• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
برای مشاهده معانی و تفاسیر هر آیه بر روی متن آیه کلیک نمایید.
لاَ يُؤَاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَـكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُواْ أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
سوره : المائدة  آیه شماره : 89
ریشه کلمه : سكن
فعل : سكن
معنی : آرام بودن، حرکت نکردن، اطمينان، آرامش باطني، سكونت، اقامت، گرايش، انس، محل آرامش، «اسكان»، سكونت دادن، جاي دادن، «سكينه» و «سكن» نترسيد، آنچه موجب آرامش است «مسكنه» درماندگى، فقر، ذلّت، ضعف ، خواري «مسكين» درمانده «مساکين» جمع آن
توضیح : بعضي مسكنت را فقر قلبى گفته‏اند. به هر حال آن از سكون است و درماندگى بخصوصى است كه از ذلّت و خوارى ناشى مى‏شود و شخص پيش خود شرمنده مى‏شود. در فرق ما بين ذلّت و مسكنت گفته اند: مسكنت حالتى در شخص است كه ناشى از خود حقير شمردن است به طوري كه براى خود حقى قائل نيست و ذلّت حالتى است كه منشأ و سبب ذلّت ديگران مي باشند نه خود شخص. فقير يعنى حاجتمند و مستمند. مسكين از سكون است يعنى درمانده. درماندگى ممكن است در اثر فقر باشد و يا از مرض، فلج، نقص عضو و دورى از مال و اهل و غيره. على هذا مسكين از فقير اعمّ است. ابى بصير از حضرت صادق نقل مى‏كند: فقير آن است كه سؤال مى‏كند. مسكين پر زحمت‏تر از اوست و بائس از هر دو پر مشقّت‏تر است. «سكّين» كارد، چاقو، وسيله بريدن و ذبح
سوره : المائدة  آیه شماره : 95
ریشه کلمه : سكن
فعل : سكن
معنی : آرام بودن، حرکت نکردن، اطمينان، آرامش باطني، سكونت، اقامت، گرايش، انس، محل آرامش، «اسكان»، سكونت دادن، جاي دادن، «سكينه» و «سكن» نترسيد، آنچه موجب آرامش است «مسكنه» درماندگى، فقر، ذلّت، ضعف ، خواري «مسكين» درمانده «مساکين» جمع آن
توضیح : بعضي مسكنت را فقر قلبى گفته‏اند. به هر حال آن از سكون است و درماندگى بخصوصى است كه از ذلّت و خوارى ناشى مى‏شود و شخص پيش خود شرمنده مى‏شود. در فرق ما بين ذلّت و مسكنت گفته اند: مسكنت حالتى در شخص است كه ناشى از خود حقير شمردن است به طوري كه براى خود حقى قائل نيست و ذلّت حالتى است كه منشأ و سبب ذلّت ديگران مي باشند نه خود شخص. فقير يعنى حاجتمند و مستمند. مسكين از سكون است يعنى درمانده. درماندگى ممكن است در اثر فقر باشد و يا از مرض، فلج، نقص عضو و دورى از مال و اهل و غيره. على هذا مسكين از فقير اعمّ است. ابى بصير از حضرت صادق نقل مى‏كند: فقير آن است كه سؤال مى‏كند. مسكين پر زحمت‏تر از اوست و بائس از هر دو پر مشقّت‏تر است. «سكّين» كارد، چاقو، وسيله بريدن و ذبح