• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 42209
تعداد نظرات : 4513
زمان آخرین مطلب : 4110روز قبل
كودك

فرزندی دارم كه بشدت از جمع گریزان است. نمی داند در حضور مردم چگونه باید رفتاركند،صورتش به شدت سرخ می شود. رفتارش در خانه و مدرسه متفاوت است و هیچ وقت ازحق خود دفاع نمی كند. كمرویی مقوله ای ناروشن است، هر چه نزدیكتر به آن بنگریم. تنوع بیشتری در آن مشاهده می كنیم.بنابراین قبل از آن كه درباره نحوه مقابله با آن فكر كنیم، باید از مضمون كمرویی شناخت بیشتری داشته باشیم.


چه كنیم تا فرزندان كمرو نداشته باشیم؟

تعریف کمرویی

كمرویی، صفت فردی است كه به خاطر ترسویی،احتیاط كاری و عدم اطمینانش،نزدیك شدن به آن مشكل است.فرد كمرو هشیارانه از مواجهه با افراد یا چیزهای مشخص یا انجام كاری همراه آنان بیزار است. در گفتار یا كردار خود ملاحظه كار است،از ابراز وجود بیزار است و به طور محسوسی ترسوست.ممكن است فرد كمرو كناره گیر یابی اعتماد ویاازخمیر مایه ی دیگری باشد: شخصیتی پرسش انگیز، بی اعتمادومشكوك. فرهنگ لغت، كمرویی رابه عنوان ناراحت بودن در حضوردیگران تعریف می كند.امابه نظرنمی رسد كه این تعریف مطلب زیادی به آنچه عموماَدرباره كمرویی می دانیم بیفزاید هیچ تعریف واحدی كفایت نمیكند. زیرا كمرویی برای افراد مختلف دارای معانی متفاوت است.كمرویی شرایط پیچیده ای است كه آثارمختلفی بر جای می گذارد، از ناراحتی مختصر تا ترس بی مورد از مردم و روان رنجوری حاد.

 

علل کمرویی

كمرویی علل مختلفی دارد، بعضی از آنها از این قرارند:

• وجود فــــرد كمرو در خانواده مثل پدر،یا مادر كمـــرو  و الگوگیری كودك از او
• تحقیــــر كـــودك در خانه و مدرسه
• برچسب كمـــرویی بر كـــودك زدن و تلقین كمــــرویی به او
• مقایسه كـــودك با دیگــــران
• توقــــع بیش از حد از كـــودك داشتن
• تجارب منفــــی كـــودك در موقعیتهای مختلف
• نقل مكان هـــای مكــــرر خانواده
• تـــــرتیب توالد
• طلاق یا مـــرگ یكی از والــــدین
• آرمان گــــرایی والدین و یا جامعـــــــه

 

راههــــای پیشگیــــری ازكمــــرویی در كــــودكان:

بیشتراوقات خجالت هنگامی در طفل ایجاد می شود كه او در زندگی خانوادگی خود تكیه گاه مطمئنی نمی یابد تا با اطمینان و اعتمادبه آن، شخصیت خویش را ثبات بخشد.همین كمبود باعث می شود كه كودك شما از تجربه كردن وقایع تازه و عجیب برحذر باشد .ممكن است شما اظهار كنید كه: من چند فرزند دارم، اما چرا فقط این یكی كمرو شده؟ توجه داشته باشید حتی در یك خانواده كه نحوه تعلیم وتربیت درآن یكسان است همه افراد بهره یكسانی از آن نخواهند برد. پس اگر متوجه كمرویی فرزند خود شدید،به هیچ وجه او را با فرزندان دیگر مقایسه نكنید. همچنین نباید رفتار و كردار او را تایید كنید مثلا بگویید: آفرین چه دختر ساكتی! و یا او بچه بسیار خوبی است، همیشه گذشت می كند. بدانید كه كودك شما مثل شاخه نورس وتری، دردستان قدرتمند شماست.پس بافرزند خود در كمال دقت و ظرافت رفتارنمایید، زیرا كمرویی و یا برعكس اعتماد به نفس او، در خانواده شكل می گیرد.


از كـــودك خود توقـــع انجام كارهای محال را نداشته باشید.
سعی كنید انجام كارهایی را از كـــودك درخواست نمایید كه می دانید ازعهده آنها برمی آید.و مثلا اگر در دوره تـــرس های كودكانه است از او نخواهید كه در استخــری از آب بپرد و یا به زیرزمین تاریك برود.

 


زیاد از حد نگـران فـرزند خود نباشید.

اگر ترس و نگرانی شمادر مورد فرزندتان زیاد از حد باشد، ناخودآگاه این ترس را به كودكتان نیز منتقل می كنید. اگر این روش را ادامه دهید، امكان عمل و ابتكار را از او می گیرید. سعی كنید همه چیز را از قبل برای آماده نسازید، بلكه به او كمك كنید تا بتواند در برابر موقعیت هایی كه احتمال خطر در آن می رود عكس العمل مناسبی نشان دهد. درضمن سن و سال او را از یاد نبرید و او را به انجام كارهای ساده تشویق كنید كه از هر عامل دیگری در تصحیح رفتارش مناسبتر است.


ابتكـــارات كـــودك را دست كم نگیـــرید.
به كارهای كودك خودبها بدهید وبدانید كه او در حدتوان خود توانسته كارهایی هر چند كوچك را انجام دهد. نكته مهم آن است كه او به خود و به نیروی خود اطمینان پیدا كند و نتایج كارهای خویش را بسنجد. تجربه اندوزی فعلی اوست كه اساس رشدش را در آینده فراهم میكند. ازگفتن جملات هشدار دهنده مثل: مواظب باش و یــا حواست راجمع كن خودداری كنید وبه جای این القاآت منفی، محیط او را از عوامل خطرزا تخلیه كنید.


تـــولد نـــوزاد جدید
تولد نوزاد جدید همواره باواكنش های خاصی از جانب كودك بزرگتر همراه بوده است.تنهاراه درمان دراین موقعیت ،عبارت است ازسهیم كردن اودرمراقبت ازنوزاد وبدترین روش آن است كه مثلا مانع ازدست زدن اوبه نوزاد بشویم.به خصوص درروزهای اول تولد در مقابل كودك ارشد به نازونوازش نوزاد نپردازیم واین كارراحتمادرغیاب كودك بزرگتر انجام دهیم.


كـــودك را از مدرســـه نتــــرسانید.
ورود به مدرسه رادروازه دخول به اجتماع فرزندتان بدانید و هر ترس و تردیدی را از دل دور كنید. كودك را با تنبیهات احتمالی مدرسه نگران نسازید.توجه داشته باشید كه كودك در صورتی این گام های نخستین را با موفقیت برخواهد داشت كه والدین با عقل وتدبیر، اوراآماده این كار ساخته باشند. سعی كنید او را به حال خود واگذارید تا تجارب تلخ و شیرین این ایام را خود تجربه كند و بیش از حد نگران او نباشید.

 


كشــف عوامــــل جاذب

به كـــودكان در كشف هر چیز جذب كننده ای كه دروجودشان هست كمك كنید و از امروز به تعریف كردن از فـــرزند خودتان به خاطر تمام چیزهای جذب كننده ای كه در اعمال و وجود او می یابید، بپردازید.


عــرصه بـــرخوردهای كـــودك را با محیط خارج گستــــرش دهید.
شـــرایطی به وجود آورید كه كودكان نحوه استفاده از معلومات كودكان دیگر را، به عنوان یك منبع فرا بگیرند و از یكدیگر كمك بخواهند و به یكدیگر كمك كنند. هدف، تمرین و تشویق همكاری، اشتراك مساعی و دوستـــی برای ایجاد یك جامعه دمــــوكراتیك است. علاوه بر آن بازی ها و اسباب بازیهایــــی كه به دو بازیكن یا بیشتـــر نیاز دارند باید بــرای تقویت بازی اشتـــراكی در دسترس باشند.

 


كـــودكان را وابستـــه به خود نكنیــــد.

فرزندان یا شاگردان خود را صرفا به این دلیل كه بهتر می توانید آنان را تحت كنترل یا سازماندهی در آورید، تشویق به وابستگی نكنید. وابستگی مانند شكلات كشی است، هرچند مزه آن خوب است اما همیشه در آخركار،به دندان شما می چسبد.


حس قبــــول مسئولیت را در كـــودكان تقـــویت كنید.
به كودكان یاد بدهیدكه مسئول كارهای خودشان باشند.كودكان را تشویق كنید كه درمقابل دیگران نیز مسئول باشند،البته نه فقط در كمك كردن به افراد سالمند برای عبور از خیابان، بلكه در كمك كردن به خواهران و برادران در انجام كارهای خانه، كمك به شما در زمان ناراحتی یا كمك به همكلاس هایی كه نیازمند یاری می باشند.


كودك را از شكست نتـــرسانید.
بروز برخی اشتباهات را مجاز بدانید و بگذارید كودك با صرف وقت كافی متكی به نفس ترشود. كودكان كمرو به دلیل اضطراب ناشی ازشكست در كار یا انجام نادرست عملی از انجام هر كاری می ترسند. به كودكان بیاموزید به استقبال مخاطرات حساب شده بروند و شكست را متحمل شوند
 


احساس لــذت درتنهایـــــی

ترتیبی بدهید كه كودكان به هنگام تنهایی باخودشان راحت باشند. تنهایی، زمانیكه به عنوان ابزاری برای برقراری ارتباط با خود انتخاب می شود می تواند تجربه ای مثبت باشد. این به آن معناست كه مكان هایی اختصاصی و اوقاتی فردی در اختیار كودك شما قرارداده شود. همچنین به آن معناست كه زندگی كودك را با فعالیت های گروهی برنامه ریزی شده پرنكنیم. بنابر موقعیت حتی به آن معناست كه كودك را به انجام فعالیت های انفرادی مانند پیاده روی در اطراف منزل،رفتن به موزه وسینما،یا كودكان بزرگتر رابه گردش در پارك تشویق كنیم.

 

نـــوازش، اطمینـــان و عطـــوفت

سعی كنیدفرزندان خود ( به خصوص فرزندان كمرو ) را قدری بیشتر نوازش كنید. تماس جسمانی باعث می شود كه كودك احساس طرد شدن نكند.این كار احساس رضایت را در او ایجاد می كند و واقعیت وجودی او را مورد تأیید قرار می دهد.


آخــــر اینکــــــــــه :

والدین محترم بدانند كه دستورالعمل هایی كه ذكر شد، بسیار ساده و عملی است.بااین حال اگر باز هم احساس نمودید كه فرزند كمرویی دارید، هرگز مایوس نشوید و خود را نبازید،بهترین كار این است كه كار را به كاردان بسپارید و از كارشناسان متخصص كمك بخواهید. در ضمن سعی كنید كه رفتارتان كاملا طبیعی باشد.در این صورت كودكان هم آرامش خاطر پیدا می كنند و روند درمان به سرعت پیش خواهد رفت.

" هرگز از کودک خود آدمی خجول نسازید.
samiraeslamieh.blogfa.com

پنج شنبه 2/10/1389 - 15:50
كودك

رفتارهــای ناسازگارانه:

رفتارهایی هستند كه با نظر پدر و مادر ، اطرافیان و جامعه سازگاری ندارد. رفتار فرزندان ناسازگار احساس بسیار بدی را در اطرافیان ایجاد می كند به طوری كه خود نیز تحت تأثیر واكنش های ناخوشایند آن، از سوی دیگران واقع می شوند.

 

انــــواع رفتــــارهای ناسازگارانه :
روانشناسان معمولاً رفتارهای ناسازگار را در سه طبقه تقسیم بندی می كنند:
1. اختلال بیش فعالــــی و كمبود توجه
2. اختلال لجبازی و نافرمانـــی
3. اختلال سلــــوك


گرچه شباهت های زیادی بین آن ها وجود دارد، ولی ویژگی های متمایز كننده ای هم در آن ها به چشم می خورد. ممكن است علایم هر سه طبقه در یك كودك دیده می شود كه برای آشنایی بیشتر به رفتارهای هر كدام اشاره می نماییم.


كــــودكان بیش فعـــال و كمبـــود توجه :
- نمی توانند رفتارشان را كنترل و تنظیم كنند.
- نمی توانند رفتارهای هماهنگ و مناسب با اطرافیان، از خود نشان دهند.
- با علامت هایی مثل كم توجهی، حواس پرتی و كمبود تمركز همراه می باشند.
- رفتارهای تكانشی آن ها بیش از حد معمول است.
- در كارهایی كه به آنها علاقه و مهارت داشته باشند، هیچ تفاوتی با همسالان خود ندارند.
- خیلی سریع توسط محرك های خارجی دچار حواس پرتی می شوند واز كار خود وظیفه اصلی خود (غالباً تكالیف مدرسه) باز می مانند.
- اغلب وسایلشان را گم می كنند و فــــراموشكارند.
- مرتب حـــركت می كنند و آرام و قرار ندارند.
- میان صحبت دیگـــــران می پرند و تأمل ندارند.
- نوبت را رعایت نمــــی كنند.
- ســــریع از كوره در رفته و اشیا را به سوی دیگران پرتاب می كنند.
- رفتارهای جسورانه و خطـــرناكی از خود نشان می دهند.
- در توجه به جــــزئیات ناتوانند.
- در صحبت كــــردن مستقیم با آنان، به نظر مـــی رسد به گوینده توجــــهی ندارند و گوش نمـــی كنند.
- قادر به پی گیـــری دستورات نیستند و كارها را نیمه كارها رها می كنند.
- از كارهایی كه نیاز به تلاش ذهنی دارد اجتناب می كنند.


كــــودكان لجباز و نافـــــرمان :
- رفتارهای منفــی و نابهنجار از آنها زیاد دیده می شود.
- از قوانین روزمره ســـرپیچی می كنند.
- زود قهـــــر می كنند و قشقرق به راه می اندازند.
- با بزرگتــرها بیش از حد بحث و جدل می كنند.
- دیگران را در امور مقصر می دانند و از آزار و اذیت و ناسزاگویی به آنان دریغ ندارند.
- عصبانـــی و زود رنج اند.
- رفتارهای خشــــــونت آمیــــز دارند.
- كینه توز و انتقام گیـــرنده اند.


كــــودكان اختلال سلــــوك :
- معمولاً به حقوق دیگـــران تجاوز می كنند.
- رفتارهایی مانند قلدری و تهدیدی دیگــــران دارند.
- در نزاع و كتك كاری از وسایل خطرناك مانند چاقو و ... استفاده می كنند.
- معمولاً دست به ســـرقت می زنند.
- به اموال عمومـــی و دیگران تخریب می رسانند.
- فرار از خانه و مدرسه در آنها بیشتــــر دیده می شود.


علل و انگیــــزه های ناسازگاری فــــــرزندان :


1. علل ارثـــــی :

گروهی معتقدند بسیاری از ناسازگاری های كودكان ریشه در سرشت و طینت آن ها دارد كه به همراه ژن از طریق والدین به آن ها منتقل می شود.


2. علل زیستــــــــــی :

مانند نقص عضو، اختلال در بینایی و شنوایی و اختلال در مغز و دستگاه های عصبی در قبل یا حین یا بعد از تولد می تواند از دیگر عوامل باشد.


3. علل روانــــی :

مانند وجود فشارهای درونی، میل به استقلال، وجود تعارض و كشمكش در زندگی روزمره خصوصاً زمانی كه كودك خود را بی پناه و بدون پشتوانه احساس كندف عادات عصبی مانند ناخن جویدن و انگشت مكیدن و .. در او مشاهده می شود.

 
4. علل عاطفــــــــــی :

مانند احساس محرومیت از محبت والدین، ناكامی از دستیابی به اهداف مورد علاقه، ولادت كودك جدید در خانواده، عدم امنیت عاطفی به هر دلیل ممكن.


5. علل اجتماعــــی :

مانند نابسامانی و اختلاف و درگیری بین اعضای خانوادهف متاركه ی والدین، بدآموزی از الگوهای خانه و مدرسه و جامعه، عدم مقبولیت در بین دیگران، یادگری رفتارهای نامطلوب از گروه همسالان، عدم نظارت كافی والدینف عدم وجود قانون منصفانه و قاطع در خانه و مدرسه، مشكلات اقتصادی و ....


6. علل تربیتـــــی‌:

مانند عدم یا افراط محبت، ناهماهنگی بین عاملان تربیتی در خانه و مدرسه و جامعه، برآورده كردن تمام خواسته های كودك بدون چون و چرا و یا بالعكس، تنبیه بدنی و آزارهای روانی، مقایسه و تحقیر و سرزنش كودك و ...


چگونه با رفتــــارهای ناسازگارانه فـــــرزندان برخورد كنیم ؟


* اگر خود تحت فشارهای روانی ناشی از زندگی و كار قرار داریم و نمی توانیم رفتار و گفتار خود را كنترل كنیم، بهتر است قبل از انجام هر كاری در مورد فرزند به فكر روشی برای كنترل فشارهای خود باشیم كه تحقیقات نشان داده است اگر والدین بتوانند برخی رفتارهای خود را تغییر دهند فرمانبری كودك بیشتر خواهد شد.


* افكار غلط و انحرافی درباره فرزند خود نداشته باشیم. مثلاً فرزندم این كار را می كند تا حرص مرا در بیاورد. یا او باعث تمام مشكلات در خانه است. چنین افكاری زمینه به وجود آمدن احساس بسیار بد را نسبت به فرزند مهیا می كند و یقیناً بر رفتار ما و او اثر منفی می گذارد.


* از ارائه دستورات مبهم، كلی و تكراری اجتناب كنیم. مثلاً به جای این كه بگوییم «خودت را جمع و جور كن» شفاف و مشخص بگوییم كه از او چه می خواهیم مثلاً دوست دارم تا پنج دقیقه دیگر دفتر و كتاب هایت را از وسط اتاق جمع كنی.


* به جای سخنرانی و بحث و جدل، كوتاه و مؤثر با لحنی محكم ولی در كمال آرامش به او گوشزد كنیم كه رفتارش در ما چه تأثیری گذاشته و اگر از این رفتار خود دست برندارد چه عاقبتی در انتظار اوست.


* به یاد داشته باشیم عاقبتی را برای او مشخص كنیم كه شدنی و كوتاه مدت باشد. مثلاً نگوییم « برای همیشه ازاین خانه خواهم رفت» یا «حق نداری از این به بعد تلویزیون تماشا كنی» بهتر است بگوییم امروز از دیدن این برنامه محروم هستی و یا این هفته تو را به پارك نمی برم.


* انجام دادن خواسته هایمان را وظیفه او ندانیم بلكه بعد از انجام دادن دستوراتمان او را با كلام و هدایای مورد علاقه تشویق نماییم.


* با مشاركت فرزندمان لیستی از مهمترین قوانین در خانه به ترتیب و همراه با روش انجام دقیق آن ها تهیه كرده و پس از مشخص كردن نوع محرومیت برای انجام ندادنشان، با قاطعیت اجرا كنیم.


* عوامل مشكل ساز را شناسایی و در جهت رفع آنها اقدام نماییم.

 
* به نیازهای جسمی، عاطفی، روانی، اجتماعی، اقتصادی فرزندان بیشتر توجه كنیم.


* سعی كنیم فرصتی را ایجاد كنیم تا كودكان بتوانند نسبت به رفتارهای نامناسب خود فكر كنند.

 
* ارتباط خود را با مدرسه و مسؤولان بیش از پیش تقویت كنیم.


* ار تنبیه بدنی اكیداً خودداری نموده و در صورت نیاز از محروم سازی های كوتاه مدت استفاده كنیم.


* برای شنیدن مسائل و مشكلات فرزندان وقت گذاری كنیم.


* از ســــرزنش و تحقیر كردن و مقایسه فرزندان جداً خودداری كنیم.

 

* علایم هشدار دهنده خشم را به فرزندان آموزش دهیم تا بتوانند خشم خود را بهتر كنترل كنند از جمله علایم : علایم جسمی مثل (افزایش ضربان قلب، سریع شدن تنفس، عرق كردن، سفت شدن عضلات ، داغ شدن بدن و ...) علایم فكری مثل (ازش متنفرم، می خوام بزنمش، داره به من زور میگه و ...) علایم رفتاری مثل (داد زدن، تهدید كردن، لرزیدن، لگد و كتك زدن، گریه كردن و ...)


* روشهای آرامش دهی را به آنها آموزش دهیم از جمله :
- تنفس عمیق : یعنی دم عمیق با یك شماره و نگهداری هوا در شش ها تا چهار شماره و بعد بازدم آهسته با دو شماره
- تجسم : یك تصویر آرامش بخش مثلاً خود را شناور داخل یك قایق كه به آرامی همراه امواج تكان می خورد تجسم كنید یا تصور یك ساعت شنی كه عصبانیت مثل دانه های شن به آرامی از بدنش خارج می شود.
- روش آدم آهنی و عروسك پارچه ای : از او می خواهیم مثل یك آدم آهنی عضلات خود را سفت كند و بعد از پانزده ثانیه عضلات خود را سفت كند و بعد از پانزده ثانیه عضلات خود را مثل یك عروسك پارچه ای شل كند.
- حرف زدن های مثبت با خود : ولش كن، بی خیال، خونسرد باش، نمی گذارم مرا عصبانی كند و ...


* یكی از دلایل عصبانیت و ناراحتی فرزندان این است كه نمی توانند احساسات خود را به درستی بیان كنند، با كمك عكس و فیلم و نقاشی یا صورتك های كارتونی انواع احساسات مثل ( خشم، ترس، شادی و غم و....) را به آنها آموزش دهیم.


* چون بسیار از ناسازگاری های كودكان به دلیل عدم آشنایی والدنی با مهارت های زندگی است توصیه می شود مهارت های ارتباطی مثل گوش دادن، ابراز وجود، حق مسأله و تصمیم گیری و دیگر مهارت های زندگی را خود بیاموزیم و به فرزندانمان نیز آموزش دهیم.(جهت آشنایی بیشتر می توانید به بروشورهای مهارت های زندگی از شماره 34 تا 44 مراجعه فرمایید)


* در مورد كودكان بیش فعال علاوه بر موارد فوق رعایت موارد زیر تأكید می شود:
- دارو درمانی مستمر زیر نظر روانپزشك كه ممكن است تا چند سال طول بكشد، چرا كه با تشخیص و مراقبت درست اكثریت قریب به اتفاق آنان تا پایان دوره نوجوانی درمان می شوند.
- تأمین خواب مناسب شبانه به هر طریق ممكن، حتی با اعلام خاموشی برای تمامی اعضای خانواده، مثلاً ساعت 9 شب.
- پرهیز از خوردن قند و شكر، نوشابه گازدار، كاكائو، چیپس، پفك و ...
- آموزش والدین در زمینه شیوه برخورد با آنها و نحوی كمك كردن به فرزند بیش فعالشان در انجام كارهای روزانه.


samiraeslamieh.blogfa.com

پنج شنبه 2/10/1389 - 15:48
كودك
فرزندان ما، در واقع خود ما از لحظه تولد تا بزرگسالی با مشکلات گوناگونی روبه رو می شویم. یکی از شایع ترین این مشکلات، بویژه در سنین قبل از دبستان ، بی اشتهایی است.عوامل بسیاری می تواند در روش غذایی و اشتهای کودک تاثیر بگذارد و ما فقط در صورتی می توانیم به او کمک کنیم که دلیل واقعی مشکل او را دریابیم و آن را بر طرف کنیم. در عین حال توجه به این نکته ضروری است که پیدایش مشکل یا ناراحتی یکی از بخشهای غیرقابل اجتناب در سیر رشد بچه هاست. قبل از هر چیز بهتر است تعریفی از اشتها ارائه کنیم. اشتها یعنی میل خاص دستگاه های بدن که فرد را به سوی انتخاب غذای مورد نیاز و لازم هدایت می کند. اشتها نیز حالتی شبیه نفس کشیدن ، بلعیدن و سایر برنامه های بدن انسان بوده ، بی اختیار و غیر ارادی است. بدیهی است که تمایل نداشتن کودکان به غذا، والدین را نگران می کند، اما باید


badghazaii

به میل آنها احترام گذاشته و در ضمن به حل مساله پرداخته شود، در ضمن لازم نیست که اوقات غذا خوردن به ساعت جدال و درگیری تبدیل شود. غذا نخوردن کودکان را به بدخلقی آنها نسبت ندهید. نیابد بچه ها را عادت داد که فقط در ساعات غذا خوردن ، چیزی بخورند. پس در هنگام بروز این مشکل چه باید کرد؟ شاید قبل از هر چیز لازم باشد که فرزند خود را نزد پزشک ببرید، زیرا بی میلی به غذا ممکن است با پیدایش هر نوع بیماری ، هر چند خفیف و جزیی ، ایجاد شود و پزشک با معاینات دقیق فرزندتان این موضوع را روشن خواهد کرد.

 

او بی اشتها نیست شما پرخورید

گاهی اوقات والدین تصور می کنند که فرزندشان بی اشتهاست. در حالی که بیش از ظرفیت، به او غذا می دهند و وقتی که او نمی خورد، تصور می کنند که مشکلی در اشتهای وی ایجاد شده است. اگر وضعیت رشد فرزند شما در نمودار قد و وزن مطلوب است و رشد طبیعی نشان می دهد، پس دلیلی برای نگرانی وجود ندارد. غالبا تغییر رژیم غذایی نیز بی تاثیر در اشتهای کودک نیست. غذاهایی که چرب باشند، اشتیاق کودک را نسبت به غذا خوردن کمتر می کنند برای مثال اکثر بچه ها شیر را دوست دارند، اما بچه های بی اشتها شیر بدون سرشیر و شیر کم چرب را بهتر می خورند. گوشت، سبزیجات و میوه نیز از منابع غذایی خوب برای کودکان به شمار می رود.

 

فقط سه وعده یا بیشتر

سوال بسیاری از والدین این است که خوراکی های میان وعده های اصلی غذا برای کودکان مناسب است یا خیر؟در پاسخ به این سوال باید گفت که می توان از خوراکی های کم حجم مانند سیب، هویج، آب میوه یا میوه استفاده کرد تا علاوه بر این که مواد طبیعی را به بدن کودک می رساننذ موجب بی اشتهایی او نیز نشوند. گاهی اوقات وقتی با فرزندتان بیرون می روید و او تقاضای یک شیرینی یا شکلات می کند. با او مخالفت نکنید، زیرا گاهی اوقات این خوراکی بیشتر غذای روح کودک شما به حساب می آید. البته بهتر است این گونه خوراکی ها بعدازظهر یا عصر به کودک داده شود تا مانع خوردن غذای اصلی نشود. یکی دیگر از کارهایی که والدین می توانند صورت دهند این است که یک رژیم غذایی کامل و متنوع را برای کودک در نظر بگیرند، اما به او اجازه دهند که مسوولیت انتخاب غذای خود را به عهده گیرد. بدین ترتیب او تمایل بیشتری برای خوردن غذا پیدا خواهد کرد.

 

نمودار سینوسی اشتها

نکته قابل توجه دیگر این است که اشتها متغییر است. حتی مقدار شام و ناهار افراد با یکدیگر فرق می کند، سن کودک و میزان نیاز او به انرژی ، همچنین احساسات او، همه در مقدار و نوع غذای مصرفی تاثیر دارند. کودکان ، معمولا در سالهای دوم و سوم زندگی کمتر از سال اول غذا می خورند و در این دوران سرعت رشد هم نسبت به سال اول کندتر می شود، بنابراین آنها به انرژی کمتری نیز احتیاج دارند و غذای بسیاری نمی خواهند، که همه این موارد طبیعی است و نباید آنها را وادار به غذا خوردن کرد.از دیگر عوامل موثر بر اشتهای کودکان ، جو حاکم بر زمان صرف غذاست. بهتر است که کودکان غذا را با شادی بخورند. اگر هنگام صرف غذا همه خوشحال و راضی باشند و از غذاخوردن لذت ببرند، می توانند آهسته غذاخوردن و زمین ریختن غذای کودک را بهتر تحمل کنند و با آرامش بیشتری با او کنار بیایند. در ضمن افرادی که برای کودک عزیز و مهم هستند در احساسات کودک نقش بسزایی داشته و حالت آنها در حین غذاخوردن برای بچه الگو می شود. نگرانی و ترس بیش از هر چیز موجب بی اشتهایی کودکان می شود. توجه داشته باشید که نگرانی و استرس والدین، بیش از آنچه تصور کنید بر فرزندان تاثیر دارد و از آنجایی که فرزندان تجربه کافی در زندگی ندارند، ممکن است با احساس ناراحتی والدین بترسند که نکند والدین به دلیل مشکلاتی که دارند. فرزندشان را ترک کرده یا دیگر او را دوست نداشته باشند و همین مساله عاملی برای نگرانی و ترس آنها شده ، اشتهای آنان را بشدت کاهش می دهد. پس تا حد امکان فضای آرام و شادی را برای فرزندان ایجاد کنید تا آنها نیز با آرامش و خوشحالی مراحل رشد خود را پشت سر بگذارند.
 ایران مانیا

پنج شنبه 2/10/1389 - 15:47
كودك

روان شناسان امروزه از " كودك توانا " سخن می گویند، چون آنها توانایی های بسیاری را كه كودكان با آن به دنیا می آیند، تشخیص داده اند. دانشمندان در دوره های مختلف جنبه های گوناگونی از شخصیت كودك را بررسی كرده اند. در سالهای اخیر،" مهارتهای شناختی كودكان " موضوع تحقیقات زیادی بوده است. در نتیجه اكنون در مورد فهم و ادراك كودك در مقایسه با 24 سال پیش به اطلاعات بیشتری دست یافته ایم.


سال اول زندگــــــی
" گــزل " روان شناس مشهور معتقد است:یكی از تغییرات آشكار و قابل توجه در سال اول زندگی، رشد جسمانی بچه هاست؛ زیرا در این مدت قد حدود 50 درصد رشد كرده و وزن كودك دو برابر شده است. ضمن اینكه تناسب بدن هم تغییر می كند. بسیاری از تغییرات دوران كودكی دستكم تا اندازه ای ناشی از مراحل همگانی عوامل بیولوژیكی در دستگاه عصبی مركزی است كه در علم روان شناسی به آن "رسش" می گویند. این مسأله زمینه را برای ظاهر شدن عملكرد روان شناختی آماده می كند گرچه این امر به تنهایی نمی تواند باعث بروز خصوصیت روان شناختی شود، اما محدوده زودترین و نزدیكترین زمان بروز آن را تعیین می كند.


رشد حــــركتی در دوران كودكــــی
بررسی های كیگان نشان می دهد رشد حركتی در دوران كودكی مثال خوبی است از عملكردهایی كه به رسش بستگی دارند. بعد از شش ماهگی كودكان می توانند بدون كمك دیگران بنشینند، سپس سینه خیز بروند و سرانجام راه بیفتند. هر چند كه این توانایی ها به رسش بستگی دارند، ولی تمرین مهارتهای حركتی نیز در آن مؤثر است. نكته قابل توجه اینكه زمان ظاهر شدن عملكردهای حركتی كودك از قبیل راه رفتن، تقریباً ارتباطی با "هوش" و یا "رشد جسمانی" بعدی او ندارد.


رابطه رشد شناختــــی و ادراك
همچنین او معتقد است، رشد شناختی در سال او ل زندگی در قلمروهای گوناگونی بروز می كند كه از میان آنها چهار قلمرو اهمیت خاص دارند. اولین آنها "ادراك" است. كودك در سال اول زندگی خود قادر است كه اشیا و كیفیت آنها مانند رنگ، استحكام، عمق و شكل را درك كند. البته آنها در این دوره سنی به حركات متضاد و تغییر در اندازه یا وضعیت فضایی اجسام نگاه می كنند.


تشخیص محــــركهای مشابه
طبق تحقیقات همین روان شناس دومین توانایی شناختی كودكان "تشخیص اطلاعات " است. كودكان می توانند محركهایی را كه به هم شباهت دارند، ولی یكسان نیستند تشخیص دهند. به عنوان نمونه تصاویر تكراری از یك چهره كه از زوایای گوناگون دیده می شود. روان شناسان دریافته اند كه كودكان تجربه هایشان را بازنمایی ذهنی می كنند. آنها به این عمل "طرح واره" می گویند. گرچه "طرح واره" عیناً همان شی نیست كه كودك با آن روبه رو می شود، اما بسیاری از خصوصیات آن را دارد. كودكان این طرح واره ها را برای تشخیص شباهت یا همسان بودن اشیای جدید از شیء قبلی به كار می برند.


تـــــوانایی رده بندی در كــــودكان
كیگان می نویسد سومین توانایی شناختی، توانایی "رده بندی" است كه همان گروه بندی اشیا یا امور براساس مشخصه های مشترك می باشد. به عنوان مثال، در سن یك سالگی كودكان احتمالاً اشیا را برحسب رنگ رده بندی می كنند، یا انواع غذاها را با هم در یك گروه قرار می دهند و آنها را از چیزهای غیر خوراكی جدا می كنند. از سوی دیگر، كودكان به اموری كه تاكنون ندیده اند یا تجربه نكرده اند بیشتر توجه نشان می دهند. بنابر اعتقاد روان شناسان كودك، این مسأله ناشی از "فرضیه ناهمگونی توجیهی" است.


افـــزایش حافظه
چهارمین توانایی شناختی كودك در سال اول زندگی "افزایش حافظه" است. كیگان و هامبورگ در همین زمینه معتقدند:كودكان خردسال می توانند محركی را كه قبلاً دیده اند به یاد آورند، آنها بعد از شش ماهگی رفته رفته می توانند اموری را كه مربوط به زمان حال نیست به خاطر آورند و اطلاعاتی درباره چیزهایی كه در گذشته تجربه كرده اند، در ذهنشان مرور كنند.


زمــــان شـــروع تـــرس در كــــودكان
تحقیقات فری برگ نشان می دهد در شش ماهه دوم زندگی، در كودكان ترسهای خاصی ایجاد می شود. در این دوره سنی معمولاً بچه ها از غریبه ها می ترسند. به همین دلیل نیز هنگامی كه مادر یا مراقب آشنا از آنها جدا می شود، دچار اضطراب و ناراحتی می شوند. جالب اینكه این ترسها در كودكان با فرهنگهای گوناگون، اطفال بینا یا نابینا و همچنین بچه هایی كه در مهدكودك بزرگ می شوند همزمان است. بنابراین، به این نتیجه می رسیم كه ایجاد توانایی های شناختی در شروع ترسهای گوناگون دخالت دارد.


دوران حســـی، حــركتی رشد
براساس نظریه رشد شناختی "پیاژه" دو سال اول زندگی "دوران حسی،حركتی رشد" تلقی می شود. در این دوره سنی كودك اغلب در پی كارهایی است كه او را با اجسام مرتبط كند، به عنوان مثال بازی با اسباب بازی هایش و یا پرتاب كردن و دستكاری اشیای مختلف.


مـــراحل رشد ذهنـــی در دوران حســـی، حــــركتی
پیاژه معتقد بود كه رشد ذهنی در دوران حسی،حركتی شش مرحله مربوط به هم را می گذراند. در این مراحل كودك بتدریج در رابطه با محیط پاسخهایی دریافت می كند كه به سوی راههای انعطاف پذیر و متنوعی برای كنش متقابل با محیط پیش می رود. یكی دیگر از توانایی هایی كه كودك در این مرحله به آن دست پیدا می كند فهمیدن این مسأله است كه اشیایی كه دور از چشم اویند نیز وجود خارجی دارند كه به این مرحله "پایداری شی" می گویند.


رشد كـــودكان محصول رسش و تجـــربه با محیط است
پیاژه فرض را بر این داشت كه رشد به طور كلی هم محصول رسش و هم تجربه با محیط است. ولی تأكید او بر دومی بود. او رشد دوران كودكی را تدریجی و مداوم می دانست و معتقد بود هر مرحله به مرحله دیگر افزوده می شود. یكی از توانایی های عمده در این دوران توانایی برنامه ریزی و عملی كردن آن در مدتی كوتاه است.


تأثیـــر مادر در رشد اجتماعی كـــودك
سه نظریه عمده درباره رشد اجتماعی كودك بر رابطه بین كودك و مادر به عنوان عاملی بسیار مهم تأكید می كند. طبق نظریه روانكاوی، كشش كودكان برای دست یافتن به لذت حسی سبب می شود تا انرژی عاطفی خود را صرف افرادی كنند كه از طریق رفع نیازهایی مانند رفع گرسنگی یا تشنگی در آنها مؤثرند. نظریه دیگری كه از نظریه روانكاوی نشأت گرفته است، بر پی ریزی حس اعتماد در دوران كودكی است دورانی كه مادر از كودك مراقبت دایمی می كند و پیوند عاطفی بین آنها مستحكم می شود. در نظریه كردارشناسی مطالعاتی در زمینه دلبستگی كودكان به مادرانشان انجام شده است. نظریه پردازان چنین مطرح كرده اند كه نوزاد انسان به طور ژنیتكی آماده است تا به افرادی كه از او مراقبت می كنند دلبسته شود، و این دلبستگی ها از لحاظ تكاملی دارای ارزش هستند، به دلیل اینكه به كودك كمك می كنند تا خود را با محیط سازش دهند. از این رو این دلبستگی ها سبب می شود كه بزرگسالان از كودك مراقبت كنند و او را از خطر دور نگه دارند. براساس این نظریه دلبستگی عامل بسیار مهمی در سلامت و رشد عاطفی و اجتماعی كودك دارد. بنابراین او به دلیل دلبستگی به والدین خود، ارزشها و معیارهای آنان را می پذیرد.
پنج شنبه 2/10/1389 - 15:46
كودك

لکنت زبان چیست؟

لکنت زبان نوعی اختلال گفتار است که مشکلاتی را در برقراری ارتباط با سرعت مناسب و به طور پیوسته و روان ایجاد می نماید. در واقع لکنت عبارت است از تکرار، کشش و یا قفل شدن غیر ارادی کلمه یا بخشی از کلمه که فرد قصد بیان آن را دارد. در اینجامعمولا همراه با تلاش برای بیان درست کلمات، تغییراتی نیز در سر گردن به شکل پلک زدن، شکلک در آوردن، لرزش فک، لبها و یا کج کردن سر دیده می شود.

لکنت به طور معمول در چه زمانی شروع می شود؟

شروع لکنت به طور شایع در سنین 7 – 2 سالگی می باشد.معمولا بعد از 12 سالگی ابتلابه لکنت زبان دیده نمی شود، مگر در مواردیکه سانحه مغزی جدی اتفاق افتاده باشد. بنابراین لکنت در زمانی که کودک با سرعت زیاد در حال یادگیری زبان است به شکل تدریجی روع می شود.

 

آیا لکنت زبان شیوع بالایی دارد؟

میزان شیوع لکنت در جمعیت کلی حدود یک درصد و در پسران سه برابر دختران می باشد. در خانواده هایی که پدر یا مادر سابقه لکنت داشته باشند، احتمال ابتلا در فرزندان سه تا پنج برابر بیشتر از خانواده هایی است که در آن ها مشکلی وجود ندارد. موفقیت های آموزشی، شغلی و اجتماعی می توانند تا حدودی تحت تاثیر لکنت قرار گیرند. با این وجود در طول تاریخ، افراد بر جسته و موفق زیادیوجود داشته اند که بیشتر عمرشان با این اختلال گفتاری همراه بوده اند. از جمله این افراد می توان وینسون چرچیل، سرایوسکی سینوتون، چارلز داروین ناپلئون اول و تئودورروزولت را نام برد.

 

چرا کودک من لکنت دارد؟

واقعیت آن است که لکنت زبان بر اساس متغیرهایی شامل عوامل ژنتیکی و عوامل محیطی که روی هم تاثیر متقابل دارند به وجود می آید. بعضی کودکان برای ابتلا به لکنت زمینه آسیب پذیری موروثی دارند. اضطراب و تنش، باعث تشدید لکنت می شود ولی به نظر نمی رسد که در ایجاد آن نقشی داشته باشد. عواملی که سبب بروز اختلال می شوند کاملا با عواملی که سبب تداوم و وخامت  آن می گردند متفاوتند و این عوامل ثانوی را می توان تحت کنترل قرار داد.

 

آیا مشکلات مغزی می تواند سبب بروز لکنت شود؟

گزارش هایی از بررسی های تصویر برداری از مغز براین نکته دلالت دارند که شاید تفاوت های ظریفی درساختار و فعالیت مغزی بعضی بزرگسالان مبتلا با سایر افراد وجود داشته باشد، ولی ر حال حاضر دلایل مکتوبی وجود ندارد که نشان دهد این تفاوت ها بر نوع گفتار فرد موثر و یا عامل لکنت می باشند. مهم آن است که برای کمک به کودک نیازی نیست که منتظر به دست آوردن این اطلاعات باشیم، بلکه اکنون نیز می توانیم به او کمک کنیم.

 

اگر کودک من از لکنت زبان دیگران تقلید کند آیا ممکن است خودش مبتلا به لکنت شود؟

خیر، اغلب افراد مبتلا بدون آنکه قبلا لکنت شخص دیگری را شنیده باشند شروع به لکنت کرده اند و تقلید کردن در ایجاد این اختلال جایگاهی ندارد.

 

آیا لکنت می تواند پس از یک حادثه غیر منتظره یا ضربه ناگهانی شروع شود؟

در اغلب موارد شروع لکنت مانند بهبودی آن تدریجی است. لکنت بندرت پس از یک ضربه ناگهانی شروع می شود و اکثر کودکانی که این حوادث یا ضربه های غیر منتظره را تجربه می کنند به لکنت مبتلا نخواهند شد.

 

پیش آگهی لکنت زبان و سیر آن چگونه است؟

به طور کلی 80-50 درصد تمام کودکان مبتلا به لکنت و بیشتر موارد خفیف به طور خود بخودی بهبود می یابند. از میان کودکانی که لکنت زبانشان تا بزرگسالی ادامه می یابد، فقط یک سوم موفقیت های شغلی و تحصیلی شان تحت تاثیر قرار می گیرد. البته در سنین دبستان ممکن است کودک دچار اشکال در برقراری ارتباط با همسن و سالان و مشکلات تحصیلی در اثر اجتناب از صحبت کردن در جمع کلاس شود. اگر کودک در محدوده سنین پیش دبستانی است و لکنت او به تازگی شروع شده، احتمال موفقیت و بهبودی بالاست ولی در کودکان سنین دبستانی که مدت زیادی است که دچار اختلال هستند، احتمال کمی وجود دارد که روانی گفتار به طور کامل به حالت طبیعی برگردد. بنابراین شناسایی و مداخله زودرس در این اختلال اهمیت زیادی دارد.

 

آیا باید کودک مبتلا به لکنت را مثل سایر کودکان خود تربیت کنیم؟

تمام قوانین، مسئولیت ها، تشویق ها و محدودیت هایی را که در مورد سایر کودکان  به کار می برید، برای فرزند مبتلا نیز اجرا کنید. او باید خود را مانند بقیه همسن و سالان خود ببیند با این تفاوت که فقط گاهی لکنت پیدا می کند. البته در مواردی باید دقت بیشتری داشته باشید، گاهی انتظارات خارج از توان از وی داشتن، باعث افزایش فشار و تنش و در نتیجه تشدید لکنت او می شود. در کودکی که لکنت دارد، اختصاص دادن زمان کافی برای صحبت کردن وی احساس بهتری را در او ایجاد می کند و می تواند لکنت او را کاهش دهد.

 

برای کمک به کودک، ما به عنوان والدین چه کارهایی می توانیم انجام دهیم؟

 

* با آرامش کامل به آنچه کودک می گوید گوش دهید نه به اینکه چگونه می گوید.

* بگذارید خودش حرفش را تمام کند، شما جمله او را کامل نکنید.

* هنگام صحبت کردن با او تماس چشمی داشته باشید.

* کودک زمانی که خودش آغاز به صحبت می کند، راحت تر از زمانی است که از او سوالی پرسیده می شود، پس برای اینکه خودبخود سر صحبت را باز کند، با او در مورد فعالیتهایی که به آن ها علاقه مند است صحبت کنید و در فواصل چند لحضه سکوت کنید و در فواصل چند لحظه سکوت کنید تا اگر مطلبی دارد بیان کند.

* برای پاسخ دادن به سوال به کودک فشار نیاورید.

* پس از اینکه صحبتش تمام شد، با آرامش و با به کار بردن تعدادی از لغات خودش به او پاسخ دهید.

* هرگز هنگام صحبت کوکدک از عباراتی چون زودباش، الان صحبت نکن کار دارم استفاده نکنید.

* هرگز به او نگوییدکه چه کار کند تا لکنت نداشته باشد. عباراتی نظیر یواش، آهسته، نفس عمیق بکش، آرام تر صحبت کن از این قبیلند.

* حداکثر روزی 15 دقیقه را به صحبت آرام با کودک اختصاص دهید. مثلا برای او کتاب بخوانید.

* کودک را در فعالیت هایی که به خوبی از عهده آن ها بر می آید شرکت دهید و توانایی های او را تشویق کنید.

* کودکانی که لکنت دارند، معمولا وقتی در گروه قرار می گیرند و همراه سایرین مطالبی را بیان می کنند یا شعر یا آوازی را از بر می خوانند، مشکلی ندارند، این موقعیت ها را برای کودک فراهم کنید.

* کودک را در بهترین شرایط بدنی نگه دارید، بیماری جسمی به احتمال زیاد باعث افزایش لکنت می شود.

 

کدامیک از مداخلات والدین می توانند باعث تشدید لکنت زبان گردند؟

کامل کردن جملات کودک
دستپاچه کردن و وادار کردن او به تکمیل جملاتش
قطع کردن نابجای گفتار کودک
انتقاد مکرر و اصلاح تلفظ صداها و کلمات کودک
شتاب زدگی در زندگی روزمره
درخواست اینکه در حضور دوستان، بستگان و یا همسایه ها چیزی را تعریف کند.
برای درمان لکنت زبان کودکان به چه درمانگرانی باید مراجعه کنیم؟

لکنت و درمان آن یکی از حوزه های تخصصی کار گفتار درمانگران می باشد. در مواردی که فشارهای روانی موجود در روابط بین فردی، خانواده و ... در تشدید لکنت دخیل هستند، لازم است مشاوره روانشناختی یا روانپزشکی صورت گیرد و در صورت نیاز مداخلات دیگری نظیر روان درمانی فردی، خانواده درمانی و در موارد خاص درمان دارویی نیز صورت گیرد.

 

آیا دارو درمانی در درمان لکنت کمک کننده است؟

دارو درمانی در درمان خود اختلال تاثیری ندارد، مگر اینکه دارو را در مورد اختلالات همراه با این مشکل که روی آن تاثیر منفی می گذارند، به کار ببریم.

 

طول مدت برنامه درمانی چقدر است؟

در موارد خفیف به خصوص د کودکان پیش دبستانی تنها چند هفته و در موارد شدید گاهی تا 18 ماه به طول می انجامد.

 پروفسور سلطانزاده

پنج شنبه 2/10/1389 - 15:45
كودك

طرد کردن بچه ها نشان دادن نفرت یا تمایل به جدایی از آنهاست. برای یک کودک دوست داشته نشدن از طرف فردی که او را به دنیا آورده به معنی دوست نداشتن از طرف همه افراد است...


آنچه که نباید به کودکان گفت

 گذاشتن اسم روی بچه ها " لال " یا " بچه بد "

اگر کودکان را نامهایی مانند احمق و تنبل و... بنامید باور می کنند که دارای این صفات و خصوصیات است. به علت آسیبی که به کاربردن این نامهای منفی به شخصیت بچه ها وارد می کند اعتماد به نفس او از بین می برد. اگر کودکی به صفت « زشت » نامیده شود ممکن است از حضور در جمع و بازی با دیگران خودداری کند اگر بگویید:‌ « کمرو» از ارتباط با همسالان و بزرگترها پرهیز می کند. چه باید گفت: با جمله ای مثبت توجه بچه را به رفتاری معطوف کنید که باید تغییر دهد. « این اتاق نامرتب و به هم ریخته است » یا « کاغذ و مدادهایت روی زمین پخش شده و باید جمع شود

طرد کردن بچه ها " ای کاش به دنیا نمی آمدی " یا " هیچکس ترا دوست ندارد "

طرد کردن بچه ها نشان دادن نفرت یا تمایل به جدایی از آنهاست. برای یک کودک دوست داشته نشدن از طرف فردی که او را به دنیا آورده به معنی دوست نداشتن از طرف همه افراد است. آنچه که یک کودک باید بداند این است که پدر و مادر بدون هیچ قید و شرطی دوستش دارند. چه باید گفت: هر روز با او گفتگو کنید و بگویید « دوستش دارید » و در آغوشش بگیرید.

 منفی بافی  " لیاقت چیزی را نداری یا جات تو زندونه "

بچه ها با کلمات و جمله هایی که به آنها می گوییم، بزرگ می شوند یک پژوهشگر با عده ای زندانی گفتگو و مصاحبه کرد. از آنها پرسید که به چند نفر از آنها هنگام بچگی گفته شده که زندانی خواهند شد؟ با کمال تعجب دریافت که تقریباً با پاسخ همه آنها به این سوال مثبت بود. والدین باید آینده خوبی را برای بچه ها ترسیم و پیش بینی کنند.

 مقصر داشتن بچه ها هنگام بروز مشکلات " تو دلیل دعوای من و پدرت هستی "

مقصردانستن کودک هنگام مشکلات به این معنی است که او به دلیل کاری که به دیگران انجام داده اند سرزنش می شود بچه ها هدف آسان و در دسترس برای به گردن گرفتن تقصیر دیگر اعضای خانواده هستند. اگر بچه ها باید یاد بگیرند که مسئولیت کارهایشان را به عهده بگیرند ما باید نمونه ای از مسسولیت پذیری در برابر اشتباهات و ضعف هایمان باشیم. چه باید گفت: اگر عصبانی شدید به محض بدست آوردن خونسردی٬ از کودک معذرت بخوهید و مثلاً بگویید:« ببخشید دعوات کردم امروز خسته بودم. »


 انتظارات نابجــا " نمره ات ۱۷ شده پس ۳ نمره دیگر چه شده است تو فقط باید ۲۰ بگیری."

پدر و مادرانی که از فرزندان خود انتظارات بی جادارند آنها را مجبور می کنند که بهترین بازیکن باشند یا در مدرسه نمره ۲۰ بگیرند. پیامی که پشت این عمل پنهان شده این است که تو در مدرسه به اندازه کافی خوب نیستی. داشتن انتظار بی جا تنها اعتماد به نفس کودک را از بین می برد. چه باید گفت؟ با تاکید به نکات مثبت بگوئید: خیلی عالی است که نمره های ۲۰ زیادی در کارنامه ات داری اشکالی ندارد نمره ۱۷ گرفتی چون تو تمام سعی خود را کردی و هر انسانی ممکن است اشتباه کند سعی کن اشتباهاتت در آینده کمتر شود لزومی ندارد همیشه و همه کس نمره ۲۰ بگیرند.

 

مقـایسه کـــردن " چرا مثل پسرخاله ات نیستی ؟ وقتی به سن تو بروم، دو کیلومتر پیاده به مدرسه می رفتم. وقتی به کودک می گویید که رفتارش مثل خواهرش خوب نیست.

تخم حسادت و بددلی را بین فرزندان خود می کارید. بچه ها نباید در خانواده و فامیل مقایسه شوند چون در مقابل خواهران و برادران خود احساس بی ارزشی و بد بودن را خواهند داشت. حتی تعریف مثبتی هم می تواند همین نتیجه را داشته باشد. وقتی می گوید: « تو در بازی فوتبال از برادرت بهتری » همان احساس مقایسه و ناسازگاری را بین آنها به وجود می آورید. بهتر است بگویید: تو در بازی فوتبال به اندازه برادرت هنگامی که به سن تو بود خوب هستی. از سال گذشته تا به حال در زبان پیشرفت کرده ای.

 شرم زدگی  " باید از خودت خجالت بکشی. درست مانند یک بچه رفتار می کنی. نمی توانم باور کنم از این گربه کوچک می ترسی."

هنگام خجالت٬ کودک٬ احساس می کند نقص دارد یا بی لیاقت است. خجالت کشیدن بیشتر از این که رفتار او را درست کند موجب از دست رفتن روحیه و تحقیر او می شود. برخی پدرها و مادرها با انگشت گذاشتن روی نقاط ضعف کودک، مانند شب ادراری او را تحقیر می کنند. خجالت زده کردن کودک موجب می شود که او عوامل تحقیرش را پنهان کند. بهتر است بگویید: گریه نکن٬ تو دیگر بزرگ شده ای. گربه آنقدرها هم ترسناک نیست.

 

تهدید کردن " اگر نیایی می روم و اینجا تنها می مانی. اگر دوباره این کار را انجام دهی، به پلیس می گویم ترا ببرد."

تهدید گفتن جمله یا کلمه اغراق آمیزی است که پدر و مادر به کار می برند تا کودک را بترسانند مانند این جملات: « اگر درست رفتار نکنی تمام استخوانهایت را می شکنم » تهدید موجب ترس در کودک می شود و او احساس می کند که در محیطی ناامن و پر از دشمن زندگی می کند. تهدید به تنها گذاشتن کودک برایش بسیار دردناک و سخت است چون او بسیار حساس است و برای نیازهای اساسی و اولیه زندگی با پدر و مادرش نیاز دارد. آنچه باید گفت: به بچه ها باید هشدار داد نه تهدید برخلاف تهدید٬ هشدار واقعی و معقول است. با گفتن جمله « اگر .... در نتیجه ...» به او هشدار می دهید که نباید به رفتار بدخود ادامه دهد. مانند « اگر دوباره خواهرت را بزنی، دیگر نباید با او بازی کنی.»
 www.irib.ir

پنج شنبه 2/10/1389 - 15:44
كودك

آموزش سرگرم شدن به کودکان

بچه‌ها مدتها قبل از پاگذاشتن به دوران بزرگسالی فشار روانی را تجربه می‏کنند. برخی کودکان مجبورند با مشکلاتی چون کشمکش‌های خانوادگی، طلاق، تغییرات دائمی مدرسه، همسایه‌ها، توافقات مراقبت از کودک، فشار گروههای هم‌سال و بعضی وقت‌ها حتی با خشونت در خانواده یا جامعه‌شان دست و پنجه نرم کنند. بیشتر والدین کودکان نوپا آرزو می کنند که کودکشان بتواند تنهایی خودش را سرگرم کند. این خواسته والدین منطقی است، چون کودک نوپا می تواند اسباب بازی ها را بر دارد، با آن ها بازی کند، دنبال توپ بدود و کتاب ورق بزند. نوپاها آموخته اند که می توانند خودشان کارهایی انجام دهند و اتفاقاً اغلب هم در انجام کارها توسط خودشان پافشاری و سماجت به خرج می دهند.

آموزش سرگرم شدن به کودکان

با این همه یک بچه یک ساله همچنان دوست دارد دور و بر والدینش بچرخد، ما می توانیم به او کمک کنیم که بیاموزد چگونه خود را سرگرم کند. جین فوی، متخصص کودکان در کارولینای شمالی می گوید: "کودکان نوپا اصولاً نمی توانند برای مدت طولانی به تنهایی بازی کنند". طولانی ترین زمانی که می توانید از یک بچه یک ساله انتظار داشته باشید به تنهایی بازی کند چیزی حدود پانزده دقیقه است، دادن چنین فرصتی به کودک کاری است که به انجام دادنش می ارزد، این کار تنها به این دلیل نیست که شما فرصت داشته باشید شام را آماده کنید یا اتاق را جارو و گردگیری کنید. دکتر اسکالار متخصص رشد در مرکز مطالعات رشد و یادگیری دانشگاه کارولینای شمالی در این باره می گوید:"تنها بازی کردن، تقویت کننده استقلال، اعتماد به نفس، خلاقیت، و مهارت های زبانی است. اغلب می بینیم که یک کودک پانزده ماهه موقعی که تنها بازی می کند با خود چیزهایی زمزمه می کند، چنین بازی هایی پایه و اساس رشد مهارت های زبانی هستند.

 "دکتر اسکالار می گوید:" قابلیت بچه ها برای تنها بازی کردن به حال و وضعیت آن ها هم بستگی دارد، اگر بچه گرسنه، خسته یا مریض باشد کمتر به تنها بازی کردن رغبت خواهد داشت. علاوه براین شما از یک نوپای کمی بزرگ تر هم نمی توانید انتظار داشته باشید که مدت طولانی تری تنها بازی کند." دکتر فوی معتقد است: "یک کودک بیست و دوماهه که از نظر شناختی و زبانی قابلیت های بیشتری از کودک یک ساله یا پانزده ماهه دارد تمایل روز افزونی برای کسب استقلال در خود می بیند، بنابراین بیش از پیش دوست دارد با شکستن حد و مرزهایی که شما وضع کرده اید آن ها را و شما را امتحان کند و بنابراین این نیاز بیشتری به نظارت و توجه مداوم و از نزدیک دارد".

 برای افزایش ظرفیت کودکتان در تنها بازی کردن، چهار کلمه را به خاطر بسپارید:" علاقه،ایجاد عادت، سازماندهی، و جهت دهی".اول سعی کنید کودکتان را به فعالیتی مشغول کنید که به آن واقعاً علاقه دارد، اگر از نظر شما کمی شلوغ کاری اشکالی ندارد به او اجازه دهید اگر دوست دارد لیوان ها و قاشق ها را جابه جا کند یا لباس ها را از کشوی کمد بیرون بکشد. ژولیت که یک پسر پانزده ماهه دارد دو کشوی پایین کابینت آشپزخانه را پر از بطری، قاشق و پیمانه های پلاستیکی کرده تا هنگامی که او مشغول درست کردن شام است، پسرش با آن ها مشغول بازی شود و کاری به کار او نداشته باشد.

 بنابراین می بینیم که چه طور سرگرم کردن بچه به کار مورد علاقه اش می تواند او را به سمت تنها بازی کردن سوق بدهد.چنان که گفتیم دومین نکته ای که باید به ذهن بسپارید "ایجاد عادت" است. وقتی کودک شما کاملاً مشغول بازی شد، به آرامی کمی دور شوید یا یک مجله به دست بگیرید. وقتی او اسباب بازی به سمت شما می اندازد تا شما را به بازی بکشاند، به راحتی اسباب بازی را به خودش برگردانید و جمله کوتاهی درباره بازیش بگویید و لبخند بزنید. طی روزها و هفته های بعد بتدریج و آرام آرام سعی کنید فاصله فیزیکی و ذهنی خود را از او بیشتر کنید و بیشتر پی کار خودتان باشید، اما هرگز کودکتان را بدون مراقبت رها نکنید. دقت داشته باشید در محلی که کودک مشغول بازی است شئ یا موقعیتی وجود نداشته باشد که امنیت و سلامت کودک را به خطر بیندازد.

 کودک یک ساله در کی از خطر ندارد. نکته دیگری که در این مورد برشمردیم " سازماندهی " فعالیت کودک بود. پر کردن اطراف کودک از اسباب بازی های جورواجوری که دوست شان دارد منجر به دستپاچگی و گیج شدن او می شود. به جای این کار، هر بار تنها یک اسباب بازی در اختیار او بگذارید و به نوبت اسباب بازی ها را عوض کنید. تری می گوید:"من وقتی می خواهم کتابی بخوانم یا حساب خریدهای روزانه ام را بکنم؛ از همین روش استفاده می کنم، کتابم را به اتاق فرزندم می برم و آن جا اول عروسک پشمالویش را به او می دهم، بعد از چند دقیقه توپ را و بعد از مدتی دو تا کتاب در اختیارش می گذارم، به این ترتیب او مرتب مشغول بازی است و با هر اسباب بازی به نوبت حسابی بازی می کند و سرگرم می شود، و من هم به کارم می رسم."

 یک کودک یک ساله نیاز به جهت دهی دارد، از این رو وقتی احساس می کنید کودکتان آرام آرام علاقه اش را به بازی با یک اسباب بازی از دست می دهد، با پرسیدن یک سؤال دوباره او را تحریک کنید. مثلاً وقتی کودکتان مشغول بازی با بلوک هایش است، در حین این که مشغول کار خودتان هستید بدون این که مستقیماً وارد بازی با او شوید، با او صحبت کنید. مثلاً می توانید بگویید:" عجب! تو سه تا مکعب رو روی هم گذاشتی. می تونی یکی دیگه هم بهشون اضافه کنی؟"سعی کنید برنامه تنها بازی کردن بخشی از برنامه روزانه بچه باشد. کلر لرنر، متخصص رشد کودکان در واشینگتن می گوید

 کلید تقویت توانایی تنها بازی کردن در بچه ها این است که با افزایش تدریجی زمان تنها بازی کردن، او را به این کار عادت دهید." البته ممکن است اولین تلاش های شما برای وادار کردن کودک به تنها بازی کردن بیش از چند دقیقه نتیجه ندهد و کودک پس از دقایقی کوتاه داد و فریاد راه بیندازد و شما را بطلبد، در این هنگام سعی کنید سریع به او پاسخ ندهید، به او فرصتی بدهید تا خودش با مسأله کنار بیاید. یک زمان مناسب برای ایجاد عادت تنها بازی کردن، بعد از حمام یا ناهار است، این زمانی است که کودک راضی و خشنود به نظر می رسد. زمان هایی که خودتان خسته هستید برای این کار انتخاب نکنید. دکتر فوی می گوید:" خستگی و تنشی که شما در درونتان احساس می کنید ممکن است در رفتار کودکتان منعکس شود."

 در ضمن به خاطر بسپارید که این فرایند همیشه با یک الگو و با یک کیفیت ثابت نخواهد بود. کودکی که یک روز خیلی خوب خودش را به تنهایی سرگرم می کند، روز بعد ممکن است کاملاً از این کار امتناع کند، اما شما باید تلاش کنید که فرصت های لازم را برای او فراهم کنید تا تنها بازی کردن را به مرور بیاموزد. پیش از این که شما فکرش را بکنید خواهید دید که توانسته اید پانزده دقیقه تمام به حال خودتان باشید و کودک کاری به شما نداشته و شادمانه خود را در دنیای بازی غرق کرده است!
منبع: وبلاگ نشاط

پنج شنبه 2/10/1389 - 15:44
كودك
 ورزش برای نوزادان باید به گونه‌ای باشد كه به آنها بیاموزد چگونه به تدریج از حواس پنج‌گانه خود برای شناسایی محیط اطرافشان استفاده كنند.طبیعی است كه هر نوزاد به سمت رنگ‌های شاد و براق جذب شود.باید فعالیت‌های ورزشی را كه برای آنها انتخاب می‌كنید به گونه‌ای باشند كه نوزاد هر چه بهتر محیط نزدیك خود را بشناسد و سپس به تدریج موفق به كشف دنیاهای دورتر شود.كنجكاوی نوزاد در این سن بسیار طبیعی است و مادامی كه والدین در حین انجام هر نوع فعالیت در كنار او باشند،خطری متوجه او نخواهد بود.فعالیت‌های بسیاری وجود دارد كه در كنار بازی یك جلسه آموزشی هم محسوب می‌شود.در این مطلب ما بعضی فعالیت‌های ساده برای نوزاد را به شما معرفی می‌كنیم:

تمرین برای افزایش هوش نوزاد

ورزش صدا
این فعالیتی است كه بسیاری از والدین آن را انجام می‌دهند بدون آن كه بدانند این كار چقدر برای كودك مفید است.بسیاری از والدین هنگام عوض كردن پوشك،حمام یا بازی با كودك خود حرف می‌زنند.این كار به كودك كمك می‌كند تا بفهمد این صدا از دهان فردی - پدر یا مادر- خارج می‌شود علاوه بر این می‌توانید پیوسته اسم او را صدا كنید،در ابتدا او به صدای شما پاسخی نمی‌دهد اما رفته رفته هر گاه او را صدا كنید عكس‌العملی از او خواهید دید.فعالیتی كه شما می‌توانید در این رابطه انجام دهید این است كه سعی كنید هر گاه كسی اسم نوزاد شما را صدا می‌زند،او را به سمت صدا برگردانید.این فعالیت باعث تحریك و پرورش حس شنوایی كودك می‌شود.

ورزش بینایی
چند اسباب بازی با رنگ‌های جذاب برای بازی كودك بخرید متوجه خواهید شد،هر گاه، كودك با این اسباب بازی‌های رنگارنگ بازی می‌كند لبخند می‌زند یا به نوعی احساس رضایت خود را نشان می‌دهد.برای تقویت حس بینایی،كتاب‌های مخصوص نوزادان، با رنگ‌های شاد بخرید. هنگام لباس پوشیدن،چند دست لباس در رنگ‌های مختلف جلوی كودك بگذارید،اجازه دهید خودش رنگ دلخواهش را انتخاب كند و حتما همان لباس را بپوشد.این روشی است كه كودك به وسیله آن رنگ‌ها را می‌شناسد.

ورزش دهانی
امروزه در بسیاری از كودكان،رشد بسیار سریع‌تر از گذشته است و شما می‌توانید در تولد یك سالگی، یك یا 2 دندان در دهان كودك مشاهده كنید.طی مرحله رشد دندان و جوانه زدن آن در لثه،لثه‌ها خارش زیادی دارند از این رو كودك هر آنچه در نزدیك دست خود می‌یابد فورا برای مالیدن به لثه و رفع خارش به دهان می‌برد.در این سن سعی كنید اسباب بازی‌هایی را كه برای این كار در بازار وجود دارد،برای كودك بخرید چون جویدن باعث قوی شدن ماهیچه‌های آرواره و لثه‌های كودك می‌شود.علاوه بر این می‌توانید غذا‌های مناسب كودك با مزه‌های مختلف به كودك بدهید تا او طعم همه چیز را امتحان كند.

ورزش لمسی
این فعالیت شامل لمس انواع مختلف اسباب بازی‌ها توسط كودك است.كودك با این روش تفاوت بین سطوح سخت، نرم و پنبه‌ای را در می‌یابد. در این مرحله برای تقویت عضلات پا و گردن نوزاد می‌توانید به نرمی پاهای كودك را خم و راست كنید یا به آرامی اسباب بازی محبوبش را جلوی چشمانش تكان دهید به نحوی كه كودك گردنش را به آرامی با تكان دست شما حركت دهد.

ورزش بویایی
این سن برای درك تفاوت بوهای مختلف توسط نوزاد كمی زود است،اما با این‌حال شما می‌توانید برای تحریك این حس در نوزاد از پوست پرتقال و وانیل یا غذا و سوپی كه كودك می‌خورد استفاده كنید.این فعالیت‌ها باید به طریقی انجام گیرد كه برای كودك لذت بخش و نوعی بازی باشد و به محض این كه دریافتید كودك دیگر توجهی به این فعالیت‌ها ندارد باید آن را متوقف كنید.
منبع:jamejamonline.ir

پنج شنبه 2/10/1389 - 15:43
كودك

چگونه با فرزندان خود سخن بگوئیم؟

خانواده ها با هم متفاوتند. هر كدام خصوصیات، رسوم، الگوهای فكری و روش هایی خاص برای برقراری ارتباط با یكدیگر دارند. پس نمی توان الگویی خاص و با قواعد مشخص را به عنوان «دستورالعمل داشتن خانواده موفق» به همه تعمیم داد. از طرف دیگر خانواده باید قوانین خاص خود و تعریف هایی نیز داشته باشد. همه ما دوست داریم چنین جوی بر خانواده مان حكمفرما باشد ولی با استرس هایی كه زندگی روزمره به ما تحمیل می كند به وجود آوردن چنین فضایی سخت تر می شود. بد نیست گاهی به تغییراتی كه منجر به بهبود فضای عاطفی خانواده می شود فكر كنیم.

چگونه با فرزندان خود سخن بگوئیم؟

۱) در انتخاب كلمات بیشتر دقت كنید
نحوه صحبت كردن ما با بچه ها، خود بخشی از فضای عاطفی خانواده است كه می توان آن را به راحتی بهبود بخشید. در كنار كمك به كودكان خود، باید به آنان یاد دهیم احساسات خود را صادقانه بیان كنند. بنابراین باید مراقب لحن و عباراتی باشیم كه هنگام حرف زدن با آنها به كار می بریم. گاهی فراموش می كنیم كه كودكان تا چه اندازه انتقادات والدین را جدی می گیرند و عباراتی كه ما برای سرزنش آنها به كار می بریم چقدر بر احساس شان نسبت به خودشان تأثیر می گذارد. از نظر روانشناسی كودكانی كه توسط والدین شان مرتب و به صورت اغراق آمیز مورد سرزنش قرار می گیرند، به شدت احساس گناه و شرمساری می كنند و از نظر عاطفی منزوی می شوند. انتقاد از كودكان باید سازنده باشد و راه تغییر رفتار بدشان را به آنها نشان دهد.
روش دیگر انتقاد كردن از كودكان این است كه به آنها یادآوری كنیم رفتارهایشان چه تأثیری روی ما دارد. در این صورت آنها به جای مقاومت در برابر خواسته ما، همدلی بیشتری از خود نشان می دهند.

۲) نظم و ثبات به وجود آورید
چارچوب قابل پیش بینی برای فعالیت های روزانه، قوانین واضح و دائمی و یك خانه سازمان یافته به والدین و فرزندان كمك می كند تا بیشتر احساس آرامش و راحتی كنند. این فضا، به تعادل عاطفی اعضای خانواده بسیار كمك می كند. هنگامی كه مشاجره ها، تنش ها و بحران ها رخ می دهند، این چارچوب و قوانین دائمی خانواده برای افراد، پشتیبانی آشنا و اطمینان بخش است، بخشی قابل اعتماد كه آرامش بخش است و هیچ گاه تغییر نمی كند. اگر در چارچوب زندگی خود تغییراتی دهید كه شب ها به رختخواب رفتن بچه ها با آرامش بیشتری همراه باشد از بسیاری از ترس های كودكان از تاریكی كه معمولاً شب ها و وقتی چراغ ها خاموش می شود رخ می دهد، جلوگیری خواهید كرد. البته باید توجه داشت كه اگر این قوانین بسیار غیرقابل انعطاف باشد به كودكان اجازه نشان دادن خلق و خو، پسند و سلیقه و عادات و خصیصه های منحصر به فردشان را نخواهد داد و موجب اختلال در رشد شخصیت آنان می شود.

۳) نشست های خانوادگی برای اختصاص وقت بیشتر به اعضای خانواده
زمانی كه اعضای خانواده همه در كنار هم هستند به قدری لذت بخش است كه بعضی خانواده ها به طور منظم زمانی را برای بحث و گفت وگو در مورد مشكلات یا حتی صحبت در مورد اتفاقات خوشایندی كه برای شان رخ داده است می گذارند. بعضی ها ترجیح می دهند این جلسات را جمعه شب ها برگزار كنند تا بتوانند برای هفته ای كه پیش رو دارند برنامه ریزی كنند.

۴) حس عشق ورزیدن را در فرزندان خود بیدار كنید
زندگی روزمره پر از فرصت هایی است كه می توانیم از آنان برای عشق ورزیدن به فرزندان مان استفاده كنیم. محققان دریافته اند در خانواده هایی كه والدین زمان بیشتری را به بازی كودكان، شوخی كردن و صحبت كردن درباره افكار و احساسات شان با كودكان اختصاص می دهند، فرزندان دارای رفتاری دوستانه، سخاوتمند و سرشار از عشق هستند، هر چه بیشتر به كودكانمان عشق بورزیم احساس عشق و دوست داشتن در آنها بیشتر شكل می گیرد. بسیاری از والدین هنگامی كه زمانی را به طور مشخص و با توجه كامل با فرزندان خود صرف می كنند بیشترین احساس هماهنگی را از نظر عاطفی با آنان دارند. در حین مكالمه ها فرزندان ترس ها و احساسات فرو خورده خود را با والدینشان در میان می گذارند.

همه ما دوست داریم فرزندانمان با دیگران، بخصوص خواهر و برادرشان با مهربانی، احترام و انصاف برخورد كنند كه با پرورش حس عشق ورزیدن در وجودشان همه این ها محقق می شود. می توان جدولی تهیه كرد و از كودكان خواست در پایان هر روز نام كسی را كه كار خوبی برای آنان انجام داده در آن یادداشت كنند. این كار باعث پرورش حس دوستی و قدرشناسی در آنها می شود.

۵) جشن ها و رسوم خانوادگی
كنار گذاشتن اوقاتی از روز یا هفته برای دور هم جمع شدن اعضای خانواده به كودكان حس همبستگی می دهد، تا جایی كه حتی وقتی بزرگ شوند به خانواده خود احساس تعلق و وابستگی دارند. بعضی خانواده ها به طور مرتب و به صورت دسته جمعی در مراسم مذهبی شركت می كنند (مثلاً همه با هم به مسجد می روند) و بعضی ها آخر هفته به پارك می روند. بعضی ها تصمیم می گیرند آخر هفته را جشن بگیرند! یك شام ساده و لذت بخش كه همه آن را دوست دارند، انجام چند بازی با حضور همه اعضای خانواده، به سینما رفتن و... همین جشن های كوچك كودكان را به صرف وقت بیشتر در كنار دیگر اعضای خانواده علاقه مند می كند.

۶) مشكلات و مشاجرات
این روزها زندگی آن قدرها هم پایدار و مطمئن نیست. حتی بهترین و موفق ترین زوج ها هم درگیر دعوا، مشكلات اقتصادی و عاطفی می شوند، والدین از هم طلاق می گیرند و با فرد دیگری ازدواج می كنند و... همه این موارد حتی دلسوزترین والدین را نیز دچار چالش می كند. مشكلات بخشی از زندگی ما هستند كه نمی توان آن ها را انكار كرد. ولی با بهبود فضای عاطفی خانواده می توان اثر مخرب آنها را به شدت كم كرد.
هنگامی كه والدین با یكدیگر مشاجره لفظی دارند، پس از حل مشكل باید به فرزندان خود توضیح دهند كه اكنون همه چیز مثل سابق است و پدر و مادرشان دیگر با هم مشكلی ندارند. به فرزندانتان بگویید كه شما هم گاهی با هم اختلاف نظر پیدا می كنید و عصبانی می شوید ولی الآن مسائلتان را حل كرده اید. بگویید متأسفید كه آنها صدای شما را هنگام مشاجره شنیده اند.

۷) زمانی را بدون حضور فرزندان و فقط با همسرتان بگذارنید
این والدین هستید كه فضای حاكم بر خانواده را می سازند. هنگامی كه به خاطر بدهی هایمان عصبانی هستیم، مشكلات محل كار نگرانمان كرده است یا از همسرمان دلگیریم، ناخواسته به فضای عاطفی خانواده لطمه می زنیم و فرزندانمان را ناراحت و نگران می كنیم. والدین نیز نیاز به زمانی دارند كه بدون حضور فرزندان درباره خود و مشكلاتشان صحبت كنند. با همسرتان به پیاده روی یا رستوران بروید. به این ترتیب، هم در حین گفت وگو درباره مشكلات به یكدیگر دلداری می دهید و هم عشقی را كه شما را برای نخستین بار در كنار یكدیگر قرار داد، دوباره تجربه می كنید.
منبع: ریدرز دایجست :روزنامه ایران
پنج شنبه 2/10/1389 - 15:41
تغذیه و تناسب اندام

گروه های اصلی "هرم غذایی"
"ما در کتاب آفرینش بیان هیچ چیز را فروگذار نکردیم." (سوره انعام / آیه 38)

از ابعاد اعجاز آمیز قرآن این است که بر همه علوم مختلف که عقل و علم بشر هنوز به آن دست نیافته است، احاطه دارد.

اولیای گرامی اسلام نیز در 14 قرن قبل، نکات دقیق بهداشتی، تغذیه ای و طبی را به پیروان خود خاطر نشان کرده و برای درمان مردم از آنها استفاده کرده اند. خداوند در قرآن کریم در آیات متعددی (118 آیه) در مورد تغذیه با ما سخن گفته است. از جمله در آیه 88 سوره مائده آمده است:

"از آنچه خدا روزی شما قرار داده است؛ حلال و پاکیزه بخورید."

روایات و احادیث متعددی نیز از ائمه معصومین (علیهم السلام) در این رابطه بیان شده است. در روایتی امام محمد باقر(ع) غذا را نیاز طبیعی هر فرد می دانند و می فرمایند: "خدای بزرگ آدمی را میان تهی (دارای شکم) آفرید و ناگزیر خوراک و آب می خواهد." (کافی جلد 6 ص 287)

امام صادق(ع) در حدیثی به مقوله غذا و خوردن آن و تقسیم بندی مواد غذایی به حلال و حرام، بر اساس مبداء تولید آنها اشاره نموده اند: آنهایی که از زمین روییده و خارج می شوند و آنهایی که از حیوانات فراهم می شوند.

آنهایی که از زمین خارج می شوند به سه دسته: حبوبات و غلات ، میوه ها و سبزیجات تقسیم بندی شده که مطابق با تقسیم بندی در کتب علمی جدید است. همچنین در این راستا موضوع "هرم غذایی " نیز مورد توجه قرار گرفته است.

این مقاله به بیان برخی از آیات و روایاتی که درباره ی 5 گروه اصلی "هرم غذایی" (که هر گروه قسمتی از نیازهای بدن را تأمین می کنند) هستند، می پردازد.

1- گروه نان و غلات
"تن آدمی بر نان استوار شده است." (امام صادق(ع) کافی ج 6 ص 287)

"خدایا به نان ما برکت ده و میان ما و آن جدایی مینداز که اگر نان نبود نه می توانستیم روزه بگیریم؛ نه نماز بخوانیم و نه دیگر واجبات پروردگار خویش را به جای آوریم." (پیامبر اکرم (ص)؛ کافی ج 6؛ ص 2877)

"اصل معاش آدمی و زندگی او، نان است و آب." (امام صادق(ع) بحار ج 3 ص 87)

2- سبزیجات
" و زمین را شکافتیم و در آن دانه ها، انگور ، سبزی های خوردنی، زیتون، خرما ، باغ های درخت و میوه و علف را رویانیدیم تا شما و چهارپایانتان از آنها بهره ببرید." (سوره عبس آیات 26تا 32)

"هر چیزی را زینتی است و زینت سفره، سبزی است." (امام صادق(ع)؛ بحار ج 66 ص 199)

3- میوه ها
" و اوست که باغ هایی نیازمند به داربست و بی نیاز از داربست را آفرید و درخت خرما و کشتزارهایی با طعم های گوناگون و زیتون و انار، همانند و در عین حال ناهمانند، آفرید، تا وقتی ثمره آوردند از آنها بخورید و در روز درو، حق آنها را نیز بپردازید و اسراف نکنید که خدا اسراف کاران را دوست ندارد." (سوره انعام آیه 141)

"مرد باید از هر میوه ای (میوه متداول) برای خانواده اش تهیه نماید" (امام صادق (ع) کافی جلد 5 ص 511)

4- شیر و لبنیات
"برای شما در چهارپایان، عبرتی است. از شیری که در شکمشان هست سیرابتان می کنیم و از آنها سودهای بسیار می برید و از آنها می خورید" (سوره مومنون آیه 21)

"شیر بخور چرا که گوشت می رویاند و استخوان را محکم می کند." (امام صادق(ع) کافی ج 6 ص 336)

"پنیر، لقمه غذایی خوبی است." (امام صادق (ع) وسایل الشیعه ج 17 ص 94)

"چنانچه مسلمانی ضعف بدنی پیدا کرد، لبنیات را به همراه گوشت (یا کباب) بخورد، زیرا خداوند در آنها موجبات توانمندی و نیرومندی را قرار داده است." (حضرت علی(ع) بحار ج 66 ص 69)

5- گوشت
" و چهار پایان را آفرید، در حالی که در آنها برای شما، وسیله پوشش و منافع دیگری است و از گوشت آنها می خورید." (سوره نحل آیه 5)

" اوست که دریا را رام کرد تا از آن گوشت تازه بخورید و زیورهایی بیرون آورید و خویشتن را بدان بیارایید و کشتی ها را ببینی که دریا را می شکافند و پیش می روند تا از فضل خدا روزی طلبند؛ باشد که سپاس گویید." (سوره نحل آیه 14)

" خوردن گوشت موجب ازدیاد و تقویت قوای بینایی و شنوایی و نیز قوت می شود." (امام صادق(ع) کافی ج 5 ص 511)

" بر شما باد خوردن ماهی که اگر بی نان بخورید کافی است و اگر با نان بخورید گواراست." (امام موسی کاظم (ع) بحار ج 65 ص 207)

امید است با فراگیری آیات و تفاسیر این کتاب آسمانی و تفکر و تعمیق در آن، قدر و منزلت آن را هرچه بیشتر بدانیم.


دنیای تغذیه-72

پنج شنبه 2/10/1389 - 15:28
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته