارتش عراق پاکسازی شد. در این عملیات ضمن آزادسازی خرمشهر، هویزه، پادگان حمید و شلمچه و جاده اهواز-خرمشهر-کرخه نور و جاده سوسنگرد -هویزه، ده‌ها هواپیما، ۲ بالگرد، ۲۸۵ تانک و نفربر و ۵۰۰ خودرو منهدم و ۱۰۵ تانک و نفربر و ۹۵ هزار مین و صدها خودرو و سلاح  به غنیمت گرفته شد و بیش از ۱۶ هزار نفر از مزدوران بعثی کشته و زخمی و ۱۹ هزار نفر نیز به اسارت نیروهای رزمنده ایرانی در آمدند.

وضعیت دشمن

فرماندهی سپاه سوم ارتش عراق تدابیر پدافندی ویژه‌ای در این منطقه به مورد اجرا گذاشته بود؛ نحوه آرایش نیروهای دشمن با توجه به موقعیت زمین، به صورت مثلثی فرضی بود، مثلثی که ضلع شرقی آن، به طول حدود 100 کیلومتر در امتداد رودخانه کارون از خرمشهر تا آبادی ملیحان، واقع در 20 کیلومتری جنوب غربی اهواز قرار داشت؛ ضلع شمالی آن حدود 60 کیلومتر از ملیحان در امتداد کرانه جنوبی رودخانه کرخه کور، هویزه، رودخانه نیسان تا هورالعظیم کشیده شده بود و ضلع بزرگ این مثلث نیز، خط مرزی دو کشور؛ از محل تلاقی رودخانه نیسان با هورالعظیم تا پاسگاه ژاندارمری «حدود» در کرانه نهر خین، به طول 150 کیلومتر بود‌.

تدبیر پدافندی دشمن در ضلع شمالی مثلث که شامل شرق هورالعظیم، ساحل رودخانه‌های نیسان و کرخه و ادامه خط دفاعی در حوالی آبادی ملیحان و به طرف جنوب تا پادگان حمید می شد، چنین بود: ایجاد استحکامات فشرده، بهره برداری از موانع هورالعظیم و مناطق آب گرفتگی، تهیه قدرت آتش متراکم و انبوه و پیش‌بینی احتیاط‌های قوی برای انهدام رخنه‌های احتمالی؛ با استقرار دست کم دو لشکر تقویت شده 5 مکانیزه و 6 زرهی در دشت جفیر.

اساسا‌ تدبیر پدافندی دشمن در این منطقه مبتنی بر این باور بود که سمت اصلی تهاجم نیروهای ایرانی از جاده اهواز - خرمشهر خواهد بود، زیرا - برپایه روش‌های کلاسیک - وجود این جاده به عنوان عقبه مطمئن، بهترین راه کار شناخته می‌شد. بنابراین، دشمن علاوه بر استقرار دو لشکر تقویت شده 5 مکانیزه و 6 زرهی، در دشت جفیر واقع در منطقه جنوب غربی اهواز و جاده استراتژیک اهواز به خرمشهر، استحکامات و مواضع بسیاری را با بهره برداری از موانع طبیعی ایجاد کرده بود.

باید به این واقعیت مهم اشاره کرد که تدبیر پدافندی فرماندهی ارتش عراق در ضلع شرقی منطقه، در امتداد رودخانه کارون - با توجه به ناآگاهی دشمن از سمت اصلی تک نیروهای خودی - بسیار ضعیف بود و تنها در برخی از نقاط، مواضعی را به وجود آورده و با اتکا به یگان های سبک تامینی و پوششی، به احتیاط های متحرک و غیرمتحرک بسنده کرده بود.

لشکر 3 زرهی سپاه سوم ارتش عراق با استقرار در سه محل جداگانه در غرب جاده اهواز - خرمشهر، وظیفه دفاع را به عهده داشت.

فاصله نیروهای تامینی و پوششی دشمن از ساحل غربی رودخانه کارون سبب شد که نیروهای خودی با تدبیر عملیات عبور از رودخانه، نیروهای دشمن را غافل گیر کنند.   

در ضلع جنوبی (منطقه خرمشهر) دشمن با نیرویی به استعداد 17 گردان در دو سمت شرقی و شمالی شهر اشغالی خرمشهر آرایش گرفته بود تا هرگونه عملیات عبور از رودخانه در تک جبهه‌ای به داخل خرمشهر و یا ورود به این شهر از سمت شمال را مهار کند. ایجاد استحکامات در خرمشهر با تخریب ساختمان ها برای جلوگیری از فراهم شدن زمینه مناسب جهت وقوع جنگ شهری و نبرد تن به تن، بخش دیگری از تلاش دشمن به منظور حفظ خرمشهر بود.

استعداد سپاه سوم ارتش عراق در این منطقه تا پیش از آغاز عملیات الی بیت المقدس چنین بود:

-لشکر 6 زرهی از جنوب رودخانه کرخه تا شهر اشغالی هویزه

- لشکر 5 مکانیزه از غرب اهواز تا روستای سید عبود

- لشکر 11 پیاده از سید عبود تا خرمشهر (تیپ های 22، 48 و 44 از لشکر 11 پیاده، و نیز تیپ 33 نیرو مخصوص مامور حفاظت از خرمشهر بودند.(

-لشکر 3 زرهی در شمال خرمشهر

-تیپ مستقل 10 زرهی، یگان در احتیاط نزدیک سپاه سوم، در شرق بصره مستقر .

نتایج عملیات

عملیات بیت‌المقدس موجب شد تا كشورهای عرب منطقه به تقویت مالی و نظامی عراق مبادرت ورزند. بازتاب عملیات بیت‌المقدس در رسانه‌های بیگانه در جریان آزادسازی خرمشهر  و مراحل مختلف عملیات سخنان ضد و نقیضی از خبرپراكنی استكبار برای تضعیف روحیه مردم ایران به كار گرفته شد كه فتح‌ خرمشهر خط بطلان بر تمام این توطئه‌ها كشید.

مناطق و تأسیسات آزادشده

آزادشدن شهر بندری خرمشهر، شهر هویزه و پادگان حمید

جاده مهم و تداركاتی اهواز- خرمشهر- كرخه نور

جاده سوسنگرد- هویزه

خارج شدن بخش وسیعی از جنوب میهن اسلامی از زیر آتش دشمن

تصرف و تأمین هشت پاسگاه مرزی

تجهیزات منهدم شده دشمن

285 دستگاه تانك و نفربر

500 دستگاه خودرو

ده‌ها قبضه توپ سبك و سنگین

مقدار زیادی از انواع تیربار و سلاح‌های سبك و سنگین

دهها انبار مهمات

40 فروند هواپیما

دو فروند هلی‌كوپتر

چندین دستگاه لودر و ماشین‌آلات مهندسی

غنایم

105دستگاه تانك و نفربر

دهها انبار مهمات

95000عدد انواع مین

صدها دستگاه خودرو سبك و سنگین

30 دستگاه جیپ حامل توپ106 میلیمتری

تعداد زیادی لودر وبولدوزر و ماشین‌آلات مهندسی

18 قبضه توپ 130 میلیمتری

هزاران قبضه سلاح انفرادی

 

شنبه 2/3/1388 - 10:38
دانستنی های علمی
حفظ ارزش‌های دوران دفاع مقدس و باگرامیداشت یاد و خاطره امام بزرگوار و سایر شهیدان و ایثارگران هشت سال دفاع مقدس بویژه بسیجیان عزیز و ارتشیان سلحشور و همراه مردم ایران اسلامی كه همچنان درراه تحقق اهداف بلند انقلاب اسلامی از پای نخواهند نشست و برای حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی وحفظ امنیت مردم و كشور عزیز ایران از هیچ كوششی فروگذار نخواهد كرد و چون صاعقه بر سر بدخواهان نظام اسلامی فرود خواهند آمد...




فتح خرمشهر؛ نقطه عطفی در تاریخ جهان..
فتح خرمشهر نقطه عطفی در تاریخ جهان معاصر است كه تحقق آن با هیچ كدام از معیارهای نظامی و فرمول‌های شناخته شده جنگی قابل محاسبه نیست.



امروز ملت ایران و سایر ملت‌های مسلمان و دیگر ملت‌ مظلوم جهان با عبرت از وقایع هشت سال دفاع مقدس بویژه فتح غرور آفرین و استثنایی خرمشهر، یك تجربه ممتازی را در پیش روی خود دارند كه این تجربه بی‌نظیر معیاری است كه بواسطه آن می‌تواند تمامی انگیزه‌ها و اهداف استكبار جهانی را باز شناخت ودریافت كه آنها نسبت به سرنوشت حیات بشریت چگونه نگاه می‌كند و در پس منافع سلطه‌طلبانه آنها چه هیولای مخوفی نهفته است و جان انسان‌ها در پیش نظام سلطه چه ارزشی دارد؟ و چگونه می‌توان با این غول درنده كه به غیر از منافع استثمارگرانه خود به چیز دیگری نمی‌اندیشد مقابله كرد؟


اكنون ملت ایران با نگاه به وقایع گذشته خود به یك تصمیم تاریخی دست یافته است كه تنها راه رهایی از سلطه استكبار، پایداری و مقاومت و خودباوری برای رسیدن به پیشرفت و توسعه پایدار در همه عرصه‌های امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است كه امروز نشانه‌های این تصمیم بزرگ درحال شكوفایی است و گذشت زمان آثار پی‌درپی این پیروزی را كه ریشه در پیروزی خرمشهر دارد در تابلو تمام نمای ایران اسلامی به نمایش خواهد گذاشت.





__________________
می توان
از میان فاصله ها را برداشت
دل من با دل تو
هر دو بیزار از این فاصله هاست
شنبه 2/3/1388 - 10:29
دانستنی های علمی

پیشگفتار
على (ع) فریادى در سكوت زمان ،
و نهج البلاغه شفاى دل ها و روح زندگى است ،
كـتـابـى كـه مـوجـد تـاءمـل هـاى عـمـیـق و شـورانـگـیـز آدمـى ، و نـقـطـه وصل انسان باخداست .
نـهـج البـلاغه ، طلوع مهربانى و زلال جادویى عمیقترین رازهاى رشد و تربیت ، و چشمه جوشان حكمت و سیاست است .
و عـلى (ع ) بـر بـلنـداى جـبـل النـور، از حـراى نهج البلاغه ، پیام آور اسرار حیات است ، و پژواك صداى رسایش در سینه ساكت كوهستانهاى دور، انفجار نور.
او مؤ ذن بلند آوازه معبد ایمان ، و بشارت آرامش توحید است .و ما با همه توان به چنین روحى نزدیك مى شویم و نزدیكتر...
تـا دورنـمـایـى از تـصـویـرهـا و مـعـنى ها را با امواج احساسمان دریابیم ، و به نیروى پـارسـایـى در خود حلول دهیم و آنك ، نم نم بارانها، و ریزش نهرها، و هیاهوى آبشارها و معراج قلب سلیم ...و تولدى دیگر...
كتاب دوم از ترجمه نهج البلاغه بر گردان خطبه قاصعه (كه در نسخه مصحح بنیاد به شماره 234است ) میباشد كه اینك پیش رو دارید،
شـیوه بر اینست كه محتواى كلام بلند امام (ع )، تا آنجا كه مقدور است با بیانى ملموس و امـروزیـن به نسل حاضر عرضه گردد، امید آنكه توانسته باشیم موجى از امواج بیكران دریـاى عـلوم عـلوى را بـه جـان شـیـفـتـگـان آنـحـضـرت منتقل كنیم .
از پـروردگـار مـنـان مـسـئلت داریـم كـه عـنـایـت بـر مـا نـازل فـرمـایـد تا با خامه یى به شیوایى و زیبایى عطر شقایق ، و رسایى پیام لاله هاى سرخ فام ، ترجمه دیگر خطبه ها را به دوستداران فرهنگ علوى تقدیم داریم .

انه سمیع مجیب
گروه ترجمه نهج البلاغه
تهران - اسفند ماه 1369


نام خطبه
و مـن خـطـبة له ع و من الناس من یسمى هذه الخطبه بالقاصعة و هی تتضمن ذم إبلیس لعنه اللّه ، عـلى اسـتـكـبـاره و تـركـه السـجـود لادم عـلیـه السـلام ، و أنـه أول من أظهر العصبیة و تبع الحمیة ، و تحذیر الناس من سلوك طریقته .
از خـطـبـه هـاى آن گرامى - بر او درود - خطبه یى است كه قاصعه (1) نامیده میشود و نكوهش ابلیس - نفرین خدا بر او - را در بر دارد، به جهت خود بزرگ بینى وى و وانهادن سجده بر آدم - درود خدا بر او - كه طى آن خطبه ، حضرت (ع ) مردم را از پیمودن راه ابـلیـس بـر حـذر مـى دارد، زیـرا هـمـانـا وى نخستین كسى است كه تعصب نشان داد و از غیرت بیجا پیروى كرد.

شریف رضى


آغاز خطبه
1- الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْكِبْرِیَاءَ وَ اخْتَارَهُمَا لِنَفْسِهِ دُونَ خَلْقِهِ وَ جَعَلَهُمَا حِمًى وَ حَرَماً عَلَى غَیْرِهِ وَ اصْطَفَاهُمَا لِجَلَالِهِ وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَى مَنْ نَازَعَهُ فِیهِمَا مِنْ عِبَادِهِ
سپاس ویژه خداست ، آنكه عزت و ستردگى را در پوشیده و آن هر دو را براى خویش و نه آفریدگانش برگزیده و قرقگاه و حریمى مخصوص خود قرار داده و آسـتانه جلال و شكوهش ساخته است (2) و بر هر بنده یى كه در این دو خصلت با وى بستیزد نفرین نهاده است .

انسان ، موجود برتر
2- ثـُمَّ اخْتَبَرَ بِذَلِكَ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِینَ لِیَمِیزَ الْمُتَوَاضِعِینَ مِنْهُمْ مِنَ الْمُسْتَكْبِرِینَ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ هُوَ الْعَالِمُ بِمُضْمَرَاتِ الْقُلُوبِ وَ مَحْجُوبَاتِ الْغُیُوبِ إِنِّی خ الِقٌ بَشَراً مـِنْ طـِیـنٍ فـَإِذ ا سـَوَّیـْتـُهُ وَ نـَفـَخـْتُ فـِیـهِ مـِنْ رُوحـِی فـَقـَعـُوا لَهُ س اجـِدِیـنَ فـَسـَجـَدَ الْمَل ائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلّا إِبْلِیسَ
آنـگـاه بـه همین كبریاء، فرشتگان مقرب خویش را آزمود تا فروتنان از مستكبران شناخته شـونـد، پـس خـداى - پـاكـیزه باد نام وى - در حالیكه داناى پنهانى دلها و فروپوشیده غیبتهاست فرمود: من انسانى از خاك مى آفرینم و چون او را موزون و بهنجار ساختم و در او از روح خود دمیدم ،
همه بر او سجده برید. آنگاه فرشتگان ، او را سجده بردند مگر ابلیس (3)

گاه آزمون
3 - اعـْتـَرَضَتْهُ الْحَمِیَّةُ فَافْتَخَرَ عَلَى آدَمَ بِخَلْقِهِ وَ تَعَصَّبَ عَلَیْهِ لِأَصْلِهِ فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمـَامُ الْمـُتـَعـَصِّبـِیـنَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِینَ الَّذِی وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِیَّةِ وَ نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِیَّةِ وَ ادَّرَعَ لِبَاسَ التَّعَزُّزِ وَ خَلَعَ قِنَاعَ التَّذَلُّلِ
نـخـوت ، گـریـبـان او را گـرفـت و بـه خـلقـت خـویـش بـر آدم بالید و به خاطر طینت و اصـل خـود بـر او تعصب ورزید، پس دشمن خدا - شیطان - پیشواى متعصبان و پیشاهنگ خود بـزرگ بـینان است ، همانكه بنیاد تعصب را بر نهاد و با خدا در رداى بزرگمنشى ، به ستیزه پرداخت و تنپوش تكبر را پوشیده و رویوش فروتنى را از تن به در آورد.

عقوبت سخت خود بزرگ بنیان
4 - أَ لَا تـَرَوْنَ كـَیـْفَ صـَغَّرَهُ اللَّهُ بـِتـَكـَبُّرِهِ وَ وَضـَعـَهُ بِتَرَفُّعِهِ فَجَعَلَهُ فِی الدُّنْیَا مَدْحُوراً وَ أَعَدَّ لَهُ فِی الْآخِرَةِ سَعِیراً
آیا نمى بینید چگونه خداوند او را به خاطر خود بزرگ بینى و برترى جویى ، كوچك و فرودست گردانیده و در این جهان رانده و مطرود ساخت و براى وى در آن جهان زبانه آتش فراهم كرد.

ارزش انسان ، در انتخاب اوست
5 - وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یـَخْلُقَ آدَمَ مِنْ نُورٍ یَخْطَفُ الْأَبْصَارَ ضِیَاؤُهُ وَ یَبْهَرُ الْعُقُولَ رُوَاؤُهُ وَ طـِیـبٍ یـَأْخـُذُ الْأَنـْفـَاسَ عـَرْفـُهُ لَفـَعَلَ وَ لَوْ فَعَلَ لَظَلَّتْ لَهُ الْأَعْنَاقُ خَاضِعَةً وَ لَخَفَّتِ الْبَلْوَى فِیهِ عَلَى الْمَلَائِكَةِ
و اگر خدا اراده مى فرمود كه آدم را از نورى بیافریند كه تلالو آن چشمها را خیره سازد و زیباى آن بر خردها چیره گردد، و شمیم آن نفسها را معطر گرداند، چنین مى كرد. و اگر چـنـیـن مـى كـرد با فروتنى گردن مى نهادند و نیز این آزمون براى فرشتگان آسان مى شد.

آزمون الهى ، مدرسه تربیت
6 - وَ لَكـِنَّ اللَّهَ سـُبـْحـَانـَهُ یـَبـْتـَلِی خـَلْقـَهُ بـِبـَعـْضِ مـَا یـَجـْهـَلُونَ أَصـْلَهُ تـَمـْیِیزاً بِالِاخْتِبَارِ لَهُمْ وَ نَفْیاً لِلِاسْتِكْبَارِ عَنْهُمْ وَ إِبْعَاداً لِلْخُیَلَاءِ مِنْهُمْ
اما خداوند - منزه باد نام وى - بندگان خود را با برخى امور كه ریشه آنرا نمى دانند مى آزمـایـد تـا آنان را از هم متمایز سازد و استكبار را از آنان بردارد و خودپسندى را از آنان دور كند.

تكبر، آتشى در خرمن اعمال
7 - فـَاعـْتـَبِرُوا بِمَا كَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ وَ كَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا یُدْرَى أَ مِنْ سِنِی الدُّنْیَا أَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَةِ عَنْ كِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ
پس ، پند گیرید از آنچه خداوند با اهریمن كرد: كردارهاى دراز دامن و تلاشهاى پیگیر او را بـیـهـوده ساخت - در حالیكه او شش هزار سال خداى را پرستیده بود، آن هم دانسته نیست كه از سالهاى دنیاست یا آخرت - تنها به خاطر یك لحظه خود بزرگ بینى و تكبر.

گناه شیطان ، گناه انسان
8 - فـَمـَنْ ذَا بـَعـْدَ إِبـْلِیـسَ یَسْلَمُ عَلَى اللَّهِ بِمِثْلِ مَعْصِیَتِهِ كَلَّا مَا كَانَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِیُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِأَمْرٍ أَخْرَجَ بِهِ مِنْهَا مَلَكاً
پـس ، چه كسى بعد از شیطان - با گناهى همانند گناه او - از عذاب حق سالم تواند ماند؟ هرگز خداوند - منزه است نام وى - بشرى را با وجود انجام گناهى كه فرشته یى را به خاطر آن از بهشت راند، بدان وارد نسازد.

قانون براى همه
9 - إِنَّ حُكْمَهُ فِی أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَاحِدٌ وَ مَا بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ هَوَادَةٌ فِی إِبَاحَةِ حِمًى حَرَّمَهُ عَلَى الْعَالَمِینَ
فـرمان وى در مورد آسمانیان و زمینیان یكسان است و خداى به هیچكس از آفریدگانش ورود به منطقه ممنوعه و حرام را رخصت نداده است .

انتقام شیطان از انسان
10 - فـَاحـْذَرُوا عـِبـَادَ اللَّهِ عـَدُوَّ اللَّهِ أَنْ یـُعـْدِیـَكـُمْ بـِدَائِهِ وَ أَنْ یَسْتَفِزَّكُمْ بِنِدَائِهِ وَ أَنْ یـُجـْلِبَ عـَلَیـْكـُمْ بـِخـَیـْلِهِ وَ رَجـِلِهِ فـَلَعَمْرِی لَقَدْ فَوَّقَ لَكُمْ سَهْمَ الْوَعِیدِ وَ أَغْرَقَ إِلَیْكُمْ بـِالنَّزْعِ الشَّدِیـدِ وَ رَمـَاكـُمْ مـِنْ مـَكـَانٍ قـَرِیبٍ فَقَالَ رَبِّ بِم ا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ
پـس اى بندگان خدا! از دشمن خدا بهراسید كه شمایان را به درد خود مبتلا كند و با اغوا و فـراخـوانـدنـش ، شـما را به هلاكت رساند و با سواره نظام و پیادگان خویش بر شما بتازد، سوگند به جانم كه او تیر هلاك و شر بر كمان نهاده و چله آن را به نهایت كشیده و از جایگاهى نزدیك و دقیق شما را هدف قرار داده است و همو گفته است : پروردگار من ! بـه خـاطـر آنـكـه مرا اغوا كردى ،(4) بى گمان كردار ناپسند بندگانت را كه روى زمین هستند در نظرشان مى آرایم و حتما همگان را گمراه خواهم ساخت .

نخوت پیشگان ، یاران و همكاران شیطانند
11 - قـَذْفـاً بـِغـَیـْبٍ بـَعـِیـدٍ وَ رَجـْماً بِظَنٍّ غَیْرِ مُصِیبٍ صَدَّقَهُ بِهِ أَبْنَاءُ الْحَمِیَّةِ وَ إِخْوَانُ الْعـَصـَبـِیَّةِ وَ فـُرْسـَانُ الْكـِبـْرِ نهج البلاغة ص : 288وَ الْجَاهِلِیَّةِ حَتَّى إِذَا انْقَادَتْ لَهُ الْجـَامـِحـَةُ مـِنـْكـُمْ وَ اسـْتَحْكَمَتِ الطَّمَاعِیَّةُ مِنْهُ فِیكُمْ فَنَجَمَتِ الْحَالُ مِنَ السِّرِّ الْخَفِیِّ إِلَى الْأَمْرِ الْجَلِیِّ اسْتَفْحَلَ سُلْطَانُهُ عَلَیْكُمْ وَ دَلَفَ بِجُنُودِهِ نَحْوَكُمْ
این سخن گر چه تیر افكندن به نا پیداى دور و سنگ اندازى براساس گمان بى هدف و اشـتـبـاه اسـت ، امـا گـروه نخوت پیشگان و دسته متعصبان و سواركاران میدان خود بینى و نـادانـى آنـرا لبـاس تـحـقـق پـوشـاندند، بطوریكه گردنكشان شما به فرمان شیطان گـردن نـهـاده و طـمع او براى گمراه كردن شما پا گرفته و راز پوشیده به رسوایى آشـكـار رخ نـمـوده و چـیرگى او بر شما عظیم گردیده و آرام آرام با همه سپاه خویش به سوى شما راه افتاده است .

دامچاله هاى خوارى در انتظار گناهكاران
12 - فـَأَقـْحَمُوكُمْ وَلَجَاتِ الذُّلِّ وَ أَحَلُّوكُمْ وَرَطَاتِ الْقَتْلِ وَ أَوْطَئُوكُمْ إِثْخَانَ الْجِرَاحَةِ طَعْناً فـِی عـُیـُونِكُمْ وَ حَزّاً فِی حُلُوقِكُمْ وَ دَقّاً لِمَنَاخِرِكُمْ وَ قَصْداً لِمَقَاتِلِكُمْ وَ سَوْقاً بِخَزَائِمِ الْقَهْرِ إِلَى النَّارِ الْمُعَدَّةِ لَكُمْ
پـس لشـگـریـان شـیطان ، شما را در دامچاله هاى خوارى و گردابهاى هلاكت در افكندند و پـایـمال زخمهاى جانكاهتان كردند، تا در چشمتان سر نیزه گناه بر كوبند و در گلویتان فـریـاد حـق را بـخـشـكـانـنـد و بـیـنـى تـان را خـرد كـنـنـد و در نـهـایـت قـصـد قـتـل و نـابـودى شـمـا نـمـایـنـد و سـرانـجـام ، بـا ذلت قـهـرآمـیـز بـه سـوى دوزخى كه محصول عملكردتان است رانده شوید.

بسیج علیه شیطان
13 - فـَأَصـْبـَحَ أَعْظَمَ فِی دِینِكُمْ حَرْجاً وَ أَوْرَى فِی دُنْیَاكُمْ قَدْحاً مِنَ الَّذِینَ أَصْبَحْتُمْ لَهُمْ مُنَاصِبِینَ وَ عَلَیْهِمْ مُتَأَلِّبِینَ فَاجْعَلُوا عَلَیْهِ حَدَّكُمْ وَ لَهُ جِدَّكُمْ
بـدیـن تـرتـیب ، شیطان در ضربه زدن به دینتان بزرگتر و در انگیزش دنیا پرستى تـان آتـش افـروزتـر از كـسانى شد كه شما علیه آنان قیام كرده و بر ضدشان همراه و هماهنگ گردیده اند. پس همه یارایى و توانائیتان را علیه شیطان بكار گیرید.

نخجیر گاه شیطان
14 - فـَلَعـَمـْرُ اللَّهِ لَقـَدْ فَخَرَ عَلَى أَصْلِكُمْ وَ وَقَعَ فِی حَسَبِكُمْ وَ دَفَعَ فِی نَسَبِكُمْ وَ أَجْلَبَ بِخَیْلِهِ عَلَیْكُمْ وَ قَصَدَ بِرَجِلِهِ سَبِیلَكُمْ یَقْتَنِصُونَكُمْ بِكُلِّ مَكَانٍ وَ یَضْرِبُونَ مِنْكُمْ كُلَّ بَنَانٍ لَا تَمْتَنِعُونَ بِحِیلَةٍ وَ لَا تَدْفَعُونَ بِعَزِیمَةٍ فِی حَوْمَةِ ذُلٍّ وَ حَلْقَةِ ضِیقٍ وَ عَرْصَةِ مَوْتٍ وَ جَوْلَةِ بَلَاءٍ
بـه خـدا سـوگـنـد، شیطان به اصل شما كه از خاك است و پدرتان آدم (ع ) از آن آفریده شـد فخر فروخت و شرافت شما را ناچیز انگاشت و بر تبارتان بر تاخت و سواره نظام خود را بر ضد شما بر انگیخت و با پیادگان ، سر راهتان را گرفت ، آنك او در هر كوى و بـرزن ، شـمـا را بـه نـخـجیر مى كشد و تمام توانتان را مى گیرد و قدرت رویارویى شـمـا را در هم مى شكند، تا شمایان نتوانید با هیچ نیرنگى از دام او بگریزید و با مشت پـولادین اراده بر فرق او بر كوبید، چرا كه در چنبر خفت و خوارى و تنگناى تنگ نظرى و در كوران سختى و بلا در افتاده اید.

كینه توزى و عصبیت ، موجب تیرگى دلهاست
15 - فَأَطْفِئُوا مَا كَمَنَ فِی قُلُوبِكُمْ مِنْ نِیرَانِ الْعَصَبِیَّةِ وَ أَحْقَادِ الْجَاهِلِیَّةِ فَإِنَّمَا تِلْكَ الْحَمِیَّةُ تَكُونُ فِی الْمُسْلِمِ مِنْ خَطَرَاتِ الشَّیْطَانِ وَ نَخَوَاتِهِ وَ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ
پـس ، بـیایید و آتش عصبیت و كینه هاى جاهلى را كه در دلهاتان نهفته است خاموش كنید كه بـى تـردیـد، این ننگ و عار براى مسلمان از خطرهاى شیطان و خودستایى ها و تباهى ها و وسـوسـه هـاى اوسـت . بـر آن شـویـد كـه فـروتـنى را چون افسرى بر سر نهید و خود پـسـندى را در زیر گامهایتان پایمال كنید و خوار شمارید و قلاده تكبر را و خود برتر بینى را از گردن بر كنید

فروتنى ، سپاه مسلح
16 - وَ اعـْتـَمـِدُوا وَضـْعَ التَّذَلُّلِ عـَلَى رُءُوسـِكـُمْ وَ إِلْقـَاءَ التَّعـَزُّزِ تَحْتَ أَقْدَامِكُمْ وَ خَلْعَ التَّكَبُّرِ مِنْ أَعْنَاقِكُمْ وَ اتَّخِذُوا التَّوَاضُعَ مَسْلَحَةً بَیْنَكُمْ وَ بَیْنَ عَدُوِّكُمْ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ فَإِنَّ لَهُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ جُنُوداً وَ أَعْوَاناً وَ رَجِلًا وَ فُرْسَاناً
در ستیز با دشمنتان شیطان و لشگریانش فروتنى را، سپاه مسلح خود گیرید. زیرا شیطان از هر گروه ، سربازان و یاران و سواره نظام و پیادگانى دارد.

متكبر، برتر نیست ، خود بزرگ بین است
17 - وَ لَا تـَكـُونُوا كَالْمُتَكَبِّرِ عَلَى ابْنِ أُمِّهِ مِنْ غَیْرِ مَا فَضْلٍ جَعَلَهُ اللَّهُ فِیهِ سِوَى مَا أَلْحـَقـَتِ الْعـَظَمَةُ بِنَفْسِهِ مِنْ عَدَاوَةِ الْحَسَدِ وَ قَدَحَتِ الْحَمِیَّةُ فِی قَلْبِهِ مِنْ نَارِ الْغَضَبِ وَ نـَفـَخَ الشَّیـْطـَانُ فـِی أَنـْفـِهِ مـِنْ رِیحِ الْكِبْرِ الَّذِی أَعْقَبَهُ اللَّهُ بِهِ النَّدَامَةَ وَ أَلْزَمَهُ آثَامَ الْقَاتِلِینَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ
و چـون قـابـیـل نـباشید كه بر فرزند مادر خویش سركشى كرد، بى آنكه خدا در وى هیچ بـرتـرى نـهـاده بـاشـد مـگـر هـمـان بـزرگ بـیـنـى نـاشـى از حـسـادت و دشـمـنـى حـاصـل از آن و فـروزش آتـش خـشـم بـر خـاسـتـه از تـعصب در قلب او و دمیدن باد نخوت شـیـطانى در بینى اش ، آنچنانكه خداوند او را به پشیمانى ، كیفر داد و سنگینى گناهان همه قاتلان تاریخ را تا قیامت بر
گرده او نهاد.

تباهى زمین ، محصول ستیز با خدا و مومنان
18 - أَلَا وَ قـَدْ أَمـْعَنْتُمْ فِی الْبَغْیِ وَ أَفْسَدْتُمْ فِی الْأَرْضِ مُصَارَحَةً لِلَّهِ بِالْمُنَاصَبَةِ وَ مُبَارَزَةً لِلْمُؤْمِنِینَ بِالْمُحَارَبَةِ
هـان !بـدانـیـد كـه نـافرمانى و ستمگرى را به نهایت رساندید و زمین را در اثر دشمنى آشكار با خدا و ستیز با مومنان به تباهى كشانده اید.

تعصب ، گذرگاه نفوذ شیطان
19 - فـَاللَّهَ اللَّهَ فـِی كـِبـْرِ الْحـَمـِیَّةِ وَ فَخْرِ الْجَاهِلِیَّةِ فَإِنَّهُ مَلَاقِحُ الشَّنَئَانِ وَ مَنَافِخُ الشَّیـْطـَانِ الَّتـِی خـَدَعَ بـِهَا الْأُمَمَ الْمَاضِیَةَ وَ الْقُرُونَ الْخَالِیَةَ حَتَّى أَعْنَقُوا فِی حَنَادِسِ جـَهـَالَتـِهِ وَ مـَهـَاوِی ضـَلَالَتِهِ ذُلُلًا عَنْ سِیَاقِهِ سُلُساً فِی قِیَادِهِ أَمْراً تَشَابَهَتِ الْقُلُوبُ فِیهِ وَ تَتَابَعَتِ الْقُرُونُ عَلَیْهِ وَ كِبْراً تَضَایَقَتِ الصُّدُورُ بِهِ
پـس ، از خـدا بـهراسید، از خدا بهراسید در مورد نخوت ، تعصب و فخر فروشى جاهلى ، زیـرا نـخـوت رویـشـگـاه بـذر دشـمـنـى ها و راه نفوذ شیطان است كه وى با همان ، امت هاى گـذشـتـه و پـیـشـیـنیان را فریفت ، بگونه یى كه در ظلمات نادانى و دامهاى گمراهى او فرو رفتند، در حالى كه چون مى راندشان رام و چون مى كشیدشان آرام بـودنـد. وه ! كـه این حمیت جاهلى و بلاى كبر و خود بزرگى بینى كه سینه ها راسخت در فـشـار و تـنـگـنـا قـرار داده اسـت ، چه ویرانگر و شكننده است و افسوس كه همه دلها به یكسان گرفتار آنند و در همه عصرها و نسلها جارى بوده است .

بترسید از اطاعت گردنكشان فرومایه
20 - أَلَا فـَالْحـَذَرَ الْحـَذَرَ مـِنْ طـَاعـَةِ سـَادَاتـِكُمْ وَ كُبَرَائِكُمْ الَّذِینَ تَكَبَّرُوا عَنْ حَسَبِهِمْ وَ تـَرَفَّعـُوا فـَوْقَ نـَسـَبـِهـِمْ وَ أَلْقَوُا الْهَجِینَةَ عَلَى رَبِّهِمْ وَ جَاحَدُوا اللَّهَ عَلَى مَا صَنَعَ بِهِمْ مـُكـَابـَرَةً لِقـَضـَائِهِ وَ مـُغـَالَبـَةً لِآلَائِهِ فـَإِنَّهـُمْ قـَوَاعـِدُ أَسـَاسِ الْعـَصَبِیَّةِ وَ دَعَائِمُ أَرْكَانِ الْفِتْنَةِ وَ سُیُوفُ اعْتِزَاءِ الْجَاهِلِیَّةِ
هـان !آگـاه بـاشید و بپرهیزید، بپرهیزید از فرمانبرى مهتران و بزرگان متكبر كه به حسب خود نازیدند و بر پلكان تبار خویش فراز آمدند و زشتى ها و پلشتى ها را بـه پـروردگـارشـان نـسـبـت دادنـد و آنچه خداوند بدانان از سر لطف بخشیده بود انكار كردند، انكارى آگاهانه و از سرستیز با قضاء الهى و چیرگى بر نعمتهاى وى ،(5) زیـرا ایـنـان پـایـه هاى تعصب و ستونهاى اصلى فتنه و شمشیرهاى آهیخته از پیوندهاى جاهلى هستند.

ناسپاسى به بخششها
21 - فـَاتَّقـُوا اللَّهَ وَ لَا تَكُونُوا لِنِعَمِهِ عَلَیْكُمْ أَضْدَاداً وَ لَا لِفَضْلِهِ عِنْدَكُمْ حُسَّاداً وَ لَا تـُطـِیـعـُوا الْأَدْعـِیـَاءَ الَّذِیـنَ شـَرِبـْتُمْ بِصَفْوِكُمْ كَدَرَهُمْ وَ خَلَطْتُمْ بِصِحَّتِكُمْ مَرَضَهُمْ وَ أَدْخَلْتُمْ فِی حَقِّكُمْ بَاطِلَهُمْ
پس ، از خدا پروا كنید و در برابر نعمتهایى كه به شما عنایت فرموده ناسپاسى مكنید و نـسـبـت بـه احـسـان الهـى كـه بـه شـمـا ارزانـى فـرمـوده رشـك نـبـریـد و مـوجـبـات زوال آن را فراهم نسازید و از نابكاران بى ریشه ، فرمانبردارى نكنید، همانا كه آب پـاك و زلال خـود را وانـهـاده و گـنـداب تیره آنان را نوشیده اید و بیمارى آنان را با سلامت خویش در هم آمیخته اید و باطل آنها را به حق خود راه داده اید.

گمراهان ، مركب شیطانند
22 - وَ هـُمْ أَسـَاسُ الْفـُسـُوقِ وَ أَحـْلَاسُ الْعـُقُوقِ اتَّخَذَهُمْ إِبْلِیسُ مَطَایَا ضَلَالٍ وَ جُنْداً بِهِمْ یـَصـُولُ عـَلَى النَّاسِ وَ تـَرَاجِمَةً یَنْطِقُ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ اسْتِرَاقاً لِعُقُولِكُمْ وَ دُخُولًا فِی عُیُونِكُمْ وَ نَفْثاً فِی أَسْمَاعِكُمْ فَجَعَلَكُمْ مَرْمَى نَبْلِهِ وَ مَوْطِئَ قَدَمِهِ وَ مَأْخَذَ یَدِهِ
و ایـنـان ، بـنیادهاى فسق و خروج از اطاعت خداوند و ملازمان و همپیمانان عصیان اند، شیطان بـر آنـان در جـاده گـمـراهـى سـوار گردیده و از ایشان لشگریانى فراهم آورده كه به پـشـتـیـبـانـى آن بـر مـردم مى تازد و از زبان آنان سخن مى گوید، تا بتواند عقلتان را بـدزدد و در چـشـم شـمـا بـنـشـیـنـد و در گـوشتان بدمد و در نتیجه ، هدف تیرهاى او قرار گیرید و جاى پا و دستاویز وى گردید.

هان ! (اى دل عبرت گیر)
23 - فَاعْتَبِرُوا بِمَا أَصَابَ الْأُمَمَ الْمُسْتَكْبِرِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنْ بَأْسِ اللَّهِ وَ صَوْلَاتِهِ وَ وَقَائِعِهِ وَ مَثُلَاتِهِ
اكـنـون از سـرگـذشـت امـتـهـاى مـسـتكبر پیشین بخود آیید: از سخت گیرى و خشم الهى ، از سطوت و هیبت وى ، از كیفر و عذاب او.

به خدا پناه آرید از نخوت
24 - وَ اتَّعِظُوا بِمَثَاوِی خُدُودِهِمْ وَ مَصَارِعِ جُنُوبِهِمْ وَ اسْتَعِیذُوا بِاللَّهِ مِنْ لَوَاقِحِ الْكِبْرِ كَمَا تَسْتَعِیذُونَهُ مِنْ طَوَارِقِ الدَّهْرِ
از آرامـگـاه صـورتها و پهلوهایشان عبرت گیرید و از آنچه نخوت را بارور كند به خدا پناه مى بریم .

پیامبران الهى ، پیشاهنگ فروتنان
25 - فـَلَوْ رَخَّصَ اللَّهُ فـِی الْكـِبـْرِ لِأَحـَدٍ مـِنْ عـِبـَادِهِ لَرَخَّصَ فـِیهِ لِخَاصَّةِ أَنْبِیَائِهِ وَ أَوْلِیـَائِهِ وَ لَكـِنَّهُ سـُبـْحـَانـَهُ كـَرَّهَ إِلَیـْهـِمُ التَّكـَابُرَ وَ رَضِیَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ وَ عَفَّرُوا فِی التُّرَابِ وُجُوهَهُمْ وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِینَ
و اگـر تـكـبـر، در آستان ربوبى مجاز بود پیامبران و اولیاء ویژه او در این اجازت مقدم بودند، اما خداوند سبحان نه تكبر را، كه فروتنى را بر آنان پسندید و دانست كه آنان خـاكـسـار درگـاه الهـى شـده و گـونـه هاى خویش به رسم عبودیت و تواضع ، محرم زمین سـاخـتـه ، و چـهـره هـاى خود را عاشقانه بر خاك ساییدند و در برابر مومنان به نهایت ، فروتنى و مهربانى كردند.

پیامبران نیز در بوته آزمایش
26 - وَ كـَانـُوا قـَوْماً مُسْتَضْعَفِینَ قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللَّهُ بِالْمَخْمَصَةِ وَ ابْتَلَاهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ وَ امـْتـَحـَنـَهـُمْ بـِالْمَخَاوِفِ وَ مَخَضَهُمْ بِالْمَكَارِهِ فَلَا تَعْتَبِرُوا الرِّضَى وَ السُّخْطَ بِالْمَالِ وَ الْوَلَدِ جـَهـْلًا بـِمـَوَاقـِعِ الْفـِتـْنـَةِ وَ الِاخـْتِبَارِ فِی مَوْضِعِ الْغِنَى وَ الِاقْتِدَارِ فَقَدْ قَالَ سـُبـْحـَانـَهُ وَ تَعَالَى أَ یَحْسَبُونَ أَنَّم ا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ م الٍ وَ بَنِینَ نُس ارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْر اتِ بـَلْ ل ا یـَشـْعـُرُونَ فـَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ الْمُسْتَكْبِرِینَ فِی أَنْفُسِهِمْ بِأَوْلِیَائِهِ الْمُسْتَضْعَفِینَ فِی أَعْیُنِهِمْ
پـیامبران همگى ، از مستضعفان بودند كه خداوند آنان را با گرسنگى آزمود و به سختى و سختكوشى مبتلا ساخت و با موقعیتهاى ترسناك امتحان فرمود و با صافى ناكامى ها و رنجها وجود آنان را پالایش داد. پس ، از روى نشناختن فلسفه قدرت و ثروت - كه آزمایش انـسـان اسـت - داشـتـن مـال و اولاد را نشانه خوشنودى و یا نداشتن آنها را علامت خشم و قهر الهـى مـشـمـاریـد، زیـرا خـداونـد - كـه مـنزه است ذات وى - فرمود: آیا مردم مى پندارند مـال و فـرزنـدى كـه بـه كـمـكـشـان فـرسـتاده ایم خیر سریعى است كه بدانان نـازل كـرده ایـم ؟!نـه چـنـیـن اسـت ، بـلكـه آنـان ، راز خـلقـت و تدبیر الهى را در نیافته انـد پـس خـداونـد سـبحان ، بندگان خود برتر بین را به محك دوستانش - كه دردید مستكبران ضعیف انگاشته مى شوند - مى آزمایند و اینك شاهد صادق آن :

ساده زیستى پیامبران ، رمز قدرت و پیروزى
27 - وَ لَقـَدْ دَخـَلَ مـُوسـَى بـْنُ عـِمـْرَانَ وَ مـَعـَهُ أَخـُوهُ هـَارُونُ ع عَلَى فِرْعَوْنَ وَ عَلَیْهِمَا مَدَارِعُ الصُّوفِ وَ بـِأَیـْدِیـهـِمـَا الْعـِصـِیُّ فـَشـَرَطَا لَهُ إِنْ أَسْلَمَ بَقَاءَ مُلْكِهِ وَ دَوَامَ عِزِّهِ فَقَالَ أَ لَا تَعْجَبُونَ مِنْ هَذَیْنِ یَشْرِطَانِ لِی دَوَامَ الْعِزِّ وَ بَقَاءَ الْمُلْكِ وَ هُمَا بِمَا تَرَوْنَ مِنْ حَالِ الْفَقْرِ وَ الذُّلِّ فـَهـَلَّا أُلْقـِیَ عـَلَیْهِمَا أَسَاوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ إِعْظَاماً لِلذَّهَبِ وَ جَمْعِهِ وَ احْتِقَاراً لِلصُّوفِ وَ لُبْسِهِ
مـوسـى پـسر عمران با برادرش هارون - درود خدا بر هر دو باد - بر فرعون در آمدند و بـا جـامـه هـاى پـشـمـیـنه و بى اعتنا به شوكت سلطنت و چوب دستى به نشانه مبارزه با اسـتـكـبـار در دسـت ؛ پـس بـا وى حـجـت تـمـام كـردند كه اگر تسلیم حق گردد، حكومت وى بـرقرار و عزتش مستدام بماند، ولى فرعون به اطرافیانش گفت :آیا از این دو شگفت نمى آیید كه دوام سرورى و سلطنت مرا در دست خویش مى بینند و بر من شرط مى گذارند، در حـالیكه درویشى و بینوایى را در سر و وضع آنان مى بینید، پس دسبندهاى طلایشان كجاست ؟ آرى ، فرعون طلا را مى شناخت و گرد آوردن آنرا بزرگ مى داشت و لباس پشمینه و پشمینه پوشى را ناچیز مى انگاشت .

آزمایش شدگان سر افراز
28 - وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ سـُبـْحـَانـَهُ لِأَنْبِیَائِهِ حَیْثُ بَعَثَهُمْ أَنْ یَفْتَحَ لَهُمْ كُنُوزَ الذِّهْبَانِ وَ مـَعـَادِنَ الْعـِقـْیـَانِ وَ مـَغـَارِسَ الْجـِنـَانِ وَ أَنْ یـَحـْشُرَ مَعَهُمْ طُیُورَ السَّمَاءِ وَ وُحُوشَ الْأَرَضِینَ لَفـَعـَلَ وَ لَوْ فـَعـَلَ لَسـَقـَطَ الْبـَلَاءُ وَ بـَطـَلَ الْجـَزَاءُ وَ اضـْمـَحـَلَّتِ الْأَنْبَاءُ وَ لَمَا وَجَبَ لِلْقـَابـِلِیـنَ أُجـُورُ الْمـُبـْتـَلَیـْنَ وَ لَا اسـْتـَحـَقَّ الْمـُؤْمِنُونَ ثَوَابَ الْمُحْسِنِینَ وَ لَا لَزِمَتِ الْأَسْمَاءُ مَعَانِیَهَا
و اگـر خـداى پاك به هنگام بعثت پیامبران اراده مى فرمود، كه گنجینه هاى طلا و كانهاى زر ناب و باغهاى پر درخت به رویشان بگشاید و پرندگان آسمان و جانوران زمین دست آموز آنان باشند، چنین مى كرد. اما دیگر آزمایش انسان از دست مى شد و دفتر جزا بسته مى گـردید و پیامهاى آسمان از میان مى رفت و آنها كه به فرمان الهى مخلصانه گردن مى نهادند، پاداش ‍ آزمایش شدگان رو سپید را در یافت نمى كردند و نام ها با معانى تطبیق نمى كرد و ایمان و كفر، اطاعت و معصیت ، تنها در حوزه الفاظ معایر بود.

پیامبران در دید دنیاپرستان
29 - وَ لَكـِنَّ اللَّهَ سـُبـْحـَانـَهُ جـَعـَلَ رُسـُلَهُ أُولِی قُوَّةٍ فِی عَزَائِمِهِمْ وَ ضَعَفَةً فِیمَا تَرَى الْأَعْیُنُ مِنْ حَالَاتِهِمْ مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَ الْعُیُونَ غِنًى وَ خَصَاصَةٍ تَمْلَأُ الْأَبْصَارَ وَ الْأَسْمَاعَ أَذًى
امـا خـداى سـبحان ، پیامبرانش را خداوندان اراده سترگ قرار داد، با قناعتى به وسعت بى نـیـازى چشم و دلها، و با تنگدستى و رنجى چشمگیر و گوش ‍ آزار، ولى دنیا پرستان ، سـادگـى و تـواضـع آنـان را ضـعف انگاشتند. در حالیكه پارسائى و رو گردانیشان از ثـروت دنیا، چشمها و دلها را بى نیازى مى بخشید دیدن و شنیدن تنگدستیشان ، رنج آور بود.

عظمت پیامبران ، شوكت ظاهرى نبود
30 - وَ لَوْ كـَانـَتِ الْأَنـْبـِیـَاءُ أَهـْلَ قـُوَّةٍ لَا تـُرَامُ وَ عـِزَّةٍ لَا تُضَامُ وَ مُلْكٍ تُمَدُّ نَحْوَهُ أَعْنَاقُ الرِّجَالِ وَ تُشَدُّ إِلَیْهِ عُقَدُ الرِّحَالِ لَكَانَ ذَلِكَ أَهْوَنَ عَلَى الْخَلْقِ فِی الِاعْتِبَارِ وَ أَبْعَدَ لَهُمْ فـِی الِاسـْتـِكـْبـَارِ وَ لَآمـَنـُوا عـَنْ رَهـْبَةٍ قَاهِرَةٍ لَهُمْ أَوْ رَغْبَةٍ مَائِلَةٍ بِهِمْ فَكَانَتِ النِّیَّاتُ مُشْتَرَكَةً وَ الْحَسَنَاتُ مُقْتَسَمَةً
و اگـر پـیـامـبـران بـر اریـكـه قدرتى تكیه مى زدند كه دسترس هیچ آزارى نبودند و از هیمنه سلطه یى برخوردار بودند كه دست ستم از آنان كوتاه بود و پادشاهى و شوكتى مى داشتند كه گردنها به سویشان كشیده مى شد و همه از اكناف جهان به آستانشان روى مـى آوردنـد. مردم ، آسانتر به اطاعتشان گردن مى نهادند و دیرتر به گردنكشى و خود بـرتـر بـیـنـى تـن در مى دادند، ولى ایمانشان یا از ترس حكومت بود و یا امید پاداش و عـطـوفت ، اما دیگر، نیت ها خالص نبود و شرك در آن ها راه مى یافت و نیكیها با دو انگیزه بیم و امید شكل میگرفت .

اطاعت از پیامبران ، تسلیم در برابر خداست
31 - وَ لَكـِنَّ اللَّهَ سـُبـْحـَانـَهُ أَرَادَ أَنْ یـَكـُونَ الِاتِّبـَاعُ لِرُسـُلِهِ وَ التَّصـْدِیقُ بِكُتُبِهِ وَ الْخـُشـُوعُ لِوَجـْهِهِ وَ الِاسْتِكَانَةُ لِأَمْرِهِ وَ الِاسْتِسْلَامُ لِطَاعَتِهِ أُمُوراً لَهُ خَاصَّةً لَا تَشُوبُهَا مِنْ غَیْرِهَا شَائِبَةٌ وَ كُلَّمَا كَانَتِ الْبَلْوَى وَ الِاخْتِبَارُ أَعْظَمَ كَانَتِ الْمَثُوبَةُ وَ الْجَزَاءُ أَجْزَلَ
امـا، خـداى پـاك و مـنـزه چنین اراده فرمود كه پیروى از پیامبران و باور داشت كتاب آنان و فروتنى در برابر آفریدگار و گردن نهادن به فرمان وى و تسلیم بودن در اطاعت و بـنـدگى او، همه ویژه آستانش باشد و در حریم كوى الهى نامحرمى وارد نگردد. بدیهى اسـت هـر چـه ابـتـلاء و امـتـحـان سترگ تر باشد، پاداش و كیفر بهتر و بیشتر خواهد بود.

حج و كعبه ، آزمون بزرگ الهى
32 - أَ لَا تـَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ سـُبـْحـَانـَهُ اخـْتـَبـَرَ الْأَوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ ص إِلَى الْآخِرِینَ مِنْ هَذَا الْعـَالَمِ بـِأَحْجَارٍ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ وَ لَا تُبْصِرُ وَ لَا تَسْمَعُ فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ الَّذِی جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِیَاماً
آیا در نمى نگرید كه خداوند - منزه باد نام وى - انسانها را از آغاز خلقت آدم (ع ) تا انجام ایـن جـهان ، با سنگهایى كه سود و زیانى ندارند و بینوا و شنوا نیستند آزموده است و آن سـنـگـهـا را خـانـه مـحـتـرم خـویـش قـرار داده اسـت تـا مـردم در پـرتـو آن و جـامـعـه بـیـن الملل اسلامى را بسازند.

كعبه : بنیادى ترین بنیادها
33 - ثـُمَّ وَضـَعـَهُ بـِأَوْعَرِ بِقَاعِ الْأَرْضِ حَجَراً وَ أَقَلِّ نَتَائِقِ الدُّنْیَا مَدَراً وَ أَضْیَقِ بُطُونِ الْأَوْدِیَةِ قُطْراً بَیْنَ جِبَالٍ خَشِنَةٍ وَ رِمَالٍ دَمِثَةٍ وَ عُیُونٍ وَشِلَةٍ وَ قُرًى مُنْقَطِعَةٍ لَا یَزْكُو بِهَا خُفٌّ وَ لَا حَافِرٌ وَ لَا ظِلْفٌ
و خـداونـد، خـانـه خـود را بر سنگلاخ ترین بقعه خاكدان زمین نهاد، رملستانى با كمترین اسـتـعـداد رویـش در دنـیا و خالى از هر گیاه ، در تنگترین دره فرومانده لابلاى كوهساران نـاهـمـوار و بـر ریـگـهاى نرم و كنار چشمه هاى بیرمق و روستاهاى پراكنده ، كه نه شتر آنجا پروار تواند شد و نه اسب و نه گوسفند.

حج : مجتمع معنوى - تجارى مسلمانان
34 - ثـُمَّ أَمـَرَ آدَمَ ع وَ وَلَدَهُ أَنْ یـَثـْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ فَصَارَ مَثَابَةً لِمُنْتَجَعِ أَسْفَارِهِمْ وَ غـَایـَةً لِمـُلْقـَى رِحـَالِهِمْ تَهْوِی إِلَیْهِ ثِمَارُ الْأَفْئِدَةِ مِنْ مَفَاوِزِ قِفَارٍ سَحِیقَةٍ وَ مَهَاوِی فِجَاجٍ عـَمـِیـقـَةٍ وَ جـَزَائِرِ بِحَارٍ مُنْقَطِعَةٍ حَتَّى یَهُزُّوا مَنَاكِبَهُمْ ذُلُلًا یُهَلِّلُونَ لِلَّهِ حَوْلَهُ وَ یَرْمُلُونَ عَلَى أَقْدَامِهِمْ شُعْثاً غُبْراً لَهُ قَدْ نَبَذُوا السَّرَابِیلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَ شَوَّهُوا بِإِعْفَاءِ الشُّعُورِ مـَحـَاسـِنَ خـَلْقـِهـِمُ ابـْتِلَاءً عَظِیماً وَ امْتِحَاناً شَدِیداً وَ اخْتِبَاراً مُبِیناً وَ تَمْحِیصاً بَلِیغاً جَعَلَهُ اللَّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ وَ وُصْلَةً إِلَى جَنَّتِهِ
آنـگـاه ، خـداونـد به آدم (علیه السلام ) و فرزندانش فرمان داد كه به سوى آن خـانـه روى آورنـد، تـا آنجا مركز داد و ستد و بورس بازرگانى از كاروان هاى آنان گردد. سویداى دلها به سوى آن حرم ، از عشق او پر مى زند و از صحراى سوزان و برهوت سوخته و از كوره راههاى كوهها و دره هاى ژرف ، از دریاها و جزیره هاى دور افتاده و فـرامـوش شـده ، هـمه دلدادگان عاشق سر از پا نشناخته سرازیر حرم گردیده تا به سـعـى و طـواف كـعـبـه مقدس و خانه مطهر الهى پرداخته و رسوم كبر و در غرور زیـر پـا نـهـاده ، مـجـنون وار و هروله كنان به سوى یار دویده و گرداگرد وى پروانه وش پر زده و سوخته و همه وجودشان فریاد توحید بر آورده و زبانش ترجمان روحـشـان گـردیـده . سـیـنـه چاك و غبار آلوده ، پابرهنه و ژولیده ، پیراهن ها را به دور افـكـنده و جامه احرام در پوشیده اند و چنان شیداى معبود شده اند كه چهره زیباى خویش را در انـبوه موهاى پریشان ، ناخوشایند ساخته اند تا مس ‍ وجودشان در كوره بزرگ ابتلاء و سـخـتـى هـا دگـرگـون شـده و از كـدورات و نـاخـالصـى هـا صـیـقـل یـافـته و براى سینه یار طلاى ناب گردیده و به نهایت پاكى و خلوص رسیده انـد. خـداونـد زیارت خانه خویش را كه زیارت و لمس همه پاكى ها و زیبایى هاست وسیله رحمت و راه رسیدن به بهشت مینو قرار داده است .

هركه در این بزم مقرب تر است ...
35 - وَ لَوْ أَرَادَ سـُبـْحـَانَهُ أَنْ یَضَعَ بَیْتَهُ الْحَرَامَ وَ مَشَاعِرَهُ الْعِظَامَ بَیْنَ جَنَّاتٍ وَ أَنْهَارٍ وَ سَهْلٍ وَ قَرَارٍ جَمَّ الْأَشْجَارِ دَانِیَ الثِّمَارِ مُلْتَفَّ الْبُنَى مُتَّصِلَ الْقُرَى بَیْنَ بُرَّةٍ سَمْرَاءَ وَ رَوْضـَةٍ خـَضـْرَاءَ وَ أَرْیـَافٍ مـُحـْدِقَةٍ وَ عِرَاصٍ مُغْدِقَةٍ وَ رِیَاضٍ نَاضِرَةٍ وَ طُرُقٍ عَامِرَةٍ لَكَانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَى حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلَاءِ
و اگـر خـداى پـاك اراده مـى فـرمـود، خانه محترم خود و عبادتگاههاى سترگ آن را لابلاى باغستانها و جویباران و بر دشت و ماهروى هموار با درختانى انبوه و میوه هایى در دسترس كـنـار سـاخـتـمـانـهـایـى تـو در تو و آبادى هاى به هم پیوسته و گند مزارهاى طلایى و بوستان سرسبز و خرم با مرغزارى بر گرد آن و در منطقه یى پر باران و همیشه بهار و كـشـت هـاى تـازه و شـاداب و بزرگراههاى مجهز و آباد، قرار مى داد. اما آسانى آزمون و كمبود سختى ها ارزش پاداش را اندك و ناچیز مى گرداند.

ایمان در پایگاه معرفت و یقین
36 - وَ لَوْ كـَانَ الْإِسـَاسُ الْمـَحـْمـُولُ عَلَیْهَا وَ الْأَحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا بَیْنَ زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ وَ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ وَ نُورٍ وَ ضِیَاءٍ لَخَفَّفَ ذَلِكَ مُصَارَعَةَ الشَّكِّ فِی الصُّدُورِ وَ لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبـْلِیـسَ عـَنِ الْقـُلُوبِ وَ لَنـَفـَى مـُعـْتَلَجَ الرَّیْبِ مِنَ النَّاسِ وَ لَكِنَّ اللَّهَ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بـِأَنـْوَاعِ الشَّدَائِدِ وَ یـَتـَعـَبَّدُهـُمْ بـِأَنـْوَاعِ الْمَجَاهِدِ وَ یَبْتَلِیهِمْ بِضُرُوبِ الْمَكَارِهِ إِخْرَاجاً لِلتَّكـَبُّرِ مـِنْ قـُلُوبـِهِمْ وَ إِسْكَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِی نُفُوسِهِمْ وَ لِیَجْعَلَ ذَلِكَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَى فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِهِ
و اگـر سـنـگـپایه هاى كعبه كه خانه بر آنها استوار است و سنگ دیواره هاى آن ، از زمرد سـبـز گـون و یـاقـوت سـرخ فـام ، و در هـاله یـى از نـور و فـروغ بـود، جـدال شـك را در سـیـنـه ها كم مى كرد و كوشش ابلیس را از دلها مى زدود و امواج تردید و گمان در بین مردم فروكش مى كرد، اما خداوند، بندگانش را به آزمونهاى گوناگون مى آزمـایـد و بـه كوششهاى رنگارنگ در مسیر تعبد و بندگى خالص قرار مى دهد و بـه انـواع سـخـتـى هـا مـبـتـلایـشـان مـى سـازد تـا خـانـه دل را از لوث خـود خـواهى و تكبر فروشوید و فروتنى را در عمق جانشان بر نشاند تا درهاى فضل و رحمت به سویشان گشوده شود و به سهولت وسیله بخشایش فراهم گردد

نخوت ، دام بزرگ شیطان
37 - فـَاللَّهَ اللَّهَ فـِی عـَاجـِلِ الْبـَغـْیِ وَ آجـِلِ وَخـَامـَةِ الظُّلْمِ وَ سُوءِ عَاقِبَةِ الْكِبْرِ فَإِنَّهَا مَصْیَدَةُ إِبْلِیسَ الْعُظْمَى وَ مَكِیدَتُهُ الْكُبْرَى الَّتِی تُسَاوِرُ قُلُوبَ الرِّجَالِ مُسَاوَرَةَ السُّمُومِ الْقَاتِلَةِ فَمَا تُكْدِی أَبَداً وَ لَا تُشْوِی أَحَداً لَا عَالِماً لِعِلْمِهِ وَ لَا مُقِلًّا فِی طِمْرِهِ
پس از خدا بترسید، از خدا بترسید، از كیفر سركشى در این جهان و سرانجام وخیم ستم در آن سـرا و بـد فرجامى نخوت ، زیرا این كبر و نخوت دام بزرگ شیطان و نیرنگ سترگ اوسـت كـه چـونان زهر كشنده بر دلها مى جهد، پس ، شیطان هرگز به ناتوانى نـرود و از كـار بـاز نایستد و دقیقا هدف را نشانه مى گیرد و از هیچكس هم در نمى گذرد، نه از علم دانشمند پروا دارد و نه از جامه ژنده مستمند.
پنج شنبه 31/2/1388 - 17:54
دانستنی های علمی

 

درچنین روزی درسال 2000 میلادی برای نخستین باراشغالگران رژیم صهیونیستی خاک لبنان را ترک گفتند . این امربه واسطه جانفشانی های حزب الله لبنان و حماسه آفرینی های  آنان درسالهای مقاومت روی داد .
سابقه اشغال لبنان باز می گردد به اویل دهه هشتاد . روز چهارشنبه‌ 1/2/1361 هـ ش‌ (21 آوریل‌ 1982 م‌)، در یک‌اقدام‌ به‌ ظاهر تلافی‌ جویانه‌ به‌ خاطر کشته‌ شدن‌ یک‌ افسر رژیم صهیونیستی ‌ بر اثرانفجار مین‌ در جنوب‌ لبنان‌، هواپیماهای‌ رژیم‌ صهیونیستی‌، موضعی‌ را درلبنان‌ که‌ به‌ عنوان‌ پایگاه‌ «سازمان‌ آزادیبخش‌ فلسطین‌» (ساف‌، به‌ رهبری‌یاسر عرفات‌) تلقی‌ می‌کردند، هدف‌ بمباران‌ شدید قرار دادند که‌ در این‌حادثه‌ 23 فلسطینی‌ کشته‌ شدند.
چند روز بعد، یکشنبه‌ 19/2/1361 هـ ش‌ ، متعاقب‌حمله‌ به‌ یک‌ اتوبوس‌ حامل‌ صهیونیست‌ها در بیت‌ المقدس‌، «مناخیم‌بگین‌» نخست‌ وزیر رژیم اشغالگر قدس ‌، اعلام‌ کرد که‌: «موافقتنامه‌ آتش‌ بس‌ با ساف‌را لغو شده‌ می‌دانم‌» و آنگاه‌ بار دیگر هواپیماهای‌ اسرائیلی‌ به‌ نقطه‌ای‌ درخاک‌ لبنان‌ ـ که‌ ادعا می‌شد دفتر ساف‌ است‌ ـ حمله‌ کردند. در این‌ حمله‌وحشیانه‌ 12 نفر کشته‌ و 56 نفر مجروح‌ شدند. بنابر اظهارات‌ منابع‌حاضر در محل‌ حادثه‌، اکثر کشته‌ شدگان‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ با ساف‌ ارتباط‌نداشته‌اند. در این‌ حمله‌ هیچ‌ آسیبی‌ به‌ اعضا و کادر رهبری‌ ساف‌ واردنیامد، زیرا از چندی‌ پیش‌، رهبران‌ ساف‌ در هیچ‌ یک‌ از دفاتر این‌ سازمان‌،بیش‌ از 12 ساعت‌ باقی‌ نمی‌ماندند؛ به‌ همین‌ جهت‌ نیز در حملات‌ هوایی‌ رژیم صهیونیستی ‌، بدون‌ آنکه‌ آسیبی‌ به‌ کادر رهبری‌ ساف‌ برسد، اکثراً افراد غیرنظامی‌ و مردم‌ بی‌ گناه‌ کشته‌ می‌شدند؛ البته‌ رژیم صهیونیستی ‌ نیز به‌ خوبی‌ بر این‌امر واقف‌ بود ولی‌ هدف‌ اصلی‌ خود را که‌ فشار بر گروههای‌ فلسطینی‌بود، مد نظرداشت‌. ساف‌ که‌ نمی‌توانست‌ در قبال‌ این‌ حمله‌ بی‌ تفاوت‌ بماند، ناچار به‌جوابگویی‌ برخاست‌ و طی‌ روزهای‌ بعد، حدود 100 موشک‌ کاتیوشا به‌سوی‌ شهرکهای‌ داخل‌ اسرائیل‌ شلیک‌ کرد و وسیله‌ای‌ شد که‌ ژنرال‌«رافائل‌ ایتان‌» ـ رئیس‌ ستاد ارتش‌ رژیم صهیونیستی ‌ ـ شش‌ روز بعد، در روز شنبه‌25/2/1361 هـ ش‌ (15مه‌ 1982 م‌)، از استقرار نیروی‌ 30 هزار نفری ‌اسرائیل‌ در مرز لبنان‌ خبر دهد.تمام‌ این‌ حوادث‌، نوعی‌ پیش‌ پرده‌ برای‌ آغاز نمایش‌ اصلی‌ محسوب‌می‌شد که‌ از مدتها قبل‌، همه‌ به‌ انتظارش‌ نشسته‌ بودند. چندی‌ بعدهواپیماهای‌ جنگی‌ رژیم صهیونیستی ‌ بیروت‌ را هدف‌ بمباران‌ قرار دادند. دوساعت‌ پیش‌ از آن‌، کاتیوشاها و توپهای‌ تحت‌ امرِ ساف‌، بر روی‌  شهرک‌صهیونیست‌ نشین‌ «الجلیل‌» در جنوب‌ مرز لبنان‌ شلیک‌ کردند.در طی‌شب‌ و روز بعد نیز دو طرف‌ به‌ مبادله‌ آتش‌ و گلوله‌ پرداختند، و این‌درست‌ همان‌ چیزی‌ بود که‌ رژیم صهیونیستی ‌ می‌خواست‌.

پنج شنبه 31/2/1388 - 15:35
دانستنی های علمی
درچنین روزی درسال 1990 میلادی دو یمن ( یمن شمالی و یمن جنوبی ) بایکدیگرمتحد شدند . به همین دلیل چنین روزی به عنوان روز استقلال و روزملی دراین کشور گرامی داشته می شود .
پنج شنبه 31/2/1388 - 15:33
محبت و عاطفه

 

درچنین روزی درسال 1361 ه ش مرحله سوم عملیات بیت المقدس درمنطقه خرمشهر آغاز گردید .اولین مرحله عملیات بیت المقدس درساعت 30 دقیقهء بامداد دهم اردیبهشت سال 1361 با رمزمبارک " یا علی‌بن‌ابیطالب(ع) " در منطقهء عملیاتی جنوب و غرب کارون , جنوب غربی اهواز و شمال خرمشهر آغاز ‌شد .دومین مرحله از عملیات بیت‌المقدس هم در تاریخ 16/2/61 با رمز مبارک "یا علی‌بن ابیطالب (ع) "  آغاز ‌شد .  در مرحله سوم رزمندگان اسلام توانستند خرمشهر را به تصرف نیروی خودی در آوردند .

پنج شنبه 31/2/1388 - 15:32
دانستنی های علمی

 

همه ساله چنین روزی به عنوان روز بزرگداشت ملاصدرا درایران گرامی داشته می شود . صدر الدین محمد شیرازى، مشهور به صدر المتالهین و ملا صدرا، در سال‏ 979 ه ق  در شیراز به دنیا آمد . او از همان ابتدا به سوی تحصیل علم و دانش کشیده شد .  وی  پس از تکمیل تحصیلات‏مقدماتى، به  کاشان رفت  و پس از مدتى عازم اصفهان شد. در اصفهان نزد شیخ بهایى به تحصیل علوم نقلى و در محضر میرداماد به فراگیری علوم عقلى  مشغول شد . به دلیل نظرات خاص ایشان در حوزه فلسفه و همچنین حسادت و رشک برخی از شیوخ نسبت به علم ایشان ، حاسدان علیه او دادسخن سردادند و شاه عباس را علیه وی تحریض نمودند . ملاصدرا ناچار مجبور به تبعید شد و از شهری به شهر دیگر رخت اقامت افکند . و سرانجام پس  از هفت تا پانزده سال  در روستاى کهک، از توابع  قم کنج عزلت گزید و به نگارش آثار علمی خود مشغول شد . او در این مسیر حکمت متعالیه را طرح ریزی کرد . در پایان عمر ، امام‏قلى فرزند الله‏وردى‏خان،  حاکم شیراز از ملا صدرا دعوت کرد تا به شیراز رفته و سرپرستى مدرسه جدید را برعهده بگیرد. صدر المتالهین  دعوت وی را قبول کرد و   و به زادگاهش برگشت‏. از آثار اوی می توان به الحکمه المتعالیه فى الاسفار الاربعه العقلیه  ،  شرح اصول کافى ،  رساله سه اصل ،  الشواهد الربوبیه فى المناهج السلوکیه ، کسر اصنام الجاهلیه ، ،  المبدا و المعاد ،  تفسیر برخى از سوره‏هاى قرآن،  شرح الهدایه الاءثیریه ،  المظاهر الا لهیه و  مثنوى  اشاره کرد . حضرت امام خمینی ره درباره ایشان در رساله کشف الاسرار می گویند :  ((محمد بن ابراهیم شیرازى ... اول کسى است که مبدا و معاد را بر یک اصل بزرگ خلل ناپذیر بنا نهاد و اثبات معاد جسمانى با برهان عقلى کرد و خلله اى شیخ الرئیس را در علم الهى روشن کرد و شریعت مطهره و حکمت الهى را با هم ائتلاف داد با بررسى کامل دیدیم هر کس درباره او چیزى گفته از قصور خود و نرسیدن به مطالب بلند پایه اوست ... این فیلسوف بزرگ اسلامى و حکیم عظیم الهى ... افق شرق را به نور حکمت قرآن روشن کرد...))
 مطالبى از فصل دوازدهم کتاب مبدا و معاد او را می خوانیم :  دنیا، منزلى است از منازل سایرین الى الله،ونفس انسانیه، مسافرى است‏به سوى خدا از اول منزلى از منازل وجودش که هیولیتى‏باشد که در غایت‏بعد از خداوند است، چون که ظلمت محض و خست صرف‏است، و سایر مراتب وجودیه از جسمیت و جمادیت و نباتیت و شهویت وغضبیت و احساس و تخیل و توهم، و بعد از آن انسانیت از اول‏درجه‏اش تا به آخر شرفش و بعد از آن ملکیت‏بر طبقات متفاوته‏اش به‏حسب قرب و بعد از خیر محض، همه آنها منازل و مراحلند به سوى‏خداوند، و ناچار است مسافر به سوى او را که بگذرد بر همه اینها تاآنکه به مطلوب حقیقى برسد. و قوافل نفوس انسانیه در این مراحل در عقب یکدیگرند و متخالفند،بعضى قریب الوصول و بعضى بعید الوصول، و بعضى ایستاده‏اند و بعضى‏راجعند، و بعضى سریع السیر در اقبال و بعضى در ادبار، و بعضى بطى‏ءالسیر در اقبال یا در ادبار، به حسب آنچه قضا و قدر الهى در حق هریک از اهل سعادت و شقاوت جارى شده است. و انبیاء صلوات الله علیهم‏، مسافرین به سوى اویند، و ابدان مراکب‏مسافرین‏اند. و هر که از تربیت مرکب و تدبیر منزل ذاهل و غافل گردد،سفرش تمام نمى‏شود....

پنج شنبه 31/2/1388 - 15:30
دانستنی های علمی

در چنین روزی در سال 1359 ه ش محاصره اقتصادی جمهوری اسلامی ایران توسط ایالات متحده آمریکا آغاز شد . این عمل پس از تسخیرلانه جاسوسی (  سفارت آمریکا در تهران) از سوی آمریکا به وقوع پیوست .
 حضرت امام خمینی ره از تسخیر لانه جاسوسی به عنوان انقلابی بزرگتر از انقلاب نخست  یاد کردند . واقعه تسخیر لانه جاسوسی    پس از آن روی داد که دانشجویان با دریافت خط استکبار و تحلیل روشهای جاسوسی آمریکا  در کشور ایران ،  در صدد حذف آثار این نماد پلید در جامعه ایران بر آمدند . اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی آمریکا در تهران نشانگر این مطلب است که در سفارتخانه های آمریکا در جهان واحدی به نام واحد عملیات وجود دارد که رهبری عملیات جاسوسی در کشورهای محل سفارت را داراست . در سال 1358 امام خمینی ره در بیانات قاطعی خواستار استرداد شاه مخلوع از دولت آمریکا شدند . دانشجویان پیرو خط امام پس از این سخنرانی که در تاریخ دهم آبان 1358 انجام شد ،  به منظور  وادار ساختن آمریکا به استرداد  محمد رضا شاه و ایضا دریافت اموال بلوکه شده ایران در دست دولت آمریکا ، تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند . به دنبال این حرکت دانشجویان دانشگاه تهران ، پلی تکنیک ( امیر کبیر فعلی ) ، شریف و بهشتی در یک راهپیمایی گسترده به سوی سفارت حمله ور شدند و با گذر از دیوار های آن ، این  سفارتخانه  را به تسخیر خود در آورند . در این هنگام دانشجویان موفق شدند 63 آمریکایی حاضر در این سفارتخانه را گروگان بگیرند . پس از این واقعه جناحهای سیاسی مختلف در کشور ، مواضع مختلفی  در برابر آن اتخاذ کردند اما امام خمینی ره  آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول خواندند . پس از تسخیر لانه جاسوسی ، دولت آمریکا ،  روابط سیاسی و اقتصادی خود را با ایران قطع کرد . به ابتکار امام خمینی پس از چندی زنان و پس ازآن سیاه پوستانی که در میان گروگان ها بودند آزاد شدند اما بقیه که ارکان لانه جاسوسی بود ند  به مدت 444 روز در ایران به عنوان  گروگان باقی ماندند . دانشجویان سر انجام به دستور رهبر کبیرانقلاب اسلامی، جاسوسان را تحویل دولت دادند و مقرر شد که مجلس شورای اسلامی در باره آنان تصمیم بگیرد ، لذا مجلس هیئتی را تعیین کرد و مذاکرات با میانجی گری دولت وقت الجزایر بین ایران و آمریکا آغاز شد که منجر به امضای بیانیه های الجزایر شد . گروگان ها نیز یک روز پس از روی کار آمدن رییس جمهور جدید آمریکا (ریگان )  و شکست جیمی کارتر در انتخابا ت آزاد شدند.واقعه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران نه تنها توطئه های بعدی علیه انقلاب را با شکست مواجه کرد بلکه ضربه سختی به اقدامات ضد مردمی و عملیات جاسوسی شیطان بزرگ به ویژه در منطقه وارد کرد و ابهت ساختگی این کشور را در هم شکست .  پس از قطع ارتباط آمریکا با ایران  ، مقامات آمریکایی هر از گاهی در صدد ایجاد رابطه  سیاسی مجدد با ایران بر آمدند . از جمله این اتفاقات ماجرای ایران گیت است که در زمان ریاست جمهوری ریگان اتفاق افتاد . در سال 1365 آقای هاشمی رفسنجانی رییس مجلس وقت جمهوری اسلامی ایران در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی  اعلام کرد که رابرت مک فارلین نماینده رسمی آمریکا   و از چهره های ارشد کاخ سفید به همراه سه نفر دیگر مخفیانه با گذرنامه های  ایرلندی و با یک هواپیمای حامل اسلحه وارد تهران شدند . آنها حامل پیامی از جانب ریگان برای برقراری رابطه مجدد با جمهوری اسلامی ایران  بودند . در این مصاحبه ،آقای هاشمی رفسنجانی از کیکی صحبت کرد که ریگان  برای مقامات ایرانی فرستاده بود و انجیلی را به خبرنگاران نشان داد که رییس جمهور آمریکا آن را امضا  کرده بود تا به عنوان نشانه حسن نیت مقامات آمریکایی پذیرفته شود. با این حال فرستادگان آمریکا  پس از پنج روزمعطل ماندن در فرود گاه مهر آباد به رسید ن به مقاصد خاص خود اجازه خروج یا فتند . در روز پانزدهم آبان نیز وزارت امور خارجه ایرلند شمالی نسبت به استفاده غیر قانونی از گذر نامه های ایرلندی به دولت   آمریکا اعتراض کرد . در همین زمان مهندس میر حسین موسوی نخست وزیر وقت ایران تاکید کرد که جز در موارد مربوط به دادگاه لاهه هیچ مذاکره رسمی و غیر رسمی بین ایران و آمریکا وجود ندارد . پس ازفاش شدن خبر و آشکار شدن  این رسوایی برای دولت ریگان ،  مطبوعات کشور های غربی در صدد توجیه امر بر آمدندو  ادعا کردند که هدف اصلی سفر مک فارلین به ایران تلاش برای مقابله با مساله تروریسم ،  جلوگیری از آدم ربایی در لبنان  و استفاده از نفوذ ایران در لبنان برای آزادی گروگانهای آمریکایی بوده است . اولین بار خبر سفر مک فارلین به ایران از طرف نشریه الشراع منتشر شده بود.


بستری شدن حضرت امام خمینی (ره) :

درچنین روزی درسال 1368ه ش حضرت امام خمینی(ره )به دلیل بیماری قلبی دربیمارستان قلب جماران بستری شدند .ایشان درساعت بیست و دوسی دقیقه روزشنبه سیزدهم خرداد ماه سال 1368 ه ش دعوت حق را لبیک گفتند و به دیارابدی شتافتند . مردم ایران دریک همایش باشکوه و به پاس قدردانی از زحمات ایشان،  دربزرگترین تشییع جنازه تاریخ ، پیکرمطهر امام خود را در جوار شهدای بهشت زهرا (س) به خاک سپردند. 
امام خمینی  - ره - در بیستم جمادی الثانی سال 1320 ه ق درشهرستان خمین از توابع استان مرکزی درخانواده ای اهل علم ودین دیده به جهان گشودند . پدر بزرگوار ایشان مرحوم آیت الله سید مصطفی موسوی خمینی (ره) از معاصرین مرحوم آیت الله العظمی میرزای شیرازی ( ره) ، پس ازآنکه سالیانی چند درنجف اشرف علوم ومعارف اسلام را فراگرفتند ،  به درجه اجتهاد نایل آمدند. وبه ایران بازگشتند . حضرت امام خمینی نیز ازسنین کودکی و نوجوانی با بهره گیری ازهوشی سرشار، قسمتی ازمعارف متداول روز وعلوم مقدماتی و سطح  حوزه های علمیه ازجمله ادبیات عرب ، منطق ، فلسفه  را نزد معلمینی چون میرزا محمود افتخار العلما، مرحوم میرزا رضا نجفی خمینی ، مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانی و مرحوم آقا عباس اراکی و بیش ازهمه نزد برادر بزرگترش آیت الله پسندیده فرا گرفتند ودرسال 1298 ه ش عازم حوزه علمیه اراک شدند . اندکی پس ازهجرت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری  یزدی ، امام خمینی  نیزرهسپار قم شده  وبه سرعت مراحل تحصیلات تکمیلی حوزوی را نزد اساتید قم طی کرد ند. آن حضرت همزمان با فراگیری فقه واصول نزد فقها ومجتهدین وقت به فراگیری ریاضیات و فلسفه پرداختند . استادان امام دراین دوره عبارت بودند از: آقا میرزا ادیب تهرانی ، آیت الله سید محمد تقی خوانساری ، سید علی یثربی ، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و سید ابوالحسن رفیعی قزوینی . ایشان در این دوره تالیفات گرانبهایی از خود به یادگار نهادند که ازمیان آنها می توان به شرح دعای سحر ، شرح حدیث راس الجالوت ، سر الصلوه ، تحریر الوسیله ، کتاب الطهاره ، مکاسب محرمه ، کشف الاسرار ، رساله الاستصحاب ، رساله الاجتهاد و التقلید ، آداب نماز ، حاشیه بر اسفار کتاب البیع ، تفسیر سوره حمد و..اشاره کرد  . زندگی سیاسی امام خمینی نیز بر هیچ کس پوشیده نیست و فعالیت های ایشان در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی بر همگان واضح و مبرهن است . فعالیت جدی امام خمینی در اعتراض به رژیم و ماهیت شاهنشاهی پهلوی از زمان ارایه لایحه انجمن هایی ولایتی وایالتی که شرط مسلمان  بودن و سوگند به قرآن کریم  انتخاب شوندگان مجلس شورای ملی  را حذف می کرد ، آغاز شد . ایشان در نشست های بعدی رژیم شاه را آغازگر اصلاحات  دروغینی چون رفراندوم و انقلاب سفید دانستند ومراجع عظام قم را برای چاره جویی و قیامی جدی در این باره فراخواندند  . پس ازقیام پانزدهم خرداد 1342  ماموران رژیم شاه ،  امام خمینی (ره) را تحت الحفظ به منزلی در قیطریه منتقل کردند. امام خمینی از آن زمان ساکت ننشستند و به اعتراض علیه اعمال رژیم شاه ادامه دادند که ازآن جمله می توان به مساله کاپیتولاسیون اشاره کرد . رژیم شاه سیزدهم آبان سال 1343 امام خمینی( ره)  را بازداشت کرد و درسیزدهم دی ماه همان سال ایشان را به ترکیه تبعید کرد . رژیم چندی بعد امام ( ره)  را در تاریخ 13 مهر ماه 1344 از ترکیه به عراق تبعید کرد . امام درهمان دوران مراحل انقلاب اسلامی را رهبری  می کردند . ایشان درروز دوازدهم مهرماه سال1357 نجف را به سمت کویت ترک گفتند ، اما کویت به دلیل زد و بند با رژیم پهلوی ، حضورایشان را در این کشور نپذیرفت و امام درچهاردهم مهرهمان سال به نوفل لوشاتوی پاریس هجرت کردند . امام خمینی دردوازدهم بهمن سال 1357 به وطن بازگشتند وتا پایان عمرپربرکتشان رهبری انقلاب اسلامی را به عهده داشتند .

پنج شنبه 31/2/1388 - 15:27
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته