بسمه تعالی
روزنامه خبر جنوب , 25 مهر 98 .
غزلیات فیض کاشانی و عرفان توحیدی
مقدمه :
استاد علامه ملا محسن فیض کاشانی از شاعران , عارفان , محدّثین , مراجع تقلید , مفسّرین کتاب نورانی خداوند قرآن مجید , مهدویت پژوهان ِ قرن یازدهم هجری قمری و از مفاخر و بزرگان ِ تمام ادوار عالمان اسلامی گشته است . ایشان در غزلیات عرفانی از پیروان نامدار ِ لسان الغیب خواجه شمس الدین محمد حافظ گشته است . و غزلیات شیوا و فصیح ایشان سرشار از عرفان اسلامی گشته است . در ذیل عرفان توحیدی در اشعاراستاد فیض کاشانی را بررسی خواهیم کرد .
متن :
آن که پنهان است از چشم کسان , پیداست کیست
در دل هر ذره خورشید نهان پیداست کیست
آری , حضرت توحید معشوق پنهان ِ جهانیان خواهد بود و هر آفریده ی جهان , نشانه ای از وجود ِ مخفی اوست . همچنین , نور بی کران توحیدی که چشم معنوی و غیب بین خواهد نِگریست در تمام کائنات و در بطن هر آفریده , خواهد بود .
ظاهر باطن نما و باطن ظاهر نما
در عیان پنهان و در پنهان عیان , پیداست کیست
آری , جهان هستی , نشانه و آیینه ای برای وجود حضرت خداوند و صفات الهی گشته است . در حالیکه حضرت خداوند از تمام مخلوقات , در حجاب گشته است . هم چنین تمام مخلوقات حضرت حق , در تمام لحظات عاشق و جستجو گر آن وجود پنهان خواهد بود .
آن که او پیداست چون خورشید نزد عارفان
در نقاب از دیده ی نامحرمان پیداست کیست
علامه فیض کاشانی به نکته ای عمیق اشاره کرده است :
افرادی که به مقام عارف توحیدی نائل گشته اند , وجود الهی و حضور نور حضرت خداوند را در تمام لحظات به وضوح , حس خواهند کرد . همچنین افراد غیر عارف و غیر عاشق , در وجود ِ حضرت یزدان به تردید و شک خواهند نِگریست و حجاب همیشگی خداوند را که خویشتن موجب آن گشته اند , در اندیشه و قلب خویش خواهند داشت .
آن که حسن خوبرویان پرتوی از حسن اوست
هر جمیلی می دهد از وی نشان پیداست کیست
آری , حضرت حق زیبا ترین وجود ِ کائنات و تنها منشأ زیبایی بخش به ماسوالله تعالی گشته است . و هر زیبائی ِ کائنات , نماد و نشانه ای از جمال بی پایان و همیشگی حضرت توحید خواهد گشت .که چشم ها و قلب ها را به حضرت یزدان , متوجّه خواهد کرد .
آن که بهر او زمین بی خود , فلک سرگشته است
کوه از او نالان و دریا در فغان , پیداست کیست
آری , یاد حضرت خداوند و عشق به وجود انوار توحید , تمام هستی را شیفته , حیران و بیدل کرده است .
آن که جسم و جان از او پیدا و او از جسم و جان
ذات پاک او بری از جسم و جان , پیداست کیست
آری حضرت خداوند , خالق تمام اجسام و ارواح گشته است اما وجود استثناء ایشان از جسم و جان نخواهد بود . همچنین شگفت انگیز خواهد بود که مخلوقات مادّی و روحانی الهی , نشانه ای از وجود و صفات ِ حضرت یزدان گشته است .
عارفان را جز خدا با کس نباشد الفتی
عاشقان را غیر ذکر اوست کاری هست ؟ نیست
علامه فیض کاشانی می فرماید :
عشق و عرفان تنها برای معبود و معشوق ِ تمام کائنات , حضرت الله خواهد بود و نه وجود دیگری . و این نکته را تنها عارفان ِ حقیقی توحید خواهند شکفت .
همچنین , عاشق حضرت توحید همواره در قلب و ذهن خویشتن , حضور عشق توحیدی را فراموش نخواهد کرد .
اختیار خود به او بگذار و بگذر از اختیار
بنده را جز اختیارش اختیاری هست ؟ نیست
در ادامه علامه فیض کاشانی به نکته ای جاودان اشاره کرده است :
آری , تمام اختیار های دو جهان به اختیار حضرت توحید وصل گشته است . و بدون اذن و خواست الهی
, اختیار ما در عمل , به نتیجه نخواهد رسید . و اندیشه ناب توحیدی , نیایش با حضرت خداوند و طلب کردن خواست و اختیار و مصلحت اندیشی حضرت یزدان در تمام امور زندگی خواهد بود .
این عبادت ها که عابد در دل شب می کند
گر نباشد خالص , آن را اعتباری هست ؟ نیست
بنابر آیه ی شریفه قرآن مجید , عبادت کردن خداوند اقدس , هدف از آفرینش انسان ها گشته است .
در ادمه فیض کاشانی خواهد فرمود :
تمام عبادات الهی در روز و شب , بایست با قلب بدون ریا و حضور قلب گردد تا مقبول حضرت خدا واقع گردد . در غیر این صورت , عبادت , ثواب نخواهد داشت .
و عبادت زیاد , معیار جایگاه برتر دینی و الهی نخواهد بود . مگر با حضور قلب عاشق و بی ریا .
ای فیض بس کن زین انین در صنع , صانع را ببین
تا آن زمن کز این زمین افتد برون اثقال ها
عارف کاشان استاد فیض کاشانی در ادامه فرموده است :
شکایت از دنیا را بایست از اندیشه و زبان , بیرون ریخت و به عشق و خواست الهی تسلیم , عامل و قانع خواهی گشت تا در زمان بی چون و چرای ِ محشر قیامت , آسوده و مورد رضای حضرت توحید خواهی بود .
آری , ظاهر آفرینش را بایست کنار گذاشت و آفریدگار کائنات یعنی حضرت توحید را بایست شناخت . و از غفلت بایست گذشت که در روز قیامت , تمام مادّیات چه بزرگ و چه کوچک , نابود خواهد گشت و تنها توشه ی بندگی و عرفان الهی , خواهد ماند .
نه ایم از تو جدا , موج های بحر وجودیم
نباشد از تو جدایی , نه جسم را و نه جان را
آری , تمام بشریّت از وجود حضرت حق به وجود آمده است و حیات جاودان خواهد داشت . و تمام ماسوا الله , چه اجسام و چه ارواح , از نور بی کران ِ حضرت یزدان پدیدار گشته است وتا ابد در هر لحظه به عشق حضرت توحید بی قرار و مجنون خواهد بود .
ای جمالت کعبه ی ارباب شوق
وی کمالت قبله ی نقصان ما
آری , وجود حضرت حق زیباترین ِ موجودات هر دو جهان گشته است . و تمام ماسوا الله تعالی , شور و شوق برای وصال حضرت خداوند را در وجود خویشتن همواره خواهند داشت .
همچنین تمام موجودات , دارای نقص در نیّت , زبان و عمل گشته است اما یاری و عنایت الهی سایه رحمت کامل را بر موجودات آفریده خواهد افکند . چون حضرت معبود یعنی الله جلّ جلاله , کامل ترین و تنها وجود است که خواهد توانِست ما موجودات ناقص را , کمال دهد .
در لجه ی شهود شهادت غریق کن
از ما بگیر مایی ما در سلام ما
آری , عارفان حقیقی ِ حضرت توحید , با تسلیم جان و داشته های خویش , خالص و به وصال عشق حضرت توحید خواهند رسید
هستی ز هر تمام , خدایا تمام تر
شاید اگر تمام کنی نا تمام ما
آری , کامل ترین وجود هر دو عالم , تنها حضرت حق خواهد گشت و در راه بی کران بندگی و عشق حضرت یزدان , ماسوا الله تعالی حقّ ِ بندگی را ادا نخواهند کرد و این ایثار بی کران ِ حضرت الله است خواهد بود که بندگی ناقص آنان را اجر بهشت عطا خواهد کرد و به کمال خواهد بُرد .
با تو حلال و بی تو حرام است عیش ها
یا رب حلال ساز به لطفت حرام ما
آری , عیش های مادّی و ضدّ دینی , نابود و بی ارزش خواهد گشت ودر پیشگاه حضرت توحید باطل و گناه خواهد بود و تنها عشق به وجود و عرفان حضرت حق , توشه ی جهان جاودان اُخروی و ثواب الهی
خواهد بود . و عارفان حقیقی توحید در نیایش ها از حضرت خدا خواهند خواست تنها به وجود نورانی حضرت ربّ , عشق خواهند ورزید .
بی صدق بندگی , نرسد معرفت به کام
بی ذوق معرفت , نشود عشق رام ما
از بندگی به معرفت و معرفت به عشق
دل می نواز تا که شود پخته خام ما
در ادامه علامه فیض کاشانی به نکته ای جاودان اشاره کرده است :
آری , بندگی ما بایست از روی صداقت ِ نیّت و عمل ما گردد تا عرفان ِ حقیقی حضرت توحید را خواهیم شکفت . و از عرفان توحیدی بایست به مقام عاشق حضرت توحید رسید تا به کمال و وصال حضرت خداوند خواهیم رسید .
فیض نور خداست در دل ما
از دل ماست نور منزل ما
آری , مهم ترین داشته ی ما , قلب ما گشته است که در روز ازل با نور حضرت خداوند که نور الانوار گشته است , خلق شده است . و تنها نور قلبی , نور حقیقی دو جهان گشته است .
از تو کام ار نبرم , ره دیگر سپرم
یار فیض است خدا , حسبی الله کفی
آری , حضرت توحید تنها معشوق ِ یاری رسان و کامل ِ هر دو جهان گشته است و توکل به عشق حضرت خداوند , جایگزین تمام انتخاب ها و شکست های عشق مادّی و زمینی خواهد گشت . و بایست دل را به معشوق مادّی نداد زیرا شکننده و آزار رسان گشته است . در حالیکه عشق به حضرت یزدان بی پایان و نتیجه بخش ِ مطلق خواهد بود .
گر معصیت سزا نبود , معصیت مبین
بیچارگی ببین ز تو این ها غریب نیست
آری , بندگان پُر از گناه و اشتباه گشته اند و هر بنده ای در طول زندگانی خویشتن , گناه خواهد کرد , اما امیدواری آنان به نور ِ یاری رسان حضرت توحید گشته است . و آنان به بیچارگی و نیاز مندی مطلق بندگان , به نور حضرت حق اعتراف خواهند داشت .
فیض است و درگه تو , از این در کجا رود
الحاح بر در تو خدایا , غریب نیست
آری , ناله و اظهار بندگی و اِبراز ِ عشق به نور بی کران وجود ِ حضرت توحید , دریای بی کران گشته است و تنها نور حضرت توحید خواهد توانست به ماسوا الله تعالی , وسیله ی نجات و یاری گردد .
از حد خود زیاده اگر می کنم طلب
در حضرت کریم تمنا , غریب نیست
آری , فیض کاشانی به نکته ای جاودان اشاره کرده است :
بندگان , همواره در طمع و زیاده خواهی در پیشگاه حضرت خداوند گشته اند و شکر گزاری نعمت های
الهی را غفلت خواهند داشت. اما به علّت اینکه حضرت حق بخشنده ترین موجودات هر دو عالَم گشته است , آنان را از درگاه خود نخواهد راند .
به دل تخم امید کشتم بسی
بدین کشتزارم سحابی بفرست
آری , رحمت حضرت الله , بی کران خواهد بود و تنها با خواست و لطف ایشان , نیاز های بندگان به نتیجه خواهد رسید . آری , انتظارو امید واری به رحمت حضرت یزدان در قلب تمام ماسوا الله تعالی خواهد بود .
ز دریای غفران و ابر کرم
مرا رحمت بی حسابی فرست
به راستی , تنها , سر چشمه ی بی پایان توحید گشته است که وسیله ی حیات دو گیتی گشته است . و رحمت و بخشش حضرت حق , بی کران خواهد بود .
اگر چه فیض به مقصود , ره نمی داند
ولیک در طلبش نور رهنمایی هست
آری عشق و بی تابی بندگان الهی برای وصال به عشق حضرت یزدان , ارزش بسیاری خواهد داشت و نور امید و راه گشا خواهد بود .
تا مرا از خود رباید , زرد و لاغر داردم
کهربای عشق ایزد , برگ کاهم کرده است
آری , عاشق و عارف حقیقی ِ حضرت توحید از جانب معشوق خویش یعنی حضرت الله جلّ جلاله , آزار و سختی خواهد کشید تا از جسم و نیاز های جسمانی خویشتن دوری خواهد گزید و به وصال عشق حضرت خداوند نایل خواهد گشت . و این خواست حضرت خدا گشته است .
بر نماز و طاعتم دانی که می بندد مدام ؟
آن که روی خویشتن را قبله گاهم کرده است
آری عاشق و عارف حقیقی ِ حضرت توحید چنان آشفته و بیدل و مست گشته است که از روی عشق و اختیار و نه تکلیف دینی , به عبادت و اطاعت همیشگی حضرت یزدان خواهد پرداخت .
هر که ز دنیا گذشت , لذت عقبی چشید
وآنکه ز عقبی گذشت , کام ز جانان گرفت
آری , عارفان حقیقی ِ حضرت نور السّماوات و الارض الله , در جهان دنیوی , از نیاز های مادّی خویشتن خواهند گذشت و انگاه که به بهشت اخروی خواهند رسید , از جمال حقیقی و معنوی حضرت توحید غافل نخواهند گشت و در آتش دوری و عشق حضرت توحید خواهند سوخت و بهشت نیز مانع از جوشش عشق قلبی ایشان به وجود حضرت توحید نخواهد گشت و انگاه تنها معشوق هر دو جهان یعنی حضرت الله جلّ جلاله , عشق ایشان را خواهد پذیرفت و عشق ایشان به خشنودی حضرت معبود الله جلّ جلاله خواهد شکفت .
نیست مدح خود که می گویم , ثنای ایزدست
آن که خوار او شدن , عزت پناهم کرده است
آری , بندگان الهی در میدان عمل , تنها داشته های خویشتن را ستایش خواهند کرد در حالیکه ستایش شدن , تنها برای حضرت یزدان گشته است . اما عارف حقیقی ِ حضرت توحید , به مقام فقر و فناء فی
نور الله خواهد رسید و حضرت یزدان , عشق به بندگی اورا خواهد پذیرفت . و عاشق حقیقی ِ خویشتن را
عزّت جاوید خواهد داد .
خوبی من , همه ز پرتو اوست
گر بدی هست مقتضای من است
آری , عارف حقیقی ِ توحید , تمام خوبی ها و زیبائی ها را تنها از سرچشمه ی نور حضرت خدا خواهد
دانِست . و بدی و زشتی در عرفان توحید راه نخواهد داشت و سرچشمه ی عنصر " بَدی " تنها از جانب
ماسوا الله خواهد بود.
از خود ار بگذرم رسم به خدا
به خدایی که منتهای من است
در راه عشق حضرت خداوند , بایست از تمام داشته های دنیوی خویشتن , خواهی گذشت . آنگاه به وصال
جاودان حیات و عشق بی کران ِ حضرت یزدان در دنیای آخرت خواهی رسید .
گفت : برخیز ز جا فیض سحر را دریاب
ملک از بام سماوات به پایین آمد
در تعایم اسلامی و عرفانی , عاشق و عارف توحیدی زمان سحر را به نماز عاشقانه و نیایش حضرت توحید
خواهد شتافت و این فرصت را از دست نخواهد داد تا مَقامی والاتر از فرشتگان الهی خواهد یافت و رضایت معشوق یعنی حضرت الله را خواهد شکفت .
یا چو اسماعیل در راه رضایش سر نهیم
خویش را در عیدگاه وصل او قربان کنیم
در ادامه , علّامۀ کاشان , محمد محسن فیض کاشانی به نکته ای جاودان اشاره کرده است :
در راه خواست , خشنودی و تصمیمات حضرت حق , بایِست عاشقانه , از تمام داشته های خویشتن خواهی
گذشت . همچون صادق الوعد حضرت اسماعیل در قربان گاهی که عید بزرگ تمام ادیان توحیدی گشته است .
تا که باشم تا که باشم بر در امید و بیم
در ضمیرم گه ثواب و گه عقاب انداختی
آری , در مسیر بی پایان ِ عشق حضرت توحید , معشوق الهی , حضور همیشگی قلب ما را خواهد خواست . و هدف از بندگی و ادیان الهی , عشق همیشگی به وجود حضرت خداوند خواهد گشت .
نتیجه :
علامه فیض کاشانی , در غزلیات خویشتن , از عارفان توحیدی ِ ساده گو و نکته دان گشته است . ایشان ,
نفس انسانی را به تربیت عرفانی و تحمّل سختی های راه عرفان توحیدی فرا خواهد خواند . و حضرت الله جلّ جلاله را تنها معشوق و معبود قلبی و عملی ِ جهانیان خواهد دانِست . و مقصود نهایی عارفان حقیقی توحیدی را غرق شدن در دریای عشق حضرت الله جلّ جلاله خواهد دانِست تا قطره ای از دریای بی کران عشق حضرت توحید خواهد گشت.
منبع :
دیوان فیض کاشانی _ ناشر : پیمان _ چاپ اول 1390 .
نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا
بسمه تعالی
تقدیم به پیشگاه مقدس حضرت سیدالشهدا (ع)
قلم به تو فکر می کند و قطره های خون ترا , گریه می کند و کلمه های سرخ وقتی به کلمه سر می رسد , صفحه را به آتش می کشد و خورشید سرخ بر نیزه , روح ایثار را بی پایان می کند و ای حسین (ع) , توفان های سرخ نینوا , عشق الهی را از جان پاکت نمی گیرد و باز هم آسمان های سرخ , شرمسار توست و عشق تو در قلب عارفان , غوغای سرخ می کند و شراره های عشق , مجال سکوت را می بَرد و اشک ها خیس و آرام بر گونه ها روان می شود و یاد پیکر بی سر تو , آسمان ها را به غمی ماندگار می کشد و ابرهای سیاه , خون گریه می کند و آتش های سرکش خیمه ات , قیامت سرخ است . ای حسین (ع) در آن ظهر عاشورا , تنهایی تو را , چشم های نورانی رقیه (ع) می دید و اشک های غم انگیز می ریخت . امام شهید , کاش یکبار سیمای سرخ تو را در خواب می دیدم و خورشید تابناک تو , سیاهی قلب مرا غرق در نور می کرد . فریاد تو در عرش , فرشته ها را به گریه می اندازد و با پیمان سرخ , خدا را پرستش می کنی و حرم سرخ تو , چه مظلوم است . آری رؤیای شهیدان عاشق , بی سَر پیوستن به کاروان نیزه های نینوا است . جان ها غرق در دریای غم حسینی (ع) است و ستاره های سرخ نیزه ها , طواف کعبه درخشنده را معنی می کنند و یاد خدا را در دل های سرخ عزادار بر می انگیزند . ای حسین (ع) , قرن ها از ظهر عاشورا گذشت اما عشق تو , آتش به جان ها می کشد و دریا های سرخ را طوفانی می کند و اشک های ما , سیل خون است . و نور ایثارت , مصباح الهدی است که در سیاهی دنیا , می درخشد و دل ها را به معراج عشق الهی می بَرد . ای نور آزادگی , سلام خدای شهیدان بر تو باد . ای مظلوم تشنه , روح سرخ تو , دریای بی پایان الهی را دید .
نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا
بسمه تعالی
شرح عرفان اسلامی بر بیت عاشورایی ( شهریار )
سر به قاچ زین نهاده , راه پیمای عراق
می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین (ع)
سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار از دلسوختگان اهل بیت (ع) و از عاشقان راه عرفانی حضرت یزدانی و چهارده معصوم (ع) گشته است . شهریار در غزل مذهبی , چون رودی متلاطم و خروشان به سمت دریای بی کران عشق شیعه در تکاپوست و الگوی عرفانی ِ شعرای اسلام گشته است .
متن :
شهریار در غزلی عاشورایی با نام " کاروان کربلا " , غم شهادت سیدالشهدا امام حسین (ع) را با سوز و گداز قلبی مجروح , سروده است . مفاهیم عرفانی در غزل عاشورایی سید محمد حسین شهریار در پاره ای از ابیات تجلّی یافته است و هر خواننده را به غمی ماندگار و عرفانی در سوگ شهید آل محمد (ص) کشانده است .
بهجت تبریزی ( شهریار ) به بیت " سر به قاچ زین نهاده , راه پیمای عراق می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین (ع) " رسیده است . شهادت در راه حضرت الله , عرفان بی کران توحیدی است و حضرت سیدالشهدا نه تنها درنگ و خوف به قلب خویش راه نداده است بلکه به پیشواز شهادت در راه عرفان توحیدی شتافته است . آری امام حسین شهید (ع) حج ظاهری را نیمه کاره رها کرد و حج باطنی یعنی شهادت در راه الله را برگزید تا عرفان توحیدی را به اوج خویش خواهد رسانید .
حضرت سیدالشهدا در روز عاشورا از همه چیز خویش گذشت تا عهدی الهی را که سالها او را تشنه و بی تاب کرده بود در راه عرفان توحیدی به فرجام رسانَد . عهد الهی سخت مشکل است و آتش های امتحان الهی در این راه ِ بی نهایت , بر جان عاشقان و عارفان حضرت الله جلّ جلاله فرو خواهد ریخت .
امام شهدا این را از عمق قلب خویش یافته است و شهادت در راه عرفان توحیدی را در حدّ کمال تجلّی خواهد کرد . آری بزرگترین ِ شهدای الهی , عهد عرفانی خویش را با غیر از حضرت خداوند نکرده است و بزرگ ترین عهد عرفانی بشریّت را با خود ِ وجود حضرت الله بسته است . و تمام وجود خویشتن و خاندان و یاران خویش را فدای عهدی عرفانی کرده است که با روح خداوند بسته است . عهدی که به عشق و عرفان بی پایان حضرت پروردگار ختم گشته است و ماسوی الله از درک آن عاجز گشته است . عهدی که سرشار از عشق و ایثار گشته است و هدف و آرمان او , تنها قلب حضرت الله خواهد گشت .
آری چنانکه خواجه شمس الدین محمد حافظ در باب عرفان توحیدی سروده است : " ای آفتاب خوبان می جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه ی عنایت " . آری خون عاشورا در سایه ی خورشید توحید , جوشان گشته است و ایثاری بیکران کرده است تا رضایت و عشق و عرفان الهی را به دست خواهد آورد .
حضرت سیدالشهدا با شهادت عظیم خویشتن , بزرگ ترین عهد عرفان توحیدی و هدف اصلی مومنان اسلامی ِ الهی را در حیات دنیوی کرده است و هدف او از شهادت در روز عاشورا , تنها قلب حضرت الله جل جلاله خواهد بود و شهادت های عاشورایی عشقی بیکران در راه عرفان بی نهایت الهی خواهد بود.
منبع :
دیوان شهریار __ جلد یکم __ انتشارات زرّین __ تهران __ چاپ چهل و دوم __ 1391 .
نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا