• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
برای مشاهده معانی و تفاسیر هر آیه بر روی متن آیه کلیک نمایید.
سوره : آل عمران  آیه شماره : 156
ریشه کلمه : جعل
فعل : جعل
معنی : قراردادن، ساختن، آفريدن، حکم کردن، تشرع، گمان کردن، پنداشتن
توضیح : جعل، لفظى است که شامل تمام افعال صنايع مي شود. در پنج وجه به كار مى‏رود: 1- شروع .مثل :جَعَلَ زَيْدَ يَقُولُ (شروع كرد زيد بگويد) 2- ايجاد شى‏ء (که يك مفعول دارد) «وَجَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ»(ظلمات و نور را ايجاد كرد) 3- ايجاد چيزي از چيز ديگر، مثل «وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبالِ اَكْناناً» 4- دگرگوني و از حالتى به حالتى درآمدن. «جَعَلَ لَكُمْ الْاَرْضَ فِراشاً» 5 - حكم بر کسي با چيزى. (مفردات).
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ وَإِن كُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مَّنكُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُم مِّنْهُ مَا يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَـكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
سوره : المائدة  آیه شماره : 6
ریشه کلمه : جعل
فعل : جعل
معنی : قراردادن، ساختن، آفريدن، حکم کردن، تشرع، گمان کردن، پنداشتن
توضیح : جعل، لفظى است که شامل تمام افعال صنايع مي شود. در پنج وجه به كار مى‏رود: 1- شروع .مثل :جَعَلَ زَيْدَ يَقُولُ (شروع كرد زيد بگويد) 2- ايجاد شى‏ء (که يك مفعول دارد) «وَجَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ»(ظلمات و نور را ايجاد كرد) 3- ايجاد چيزي از چيز ديگر، مثل «وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبالِ اَكْناناً» 4- دگرگوني و از حالتى به حالتى درآمدن. «جَعَلَ لَكُمْ الْاَرْضَ فِراشاً» 5 - حكم بر کسي با چيزى. (مفردات).
سوره : الحج  آیه شماره : 53
ریشه کلمه : جعل
فعل : جعل
معنی : قراردادن، ساختن، آفريدن، حکم کردن، تشرع، گمان کردن، پنداشتن
توضیح : جعل، لفظى است که شامل تمام افعال صنايع مي شود. در پنج وجه به كار مى‏رود: 1- شروع .مثل :جَعَلَ زَيْدَ يَقُولُ (شروع كرد زيد بگويد) 2- ايجاد شى‏ء (که يك مفعول دارد) «وَجَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ»(ظلمات و نور را ايجاد كرد) 3- ايجاد چيزي از چيز ديگر، مثل «وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبالِ اَكْناناً» 4- دگرگوني و از حالتى به حالتى درآمدن. «جَعَلَ لَكُمْ الْاَرْضَ فِراشاً» 5 - حكم بر کسي با چيزى. (مفردات).