• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
برای مشاهده معانی و تفاسیر هر آیه بر روی متن آیه کلیک نمایید.
سوره : البقرة  آیه شماره : 29
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 95
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 115
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 158
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 181
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 215
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 224
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 227
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النَّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلاَ تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لَّتَعْتَدُواْ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلاَ تَتَّخِذُوَاْ آيَاتِ اللّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنزَلَ عَلَيْكُمْ مِّنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُم بِهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
سوره : البقرة  آیه شماره : 231
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 244
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَآئِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْاْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ
سوره : البقرة  آیه شماره : 246
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 247
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 256
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 261
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 268
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 273
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ من رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْاْ أَن تَكْتُبُوْهُ صَغِيرًا أَو كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوْاْ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلاَ يُضَآرَّ كَاتِبٌ وَلاَ شَهِيدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
سوره : البقرة  آیه شماره : 282
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 283
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : آل عمران  آیه شماره : 34
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : آل عمران  آیه شماره : 63
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : آل عمران  آیه شماره : 73
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : آل عمران  آیه شماره : 92
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : آل عمران  آیه شماره : 115
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : آل عمران  آیه شماره : 119
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : آل عمران  آیه شماره : 121
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
ثُمَّ أَنزَلَ عَلَيْكُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسًا يَغْشَى طَآئِفَةً مِّنكُمْ وَطَآئِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الأَمْرِ مِن شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنفُسِهِم مَّا لاَ يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُل لَّوْ كُنتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحَّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
سوره : آل عمران  آیه شماره : 154
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّهُنَّ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّكُمْ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُم مِّن بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِن كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلاَلَةً أَو امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ فَإِن كَانُوَاْ أَكْثَرَ مِن ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاء فِي الثُّلُثِ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَآ أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَآرٍّ وَصِيَّةً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ
سوره : النساء  آیه شماره : 12
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النساء  آیه شماره : 26
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النساء  آیه شماره : 176
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : المائدة  آیه شماره : 7
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : المائدة  آیه شماره : 54
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : المائدة  آیه شماره : 97
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانعام  آیه شماره : 83
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانعام  آیه شماره : 101
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانعام  آیه شماره : 139
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الاعراف  آیه شماره : 109
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الاعراف  آیه شماره : 200
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانفال  آیه شماره : 17
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانفال  آیه شماره : 42
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانفال  آیه شماره : 43
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانفال  آیه شماره : 53
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانفال  آیه شماره : 71
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانفال  آیه شماره : 75
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : التوبة  آیه شماره : 15
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : التوبة  آیه شماره : 28
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : التوبة  آیه شماره : 44
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : التوبة  آیه شماره : 47
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : التوبة  آیه شماره : 60
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : التوبة  آیه شماره : 97
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : التوبة  آیه شماره : 98
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : التوبة  آیه شماره : 103
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : التوبة  آیه شماره : 106
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : التوبة  آیه شماره : 110
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : التوبة  آیه شماره : 115
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : هود  آیه شماره : 5
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : يوسف  آیه شماره : 6
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : يوسف  آیه شماره : 19
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : يوسف  آیه شماره : 50
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : يوسف  آیه شماره : 55
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : يوسف  آیه شماره : 76
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الحجر  آیه شماره : 25
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النحل  آیه شماره : 28
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النحل  آیه شماره : 70
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الحج  آیه شماره : 52
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : المؤمنون  آیه شماره : 51
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النور  آیه شماره : 18
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النور  آیه شماره : 21
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النور  آیه شماره : 28
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النور  آیه شماره : 32
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النور  آیه شماره : 35
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النور  آیه شماره : 41
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاء ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
سوره : النور  آیه شماره : 58
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النور  آیه شماره : 59
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النور  آیه شماره : 60
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النور  آیه شماره : 64
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الشعراء  آیه شماره : 34
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : العنكبوت  آیه شماره : 62
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : لقمان  آیه شماره : 23
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : لقمان  آیه شماره : 34
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : فاطر  آیه شماره : 8
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : فاطر  آیه شماره : 38
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : يس  آیه شماره : 79
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الزمر  آیه شماره : 7
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الشورى  آیه شماره : 12
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الشورى  آیه شماره : 24
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الشورى  آیه شماره : 50
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الحجرات  آیه شماره : 1
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الحجرات  آیه شماره : 8
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الحجرات  آیه شماره : 13
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الحجرات  آیه شماره : 16
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الحديد  آیه شماره : 3
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الحديد  آیه شماره : 6
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : المجادلة  آیه شماره : 7
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَن تَنكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
سوره : الممتحنة  آیه شماره : 10
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الجمعة  آیه شماره : 7
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : التغابن  آیه شماره : 4
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : التغابن  آیه شماره : 11
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الملك  آیه شماره : 13
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»