سوره :
المرسلات
آیه شماره :
30
ریشه کلمه :
شعب
فعل :
شعب
معنی :
جمع كردن. متفرّق كردن جمع، تفريق، اصلاح، افساد
«شَعب» قبيله، طايفه، گروه، ملّت
«شُعبه» قسمت، بخش، شاخه
توضیح :
در مورد «شَعَب» كه جمع آن شعوب است اقوال مختلفي بيان شده است:
1- قبيله بزرگ است.
2- كمتراز قبيله است.
3- شعوب عجم و قبائل عرب است.
4- قبائل مختلط است.
5- زمخشرى در كشّاف گويد: شعب بالاترين طبقه از طبقات ششگانه است كه در عرب هست و آنها عبارتند از: شعب، قبيله، عماره، بطن، فخذ و فصيله. شعب جامع قبائل، قبيله جامع عمائر، عماره جامع بطون، بطن جامع افخاذ، فخذ جامع فصائل مىباشد.
6- به نظر مراد از شعوب جماعتهاى مختلط است كه تيره و طائفه در آنها ملحوظ نيست و شعبهها و فرقهها هستند كه امروز آن را ملت مىگوئيم استعمال عرب فعلا چنين است وآن را به جاى ملت به كار مىبرند و مىگويند: الشعب الايرانى، الشعب المصرى. (قاموس قرآن)
و قبائل همان تيرهها و طائفهها و خانوادههاى بزرگ اند.