• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 42209
تعداد نظرات : 4513
زمان آخرین مطلب : 4105روز قبل
كودك

نور آفتاب برای سنتز ویتامین دی (D) در بدن انسان ضروری است. كودكان به لحاظ نیاز بیشتربه ویتامین دی برای رشد استخوانها و دندانها در اثر كمبود آفتاب بیشتر مشكل پیدا می‌كنند. پس ضرورت دارد كه بطور متناوب در طول هفته در معرض نور مستقیم خورشید قرار گیرند ولی این نور آفتاب به دلیل لطافت و ظرافت زیاد پوست كودك ممكن است حساسیت شدید ایجاد كند قسمت عمده اشعه خورشید برای پوست مضر است بنابراین به لحاظ حساسیت بیشتر پوست اطفال در برابر نور آفتاب ممكن است محافظت پوست نیز انجام شود. از طرفی كودكان نسبت به بزرگسالان مدت طولانی‌تری را در هوای آزاد سپری می‌كنند و بطور معمول در طی یكسال 3 برابر بالغین اشعه ماوراء بنفش خورشید را دریافت می‌كنند. مقدار تابش پرتوهای خورشید دارای اثرات تجمعی هستند و درصورت تماس زیاد ممكن است در سنین بسیار پایین خصوصیات ژنتیكی فرد آسیب پذیر شوند. و زمینه ایجاد سرطان پوست را فراهم نماید.


بعضی از كودكان رنگدانه طبیعی پوست را بطور ارثی یا كم دارند یا اصلاً ندارند این كودكان حساسیت فوق العاده شدیدی به اشعه ماوراء بنفش خورشیدی دارند و باید از همان دوران كودكی محافظت در مقابل اشعه خورشید برای جلوگیری از ایجاد سرطان پوست را اعمال كرد. پیری زودرس پوست و سرطان پوست دو عارضه مهم تماس طولانی با نور آفتاب در سنین كودكی است.در ده سال اول عمر به جهت رشد و حساسیت پوست اقدامات اولیه باید انجام شود.

لباس كـــــودك در آفتــــــاب


پوشش لباس كـــودك خصوصاً در فصل تابستان كه روزها طولانی تر و اشعه خورشیدی عمودی‌تر است باید مناسب باشد لباس‌هائی با پوشش كامل بطوریكه دستها و پاها و گردن و سینه كودك بطور كامل پوشانیده شود ضمناً رنگ روشن لباس نیز در كاهش جذب اشعه خــــورشیدی و كاهش عوارض مؤثر است لباسهای تابستانه كه معمولاً بدون آستین و پوشش كامل دست و پا می‌باشد لباسهای مناسبی برای تابستان كودكان نیست. ساعاتــــی از روز (10 صبح تا 5 بعدازظهر) كه هوا گرمتر است و اشعه خورشیدی عمـــودی‌تر است، كــــودكان باید در منـــزل بازی و فعالیت و استراحت داشته باشند تا از گـــرما زدگی و آفتاب سوختگی و عـــوارض آن مصون باشند.


استفاد از كــــــلاه در كـــــــودك
كلاه خصوصاً كلاههای نقاب‌دار كه پشت گردن، گوشها و پیشانی و صورت را بپوشاند مناسب‌ترین وسیله محافظت در برابر نور خورشید است.

استفـــاده از عینـــك آفتابــــی در كــــــودك
استفاده از عینك آفتابی طبی با نظر چشم پزشك برای محافظت چشم‌ها و همچنین گونه‌ها از آفتاب سوختگی مناسب است. استفاده از عینكهای معمولی غیر استاندارد با شیشه‌های تیره كه اغلب كودكان به عنوان اسباب بازی از آن استفاده می‌كنند به هیچ وجه مناسب نیست و بعضاً ممكن است به لحاظ ایجاد اتساها مردمك بعلت تیرگی رنگ آن و نفوذ اشعه مضر خورشید به شبكیه چشم ضرر جدی داشته باشند. كودكانی كه رنگدانه پوست آنها كم است و یا عیب انكساری چشم دارند حتماً باید با نظر چشم پزشك از عینك مناسب در مدت زمان مناسب استفاده نمایند. عینك‌هائی كه فلزی هستند احتمال سوختگی و آسیب به پوست صورت بیشتر است حتماً باید با محافظ مناسب استفاده شوند.

كــــرمهای ضد آفتــــاب در كــــودكان
برای جلوگیری از سوختگی پوست مانند سیاه شدن رنگ پوست، سرطان پوست، پیری زودرس پوست باید ضدآفتاب‌‌های موضعی با عیار محافظتی بالا بطور مرتب به قمستهای در معرض آفتاب مالید و از تماس پوست با نور آفتاب در ساعاتی كه بیشترین خطر را برای پوست دارد جلوگیری كرد. كرمهای ضد آفتاب كودكان مخصوص است و باید مناسب سن آنها و فصل سال استفاده شود. این كرمها باید تركیباتی داشته باشد كه ساختمانهای سلولی نارس را محكم كند و شدیداً نسبت به شستشو مقاوم باشد. چرا كه كودك در ضمن فعالیت در معرض نور خورشید چنانچه پوست خود را با آب بشوید كرم اثر خود را داشته باشد.

نــــوع پـــوست كــــودك در آفتــــاب
كودكانی كه پوست روشن‌تر و سفید‌تر دارند تماس تدریجی با نور آفتاب شدیداً به پوست آنها آسیب می‌رساند. كودكان كه پوست تیره‌تری دارند شدت آسیب كمتر است ولی بدون آسیب نیست. كرمهای ضد آفتاب هر 2 ساعت در صورت تماس با نور آفتاب باید تكرار شود.

استفاده از لباس كم هزینه‌ترین و ساده‌ترین روش جلوگیری از آسیب پوست توسط نور خورشید است. پوشیدن لباس مناسب خصوصاً در ساعات حساس روز مثل قبل از ظهر تا بعد از از ظهر در تابستان بهترین روش پیشگیری مضرات نور خورشید است.

شــــرایط جدی و اثـــــرات نــــور خــــورشید
فراموش نكنید در ارتفاعات بالای تپه و بالای كوه اشعه خورشید خطرناكتر و عوارض پوستی بیشتر است و هوای ابری مانع از اثرات مضر خورشید روی پوست نیست. در هوای ابری حتی اگر آفتاب نباشد اقدامات محافظتی چشم و پوست حتماً باید انجام شود زمین خود نیز منعكس كننده اشعه خورشیدی است زمانی برف روی سطح زمین است و یا كودكان كنار رودخانه با آب بازی می‌كنند و یا اینكه روی شن بازی می‌كنند، شدت انعكاس اشعه خورشیدی بیشتر است و باعث آسیب بیشتر به پوست می‌شود.
وزیده باد خنك اثر نفوذی اشعه خورشید به پوست را بیشتر می‌كنند بنابراین باید در این شرایط دقت بیشتری برای محافظت پوست انجام داد.

دارو‌ها و پــــــوست
بسیاری از فرآورده‌های دارویی كه به شكل خوراکی یا تزریقی استفاده می‌شود حساسیت پوست را به نور خورشید بیشتر می‌كند. داروهای موضعی نیز می‌تواند حساسیت به نور آفتاب را بیشتر كند. بعضی از داروهای اعصاب و آنتی‌ هسیتامینها می‌تواند حساسیت پوست را به آفتاب بیشتر و عوارض آن را بیشتر كنند عطر و ادكلن حساسیت پوست را به نور آفتاب بیشتر می‌كند. كلاً از مصرف عطر و ادكلن در كودكان باید خوداری كرد خصوصاً روی پوست آنها و بالا‌خص وقتی كه در معرض نور خورشید قرار می‌گیرند.


در عوض بسیاری از داروها هستند كه باعث ایجاد لایه محافظ روی پوست می‌شود. با مشورت با پزشك داروی مناسب برای محافظت پوست باید استفاده كرد. اشعه خورشیدی 3 نوع اشعه مضر برای پوست داده، بنابراین تركیباتی مناسب‌تر هستند در مقابل هر 3 نوع اشعه خورشیدی بتوانند پوست را محافظت كنند. این داروها باید تركیبات پایداری روی سطح پوست ایجاد كنند كه زمان طولانی‌تری پوست را در مقابل نور خورشید محافظت كنند. در ضمن در كودكانی كه خصوصاً در فصل تابستان از استخر یا جكوزی استفاده می‌كنند كرم ضد آفتاب باید نسبت به شستشو آب مقاوم باشد و زمان طولانی‌تری روی سطح پوست باقی بماند. چربی‌های سطح پوست بدن و رنگدانه موجود در سلولهای سطح پوست آنرا در مقابل تركیب اشعه خورشیدی محافظت می‌كند بنابراین پوستهائی كه چربی كمتری دارد و كودكانی كه پوست خشك یا پوست بیمار دارند یا رنگدانه كمتری دارند حساسیت به نور آفتاب نیز بیشتر دارند.

رسانیک

پنج شنبه 2/10/1389 - 16:0
كودك
البته عبارت صحیح درباره این مطلب این است که کودک در بازی عروسکی ، انرژی روانی و جسمی خود را بارور می‌کند و شکل مناسبی به آن می‌دهد. 

عروسک درمانی و نقش آن در بهداشت روان کودک

کودک می‌تواند در بازی عروسکی، انگیزه‌اش را متعادل نماید و انرژی‌های اضافی روانی خود را تخلیه کند. البته عبارت صحیح درباره این مطلب این است که کودک در بازی عروسکی ، انرژی روانی و جسمی خود را بارور می‌کند و شکل مناسبی به آن می‌دهد.

از دیدگاه بهداشت روان، عروسک درمانی شیوه دلپذیر مداوا در قلمرو روان درمانی است. عروسک ، واسطه‌ای پذیرفته شده از سوی بزرگسالان و کودکان در جهت ارتباط و تبادل احساس ، عاطفه و اندیشه بین این دو نسل می‌باشد که در برخی از کشورها به جایگاه این ابزار تربیتی، اهمیت خاص داده شده است . می‌توان از این طریق، به کودک آموزش داد و اوقات فراغت او را به صورت مفید و مطلوبی پربار کرد و نکات منفی و ناسالم عاطفی، احساسی ، رفتاری و شناختی او را بهبود بخشید. در حیطه‌ی روان پزشکی و روان‌شناسی بالینی کودک ، متخصص بالینی ، قادر است با استفاده از عروسک‌ها به اطلاعات مفید بالینی جهت تشخیص مسائل روانی کودک دست یابد و بعد از تشخیص بالینی ، درمانگر طرح مناسبی را به منظور درمان از طریق بازی تهیه و در جلسات درمانی ، اجرا نماید.
نقش عروسک بازی ، در رشد و تکامل کلامی کودک کاملاً درخور توجه است.

کودک در ارتباط با عروسک ، دوست دارد موقعیت خود را بیان نماید و دنیای اطراف خود را تعریف کند. تعریف او از دنیا، تصویرهایی می‌باشد که از پدر، مادر، برادر و خواهر،  خانه و کوچه‌های اطراف خانه خود دارد. اگر پدر و مادر، در برخورد با او بی‌میلی کنند و یا برعکس – رفتار مناسبی داشته باشند ، کودک این رفتارها را برای عروسکش بازگو می‌نماید و همین تعریف کردن اساس آرامش و تخلیه روانی کودک می‌گردد و در نهایت باعث تجلی و بروز برخی از بیانات و گفته‌های ناب و ارزشمند در ذهن کودک می‌شود. بنابراینرفتار کودک با عروسک ، درپیشرفت و تکامل کلامی کودک مؤثر می‌افتد. به شرط آنکه، ما رفتار و گفتار کودک را به هنگام گفتگو با عروسک ، جدی بگیریم .
 
 یکی از نیازهای اساسی که باعث گرایش کودک به عروسک می‌شود، میل به داشتن هم صحبت است. عروسک برای کودک یک شخص محسوب می‌گردد و با او رابطه اجتماعی برقرار می‌کند. ضمن این که کودک با توجه به این که مسئول عروسک شناخته می‌شود ، در مسیر رشد مسئولیت‌پذیری و خلاقیت اجتماعی ، قرار می‌گیرد.

در مورد برخی از کارکردهای روانی عروسک بازی و عروسک درمانی باید گفت : بازی‌های عروسکی ( بازی‌های عروسک‌ها)   در بازی درمانی به عنوان یکی از مؤثرترین انواع بازی درمانی‌ها مطرح گشته و اهمیت دارد .
 
ضمناً بعضی از کارکردهایی که در بازی‌های عروسکی وجود دارند و نقش مستقیمی در بهداشت روانی کودک ایفا می‌کنند ، عبارت اند از :
- احساس داشتن به عروسک و تعلق یافتن به او.
- حس سرپرستی و مسئولیت مراقبت از عروسک.
- ایجاد ارتباط احساسی و عاطفی با عروسک.
- فعالیت‌های روانی – عقلی و باروری ذهنی کودک در ارتباط با عروسک.
- خوشحال شدن و لذت‌بخش شدن اوقات فراغت کودک.
- همانند نمودن عروسک با خویشتن .
- افزایش اعتماد‌به‌نفس کودک به علت سرپرستی و مراقبت از عروسک.
- رشد عواطف و گرایش های عاطفی کودک.
- افزایش قدرت تصمیم‌گیری و هدایت فکری.
و...

در برخی ازموارد ، در ارتباط با موضوع ، سفارش‌هایی شده از جمله :
در هنگام بازی کودک با عروسک جهت‌دهی و تصمیم بزرگسالانه نداشته باشید. بلکه عروسک را همان‌گونه ببینید که کودکان می‌بیند و احساس می‌کنند. یعنی همانند کودک حس کرده و در نظر بگیرید.
توجه کنید که کودکان با عروسک‌های خود راحت صحبت می‌کنند، سعی کنید از آنها نخواهید که به صورت کلیشه‌ای و بسته، با عروسک‌ها حرف بزنند بلکه آن ها را تشویق کنید آن‌گونه که دوست دارند، با عروسک‌ها صحبت کنند و ...
در دیدگاه بعضی خانواده‌ها ، عروسک به عنوان یک دوست کودک می‌باشد نه وسیله‌ای در جهت سرگرمی کودک. به همین دلیل ، کودک کار کردی تحت عنوان راز و نیاز عروسک را برای خود مطرح می‌نماید و از آن به خوبی استفاده می‌کند. در سایه این نگرش ، خانواده بهتر می‌تواند احساس تنهایی  و خلاء روانی کودک را جبران کند.
در چنین ارتباطی، کودک برای عروسک دلتنگی می‌کند، نگرانش می‌شود و سعی در مراقبت بیشتر و دقیق تر از او می‌کند.
 
عروسک می‌تواند واسطه تربیتی ما با کودک و یا کودک با محیط پیرامون او باشد و در این نقش، می‌تواند پیام تربیتی را از ما گرفته و به کودک منتقل نماید. علاوه بر این که احساس عاطفی و فکری کودک را متقابلا ً به ما انتقال می‌دهد.
در مورد ارتباط کودک با عروسک باید گفت که ما می‌توانیم از طریق ثبت و یادداشت نوع ارتباط کودک با عروسک‌هایش در هنگام بازی ، با دنیای کودک بیشتر آشنا شویم و در برنامه‌ریزی و هدایت تربیتی او مفاهیم و اصول و اهداف واقعی‌تری را انتخاب نماییم .
نهایت این که عروسک‌درمانی و اجرای نمایش عروسکی و آشناسازی کودک با عروسک ، هم به منظور پر کردن اوقات فراغت و هم بهینه سازی شرایط روانی – زیستی کودک ، از نظر بهداشت روان ارزش فراوان دارد.
از طرف دیگر بازی درمانی روشی است روان‌پزشکی و روان‌شناسی که از طریق آن، کودک در بازی و از طریق‌بازی هیجان سرکوب شده خود را برون فکنی می‌کند و برخی از مشکلات‌روانی کودک ، درمان می‌گردد.
 تهیه شده توسط ماهنامه کودک -مهرزاد پتگر-دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی
سیمرغ

پنج شنبه 2/10/1389 - 16:0
كودك
اینکه پدر و مادرها ، گاهی اوقات باهم مخالفت و گاهی هم بحث می‌کنند، یک مساله عادی است. آنها ممکن است راجع به پول ، کارهای خانه یا اینکه وقتشان را چطور باهم بگذرانند، مخالفت کنند. گاهی درباره مسائل مهم که مربوط به خانواده است و البته خیلی وقتها هم بخاطر مسائل کم اهمیت مثل اینکه شام چی باشد یا کی به خرید برود، ممکن است مخالفتی پیش بیاید. کسانی که مدت زیادی باهم زندگی می‌کنند بطور طبیعی ، گاهی باهم مخالفت یا بحث می‌کنند.

دعوای اولیا و اثرات نامطلوب بر روی فرزندان

 بعضی وقتها اولیا باهم مخالفت می‌کنند ولی با آرامش باهم حرف می‌زنند و هر دو به هم شانس شنیدن و گفتن را می‌دهند. گاهی هم مخالفت شان را با دعوی و داد زدن به هم نشان می‌دهند. بیشتر بچه‌ها از این دعواها خیلی نگران می‌شوند. صداهای بلند و کلمات نامهربان اولیا باعث می‌شود که آنها احساس ترس یا غمگینی پیدا کنند. حتی وقتی که اولیا باهم قهر می‌کنند و اصلا حرف نمی‌زنند هم ، می‌تواند برای بچه‌ها آزار دهنده باشد. گاهی بچه‌ها فکر می‌کنند که در دعوی اولیا مقصر هستند، مثلا وقتهایی که بخاطر موضوعی که به بچه‌ها مربوط می‌شود. در این موقع احساس گناه و تقصیر در بچه‌ها ایجاد می‌شود. اما این مهم است که بچه‌ها بدانند که در رفتارهای اولیاءشان هیچ وقت مقصر نیستند.



معنی دعوی اولیا چیست؟
بیشتر وقتها ، بچه‌ها به این فکر می‌کنند که منظور پدر و مادر شان از دعوی چیست؟ ممکن است با خودشان فکر کنند که اولیای آنها همدیگر را دوست ندارند و حتی ممکن است که فکر کنند که معنی دعوی آنها این است که می‌خواهند همدیگر را طلاق بدهند. اما دعوی پدر و مادرها معمولا این معانی را ندارد. این مهم است که بچه‌ها بدانند که بزرگترها هم گاهی درست مثل خود بچه‌ها ، باهم دعوی می‌کنند و در موقع دعوی ممکن است که حرفهایی زده شود که واقعا" منظور آنها نباشد. بعضی روزها بزرگترها خسته و کم حوصله می‌شوند و شاید از دست کسی عصبانی باشند، این وقتها ممکن است در خانه بحث و دلخوری و یا شاید دعوی پیش بیاید.

 
احساس بچه‌ها در موقع دعوی پدر و مادرها چیست؟
شنیدن صدای بلند یا کلمات نامهربان از اولیا ، معمولا بچه‌ها را غمگین می‌کند. دیدن ناراحتی و غمگینی اولیا و اینکه نمی‌توانند عصبانیت خودشان را کنترل کنند، باعث می‌شود بچه‌ها بترسند یا احساس تنهایی کنند. موقع دعوی ، بچه‌ها ممکن است بیشتر نگران یکی از اولیا باشند که بیشتر غمگین شده یا حتی بیشتر سرش فریاد کشیده شده است. یا ممکن است یکی از اولیا ،آنقدر خشمگین شده باشد که احساس خطر پیش بیاید.

گاهی هم اولیای عصبانی با فرزندشان هم ، عصبانی می‌شوند. بعضی اوقات ، بچه‌ها از دعوی بزرگترها دل درد می‌گیرند یا گریه می‌کنند. یا خوابشان نمی‌برد یا مدرسه رفتن برایشان سخت می‌شود. یکی از کارهای مهم این است که این احساس را با خود اولیا در میان بگذارند تا آنها به کمک بچه‌ها بیایند. شاید بزرگترها اصلا حواسشان نباشد که بچه‌ها ترسیده‌اند و یا به آنها علت بحث را توضیح بدهند و احساس منفی بچه‌ها را بر طرف کنند.

 
وقتی دعوی بزرگترها زیاد طول بکشد یا زیاد تکرار بشود، چه کار باید کرد؟
هر چند که گاهی پدر و مادرها ممکن است باهم مخالفت کنند ولی اینکه سر هم داد و فریاد کنند یا حرفهای خیلی نامهربان بگویند و خلاصه به همدیگر بی‌احترامی کنند، اصلا کار درستی نیست. گاهی اوقات ، دعوی بزرگترها ممکن است با خشونت و هل دادن یا شکستن چیزهای مختلف یا خدای ناکرده ، زدن همدیگر همراه بشود، که این کارها هم ، هرگز و به هیچ وجه کارهای درستی نیست. در این وقتها ، اولیا احتیاج دارند که کسی به آنها بیاموزد که چطور عصبانیت شان را کنترل کنند!

شاید بچه‌ها با یکی از بزرگترهایی که به او اعتماد دارند مثل عمو ، پدر بزرگ یا معلم ، راجع به اینکه در خانه دعوی های زیاد یا خطرناک ، اتفاق می‌افتد و اینکه ممکن است کسی آسیب ببیند، صحبت کنند و از او بخواهند به خانواده آنها کمک کند. کسانی هم مثل دکترها می‌توانند به خانواده‌ها کمک کنند تا راههای بهتر زندگی کردن و مخالفت بدون خشونت و توهین را اولیا بیاموزند. هرچند که این کار نیاز به زمان و تمرین دارد، ولی اعضای خانواده را به زندگی آرامتری نزدیک می‌کند.

 
اینکه اولیا گاهی باهم مخالفت کنند، اشکالی ندارد؟
مخالفت ، به شرط آنکه آبرومندانه باشد، به افراد کمک می‌کند تا احساسات خود را به هم بگویند و جلوی پر شدن و منفجر شدن را می‌گیرد. مهم است که اعضای خانواده بتوانند باهم درباره احساس خود گفتگو نمایند، حتی موقع مخالفت. کار خوبی که مخالفت برای آدمها می‌کند این است که معمولا باعث می‌شود که یکدیگر را بهتر درک کنند و احساس نزدیکی بیشتری پیدا کنند.

اولیا هم درست مثل بچه‌ها مخالفت می‌کنند و بعد باهم آشتی می‌کنند و سرانجام همه دوباره احساس خوبی خواهند داشت. هیچ خانواده‌ای بدون اشکال نیست و بالاخره یک نقصی پیش می‌آید. حتی در خوشحالترین خانه‌ها هم ، مساله وجود دارد و بزرگترها گاهی باهم بحث می‌کنند. معمولا ، همه اعضای خانواده کمک می‌کنند تا زندگی برای بقیه ، شیرین‌تر بشود. پس ، مخالفت ، قسمتی از یک زندگی است و با کمک محبت و فهمیدن همدیگر ، خانواده می‌تواند بیشتر مشکلات را بر طرف کند.
پنج شنبه 2/10/1389 - 15:59
كودك

در عین حال که وجود رابطه ای صمیمی و همبازی شدن با بزرگسالی مهربان برای ایجاد احساس اعتماد و ارزش، رفع نیازمندیها، پاسخ به پرسشها و حل مشکلات کودک الزامی است، کنش متقابل با کودکان دیگر نیز در این فرایند نقشی عمده بازی می کند. همسالان و همبازیها در شکل گیری شخصیت، رفتار اجتماعی، نظام ارزشی و نحوه نگرشهای یکدیگر دخالت دارند. کودکان به وسیله سرمشق دهی و سرمشق گیری در مورد اعمالی که تقلید کردنی است و با ارزشیابی فعالیت های یکدیگر و بازخوردی که به یکدیگر می دهند، در همدیگر تاثیر می گذارند.

کودکان بسیاری از مهارتهای اجتماعی را از راه کنش متقابل یکدیگر یاد می گیرند. آنان می آموزند که چگونه چیزی بدهند و چیزی بگیرند؛ در فعالیتهای دسته جمعی شرکت کنند؛ از جنب و جوش و تماشای دیگران لذت ببرند؛ احساسات دیگران را درک کنند؛ توانایی های خود را ارزیابی کنند؛ اعتماد به نفس کسب کنند و به تدریج از خانواده مستقل ، و با جامعه سازگار شوند. مراحل رشد و تکامل کودکان در انتخاب همبازی (6 تا 8 ماهه) کودکان 6 تا 8 ماهه بیشتر با محیط بازی شان سرو کار دارند تا اسباب بازی یا همبازی خود. در این دوره معمولاً، به کودکان دیگر توجه نمی شود. هنگامی که تماس با کودک دیگر به وجود می آید، اگر این تماس دوستانه باشد، چیزی بیش از لبخند زدن، یا احتمالاً گرفتن کودک دیگر دیده نمی شود. و وقتی برخورد پرخاشجویانه ای به وجود آید، بیشتر به صورت کلی ظاهر می شود که ممکن است به شکل تلاش در گرفتن اسباب بازی از دیگری بروز کند. (9 تا 13 ماهه ) کودکان، از 9 تا 13 ماهگی، بیشتر به اسباب بازی توجه دارند تا همبازی. از آنجا که کودکان در این دوره به اسباب بازی خیلی اهمیت می دهند، به دعوا بر سر آنها با کودکان دیگر گرایش دارند. بر خلاف مشاجرات قبلی، دعوا شخصی تر می شود، هر چند باز هم اسباب بازی بیش از همبازی مرکز توجه است؛ یعنی هنوز خصومت واقعی به میان نیامده است. معمولاً کودکان کوچک تر تمایل دارند به تنهایی بازی کنند و هنگامی که با اسباب بازی های خود مشغول هستند، نظارت شخصی بزرگسالان که آنان را دوست دارد، برایشان لذت آور است.

 

کــــودکان 14 و 18 ماهه

کودکان بین سنین 14و 18 ماهگی طرز تلقی خود را نسبت به همبازی های شان تغییر می دهند و چون نیازهای مربوط به اسباب بازی تا حدود زیادی ارضا می شوند، مشاجرات با دیگران نیز کاهش می یابد.

 

کــــودکان 19 تا 25 ماهه

برای کودکان 19 تا 25 ماهه اسباب بازی و همبازی ها اهمیت بیشتری می یابد و ارتباط اجتماعی بیشتر می شود. کودکان، برای انطباق با وضع همبازی شان، رفتار خویش را تغییر می دهند.

 

کــــودکان دو تا سه ساله

کودکان دو تا سه ساله، معمولاً دوست دارند در نزدیکی یکدیگر بازی کنند و هر کدام با اسباب بازی ها و کارهای خودشان مشغول باشند. در حقیقت، تمایل دارند که به تنهایی و در میان جمع کودکان بازی کنند. در این مرحله (دو تا سه سالگی) تمایلی به سهیم کردن دیگران در اسباب بازی هایشان ندارند؛ چون هنوز مفاهیم قرض دادن و حس مالکیت در آنان به خوبی شکل نگرفته است و از سوی دیگر می ترسند که دیگران اسباب بازی هایشان را بشکنند و یا خراب کنند.

 

کــــودکان چهار ساله

کودک چهار ساله دلش می خواهد با دیگران معاشرت کند، ولی هنوز آماده نیست مشکلاتی را که میان او و همبازی اش به وجود می آید حل کند و حتماً باید بزرگ تران در این کار دخالت کنند. کودکان چهار ساله بیشتر تمایل دارند با چهار سالگان بازی کنند. آنان به گفت وگوهای دور و درازی می پردازند و نقشه های طویلی می کشند و اغلب میانشان نزاع در می گیرد و آخر کار خود را حق به جانب می پندارند.

 

کــــودکان پنج و شش ساله

کودک، از پنج و شش سالگی به بعد، می تواند همبازی مناسبی برای خود پیدا کند. در ابتدای این مرحله، کودک معمولاً ستیزه جو و به هنگام بازی خود خواه است. اما نباید اجازه داد این صفات جزو خلق وخوی همیشگی آنان بشود. لازم است کم کم راه و روش سلوک و سازش با بچه های دیگر را یاد بگیرند. آنان وقتی با همدیگر بازی می کنند، با هم حرف می زنند و اغلب به کمک هم در بازی ادامه می دهند. آنان، با کارهای مشترکی که انجام می دهند، تجاربی را از یکدیگر می آموزند و فواید همکاری و کارهای مشترک را درک می کنند.


samiraeslamieh.blogfa.com

پنج شنبه 2/10/1389 - 15:57
كودك

چگونه احساسات کودکان را درک کنیم

یک روز بعدازظهر من برای کاری بیرون رفتم و دختر یازده ساله‌ام را در خانه تنها گذاشتم. بیست دقیقه بعد برگشتم و دخترم را روی تخت در حالی که به شدت هق‌هق و گریه می‌کرد دیدم. مهربانانه پرسیدم: «چه اتفاقی افتاده؟ موضوع چیه؟» اما او نمی‌توانست جواب بدهد و فقط هق‌هق می‌کرد. وحشت‌زده شده بودم، پرسیدم: «کسی اذیتت کرده؟» و او دستش را به علامت «نه» تکان داد. «خودت به خودت صدمه‌ای زدی؟» باز هم جواب «نه» بود. «برایانا! چه اتفاقی افتاده؟»

چگونه احساسات کودکان را درک کنیم

 در میان هق‌هق گریه، شنیدم که گفت:«هم-هم-همستر». همستری در همسایگی ما بود که بچه‌ها بازی کردن با او را خیلی را دوست داشتند. من هراسان به اتاق بغلی دویدم. یواشکی نگاهی به قفس انداختم، کمی شیر روی زمین ریخته بود، اما همسترزنده بود و نفس می‌کشید! فریاد زدم: «همستر زنده است»، برایانا در حالی که همچنان اشک می‌ریخت وارد اتاق شد، او نمی‌توانست باور کند که همستر هنوز زنده است چون وقتی همستر را دیده بود پاهایش از قفس آویزان بوده و او مطمئن شده که گربه مرده است. برایانا گفت:« من دیوونه شده بودم، همستر رو برداشتم و پرتش کردم بیرون» ( چنین کاری برای دختر مهربان و نازک‌دل من واقعا کار خشنی محسوب می‌شود.) او هنوز آشفته به‌نظر ‌می‌رسید. گفتم:« آیا احساس گناه می‌کردی اگه همستر مرده بود و فکر می‌کردی در مرگ او تو مقصری؟». به هدف زده بودم! موضوع همین بود. او به علامت تایید سر تکان داد و دوباره شروع به گریه کرد، این بار من او را درآغوش گرفتم و اجازه دادم گریه کند. همچنان که او در حال آرام شدن بود ما ‌توانستیم درباره‌ی آن‌چه رخ‌داده بود و درباره‌ی واکنش او از ابتدای ماجرا تا به حال صحبت کنیم. حالا او تسلی خاطر پیدا کرده بود و از من نیز ممنون بود و ضمنا درس مهمی درباره‌ی پذیرفتن مسؤولیت بستن در اتاق موقع حضور همستر در آن‌جا ‌یادگرفته بود.


 احساسِ گناهِ کودک فرصتی است برای آموختن مسؤولیت‌پذیری و دانستن پیامدهای رفتارش. واکنش والدین نسبت به خطای کودک می‌تواند تاثیر عظیمی بر تقویت ( یا تضعیف) وجدان کودک، قابلیت یادگیری درست و نادرست، و سطح علاقه به اجتماع و مسؤولیت‌پذیری او دارد. کودکانی که اجازه می‌یابند احساسات خود را درک و احساس کنند و والدین‌شان به آن‌ها کمک می‌کنند که احساسات‌شان را بشناسند و از آن‌ها درس بگیرند؛ در حال آموختن مهارت برخورد به روش مسؤولانه با مسائل زندگی هستند. در صورتی که احساسات بچه‌ها سرکوب ‌شود آن‌ها با سوءرفتار در اشکال گوناگون احساس خود را بیان می‌کنند.

 بعضی راه‌ها که ما والدین ناآگاهانه احساسات بچه‌ها را از آن طریق سرکوب می‌کنیم عبارت اند از:
1. محافظت: «من به تو اطمینان می‌دم که گربه الان بیرون از خانه است. تو اصلا نگران این موضوع نباش»
2. تنبیه کردن:  «برای یک ماه از بازی با گربه محروم هستی»
3. حل مسأله: «چرا خوشحال نیستی؟ ما داریم می‌ریم بیرون که بستنی بخوریم و تو نباید در باره‌ اون ماجرا بیشتر از این فکر کنی»
4. نتیجه‌ اخلاقی گرفتن: «چه طور می‌تونی این‌قدر بی‌مسؤولیت باشی! من وقتی بچه بودم خیلی دختر مسؤولیت‌پذیری بودم و هرگز نمی‌ذاشتم چنین اتفاقی بیفته.»
5. انکار: «تو نباید احساس گناه کنی، تقصیر تونبود!»
6. تحقیر: «من نمی‌تونم باور کنم که تو گذاشتی چنین اتفاقی بیفته، چه طور این کار رو کردی، تو مایه‌ی خجالت هستی. من به دوستات می‌گم که تو چه‌کار کردی تا دیگه هرگز نذاری چنین اتفاقاتی بیفته.»
7. ترحم: «آه، عزیزم، اون گربه ی بد نباید می‌پرید و تو رو می‌ترسوند»
8. سخنرانی: «از حالا به بعد تو باید بیشتر دقت کنی خانوم کوچولو، من از تو می‌خوام که همیشه قبل از انجام کاری چک کنی که... »

 

و این تنها بخش کوچکی از لیست بلند سرکوب‌کننده های احساسات است. وقتی منظور ما این است که به فرزندمان به روش‌های بالا درسی بیاموزیم، اغلب نتیجه بسیار متفاوت از خواست ما از آب درمی‌آید. کودک به جای این که از اشتباهش درس بگیرد بیشتر به این توجه می‌کند که چه‌قدر ما بی‌انصاف هستیم یا چه‌قدر «آن‌ها» بد هستند. اگر ما می‌خوهیم فرزندان‌مان چیزی از خطای‌شان بیاموزند، یابد اول از احساسات صحبت کنیم و بعد در برخورد با موقعیت پیش‌آمده از احساسات مذکور استفاده کنیم.

 

بعضی روش‌ها برای حمایت از احساسات عبارت اند از:
1. همدردی: «من احساس تو رو درک می‌کنم، من هم همین احساس رو قبلا داشتم، احساس آزاردهنده‌ایه، نه؟»
2. اعتبار بخشیدن به احساسات: «این حق توئه که چنین احساسی داشته باشی، اگه این اتفاق برای من هم افتاده بود احتمالا همین احساس رو داشتم»
3. شناسایی احساسات: «مثل اینه که حس می‌کنی ....» یا «آیا احساس ناراحتی می‌کنی؟»
4. مصمم گوش کردن: «مستقیم در چشم هایش نگاه کنید و به آن‌چه بر او می‌گذرد گوش کنید. طوری گوش کنید که انگار صمیمی‌ترین دوست‌تان با شما صحبت می‌کند. «من سراپا گوشم، من مشتاقم بدونم چی داری می‌گی»
5. کنجکاوی: «جالبه، من می‌خوام درباره‌ی احساس تو در مورد اون ماجرا بیشتر بدونم»
6. تصدیق احساسات: « تو واقعا ناراحت به‌نظر می‌رسی.» یا « من دارم ببینم که چه‌قدر عصبانی هستی»
7. دعوت به بیان احساسات: «به من بیشتر بگو. من می‌خوام بدونم چه حالی داری.»


وقتی احساسات کودک را تصدیق می‌کنید، احساس آسایش خاطر را در وجود او خواهید دید و احساس خوهید کرد که رابطه‌ی خیلی نزدیکی با هم دارید. این موقعیت فرصتِ شگفت‌انگیزی برای ارتباط با فرزندتان در اختیار شما می‌گذارد و زمانی برای نزدیک شدن احساس‌های شما به یکدیگر نیز هست. و درست در همین زمان است که شما احساس خواهید کرد واقعا به حرف یکدیگر گوش می‌کنید و حرف یکدیگر را می‌شنوید. اگر از این طریق رابطه‌ی نزدیکی با فرزندتان برقرار کنید درخواهید یافت که به این ترتیب تاثیر و نفوذ بیشتری بر افکار و تصمیمات فرزندتان خواهید داشت، حتی آن‌ها نظر شما را در مورد موضوعات مختلف خواهند پرسید!

 وبلاگ نشاط

پنج شنبه 2/10/1389 - 15:56
كودك

" الینور روزولت " می گوید:

"حقوق جهانی بشر از مكانهای كوچك نزدیك به خانه شروع می شود."

 

برای پرورش روحیه استقامت در كودكان، اولیا می بایستی حس خوشبختی، احترام گذاشتن و مسئولیت پذیری نسبت به خود و دیگران را با تشخیص این موضوع كه هر فردی در روی كره زمین یك نعمت است، در بچه ها تقویت كنند. والدین می توانند با به كار بستن راهكارهای ذیل روحیه استقامت در برابر حوادث را در میان كودكان خود بالا ببرند:

 
۱- در مورد استقامت صحبت كنید.
تعلیم استقامت یك مرحله در حال اجراست و این كاری نیست كه در یك لحظه بتوان به آن دست یافت. به صحبت كردن در مورد تفاوتها و درك و فهم آنها هر روز علاقه نشان دهید. یك راه تسلی بخشیدن به كودكان صحبت كردن در مورد مسائل اجتماعی است. بگذارید كودكان بدانند كه هیچ موضوعی غیر قابل گفتگو نیست.


۲- نداشتن استقامت را در كودكان تشخیص دهید.
مسائل كلیشه ای و ناآگاهیهای فرهنگی را كه در فیلمها، برنامه های تلویزیونی، بازیهای كامپیوتری و بقیه موارد دیده می شود متذكر شوید. در مورد تعصبات و پیش داوری هایی که گاها بین افراد خانواده پیش می آید، بحث كنید. هیچ لحظه ای را از دست ندهید. با مطالب مناسب شروع كنید و اجازه دهید كودكان بیشتر صحبت كنند و همینطور شما شنونده خوبی برای آنها باشید.


۳- وقتی از جانب كودكتان بی استقامتی می بینید، درباره آن بحث كنید.
هنگامی كه كودك حرفی می زند یا كاری می كند كه منعكس كننده تعصبات و گرایش ها و یا رفتاری كلیشه ای است، به او تسلی خاطر دهید. موضوع بحث را به سمت موضوعاتی از قبیل خوشبختی، احترام و ... سوق دهید.


۴- به هنگام نابردباری و بی استقامتی كودكان خود، از آنها حمایت كنید.
با دانستن و تشخیص مسائل و مشكلاتی كه كودكان با آنها رو به رو هستند، به آنها احترام بگذارید. این تجربه را كوچك نپندارید و از نظر عاطفی كودكان را حمایت كنید.


۵- در كودكان خود درك درست داشتن از هویتهای گروهی و همسالان آنها را تشویق كنید.
به آنها یادآور شوید كه داشتن غرور در گروه همسالان آنها نباید باعث بی احترامی و بی توجهی به گروههای دیگر شود و در آخر باید از تحقیر و پایین آوردن گروههای دیگر به منظور بالا بردن گروه خود اجتناب شود.


۶- استقامت و بردباری در فرهنگ های مختلف را به كودكان خود نشان دهید.
با تهیه و خواندن كتاب هایی در مورد استقامت و بردباری در فرهنگ های مختلف، دیدن سایت های اینترنتی مفید در این مورد، گوش دادن به موسیقی ملل و مطالعه ادبیات كشورها و فرهنگ های مختلف بسیار مفید است.


۷- فرصتهایی را برای كودكان ایجاد كنید تا به تفاوتهای میان خود و دیگران پی ببرند.
خوب نگاه كنید ببینید كودك چگونه واژه " عادی " (normal) را تعریف می كند، تعریف آن را پر و بال دهید. به نشانه ها و علائق دینی كه در انواع اماكن مذهبی وجود دارد، توجه كنید. از زمینهای بازی كه در آن كودكان متفاوتی دیده می شود، دیدن كنید ... در این اماكن مردم از اخلاق و نژاد متفاوت، پیش زمینه های اقتصادی – اجتماعی – ساختار خانوادگی و غیره وجود دارند. كودك را تشویق كنید كه وقتش را با بزرگترها مثل پدر بزرگ و مادر بزرگها بگذراند.


۸- كودكان را تشویق كنید كه در اجتماع حضور بیشتری داشته باشند و به همنوعان خود كمك كنند.


۹- در مقابل تفاوتها صادق باشید.
به بچه ها نگویید كه ما همه مثل هم هستیم. همه ما دنیا را از جهات مختلف تجربه می كنیم و این تجارب ما هستند كه اهمیت دارند.


۱۰ نمونه رفتاری شوید كه انتظار دارد همان رفتار را از آنها ببینید.
به عنوان یك ولی و به عنوان اولین مدل برای كودكتان در رفتارتان با دیگران ثابت باشید. مثلاً: شما چطور در موارد عاطفی با دختر و پسرتان رفتار می كنید؟ آیا پسرتان را از گریه كردن منع می كنید و به دخترتان كه گریه می كند قوت قلب می دهید؟ آیا تن صدای شما در صحبت كردن با یك گروه خاصی از افراد فرق می كند؟ به یاد بیاورید كه ممكن است بگویید: هر كاری را كه می گویم انجام بده و آن كاری را كه می كنم انجام نده، اما در واقع، اعمال و رفتار شما بیشتر از سخنان شما تاثیرگذار خواهد بود. داشتن تحمل و بردباری نه تنها یك مزیت بلكه یك ضرورت است.

 

" با شناخت کودک خود و با دانستن و تشخیص مسائل و مشكلاتی كه كودكان با آنها رو به رو هستند به آنها احترام بگذارید و بدین ترتیب آنها را بردبار و مقاوم بار بیاورید."

 ماهنامـــــه کـــودک

پنج شنبه 2/10/1389 - 15:54
كودك

ورود به مهدکودک مرحله بحرانی در رشد و تکامل کودک

آماده کردن کودکان برای ورود به مهد تنها مشکل و دردسر والدین نیست. برای یک ورود موفق خانواده، سیستم آموزشی مهد،‌ معلم و جامعه همگی مسئول هستند. کودک ممکن است بعد از پشت سر گذاشتن تابستان برای ورود به مهد اضطراب داشته باشد. یا شایعات زیادی درباره معلمین شنیده باشد. درباره برنامه های مهد اطلاع کافی نداشته باشد. و شما نیز در این زمینه ها نگران هستید و می خواهید بدانید معلم او کیست با چه کسی همکلاس است و اینکه می خواهید بدانید چطور میتوانید به بهترین شیوه کودکتان را برای پذیرش تغییر و تحولات آماده کنید. اضطراب و نگرانی بچه ها را بپذیرید و او را به صحبت در آن زمینه ها تشویق کنید.

 آماده گوش کردن باشید. روی رشد جسمی فرزندتان توجه داشته باشید. هم کلاسیها و هم سرویسهای او را بشناسید. بچه ها در مهد چیزهای زیادی را از طریق مکاشفه و تصمیم گیری یاد می گیرند. عقاید و احساساتشان را بیان می کنند. برای یکدیگر داستان تعریف کرده و به داستانهای یکدیگر گوش می دهند. مفاهیم ریاضی را از طریق ساختن و ترکیب کردن ( خانه سازی و ... ) یاد می گیرند و ...

 

همکاری تـــوأم والدین و مـــربیان مهد

بچه ها باید در مهد احساس امنیت کنند. برای بیشتر بچه ها ورود به مهد بمنزله رویارویی با مسائل مختلفی چون، رفت و آمد، مربیان و دوستان جدید، وضعیت ساختمانی مهد و رویارویی با پزشک و پرستار مهد، مدیر و منشی و سرایدار مهد میباشد. همکاری و مشارکت بین والدین و مربیان در پذیرفتن این تغییر و تحولات در کودک بسیار حائز اهمیت است.

 

سئــــوال از مـــــربیان

چگونه میتوانم فرزندم را برای ورود به مهد آماده کنم ؟
فرزندم روزش را چگونه می گذراند ؟
آیا به بچه ها فرصتی برای انتخاب فعالیتهایشان داده می شود ؟
آیا مهارت خواندن را یاد می گیرند ؟
 

راهکارها برای والدین جهت ورود راحت تر کــودک به مهد

در ورود به مهد بچه ها با هم اختلافات زیادی دارند. بعضی اجتماعیتر و بعضی خجالتیترند. بعضی جثه بزرگتری دارند. بعضی میتوانند بخوانند و اسمشان را بنویسند و بعضی نمی توانند و ... یک راهکار جهت ورود آسانتر بچه به مهد این است که قبل از شروع کلاسیک مهد بهمراه کودک بازدیدی از مهد و قسمتهای مختلف آن داشته باشیم و با برنامه های مهد آشنایش کنیم.

 

بچه ها برای ورود به مهد آماده هستند اگر بتوانند :

۱- براحتی از والدینشان جدا شوند.

۲- بخوبی با دیگر بچه ها بازی کرده و بهم احترام بگذارند.

۳- به تنهایی حمام بروند.

۴- قوانین و دستورهای ساده را دنبال کنند.

۵- بدون کمک معلم بتواند مشکلات ساده ای را که بین او و همکلاسهایش پیش می آید حل کند.

۶- بطور مستقل کارکند حداقل برای ۵ دقیقه.

۷- بنشیند و به داستان گوش کند حداقل برای ۱۰ دقیقه.

۸- جمله های کامل را در صحبت کردن بکار برد. راجع به کارهایی که می توانید با فرزندتان تقسیم کنید ( که این کارها در ورود کودک به مهد مؤثرند ).

۹- با هم آشپزی کنید و اندازه مواد لازم را یاد بگیرید.

۱۰- روی تقویم برای هر روز که می گذرد علامت بگذارید.

۱۱- پیچ و مهره را از درون جعبه ابزار جدا کنید.

۱۲- ده لغت با پسوند یکسان بگویید.

 

والدین و مربیان باید برای ورود موفق کودکان به مهد با هم مشارکت و همکاری داشته باشند. مهم است که در روزهای اول ورود کودک به مهد، شما در دسترس باشید. به آمدنتان به خانه توجه کنید برای فرزندتان وقت بگذارید، تاریخهای مهم را یادداشت کنید و ... خیلی از بچه ها بعد از مهد به محل کار والدینشان می روند ما باید به کودک این اجازه را بدهیم که ما را نیز به مهد ببرند و از نزدیک با کارها و فعالیتهایشان آشنا شویم. کودکان از قدرت سازگاری بالایی برخوردارند و با انتظارات و روال جدید سازش پیدا خواهند کرد. این موفقیت در سازش، اعتماد و اطمینان تازه ای را در او بوجود آورده و یک تصویر مثبت نسبت به خود را در او ایجاد می کند. خیلی مهم است برای والدین و مربیان که بدانند چه موقع و چگونه با هم همکاری کنند. ارتباط خوب و مناسب بین ما و مربیان چه در مهد و چه بعد از مهد برای موفقیت کودک حتی در مراحل بعدی نیز ضروری و مؤثر است.

samiraeslamieh.blogfa.com

پنج شنبه 2/10/1389 - 15:54
كودك
بعضی از والدین آخرین راه چاره را در تربیت فرزندان، تنبیه بدنی می دانند؛ اما همواره به جای تنبیه و اعمال خشونت راه بهتری هم می توان پیدا كرد. چون تنبیه بدنی عوارض متعددی در رفتار و روحیه فرزند شما به جای خواهد گذاشت.حتی اگر بسیار به ندرت كودك خود را تنبیه می كنید، حتماً این مطلب را مطالعه كنید ...

بسیاری از والدین عمداً دست به تنبیه بدنی نمی زنند. معمولاً هنگامی این رفتار از بزرگترها سر می زند كه كنترل خود را از دست بدهند یا احساس ناامیدی كنند. ممكن است بابا به خاطر این كه سه بار از كودك خواسته تلویزیون را خاموش كند و او توجهی نكرده عصبانی شود و كتكش بزند. یا وقتی پسر كوچولوی چهار ساله به وسط خیابان می دود شاید مامان او را بزند تا حواسش بیشتر جمع باشد.

همه پدر و مادرها می دانند كه گوش نكردن كودك به حرف آنها چقدر ناراحت كننده است؛ نگرانی و دلهره از به خطر افتادن سلامت بچه هم به همین صورت. مادری كه گفتیم، از این كه پسرش دوباره به وسط خیابان بدود و مثل این دفعه شانس نیاورد! خیلی نگران است.


اكثر والدین حداقل یك بار فرزندشان را تنبیه بدنی كرده اند یا احساس كرده اند او یك كتك مفصل لازم دارد. اما به راستی چرا این تعداد از پدر و مادرها از تنبیه بدنی استفاده می كنند؟ شاید بگویید: چون مؤثر است. ولی واقعیت این است كه اگر تنبیه بدنی مؤثر باشد فقط و فقط در كوتاه مدت تأثیرگذار است.


مــادر سمیـــرا كوچولو گهگاه او را تنبیه بدنی می كند، ولی آن سوی ماجرا این است که ، مربی او در مهدكودك مرتب باید مراقبش باشد تا بچه های دیگر را آزار ندهد!


در سال 2002 یك تحقیق وسیع در مورد آثار و عوارض تنبیه به عمل آمد. خانم « الیــــزابت تامســـون » از مركز ملی كـــودكان فقیر در دانشگاه كلمبیا، اطلاعات گردآوری شده طی 62 سال را مورد بــــررسی قرار داد و دریافت كه:


" هر قدر كـــودک بیشتــر تنبیه شود احتمال بروز رفتار پرخاشگرانه در او بیشتر می شود. ضمناً چنین كــــودكی بیشتر رفتارهای نادرستی مثل دروغگویـــی، حقه بازی و آزار و اذیت دیگـــران را از خود نشان خواهد داد. "


كودكانی كه با تنبیه بزرگ شده اند كمتر درست و نادرست را از هم تشخیص می دهند، و در غیاب والدین خود بیشتر از سایر بچه ها رفتارهای نادرست و بی ادبانه انجام می دهند.


یكی از مادران كه معمولاً فرزندش را تنبیه بدنی می كند می گوید: "بچه من موقعی رفتارش درست است كه او را تنبیه می كنم. اما راستش، نمی دانم رفتار درست او به خاطر ترس است یا این كه واقعاً خوب و بد را از هم تشخیص داده است."


پس چه باید كــــــرد؟

آیا جایگزین مناسبی به جای تنبیه بدنی وجود دارد؟ رفتارهایی كه در ذیل آورده شده با این اعتقاد فهرست شده كه یك كودك سزاوار احترام است، حتی وقتی رفتارش آنگونه كه باید نیست.


سعـــی كنید در رفتـــارتان ملایــم و مهـــربان باشید.

وقتی تن (TONE) صدایتان عادی و طبیعی باشد كودك بهتر حرفتان را می شنود.


كمــــی تأمـــل كنید.

یك مكث كوتاه در عكس العمل و اندكی صبر هنگام هیجان، می تواند گره گشا باشد. چه اشكالی دارد كه بگوییم: الآن برای مواجهه و حل این مسئله خیلی ناراحت هستم و موقعیت مناسب نیست. بعداً در موردش صحبت می كنیم.


به او بیــــامــــــــوزید.

به جای مجازات او به خاطر كار نادرستش، كار درست را به او یاد بدهید. مثلاً بگویید: وقتی اسباب بازی هایت را در اتاق پذیرایی رها می كنی من این كارت را نمی پسندم. دوست دارم دفعه بعد آنها را در كمد بگذاری.


مثبت باشیـــد.

به جای آنكه بگویید :چند مرتبه باید به تو بگویم كه دندانهایت را مسواك بزنی؟! می توانید بگویید :دندان های قشنگت را مسواك بزن كه همین طور قشنگ بماند. بعد منو خبر كن كه بعد از تو مسواك بزنم.


« تـــــــوضیح » به جای « تهــــــدید ».

می توانید با یك توضیح مختصر، علت زشتی رفتار او را روشن كنید تا در ذهنش دلیلی برای تغییر رفتار داشته باشد.


از عصبــــانیت دوری كنید.

به جای تمركز روی اشتباه یا رفتار نادرست كودك، كه شما را برای هیجان و عكس العمل احساسی آماده می كند، از هر یك از موارد خطای فرزندتان به عنوان موقعیت خوبی جهت راهنمایی او و فراگیری استفاده كنید.


انگیــــــزه بدهید.

به او با جملات خاصی انگیزه بدهید و صحبت های تشویق كننده داشته باشید.


انعطاف پــــذیـــــر باشید.

وقتی كودك می پرسد: «می تونم این برنامه تلویزیون رو تا آخر ببینم، بعد بریم بیرون؟» منطقی باشید.اگر فرصت دارید، به درخواستش جواب مثبت بدهید.بدین ترتیب كودك رفته رفته با هنر گفتگو و مذاكره آشنا میشود.


از لجبــــازی و زورآزمایــــی بپـــرهیزید.

هیچ كاری مخربتر و بی فایده تر از زور آزمایی با فرزند نیست. او را به همكاری كردن تشویق كنید. مثلاً می توان گفت : من مشكلی دارم. من دوست دارم تو پیراهن تمیزی بپوشی ولی می بینم كه تو باز هم همون قبلی رو می پوشی. به نظرت چطور می شه این مسئله رو رفع كرد؟ وقتی مشكل را با كودك در میان بگذارید احتمالاً بیشتر علاقه مند می شود كه در حل آن كمك كند و با شما همكاری كند.


زیــــــــرک باشید.

اگر عملكرد فعلی شما اثر ندارد با زیركی راه دیگری پیدا كنید. تغییر خط مشی شما آسان تر است تا این كه همیشه بخواهید اول او تغییر كند. از خودتان بپرسید: چه كار دیگری می توانم بكنم تا او را به عكس العمل بهتری ترغیب كند؟


نكتــــــه:

در رابطه با مجازات كــــودك این سه قاعـــده را به یاد داشته باشید:

هنگــام عصبانیت از مجازات بپـــرهیزید.
بـــرای تلافـــی كــــردن یا انتقـــام گرفتن، مجازات نكنید.
همیشه مجازات شدیدتـــر، مجازات بهتـــر نیست.


samiraeslamieh.blogfa.com
پنج شنبه 2/10/1389 - 15:53
كودك

نقش پدر در پیشرفت تحصیلی فرزندان

آیا می دانید مطالعه کردن درکنار کودکان پیش از دبستان، می تواند در آینده آنها را به سمت مدارج عالی هدایت کند؟ مطالعات و بررسی ها نشان می دهد هنگامی که پدرها زمانی را به مطالعه کنار فرزندان اختصاص می دهند،کودکان به مقاطع بالاتر تحصیلی می رسند و لذت بیشتری از مدرسه می برند.

نقش پدر در پیشرفت تحصیلی فرزندان


چه کتابهایی را مطالعه کنیم؟
زمانی که می خواهید با فرزندتان مطالعه کنید، مواردی را که مورد علاقه هر دوی شماست برای مطالعه انتخاب کنید، البته کودکان کتاب هایی را که شما انتخاب می کنید ترجیح می دهند. شما می توانید داستان های واقعی از اشخاص مشهور ، اماكن، چگونگی و کارکرد اشیا یا از افسانه ها انتخاب کنید. مهم این است که شما به مطالعه علاقمند باشید.

برای دریافت ایده های بیشتر برای مطالعه، زمانتان را یا در اتاق كودكان یا درکتابخانه بگذرانید. اگر هر روز نمی توانید در کنار فرزندتان مطالعه داشته باشید، سعی کنید یک برنامه ریزی اصولی داشته باشید و با تماس تلفنی، مطالعه آن روز را انجام دهید هر چند فرزندتان دوست دارد شما را از نزدیک ببیند و زمان را با شما بگذراند. بنابراین شما الگوی رفتاری فرزندتان خواهید بود و روشی را که شما می آموزید او حفظ می کند. اگر شما مطالعه را دوست ندارید، می توانید فعالیت های دیگری در خانه داشته باشید می توانید با احساسات قوی فرزندتان را برای ادامه دستاوردهای تحصیلی اش تشویق کنید. می توانید برنامه های دیگری را به طور روزانه با کودکتان انجام دهید: داستانهایی درباره زمان جوانی خودتان برای او تعریف کنید، با کودکتان اشعارساده وترانه ها را بلند بخوانید، با توجه به شرایط محیطی، ترانه های عامیانه و محلی بخوانید، درباره روزی که گذرانده است با کودکتان گفتگو کنید، خلاقیتهای ظریف دیگری هم هست مثل یافتن و تمرین کردن با لغتهای تازه که به پیشرفت مهارت های مطالعه بسیار کمک می کند. به غیر از کتابهای عکس دار یا هنری، عکسهایی را پیدا کنید و درباره آنها با کودکتان صحبت کنید. بازی هایی بیافرینید که در آنها از مواردی چون حروف،کلمات یا حل مسایل استفاده می شود. از زبانتان استفاده کنید و راحت صحبت کنید.

نوشتن فرزندتان را جدی بگیرید
می دانید نوشتن چقدر در زندگی فرزندتان مهم است، اگر می خواهید فرزندتان در مدرسه موفق باشد، از تجربیاتش لذت ببرد و بر خودش متکی باشد، نوشتن او را جدی بگیرید. نوشتن در هر مرحله ای برای فرزند شما مهم خواهد بود. از زمان پایان دوران نوجوانی تا عبور کردن از دانشگاه بیشتر ما درگیر نوشتن هستیم، لیست هایی از جزییاتی که در ذهن داریم می سازیم، در نهایت یادداشت ها و آثاری ساختاری می نویسیم. افراد حرفه ای وکارمندان مطالبی شبیه به این موارد را می نویسند: نامه های اداری، تحقیقات مفید، فروختن گزارشها، نوشتن سخنرانی ها و مقالات علمی. بیشتر کارمندان مواردی از نوشتن را بر اساس شغلشان انجام می دهند نوشتن ما را به اندیشیدن به دلایل افکار و احساسات، سازماندهی کردن آنها و استفاده از تجربیاتمان در کاربرد کلمات وا می دارد. بیشتر ما چه الآن و چه بعدها مطالبی از این دست را می نویسیم.
 
مثل یادداشتهای تشکر و نامه هایی به دوستانمان. نوشتن به بیان افکار واحساساتی که نمی توان با صحبت بیانشان کرد کمک می کند. باور داشته باشید که شما به عنوان یک پدر یا مادر می توانید یک تفاوت  بزرگ بسازید. نوشتن چیزی بیش از گذاشتن کلمات بر روی صفحه کاغذ است و مرحله نهایی در فرآیند نوشتن، مرحله پیچیده ای است که هدف از آن شروع می شود. یکی از اولین مفاهیم ارتباط برقرار کردن برای کودک عبارت است از ترسیم کردن؛ از کودکتان بخواهید یک چیز کلی را رسم کند.

کودکتان را به کشیدن،کشف کردن و سوژه یابی تشویق کنید. مواردی را که او باید بکشد، پیدا کنید و به او معرفی کنید.

از او سوالاتی با توجه به چیزی که کشیده است بپرسید: مثلا پسرک چه کاری را انجام می دهد؟ آیا این خانه شبیه خانه ماست؟ می توانی در مورد این شکلها یک قصه بسازی؟ می توانی در مورد این شکل ها یک داستان برای من تعریف کنی؟ اغلب کودکان الگوبردارانی قوی هستند که در طول زمان و با وارد شدن به مدرسه شکل می گیرند.

درطول زمان ،کودکان به روشنی صحبت می کنند، بیشتر حروف الفبا را سازماندهی می کنند و ممکن است سعی کنند بنویسند.آنها به الفبا علاقه نشان می دهند وسوالاتی درباره آن دارند؛ کودک شما درباره اشیا حرف می زند، می کشد و ممکن است سعی کند بنویسد. رعایت مواردی که در ادامه می آید به نوشتن کودک کمک  می کند.

شفاف اندیشیدن:
گاهی اوقات کودک نیاز به نو کردن حافظه اش دربارهء حوادث گذشته دارد تا بتواند درباره آنها بنویسد.
 

زمان کافی:
کودکان ممکن است داستانهایی در سرشان داشته باشند اما آنها به  زمانی احتیاج دارند که به طور کلی روی اثرشان فکر کنند وآن را بنویسند. دوره های کلاسهای مدرسه، اغلب کافی نیستند. به کودکان اجازه دهید تا فکر کنند و کمک کنید تا زمان کافی برای فکر کردن به موضوع نوشتن یا تمرین داشته باشند.

خواندن:
خواندن می تواند انگیزه ای باشد تا یک کودک درباره خانواده یا زندگی کردن در مدرسه اش بنویسد. اگر کودک شما کتاب هایش را خوب بخواند، نویسنده موفق تری خواهد بود.

یک تکلیف مفهوم دار:
یک کودک احتیاج به مفاهیم عمیق تر برای نوشتن دارد نه تکالیف مصنوعی مثل رونویسی کردن. شما می توانید پیشنهادهایی را برای انجام دادن تکالیف در قسمتهای مجزا با موضوعات بهتر پیداکنید.

علاقمند بودن:
در هیچ زما ن ومکانی، اگر موضوعی برای نوشتن یا گفتن ندارد او را مجبور به نوشتن نکنید. فقط سعی کنید به او بگویید دلایلی برای نوشتن در دنیا وجود دارد که برخی ازآنها این موارد را شامل می شود: فرستادن پیام، نگهداری وضبط کردن یادداشتها وخاطرات، بیان کردن احساسات، دادن اطلاعات درباره واقعیتها.

بازنگری:
کودکان به بازنگری تجربیاتشان احتیاج دارند، ماننددیدن آنچه که آنها شفاف تر می توانند انجام دهند.
 
مکان مناسب:
برای مکان نوشتن برنامه ریزی کنید. برای کودک مهم است که مکان مناسبی برای نوشتن داشته باشد یک میز تحریر یا میزی با داشتن سطح متحرک به طوری که بتوان سطح آن را تنظیم کرد، روی سطحی صاف و با روشنایی مناسب بنویسد.

داشتن مواد:
بیش از حد نیاز کاغذ آماده کنید چه خط دار وچه بی خط وچیزهای دیگری که برای نوشتن لازم است مثل قلم ها،خودکارهای رنگی ومدادهای شمعی.کودک شما در موقع نوشتن ممکن است چنین عکس العمل هایی را نشان دهد مثل تیز کردن مداد، خواستن کاغذهای آماده، مکث کردن و تمرکز کردن روی هجی یک کلمه یا حتی ممکن است دوست داشته باشد نقاشی بکشد،یا ممکن است زمانی برای مطالعه از شما بخواهد.

پاسخگویی:
به ایده های کودکتان در بیان کردن احساس و افکارش به طور شفاهی یا کتبی پاسخ دهید. برای کودکتان روشن کنید که علا قمند به کارکردهای صحیح نوشتن هستید که شامل احساس و ایده های اوست. صحبتهای شما باید این مفهوم را به کودک القا کنند که او متمرکز باشد بر اینکه چه بنویسد نه آنکه چطور بنویسد.

 تصحیح:
هنگامی که کودک شما فقط ایده ها را می گیرد زمان مناسبی برای تصحیح اثرش نیست، برای غلط گیری های کوچک، مرحله ای را اختصاص دهید. هرگز کار یک کودک را باز نویسی نکنید و برای او روی نوشته اش یادداشت نگذارید تا برگردد آن را تصحیح کند. اگر به نوشته ای برخوردید که زمان فعل ها را رعایت نکرده است در مورد کل اثری که کوکتان نوشته است پاسخ دهید و دوستانه احساستان را ابراز کنید.
قسمتهای مهم اثر،  قسمتهایی است که خوب نوشته شده اند را برجسته کنید. پیشنهادهای مثبت به کودکتان بدهید و نکات خوبی درباره نوشته کودکتان بگویید مثلا آیا این مورد به نظرت صحیح می آید؟ شرح وتوصیف است؟ اندیشه است؟ جالب است؟ این مورد چه چیزی را انتقال می دهد؟ شاید گاهی از تغییراتی که در اثرش می دهید لذت نیز ببرد.

واقعیتها:
کودکان به نوشتن از واقعیتها احتیاج دارند. برای کودک بسیار مهم است که یک نامه واقعی بنویسد. چیزی مثل نوشتن یادداشتی یک سطری برای روی کارت تبریک. کودک را به نوشتن از وقایع ودوستانش تشویق کنید.

یادداشت برداری:
کودکان را به یادداشت برداشتن در مسافرتها یا مواقع دیگر تشویق کنید و بخواهید آنچه را که می بیند سعی کند، شرح دهد. مواردی شامل قدم زدن در طبیعت، قایق سواری، مسافرت یا حتی مواردی که از خود ارایه می دهند، موضوعات مناسبی برای یادداشت برداری است.

یورش فکری:
بیش از حد معمول با کودکتان درباره مدیریت کردن مطالبش صحبت کنید.کودکان را به نوشتن درباره چیزهایی که در خارج از مدرسه اتفاق می افتد یا درباره افرادی که او دوست دارد یا ندارد تشویق به نوشتن کنید.

مجلات:
اگر کودکتان می خواهد با مجلات مشورت کند، مطالبی را که می خواهد بفرستد بخوانید و با کودکتان به خصوص درباره ایده ها گفتگو کنید.کودک را به نگهداری از مجلات و روزنامه ها تشویق کنید.

از بازی ها استفاده کنید:
بازی ها و پازل هایی وجود دارند که کمک می کنند تا دایره لغات کودک افزایش یابد و کودک بیشتر به صحبت کردن و نوشتن ادامه دهد. به خاطر داشته با شید ساختن یک لغت، ساختن اعتماد به نفس است. فلش کارتها بسیار مناسب هستند وآنها را به آسانی می توان در خانه تهیه کرد.

پیشنهاد لیست بدهید:
بیشتر کودکان دوست دارند لیستهایی بسازند. این عمل را تشویق کنید. لیستهایی را برای تمرین های خوب بسازید و به کودکتان برای سازماندهی بیشتر کمک کنید. در نامه هایی که به کوکتان می دهید، یادداشتهایی برای برنامه های روزانه به آنها بدهید مانند یادداشتهای خرید یا یاداشتهایی برای فروشنده. این مساله به کودکان کمک می کند تا با اولین دست نوشته های مهم، مفید و واقعی آشنا شوند.

رونویسی:
اگر کودکی آوازهای مخصوصی را دوست دارد،آموختن کلمات را به وسیله نوشتن همین آواز و شعر به او بیاموزید. شعر را چندین بار روی نوار ضبط کنید یا با کلمات کوچک آواز، هر از گاهی بازی کنید. همچنین کودکان را تشویق کنید که اشعار مورد علاقه شان را بنویسند و سوالاتی از بازیها وکتابهایی که می خواند طرح کنید. در نهایت اینکه پیشنهاد های دوستانه موفقی را به بچه ها بدهید تا آنها با چشمی دنیا را تماشا کنند و با یک نگاه کلی به نوشتن فکر کنند و مطالبشان را بنویسند. کودکان باید طوری دارای آمادگی نوشتن داشته باشند که از اولین روز مدرسه آماده آموختن ونوشتن باشند. مدرسه نباید پاسخگوی تاریخی والدین باشد؛ نقش والدین باید حفظ شود.

پنج شنبه 2/10/1389 - 15:52
كودك
برای داشتن مهارت‌های ارتباطی و اجتماعی خوب،‌ حتما لازم نیست که کودکان خواهر و برادر داشته باشند،‌ بلکه کافی است با همسالان خود در ارتباط باشند 

تک فرزندی خوب است یا بد

 برای داشتن مهارت‌های ارتباطی و اجتماعی خوب،‌ حتما لازم نیست که کودکان خواهر و برادر داشته باشند،‌ بلکه کافی است با همسالان خود در ارتباط باشند و زمان کافی برای یادگیری این مهارت‌ها به آن‌ها داده شود

برای بسیاری از والدین،‌ خصوصا در زندگی امروز با مشکلات،‌گرفتاری‌ها و نیازهای متفاوتی که دارد،‌ اهمیت داشتن خواهر و برادر در زندگی فرزندشان به صورت یک علامت سوال در آمده است. بسیاری از والدین جوان نگرانند که در صورتی که فرزندشان تک ‌فرزند باقی بماند و هیچ خواهر و یا برادری نداشته باشد،‌ از چیزی در زندگی محروم شده باشد. یکی از این نگرانی‌ها به مهارت‌های اجتماعی برمی‌گردد.

در حقیقت وقتی در سال 2004/  1383 مطالعه‌ای بر روی کودکان حدود 5 ساله انجام شد و اعلام شد کودکانی که خواهر یا برادر ندارند، در مقایسه با کودکان هم سن و سال خود که تک‌فرزند نیستند، مهارت‌های ارتباطی و اجتماعی ضعیف‌تری دارند،‌ این نگرانی بالا  گرفت.

اما گزارشی که نیوساینتیست منتشر کرده، به مطالعه جدیدی اشاره دارد که نشان داده این تفاوت با بزرگ‌تر شدن کودکان برطرف می‌شود. یعنی وقتی کودکان در سنین بالاتر با هم مقایسه شدند،‌ دیگر از نظر مهارت‌های اجتماعی تفاوتی بین تک‌فرزندها و کودکانی که خواهر و برادر داشتند دیده نشد. در حقیقت محققین این پدیده را چنین توجیح می‌کنند که آموختن مهارت‌های اجتماعی مانند مسیری است که داشتن خواهر و برادر تنها حرکت در این مسیر را سریع‌تر می‌سازد.

 

البته برای ادامه مسیر،‌ ارتباط با همسالان برای کودکان بسیار ضروری است تا بتوانند مهارت‌های اجتماعی لازم را بیاموزند.
منبع:khabaronline.ir

پنج شنبه 2/10/1389 - 15:51
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته