• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 27021
تعداد نظرات : 2747
زمان آخرین مطلب : 3267روز قبل
شعر و قطعات ادبی

اُشتُرگُلو :
شُریگاه :
اُشتُر گُلو عمومأ به جائی گفته میشد که آب از یک جوب یانهر به راه آب باریکی ( نو = گُم )وارد میشد.محدوده قبل از راه آب باریک را اُشتُر گُلو میگفتند. راه آب باریک به اندازه گلوی شتر بود و به همین دلیل آنرا اُشتُر گلو نام گرفته.

***

واژه "کُل" در چه موردهایی بکار مره؟
کُل ناخن
کُل بستن زخم

کُلِ هندونه - کُلِ پسته- کُلِ تخمه => در اینجا کش به معنی پوست است

کل چراغ ماشین. کل راهنما => به شیشه ی اطلاق مشه

***

پیک گرفتن= نیشگون گرفتن

جل جل زدن=تکان خوردن زیاد

***

یتیمُک یا یتیمچه = بستگی داره به چی بگی یتمک یا یتیمچه. معمولا غذاهای بدون گوشت را مگفتن یتمچه. یعنی پدر مادر نداره. منظور همون گوشت بوده.

***

۱.آتیش:
آتش.
۱2.آتیش به جون شدن:
احساس گرمای شدید کردن.
۱3.آتیش به جون گرفته:
فحش و نا سزایی که معمولا مادران به بچه های کوچک می دهند.
۱4.آتیش خونه:
کوره، آتش خانه.
۱5.آتش کش شدن:
کنایه از سوختن دل است
مانند:
دلم می سوزد، دلم پاره پاره شد، دلم آتش گرفت، مى گویند:
«برای از بین رفتن فلان چیز دلم آتیش کش شد».
۱6.آتیش گیره:
خرده چوب، بوته های بیابانی، کاغذ و غیره،
که برای برافروختن آتش به کار برده میشود.
۱7.آتیشی شدن:
بر آشفتن، تهییج شدن، بر افروختن، عصبانی شدن.
۱8.آجر تخت:
نوعی از آجر که پهنای آن یک و سه چهارم و طول آن دو برابر و ضخامتش یک و یک دوم
آجر معمولی است.

***

آباجی
خواهر،آبجی.
۲.آبدس
آبدست،ازلباسهای قدیم و به شكل كتی بدون یقه و بلند.
۳.آبدون
آبدان،طحال.
۴.آبدون {كسی} پاره شدن
كنایه از بیش از اندازه نوشیدن.
۵.آبدی
زمینی كه كشتِ آن برداشته شده است.
۶.آبرو كردن
آبرود كردن؛ مرغ، پرندگان و یا كلۀ گوسفند را در آب جوش نهادن برای پركندن و یا پاك كردن پوست آن.

***

بغوره کشیدن = صدایی نا هنجار و نزدیک زوزه که اصولا کودکان و افرادی با صدای نازک از خود سر می دهند . گوش خراش است .

دولاخ : گرد و خاک

دیه: دیگه

دوره:خمره

دوری: بشقاب

دده:خواهر

دله: دبه

راچینه: پله

زنغدان:چونه.نک

شوت گاز:تند

سر پایی: دمپایی

سار:خنک و بیمزه

سفیلت نموکنم: معطلت نمیکنم

لُنج = لب
پوز = لب وچانه
لِنگ = پا
مُل = گردن
چَش = چشم
پَس ِ کَله = پشت سر
پاشنه گـَردِ بینی = پره های دماغ
سیه = جگر
گـُرده = پشت(به قلوه گوسفند هم گفته میشود)
حَسَنُک = طهال(در مورد انسان بندرت استفاده میشود)
بَغَل = آغوش
پچول=کثیف

منبع:پارسینه

سه شنبه 7/8/1392 - 14:40
ایرانگردی

دِلِوِس....(deleves) باب دل، مورد پسند

گِلِس .... (geles)بزاق دهان

کِرِس.... (keres)محوطه ای برای نگهداری گاو و گوسفند

دِمِس .... (demes)گاو یک یا دوساله

نَکِرِس ..... (nakeres)به بزغاله و بره نارس و علیل اطلاق می شود.

تیلِ خِس .... (tile khes) نوعی ماهی با خالهای قهوه ای از راسته کپور ماهیان.

بوجارِس....(bojares) خسته و فرسوده

وِرِس ....(veres) وَردنه

کِنِس .... (kenes) ازگیل وحشی

تینار خِس .... (tinar khes) به کسی که تنها می خوابد گفته می شود.

لَس.... (las) شل و یواش

بمالِس .... (bemales) مالیده شده

بَکِلِس ....(bakeles) ریخته شده

وِسِس ....(veses) زمینِ نرمی که در اثر بارندگی گل آلود شود.

انگوس ....(angos) انگشت

میس ....(mis) مشت

پِرِس ....(peres) امر به بلند شدن

هِرِس ....(heres) امر به ایستادن ، صبر کردن ، متوقف کردن

منبع: پارسینه

سه شنبه 7/8/1392 - 14:32
ازدواج و همسرداری

هر جامعه‌ای از مجموعه آداب و رسوم و فرهنگ خاص خود برخورداراست كه بخشی از آن آمیخته با خرافات است. این خرافات در آداب و مراسم ازدواج نمود بیشتری دارد.

از آنجا كه خاستگاه و ریشه این مراسم در باورهای اعتقادی هر جامعه است، طبیعی است در این مراسم شاهد رفتاری باشیم كه ریشه در احساس و عاطفه انسان‌ها داردكه به آن خرافه می‌گویند. در خرافه، رویدادها و حوادثی كه با هم ارتباط منطقی ندارند، به یكدیگر ربط داده یا علت و معلول یكدیگر می‌شوند.

در كشور ما نیز در كنار تنوع مراسم ازدواج، مجموعه‌ای از اعتقادات و رفتارهای خرافی دیده می‌شود كه البته امروزه با بالارفتن سطح دانش اجتماعی تا حدودی این اعتقادات رنگ باخته یا از بین رفته است. این رفتارها با وجود این‌كه در برخی از قومیت‌ها و جوامع اجتماعی حمایت می‌شود ولی در میان اغلب مردم رفتاری غیرعقلانی و فاقد منطق و استدلال است. به‌عنوان مثال در تهران قدیم دختران با ردشدن از كمان پنبه‌زنی، تكاندن سفره عقد بر سر خود، برداشتن از حنای سر عروس، سبزه گره‌زدن، خوردن نقل عروسی و... سعی در بازكردن بخت خود برای ازدواج داشته‌اند. همچنین برداشتن یك وسیله از منزل داماد در شب عروسی كه به منزله مسلط شدن عروس بر داماد است، از جمله این اعمال خرافی است.

در این گزارش سعی شده است مجموعه‌ای از این اعمال را كه اكنون كاملا كمرنگ شده است، اشاره كنیم.

گردو شكستن

یكی از رسم‌هایی كه در گذشته در یزد مرسوم بوده و امروزه هم تا حدودی مرسوم است رسم گردو شكستن است كه در ظهر جمعه هر هفته انجام می‌شود به این شكل كه دختران دم‌بخت یك كیسه گردو یا بادام و یك عدد قفل را كه بسته‌اند همراه پیرزن یا زنی كه نزدش قرآن می‌خواندند برمی‌داشتند و به طرف مسجد جامع راه می‌افتادند. وقتی به نزدیكی مسجد می‌رسیدند، مقداری قند، نبات یا شیرینی را به عنوان هدیه و كام شیرینی به خادم مسجد می‌دادند و خادم در ورودی مسجد را برای آنها باز می‌كرد تا بتوانند مراسم گردو شكستن را انجام دهند. اصل این رسم این‌گونه است كه دختران با بالارفتن از مناره مسجد در هر پله‌ای كه بالا می‌رفتند، یك عدد گردو یا بادام زیر پا می‌گذاشتند و می‌شكستند تا به بالای مناره می‌رسیدند و اگر گردو یا بادام زیاد می‌آمد، آن را به فال نیك می‌گرفتند. این رسم هنوز هم وجود دارد و در پله‌های مسجد جامع یزد، پوسته‌های گردو و بادام دیده می‌شود.

بیرون كردن دختران

یكی از مراسم ازدواج در استان گیلان «نارنج‌زنی» است. به این صورت كه هنگام ازدواج، داماد نقل و سكه بر سر عروس می‌پاشد، بعد نارنج یا پرتقالی به طرف او می‌اندازد. آنگاه عروس و داماد دور چاه می‌گردند. عروس سكه‌ای به نشانه خوشبختی در چاه می‌اندازد و پس از آن درخت توتی در خانه می‌نشانند. همچنین در گیلان دختران دم‌بخت را غروب چهارشنبه‌سوری با جارو می‌زنند و از خانه بیرون می‌اندازند به این امید كه تا سال بعد ازدواج كنند. البته این در استان‌های دیگر نظیر مازندران هم وجود دارد.

 

سبزه گره زدن

سبزه گره زدن همچنان امروزه در سراسر كشور انجام می‌شود. گره‌زدن سبزه در روز سیزدهم فروردین از جمله رسومی است كه اغلب دختران دم‌بخت به آن پایبندند. قاعده آن به این شكل است كه دختران در این روز دو ساقه سبز را به شكل هفت به هم گره می‌زنند و نیت می‌كنند. می‌گویند در هنگام گره‌زدن اگر گره باز یا پاره شود حاجت‌شان روا نمی‌شود.

 

 

آش ابودردا

در قدیم برخی از شیرازی‌ها شب چهارشنبه سوری به سعدیه رفته و د‌ر آب حوض ماهی آب‌تنی می‌كردند و با جام دعا و چهل كلید آب به سر می‌ریختند. این كار هم به خاطر سلامتی و هم به خاطر مهدگرمی انجام می‌شد.

همچنین رسم است كه دختران دم‌بخت در این شب برای بخت‌گشایی به زیارت حضرت احمد بن‌موسی شاهچراغ(ع) می‌روند. فالگوش ایستادن در چهارشنبه سوری نیز نزد زنان شیرازی مرسوم است و زنی كه بخواهد فالگوش بایستد چادر سر كرده، نیت می‌كند و در گوشه‌ای در كوچه می‌ایستد و بر اساس گفته عابران تفأل می‌زند. اگر گفته را مطابق میلش دید، خود را به مراد رسیده می‌داند.

رسم است بعضی از زنان برای برآورده‌شدن حاجت در زیر منبر مسجد جامع شیراز حلوا درست می‌كنند. از جمله مراسم دیگری كه شیرازی‌ها دارند پخت آشی است به نام «آش ابودردا»؛ بعضی معتقدند وسایل اولیه این آش باید حتما از راه گدایی تأمین شود. این آش را هم به خاطر درمان بیماری و هم به خاطر بخت‌گشایی می‌پزند.

در شب چهارشنبه‌سوری در شیراز رسم است دختران دم‌بخت ابریشم هفت رنگ به كمر بسته و صبح روز چهارشنبه كودك نابالغی را وامی‌دارند كه ابریشم را باز كند به این نیت كه گره از بختشان باز شود.

باز رسم است در شیراز دخترهای بخت بسته به محل معروفی به نام «خانه سید ابوتراب» - كه در داخل شهر در كوچه «شیشه‌گرها» واقع شده است - می‌روند و زیر درخت كهنسالی كه در آن خانه وجود دارد حلوا می‌پزند و بین فقرا تقسیم می‌كنند و از صاحب آن خانه یعنی سید ابوتراب كه گویا سید بزرگواری بوده و 600 سال قبل از این می‌زیسته و صاحب كرامت بوده حاجت می‌خواهند.

عبور از كمان پنبه‌زن

یكی از اعتقادات تهرانی‌ها قدیم در بخت‌گشایی دختر، این بود كه وقتی پنبه‌زنی را به خانه می‌آوردند و مشغول كار می‌شد، پس از مدتی كه كار می‌كرد، با تمهیدی از او می‌خواستند كه دست از كار بكشد و برای صرف چای به داخل خانه آید، در این زمان به سرعت دختر دم‌بخت را می‌آوردند و به طوری كه پنبه زن نبیند، دختر را از میان كمان پنبه‌زنی عبورش می‌دادند و اعتقاد داشتند كه به زودی زه كمان هنگام كار پنبه‌زن پاره می‌شود و به این ترتیب بخت دخترشان هم بازمی‌گردد.‌

 

پلوی عروسی

دخترها، قیمه پلویی می‌پختند و ته مانده پلوی عروسی را با آن قاطی می‌كردند و به فقرا می‌دادند كه بختشان باز شود. همچنین از حنای سر عروس به اندازه یك فندق برمی‌داشتند و با رنگ و حنا قاطی می‌كردند و سر دختر خانه مانده می‌بستند. مادران از حنای سر عروس در مراسم حنابندان، به اندازه‌ای كوچك برمی‌داشتند و با نیت آن‌كه دخترانشان عروس شوند بر سر آنها می‌مالیدند.

از دیگر رسم‌هایی كه در تهران قدیم باب بود این‌كه دختر یا پیرزنی از خویشان قفلی را می‌بستند و سه، چهارراه دورتر از خانه پیرزن از مردی كه اسمش محمد یا علی بود، می‌خواست با كلید قفل را باز كند. با بازشدن قفل در حاجت دختر مورد نظر برای ازدواج برآورده می‌شد.

نون و پنیر آوردیم...

یك رسم معمولا در میان تمام مناطق كشور هست که هنگام بردن عروس از خانه پدری رایج است یاران داماد شیئی را از خانه عروس برمی‌دارند كه ممكن است ظرف، تابلو، گلدان یا هر چیز دیگر باشد. در میان كردهای خراسان شمالی رسم است كه قبل از بردن عروس معمولا پدر یا برادر دستمالی را كه در درون آن نان و پنیر نهاده شده است بر كمر عروس می‌بندد، می‌گویند این كار (نان و پنیر به كمر عروس بستن) وظیفه پدرعروس است ولی اغلب این كار را به پسر بچه‌ای محول می‌كنند... برای بستن نان و پنیر به كمر عروس چیزهایی از قبیل بردن خیر و بركت به خانه داماد ذكر کرده‌اند.‌ چون عروس تازه از راه رسیده و از سوراخ سمبه‌های خانه خبری ندارد پس بهتر است اولین غذای داماد را از خانه خود همراه داشته باشد تا در ضمن تشكری هم از داماد به عمل آمده باشد.

علاوه بر موارد فوق، در مورد فلسفه نان و پنیر به كمربستن می‌توان به این دو مورد اشاره كرد. نخست این كه خانواده عروس از سر نداری و فقر دخترشان را شوهر نداده‌اند و دوم این كه بیانگر این مفهوم باشد عروس از خانه پدری با یك لقمه نان ساده و پنیر راهی خانه داماد شده است و غرور و تكبر و زیاده‌خواهی را از خود دور كند و زندگی را در كام خود و داماد تلخ نكند.

قبل از بیرون بردن عروس از خانه پدری باید هدیه‌ای به دایی داده شود تا اجازه خروج دهند. آنگاه عروس را بر اسب سوار می‌كنند. در جلوی عروس، پسر بچه‌ای بر اسب سوار می‌شود. آنان معتقدند با این كار نخستین فرزند عروس و داماد، پسر می‌شود سپس داماد با اسب به پیشواز عروس می‌رود.

مردم دست‌زنان و شادی‌كنان، همراه با آوای سرنا، دهل و كف‌های ممتد به طرف خانه داماد حركت می‌كنند. حالا عروس و داماد سوار بر دو اسب هستند. بالا بلندتر از همه پیش می‌روند و مردم بر گردشان حلقه زده‌اند. معمولا قبل از رسیدن به خانه داماد در محلی وسیع و هموار عروس سوار بر اسب می‌ماند.

داماد از اسب به زیر می‌آید و سیب، انار و قندهایی كه در یك سینی چیده شده است در دست می‌گیرد. داماد انار یا سیب اول را برمی‌دارد و در جیبش می‌گذارد تا به عروس تقدیم كند. همه مردم آنسوتر از عروس منتظر گرفتن سیب و انار و قندهای عروسی‌اند. شوق جوانان برای گرفتن سیب و انارهای عروسی تماشایی است. چون جوانان بر این باورند؛ آنان كه انار را بگیرند زودتر داماد می‌شوند.

علیرضا خانی / جام جم

سه شنبه 7/8/1392 - 14:30
ازدواج و همسرداری

سردفتر شهزادی، با سابقه‌ 22 سال سردفتری، مسئول یكی از دفاتر ازدواج مخصوص ثبت ازدواج هموطنان زرتشتی در یزد است كه در خصوص ثبت ازدواج زرتشتیان مقیم ایران می‌گوید.

در آیین ما ازدواج قرارداد نیست، یك پیمان است

سردفتر شهزادی، با سابقه‌ 22 سال سردفتری، مسئول یكی از دفاتر ازدواج مخصوص ثبت ازدواج هموطنان زرتشتی در یزد است كه در خصوص ثبت ازدواج زرتشتیان مقیم ایران می‌گوید.

پروسه‌ عقد ازدواج و ثبت آن در‌میان پیروان آئین زرتشتی چگونه است؟

پروسه ثبت ازدواج یك ایرانی زرتشتی با سایر ایرانیان متفاوت نیست. تنها، از آنجا كه در دین ما مهریه وجود ندارد، در ستون صداق كه محل نوشتن میزان صداق و مهریه است، مواد آیین نامه زرتشتیان منظور می‌‌شود.

خطبه‌ عقد همكیشان شما در همان دفتر ثبت ازدواج جاری می‌شود یا جدای از آن است؟

بین زرتشتیان فرهنگی حاكم است كه هر محلی موبد خاص خودش را دارد. من خودم موبد هم هستم، یعنی هم عقد جاری می‌كنم و هم آن را ثبت می‌كنم. اما اصولا خطبه عقد را همان روحانی محل جاری می‌كند و بعد برای ثبت به دفتر ثبت ازدواج معرفی می‌كند.

تفاوت موبد و موبدیار كه گاهی در ادبیات زرتشتیان مورد استفاده قرار می‌گیرد، چیست؟

تفاوت موبدیار با موبد موضوع سلسله مراتب نسلی است. موبدیار كسی است كه اجدادش موبد نبوده است. موبد سلسله مراتبی اجدادی است كه به ما می‌رسد و فرزندان ذكور و اناث می‌توانند موبد بشوند. برای موبد بودن، باید هفت پشتمان موبد باشد.

آیا سردفتر ازدواج آیین زرتشتی حتما باید موبد باشد؟

لزوما خیر، ولی آن شخص از حیث صلاحیت و شایستگی حتما باید مورد تایید انجمن موبدان باشد.

از یك اتفاق خاص كه در دفتر موبد شهزادی رخ داده، برایمان بگویید.

من فقط سردفتر ازدواج هستم. دفتر طلاق ندارم. با این حساب خاطرات دفترم همه‌اش خوشحالی بوده است، اما نكته‌ خاصی چندین سال پیش در این رابطه داشتم كه جالب است. چندین سال پیش اداره ثبت یزد راغب بود دفتر طلاق را هم برای بنده منظور كند و در این زمینه اصرارهایی وجود داشت. در نهایت خدا بیامرز مادرم اتمام حجت كردند و گفتند كه با آوردن دفتر طلاق به خانه، خودت از خانه باید بیرون بروی و خب البته بنده هم هیچ‌گاه زیر بار پذیرش دفتر طلاق در كنار دفتر شیرین ازدواج نرفتم!

ثبت ازدواج كلیمیان

درخصوص شرایط عقد ازدواج و ثبت آن و آداب و رسوم ازدواج كلیمیان، با آقای هارون یشایایی، رئیس‌ اسبق انجمن كلیمیان تهران گفت‌وگویی داشتیم كه مرور آن خالی از لطف نیست.

عقد ازدواج‌ بین كلیمیان به چه صورتی رسمی می‌شود؟

عقد ازدواج توسط روحانی دارای صلاحیت جاری می‌شود. جاری شدن صیغه‌ عقد یك مرحله از عقد زوجیت است. در كنار آن باید به دفاتر ثبت ازدواج مثل دفاتر ثبت ازدواج مسلمانان مراجعه و ازدواج ثبت شود. در صورتی عقدی رسمی محسوب می‌شود كه هر دو مرحله انجام شده باشد، هم جاری شدن خطبه‌ عقد و هم ثبت در دفتر ازدواج رسمی. در جریان خطبه‌ عقد از طرفین تعهداتی گرفته می‌شود و طرفین متعهد به وفاداری می​شوند. مسائل اختصاصی شرعی پیروان مختص در همین مسائل عقد ازدواج و برخی مسائل احوال شخصیه است.

در‌خصوص سایر مسائل همچون طلاق، حضانت فرزندان و... نیز مسائل تابع نظرات روحانی خود هستند یا محاكم قضایی كشور؟

در سایر مسائل همچون نگهداری از فرزندان و سرپرستی كودكان، كلیمیان نیز تابع قوانین مملكتی بوده و مسئولیت و وظیفه‌ طرفین توسط قاضی دادگاه و طبق قوانین مملكتی كشور جمهوری اسلامی ایران تعیین تكلیف می‌شود، اما مساله طلاق، یک مساله‌ شرعی محسوب می‌شود و توسط روحانی صلاحیتدار انجام می‌شود. صیغه‌ طلاق در حضور طرفین و توسط روحانی جاری می‌شود. نكته‌ حائز اهمیت در این خصوص این است كه جاری‌شدن صیغه‌ طلاق به صورت غیابی در دین یهود وجود ندارد.

آیا ازدواج با غیرهمدین درمیان كلیمیان مجاز است؟

خیر، به طور عام ازدواج با غیرهمكیش وجود ندارد. برخی موارد خاص با شرایط خاص وجود دارد كه شرایط دشواری است مگر این‌كه از دین خارج شوند.

آیا ازدواج مجدد یا تعدد زوجات را مجاز می دانید؟ در صورت جواز آن، آیا مقررات خاصی وجود دارد؟

تعدد زوجات در آئین ما وجود دارد و شرعی است، اما شرایط سختی دارد. در صورتی كه امكان باروری زن اول نباشد، این كار با رضایت زن اول مجاز می‌شود. به طور كلی تعدد زوجات ممنوع نیست، اما چندان مرسوم هم نیست.

آیا آیین جاری شدن عقد ازدواج در میان پیروان در كشوری با فرهنگ اسلامی ـ ایرانی، از محیط تاثیری پذیرفته است؟

درخصوص شرایط عقد كه همه چیز در انحصار شرایط و موارد شرعی دین یهود است؛ چراكه در بخش عقد شرعی، دعاهایی از كتاب مقدس است كه عروس و داماد هم تكرار می‌كنند.

در بخش ثبت ازدواج هم كه در هر كشوری متفاوت است، اما ثبت ازدواج به هر روی وجود دارد و در ایران هم همچون ثبت سایر ازدواج‌ها، ثبت ازدواج غیرمسلمانان نیز در دفاتر مخصوص پیروان آن دین ثبت می‌شود. اما در بخش آداب و سنن و سبك اجرای عروسی همه چیز تابع فرهنگ مرسوم كشوری است كه در آن زندگی می‌كنیم. از خواستگاری تا حنابندان و بله‌برون و حتی مراسم عروسی همه چیز همان عروسی فرهنگ ایرانی است.

مهریه چطور؟

در بین كلیمیان نیز مهریه معمول است ، معمولا در قبال جهیزیه‌ای كه زن می‌آورد مهریه‌ای تعیین و در دفتر ازدواج هم ثبت می‌‌شود.

ثبت ازدواج ارامنه

طبق قانون مصوب سال 1363 قواعد ازدواج مسیحیان پروتستان ایران تعیین و به تصویب مقامات روحانی و هیات​های​مدیره کلیساهای پروتستان رسیده است كه بخش‌هایی از آن از این قرار است:

ـ انجام​ تمام تشریفات قانونی مربوط به ازدواج باید صورت گیرد.

ـ ازدواج یا زناشویی در مسیحیت، یك عقد دائمی و عهد و پیمان مقدس كلیسایی، اجتماعی و خانوادگی است. ازدواج باید توسط مقام روحانی یعنی كشیش با رعایت قواعد و عادات متداول كلیسایی و در حضور سه شاهد و دو معرف انجام یابد.

ـ قبل از انجام مراسم ازدواج، عاقد باید دقت نماید كه كلیه شرایط مراعات شده و تمامی مدارك لازم، تهیه و تسلیم كلیسا و دفتر رسمی ازدواج شده‌ باشد.

ـ پس از انجام مراسم ازدواج باید نام و مشخصات زن و شوهر و شروط ازدواج در دفتر مخصوص كلیسا و دفتر رسمی ازدواج كلیسا، طبق قوانین و مقررات كشور به ثبت برسد.

ـ سر دفتر ازدواج كلیسایی مكلف است پس از انجام تشریفات قانونی، سند ازدواج یا عقدنامه را در دو نسخه تهیه كرده و یك نسخه از عقدنامه را به شوهر و نسخه دیگر را به زن تحویل دهد.

منبع" پارسینه
سه شنبه 7/8/1392 - 14:28
ایرانگردی

در ۱۲۰۰ متری جنوب روستای فارسینج در شهرستان سنقر، کرمانشاه، تپه‌ای باستانی مربوط به دوران پیش از تاریخ ایران باستان تا دوران‌های تاریخی پس از اسلام قرار دارد که در محل به تپهٔ «پارسینه» معروف است.
در ۱۲۰۰ متری جنوب روستای فارسینج در شهرستان سنقر، کرمانشاه، تپه‌ای باستانی مربوط به دوران پیش از تاریخ ایران باستان تا دوران‌های تاریخی پس از اسلام قرار دارد که در محل به تپهٔ «پارسینه» معروف است. سطح قاعدهٔ این تپه گرد و دارای ۳۵۰ متر طول، ۳۳۰ متر عرض و ۲۰ متر ارتفاع نسبت به ضلع جنوبی است.

روستای قدیمی «پارسینه» که در این محل وجود داشته است، بر اثر زلزله‌ای ویرانگر در سال ۱۳۳۶ به تلی از خاک تبدیل شده، چیزی از آن باقی نمانده است و بازماندگان در فاصلهٔ کمی از ضلع شمالی، خانه‌های خود را برپا کرده‌اند و روستای جدیدی را دایر کرده‌اند.

به گزارش پارسینه، با بررسی سطح و دامنه‌های تپه، گونه‌های متنوعی از سفال مشاهده، نمونه‌برداری و جمع‌آوری شده است که عمدتا می‌توان آن‌ها را در جدول گاهنگاری زاگرس مرکزی به شرح زیر طبقه‌بندی کرد:

۱. دورهٔ برنز میانی (گودین III)؛

۲. عصر آهن II؛

۳. قرون اولیهٔ اسلامی؛

۴. قرون متأخر اسلامی.

از انواع داده‌های سفالی و باستان‌شناختی شاخص در این محل، می‌توان به ظروف نخودی منقوش، ظروف با لعاب براق و صیقلی دوران تاریخی، ظروف خاکستری، سفال با لعاب تک‌رنگ و نقاشی زیر لعاب و یک پایهٔ لعابدار اشاره کرد.

گفتنی است اثر فرهنگی-تاریخی «تپهٔ پارسینه» در تاریخ ۱۲ / ۴ / ۱۳۸۴ به شمارهٔ ۱۲۰۴۷ به عنوان یکی از آثار ملی ایران ثبت شده است.




تپه پارسینه، دید از شمال





تپه پارسینه، دید از جنوب





تپه پارسینه، دید از شرق





سفال‌های تپه پارسینه
سه شنبه 7/8/1392 - 14:27
ایرانگردی

به گزارش پارسینه، شاید یکی از ناشناخته ترین اقوام در ایران، گرجیان باشند. داستان گرجیان و کوچانده شدن آن ها به ایران به زمان شروع به کار دودمان صفوی در ایران بازمی گردد.  در حمله  شاهان صفوی به شهرهای گرجستان ، بسیاری از شهرهای گرجستان غارت شد، صدها هزار گرجی   به قتل رسیدند و پس از شکست های بسیار حدود ۳۰۰  هزار گرجی را به ایران با وضعیتی اسفبار و پای پیاده تا اصفهان کوچانده شدند. گرجیان سپس به نجف آباد و بعدا به فریدونشهر کنونی فرستاده شدند تا در مقابله با اقوام لر هم جلوی نفوذ آن ها به سمت اصفهان را گرفته و هم به عقیده شاه عباس صفوی خود تار و مار شوند.

مهاجرت و کوچاندن گرجیان به ایران به همین جا ختم نشد بلکه در سال های بعدی نیز گرجیان از گرجسنان به ایران و مناطق دیگر کشور کوچانده شدند.


از گرجیان سرشناس در ایران می توان به الله وردی خان اوند ایلادزه و همچنین فرزندش امام قلی خان اشاره کرد. الله وردی خان پایه گذار پل الله وردی خان یا سی و سه پل در اصفهان و امام قلی خان فرمانده جنگ با پرتغالی ها و باز پس گیری مناطق جنوبی کشور از دست آن ها بود.

مرکز سکونت گرجیان در ایران امروزه اصفهان، نجف آباد، منطقه فریدن(فریدونشهر، فریدن، بوئین و میاندشت، افوس و روستاهای اطراف) و همچنین در مناطق دیگر از جمله مناطق شمالی(گرجی محله و گرجی کلا و...) و... می باشد. مهمترین شاخص فرهنگی گرجیان ساکن ایران زبان آن ها است که در منطقه فریدن رایج است.

توضیح عکس: رستورانی در منطقه فریدن که نام آن به دو زبان فارسی و گرجی نوشته شده است. این کار در این منطقه مرسوم است
 منبع:پارسینه
سه شنبه 7/8/1392 - 14:26
ایرانگردی

حدودا 4 درصد (دو و نیم میلیون نفر) جمعـیت ایران عـرب تبار هستـند که بـیشتر آنها در استان خوزستان و جزایر خلیج فارس سکنا گزیده اند. به مردم عـرب ساکن نوار ساحلی جنوب، که می توان بسیاری از ویـژگیهای فارس ها را در آنها دید، بندری می گویـند.
 لباس بلند سنتی مردان عـرب ثوب یا دشداشه و دستاری که بر سر می گذارند " گتره " نام دارد. اکثر عـربهای ایران هنوز به زبان عـربی تکلم می کنند.

اعراب

آغاز کوچ عربها به خوزستان از پیش از اسلام در دوران ساسانیان بوده است. البته پس از اسلام نیز قبایل عرب در پی لشکریان فاتح به سوی کشورهای گشوده شده از جمله مناطقی از ایران کوچ کردند که در خوزستان به علت وجود اعراب پیش از اسلام، پس از اسلام نیز قبایل و عشایر بسیاری به این منطقه آمدند. البته امروزه جمعیت عربهای خوزستان نسبت به اقوام فارسی زبان (بختیاریها، شوشتری و دزفولیها) در اقلیت قرار دارند.

ویژگی‌ها
نژاد:
اعراب خوزستان معمولاً سامی نژاد از نظر ظاهری سبزه با موهای سر پرپشت و در عین حال از نظر بدنی کم مو هستند. اما در میان ایشان سفید پوست چشم رنگی و موبور و حتی سیاهپوست نیز دیده می‌شود و این تفاوت رنگ‌ها مربوط به مبداء اصلی مهاجرت ایشان است
.
مذهب: مسلمان-شیعه اثنی عشر

لباس محلی:
مردان دشداشه می‌پوشند که لباسی یکسره و بلند تا مچ پا (بدون شلوار) و معمولاً سفید رنگ و در تابستان نیز خنک است. دشداشه را بیشتر قدیمی‌ها در روستا می‌پوشند و نسل امروزی معمولاً ترجیح می‌دهد با لباس‌های امروزی بگردند
.
زبان:
عربی محلی که با عربی حجاز تفاوت‌های بسیاری دارد و بیشتر به عربی محاوره‌ای عراق نزدیک است و تحت تاثیر فارسی و گویشهای محلی خوزستان قرار گرفته است. البته عربی نواحی آبادان و خرمشهر با عربی نقاط دیگر خوزستان کمی تفاوت دارد و به اصطلاح صحیحتر است و کمتر تحت تأثیر فارسی قرار گرفته است. مثلاً عبارت �یخ� که در عربی فصیح �ثلج� می‌شود در آبادان و خرمشهر و همچنین محاورۀ عراق �ثلِج� تلفظ می‌شود اما در دیگر نقاط خوزستان عربها اصطلاح فارسی آن (همان یخ) را به کار می‌برند. در عربی حجاز چهار حرف �گ�، �چ�، �پ� و �ژ� تلفظ نمی‌شود اما عرب‌های خوزستان تنها حرف پ را در زبانشان به کار نمی‌برند مثلاً فوگ (بالا)، چلِب (سگ)، باژگاه (باشگاه) البته این موضوع محدود به عربهای خوزستان و ایران نیست .
اگرچه عربی خوزستان به عربی محاوره‌ای عراق نزدیک است اما تفاوت‌هایی نیز با آن دارد. مثلاً حرف �ج� جای خودش را در بسیاری از عبارات به �ی� داده است مثل: �ریل� به جای �رجل� یا �دیایة� به جای �دجاجة� یا �تی‌یی� به جای �تی‌جی� (ترجع). عربی خوزستان بسیار تحت تأثیر فارسی قرار گرفته است طوری که بسیاری از اصطلاحات، مخصوصاً لغات و اصطلاحات رایج امروزی به صورت فارسی تلفظ می‌شوند: مثل �بیمارستان� به جای �مستشفی�، �بادگان� (پادگان) به جای �ثکنة�، �سرگرد� به جای �رائد�، �گروهبان� به جای �عریف�، �روزنامه� به جای �جریدة�.
به تازگی بسیاری از خانواده‌های عرب و در شهر اهواز، به کودکانشان ابتدا فارسی یاد می‌دهند و به زبان فارسی با او تکلم می‌کنند با این توجیح که او وقتی به مدرسه رفت برای درس خواندن و فهم دروس و کتب درسی که به زبان فارسی نوشته شده‌اند دچار مشکل نشود و البته عربی را وقتی که بزرگ‌تر شد خود به خود در فامیل یاد می‌گیرد و این موضوع باعث فراموش شدن بسیاری از اصطلاحات رایج عربی خوزستانی در میان نسل امروزی می‌شود. دیده می‌شود که یک جوان عرب هنگام عربی حرف زدن بسیاری از اصطلاحات عربی که پدر بزرگ و مادر بزرگش از آنها استفاده می‌کردند؛ را به کار نمی‌برد و به جای آنها از اصطلاحات فارسی استفاده می‌کند. این موضوع در میان دختران امروزی عرب بیشتر شایع شده است (اگر چه هنوز هم اعراب خوزستان به فرهنگ و زبانشان تعصب دارند)

تعصب: معمولاً عرب‌های خوزستان نسبت به عشیره و زبان خود بسیار تعصب دارند و گاهی این تعصب رنگ افراط به خود می‌گیرد.

شیخ: اعراب خوزستان قبایل مختلفی هستند که هر قبیله برای خودش یک شیخ دارد که به اصطلاح نماینده و رئیس آن قبیله است.

فصل در میان اعراب خوزستان
به جبران خسارت مادی یا معنوی و یا جانی در میان اعراب جهت حل اختلاف میان دو طرف از دو عشیره و یا از دو طرف از یک عشیره، فصل می‌گویند. فصل در لغت به معنی جدا کردن و فیصل دادن است و از نظر عرف عشایر جهت رفع فتنه و برقراری صلح میان دو طرف دعوا به کار می‌رود که بخش عمدۀ آن را به خانوادۀ آسیب‌دیده می‌دهند. پرداخت فصل بسته به نوع خسارت بر عهدۀ خانوادۀ فاعل (زیان زننده) یا خانواده و عشیرۀ فاعل به صورت مشترک است؛ مثلاً در پرداخت فصل قتل، مبنا بر این است که خانوادۀ قاتل یک سوم مبلغ فصل را بپردازند و دو سوم دیگر از میان عشیرۀ قاتل جمع‌آوری می‌شود. هر فرد از عشیره که به سن قانونی رسیده باشد باید در پرداخت این دو سوم مشارکت ورزد. معمولاً اعراب خوزستان ترجیح می‌دهند که مسائل و اختلافات میان خودشان را بدون مراجعه به مراجع قانونی، به صورت داخلی حل و فصل نمایند. فصل می‌تواند پول یا حتی زن باشد که در آن صورت به آن فصیله می‌گویند.
فریضه: در اثنای جلسۀ مذاکرات جهت تعیین مقدار فصل اغلب شخصی را به عنوان داور تعیین می‌کنند که هر دو طرف قبولش دارند و به او فریضه می‌گویند. معمولاً فریضه‌ها در حل اختلافات عشایری تجربه و تبحر دارند .

ضمانت اجرایی فصل: ضمانت اجرایی فصل انتقام است. یعنی اگر مجرم در ادای فصل تاخیر کند یا از زیر بار اجرای آن شانه خالی کند؛ شخص زیان‌دیده دست به انتقام می‌زند و در این راه همۀ افراد عشیره با وی همکاری می‌کنند و چه بسا عشیرۀ زیان‌دیده‌ای پس از سالها (پنج، ده، بیست و حتی پنجاه سال) فصل گرفته است .

فصل از نظر فقه شیعی:
در فقه شیعی برای جنایت، دیه مقرر است که دیه از نظر بسیاری از علمای شیعه، مال است و از نظر برخی نیز مجازات است. اما فصل معمولاً جنبۀ شرعی ندارد و با دیه تفاوت بسیاری دارد و ریشه‌های آن را باید در دوران جاهلیت جستجو نمود .

فصیله:
خوشبختانه امروزه این نوع فصل در میان عشایر کم شده است و بیشتر از پول به عنوان فصل استفاده می‌شود. به هر صورت، فصیله زنی است که به عنوان دیه به عقد شخص زیان‌دیده یا یکی از اعضای خانواده و عشیرۀ زیان‌دیده درمی‌آید که مهریه‌اش بر عهدۀ عشیره‌اش است (نه داماد) فصیله در موارد قتل یا هتک ناموس گرفته می‌شود و تعداد آن بسته به نوع جرم از یک تا چهار زن می‌تواند باشد. با این کار به اصطلاح پیوند خونی ایجاد می‌شود اما این پیوند به قیمت تحقیر دختری خواهد بود که به عنوان فصیله تعیین می‌شود. فصیله دشنامی است که با کمترین اختلاف در خانواده به رخ زن کشیده می‌شود و در میان زنان عرب، هیچ دشنامی از این واژه توهین‌آمیزتر نیست.

فصل عامل بازدارندۀ جرم یا بروز جرم؟
ظاهراً به دلیل سنگین بودن فصل باید عامل بازدارندۀ جرم باشد اما به دلیل این که معمولاً سهم عمدۀ فصل را عشیره پرداخت می‌کند (نه خود مجرم) بنابر این موارد زیادی دیده شده است که افراد متعصب و بی‌مسئولیت در عشیره با اتکا به اصل زشت �می‌کشم و فصل می‌دهم� دست به جنایت می‌زنند .

انواع فصل
فصل قتل عمد: اعراب امروزه بیشتر پول بابت فصل قتل عمد می‌گیرند که مبلغ آن بسته به ارزش پول متفاوت است و معمولاً خیلی بیشتر از دیۀ قانونی است. در اصل فصل قتل عمد، دادن چهار زن است (زن بیوه را قبول نمی‌کنند) که خوشبختانه این سنت در حال منسوخ شدن است. در آن صورت خانوادۀ قاتل باید یک دختر را از خانوادۀ خودش به عقد برادر یا فرزند مقتول درآورد (در صورت نبودن این اشخاص، پسر عموی مقتول) که به آن دختر به اصطلاح �اولی� می‌گویند و سه دختر نیز از طرف عشیرۀ قاتل به عشیرۀ مقتول داده می‌شود که اصطلاحاً به آنها �تلویات� می‌گویند .
فصل قتل غیر عمد: دو دختر است که یکی از خانوادۀ قاتل به عقد برادر یا پسر یا پسرعموی مقتول درمی‌آید دیگری (تلویه) از عشیرۀ قاتل با انتخاب خود دختر به عقد یکی از افراد عشیرۀ مقتول درمی‌آید .

فصل ربودن دختر و ازدواج با وی بر خلاف تمایل خانواده‌اش: این فصل به صورت پول نقد پرداخت می‌شود که مقدار آن به شخصیت، تحصیلات، جایگاه اجتماعی، خانواده و ... دختر بستگی دارد .

فصل تجاوز به دختر باکره:
دادن فصل یا فصیله است (امروزه پول نقد به خانوادۀ دختر است که بسته به ارزش پول متفاوت است) این فصل بر عهدۀ خود یا خانوادۀ فاعل است و عشیره در پرداخت آن مشارکت نمی‌کنند و همچنین ازدواج با آن دختر است .

 
فصل صیحه:
یعنی مردی به دختر یا زنی به دیدۀ سوء بنگرد یا متلک رکیکی بگوید یا او را در آغوش بگیرد یا ببوسد یا نیشگون بگیرد یا مواردی از این گونه که به آن صیحه (رسوایی) می‌گویند. فصل صیحه در گذشته و حال پول نقد بوده است که به خانوادۀ دختر یا شوهر زن پرداخت می‌شود .

فصل لواط:
پول نقد است که به خانوادۀ شخص تجاوز دیده پرداخت می‌شود و بر عهدۀ خانوادۀ شخص لواط کننده است و عشیره در پرداخت آن مشارکی ندارد .

فصل نقص عضو:
به صورت پول نقد است که مقدار آن بسته به ارزش پول می‌باشد. به جز شکستن بینی که معادل مخارج درمانی آن است و مواردی مثل ناقص کردن یک دست یا یک پا یا یک چشم که نصف فصل قتل یک انسان می‌باشد . اگر نقص اعضای داخلی بدن به مرگ فرد بیانجامد هر زمان که شخص آسیب‌دیده بمیرد حتی ده سال پس از آسیب دیدن (یا بیشتر) در این صورت فصل کامل یک قتل گرفته می‌شود .
فصل اهانت: چه اهانت لفظی چه فیزیکی (مثل زدن سیلی) فصل آن عذرخواهی است که فرد اهانت کننده باید به همراه چندتن از معتمدان محل و ریش سفیدان عشیره به خانۀ شخص مورد اهانت برود و از او پوزش بخواهد .
فصل ضرر به اموال یا سرقت: رد مال و جبران تمام خسارات است (با حضور سه نفر خبره و مورد اعتماد طرفین)
فصل چهارپایان: فصل چهارپایان مانند شتر، گاو، گوسفند، اسب که قیمت معینی دارند؛ جبران کامل خسارت است. اما اگر حیوان را بتوان پیش از مرگ ذبح نمود؛ فصل آن تفاوت بهای میان حیوان سالم و حیوان ضربه دیده و ذبح شده است. در مورد سگ که در روستا کاربرد فراوانی هم دارد؛ فصلی دریافت نمی‌شود اما قاتل سگ موظف است به خانه صاحب سگ برود و روی فرشش بنشیند و از وی غذر بخواهد
.
عرب کمری
عرب‌هایی را می‌گویند که در مجاورت بختیاری‌ها زندگی می‌کنند با ایشان وصلت کرده‌اند؛ از نظر رسم و رسوم و زبان و ... اشتراکات زیادی با بختیاری‌ها پیدا کرده‌اند. اما در اصل بختیاری نیستند. در حقیقت عرب کمری‌ها اعرابی هستند که اصطلاحاً در کوه و کمر زندگی می‌کنند و وجه تسمیه ایشان نیز همین است. زبان ایشان در اصل عربی است که به عربی عراق بیشتر نزدیک است تا اعراب خوزستان و به مرور زمان با گویش بختیاری ترکیب شده است و اصطلاحاتی مخصوص به خود پیدا کرده است طوری که فهم آن هم برای اعراب و هم برای بختیاری‌ها ممکن نیست. مثلاً: اصطلاح �چطور هستی؟� که در احوال پرسی به کار می‌رود به لهجۀ عرب کمری می‌شود �چی چینَک� در حالی که همان به لهجۀ عربهای خوزستان و همچنین عربهای عراق می‌شود �اِشلونک�. اما عبارت �تخم مرغ� به لهجۀ عرب کمری می‌شود �بیاض� که عراقی‌ها نیز همین اصطلاح را به کار می‌برند در حالی که به لهجۀ عرب‌های خوزستان می‌شود �دحرویة�. همچنین تلفظ �ج� که اعراب خوزستان در بیشتر کلمات آن را به �ی� تبدیل کرده‌اند مثل �ریل� به جای �رجل� یا �دیایة� به جای �دجاجة� اما عرب کمری‌ها همچنان �ج� را تلفظ می‌کنند.
عرب کمری‌ها معمولاً هم به گویش بختیاری و هم به لهجۀ عرب کمری و گاهی نیز به عربی خوزستانی تسلط کامل دارند. عرب کمری‌ها به دیگر اعراب خوزستان، اصطلاحاً عرب بَرّی می‌گویند عرب برّی یعنی عرب‌هایی که در برّ یا زمین مسطح زندگی می‌کنند .
قبایل و عشایر عرب خوزستان

• اجود
• بنی اسد
• امازه
• اوس
• کوتی
• ادریس
• باوی
• بچاری
• بحرینی
• البوروایه
• آل بطاط
• بعیجات
• بغلانی
• بنده
• بهادل
• تفاخ
• ثامری
• جامع
• جبیرات
• جرفی
• جعافره
• جعاوله
• جلیزی
• جوابر
• جنابیان
• چاسبی
• حرادنه
• حردانی
• حزباوی
• حلاف
• حمادی
• حمودی
• حمیدی
• حناتشه
• حوافظ
• حیدری
• آل حویزی
• آل خاقانی
• خرسان
• خزاعل
• خسرجی
• خفاجی
• خمیسی
• خنافره
• خواجات
• دیلمی
• ذهبیات
• دوالم
• ربود
• بنی ربیعه
• آل ربیعی محسنی
• آل ربیعی
• رویشد
• زبیدات
• زرگان
• زغیبی
• زویدات
• زهیریه
• ساعد
• ساعدی
• ساکی
• سیلاوی
• سبتی
• بنی سعید
• سلامات
• سلیمان
• سواری
• سودانی
• شریفی
• صگور
• طالقانی
• بنی طرف
• عامری
• عساکره
• عطبی
• عباده
• عبوده السنایره
• بنی عبس
• عرب مارد
• عرب جراحی
• عچرش
• بنوالعلم
• عموری
• عوابدی
• عیدانی
• البو غبیش
• البو غضبان
• عبدالخانی
• عنافچه
• بیت غانم
• البو فرحان
• فاضلی
• فرطوسی
• فزاره
• فهود
• فیصلی
• الگطارنه
• قنواتی
• الگوام
• البو چاسب
• آل کثیر
• کرمی
• کعبی
• کعب منان
• کعب الحاجی
• کعب فرج الله
• کعب کرم الله
• چنانه
• کنعانی
• بنی لام
• محیسن
• مزرعه
• مطوری
• البو محمود
• بنی مره
• البو مسلم
• مشعشعیان
• مطرقی
• معاویه
• البو معبر
• معرفی
• منتفج
• منیعات
• مجدم
• میاحی
• نبهانی
• آل نصار
• نیسی
• نواصری
• ویسی
• هلالات
ضیاغم (شمر) یکی از بزرگترین قبایل عرب در استان خوزستان و طایفه ای صلح طلب و مهمان نواز هستند .

منبع:پارسینه

سه شنبه 7/8/1392 - 14:23
ایرانگردی

گزارش تصویری اختصاصی پارسینه از پارک ملی دریایی نایبند در استان بوشهر؛ موزه‌ای از زیبایی‌ها
به گزارش پارسینه، سواحل آفتابی و چشم اندازهای کم نظیر، هوای معتدل پاییز و زمستان، چشمه‌های آب معدنی، دریای زیبای خلیج فارس، جزیره‌های متعدد، تالاب‌های ارزشمند، باغ‌ها و عمارت‌های دیدنی و تپه‌های تاریخی و صد‌ها جاذبه طبیعی و تاریخی دیگر از دارایی‌های استانی به شمار می‌رود که درست ۵ ماه از سال، زمانی که بیشتر نقاط ایران در سرما و یخبندان بسر می‌برند از آب و هوای مطلوب و سواحل گرم و آرام برخوردار است.

پارک ملی دریایی نایبند در ۳۰۰ کیلومتری جنوب شرقی بندر بوشهر و انتهای این استان در بخش عسلویه قرار دارد که از غرب به شهر عسلویه و از شرق به شهرستان پارسیان و از شمال به کوههای زاگرس و از جنوب به خلیج زیبای فارس محدود می‌شود.

فاصله اندک رشته کوههای سر به فلک کشیده زاگرس و ساحل ماسه‌ای درخشان و زیبای خلیج نیلگون فارس، پوشش گیاهی سرسبز در جای جای منطقه، دشت هموار بخش شمالی دشتهای مشجر و طبیعی واقع در ارتفاعات بخش میانی پارک نایبند، کرنش درختان انبوه حرا در میان مد خور (khoor) بساتین و بیدخون و وجود صخره‌های مرتفع دارای ساحل باریک ماسه ایبرای ماهیگیری، دره‌های عمیق و صخره‌ای بخش جنوبی پارک، درختان کهنسال انجیر معابددر دماغه پارک نایبند، دمای عالی این منطقه که در سرد‌ترین اوقات تنها به ۶ درجه بالای صفر می‌رسد، منطقه عسلویه را در این فصل سرما به مکانی رویایی بدل ساخته است.

وجود تپه‌های مرجانی جهت غواصان، تخمگذاری و جوجه آبزی لاک پشتان دریایی که در کمتر نقطه‌ای از سواحل صورت می‌گیرد باعث جلوه بخشیدن به این منطقه در میان سواحل خلیج فارس شده است.

اهمیت تاریخی و گذشته درخشان این خطه از کشور عزیزمان را می‌توان از آثار باستانی به جا مانده از اعصار قدیم پی برد. این منطقه در عصر ساسانیان آباد و یکی از مناطق دیده‌بانی (که تا پایتخت تخت جمشید ادامه داشت) بوده و در عصر آل‌بویه یکی از بنادر مهم و از مراکز صید مروارید در خلیج فارس محسوب می‌شد.

بندر نایبند در زمان اوج پیشرفت و ترقی سیراف در قرون اولیه اسلامی و تا قرن چهارم هجری (که اهمیتی مانند دبی کنونی در خاورمیانه و هنگ کنگ در شرق دور داشته است) محل توقف و بارگیری و تخلیه کشتی‌های عظیم تجاری (ناو‌ها) بوده و انبار بزرگ کالاهای صادره و وارده به کشور ایران بوده است.

این منطقه با فرماسیون تپه ماهوری و کوهستانی با هدف حفظ و حراست از اکوسیستم کم نظیر و سیمای فیزیوگرافیک منحصر بفر و ارزشهای زیستگاهی برای کل و بز، قوچ و می‌ش، جبیر و جیرفتی بعنوان گونه‌های حفاظت شده طبق مصوبه شماره ۱۰۶ مورخه ۷/۹/۵۷ از سوی شورای عالی حفاظت محیط زیست بعنوان منطقه حفاظت‌شده نای‌بند انتخاب و معرفی گردید.

متعاقب آن جهت حفاظت از جنگلهای حرا خلیج نایبند و در راستای حفاظت از ده درصد جنگل‌های کشور بخشی از سواحل و خورهای خلیج نایبند از سوی شورای عالی مصوبه شماره ۲۴۴ مورخ ۱۵/۱۰/۷۸ بعنوان منطقه حفاظت شده انتخاب گردید. خلیج نایبند به عنوان یکی از ارزشمند‌ترین زیستگاه‌های دریایی خلیج فارس به همراه بخش وسیعی از مناطق حفاظت شده نایبند و حرای خلیج نایبند در بیست و چهارمین جلسه شورای عالی حفاظت محیط زیست مورخه ۲۷/۱۲/۸۲ به پارک ملی دریایی ارتقاء و تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفت.

در زیر، گزارشی تصویری از این منطقه را مشاهده می‌کنید:



























سه شنبه 7/8/1392 - 14:20
کامپیوتر و اینترنت

مطمئن‌ترین روش برای کرک نسخه‌های مختلف ویندوز...
مطمئن‌ترین روش برای کرک نسخه‌های مختلف ویندوز، عبور از «سرویس مدیریت کلید» مایکروسافت است. و (خوشبختانه) ویندوز 8.1 نیز خیلی نتوانست در مقابل این نوع کرک مقاومت کند!



این ویندوز هم کارش خیلی طول نکشید، مگر نه! اکنون نسخه‌های غیر قانونی ویندوز 8.1 نیز توسط روش بسیار «قانونی» KMS قابل فعالسازی است.

کاربری با نام «فای‌کی» عضو انجمن «نئووین» امروز از ایجاد کرکی خبر داد که می‌تواند با عبور از «سرویس مدیریت کلید» (KMS) مایکروسافت ویندوز را فعال کند. این برنامه با همه نسخه‌های ویندوز 8.1 نیز کار می‌کند. این نوع هک مدت‌هاست که برای فعالسازی محصولات مختلف مایکروسافت از جمله نسخه‌های قبلی ویندوز و حتی مجموعه آفیس استفاده می‌شود.

از آن‌جا که ویندوز 8.1 تنها چند روز است که به طور عمومی در اختیار همه قرار گرفته، باید منتظر باشیم تا هزاران نسخه «فعال‌شده» از این سیستم‌عامل روی رایانه‌های مختلف نصب شود. ما بنا به سیاست‌های منبع خبر، لینک دانلود کرک را در این‌جا قرار نمی‌دهیم؛ اما شما مسلماً می‌توانید با جستجویی ساده در اینترنت این کرک را پیدا کنید.

منبع:سافتگذر
سه شنبه 7/8/1392 - 14:17
ازدواج و همسرداری

امروزه شرایط زندگی مشترک، گونه جدیدی از روابط زناشویی را بوجود آورده است چراکه سنت و مدرنیته در کنار هم راهی نو باز کرده‌اند.
امروزه شرایط زندگی مشترک، گونه جدیدی از روابط زناشویی را بوجود آورده است چراکه سنت و مدرنیته در کنار هم راهی نو باز کرده‌اند. ما نکاتی از آن را برایتان بازگو می کنیم تا در جهت جلوگیری از بروز هر نوع سوء تفاهم، ابتکار عمل داشته باشید.

۱. همسرتان را به عنوان یک مرد بپذیرید و برای شناخت دنیای مردانه او دانش و آگاهی خود را افزایش دهید.

۲. همسر خود را به چشم یک شی‌ء مسئول ننگرید بلکه به شخصیت وجودی او احترام بگذارید.
۳. جنبه یا بخش‌هایی از شخصیت شوهرتان را که باعث تمایز او از سایرین می‌شود را مورد توجه و تحسین قرار دهید.

۴. برای اینکه همسرتان با شما روراست باشد سعی کنید او را درک کرده و برای افکار و احساساتش ارزش قایل شوید. اگر حرف‌ها و گفته‌های او مطابق میل شما نیست از خود واکنش تند نشان ندهید زیرا به این وسیله بذر بی‌اعتمادی را در زندگی خود می‌کارید.

۵. وقتی همسرتان با شما درد دل می‌کند و راز دلش را با شما در میان می‌گذارد، احساساتش را بپذیرید و به او نگویید که اسرار درونش ناخوشایند و بی‌رحمانه است‌.

۶. به طور مداوم از شوهرتان انتقاد نکنید زیرا انتقاد پیاپی باعث می‌شود که شوهرتان از شما فاصله بگیرد.

۷. او را به درک نکردن‌، عدم صمیمیت و بی‌احساس بودن متهم نکنید. زیرا او درک کردن‌، صمیمیت و با احساس بودن را به شیوه مردانه نشان می‌دهد.

۸. نیازهای واقعی شوهرتان را دریابید. این امر اتفاق نمی‌افتد مگر اینکه همسرتان این نیاز‌ها را باز گوید و به همین جهت در مواقع مناسب با لحن ملایم در مورد نیاز‌هایش از وی سؤال کرده و دیدگاههای واقعی وی را به خود و زندگیتان دریابید و در ‌‌نهایت جوابی را که شوهرتان می‌دهد بدون انتقاد و جبهه‌گیری بپذیرید.

۹. زمانی که همسرتان با شما صحبت می‌کند به دقت به حرفهای او گوش فرا دهید زیرا عدم توجه شما به گفته‌های او عدم علاقة شما را نشان می‌دهد.

۱۰. هیچ وقت از کارهایی که همسرتان برای جلب محبت شما انجام می‌دهد انتقاد نکنید برای مثال وقتی او به شما محبت می‌کند آن را بیش از اندازه لوس ندانید او به شیوه خود ابراز محبت می‌کند.

۱۱. او را به شیوه خودتان دوست نداشته باشید بلکه به وجود او نیز اهمیت بدهید. به عنوان مثال اگر در سالگرد ازدواج‌تان‌، هدیه‌ای به او می‌دهید سعی کنید از قبل در مورد هدیه مورد علاقه‌اش اطلاعاتی به دست آورید.

۱۲. از همسر خود انتظار نداشته باشید که با تمامی طرح‌ها و ایده‌ها و افکار شما موافق باشد و آن‌ها را تحسین کند. واقع بین باشید و به او اجازه دهید که نظرش را هر چند که برخلاف میل شما باشد، بیان نماید.

۱۳. اصرار زیادی برای جلب محبت همسرتان نداشته باشید و این نکته را زمانی که وی عصبانی است بیشتر مراعات کنید. در بسیاری اوقات حالت روحی او برای ابراز محبت به شما مناسب نیست و اصرار زیاد شما منجر به مخالفت شدید او می‌شود.

۱۴. برای همسر خود نقش یک زن حساس و شکننده را بازی نکنید. زیرا این حالت شما باعث می‌شود که همسرتان فکر کند شما ضعیف و بی‌طاقتید و اگر چیزی بگوید باعث رنجشتان می‌شود. بنابراین سعی می‌کند که ارتباط کلامی کمتری داشته باشد و همین امر باعث ناراحتی شما می‌گردد.

۱۵. سعی کنید که در ارتباط با همسرتان همواره هویت خود را به عنوان یک زن و همسر حفظ کنید. زنی که توجه به روابطش به قیمت از دست دادن هویتش تمام شود به خود و روابطش صدمه می‌زند. زیرا این مسئله باعث می‌شود که وی خود را بخشنده‌تر و دوست داشتنی‌تر از شوهرش ببیند و فکر کند که همسرش بی‌‌‌نهایت خودخواه و ناسپاس است‌. مرد‌ها با زنی به عنوان همسر در ارتباط دایمی باقی خواهند ماند که هویت مستقل و قوی خود را حفظ کند.

۱۶. اگر احساس می‌کنید که در روابط خود با همسرتان از عزت نفس پایینی برخوردارید و میل دارید که او را وادارید تا در این زمینه به شما کمک کند که از احساس خوبی برخوردار شوید اشتباه می‌کنید. این مسئله مشکل شماست شخصاً روی آن کار کنید و در صورت لزوم از یک روان‌شناس کمک بخواهید.

۱۷. زمانی که همسرتان از فشار عصبی رنج می‌برد سعی نکنید از لحاظ احساسی به او نزدیک شوید. زیرا اگر برای صمیمیت و نزدیک شدن به او فشار آورید فقط او را عصبانی‌تر کرده و از خود دور می‌کنید. زمانی که استرس او کم شود به حالت عادی خودش بر می‌گردد.

۱۸. در زندگی زناشویی خویش سعی کنید خود را مسئول خوشبختی خود بدانید. زنی که مسئولیت خوشبختی زندگی مشترک را فقط بر عهده شوهرش می‌گذارد یک همسر آزرده و افسرده به بار می‌آورد.

۱۹. او را به دوست نداشتن و گریزان بودن از همسر و زندگی متهم نکنید. زیرا وی اعتقاد دارد که شریک زندگی‌اش را دوست دارد و از او گریزان نیست ولی به نظرش او را متهم به چیزی می‌کنید که در موردش صدق نمی‌کند و این مسئله موجب کدورت در روابط می‌شود.

۲۰. وقتی شما درمی‌یابید که در ایجاد مشکلات زندگی خود سهم داشته‌اید و آن را به همسرتان بگویید عشق و محبت بار دیگر در زندگیتان شکوفا می‌شود. زیرا بعد از آن همسرتان نیز سهم خود را می‌پذیرد و با کمک شما درصدد رفع مشکل بر می‌آید.

منبع: مینوس
سه شنبه 7/8/1392 - 14:14
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته