• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
برای مشاهده معانی و تفاسیر هر آیه بر روی متن آیه کلیک نمایید.
أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِـي هَـَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى العِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
سوره : البقرة  آیه شماره : 259
ریشه کلمه : عرش
فعل : عرش
معنی : تخت، حكومت، كندو، سقف، سايبان، تخت حکومت، مرکز تدبير و فرماندهي «معروشات» باغاتى كه درختان آن به داربست زده شده «عروش» سقفها «ذوالعرس» فرمانروا، مدبّر
توضیح : راغب گويد: «عرش در اصل خانه سقف‏دار است جمع آن عروش است...» محل جلوس سلطان به اعتبار علوّ عرش ناميده شده. هر بنا عرش است عريش مكه بناهاى آن مى‏باشد، خانه را به واسطه‏ ارتفاع بناهايش عريش گويند، با استفاده از قرآن مجيد و روايات اهل بيت عليهم السلام مى‏توان گفت: عرش موجود خارجى است و از عالم غيب است و مركز دستورات عالم است و رشته تدبير امور جهان به آن منتهى مى‏شود. و استيلاء بر آن علم به تفصيل جزئيات امور جهان و تدبير كليّه جهان هستى است. بعضى‏ها گفته‏اند: عرش مصداق خارجى ندارد و معنى «ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ» «اِلرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى» كنايه است از استيلاء خدا بر عالم خلق و بسيار مى‏شود كه استواء بر شى‏ء به معنى استيلاء و تسلط آيد
سوره : الكهف  آیه شماره : 42
ریشه کلمه : عرش
فعل : عرش
معنی : تخت، حكومت، كندو، سقف، سايبان، تخت حکومت، مرکز تدبير و فرماندهي «معروشات» باغاتى كه درختان آن به داربست زده شده «عروش» سقفها «ذوالعرس» فرمانروا، مدبّر
توضیح : راغب گويد: «عرش در اصل خانه سقف‏دار است جمع آن عروش است...» محل جلوس سلطان به اعتبار علوّ عرش ناميده شده. هر بنا عرش است عريش مكه بناهاى آن مى‏باشد، خانه را به واسطه‏ ارتفاع بناهايش عريش گويند، با استفاده از قرآن مجيد و روايات اهل بيت عليهم السلام مى‏توان گفت: عرش موجود خارجى است و از عالم غيب است و مركز دستورات عالم است و رشته تدبير امور جهان به آن منتهى مى‏شود. و استيلاء بر آن علم به تفصيل جزئيات امور جهان و تدبير كليّه جهان هستى است. بعضى‏ها گفته‏اند: عرش مصداق خارجى ندارد و معنى «ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ» «اِلرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى» كنايه است از استيلاء خدا بر عالم خلق و بسيار مى‏شود كه استواء بر شى‏ء به معنى استيلاء و تسلط آيد
سوره : الحج  آیه شماره : 45
ریشه کلمه : عرش
فعل : عرش
معنی : تخت، حكومت، كندو، سقف، سايبان، تخت حکومت، مرکز تدبير و فرماندهي «معروشات» باغاتى كه درختان آن به داربست زده شده «عروش» سقفها «ذوالعرس» فرمانروا، مدبّر
توضیح : راغب گويد: «عرش در اصل خانه سقف‏دار است جمع آن عروش است...» محل جلوس سلطان به اعتبار علوّ عرش ناميده شده. هر بنا عرش است عريش مكه بناهاى آن مى‏باشد، خانه را به واسطه‏ ارتفاع بناهايش عريش گويند، با استفاده از قرآن مجيد و روايات اهل بيت عليهم السلام مى‏توان گفت: عرش موجود خارجى است و از عالم غيب است و مركز دستورات عالم است و رشته تدبير امور جهان به آن منتهى مى‏شود. و استيلاء بر آن علم به تفصيل جزئيات امور جهان و تدبير كليّه جهان هستى است. بعضى‏ها گفته‏اند: عرش مصداق خارجى ندارد و معنى «ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ» «اِلرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى» كنايه است از استيلاء خدا بر عالم خلق و بسيار مى‏شود كه استواء بر شى‏ء به معنى استيلاء و تسلط آيد