• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 445
تعداد نظرات : 171
زمان آخرین مطلب : 5192روز قبل
دعا و زیارت

افراد مجرم و گناه كار حساب عالم ((برزخ )) را نداند و نمى دانند چه مدتى در قبر درنگ كرده اند؟ وقتى در قیامت از آنان مى پرسند: چقدر در ((برزخ )) توقف كرده اید؟ قسم مى خورند و مى گویند: توقف ما در عالم برزخ بیش از ساعتى نبوده است !
قرآن در این باره چنین مى فرماید:
ععع و یوم تقوم الساعة یقسم المجرمون ما لبثوا غیر ساعة كذالك كانوا یؤ فكون
(125)
((آن روز كه قیامت بر پا شود گنه كاران سوگند یاد مى كنند كه جز ساعتى در عالم برزخ درنگ نكرده اند! این چنین آنها از درك حقیقت محروم مى شوند.))
عالم ((برزخ )) براى همه یكسان نیست ، گروهى در آن جا زندگى آگاهانه اى دارند و از نعمت هاى آن تا روز قیامت استفاده مى كنند. آنان مقربان و اولیاء خدا و مؤ منین حقیقى هستند، كه از ((برزخ )) اطلاع كامل داشته و مدت آن را خوب مى دانند.
گروهى دیگر هر صبح و شام در شكنجه و عذاب برزخى به سر مى برند و دائما فریاد مى زنند ((قیامت كى بر پا مى شود)).
(126) خدایا! قیامت را بر پادار. بیچاره ها خیال مى كنند در آن موقع راحت مى شوند و از عذاب آنان خواهد بود. و این عذاب برزخى تا روز قیامت ادامه دارد. آنان آل فرعون و قاتلین روزگار (از قبیل - ابن مجلم - معاویه - یزید - عبیدا...زیاد و غاصبین حق اهل بیت ) هستند.
گروه سوم : كسانى هستند هم چون افرادى كه به خواب مى روند، گویى در قیامت از خواب سنگین بیدار مى شوند، بى خبر از مدت و زمان خواب ، هزاران سال را ساعتى پندارند!
به راستى آن ها چنین مى پندارند كه دوران ((برزخ ))، دوران بسیار كوتاهى بوده است ، چرا كه حالتى شبیه خواب داشته و از همه جا بى خبر و بى اطلاع بوده اند، مانند اصحاب كهف و عزیر (كه عزیر مدت صد سال و اصحاب كهف 309 سال به خواب بودند و اطلاع از آن نداشتند!) وقتى كه از آنها سئوال شد چه مدت خوابیده اید؟ در جواب گفتند: یك روز! بعد از آن كه قدرى فكر كردند گفتند: بلكه بخشى از روز را خوابیده ایم !؟
مجرمان كه مى گویند: ما بیش از یك ساعت در عالم ((برزخ )) درنگ نكرده ایم ، یا به علت همین بى خبرى و بى اطلاعى آنان مى باشد و یا به خاطر وعده مجازات دردناكى كه به آنها داده شده است . آنان میل دارند چرخ زمانه متوقف شود یا لااقل به تاءخیر افتد.
گاه روزها و ماه ها به قدرى در نظر انسان به سرعت مى گذرد كه گویى لحظه هایى بیشتر نبوده است ،
فاصله ها را هر چند زیاد باشد ناچیز و اندك مى شمارند، بلى سرنوشت مجرمان در قیامت چنین است .

گنه كار مردم چو آید معاد
نمایند سوگند بسیار زیاد
كه بودیم اندر جهان ساعتى
((نبد فرصت كرنش و طاعتى ))
بگویند حقا دروغى تمام
بگویند از این دست گفتار خام

منبع كتاب الكترونیكی متین

دوشنبه 9/10/1387 - 18:5
دعا و زیارت

وقتى كفار و مشركان و منافقان و اهل گناه ، در آستانه مرگ و رفتن به عالم ((برزخ )) قرار مى گیرند، خود را در حال بریده شدن از این جهان و قرار گرفتن در جهان دیگر مى بینند، پرده هاى غرور و غفلت از مقابل دیدگانشان كنار مى رود. گویى سرنوشت دردناك خویش را با چشم خود مى بینند. عواقب شوم عمر و سرمایه هاى از دست رفته و كوتاهى هایى كه در گذشته كرده و گناهانى را كه مرتكب شده اند، در آن جا مشاهده مى كنند. این جا است كه ناله و فریاد آنها بلند مى شود و مى گویند:
((اى پروردگار! ما را به دنیا برگردان شاید گذشته خود را جبران كنیم و عمل صالحى در برابر آن چه ترك كرده ایم به جا آوریم )).
(127)
اما از آن جا كه قانون آفرینش ، چنین اجازه بازگشتى را به هیچ كس ، (نه نیكوكاران و نه بدكاران ) نمى دهد، به آنها چنین پاسخ داده مى شود:
((هرگز ره بازگشتى وجود ندارد، این سخنى است كه به زبان مى گویید، این لقلقه كلامى بود كه در دنیا با خود داشتید))
(128).

اگر كافران را رسد مرگ پیش
پشیمان بگردند از كار خویش
به ایزد بگویند با چشم تر
به دنیا مرا بازگردان دگر
كه شاید به جبران اعمال بد
عمل هاى نیكو زمن سر زند
جوابش بگویند با این سخن
چنین كار هرگز نخواهد شدن
كه با حسرتى تلخ از بطن جان
بیارند این نكته را بر زبان
به برزخ گزینند آنان سرا
كه مبعوث گردند روز جزا
این سخنى است كه هرگز از اعماق دلى با اراده و آزاد برنخواسته ، این همان سخنى است كه هر بدكارى به موقع گرفتار شدن در چنگال مجازات و هر قاتلى به هنگام دیدن چوبه دار مى گوید.
به آنها گفته مى شود: مگر در دنیا نبودید و حجت بر شما تمام نشد؟ مگر خورشید و ماه بر شما طلوع و غروب نداشت و مهلت تمام نشد؟ مگر حقایق به شما نرسید؟ مگر عاجز و از مستضعفین بودید، مگر از سرمایه هاى عمر و علم و قدرت و فراغت و امنیت به اندازه كافى و وافى در اختیار نداشتید؟ چرا عمل نكردید؟ با غفلت مى خوابیدید و بیدار مى شدید؟ مگر خواب و بیدارى ها نمونه اى از مرگ و حیات نبود؟ مگر هزاران بار نمردید و زنده نشدید؟ آیا این مقدار براى شما كافى نبود؟
مگر صدها بار در تشییع جنازه ها شركت نكردید و در مجالس ختم و ترحیم حضور به هم نرساندید و صداى ناله آن مسكین در قبر را نشنیدید كه مى گفت : خدایا! مرا براى تدارك اعمال ، براى بیدارى و هشیارى ، براى پیمودن راه به سوى محبوب مطلق به دنیا برگردان . آیا اینها براى شما كافى نبود؟
امام صادق علیه السلام فرمود: وقتى جنازه اى را به سوى قبرستان حمل مى كنى ، خود را چنین پندار كه تو آن جنازه اى هستى كه به دوش مردم حمل مى شوى ، چنین پندار كه تو از پروردگارت مسئلت نموده اى ترا به دنیا برگرداند و خداوند دعاى ترا مستجاب نموده و به دنیا بازگردانیده است ! حال ببین چگونه در اعمال خود تجدید نظر مى كنى و گذشته را تدارك مى نمایى !
(129)
اگر خداوند آنها را به دنیا برگرداند با همان فكر و عقیده و اعمال و كردارى كه سابقا داشتند برمى گردند، نه آن كه یك نفس پاك و طاهر را خلق كند و به دنیا برگرداند؛ زیرا در این صورت دیگر آنها افراد سابق نیستند و موجودات دیگرى هستند كه ربطى به آنها ندارند.
اگر آنان را با همان فكر و عقیده اى كه داشتند برگرداند باز همان اعمال و كردار غلطى را كه داشتند از دست نخواهد داد و به دنبال همان فكر و عقیده اى كه داشتند، خواهند رفت .
قرآن در این باره مى فرماید: ((اگر آنها را به دنیا برگردانیم باز به همان اعمال و كردار سابق بر مى گردند و آنها در این حرفى كه مى زنند دروغ مى گویند.))
(130)
زمانى كه سوزند اندر سقر
چو بر حال آنها نمایى نظر
ببینى در آن حال آن قوم پست
سر انگشت حسرت گزیده به دست
كه اى كاش ! بارى دگر نیز ما
نمودیم رجعت به دارالفنا
كه دیگر بر آیات یكتااله
نكردیم تكذیب خود هیچگاه
بگشتیم ما نیز از مؤ منین
بیاورده ایمان به اسلام و دین

منبع كتاب الكترونیكی متین

دوشنبه 9/10/1387 - 18:5
دعا و زیارت

در تعریف ((برزخ )) چنین گفته اند: فاصله بین دو چیز را ((برزخ )) مى گویند: مانند پرده اى كه بین زن ها و مردها زده شود، دیوار بین دو خانه ، مرز بین دو ملك ، فاصله بین دو نهر آب یا دو دریا، كسى كه بین دو نفر واقع مى شود كه با هم نزاع نكنند، همه این ها را ((برزخ )) مى نامند.
((برزخ )) عالمى بین ((دنیا)) و ((آخرت )) است كه آن را عالم قبر هم مى گویند: فاصله بین مرگ تا قیامت ، بین دنیا و آخرت از هنگام مرگ تا برانگیخته شدن در روز قیامت را ((برزخ )) گویند.
(95)
((برزخ )) نه مربوط به دنیا است و نه مربوط به آخرت . مربوط به دنیا نیست ؛ چون زندگى آن جا مانند زندگى دنیا نمى باشد؛ زیرا روح در دوران برزخ ، در قالب مثالى نازك و هوایى نرم تر از بدن فعلى قرار مى گیرد كه در آن ، جرم و تیرگى مادى و لطافت مجردات نیست . بلكه جسمى بین بدن و روح است .
عالم برزخ از نظر وسعت نسبت به دنیا، مانند دنیا نسبت به رحم مادر است بدین جهت نمى توانیم ویژگى هاى عالم برزخ را تصور كنیم ، چنان چه كودك در رحم مادر نمى تواند ویژگى هاى دنیا را بفهمد با این كه به زودى به عالم دنیا وارد مى شود.
كلمه ((برزخ )) سه مورد در قرآن وجود دارد و در هر سه مورد به معناى فاصله بین دو چیز آمده است . آن موارد از این قرارند:
1- مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لایبقیان
(96)
خداوند، ((دو دریا را به هم آمیخت و میان آن دو، فاصله اى قرار داد تا هیچ كدام از مرز و حد خود خارج نشوند)).
2- و جعل بینهما برزخا و حجرا محجورا
(97)
و خداوند ((بین دو دریا (دریاى شیرین و خوش گوار و دریاى شور و تلخ ) فاصله و حایلى قرار داد تا همیشه از هم جدا باشند.))
3- و من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون
(98)
((و از پشت سر آن ها (از لحظه مرگ ) تا روز قیامت و بر انگیخته شدن فاصله و برزخى قرار داده شده است .))
در این سه آیه ، ((برزخ )) به معناى فاصله بین دنیا و آخرت و بین دو دریا و دو آب آمده است :
در نهج البلاغه هم كلمه ((برزخ )) در دو مورد آمده است :
1- سلكوا فى بطون البرزخ سبیلا
(99)
حضرت على در رابطه با پادشاهان و كسانى كه در دنیا داراى مقام و عزت ، اعتبار و افتخار، قدرت و شوكت بودند مى فرماید: آن ها پس از مرگ ((در درون برزخ (قبرها) خزیدند)) و زمین بر آنها مسلط شد، از گوشت هایشان خورد و از خون هایشان آشامید، در حفره هاى گورستان صبح كردند در حالتى كه به صورت درختى خشك و بدون رشد بودند.
آن حضرت در این جا ((برزخ )) را به معناى قبر گرفته اند؛ چون مى فرماید: در درون ((برزخ )) آرمیدند و قبر را ((دوزخ )) نامیده است ؛ زیرا فاصله بین میت و اهل دنیا یا بین دنیا و آخرت است .
2- در رابطه با اهل ذكر مى فرماید:
فكانما اطلعموا غیوب اهل البرزخ فى طول الاقامه
(100)
خداشناسان و اهل ذكر چنان به آخرت ایمان و یقین دارند كه گویا دنیا را به پایان رسانده و به آخرت وارد شده اند، امور آخرت را كه دیگران از آن ها آگاه نیستند مشاهده نموده و به چشم دیده اند تا جایى كه مى فرماید:
((گویا آنان از پشت دیوار این جهان سر بر آورده و بر احوال پنهان برزخیان اطلاع یافته و آن ها را مى نگرند)).

منبع كتاب الكترونیكی متین

دوشنبه 9/10/1387 - 17:58
دعا و زیارت

براى این كه متوجه شویم : زیارت اهل قبور بى فایده نیست و اثراتى دارد و حتى اهل قبور خوشحال شده و بعضى اوقات از زائرین و میهمانان خود پذیرایى كرده اند! داستان یكى از علما كه ابتدا به زیارت اهل قبور معتقد نبود و بعدا معتقد شده بود را نقل مى كنیم :
مرحوم آیه الله حاج شیخ محمد جواد انصارى همدانى فرموده اند: من سابقا به زیارت قبر غیر پیامبر و امام نمى رفتم و به آن كار معتقد نبودم ؛ زیرا تصور مى كردم كه فقط از قبور ائمه هدى و معصومین علیهم السلام كه به مقام قرب و طهارت مطلقه رسیده اند گشایش حاصل مى شود و انسان به حاجات خود مى رسد و فقط آن ها اطلاع پیدا مى كنند و زائرین خود را مورد لطف و توجه قرار مى دهند و از قبور غیر معصوم و مقربین اثرى مترقب نیست و كارى از دست آنها ساخته نمى باشد.
تا در سفرى كه براى اولین بار به همراه جمعى از علما و شاگردان روحانى خود به عتبات عالیات به جهت زیارت مشرف شدیم . در ایام اقامتمان در كاظمین ، روزى براى تماشاى بناى ایوان شكسته مدائن كه به حقیقت موجب عبرت بود از بغداد به سوى آن جا رهسپار شدیم .
پس از تماشاى شهر و ایوان معروف و طاق كسرى ، و پس از به جاى آوردن دو ركعت نماز كه مستحب است در ایوان خوانده شود، به سمت قبر سلمان فارسى و حذیفه یمانى كه در كنار آن قرار دارد به راه افتادیم .
در كنار قبر سلمان ، نه به جهت زیارت بلكه براى رفع خستگى و استراحت ،
با دوستان و رفقا نشسته بودیم ، ناگهان سلمان خود را به صورت واقعیش ‍ نشان داد و به حقیقت خود تجلى نمود و از همه ما پذیرایى كرد، چنان روح او لطیف و صاف و بدون ذره اى از كدورت بود كه ما را در عالمى از لطف و محبت و صفا فرو برد، چنان در فضاى وسیع و لطیف و بدون مانع از عالم معنى ما را داخل كرد كه بدون شك مانند فضاى بهشت پر از لطف و صفا بود.
آیه الله شیخ محمد جواد مى گوید: من از این كه به جهت زیارت در كنار قبر او نیامده بودم شرمنده شدم و خجالت كشیدم ! سپس به زیارت قبر او پرداختم . از آن زمان من نیز به زیارت قبور غیر ائمه طاهرین علیه السلام (از قبیل قبور علما و صلحا و مقربان و اولیاء خدا) مى روم و از آنان مدد مى گیرم ، حتى به زیارت قبور مؤ منان ، و مردم عادى در قبرستان ها مى روم و به شاگردان خود هم سفارش كرده ام كه از این فیض الهى محروم نمانند

منبع كتاب الكترونیكی متین

دوشنبه 9/10/1387 - 17:58
دعا و زیارت

لازم است بدانیم زیارت مردگان چیست ؟ مسلم است كه زیارت اهل قبور به خصوص علماء و شهداء و مقربان درگاه خدا فوائد بسیارى دارد. از جمله :
1- زیارت قبور ائمه و مقربان ، زائر را از هر آلودگى و خباثت نفس و گناه پاك و منزه مى سازد.
2- زیارت قبور ائمه و مؤ منان ارتباط پیدا كردن با روح متوفى است ، زیارت كننده از آن روح پاك مدد مى گیرد، هر چه روح پاك تر و عالى تر باشد، زائر بهره بیشترى از او خواهد برد.
3- حاجت انسان بر سر قبر علماء و صلحا و شهداء، بیشتر برآورده مى شود، اصولا در جاهایى كه مردمان بزرگ و اولیاء خدا دفن شده اند مردم بیشتر به زیارت مى روند و حاجت بیشترى مى گیرند.
4- زیارت اهل قبور، انسان را به یاد مرگ و عالم قبر مى اندازد، او را آخرت و خدا نزدیك مى كند، كم تر دل دنیا مى بندد و خود را در آینده جزء اموات به حساب مى آورد.
5 - ناراحتى زائر كم تر مى شود و در اثر زیارت و گریه بر بالین قبور، غم و قصه او از بین مى رود، عقده هاى او بیرون ریخته مى شود. در روایات آمده است : هر وقت خیلى خوشحال یا ناراحت مى باشى به قبرستان برو و قدرى راجع به ساكنان آن جا فكر و تاءمل كن تا به حالت عادى بر گردى .
6- هم تو با آن ها و هم آنان با تو انس مى گیرند! از رفتن تو به زیارت آنان خوشحال و خشنود مى شوند، و درباره تو دعا مى كنند.
چون روح میت كه به زیارت خود ارتباط بیشترى دارد زیارت اموات بر سر قبرشان اثر بیشترى خواهد داشت . نباید گفت : براى اموات فرقى ندارد! چه سر قبرستان رویم و چه جاى دیگر، فقط به یاد آن ها بودن كافى است ؟
مؤ منانى كه به زیارت اهل قبور مى روند به واسطه دریچه قبور، خود را به روح آن معصوم ، عالم ، شهید، مؤ من و مقرب درگاه خدا مرتبط نموده و به این وسیله با تمام وسعت عالم معنى با ارواح ارتباط پیدا مى كنند و بهره كافى مى گیرند.

منبع كتاب الكترونیكی متین

دوشنبه 9/10/1387 - 17:58
دعا و زیارت

فته شد كه : ارواح با اهل دنیا ارتباط دارند، به دیدار و ملاقات اهل و عیال خود مى آیند، كارهاى خوب و بد آنها را مشاهده مى كنند و از اعمالشان خوشحال و ناراحت مى شوند.
حال ببینیم ، آیا زنده ها هم باید به زیارت مردگان بروند یا خیر؟ روایاتى در این زمینه وارد شده كه : باید مرده ها را فراموش نكرد و به زیارتشان رفت ؛ زیرا آنان از زیارت بازماندگان خوشحال و از زیارت نكردن آنها ناراحت مى شوند.
عبدالله بن سلیمان مى گوید: از حضرت امام محمد باقر علیه السلام درباره زیارت اهل قبور سئوال نمودم : آیا به زیارت آنان بروم ؟
فرمود: بلى ؛ چون روز جمعه شود آنان را زیارت كن ؛ زیرا هر كدام از آنان در تنگى و ناراحتى باشند، در بین طلوع صبح صادق و طلوع آفتاب گشایش مى یابند. در این موقع هر كس به زیارت آنها رفته باشد علم و اطلاع پیدا مى كنند! لیكن چون آفتاب طلوع كند دیگر قادر بر توجه به امور دنیا و زیارت اهل خود نیستند.
عرض كردم : آیا آنها از افرادى كه به زیارت قبورشان مى روند علم پیدا مى كنند و از دیدن آنها خوشحال مى شوند؟ فرمود: آرى ، و نیز از بازگشت زائرین به محل و خانه خود وحشت مى كنند و ناراحت مى شوند.
(93)
نیز محمد بن مسلم مى گوید: به حضرت صادق علیه السلام عرض كردم : آیا به زیارت مرده ها برویم ؟ فرمود: آرى ، عرض كردم : آیا آنها از رفتن ما به سوى قبرهایشان مطلع مى شوند؟ فرمود: به خدا سوگند آرى ! از آمدن شما بر سر قبرهایشان خبردار مى شوند و از دیدنتان خوشحال مى گردند و با شما انس مى گیرند.
عرض كردم : وقتى سر قبرشان رفتیم آنان را چگونه زیارت كنیم و چه بگوییم ؟ فرمود: بگو: خدایا! زمین را از طرف پهلوهاى آنان بگستران ، ارواح آنان را به سوى خود بالا بر، مقام رضوان و خشنودى خود را به آنان برسان ، و از رحمت خود در آستانه آنها فرود آور كه به واسطه آن ، تنهائیشان به جمعیت و وحشت شان به انس تبدیل شود، به درستى كه تو بر هر كارى توانایى .
چون در بین قبرها هستى یازده مرتبه سوره ((قل هو الله )) را قرائت كن و ثوابش را به روح آنان هدیه نما؛ زیرا كسى كه این عمل را به جاى آورد خداوند به عدد همه مردگان ثواب و پاداش به او عنایت فرماید.
عبدالله بن سنان مى گوید: به امام صادق علیه السلام عرض كردم : سلام كردن بر اهل قبور چگونه است ؟ فرمود: چنین مى گویى سلام بر اهل خانه هایى از مؤ منین و مسلمین ، شما زودتر از ما جلودار بودید و پیش از ما رفته اید، ما نیز انشاءاله به شما ملحق خواهیم شد.
در روایات زیادى وارد شده است كه : پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم و ائمه معصوم علیهم السلام هر شب پنج شنبه با جمعى از مردم به زیارت مردگان مى رفتند و در قبرستان بقیع و وادى السلام براى اموات دعا و طلب آمرزش مى نمودند.

منبع كتاب الكترونیكی متین

دوشنبه 9/10/1387 - 17:58
دعا و زیارت

بعد از آن كه روح انسان از بدن جدا شد و جسد بى جان او را داخل قبر نمودند. روح ، جسد را فراموش نمى كند و گاه گاهى به دیدن آن مى آید و حالاتش را مشاهده مى كند، از وضع تاءسف بار آن حسرت مى خورد، گریه مى نماید و سخنانى با بدن مى گوید.
حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: وقتى روح از جسد انسان جدا شد و جنازه او را دفن كردند، سه روز بعد از آن ، از خدا اجازه مى خواهد و مى گوید: خدایا! به من اذن بده تا بروم و جسد خود را مشاهده كنم و دیدارى از او نمایم و ببینم چه بر سرش آمده است .
خداوند اذن مى دهد: روح كنار قبرش مى آید و از دور نظر مى كند مى بیند، آب از بدن و دهان و بینى او روان شده است . مدتى طولانى گریه مى كند و مى گوید: اى جسد بیچاره ! و اى دوست صمیمى من . آیا در زمان حیات و زندگى خود چنین روزى را به یاد مى آوردى ؟ آیا این منزل وحشتناك و پر بلا و غم و اندوه و پر ندامت را به یاد داشتى ؟ بعد از آن از كنار قبر جدا مى شود و مى رود.
وقتى پنج روز از زمان دفن میت گذشت . باز مى گوید: خدایا! به من اذن بده تا بروم و جنازه خود را مشاهده كنم . خداوند به او اجازه مى دهد: مى آید به سوى قبر و از دور به بدنى كه داخل قبر است نظر مى كند، در حالى كه خون از بینى و دهان و دو گوش او بیرون مى آید و سر و صورت او را چرك و خون فرا گرفته است . باز گریه طولانى مى كند به حال او حسرت مى خورد و مى گوید: اى جسد من ! آیا در زمان حیات خود به فكر این منزل پر از غم و غصه و پر از مار و عقرب و كرم هایى كه بدن ترا مى خورند بودى ؟ آیا به فكر از هم پاشیدن بدن و اعضاء و جوارح خود بودى ؟ بعد از آن به مكان خود باز مى گردد.
پس از آن هفت روز كه از دفن بدن گذشت روح از خدا اذن مى خواهد كه بیاید و جسد خود را ملاحظه كند. وقتى مى آید و جسد را از دور ملاحظه مى كند، مى بیند بدن كرم افتاده است . باز گریه طولانى مى كند و مى گوید: اى جسد مسكین و بیچاره من ! آیا در زمان حیات خود كه با فرزندان و خویشان ، عزیزان و همسایگان به سر مى بردى ، به یاد این روز تنهایى و غربت خود بودى ؟ كجا هستند برادران و دوستان و همسایگان تو، تا در جوارشان به سر مى برى و مسرور باشى ؟ ولى امروز آنان باید باید تا روز قیامت براى من و تو گریه كنند.
یك ماه كه از هنگام دفن گذشت روح ، اطراف قبر مى آید تا مشاهده كند، مال و اولادى كه از او باقى مانده است چه اعمالى برایش انجام مى دهند؟ چگونه اموال او را تقسیم مى كنند و بدهكارى هاى او را مى پردازند؟ او را چگونه از گرفتارى خلاص مى كنند؟
روح تا یك سال اطراف قبر مى گردد و نظر مى كند، كه چه كسانى براى او طلب استغفار مى نمایند؟ چه كسانى براى او محزون و ناراحتند؟ بعد از تمام شدن سال ، روح به جایى كه همه ارواح ، در آن جا اجتماع كرده اند مى رود تا روزى كه در صور دمیده شود و همه مردگان دومرتبه
زنده شوند

منبع كتاب الكترونیكی متین

دوشنبه 9/10/1387 - 17:58
دعا و زیارت

براى این كه متوجه شویم : زیارت اهل قبور بى فایده نیست و اثراتى دارد و حتى اهل قبور خوشحال شده و بعضى اوقات از زائرین و میهمانان خود پذیرایى كرده اند! داستان یكى از علما كه ابتدا به زیارت اهل قبور معتقد نبود و بعدا معتقد شده بود را نقل مى كنیم :
مرحوم آیه الله حاج شیخ محمد جواد انصارى همدانى فرموده اند: من سابقا به زیارت قبر غیر پیامبر و امام نمى رفتم و به آن كار معتقد نبودم ؛ زیرا تصور مى كردم كه فقط از قبور ائمه هدى و معصومین علیهم السلام كه به مقام قرب و طهارت مطلقه رسیده اند گشایش حاصل مى شود و انسان به حاجات خود مى رسد و فقط آن ها اطلاع پیدا مى كنند و زائرین خود را مورد لطف و توجه قرار مى دهند و از قبور غیر معصوم و مقربین اثرى مترقب نیست و كارى از دست آنها ساخته نمى باشد.
تا در سفرى كه براى اولین بار به همراه جمعى از علما و شاگردان روحانى خود به عتبات عالیات به جهت زیارت مشرف شدیم . در ایام اقامتمان در كاظمین ، روزى براى تماشاى بناى ایوان شكسته مدائن كه به حقیقت موجب عبرت بود از بغداد به سوى آن جا رهسپار شدیم .
پس از تماشاى شهر و ایوان معروف و طاق كسرى ، و پس از به جاى آوردن دو ركعت نماز كه مستحب است در ایوان خوانده شود، به سمت قبر سلمان فارسى و حذیفه یمانى كه در كنار آن قرار دارد به راه افتادیم .
در كنار قبر سلمان ، نه به جهت زیارت بلكه براى رفع خستگى و استراحت ،
با دوستان و رفقا نشسته بودیم ، ناگهان سلمان خود را به صورت واقعیش ‍ نشان داد و به حقیقت خود تجلى نمود و از همه ما پذیرایى كرد، چنان روح او لطیف و صاف و بدون ذره اى از كدورت بود كه ما را در عالمى از لطف و محبت و صفا فرو برد، چنان در فضاى وسیع و لطیف و بدون مانع از عالم معنى ما را داخل كرد كه بدون شك مانند فضاى بهشت پر از لطف و صفا بود.
آیه الله شیخ محمد جواد مى گوید: من از این كه به جهت زیارت در كنار قبر او نیامده بودم شرمنده شدم و خجالت كشیدم ! سپس به زیارت قبر او پرداختم . از آن زمان من نیز به زیارت قبور غیر ائمه طاهرین علیه السلام (از قبیل قبور علما و صلحا و مقربان و اولیاء خدا) مى روم و از آنان مدد مى گیرم ، حتى به زیارت قبور مؤ منان ، و مردم عادى در قبرستان ها مى روم و به شاگردان خود هم سفارش كرده ام كه از این فیض الهى محروم نمانند

منبع كتاب الكترونیكی متین

دوشنبه 9/10/1387 - 17:58
دعا و زیارت

در تعریف ((برزخ )) چنین گفته اند: فاصله بین دو چیز را ((برزخ )) مى گویند: مانند پرده اى كه بین زن ها و مردها زده شود، دیوار بین دو خانه ، مرز بین دو ملك ، فاصله بین دو نهر آب یا دو دریا، كسى كه بین دو نفر واقع مى شود كه با هم نزاع نكنند، همه این ها را ((برزخ )) مى نامند.
((برزخ )) عالمى بین ((دنیا)) و ((آخرت )) است كه آن را عالم قبر هم مى گویند: فاصله بین مرگ تا قیامت ، بین دنیا و آخرت از هنگام مرگ تا برانگیخته شدن در روز قیامت را ((برزخ )) گویند.
(95)
((برزخ )) نه مربوط به دنیا است و نه مربوط به آخرت . مربوط به دنیا نیست ؛ چون زندگى آن جا مانند زندگى دنیا نمى باشد؛ زیرا روح در دوران برزخ ، در قالب مثالى نازك و هوایى نرم تر از بدن فعلى قرار مى گیرد كه در آن ، جرم و تیرگى مادى و لطافت مجردات نیست . بلكه جسمى بین بدن و روح است .
عالم برزخ از نظر وسعت نسبت به دنیا، مانند دنیا نسبت به رحم مادر است بدین جهت نمى توانیم ویژگى هاى عالم برزخ را تصور كنیم ، چنان چه كودك در رحم مادر نمى تواند ویژگى هاى دنیا را بفهمد با این كه به زودى به عالم دنیا وارد مى شود.
كلمه ((برزخ )) سه مورد در قرآن وجود دارد و در هر سه مورد به معناى فاصله بین دو چیز آمده است . آن موارد از این قرارند:
1- مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لایبقیان
(96)
خداوند، ((دو دریا را به هم آمیخت و میان آن دو، فاصله اى قرار داد تا هیچ كدام از مرز و حد خود خارج نشوند)).
2- و جعل بینهما برزخا و حجرا محجورا
(97)
و خداوند ((بین دو دریا (دریاى شیرین و خوش گوار و دریاى شور و تلخ ) فاصله و حایلى قرار داد تا همیشه از هم جدا باشند.))
3- و من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون
(98)
((و از پشت سر آن ها (از لحظه مرگ ) تا روز قیامت و بر انگیخته شدن فاصله و برزخى قرار داده شده است .))
در این سه آیه ، ((برزخ )) به معناى فاصله بین دنیا و آخرت و بین دو دریا و دو آب آمده است :
در نهج البلاغه هم كلمه ((برزخ )) در دو مورد آمده است :
1- سلكوا فى بطون البرزخ سبیلا
(99)
حضرت على در رابطه با پادشاهان و كسانى كه در دنیا داراى مقام و عزت ، اعتبار و افتخار، قدرت و شوكت بودند مى فرماید: آن ها پس از مرگ ((در درون برزخ (قبرها) خزیدند)) و زمین بر آنها مسلط شد، از گوشت هایشان خورد و از خون هایشان آشامید، در حفره هاى گورستان صبح كردند در حالتى كه به صورت درختى خشك و بدون رشد بودند.
آن حضرت در این جا ((برزخ )) را به معناى قبر گرفته اند؛ چون مى فرماید: در درون ((برزخ )) آرمیدند و قبر را ((دوزخ )) نامیده است ؛ زیرا فاصله بین میت و اهل دنیا یا بین دنیا و آخرت است .
2- در رابطه با اهل ذكر مى فرماید:
فكانما اطلعموا غیوب اهل البرزخ فى طول الاقامه
(100)
خداشناسان و اهل ذكر چنان به آخرت ایمان و یقین دارند كه گویا دنیا را به پایان رسانده و به آخرت وارد شده اند، امور آخرت را كه دیگران از آن ها آگاه نیستند مشاهده نموده و به چشم دیده اند تا جایى كه مى فرماید:
((گویا آنان از پشت دیوار این جهان سر بر آورده و بر احوال پنهان برزخیان اطلاع یافته و آن ها را مى نگرند)).

منبع كتاب الكترونیكی متین

دوشنبه 9/10/1387 - 17:58
دعا و زیارت

لازم است بدانیم زیارت مردگان چیست ؟ مسلم است كه زیارت اهل قبور به خصوص علماء و شهداء و مقربان درگاه خدا فوائد بسیارى دارد. از جمله :
1- زیارت قبور ائمه و مقربان ، زائر را از هر آلودگى و خباثت نفس و گناه پاك و منزه مى سازد.
2- زیارت قبور ائمه و مؤ منان ارتباط پیدا كردن با روح متوفى است ، زیارت كننده از آن روح پاك مدد مى گیرد، هر چه روح پاك تر و عالى تر باشد، زائر بهره بیشترى از او خواهد برد.
3- حاجت انسان بر سر قبر علماء و صلحا و شهداء، بیشتر برآورده مى شود، اصولا در جاهایى كه مردمان بزرگ و اولیاء خدا دفن شده اند مردم بیشتر به زیارت مى روند و حاجت بیشترى مى گیرند.
4- زیارت اهل قبور، انسان را به یاد مرگ و عالم قبر مى اندازد، او را آخرت و خدا نزدیك مى كند، كم تر دل دنیا مى بندد و خود را در آینده جزء اموات به حساب مى آورد.
5 - ناراحتى زائر كم تر مى شود و در اثر زیارت و گریه بر بالین قبور، غم و قصه او از بین مى رود، عقده هاى او بیرون ریخته مى شود. در روایات آمده است : هر وقت خیلى خوشحال یا ناراحت مى باشى به قبرستان برو و قدرى راجع به ساكنان آن جا فكر و تاءمل كن تا به حالت عادى بر گردى .
6- هم تو با آن ها و هم آنان با تو انس مى گیرند! از رفتن تو به زیارت آنان خوشحال و خشنود مى شوند، و درباره تو دعا مى كنند.
چون روح میت كه به زیارت خود ارتباط بیشترى دارد زیارت اموات بر سر قبرشان اثر بیشترى خواهد داشت . نباید گفت : براى اموات فرقى ندارد! چه سر قبرستان رویم و چه جاى دیگر، فقط به یاد آن ها بودن كافى است ؟
مؤ منانى كه به زیارت اهل قبور مى روند به واسطه دریچه قبور، خود را به روح آن معصوم ، عالم ، شهید، مؤ من و مقرب درگاه خدا مرتبط نموده و به این وسیله با تمام وسعت عالم معنى با ارواح ارتباط پیدا مى كنند و بهره كافى مى گیرند.

منبع كتاب الكترونیكی متین

دوشنبه 9/10/1387 - 17:57
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته