• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 27021
تعداد نظرات : 2747
زمان آخرین مطلب : 3267روز قبل
شخصیت ها و بزرگان

تاثیر منبرهای حاج شیخ عباس قمی

در مجلس وعظ او بزرگان فقها و علما و مجتهدین و مدرسین و فضلاو طلاب حوزه و عامه مردم شرکت می کردند و همگی سخت تحت تاثیروعظ و منبرش قرار می گرفتند، به طوری که نظیرش را به یادنداشته اند.

شیوه خطابه محدث قمی این بود که در منبر ابتدا خطبه می خواند،سپس حدیثی را عنوان کرده، و به مناسبت آن حدیثی دیگر، و حدیثی دیگر و... همه احادیث را نیز با ذکر اسناد و گاهی معرفی کوتاه یا مفصل راویان می آورده است.

منبر در ایامی خاص

منبر رفتن محدث قمی در مشهد و نجف اشرف تا روز عاشورا بود.

بعد از آن هر چه اصرار می کردند قبول نمی کرد. گاهی چند روزی درایام بعد از عاشورا هم منبر می رفت. او در باره این تصمیم می گفت:

بیش از این مزاحم کار نوشتن من است. من تالیف و تصنیف را لازم و مهم تر می دانم.

با این که دایما کار وی با اخبار و روایات و احادیث و تاریخ واین قبیل چیزها بوده، مع الوصف برای یک بار منبر رفتن یکی دوساعت مطالعه می کرد تا مبادا کلمه ای زیاد یا کم بگوید!

منابر محدث قمی در خراسان و مشهد مقدس

آقای حاج معتمد خراسانی، واعظ بزرگوار معاصر که در جوانی،هنگام اقامت محدث قمی در مشهد، منبرهای او را دیده است، دراین باره می گوید:

مرحوم حاج شیخ عباس بر اساس فن خودش که علم الحدیث بود صحبت می کرد. حدیث را بر اساس قواعد علم لحدیث بیان می کرد، اوآن چنان درباره حدیث شناخت داشت که وقتی بر منبر می نشست گویی جمعیت نفس نمی کشیدند مبادا یک کلمه از سخن او را نشنوند. مجلس او نورانیت عجیبی داشت. بعد از حمد و ثنای خداوند اول حدیث رامی خواند و می گفت که حدیث مسند است و سندش متصل به امام است،مثلا می فرمود:

و بالسند المتصل عن محمدبن یعقوب الکلینی، قال حدثنی محمدبن یونس، سپس تمام راویان را سه یا چهار نفر یا بیشتر، هر چه بود، اسامی آن ها را می گفت، تا به معصوم می رسانید. آن وقت متن حدیث را بدون کم و زیاد نقل و ترجمه می کرد. پس از آن به مناسبت بحث، روایات چندی، مقطوع یا مرسل نقل می کرد و بحث راادامه می داد.

اگر اقتضای جلسه بود، باز چند حدیث مسند دیگری را با همان آداب حدیث نقل می کرد والا بحث را به حالات رجال حدیث می کشانید.

اگر می خواست تاریخ بگوید معمولا حالات رجال حدیث را بیان می فرمود، و در ضمن حالات آن ها باز مطالبی بیان می کرد.

سخنانش تاثیر عجیبی داشت، چون اول خودش تحت تاثیر آن احادیث قرار می گرفت، به همین جهت منبرش دارای قوه اشراب بود. گویاجاذبه روحی داشت.

وقتی می خواست حدیثی، به عنوان مثال از امام صادق(ع) نقل کند،توجه ویژه ای داشت که یک کلمه از سخنان آن حضرت کم و زیادنشود. در همه جا منبر نمی رفت فقط ایام عاشورا منزل آیه الله قمی (رضوان الله علیه) که ده روز منبر دایر بود و تا ظهرآقایان دیگر منبر بودند، پس از نماز جماعت ظهر منبر می رفت که جمعیت خاصی برای استفاده از منبر وی می آمدند.

به درخواست مؤمنین در ماه رمضان، گاهی در مسجد گوهر شاد وگاهی در مدرسه میرزا جعفر که دور از جمعیت معمولی و ازدحام بود منبر می رفت.

در مدرسه هم با این که از ازدحام برکنار بود باز جمعیت فراوانی می آمدند. کسی که او را در بالای منبر می دید گویی کوه وقار و مجسمه زهد و تقوا را می دید. نوع فضلای اهل علم ازارادتمندان ایشان بودند.

اخلاص محدث قمی و علاقه مندی علما به او

در آن اوان وی با مرحوم ادیب نیشابوری (2) معاصر بود. عموم فضلا وطلاب شاگردان ایشان بودند و در درس معانی و بیان او در مدرسه نواب حدود 700 نفر طلبه شرکت می کردند. آن درس هم منحصر به این استاد بود. مرحوم ادیب به شاگردانش سفارش می کرد:

بروید پای منبر حاج شیخ عباس قمی و استفاده کنید.

امتیاز آن محدث بزرگ این بود که هوی و هوس را در خود کشته واز اسارت هوی و خودخواهی بیرون آمده بود. در مدت توقف در مشهدگاهی به خارج سفر می کرد، به نجف اشرف یا قم می رفت، ولی تامی خواست جمعیتی جمع شود و زمینه نماز جماعت یا منبری فراهم شود، حرکت می کرد.

در شبستان مرحوم آیه الله قمی که امروز معروف به شبستان سبزواری است یک ماه رمضان در باره صله رحم صحبت کرد. منبرعجیبی بود همه چیز داشت. بعد حس کرده بود جمعیت آن جا زیادشده، شاید باعث لطمه به دیگران از اهل منبر باشد.

سال بعد در گوشه ای جدای از آن محیط یعنی مدرسه میرزا جعفر درصحن عتیق، منبر رفت. در عین حال عده زیادی از طلاب و جمعی ازبزرگان در این جلسات حاضر می شدند.

منبع:تعامل

سه شنبه 7/8/1392 - 9:33
داستان و حکایت

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ حسین انصاریان می‌گوید: مرحوم حاج شیخ عباس قمی داستان‌های شگفتی در زندگی دارد، من قسمتی از این حقایق را از فرزند بزرگوارش حاج میرزا علی آقا محدث - كه قریب به ده سال در همسایگی او بودم - شنیدم. می‌فرمود: پدر بزرگوارم در نجف اشرف بر اثر كثرت عباد و تألیف به مرض سختی دچار شد، معالجات اطبا در او مؤثر نیفتاد، یك روز در حالی كه ناله می‌كرد به مادرم فرمود: همسر مهربانم مقداری آب در قوری با یك ظرف برای من بیاور. قوری آب و ظرف را كنارش گذاشت، گفت: مرا بلند كنید، زیر بغل او را گرفته در بستر نشاندیم، گفت: پنجاه سال است با این انگشتان «قال‌‌الله» و «قال‌الصادق» و «قال‌الباقر» نوشته‌ام، آن وقت انگلشتان خود را روی ظرف گرفت و از قوری به روی آن آب ریخت و آن آب را نوشید، پس از چند ساعت شفای كامل یافت. و نیز آن مرحوم می‌گفت: پدرم مرحوم محدث قمی دچار چشم‌درد سختی شد، اطبای عراق از علاجش عاجز شدند، روزی به مادرم گفت:‌ كتاب شریف «اصول كافی» را نزد من بیاور! مادر كتاب را به دست پدر داد. پدر گفت: این كتاب منبع واقعیات الهیه و سراسر حكمت و هدایت و نور است و شفای هر درد، نویسنده آن مرحوم كلینی از معتبرترین افراد روزگار است، نمی‌شود كتاب او بی‌اثر باشد، كتاب را یكی دو بار به چشم خود كشید، یكی دو ساعت بعد از آن از درد چشم خلاص شد. باز آن مرحوم نقل می‌كرد: من بنا به توصیه پدرم اهل منبر و وعظ و خطابه شدم، بنا شد در مجلسی در شهر قم 10 شب منبر بروم، اهل قم از منبرم هم به خاطر زیبایی و شیوایی كلام و هم محض این كه فرزند محدث قمی هستم، استقبال شایانی كردند. شبی حدیثی را مورد بحث قرار دادم. آقایی از علما به نام حاج شیخ مهدی پایین‌شهری، از وسط مجلس فریاد زد: آقای میرزا علی محدث! این حدیث كجاست؟ گفتم: جای آن را نمی‌دانم در چه كتابی است، من این حدیث را از زبان بزرگان دین شنیده‌ام، فریاد زد: دیگر از شنیده‌ها روی منبر مگو، سعی كن احادیث را در متون اسلامی ببینی، سپس نقل كنی. عمل او به من بسیار سنگین امد، برایم خیلی تلخ بود، دنباله منبر را به دل‌سردی و كسالت طی كرده و با تصمیم بر این كه از برنامه‌ام دست بردارم به خانه آمدم. نیمه شب در عالم رویا به محضر مبارك پدرم رسیدم، با تبسم و انبساط به من گفت: فرزندم از تصمیم كه گرفته‌ای صرف نظر كن! زیرا تبلیغ، عملی بسیار مهم و امری فوق‌العاده و پر ارزش است، این كاری است كه برعهده انبیای الهی بوده است. در ضمن، حدیثی كه مورد اشكال آقای شیخ مهدی پایین‌شهری بود، در فلان كتاب حدیث در صفحه چند است. فردا شب دوباره حدیث را بخوان و به مدرك آن اشاره كن تا ایراد شیخ برطرف گردد. حاج میرزا علی آقا می‌فرمود: وقتی پدرم مرحوم محدث قمی در كنار مرقد حضرت مولی‌الموحدین، امام عارفان و اسوه مشتاقان، حضرت امیر‌المومنین علیه‌السلام از دنیا رفت، همراه با علمای نجف و جمعیت بسیار زیادی، آن مرد بزرگ را در كنار استادش حاج میرزا حسین نوری به خاك سپرده و به منزل برگشتیم، تا نیمه شب رفت و آمد ادامه داشت، پس از آن برای استراحت به بستر رفته لحظاتی نگذشته بود كه در عالم خواب پدر را با انبساطی عجیب زیارت كردم، عرضه داشتم: پدر جان در چه حالی هستید؟ فرمود: از لحظه‌ای كه وارد برزخ شدم تا الآن سه بار به محضر مقدس حضرت سید‌الشهدا علیه‌السلام مشرف شده و مهمان آن جناب شدم. آیت‌الله عباس كاشانی نقل می‌كرد: روزی شیخ عباس قمی را دیدم با لباس مندرس و عمامه‌ای كه به جرئت می‌گویم دو متر نبود. با عصایی از چوب خرما كه حتی تراشیده هم نشده بود. لباس‌هایی ژنده اما تمیز داشت. صورتش چنان نورانی بود كه حد نداشت. او را در یك كتابفروشی دیدم و اتفاقاً در حضور خودش هر چه كتاب مفاتیح بود را فروختند. خریدار با حرارت از نویسنده كتاب تعریف می‌كرد، در حالی كه ایشان را رو‌به‌روی خود می‌دید و نمی‌شناخت. این صحنه اثرات عجیبی در من گذاشت.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8909120475

سه شنبه 7/8/1392 - 9:27
تاریخ

عکسی قدیمی از دروازه دولت در تهران
سه شنبه 7/8/1392 - 9:27
آلبوم تصاویر

عکس برتر سال 2009 با موضوع شادی در فقر
 
سه شنبه 7/8/1392 - 9:26
قرآن

بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی گزیده به انعکاس آن در ادبیات پارسی، از کتاب «در محضر قرآن» اثر ارزشمند استاد الهی قمشه‌ای پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
آیه ۳۴۳۵ سوره فصلت
وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَكَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ (۳۴) وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ ۳۵

و نیكى با بدى یكسان نیست [بدى را] آنچه خود بهتر است دفع كن آنگاه كسى كه میان تو و میان او دشمنى است گویى دوستى یكدل می‌‏گردد (۳۴) و این [خصلت] را جز کسانى که شکیبا بوده ‏اند نمی‌یابند و آن را جز صاحب بهره‏ اى بزرگ نخواهد یافت (۳۵)

سخن در این است که اولاً نیکی و بدی به هیچ روی باهم برابر نیستند چنانکه نور و ظلمت. بنابر این اگر ظلمتی بر آدمی روی آورد و رفتار ناصوابی که از جنس سیاهی است بر او وارد شود فرمان خرَد این است که آن ظلمت را به نور خوبی و زیبایی دور کند.

سعدی در حکایت زیر این آیه ها را تفسیر کرده و در پایان، آیه دیگری از قرآن را در بیان همین معنا تضمین کرده است:
  یکی را خری در گل افتاده بود      ز سوداش خون در دل افتاده بود
بیابان و باران و سرما و سیل      فروهشته ظلمت بر آفاق ذیل 
همه شب در این غصه تا بامداد      سقط گفت و نفرین و دشنام داد 
نه دشمن برَست از زبانش نه دوست      نه سلطان که این بوم و بر زانِ اوست  
 قضا را خداوندِ آن پهن دشت      در آن حالِ منکر بر او بر گذشت
شنید این سخنهای دور از صواب      نه صبرِ شنیدن، نه روی جواب      
     به چشمِ سیاست در او بنگریست      که «سودای این بر من از بهر چیست؟»
یکی گفت: «شاها به تیغش بزن      ز روی زمین بیخ عمرش بکن»       
  نگه کرد سلطان عالی محل      خودش در بلا دید و خر در وَحَل
    ببخشود بر حال مسکینِ مرد      فرو خورد خشم از سخنهای سرد
زرش داد و اسب و قبا پوستین      چه نیکو بوَد مهر در وقت کین     
    بدی را بدی سهل باشد جزا      اگر مردی، «أحسِن إلا مَن اسا»


مولانا در مثنوی از کیمیای محبت سخن گفته است:
 از محبت خارها گُـل می شود      از محبت سرکه ها مُـل می شود
از محبت تلخ ها شیرین شود      از محبت مس ها زرین شود       
 از محبت غول هادی می شود      از محبت غصه شادی می شود   
سه شنبه 7/8/1392 - 9:24
عقاید و احکام

مدتی پیش بود که سازمان اوقاف و امور خیریه، امامزاده بیژن(ع) را تایید و اعلام کرد که چنین امامزاده‌ای در مازندران وجود دارد. این خبر نقطه شروع مطرح شدن پرسش‌هایی در ذهن مردم در‌باره تعدد امامزاده‌ها بود. اصحاب رسانه و خبرگزاری‌ها در این زمینه دست به‌کار شدند

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، مدتی پیش بود که سازمان اوقاف و امور خیریه، امامزاده بیژن(ع) را تایید و اعلام کرد که چنین امامزاده‌ای در مازندران وجود دارد. این خبر نقطه شروع مطرح شدن پرسش‌هایی در ذهن مردم در‌باره تعدد امامزاده‌ها بود. اصحاب رسانه و خبرگزاری‌ها در این زمینه دست به‌کار شدند و اخبار متنوعی درباره وجود امامزاده‌ها و کثرت آنها در ایران تهیه و مخابره کردند.

 در این میان اخبار کذبی هم منتشر شد که سازمان اوقاف و امور خیریه به‌سرعت اصلاحیه یا تکذیبیه آنها را در سایت خود یا روزنامه‌ها و نشریات منتشر کرد.

 انتشار این نوع اخبار؛ از وجود امامزاده بیژن(ع) گرفته تا تعدد و کثرت حرم این بزرگواران در کشور به‌خصوص در شهرهای شمالی، بهانه خوبی بود تا سراغ این سوژه برویم. اطلاعاتی را که از سازمان اوقاف و امور خیریه در این خصوص ارائه شده همراه با تاریخ ورود امامزاده‌ها و سادات علوی در کنار هم قرار می‌دهیم تا به این نتیجه برسیم که تعداد امامزاده‌ها در کشور نه‌تنها دور از ذهن نیست بلکه تاریخ اسلام هم تا اندازه‌ای این موضوع را اثبات کرده است.

 به‌راحتی نظر ندهید

به گزارش همشهری آیه، ‌بیشتر مراجع عظام تقلید و علمای دین تاکید موکد دارند که اظهار نظر کردن درباره صحت و سقم امامزاده‌ها و نسب آنها نباید به‌آسانی انجام ‌شود. آیت‌الله صافی گلپایگانی می‌گوید: «به‌طور کلی نمی‌توان بر نفی و اثبات امامزادگان و بقاع متبرکه نظر داد اما در مجموع قدم اول در شناختن امامزاده‌ها این است که تعریف درست و دقیقی از امامزاده داشته باشیم».

 دکتر صادق آئینه‌وند، محقق تاریخ اسلام در این زمینه می‌گوید: «امامزاده به فردی گفته می‌شود که فرزند یکی از ائمه اطهار(علیهم‌السلام) باشد یا نسبش با یک یا چند واسطه از سمت پدری به آنها برسد. در قدم بعدی باید به تاریخ اسلام رجوع شود تا مشخص شود چقدر امکان داشته که امامزاده‌ها وارد ایران شوند.

 امامزاده‌ها و سادات علوی در چند مرحله وارد ایران شده‌اند. بار اول در زمان حکومت حجاج بن یوسف بود که شیعیان زیادی ‌همراه گروهی از امامزاده‌ها که از ظلم او فراری بودند وارد ایران شدند. ‌بار دوم در دوران ولایت‌عهدی امام رضا‌(ع) بود که گروهی از شیعیان و امامزاده‌ها همراه حضرت و سپس همراه کاروان حضرت معصومه‌(س) به ایران آمدند.

 ‌بار سوم در زمان قیام علویون بر ضد بنی‌عباس بود که به‌دلیل آزارهای بنی‌عباس ناگزیر شدند به کشورهای شرقی از جمله ایران پناه ببرند. اما بیشترین تعداد امامزاده‌هایی که در کشور از دنیا رفته و دفن شده‌اند، حدود سال 250 هجری (دوران حسن بن زید) به ایران آمده‌اند».

 آن طور که ابن اسفندیار در کتاب «تاریخ طبرستان» نوشته ‌در اواسط سال 253 هجری قمری به عدد برگ درختان، سادات علوی و بنی‌هاشم از حجاز، اطراف شام و عراق خدمت حسن بن زید رسیدند.

 ایرانی‌ها؛ ارادتمندان اهل بیت(علیهم‌السلام)

یکی از دلایل بسیار مهم تعداد فراوان امامزاده‌ها در ایران، ارادت شیعیان ایران نسبت به ائمه(علیهم‌السلام) و سادات علوی بوده که باعث می‌شد آن بزرگواران با علاقه و خاطری آسوده وارد کشور شوند. دکتر صادق آئینه‌وند به نمونه‌ای از استقبال پرشور مردم ایران از اهل بیت(علیهم‌السلام) و فرزندانشان اشاره می‌کند و می‌گوید: «یکی از نمونه‌های این اظهار ارادت در استقبال مردم نیشابور از امام رضا‌(ع) نمایان شد که زمینه ورود تعداد دیگری از امامزاده‌ها به ایران را فراهم کرد. این مراسم به‌گونه‌ای بود که محدث قمی روایت کرده 24 هزار نفر با قلمدان‌های مرصع خود حدیث مهم «سلسله‌الذهب» را ثبت کردند».

 بنابراین میهمان‌نوازی ایرانیان، در کنار ارادتی که نسبت به پیامبر گرامی اسلام‌(ص)‌، اهل بیت‌(علیهم‌السلام) و فرزندانشان در دل داشتند باعث شد از شعارهای عدالت‌خواهانه و مبارزه با ظلم دشمنان قرآن و اهل بیت پیروی کنند. این طور بود که زمینه برای ورود آنها به کشور فراهم می‌شد.

 خرافات ممنوع!

خرافات و خواب‌نما شدن به هیچ‌وجه در معرفی امامزاده‌ها از طرف سازمان اوقاف و امور خیریه راه ندارد. این نکته را مسئولان سازمان اوقاف اعلام کرده‌اند و گفته‌اند: «مخالفت جدی و مبارزه با مسئله ‌خواب‌نما شدن و خرافات جزو سیاست‌های اصلی سازمان اوقاف بوده و ادارات اوقاف در بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌هایی از این‌گونه مسائل بر‌حذر داشته شده‌اند و بارها توسط مسئولان اوقاف با همکاری مسئولان محلی و شورای تامین نسبت به تخریب و امحای بنای اماکنی که بر اثر خواب‌نما شدن و خرافات به‌وجود آمده‌اند، اقدام جدی صورت گرفته و اوقاف در این زمینه پیشتاز بوده است».

 در این خصوص باید بدانیم که مسئولان سازمان اوقاف و امور خیریه برای شناختن امامزاده‌ها تنها به شجره‌نامه آنها رجوع نمی‌کنند بلکه روایت‌های مردمی و گزارشات محلی که سینه به سینه نقل شده‌اند، یکی از راه‌های مهم برای شناخت امامزاده‌هاست. البته پیدا کردن شجره‌نامه آنها کار مشکلی است. چون کتاب‌های زیادی درباره علم انساب نوشته شده و از آنجا که فرزندان و نوادگان ائمه(علیهم‌السلام) در غربت زندگی می‌کردند و مدام مورد ظلم و ستم بودند، نوشتن شجره‌نامه آنها مشکل‌تر شده. با این وجود چنین مشکلاتی به معنی راه پیدا کردن خرافات در معرفی امامزاده‌ها نیست.

 نسل امام کاظم‌(ع) در ایران

نکته مهمی‌ که از بررسی شجره‌نامه امامزاده‌ها در ایران به‌دست می‌آید این است که بسیاری از آنها از نسل امام کاظم(ع) هستند. سازمان اوقاف و امور خیریه در این خصوص تاکید کرده: «هر امامزاده‌ای که از دنیا می‌رفت ‌بر مزار او لوحه‌ای نصب می‌کردند که نسبش با خط کوفی روی آن نوشته شده بود.

 در دوره‌های بعدی، خط کوفی را به خط ثلث یا نسخ تغییر دادند اما در زمان تغییر خط مشکلی که وجود داشت این بود که خط کوفی از نظر اعراب و قرائت مشکل بود و در عین حال فرسوده شدن لوحه‌ها و ریختن بعضی قسمت‌های حروف باعث تحریف در نسب می‌شد. مثلا گاهی «حسین» به‌صورت «حسن» یا «تقی» به‌صورت «نقی» درمی‌آمد. حتی در بسیاری از موارد برای مختصر نوشتن نام پدران امامزاده تا اتصال به امام معصوم نام یک یا چند واسطه حذف شده است. به همین دلیل است که امامزاده‌های زیادی داریم که به‌عنوان فرزندان امام کاظم‌(ع) معرفی شده‌اند اما درواقع از نسل آن حضرت هستند، نه فرزند مستقیم او. چون آن حضرت این تعداد فرزند نداشته است».

 دکتر آئینه‌وند نکته قابل توجه دیگر در مورد حضور نسل امام کاظم‌(ع) در ایران را این‌گونه توضیح می‌دهد: «زمانی که امام رضا‌(ع) به ایران مهاجرت کرد، تعداد زیادی از امامزاده‌ها همراه او به ایران آمدند. بعد از آن سفر حضرت معصومه‌(س) اتفاق افتاد که در کاروان آن حضرت هم امامزاده‌ها و از جمله خواهران و برادران آن حضرت حضور داشتند. بعد از آن دوران هم تعداد زیادی از نوادگان امام کاظم‌(ع) وارد کشور شدند. به همین دلیل تعدد نسل آن حضرت در کشور ما بسیار است».

 امامزاده بیژن(ع)

شاید شما هم در بین شوخی و خنده‌ها عنوان «امامزاده بیژن» را شنیده باشید. خوب است بدانید که این عنوان اصلا شوخی نیست و سازمان اوقاف و امور خیریه مدارکی در اختیار دارد که ثابت می‌کند آرامگاه امامزاده‌ای به‌نام سید بیژن(ع) در شهر نور در استان مازندران وجود دارد. لابد می‌گویید بیژن یک اسم ایرانی است درحالی که امامزاده‌ها همگی از قوم عربند. درست می‌گویید! سال‌ها قبل حرم دو امامزاده که هر دو «سید محمد» نام داشتند، در روستای کپ سفلی نزدیک شهرستان نور قرار داشت. اهالی روستا برای یکی از سید محمدها نام «بی‌جن» را انتخاب کردند. چون معتقد بودند در منطقه‌ای که او دفن شده هیچ جنی وجود ندارد. بعد از مدتی هم عنوان «بی‌جن» به «بیژن» تبدیل شد. بر اساس مستندات سازمان اوقاف و امور خیریه، نسب این امامزاده با 14 واسطه به امام سجاد‌(ع) می‌رسد.

 چرا شمال ایران اینقدر امامزاده دارد؟

اگر به آمار آرامگاه امامزاده‌ها در ایران نگاهی بیندازید، دست‌تان می‌آید که بیشتر این بزرگواران در شهرهای استان مازندران و گیلان زندگی کرده و از دنیا رفته‌اند اما دلیل کثرت آرامگاه امامزاده‌ها در شهرهای شمالی چیست؟ دکتر آئینه‌وند برای پاسخ دادن به این پرسش به مطلبی در کتاب «علویان طبرستان» نوشته دکتر ابوالفتح حکیمیان اشاره می‌کند و می‌گوید: «در این کتاب نوشته شده که خاندان مبارک ملوک باوند مأمن خائف، ملاذ ملهوف و ملجاء سلاطین و ملوک روی زمین بود.

برای همین از اقطار عالم و آفاق گیتی به هر کس ملالی روی می‌آورد، سوی بارگاه ایشان می‌شتافت. حمایت ایشان از پناهندگان به‌‌حدی بود که اگر فرزندان خلفا و ملوک و امرا از بیم گناه به ‌درگاه ایشان می‌رفتند، هرگز مورد بازخواست و بی‌عنایتی قرار نمی‌گرفتند».

 سازمان اوقاف و امور خیریه در بیانیه‌ای که مدتی قبل در خصوص تایید آرامگاه امامزاده‌ها در سطح کشور صادر کرده بود این مطلب را تایید کرده و گفته: «این مطلب در فحوای نوشتار اولیاء‌الله آملی در کتاب «تاریخ رویان» مورد تایید و تصدیق واقع شده است».

البته امامزاده‌هایی که در شهرهای شمالی ایران دفن شده‌اند، در دوره‌های مختلفی به کشور ما آمده‌اند. این نکته را سازمان اوقاف و امور خیریه تایید کرده و دکتر آئینه‌وند درباره آن می‌گوید: «در کتاب «مقاتل الطالبین» نوشته شده که سادات علوی و امامزاده‌ها در دوران حکومت متوکل عباسی به سرزمین‌های گوناگون و از جمله به شمال ایران سفر کردند اما در کتاب «تاریخ رویان» متفرق شدن نسل اهل بیت(علیهم‌السلام) را به دوران حکومت مأمون عباسی نسبت داده شده است».

 از طرف دیگر سازمان اوقاف و امور خیریه با استناد به رساله دودمان علوی مازندران تاکید کرده: «‌وقتی یحیی بن عمر بن یحیی بن حسین در کوفه شورش کرد ‌و در میان زیدیه ادعای امامت نمود بعضی از ساداتی که در جنگ همراهش بودند، پس از دستگیری به طبرستان و دیلمان فرار کردند و به ریاست حسن بن زید، سادات علوی و بنی‌هاشم از حجاز و سوریه و عراق دسته دسته به طبرستان آمدند و این کار در زمان امرای بعدی خاندان علوی هم ادامه داشت‌.

 تشکیل حکومت علویون در طبرستان عامل و انگیزه دیگری بود که به مهاجرت امامزادگان و نوادگان اهل بیت‌(علیهم‌السلام) از حجاز و عراق انجامید؛ آن‌گونه که غلبه نسبی شیعیان در ایران مرکزی عامل دیگر مهاجرت بود. در عین حال تاریخ سیاسی اسلام نشان می‌دهد که مرحله اول مهاجرت بنابر هر دلیلی در طول قرن‌های اول تا چهارم هجری بوده و در مرحله ‌دوم مهاجرت از محل استقرار ثانویه به نقاط دیگر صورت گرفته است.

 در همین زمان بود که علویون در شمال ایران که آن زمان طبرستان نام داشت حکومتی تشکیل دادند و فضای امن آن منطقه باعث شد تعداد بسیاری از امامزاده‌ها به آنجا هجرت کنند».

سه شنبه 7/8/1392 - 9:23
اطلاعات دارویی و پزشکی

لنزها انواع مختلفی دارد. خیلی وقت‌ها افراد می‌توانند براحتی از عینک استفاده کنند، ولی برای زیبایی، داشتن میدان دید بهتر یا راحت‌تر بودن در شرایطی مثل ورزش ترجیح می‌دهند از لنز استفاده کنند.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، بخش زیادی از استفاده‌کنندگان از لنز را این گروه تشکیل می‌دهند. حتی مطالعه‌ها نشان می‌دهد لنز کیفیت زندگی را نسبت به عینک بیشتر می‌کند، اما دکتر فاطمه علیپور، چشم‌پزشک و متخصص لنزهای تماسی و عیوب انکساری و استادیار دانشگاه علوم‌پزشکی تهران به جام‌جم می‌گوید: این افراد خیلی باید احتیاط کنند، چون لنز وسیله‌ای است که داخل چشم گذاشته می‌شود؛ بنابراین اگر درست استفاده نشود می‌‌تواند با خود میکروب‌ها را وارد چشم و اختلال چشمی ایجاد کند.

اول چشم‌پزشک، بعد لنز

کسی که استفاده از لنز را انتخاب می‌کند، اولا باید به چشم‌پزشک مراجعه کند تا وی با معاینه‌ و بررسی این که این شخص مستعد ابتلا به عفونت است یا نه و قضاوتی که از وضع، شرایط خاص و احساس نیاز او به لنز انجام می‌دهد، تشخیص دهد شرایط استفاده از لنز را دارد یا نه. دکتر علیپور می‌گوید: چشم‌پزشک حتی بررسی می‌کند که فرد توانایی رعایت نکته‌های لازم را برای مراقبت از لنز و سلامت چشم داشته باشد. علاوه بر‌ این، اگر شخص دچار مشکل چشمی باشد، آن را درمان می‌کند و آموزش‌های لازم را نیز خواهد داد. سرانجام نیز مناسب‌ترین لنز را که مطمئن ‌است کمترین ضرر را برای چشم دارد، تجویز می‌کند.

لنز چندان بی‌خطر هم نیست

به گفته دکتر علیپور، اگر تمام نکته‌های لازم رعایت شود، استفاده از لنز هیچ اشکالی ندارد و فرد می‌تواند از محاسن لنز نسبت به عینک لذت ببرد و کیفیت زندگی‌اش را ارتقا دهد، اما به نکته مهمی هم اشاره می‌کند: استفاده از لنز گاهی باعث بروز مشکلاتی هم می‌شود، مثلا ممکن‌است فرد به محلول‌ها آلرژی نشان دهد و دچار خشکی چشم شود. البته وقتی زیر نظر چشم‌پزشک باشد، علائم خفیف درمان می‌شود و می‌تواند همچنان استفاده از لنز را ادامه دهد، ولی اگر مشکل شدید باشد، ممکن است پزشک تشخیص دهد استفاده از لنز دیگر به صلاح نیست و بیمار باید دوباره عینک بزند.

وقتی مجبور می‌شویم، لنز بزنیم

آنچه تا اینجا گفتیم، روند عادی استفاده از لنز در موارد اختیاری ـ‌ انتخابی است که فرد بتواند عینک نیز بزند، ولی خودش می‌خواهد از لنز استفاده کند، اما در مواردی از نظر چشم‌پزشکی استفاده از لنز ضرورت دارد. این متخصص لنزهای تماسی و عیوب انکساری توضیح می‌دهد: یکی از مهم‌ترین این موارد، در نوزادان و کودکان دچار آب‌مروارید مادرزادی است که جراحی برایشان انجام می‌گیرد.

چشم این بچه‌ها دچار عیب انکساری شدیدی می‌شود و شماره چشم‌هایشان به مثبت 20 و 25 می‌رسد. وی ادامه می‌دهد: بویژه اگر این مشکل در یک چشم کودک باشد، عیب انکساری با عینک قابل اصلاح نیست؛ زیرا اختلاف بین دو چشم به تنبلی شدید چشم منجر خواهد شد. در این صورت به کار بردن لنز از نظر علمی ضروری است. البته باید ظرفیت و آمادگی آن وجود داشته باشد و ارزیابی پزشک این باشد که ضرر این کار بیشتر از منفعت آن نیست.

لنز کودکانه

دکتر علیپور تاکید می‌کند: لنزهای خاصی برای کودکانی که مجبور به استفاده از لنز هستند، وجود دارد و به جای لنز داخل چشمی، لنز روی چشمی برای این بچه‌ها تجویز می‌شود. مراکز فوق‌تخصصی چنین کودکانی را تحت‌نظر می‌گیرند و هر دشواری‌ای وجود داشته باشد، پدر و مادر باید بپذیرند و ملاحظات و بهداشت را حتما رعایت کنند تا فرزندشان دچار تنبلی شدید چشم و در عمل بی‌استفاده ماندن یک چشم نشود. او می‌افزاید: حتی در موارد وجود عیب انکساری در دو چشم هم، لنز بر عینک ارجح است، زیرا کیفیت دید شماره‌های بالا با لنز بهتر از عینک است. عینک با شماره بالا مشکلاتی دارد و در درازمدت از نظر بینایی و زیبایی برای کودک مناسب و خوشایند نیست و لنز قابل تحمل‌تر است.

قوز قرنیه هم لنز می‌خواهد

بیماران دیگری که مجبورند از لنز استفاده کنند، کسانی هستند که قوز قرنیه دارند یا به دنبال ضربه‌ای که به چشم خورده و جوشگاهی که روی قرنیه مانده، خطوط نامنظم روی آن ایجاد شده است. دکتر علیپور توضیح می‌دهد: این بیماران دید با عینک خوبی پیدا نمی‌کنند، ولی وقتی لنز سخت در چشمان قرار می‌گیرد، به دید مفید دست پیدا می‌کنند. این افراد مجبورند از لنز استفاده کنند و اگر حتی برایشان مشکل ایجاد کند، باید به پزشک مراجعه و استفاده از لنز را ادامه دهند.

اصلاح اختلاف شماره دو چشم با لنز

اگر در بیماری اختلاف شماره دو چشم خیلی زیاد باشد، بهتر است از لنز استفاده شود. دکتر علیپور تاکید می‌کند: توجه به این نکته در سنین کودکی به دلیل خطر بروز تنبلی چشم خیلی مهم‌تر است. در بزرگسالان هم اگر به‌دلایلی ضعف چشم تازه ایجاد شده باشد و امکان تجویز عینک به دلیل اختلاف شماره دو چشم نباشد، لنز تماسی ارجح است.

درمان خشکی و پانسمان چشم با لنز

در برخی بیماران هم نه به دلیل عیب انکساری، بلکه به دلیل کمک دیگری که لنزهای خاص می‌توانند به آنها کنند، لنز ضرورت دارد.

دکتر علیپور می‌گوید: مثلا در مبتلایان به خشکی چشم شدید، برخی لنزها می‌تواند با فراهم کردن بالتشک مایع برای لطافت قرنیه و ایجاد سد در مقابل پلک‌هایی که جنسشان تغییر کرده و خشن شده یا مژه‌های زاید پیدا کرده است، سپری برای قرنیه فراهم و کمک کند بیماری زمینه‌ای این افراد کنترل و عوارضش کم شود.

این چشم‌پزشک می‌افزاید: در موارد خاص هم از لنزهای پانسمانی استفاده می‌شود. مثلا بعد از جراحی PRK یا بعد از آسیب قرنیه و گاهی بعضی جراحی‌ها، امکان دارد پزشک به جای پانسمان چشم از لنزهای پانسمانی استفاده کند. این لنزهای نرم بدون شماره است و فرصت ترمیم را به قرنیه می‌دهد.

قانون‌های لنزی

دکتر علیپور معتقد است: قانون این است که کسی که قصد استفاده از لنز دارد یا مجبور است از آن استفاده کند، لنز را از فرد معتبری بگیرد که هنگام تجویز آن، آموزش کافی به او بدهد. حتی مراکزی که حجم زیادی مراجعه‌کننده دارند، بروشورهای آموزشی تهیه کرده‌اند تا مطمئن شوند بیمار به کار بردن لنز را یاد گرفته است. وی تاکید می‌کند: نحوه صحیح بکار بردن لنز، رعایت بهداشت‌ آن با محلول‌های مناسب و... باید مورد به مورد آموزش داده شود و بیماری که از لنز استفاده می‌کند، باید مدام پیگیری و معاینه شود.

لنز طبی رنگی هم داریم

اکنون لنزهای نرم شماره‌دار رنگی هم در بازار وجود دارد، اما دکتر علیپور به نکته مهمی در این باره اشاره می‌کند: در بازار ما در این زمینه محدودیت وجود دارد.

البته خوشبختانه با پیگیری‌های انجام شده، توانسته‌ایم بازار لنزهای شماره‌دار را به سمت مارک‌های معتبرتر و مطمئن‌تر از نظر حفظ سلامت قرنیه سوق بدهیم، اما لنزهای رنگی همچنان بازار آشفته‌ای دارند و برندهای معتبر قابل‌تجویز، سخت‌تر پیدا می‌شوند.

او می‌افزاید: به طور کلی هم لنز شماره‌دار نرم می‌تواند رنگی باشد و هم لنز تزئینی. اگر این لنزها از جنس خوب باشند، مشکلی هم ایجاد نمی‌کند، اما آنچه واقعا در بازار به چشم می‌خورد، آشفتگی است. آرایشگاه‌ها، لنزهایی را برای مشتریان به‌کار می‌برند که معلوم نیست از کجا تهیه شده و فرد مطمئن نیست در گذشته در چشم کسی گذاشته شده یا نه و متاسفانه مواردی از عفونت شدید قرنیه به این دلیل داشته‌ایم.

لنز رنگی تزیینی استفاده کنیم یا نه؟

این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش می‌گوید: این که کسی از لنز رنگی استفاده کند، اشکالی ندارد و تمایل به زیبایی و تنوع در همه آدم‌ها وجود دارد، ولی تمام نکته‌های تهیه لنز طبی باید درباره لنز رنگی هم رعایت شود؛ یعنی باید از مرجع معتبر تهیه شود و مارک معتبری باشد، ولی متاسفانه لنز با مارک معتبر در بازار ایران سخت پیدا می‌شود و من خیلی از برندهای موجود در بازار را تایید نمی‌کنم. دکتر علیپور تاکید می‌کند: لنزهای رنگی باید در حداقل زمان ممکن به کار رود و یکبار مصرف نیز باشد. مثلا اگر کسی فقط برای مهمانی می‌خواهد لنز بزند و دیگر معلوم نیست که بخواهد دوباره آن را به کار برد، بهتر است لنز یکبار مصرف استفاده کند.

سه شنبه 7/8/1392 - 9:22
اخبار

در انتظار قصاص؛ با وعده ازدواج، قاتل شدم!

گفتگو با یک زندانی/

برکت و محمد دو جوان افغان هستند که سال‌ها پیش وارد کشور شدند تا خرج خانواده‌هایشان را در کابل تأمین کنند. برکت 29 ساله، پسردایی محمد 32 ساله است و از هشت سال قبل در ندامتگاه قزلحصار به سر می‌برند. در ادامه داستان قاتل شدن این دو نفر را می‌خوانید.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، برکت و محمد دو جوان افغان هستند که سال‌ها پیش وارد کشور شدند تا خرج خانواده‌هایشان را در کابل تأمین کنند. برکت 29 ساله، پسردایی محمد 32 ساله است و از هشت سال قبل در ندامتگاه قزلحصار به سر می‌برند. در ادامه داستان قاتل شدن این دو نفر را برگرفته از حمایت می‌خوانید.

خودت را معرفی کن.
برکت هستم. سنگ‌کار ساختمان. یازده سال پیش به ایران آمدم و هشت سالی می‌شود که زندانی هستم.

چرا زندانی شدی؟
محمد، پسر عمه‌ام از یک سال و نیم پیش زنی به نام «فرحناز» را می‌شناخت. فرحناز قول ازدواج به او داده بود. پسر عمه‌ام او را دوست داشت ، برایش پول و هدیه می‌برد ودر حوالی خانه آن زن در میدان حر کار می‌کرد. یک روز سراغ من در میدان هفت تیر آمد و گفت می‌خواهم کمکم کنی تا شوهر فرحناز را از بین ببرم. چون فامیلم بود، همراهش رفتم اما نمی‌خواستم خودم او را بکشم! ساعت یازده صبح بود. فرحناز گفت که شوهرش خواب است و بیدار نمی‌شود. نمی‌دانم چه شد که به محمد کمک کردم و او را خفه کردیم و بعد هر کدام با چوب یک ضربه به سرش زدیم.

چطور دستگیر شدی؟
پلیس تلفن خانه فرحناز را کنترل کرد و بعد از 33 روز به سراغم آمدند و سر کار دستگیر شدم. محمد قبل از من دستگیر شد و اعتراف کرده بود.

چه حکمی برایتان صادر شده است؟
به من و محمد حکم قصاص داده‌اند اما اولیای دم دو سال پیش به زندان آمدند و از من سی میلیون تومان خواستند تا رضایت بدهند و دو ماه هم وقت دادند اما بعد رفتند و دیگر نیامدند. البته گفتند که فقط برای من رضایت می‌دهند.

فرحناز چه حکمی گرفته است؟
نمی‌دانم، او درزندان شهرری بود. خبر ندارم که آزاد شده است یا نه! راستش در این مدت من و محمد خانواده‌هایمان را ندیده‌ایم و نمی‌دانیم قصاص می‌شویم یا نه؟ از خدا می‌خواهم ما را ببخشد. کار اشتباهی کردیم و فریب یک زن را خوردیم.

خودت را معرفی کن و بگو شغلت چه بود و کجا کار می‌کردی؟
محمد هستم نقاش ساختمان و محل کارم حوالی میدان حر بود.

چه شد که دست به قتل زدی؟
از مدت‌ها پیش با فرحناز آشنا شده بودم. او همیشه از بدرفتاری شوهرش می‌گفت و به من وعده ازدواج می‌داد. با هم قرار گذاشته بودیم شوهرش را از سر راه برداریم و بعدعقد کنیم. روزی که این اتفاق افتاد، همراه پسردایی‌ام برکت به خانه او رفتم. برکت سر کار دیگری بود. فرحناز طبق قرارمان، در آب‌میوه شوهرش مقدار زیادی قرص خواب‌آور ریخته بود. مرد تقریباً نیمه بیهوش بود و نمی‌توانست از خودش دفاع کند. ابتدا با فشار گلویش، همراه برکت او را خفه کردیم و بعد برای اطمینان از مرگش هر کدام با چوب یک ضربه محکم به سرش زدیم.

چرا در حکم شما جنایت بر میت نوشته شده است؟!
می‌خواستیم راهی برای بیرون بردنش پیدا کنیم. فرحناز گفت جنازه را به حمام ببرید. در آنجا می‌خواستیم او را به زور داخل چمدان بگذاریم اما او هیکلی قوی داشت. بعد با کمک فرحناز، پاهای جنازه را از ران قطع و همراه جسد در چمدان جا سازی کردیم، سپس او را با ماشین خود مقتول از شهر بیرون بردیم. عصر بود؛ چمدان را در زمین‌های کشاورزی خارج از شهر انداختیم و دوباره به شهر برگشتیم و من بعد از آن تا زمان دستگیری، برکت را ندیدم.

چگونه جسد کشف شده بود؟
یکی دو روز بعد از قتل ساعت 9 شب، کشاورزی که می‌خواسته زمین‌هایش را آبیاری کند، متوجه می‌شود چیزی مانع آب است، وقتی مسیر راه آب را دنبال می‌کند، چمدان خون آلود را پیدا می کند و پس از باز کردن چمدان و دیدن جسد به پلیس زنگ می‌زند.

مطمئن بودی که فرحناز با تو ازدواج خواهد کرد؟
من از یک سال و نیم قبل به خانه‌اش می‌رفتم و فکر می‌کردم در صورت مرگ شوهرش با من ازدواج خواهد کرد اما نمی‌دانستم فریبم داده است. وقتی جسد شوهرش را از شهر خارج کردیم و برگشتیم، به بهانه اینکه پلیس شک نکند، گفت فعلاً هیچ تماسی با من نگیر تا خطر رفع شود.

 

سه شنبه 7/8/1392 - 9:21
ایرانگردی

این تالاب در اواخر پاییز و اوایل بهار دارای چشم‌انداز زیبایی می‌باشد زیرا در این زمان که فصل مهاجرت پرندگان است، پرندگان از نقاط دوردست و بسیار سرد روسیه، قفقاز و کشورهای اسکاندیناوی به این محل پرواز می‌کنند.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، تالاب کردخورد که با نام تالاب آق گل نیز شناخته می‌شود در حدّفاصل استان‌های مرکزی و همدان در ۲۰ کیلومتری شمال شرقی ملایر و یک کیلومتری جنوب شرقی روستای کردخورد (اسلام‌آباد) قرار دارد. این تالاب ۵ کیلومتر طول، ۳/۵ کیلومتر عرض و ۰/۵ متر عمق دارد.

عمیق‌ترین نقطه تالاب در فصل پرآبی ۸۰ سانتی‌متر است. منابع تأمین‌کننده آب این تالاب نزولات جوی، ذوب برف ارتفاعات اطراف، نهرهای فصلی و چشمه‌های حاشیه‌ای و طغیان رودخانه قره‌چای است. این تالاب در اواخر فصل بهار خشک شده ولی در طول پاییز و زمستان آبدار است و در فصل بهار از میزان آب آن کاسته می‌شود.



این تالاب در اواخر پاییز و اوایل بهار دارای چشم‌انداز زیبایی می‌باشد زیرا در این زمان که فصل مهاجرت پرندگان است، پرندگان از نقاط دوردست و بسیار سرد روسیه، قفقاز و کشورهای اسکاندیناوی به این محل پرواز می‌کنند. پوشش گیاهی دل‌انگیز و همجواری تالاب با کوه کت که بیش از ۲۰۰۰ متر ارتفاع دارد، زیبایی این تالاب را چندین برابر می‌نماید.

این تالاب از لحاظ وجود مواد غذایی مناسب برای پرندگان، یکی از غنی‌ترین آبگیرهای منطقه غرب ایران محسوب می‌شود. بررسی‌ها نشان‌دهنده حضور ۴۶ گونه از پرندگان ایران در آق گل است.



از جمله پرندگان آبزی و کنار آبزی منطقه می‌توان به کشیم کوچک، باکلان بزرگ، کشیم بزرگ، اگرت بزرگ، باکلان کوچک، فلامینگوی بزرگ، بوتیمار کوچک، حواصیل زرد، خوتکا، آبچلیک پا سرخ، چوب پا، چنگر نوک سرخ، کاکایی سرسیاه، زرده پره تالابی، پرستوی دریایی، نوک کاکایی، اردک بلوطی و … اشاره کرد. این تنوع اکولوژیک بالا جایی برای تردید باقی نمی‌گذارد که تالاب آق گل نیاز اساسی به برنامه‌های حفاظتی و مدیریت مناسب دارد.

سه شنبه 7/8/1392 - 9:20
عقاید و احکام
کلیدهای زندگی؛

در پی استقبال بی‌نظیر از کتاب مستطاب «مفاتیح الحیات» نوشتۀ عالم بزرگوار آیت الله جوادی آملی برآن شدیم تا هرشب بخشی از مطالب آن را پیشکش کاربران عزیز باشگاه شبانه کنیم.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
رسول خدا (ص) فرمود: در قیامت برای چهار گروه شفاعت می‌کنم:
۱-    اکرام کنندگان به ذریه‌ام پس از من
۲-    برآورندۀ نیاز‌هایشان
۳-    آنکه برای اصلاح امورشان به هنگام اضطرار آنان بکوشد
۴-    کسی که آنان را با دل و زبان دوست بدارد
همچنین فرمود: عیادت از بنی هاشم فریضه و زیارت آنان سنت است.
سه شنبه 7/8/1392 - 9:19
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته