• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
برای مشاهده معانی و تفاسیر هر آیه بر روی متن آیه کلیک نمایید.
سوره : يوسف  آیه شماره : 105
ریشه کلمه : عرض
فعل : عرض
معنی : «عَرض» ظهور، اظهار ، نشان دادن، عرضه کردن، آشکار کردن، وسعت داشتن، به نظر رساندن «اعراض» روگردانى، پشت کردن، دوري «تعريض» ضد تصريح، به كنايه سخن گفتن، «عريض» وسيع ، پهنا، گستره، كثير «عارض» ظاهر شونده ، ابري که سراسر آسمان را بگيرد «عَرَض» مال، کالا، بهره، چيز ناپايدار
توضیح : بر هر چيز ناپايدار عرض گويند و در قرآن به متاع دنيا اطلاق شده مثل [انفال:67] «عُرضه» در معرض، دستاويز
سوره : الانبياء  آیه شماره : 32
ریشه کلمه : عرض
فعل : عرض
معنی : «عَرض» ظهور، اظهار ، نشان دادن، عرضه کردن، آشکار کردن، وسعت داشتن، به نظر رساندن «اعراض» روگردانى، پشت کردن، دوري «تعريض» ضد تصريح، به كنايه سخن گفتن، «عريض» وسيع ، پهنا، گستره، كثير «عارض» ظاهر شونده ، ابري که سراسر آسمان را بگيرد «عَرَض» مال، کالا، بهره، چيز ناپايدار
توضیح : بر هر چيز ناپايدار عرض گويند و در قرآن به متاع دنيا اطلاق شده مثل [انفال:67] «عُرضه» در معرض، دستاويز
سوره : المؤمنون  آیه شماره : 3
ریشه کلمه : عرض
فعل : عرض
معنی : «عَرض» ظهور، اظهار ، نشان دادن، عرضه کردن، آشکار کردن، وسعت داشتن، به نظر رساندن «اعراض» روگردانى، پشت کردن، دوري «تعريض» ضد تصريح، به كنايه سخن گفتن، «عريض» وسيع ، پهنا، گستره، كثير «عارض» ظاهر شونده ، ابري که سراسر آسمان را بگيرد «عَرَض» مال، کالا، بهره، چيز ناپايدار
توضیح : بر هر چيز ناپايدار عرض گويند و در قرآن به متاع دنيا اطلاق شده مثل [انفال:67] «عُرضه» در معرض، دستاويز
سوره : ص  آیه شماره : 68
ریشه کلمه : عرض
فعل : عرض
معنی : «عَرض» ظهور، اظهار ، نشان دادن، عرضه کردن، آشکار کردن، وسعت داشتن، به نظر رساندن «اعراض» روگردانى، پشت کردن، دوري «تعريض» ضد تصريح، به كنايه سخن گفتن، «عريض» وسيع ، پهنا، گستره، كثير «عارض» ظاهر شونده ، ابري که سراسر آسمان را بگيرد «عَرَض» مال، کالا، بهره، چيز ناپايدار
توضیح : بر هر چيز ناپايدار عرض گويند و در قرآن به متاع دنيا اطلاق شده مثل [انفال:67] «عُرضه» در معرض، دستاويز
سوره : الاحقاف  آیه شماره : 3
ریشه کلمه : عرض
فعل : عرض
معنی : «عَرض» ظهور، اظهار ، نشان دادن، عرضه کردن، آشکار کردن، وسعت داشتن، به نظر رساندن «اعراض» روگردانى، پشت کردن، دوري «تعريض» ضد تصريح، به كنايه سخن گفتن، «عريض» وسيع ، پهنا، گستره، كثير «عارض» ظاهر شونده ، ابري که سراسر آسمان را بگيرد «عَرَض» مال، کالا، بهره، چيز ناپايدار
توضیح : بر هر چيز ناپايدار عرض گويند و در قرآن به متاع دنيا اطلاق شده مثل [انفال:67] «عُرضه» در معرض، دستاويز