• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
برای مشاهده معانی و تفاسیر هر آیه بر روی متن آیه کلیک نمایید.
سوره : البقرة  آیه شماره : 32
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 127
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 137
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : آل عمران  آیه شماره : 35
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : المائدة  آیه شماره : 76
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانعام  آیه شماره : 13
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانعام  آیه شماره : 115
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانفال  آیه شماره : 61
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : يونس  آیه شماره : 65
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : يوسف  آیه شماره : 34
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : يوسف  آیه شماره : 83
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : يوسف  آیه شماره : 100
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الحجر  آیه شماره : 86
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانبياء  آیه شماره : 4
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الشعراء  آیه شماره : 220
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النمل  آیه شماره : 78
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : العنكبوت  آیه شماره : 5
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : العنكبوت  آیه شماره : 60
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الروم  آیه شماره : 54
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : سبأ  آیه شماره : 26
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : يس  آیه شماره : 81
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : فصلت  آیه شماره : 36
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الزخرف  آیه شماره : 9
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الزخرف  آیه شماره : 84
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الدخان  آیه شماره : 6
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الذاريات  آیه شماره : 30
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : التحريم  آیه شماره : 2
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : التحريم  آیه شماره : 3
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»