• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    واژه :
(حكومتدرخشان امام مهدى(عج)) [1]
ما نمىتوانيم درخشندگى حكومت جهانى حضرت قائم(عج) راآنطور كه هست نشان دهيم، ولى شايد با ذكر چند ويژگى از ويژگيهاى اين حكومت در همهزمينهها، دورنمايى از اين نظام بهشتى و سراسر عدل آن را توصيف نموده و درمعرض ديد خوانندگان قرار دهيم.
به طور كلّى همانگونه كه ائمّه(عليهم السلام) و امامصادق(عليه السلام) فرمودند:
«اِنَّ اللّهَيُحْيِى الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِها;
خداوند زمين را پس از مرگش زنده مىكند.»[2]
و اين آيه را با ظهور امام قائم(عج) تطبيق نمودند و فرمودند:
«خداوند زمين را به عدالت قائم(عج) پس از مرگ رهبران ستمگرزنده مىگرداند.» [3]
با مقايسه زمين خشك و مرده با زمين پر از گل و گياه و ميوه وسبزه و آب و مقايسه آن با حكومت مهدى(عج) به دست مىآوريم كه حكومت جهانى آنحضرت تا چه اندازهاى از عدل و صفا و امنيّت و شادمانى در همه زمينههابرخوردار است. [4]
اكنون براى آشنايى بيشتر با اين دوران سراسر درخشان كه خداوندبه آن سوگند ياد كرده [5]  به ويژگيهاى زير كه نمايانگر دورنمايى از آن استتوجه كنيم، تا زمينهساز اين ويژگيها باشيم:

1 ـتوحيد سراسرى در همه زمينهها:
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«وقتى كه قائم(عج) قيام كند هيچ كافر و مشرك پيدانمىشود مگر اينكه قيام او را انكار كرده و ناپسند مىشمرد ـولىكار به جايى مىرسد ـ كه اگر كافر و مشركى در شكم سنگى سخت، پنهان شده باشند،آن سنگ مىگويد: اى مؤمن در شكم من كافر است مرا بشكن و او را بكش.» [6]
و در عبارت ديگر فرمود:
«قائم(عج) همه دين را در همه عالم آشكار مىسازد.»[7]
امام باقر(عليه السلام) فرمود: امام قائم(عج) هر منافق شكّاكىرا به قتل مىرساند. [8]
نيز امام باقر(عليه السلام) فرمود:
«حكومتهاى باطل نابود گردد، حكومتش شرق و غرب را فرا گيرد،دين خدا به وسيله قائم(عج) زنده گردد و بدعتها و باطلها نابود شود.» [9]
امام صادق(عليه السلام) در ضمن روايتى به مفضّل(رحمه الله)فرمود:
«به خدا سوگند! اختلاف از ميان اديان برداشته مىشود وهمه دينها به صورت يك دين درمىآيند چنانكه خداوند در قرآن مىفرمايد:تنها دين در نزد خدا اسلام است.»[10]
به اين ترتيب وحدت جهانى معنوى پديد مىآيد.
و به اين ترتيب مىبينيم توحيد در حكومت و سياست و دينوقانون و در يك كلمه توحيد در تمام زمينهها كه شالوده اساسى يك حكومتدرخشان است، در حكومت حضرت مهدى(عج) تحت رهنمودهاى آن بزرگمرد الهى پديدارمىشود، به عبارت ديگر، نفوس مردم، تكامل و رشد مىيابد كه در اين صورتپايه نخستين حكومت عدل جهانى برقرار شده است، آن هم در سطح كل جهان، چنانكه در ذيلروايتى از امام كاظم(عليه السلام) آمده است: در تمام نقاط مشرق و مغرب كسى باقىنمىماند جز اينكه معتقد به يكتايى خدا است. [11]
و چنانكه امام باقر(عليه السلام) فرمود:
«اِذا قامَقائِمُنا وَضَعَ اللّهُ يَدَهُ عَلى رُؤوسِ الْعِبادِ فَجَمَعَ بِها عُقُولَهُمْوَ كَمُلَتْ بِهِ اَحْلامَهُمْ;
وقتى كه قائم(عج) ما قيام كرد، خداوند دست رحمتش را بر سربندگانش مىگذارد و به وسيله آن عقلها و انديشههايشان را به كمك همگرفته و كامل مىسازد.»[12]
در اينجا اضافه مىكنيم كه آن حضرت اسلام را مو به مو وبا كمال قاطعيّت اجراء مىكند، زناكار همسردار را سنگسار مىنمايد، ومانع زكات را گردن مىزند.[13]

2 ـپيشرفت عجيب علوم:
شكى نيست كه علم و دانش و رشد فكرى و فرهنگى نقش به سزايى درتكامل انسان دارد و بسيارى از مشكلات سر راه تكامل را رفع مىكند، در عصرانقلاب جهانى مهدى(عج) يكى از امور، پيشرفت عجيب علوم در تمام زمينهها است.
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«اصول علم و دانش داراى بيست و هفت حرف (رشته) است، تمامپيامبران آنچه براى مردم تا حال آوردهاند دو حرف بوده، وقتى كه قائم(عج) ماقيام كند بيست پنج حرف ديگر علوم را نيز آشكار مىسازد و در ميان مردم رواجمىدهد و ضميمه آن دو حرف مىكند تا بيست و هفت حرف تكميل گردد.» [14]
اين پيشرفت نه تنها در علوم انسانى، بلكه در علوم صنعتى واقتصادى و غيره نيز پديد خواهد آمد.
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«اِنَّ الْمُؤْمِنَفِى زَمانِ الْقائِمِ وَ هُوَ بِالْمَغْرِبِ يَرى اَخاهُ بِالْمَشْرِقِ;
مؤمن در عصر حكومت مهدى(عج) در حاليكه در مغرب سكونت دارد،برادرش را كه در مشرق است مىبيند.»[15]
خود امام قائم(عج) نيز همچون حضرت على(عليه السلام) اعلاممىكند:
«سَلُونى قَبْلَاَنْ تَفْقِدُونِى فَاِنَّ بَيْنَ جَوانِحِى عِلْماً جَمّاً;
قبل از آنكه از ميان شما بروم هرگونه سؤال داريد از من بپرسيدچرا كه سراسر وجودم سرشار از علم و دانش است.»[16]
شخصى از امام صادق(عليه السلام) پرسيد: مردم چگونه به قيام آنحضرت آگاه مىشوند؟ امام صادق(عليه السلام) فرمود: «هر يك از شما وقتى ازبستر برخاست، در كنار بسترش دعوتنامهاى مىبيند كه در آن آيه 53 نورنوشته شده و سپس درآن آمده; اطاعت خالصانه نشان دهيد.» [17]
مفهوم اين روايت به تكنيك «فاكس» كه از وسايل مهم مخابراتىامروز است بسيار نزديك مىباشد.
اينها نمونههايى از روايات است كه حكايت از پيشرفت ورشد همه جانبه علوم مختلف  در حكومت جهانىحضرت مهدى(عج) مىكند.

3 ـپيشرفت و رشد كشاورزى و امكانات:
درتعبيرى از ائمّه معصومين(عليهم السلام) رسيده است:
«وَلا يَبْقى فِىالاَْرْضِ خَرابٌ اِلاّ يُعَمِّرُهُ;
در همه زمين جاى خرابى نماند بلكه همه را آباد خواهد ساخت.» [18]
و در عبارتى آمده پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
«در آن زمان زمين كَبِد و اشياء گرانقيمت خود را بيرونمىفرستد و ثروت فراوان در ميان مردم پخش مىشود.» [19]
و دامدارى نيز در اين عصر به طور چشمگير پيشرفت مىكند.[20]

4 ـبرادرى و صفا و صميميّت:
در آن زمان نه تنها مردم در جهت ظاهر مادى پيشرفت عجيبىمىكنند بلكه از لحاظ معنوى نيز كه بسيار مهم و هدف اصلى است رشد شايانىدارند.
امام باقر(عليه السلام) فرمود:
«اِذا قامَالْقائِمُ جائَتِ الْمُزامِلَةٌ وَ اَتَى الرَّجُلُ اِلى كِيسِ أَخِيهِ فَيَأْخُذُحاجَتَهُ لا يَمْنَعُهُ;
وقتى كه قائم(عج) قيام كرد، رفاقت و برادرى برقرار شود، بهطورىكه هر كس دست به جيب برادرش كرده و به قدر نياز بدون ممانعت از آنبرمىدارد.» [21]
كوتاه سخن اينكه يك اقتصاد سالم ضد طبقاتى بر اساس عدل ومساوات اسلامى برقرار مىگردد. [22]

5 ـامنيت و بركت و وفور نعمت و عدالت:
در جهان مفاهيم، واژههايى بهتر از عدالت، بركت، امنيت ووفور نعمت نداريم.
در حكومت درخشان حضرت مهدى(عج) تمام اين مفاهيم به نحو احسنمحقّق مىگردد.
امام باقر(عليه السلام) فرمود:
«در آن زمان اگر پيرزنى از مشرق به مغرب برود كسى به او كارندارد.»[23]
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«وقتى كه قائم(عج) قيام كرد، داورى به عدالت مىكند وظلم و جور از ميان مىرود، و راهها امن مىشود، زمين بركتهاى خود راآشكار مىسازد، و هر حقى به صاحبش برمىگردد، و همه مردم معتقد به اسلاممىشوند. [24]

پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در ضمن گفتارى فرمود:
«تُنَعِّمُ فِيهِاُمَّتِى نِعْمَةً لَمْ يُنَعَّمُوا مِثْلَها قَطُّ تُؤْتِى الاَْرْضُ اَكُلَها(كُنُوزَها) وَلا تَدَّخِرُ مِنْهُمْ شَيْئاً وَالْمالُ يَوْمَئِذ كَدَوْس يَقُومُالرَّجُلُ فَيَقُولُ يا مَهْدِّى اَعْطِنِى فَيَقُولُ خُذْ;
آنچنان در ميان امّت من وفور نعمت مىشود كه مثل آن هرگزنبوده است، زمين گنجها و ميوههاى خود را آشكار مىسازد و از آنها چيزىكم نكند، و مال و ثروت همچون چيزى است كه زير دست و پا افتاده باشد، شخصىمىآيد و مىگويد: اى مهدى(عج) از اموال به من بده امام به اومىفرمايد: بگير» [25]
و در عبارت ديگر فرمود:
«خداوند باران را از آسمان همواره بر آنها بفرستد و از زمينچيزى از گياه نماند مگر اين كه سبز گردد.»[26]
حضرت رضا(عليه السلام) در ضمن روايتى فرمود:
«قائم(عج) وقتى كه ظهور كرد نورش جهان را روشن مىكند،ترازوى عدالت بين مردم قرار مىدهد، هيچكس به كسى ظلم نمىكند، زمينبراى او در نَوَرديده مىشود (يعنى به هر جاى زمين برود فورى و آسان است) واو سايه ندارد و ...»
باز نقل شده كه در سال قيام آن حضرت بيست و چهار بار بارانببارد كه آثار و بركات آن ديده شود.[27]
جالب اينكه: وفور نعمت و به عبارت ديگر اقتصاد خوب و خودكفايىدر حدّى است كه مردم بىنياز مىشوند و كسى براى صدقه و انفاق خود، شخصنيازمندى را پيدا نمىكند، چرا كه همه مردم خودكفا و بىنيازند.[28]
علاوه بر اين پيشرفتها، پيشرفتهاى ديگرى نيز در شهرسازى وراهسازى و نوسازى و توسعه نهضت سوادآموزى و پيشرفت قضايى و در يك كلمه پيشرفت درهمه زمينهها به وجود مىآيد.[29]
كوتاه سخن آنكه: يك نهضت به تمام معنى پر از صفا و صميميّت دردنيا به وجود خواهد آمد.
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«وقتى كه قائم(عج) ما قيام كند سراسر زمين به نور پروردگارشروشن مىشود، يعنى عدل و داد در سراسر زمين تا آنجا كه طبيعت زمين پذيرا باشداجرا خواهد شد.»[30]


6 ـتوجه كامل به اماكن مقدّسه و توسعه شهرها و بهداشت:
از آنجا كه اماكن مقدّسه مانند مسجد و ... پايگاه مركزى براىعبادت و تعليم و تعلّم در جهت تكامل نفوس است، امام قائم(عج) در اين جهت نيز توجّهخاص دارد، به طورى كه امام صادق(عليه السلام)فرمود:
«وقتى قائم(عج) ما ظهور كند در پشت كوفه، مسجدى مىسازدكه هزار در دارد، و خانههاى كوفه به دو نهر كربلا متّصل مىگردد.»[31]
ايجاد مسجد بزرگى در پشت كوفه (صحراى نجف) در راويتى از امامباقر(عليه السلام) نقل شده كه مضمونش چنين است:
پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
«گويا حسنى [32] را (در كوفه) باحسينى (ظاهراً منظور امام قائم(عج) است) مىبينم كه حسنى با يارانش با حسينىبيعت مىكنند و در اطراف آن حضرت هستند، تا در جمعه دوّم مردم گويند نماز پشتسر امام قائم(عج) مساوى با نماز پشت سر رسولخدا(صلى الله عليه وآله وسلم)استامّا بر اثر كثرت جمعيّت در مسجد كوفه جا پيدا نمىشود، امام(عج) به پشت كوفهرفته و خطّ مسجد بزرگى را مىكشد كه آن مسجد هزار در دارد، تا مصلاّى بزرگ وفراگير براى همه جمعيت باشد.» [33]
در نوسازى و شهرسازى، خانههاى كوفه به خانههاىكربلا متّصل مىشوند. [34]
كوتاه سخن اينكه: آن چنان شرايط زندگى سالم در تمام ابعادش درزمان حكومت امام عصر(عج) فراهم خواهد شده كه به فرموده امام صادق(عليه السلام) :«يك مرد در اين عصر چنان عمر طولانى مىكند كه داراى هزار فرزندمىشود.» [35]
امام باقر(عليه السلام) فرمود:
«وقتى كه قائم قيام كرد به كوفه مىرود و چهار مسجد رادر آنجا ويران مىنمايد. هر مسجدى كه در زمين مُشرف (برخانههاىمردم) باشد،[36] ويران مىكند، راهها را وسيعمىنمايد.»
به اين ترتيب مىبينيم حتّى اگر مسجد هدف غير اسلامىداشت ويران مىشود.
آرى هر مانعى را كه در راهها است از ميان برمىدارد وعوامل ناپاكى و نادرستى و حتى ناودانهايى را كه موجب اين كثافتها مىشوند ازبين مىبرد، هر بدعتى را نابود و هر سنّت نيكى را احياء مىسازد،قسطنطنيه (واقع در تركيه) و كوههاى گيلان و چين را فتح مىكند... [37]
جالب اينكه: در اين عصر درخشان، امكانات يك فرد صالح و مؤمن،پرنده را از هوا فرود مىآورد و او آن را ذبح كرده و مىپزد و از گوشتشبهرهمند مىشود. [38]
در ميان اين امور، آنچه كه بسيار مهم است و امور ديگر مقدمه ووسيله آن است، تكميل نفوس و بالا بردن سطح معلومات و معنويّات است، كه هدف تمامپيامبران و اولياء خدا همين بوده است. (البته در پرتو تكميل نفوس، ساير مواهبمادّى نيز به دست مىآيد.)
ما وقتى كه آيه 5، سوره قصص «وَ نُريدُ اَنْ نَّمَنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ فِىالاَْرْضِ...» را كه در مورد حكومت حضرت ولىّ عصر(عج) مىباشد تحت مطالعهقرار مىدهيم، واژه مستضعف را در روايات امامان(عليه السلام)مىنگريممىبينيم بيشتر روايات، مستضعف را به معنى كم عقل، كم سواد، هدايت نشده،بىخبر از قرآن و ناتوانى درفكر و شناخت گرفتهاند. [39]
امام باقر(عليه السلام) در معنى مستضعف فرمود:
«اَلَّذِينَ لايَجِدُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً، لايَسْتَطِيعُونَ حِيلَةَالْكُفْرِ وَ لَمْ يُهْتَدُوا فَيُدْخِلُوا فِى الاِْيْمانِ فَلَيْسَ هُمْ مِنَالْكُفْرِ وَ الاِْيْمانِ;
آنانكه چارهاى ندارند و به راه هدف، هدايتنمىيابند، توانايى تشخيص تزوير كفر را ندارند، و راهى به هدايتنبردهاند تا ايمان آورند، آنها نه كافر و نه مؤمن هستند.» [40]
نتيجه مىگيريم كه اهمّ هدف امام قائم(عج) تكميل نفوس وآگاه كردن مردم و خط دادن به آنها و هدايت كامل معنوى و علمى آنها و نجات دادنآنها از استضعاف در جهت معنى و فكر وانديشه است، در اينجا سخن را كوتاه كرده و آنرا با اشعار ذيل و چند سخن از بزرگان پايان مىبريم.
سراسر صحن آن آرامگه جنات موعودى***بعينه چون بهشت كردگار آنساحت غَبِرا
نه دردى هست و نه رنجى نه آلامى نه اسقامى***نه سودايى تنىافزون شود نه كاهش صفرا***هزاران گل شكفته گردد از آسيب گل چينان***به صد شادىكنار گل كشد صد عندليب آوا***چريدى و چميدى در امان ز آسيب صيّادان***غزال كوهى وآهوى دشتى، شادر در صحرا***و بالاخره به فرموده امام صادق(عليه السلام):
«فَياطُوبِى لِمَنْاَدْرَكَهُ وَ كانَ مِنْ اَنْصارِهِ وَالْوَيْلُ كُلُّالْوَيْلِلِمَنْناواهُ وُ خالَفَهُ وَ خالَفَ اَمْرَهُ وَ كانَ مِنْاَعْدائِهِ;
اى خوشا به سعادت آنكس كه امام مهدى(عج) را درك كند و ازياورانش شود، و اى، واى از هر جهت واى بر كسى كه با او مبارزه و مخالفت كند، وا زفرمانش سرپيچى نمايد و در صف دشمنانش قرار گيرد.»[41]
و به قول ابن عباس(رحمه الله) صحابى معروف پيامبر خدا(صلىالله عليه وآله وسلم) و مفسّر بزرگ:
«فَطُوبى لِمَنْاَدْرَكَ زَمانَهُ; خوشا به سعادت كسى كه زمان ظهور قائم(عج)را درك كند.»[42]
و به فرموده امام على(عليه السلام) : آيه
«وَ نُرِيدُ أَنْنَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ فِى الاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةًوَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ;
مىخواهيم بر آنانكه در زمين مستضعف شمرده شدند منّتنهيم و آنها را امامان و وارثان زمين قرار دهيم.»
در مورد آلمحمّد(عليهم السلام) است كه مهدى(عج) آنها پساز رنج و سختى آنها، نهضت كند و به آنها عزّت بخشد و دشمنان آنان را خوار نمايد.[43]

دولتكريمه
يكى از دعاهايى كه شبهاى ماه مبارك رمضان مىخوانيم،دعاى افتتاح است، اين دعا را حضرت ولىّ عصر(عج) به محمّد بن عثمان (دومين نائب خاصاز نوّاب اربعه) تعليم داده و او منتشر نموده است.
سيّد بن طاووس(رحمه الله) در اقبال خود در ذكر اسناد دعاهاىماه رمضان، دعاى افتتاح را پس از ذكر يك سلسله از ناقلين به محمّد بن عثمانمىرساند كه محمّد بن عثمان(رحمه الله) آن را از امام زمان(عليه السلام)گرفتهاست.
علاّمه مجلسى(رحمه الله) در زادالمعاد نيز همين سند را نقلكرده و آن را سندى معتبر مىداند و مىگويد: امام زمان(عليه السلام) آنرابراى شيعيان نوشته است كه هر شب ماه رمضان بخوانند، فرشتگان مىشنوند و براىخواننده آن استغفار مىكنند.
نكته جالب اينكه: در اين دعاى شريف به طور جامع به ويژگيهاىحكومت حضرت مهدى(عج) كه به عنوان «دولتكريمه» خوانده شده اشاره شده است، توجه عميق به معنى اين دعا براى منتظرانمهدى(عج) لازم است.
دولت كريمه عبارت از تشكيل دولت اسلامى است كه تمام افراد آناز مزاياى حقوق و عدالت اجتماعى برخوردارند، و در پرتو آن دولت، توحيد و ايمان درسراسر زمين حكومت مىكند.
حضرت رضا(عليه السلام) در انتظار رسيدن چنين حكومتى، دو آيهاز قرآن را ذكر فرمود:
1 ـ «وَارْتَقِبُوااِنّى مَعَكُمْ رَقِيبٌ; شما در انتظار بمانيد، من هم در انتظارم.» [44]
2 ـ « فَانْتَظِرُوااِنّى مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ; شما منتظر باشيد من هم با شما منتظرهستم.»[45]
گرچه آيه اوّلى از قول حضرت هود(عليه السلام) و آيه دوّمى ازقول حضرت شعيب(عليه السلام) به قوم خود است، ولى حضرت رضا(عليه السلام) تأويلفرمودند به ظهور امام زمان(عليه السلام) كه همه بايد در انتظارش باشيم، و فرمود:
اين انتظار نيكو انتظارى است. [46]

توجّهامام(عليه السلام) به مكّه، كوفه و قم:
يكى از شؤون يك حكومت جهانى، و يا فراهم آوردن مقدّمات آن،استفاده از مراكز استراتژيكى و مهم از نظرات مختلف، به خصوص از نظر معنوى است.
اين مراكز همچون پايگاه و هستههاى اصلى هستند كهمىتوان از آنها به عنوان فراهم آوردن اسباب كار، استفاده كرد.
در روايات مربوط به حضرت مهدى(عج) سه مركز به خصوص اسم بردهشده:
1 ـ مكّه 2 ـ كوفه3 ـ قم كه اينها در پيشبرد نهضت جهانى حضرت مهدى(عج) اثر به سزايىدارند.
ما در اينجا با رعايت اختصار، شرحى درباره اين سه مركز ذكرمىكنيم، تا رهنمودى براى مسلمين و آيندهسازان منتظران حضرت مهدى(عج)باشد و روز به روز بر رونق اين سه مركز در ابعاد مختلف بيفزايند.

1 ـمكّه مركز اوّلين جرقّههاى انقلاب جهانى حضرت مهدى(عج):
در روايات مىخوانيم: حضرت مهدى(عج) در مكّه كنار كعبهظهور و خروج مىكند. [47]
هنگام ظهور به كعبه تكيه مىكند و صدايش را بلندمىنمايد كه:
«هان اى مردم جهان، كسى كه مىخواهد به آدم(عليه السلام)و شيث(عليه السلام)بنگرد به من بنگرد، كسى كه مىخواهد به ابراهيم(عليهالسلام) و اسماعيل(عليه السلام) بنگرد به من بنگرد، كسى كه مىخواهد بهموسى(عليه السلام) و يوشع(عليه السلام) بنگرد به من بنگرد، كسى كه مىخواهدبه عيسى(عليه السلام) و شمعون(عليه السلام) بنگرد به من بنگرد، كسى كهمىخواهد به محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) و اميرمؤمنان على(عليه السلام)بنگرد به من بنگرد، كسى كه مىخواهد به حسن(عليه السلام) و حسين(عليهالسلام)بنگرد به من بنگرد، كسى كه مىخواهد به امامان(عليهم السلام)ازفرزندان حسين(عليه السلام) بنگرد به من بنگرد و به نداى من پاسخ مثبت دهيد، من ازآنچه كه آنها خبر دادهاند و آنچه كه خبر ندادهاند به شما خبرمىدهم.» [48]
خلاصه اين روايت اين است كه تمام صفات پيامبران بزرگ و رسولانو اوصياء آنها در وجود من جمع است، من غير از آنچه آنها آوردهاند، شما را بهزيادتر از آن آشنا مىكنم، و اهداف آنها را تكميل مىنمايم.
شما پيرو هر دينى هستيد، گمشده شما در وجود من است به گرد منجمع شويد كه به هدف كامل زندگى خود خواهيد رسيد.
امام باقر(عليه السلام) در تفسير اين آيه:
«وَ أَذانٌ مِّنَاللّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الاَْكْبَرِ أَنَّ اللّهَبَرِىءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ;
و اين اعلامى است از ناحيه خدا و پيامبرش به (عموم) مردم درروز حج اكبر (روز عيد قربان) كه خداوند و پيامبر او از مشركان بيزارند.» [49]
فرمود: «منظور خروج قائم(عج) و دعوت او از مردم به سوى رهبرىخود است.» [50]
ناگفته نماند امام باقر(عليه السلام) در اين حديث يكى ازمصاديق روشن اين دعوت عمومى را بيان مىفرمايد، كه در آن وقت اين دعوت بهصورت كامل جامه عمل مىپوشد و تحقّق عينى مىيابد.
موضوع ديگر اينكه: ياران امام زمان(عليه السلام) پس از ظهوردر مكّه (چنانكه قبلاً گفتيم) به آنحضرت مىپيوندند كه از جمله آنهاسيصدوسيزده نفر ياران خاص هستند و سرانجام دههزار نفر شده و بهسوى مدينه رهسپار مىشوند... [51]
موضوع ديگر اينكه امام زمان(عليه السلام) مسجدالحرام را خرابكرده به اصل خود برمىگرداند و همچنين، مقام حضرت ابراهيم(عليه السلام) را بهجاى اصلى خود برمىگرداند.
در اين مورد امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«وقتى كه قائم(عج) قيام كند، مسجدالحرام را ويران نمايد تا بهجاى اصلى خود برگردد، مقام ابراهيم(عليه السلام) را به محل اصلى خودمىگذارد، دستهاى كليدداران (خائن..) را قطع كرده و در كعبه آويزانمىنمايد و بر آنها مىنويسد اينها دزدان كعبه هستند.» [52]
و سههزار نفر از خائنان و چپاولگران مكّه را در شش نوبتبه قتل مىرساند. [53]
از اين مطالب نتيجه مىگيريم كه نخستين جرقّههاىانقلاب جهانى آنحضرت در مكّه بروز مىكند. و به اين ترتيبمىبينيم آنحضرت مسائل تشريفاتى و تزئينى و فرعى را از بين برده، ومردم را به ابعاد اصلى حج كه مهمترين آن، بُعد سياسى و عبادى آن است متوجهمىسازد.
با توجه به اينكه در اسلام، بُعد سياسى نيز عبادت است.
و اين يك درس بزرگى است براى طرفداران مهدى(عج) كه مكّه اينمركز استراتژيكى و مهم دنياى اسلام را به صورت كانون آتشفشان عدالت و معنويّت واتّحاد بر ضد استكبار جهانى درآورند. و آنرا آماده ظهور امام عصر(عج) كنند و اززير يوغ استكبار، خارج نمايند.
در اينجا سخن را رها كرده و به گفتار پرمغز امام خمينى(قدسسره) كه در پيام مهم خود به مسلمانان در آستانه برگزارى كنگره عظيم جهانى حج سال1363 (چهارم شهريور مطابق 28 ذىالقعده 1404) ابلاغ فرموده اشاره مىكنيم.
«... ابعاد مختلف اين فريضه الهى عظيم سرنوشتساز «حج»بهواسطه انحرافهاى حكومتهاى جور در كشورهاى اسلامى و آخوندهاى فرومايهكشورهاى اسلامى و كجفهمىهاى بعضى از معمّمين و مقدّسنماها درتمام كشورهاى اسلامى در پرده ابهام باقى مانده است، كجفهمانى كه حتى باتشكيل حكومت اسلامى مخالف و آن را از حكومت طاغوت بدتر مىدانند...
...از همه ابعاد حج، مهجورتر و مورد غفلتتر، بُعد سياسىاين مناسك عظيم است كه دست خيانتكاران براى مهجوريّت آن بيشتر در كار بوده و هست وخواهد بود و مسلمانان امروز و در اين عصر كه عصر جنگل است، بيشتر از هر زمان،موظّف به اظهار آن و رفع ابهام از آن هستند...
روزى كهولىّاللّه اعظم امام عصر(عج)ظاهر شوند و در كعبه نداى عدالت سردهند و بر خلاف ظالمان و كافران فرياد كشند،همين آخوندها هستند كه او را تكفير و از ستمگران پشتيبانى مىنمايند.»[54]
... مراتب معنوى حج كه سرمايه حيات جاودانه است و انسان را بهافق توحيد و تنزيه، نزديك مىنمايد، حاصل نخواهد شد مگر آنكه دستورات عبادىحج به طور صحيح و شايسته و مو به مو عمل شود...
... اگر در اين كنگره جهانى كه همه اقشار ملّتهاى مظلوماسلامى از هر قشر و ملّت و داراى هر زبان و مسلك و هر رنگ و قشر ولى با روش واحد ولباس مشابه، دور از هر آلايش و آرايش اجتماع نمودهاند، مسائل اسلامى اسلام ومسلمين و مظلومان جهان، از هر فرقه حل نشود حكومتهاى مستكبر و زورگو نيز جايشانننشينند، از اجتماعات كوچك منطقهاى و محلى كارى برنخواهد آمد و راهحلفراگيرى به دست نخواهيم آورد...
بيتى كه براى قيام، تأسيس آن هم قيام ناس و للنّاس، پس بايدبراى همين مقصد بزرگ در آن اجتماع نمود و منافع ناس را در همين مواقف شريف تأميننمود ورمى شياطين بزرگ و كوچك را در همين مواقف بزرگ انجام داد، مجرّد كليد داراىبيت و سقايت حجّاج و عمارت مسجدالحرام كافى نيست و مربوط به مقصد نيست، ساده بودنبيت و مسجد همچون زمان ابراهيم(عليه السلام) و صدر اسلام و به هم پيوستن مسلمين درآن مكان بىآلايش و وافدين بىپيرايشش هزاران مرتبه بالاتر از تزئينكعبه و بناهاى مرتفع عظيم و غافل شدن از مقصد اصلى كه قيام ناس و شهود منافع ناساست مىباشد.»
(اَجَعَلْتُمْسِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِالْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللّهِوَالْيَوْمِ الاْخِرِ وَ جاهَدَ فِى سَبِيلِاللّهِ لا يَسْتَوُونَعِنْدَاللّهِ وَاللّهُ لايَهْدِى الْقَوْمَ الظّالِمِينَ.) [55]
گويى اين آيه در عصر ما نازل شده و گوياى حال ما است، در عصرحاضر سرگرمى به سقايت و معيشت حجّاج و به عمارت و تزئين مسجدالحرام و غفلت ازايمان به خدا و روز قيامت و كنارهگيرى از جهاد فى سبيلاللّه را شعارخود قرار دادهاند و كسانى كه به اين آيه عمل كنند آنها را ظالممىخوانند.
و آيه 3، سوره توبه (وَاَذانٌ مِّنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ ...) درست بر خلاف رفتار آخوندهاى دربارى وتأمين كننده منافع شيطان بزرگ آمريكا است... كه فتوا مىدهند حج بايد از اينمسائل به دور باشد...
مسأله، مسأله حضور در محضر است و شاهد جمال محبوب، گويىگوينده از خود در اين محضر بىخود شده و جواب دعوت را تكرار مىكند، ودنباله آن سلب شريك به معنى مطلق آن مىنمايد.
بايد متوجّه باشند كه حج آنها حج ابراهيمى(عليه السلام) «ابوالانبياء صلوات الله عليه» باشد و حجمحمّدى صلّىاللّه عليه و آله و سلّم «وَاِلاّ ما اَكْثَرَ الضَّجِيجَ وَ اَقَلَّ الْحَجِيجَ;[56] چقدر ناله كن زياد است ولى حاجىحقيقى كم است ... .»
از خداوند تعالى پيروزى اسلام و خذلان كفر و بيدارى مسلمانانو تعهّدشان را در پيشبرد مقاصد اسلامى خواستارم. [57]
«روح الله الموسوى الخمينى(رحمه الله) »
نتيجه اينكه مسلمانان دوستدار حضرت قائم(عج) بايد به مكّه وكعبه و حج، اهميّت فراوان بدهند و فلسفه حج را درك كنند و اجرا نمايند و بدانند كهعرفات مركز شناخت و مشعر مركز شعور و منى مركز عشق و قربانى و ترور شياطين تجسّميافته است در اين صورت كمك بزرگى به فراهم شدن اسباب كار در مورد ظهور آن حضرتكردهاند.
در اينجا اين مطلب را با سخنى از وصيّت امام على(عليه السلام)به دو فرزندش امام حسن(عليه السلام) و امام حسين(عليه السلام) پايان مىبريم.
«اَللّهَ اَللّهَ فِىبَيْتِ رَبِّكُمْ لا تَخْلُوهُ ما بَقيتُمْ فَاِنَّهُ اِنْ تُرِكَ لَمْتُناظَرُوا;
خدا را، خدا را، در مورد خانه پروردگارتان (كعبه) آنرا تازنده هستيد خلوت نكيند، زيرا اگر اين خانه ترك شود، كرامت و عزّت خود را (از طرفخدا و مردم) از دست خواهيد داد.» [58]
آرى بايد مسلمانان با طرح جامع ايجاد شوراى اسلامى اداره امورحج، با موج عظيم ميليونى، همه ساله مسلمانان را خط بدهند و نتائج سودمندى از اينمركز عبادى سياسى بگيرند، و بدانند كه مراسم حج تنها بُعد عبادى آن نيست و گرنهامام حسين(عليه السلام) روز هشتم ذىالحجه حج را رها نمىكرد و به سوىجهاد نمىرفت.
ناگفته نماند كه مدينه نيز از مراكز مهم در رابطه با حكومتحضرت مهدى(عج) است كه آنحضرت با ياران خود از مكّه به مدينه آمده و در آنجاجمعيتهاى زيادى به آن حضرت مىپيوندند و عدّهاى از مخالفان سركوبمىشدند. (از اينكه مدينه را مستقلاًّ ذكر نكرديم چون آن را جزء حجاز و درقلمرو مكه به حساب آورديم.)
اينك به اين روايت توجه كنيد:
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«مكّه، حرم خدا و حرم رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) وحرم امام على(عليه السلام)است و يك نماز در مكّه معادل با صدهزار نماز است، انفاقيك درهم در مكّه معادل با انفاق با صدهزار است، مدينه حرم خدا و رسول خدا(صلى اللهعليه وآله وسلم) و امام على(عليه السلام) است و يك نماز در آن معادل با هزار نماز،و انفاق يكدرهم در آن معادل انفاق هزار درهم است.» [59]
روايات ديگرى نيز در شأن و مقام مدينه آمده كه براى رعايتاختصار از ذكر آنها خوددارى شد.

2 ـكوفه مقرّ حكومت حضرت مهدى(عج) :
قبلاً گفتيم، امام قائم(عج) پس از ظهور از مكّه به مدينه آمدهو در آنجا همراه دهها هزار نفر از همراهان به سوى كوفه رهسپار مىشوند و مقرّحكومت آنحضرت كوفه است يعنى همان محلى كه مقرّ حكومت اميرمؤمنان حضرتعلى(عليه السلام) بود.
امام باقر(عليه السلام) فرمود:
«گويى قائم(عج) را مىبينم در نجف كوفه كه از مكّه بهآنجا آمده در حالى كه پنجهزار فرشته كه جبرئيل(عليه السلام)در طرف راستش وميكائيل(عليه السلام) در طرف چپش و مردم با ايمان در حضورش هستند، و آنحضرتلشكرها را در شهرها گروه گروه پراكنده مىكند.[60]
در كوفه حدود دههزار نفر كه «بتريه» نام دارند، جلوآنحضرت را مىگيرند و به او مىگويند از همانجا كه آمدهاىبرگرد ما نيازى به فرزندان فاطمه(عليهم السلام) نداريم، امام(عج) با آنها جنگمىكند و همه آنها را به هلاكت مىرساند، و آنگاه وارد كوفه شده و هرمنافق شكّاك را مىكشد، و كاخهاى عظيم ظلم را ويران مىسازد، وجنگ افروزان را به قتل مىرساند تا خداوند خشنود گردد.» [61]
آنحضرت در كوفه به توسعه راهها و خيابانها و شهرها ومساجد مىپردازد، بيست و هفت نفر كه اصحاب كهف و يوشع(عليه السلام) وسلمان(رحمه الله)و ابودُجانه(رحمه الله) و مقداد(رحمه الله) و مالك اشتر(رحمهالله) در ميانشان است در نجف به آنحضرت مىپيوندند و در صف يارانآنحضرت قرار مىگيرند.
بالأخره آنچنان در جهت ظاهر و باطنِ مردم به طور سريع و وسيعكار را به پيش مىبرد كه خداوند سراسر زمين را به نور الهى روشن مىكندو ديگر مردم نيازى به نور خورشيد ندارند، ظلمت و تاريكى (ظلم و فساد) از بينمىرود، يك نفر مرد در زندگى خود آنقدر عمر مىكند كه داراى هزار فرزندمىشود...[62]
موضوع ديگر توسعه دادن به شهر كوفه است كه خانههاى كوفهبه رود كربلا متّصل مىشود، و مسجد با شكوهى در پشت كوفه ساخته مىشودكه هزار در دارد.
وسعت كوفه به حدى مىشود كه اگر مردى در كوفه سوار براستر راهوار بشود تا خود را به نماز جمعه برساند، نماز جمعه را درك نمىكنددر صورتى كه آن مرد در كوفه سكونت دارد. [63]
به اين ترتيب مىبينيم كوفه (كه عبارت ديگر آن شامل نجفو عراق است) پايگاه حكومت جهانى حضرت مهدى(عج) است، همان جايى كه در طول تاريخپايگاه مردان بزرگ چون ادريس(عليه السلام)، نوح(عليه السلام)، ابراهيم(عليه السلام)،عيسى(عليه السلام) و حضرت امام على(عليه السلام) و امامان ديگر بوده است.
كه در روايات آمده امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«كوفه باغى از باغهاى بهشت است، قبر حضرت نوح(عليه السلام) وابراهيم(عليه السلام) و 370 پيامبر ديگر و 600 وصىّ و قبر سرور اوصياء حضرتاميرالمؤمنين على(عليه السلام) در كوفه است.» [64]
قبر مردان بزرگى همچون حضرت مسلم(عليه السلام) نماينده اوّلامام حسين(عليه السلام) و قبر حضرت هانى(رحمه الله) و مختار(رحمه الله) نيز دركوفه مىباشد.
و حضرت امام على(عليه السلام) در تفسير آيه 50 سوره مؤمنون:
«وَآوَيْناهُمااِلى رَبْوَة ذاتِ قَرار وَ مَعِين;
ما حضرت عيسى(عليه السلام) و مادرش مريم(عليها السلام) راپناه داديم درمكانى بلند و خوب.»
فرمود: «منظور از اين مكان (رَبْوَه) كوفه است و منظور از«قرار» مسجد است و منظور از «معين» فرات است.» [65]
موضوع ديگر اينكه مهمترين مسجد،پس از مسجد اعظم كوفه، مسجدسهله است كه در حدود سه كيلومترى شمال غربى مسجد كوفه قرار گرفته است.
در روايات آمده حضرت ادريس پيامبر، در اين مكان (كه اكنونمسجد سهله است) خيّاطى مىكرد، و حضرت ابراهيم(عليه السلام) از آنجا به سوىعمالقه بيرون رفت و...
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«گويا مىبينم، حضرت قائم(عج) را در مسجد سهله همراهخانواده خود. سپس فرمود: هيچ پيامبرى مبعوث نشد مگر اينكه در اين مسجد نمازخواند...
يكى از ياران به نام ابوبصير(رحمه الله) عرض كرد: آيا امامقائم(عج) همواره و هميشه در اين مسجد خواهد بود؟
فرمود: آرى.
امام صادق(عليه السلام) فرمود: مسجد سهله خانه امام قائم(عج)است. [66]
او عرض كرد: (امامان) بعد از قائم(عج) چطور؟
حضرت فرمود: آنها نيز تا آخر دنيا در اين مكان سكونت خواهندكرد.» [67]
از اين حديث استفاده مىشود كه در دوران رجعت، پس ازحضرت قائم(عج) ساير امامان(عليهم السلام) نيز همين مكان را پايگاه مركزى خود قرارمىدهند.
در مورد فضائل و مقدّس بودن سرزمين كوفه روايات بسيار به مارسيده است، و همچنين در مورد اهل كوفه امام صادق(عليه السلام) در اين مورد فرمود:«مؤمنين كوفه حجّت مردم ساير بلاد هستند، و نيز خداوند قم و اهلش را حجّت بر سايرمردم قرار داد.»
و يك قسمت از روايات حاكى است كه هيچكس قصد سوء به كوفهنداشته مگر اينكه به هلاكت رسيده، كوفه محل امن است و خداوند بلا را از آن رفعنموده است.
و در روايتى كه مرحوم صدوق(رحمه الله) در كتاب معانى الاخبارنقل مىكند، امام كاظم(عليه السلام) فرمود:
رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) مىفرمود: خداوندچهار سرزمين را اختيار و امتياز بخشيد چنانكه در قرآن فرمود:
«وَالتِّينِوَالزَّيْتُونِـ وَطُورِ سِينِينَ ـ وَ هَذَا الْبَلَدِ الاَْمِينِ;
سوگند به انجير و زيتون و طور سينا و اين شهرِ با امن.»
منظور از تين، مدينه است و منظور از زيتون، بيت المقدس است ومنظور از طور سينين، كوفه است و منظور از شهر با امن مكّه مىباشد.[68]
و در موضوع دفع و رفع بلا از اين شهر روايات بسيار است ازجمله در نهج البلاغه آمده كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) فرمود:
«گويى تو را مىبينم اى كوفه،كه همچون چرم بازار عكاظ كهمالش داده و كشيده مىشود، محل تاخت و تاز حوادث و حمله قرار مىگيرى،من به طور حتم مىبينم كه هر ستمگرى به تو نظر سوئى داشت، خدا او را گرفتارمىسازد و يا به قتل مىرساند.» [69]
همانگونه كه حضرت على(عليه السلام) فرمود همانطور شد، كسانىكه قصد خيانت به اين شهر را داشتند، همه ذليل و به هلاكت رسيدند.
جنايتكار معروف «زياد» جذام گرفت، شكم حجّاج پر از مار شد،عمر بن هبيره و پسرش يوسف به برص مبتلا شدند، عبيداللّه بن زياد و مصعب وابوالسّرايا به قتل رسيدند. [70]
شركت كنندگان در خون حضرت مسلم(عليه السلام) و امام حسين(عليهالسلام)هريك به دست مختار(رحمه الله) مفتضحانه به دَرَك واصل شدند.
به هر حال اين شهر پر سابقه و مقدّس و در كنارش حوزه عمليّهنجف اشرف و قبر مقدّس حضرت على(عليه السلام)، اين شهر حماسهها وخاطرهها، پايگاه مركزى حكومت مهدى(عج) قرار مىگيرد، و با توجه بهموقعيّت استراتژيكى سرزمين عراق و اتّصال آن به سوريه و فلسطين و سپس سرزمين حجاز،و از يك طرف به تركيه و شهرهاى مسلماننشين شوروى سابق و ايران و... مركزبسيار مناسبى در جهان اسلام براى مركز حكومت جهانى اسلام و براى مركزيت حكومتجهانى است، نتيجه اينكه طرفداران امام قائم(عج) بايد عراق را از لوث طاغوتيان پاكسازند، و حوزه علميّه نحف را توسعه دهند و زمينهساز خوبى براى ورود امامقائم(عج) باشند.

3 ـ قم،آشيانه اهلبيت(عليهم السلام) و مركز نشر اسلام :
در مورد قم و فضيلت اين سرزمين نيز، مطالب بسيارى گفته شدهاست از جمله:
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«براى خدا حرمى است و آن مكّه است و براى پيامبر(صلى اللهعليه وآله وسلم)حرمى است و آن مدينه است و براى على(عليه السلام) حرمى است و آنكوفه است و براى ما حرمى است و آن قم است و به زودى بانويى از فرزندان من در آنسرزمين دفن شود كه نامش فاطمه(عليها السلام) است، هركس او را زيارت كند بهشت بر اوواجب مىشود.»
امام صادق(عليه السلام) اين سخن را قبل تولد امام كاظم(عليه السلام)فرمود.[71]
و نيز در ضمن گفتارى امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«مردم قم ياور قائم(عج) و خواهان حق ما هستند، آنگاه امامصادق(عليه السلام) سرش را به سوى آسمان بلند كرد و عرض كرد: خدايا اين مردم را ازهر فتنهاى حفظ كن و از هر هلاكتى نجات بده.»
موضوع ديگر در قم وجود حوزه علميّه مقدّسه قم است، كه توسّطآن، اسلام به جهان منتشر شده و مىشود.
و همچنين حدود 444 امامزاده در اين شهر مدفون هستند و اصحابائمه(عليهم السلام) و علماء و مراجع و شهداى بزرگ كه هر يك بر رونق و صفاى معنوىاين شهر افزوده است، تا آنجا كه رسولخدا(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود:
«درى از بهشت در قم گشوده مىشود.» [72]
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«پيش از ظهور مهدى(عج) قم مركز علم و دانش مىگردد و ازآنجا به تمام شهرها در شرق و غرب، علم و دانش منتشر مىشود، و حجت خداوند برهمه مردم تمام مىگردد و كسى نمىماند كه از اين سرزمين بهرهمندنشده باشد.» [73]
قم چندين نام دارد از جمله نامهاى آن «مجمع انصار القائم(عج)» (محلتجمّع ياران امام زمان(عليه السلام) ) و «ماوىللفاطميين» (پناهگاه منصوبين به فاطمه زهرا(عليها السلام)) و بلدالائمه ـ وبلد شيعة الائمه(عليهم السلام)(شهر امامان(عليهم السلام) و شهر پيروان امامان) «مقصم الجبارين مذاب الجبارين» (شكنندهستمگران جبّار، و خورد كننده آنها و ... كه همه اين نامها از روايات گرفته شدهاست) [74]
حضرت امام رضا(عليه السلام) فرمود:
«مردى از قم برمىخيزد و مردم را به سوى حق دعوتمىكند، گروهى همراه او هستند همچون پاره آهن، طوفانهاى تند حوادث آنها را ازپاى درنمىآورد، و از جنگ خسته نمىشوند و نمىترسند و توكلشان برخدا است و عاقبت نيك براى پرهيزكاران است.» [75]
و بالاخره امام صادق(عليه السلام) فرمود:
«اهل خراسان بزرگان ما هستند و اهل قم ياران ما هستند و اهلكوفه اوتاد (مردان استوار) ما هستند.»[76]
سابقه درخشان قم و ورود حضرت رضا(عليه السلام) به قم و دوستىمردم قم با امامان معصوم(عليهم السلام) در هر زمان و حوزه علميّه قم و مراجع بزرگتقليد و علماء برجسته كه از قم برخاستهاند، قبر منوّر حضرت معصومه(عليهاالسلام) در قم همه و همه بر شكوه اين مركز مىافزايد، و هماكنون كه ازنشانههايش پيداست زمينهسازى فرهنگى و معنوى و سياسى و غيره كه ازناحيه ساكنان و علماء قم براى قيام جهانى مهدى(عج) مىشود در جاى ديگر سراغنداريم.

مسجدجمكران پايگاه عظيم حضرت مهدى (عج) در قم
حضرت ولىعصر(عج) به اين مركز توجّه خاص دارد، و وجودمسجد جمكران در قم (كه چند سالى نمىگذرد كه مركز قم خواهد شد) به دستور امامزمان(عليه السلام) به يك شخص صالح به نام حسن بن مثله(رحمه الله)ساخته شده، كه وىمىگويد: در شب هفده ماه رمضان سال 373 هجرى قمرى در سراى خود خوابيده بودم،ناگاه گروهى از مردم، نصف شب به سراى من آمده و مرا بيدار كردند و گفتند برخيزامامزمان(عليه السلام) تو را خواسته، برخاستم و همراه جماعت به همان مكانىكه اينك مسجد است رفتيم، ديدم امام زمان(عليه السلام) با گروهى روى تختى نشسته وفرمود:
«برو به حسن مسلم(رحمه الله) بگو چند سالى است اين زمين رازراعت مىكنى و ما خراب مىكنيم ديگر اجازه ندارى در اين سرزمين زراعتكنى، اين زمين شريفى است خداوند اين سرزمين را برگزيده است و اگر ديگر بار اينجارا كشت كنى عذابى به تو خواهد رسيد.»
عرض كردم: مردم مرا تصديق نمىكنند، نشانهاى قراربده.
فرمود:
«ما در اينجا علامتى مىگذاريم به مردم بگو به اين محلاحترام كنند و آنرا بنا و تعمير نمايند و چهار ركعت نماز بخوانند... در آخر فرمود:كسى كه دو ركعت نماز (امام زمان(عليه السلام) ) را در اين مكان بخواند گويا دركعبه نماز خوانده است.»
حسن مثله(رحمه الله) و گروهى ديگر سخن امام زمان(عليه السلام)را اطاعت كردند و در آنجا مسجد ساختند كه هم اكنون با اضافه كردن مساجد و بناهاىديگر بر تجليل و عظمت جمكران افزوده شده است. [77]
به اين ترتيب مركزيّت قم و توجه امام زمان(عليه السلام) بهاين مركز و نشانههاى معنوى قم و حوزه علميه قم و مدارس علمى كه جدّاًدانشگاه حضرت صادق(عليه السلام) است همه و همه حكايت از آن مىكند كه هنگامظهور امام(عج) اين مركز با توسعه بيشتر و عميقتر در نشر اسلام راستين و فقه جعفرىدر خدمت حضرت ولىّ عصر(عج) قرار مىگيرد.
بنابر اين بايد به قم اهميّت فراوان داد، و زمينهسازانقيام حضرت مهدى(عج) اين مركز را هيچگاه از ياد نبرند و با حمايتهاى خود بر رونق آنبيفزايند ... .
*       *       *
ضمناً ناگفته نماند كه يكى از بلاد بسيار مقدّس از نظر اسلام،بيت المقدس است، مسجداقصى در اين شهر قرار دارد كه دوّمين معراجگاه پيامبراسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) است.
و شايد بتوان احتمال داد كه شكست و هلاكت دجّال با دار ودستهاش در بيتالمقدس توسط حضرت مهدى(عج) و يارانش، يك جهتش پاك كردنسرزمين مقدّس بيتالمقدّس از لوث وجود صهيونيستها و اشغالگران قدس است.
به اين موضوع نيز بايد توجّه داشت كه در احكام اسلامى نمازمسافر در چهار مسجد يعنى مسجدالحرام و مسجدالنّبى(صلى الله عليه وآلهوسلم)ومسجد كوفه  و حائر (حرم) امامحسين(عليه السلام) حالت تخيير دارد يعنى هم مىتواند تمام بخواند و هممىتواند قصر (شكسته) بخواند، اين دستورها حاكى است كه اين مكانهاى مقدّسبراى مسلمانان همچون وطن است و بعضى از فقهاء تخيير نماز مسافر در چهار شهر يعنىمكه و مدينه و كربلا و كوفه را جايز دانستهاند. [78]
به هر حال بايد دستاستكبار جهانى را از اين مكانهاى مقدّس و استراتژيكى قطع كرد و اين مراكز را براىاستقبال از امام قائم(عج) آماده ساخت و آماده نمود.
عصر ظهوريا مدينه فاضله موعود در اسلام[79]
مدينه فاضله اسلامي- كه در عصر ظهور به دست مهدي آل محمد صلي الله عليه و آله وسلم بنا مي‏شود -ويژگي‏ها و خصايصي دارد كه آن را از ساير مدينه‏هاي بيان شده، ممتاز و جدامي‏سازد; كه در ذيل به بعضي از آنها اشاره مي‏شود:
1. حاكم درعصر ظهور
پيشرفت‏ها در عصرظهور، معلول عواملي است كه يكي از آنها وجود رهبري معصوم، پاك و منزه از هر نوععيب و نقص (از قبيل احساسات حيواني، خشم، غضب بي‏جا، شهوت، كبر و غرور و خودخواهي)است. او فقط وابسته به خدا است و به همه ملت‏ها، جمعيت‏ها و نژادها، با چشممهرباني و برابري نگاه مي‏كند و فرقي بين اقوام و قبايل قائل نيست. بين سياه وسفيد، آسيايي و آمريكايي و اروپايي و آفريقايي فرقي نمي‏گذارد و به همه با ديديكسان مي‏نگرد; در حالي كه رهبران ديگر دنيا چنين نيستند، و عالي‏ترين همت آنان،استثمار ديگران و هضم يك جامعه در جامعه قوي‏تر و كوشش براي يك ملت است. آنهامي‏خواهند ملتي را فداي ملت ديگر كنند و ذخاير طبيعي ملت ضعيف را به نفع ملت‏خودتصاحب نمايند.
اما رهبران الهيچون وابسته به جمعيت‏خاصي نبوده و خود را وابسته به خدايي مي‏دانند كه خالق و رازقهمه است، هدفشان آسايش عمومي، آزادي گسترده و تشكيل يك سازمان عالي الهي است كه درسايه آن، بشر مانند افراد يك خانواده زندگي كنند و سفيد و سياه باهم برادر و برابرباشند.
آري سرانجام ادارهامور جهان، در كف با كفايت صالح‏ترين افراد بشر قرار خواهد گرفت و به بركت وجود آنحاكم معصوم الهي، بشريت از آسيب ظلم و ستم نجات يافته، از ترس فقر، پريشاني،ناامني‏هاي گوناگون و بي عدالتي‏ها آزاد خواهد شد. اينك كه عالم به سوي يك آيندهدرخشان، تكامل روحاني و عقلاني، نظام مستحكم ديني و الهي، عصر صلح و صفا و برادريو همكاري، پيش مي‏رود. ما نيز به اميد آن عصر نوراني، با نشاط فراوان و دلي زندهپا برجا ايستاده و انجام وظيفه مي‏كنيم و تنها آرزوي ما، زندگي در پناه حكومت آنراد مرد عالم بشريت‏حضرت مهدي (عج) است.
2. حكومتدر عصر ظهور
حكومتي كه در مدينهفاضله اسلامي و در عصر حاكميت امام مهدي (عج) مستقر خواهد شد، در تمام جهات باحكومت‏هاي موجود در عالم فرق دارد. حاكم، نوع حكومت، قوانين و نظامات جاري در آن،هيچ شباهتي با حكومت‏هاي موجود در عالم ندارد: نوع حكومتش، الهي و بر مبناي ايمانبه خداي يگانه و توحيد خالص است و هدفش متحد كردن جماعت‏ها و ملت‏ها، برداشتنديوارهاي امتيازات و اعتبارات بيهوده، برقرار كردن توحيد كلمه، ايجاد همكاري وارتباط بين مردم است. حاكم آن نيز امام معصوم، احيا كننده شريعت نبوي و مجريقوانين اسلامي و دستورات الهي است. اسلام مي‏خواهد تمام اختلافات و جدايي‏ها را كهبه نام‏هاي گوناگون پديد آمده، به وسيله عقيده توحيدي، از ميان بردارد. تمامياختلافات نژادي، طبقاتي، ملي، وطني، جغرافيايي، مسلكي، حزبي و زباني بايد از ميانبرود و سبب امتياز، افتخار و اعتبار نباشد و حتي در آن حكومت، اختلاف ديني هم بايدكنار گذاشته شود و همه، در زير پرچم اسلام تسليم فرمان خدا باشند. اين همان حكومتواحد جهاني است كه كره زمين با يك حاكم، يك نوع حكومت و با يك شيوه و روش عادلانهاداره مي‏شود. اسلام براي بشر چنين حكومتي را پيش بيني كرده و در حدودي كه وظيفهتشريع است، مقدمات آن را فراهم ساخته و عملي شدن آن را موكول به آماده شدن زمينهكامل آن كرده است. اساسا حفظ يك انسان كامل به عنوان ولي الله الاعظم و نگه‏داريآن در پشت پرده غيبت، براي تشكيل چنان حكومت واحد جهاني است; زيرا تشكيل چنانحكومتي، از عهده انسان‏هاي عادي خارج است.
3. عدل درعصر ظهور
در اسلام، مسالهعدل، از روز نخست در تمام زمينه‏ها مورد توجه و عنايت‏بوده است; از بعد عقيدتي وديني گرفته تا بعد فقهي و اجتماعي، از قرآن و سنت‏بر مي‏آيد كه عدل و مظاهر آن،پسنديده و موجب خشنودي حضرت حق است; اما قدر و منزلت آن، به علت گستردگي و اقامهآن در سطح وسيع اجتماعي است; يعني، مردم آن قدر به رشد معنوي و كمال روحي نايلگردند كه تمام افراد يا حداقل اكثر آنان، خواهان عدل باشند و خود عملا آن را بهاجرا گذارند.
پيامبران الهي، درماموريت آسماني خود، خواهان اقامه عدل در جهان و در بين همه انسان‏ها بوده‏اند ومي‏خواستند مردم را طوري تربيت كنند كه آنان خود قسط و عدل را به پا دارند; نه آنكه به زور و قدرت حاكم به عدالت تن دهند. قرآن كريم مي‏فرمايد: «لقد ارسلنا رسلنابالبينات وانزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط‏».[80]
از اين آيه استفادهمي‏شود كه پيامبران مي‏خواستند، مردم را طوري تربيت كنند تا خود، قيام به قسطنمايند و عدل را بر پا دارند; لذا فرمود: «ليقوم الناس بالقسط‏» و نفرمود:«ليقيموا الناس بالقسط‏» تا معنايش اين باشد كه پيامبران به عنوان حاكم عادل،مانند ساير زمامداران عادل، مردم را با نيروي نظامي و انتظامي و قدرت‏هاي اجرايي،به رعايت عدل وا دارند; زيرا فرق است‏بين اين كه حاكمي خود عادل باشد و بخواهد درحكومت او عدل اجرا شود و به كسي ستم نگردد و بين آن كه مردم در جامعه، از نظركمالات و درك عقلاني به جايي برسند كه خود اقامه عدل نمايند و بفهمند كه عدل برتراز ظلم است و در آنان كششي نسبت‏به ظلم نباشد.
به هر حال در اسلامو تعاليم الهي، عدل از جايگاه رفيعي برخوردار است تا جايي كه همه انسان‏ها مامورشده‏اند در تمام زمينه‏هاي زندگي خود - در اصول و فروع، در نظام اجتماعي واقتصادي، سياسي و نظامي، در گفتار و كردار و... عدالت را مراعات كنند:
«اعدلوا هو اقربللتقوي; عدالت ورزيد كهعدالت‏به تقوا نزديك‏تر است‏» .
و «اذا قلتمفاعدلوا;[81] وقتيسخن گفتيد به عدالت‏سخن گوييد» .
و «ان الله يامربالعدل و الاحسان;[82]خداي متعال به عدل و احسان امر مي‏كند» .
و «و لا يجرمنكمشنان قوم علي ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوي;[83]...» .
رسول اكرم صلي اللهعليه و آله فرموده است:
«من لم يحمد عدلا ولم يذم جورا فقد بارز الله تعالي بالمحاربة;[84] هركس عدل را تمجيد نكند و از جور و بيداد مذمت ننمايد، به جنگ با خداي تعالي برخاستهاست‏» .
آيات و رواياتدرباره شرافت، عظمت و اهميت «عدالت‏» به قدري زياد است كه از گنجايش اين نوشتارخارج است.
بنابراين كلمه عدل،واژه غريبي نيست; اما حقيقتي قريب هم نيست. بشر در طول تاريخ زندگي خود، هموارهمنتظر بوده كه روزي، اين خواب تعبير شود و عدل در جوامع بشري حاكم گردد. انسان‏هايبسياري نيز با انديشه عدل و عدالت‏خواهي، به فكر تعبير اين رؤياي شيرين بشري برآمده و تلاش بسيار كرده‏اند; اما تلاش آنان در بيشتر موارد كم ثمر يا بي‏ثمر ماندهو عدالت در معناي حقيقي آن، همچنان در عالم رؤيا باقي مانده است. وه چقدر سخت استتعبير نشدن اين رؤياي شيرين و دلپذير! رؤيايي كه تمامي اجزاي وجود انسان، در طولتاريخ، با آن عجين بوده و نگاه پر انتظار او، در تعبير آن خسته و كم سو گشته است.
با همه اين احوال،هيچ گاه آرزوي تعبير شدن اين رؤيا، در اعماق دل و جان انسان‏ها به ياس و نااميديتبديل نشده است; اما هر چه بر شماره اوراق تاريخ افزون مي‏گردد، از شماره انتظارما كاسته مي‏شود و اين همان چراغ اميدي است كه قرن‏ها در دل انسان‏ها، به عشق آمدنآن منجي، روشن و فروزان است. به عشق او كه نامش «عدل‏» است:
«السلام علي العدلالمشتهر» و «اللهم صل علي ولي امرك القائم المؤمل و العدل المنتظر».[85]
دو چيز ازشاخصه‏هاي اصلي حكومت او است:
1. حكومت واحدجهاني كه تنها او است كه چنين حكومتي را ايجاد مي‏كند.
2. عدل جهاني كهتنها در جامعه‏اي كه او تشكيل مي‏دهد و خود در راس آن قرار مي‏گيرد، عدل با تمامابعادش گسترده مي‏شود. همان گونه كه حكومت او جهاني است، عدل او نيز گسترده وجهاني است و در روايات، اين شاخصه از ساير شاخصه‏هاي ديگر كومت‏حضرت مهدي (عج)،بارزتر و بيشتر مورد توجه قرار گرفته است.
«يملا الله الارضقسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا» .
رسول خدا در حديثيفرمود: «ابشركم بالمهدي يبعث في امتي علي اختلاف من الناس و زلازل فيملا الارضقسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما، يرضي عنه ساكن السماء و ساكن الارض...;[86]
مژده مي‏دهم شما رابه مهدي كه او در امت من، به هنگام اختلاف و سختي‏ها بر انگيخته مي‏شود. پس زمينرا پر از قسط و عدل مي‏سازد; همان طوري كه از جور و ستم پر شده باشد. ساكنان آسمانو زمين از او راضي مي‏شوند و...» .
بنابراين در مدينه فاضلهاسلامي و در عصر ظهور آن منجي عالم، عمدتا از عدل و قسط سخن به ميان مي‏آيد. دامنهعدالت او تا اقصي نقاط منازل و زواياي ناپيداي جامعه، گسترده مي‏شود. عدالت همانندگرما و سرما در درون خانه‏هاي مردمان نفوذ مي‏كند و مامن و مسكن وجود آنان راسامان مي‏بخشد.[87]
در حكومت آن حضرتهيچ ويژگي به اندازه «عدل و قسط‏» ، برجستگي و روشني ندارد و مردم آن حضرت راعمدتا از عدل او مي‏شناسند و الآن نيز آنچه در اولين لحظه از نام مبارك او در ذهنخطور مي‏كند، عدل او است.
4. علم درعصر ظهور
عصر ظهور، زمانگسترش و شكوفايي علم و دانايي است، و مدينه فاضله اسلامي، شهر علم و دانش است. باآمدن منجي عالم، همان گونه كه ظلم و بيداد جاي خود را به عدل و دادگري مي‏سپارد، ونابساماني‏هاي اجتماعي به سامان مي‏گرايد; جهل و ناداني نيز جاي خود را به علم ودانايي مي‏دهد و جهان از نور عقل و دانش آكنده مي‏شود. علوم و دانش‏هايي كه در طولاعصار و قرون در پشت پرده‏ها مكنون مانده بود، ابراز مي‏گردد و مرز دانايي ويادگيري تا سراپرده منازل و اعماق وجود تك تك انسان‏ها، گسترش مي‏يابد.
امام صادق عليهالسلام در اين باره فرموده است:
«العلم سبعة وعشرونحرفا فجميع ما جائت‏به الرسل حرفان، فلم يعرف الناس حتي اليوم غير الحرفين فاذاقام قائمنا اخرج الخمسة و العشرين حرفا فبثها في الناس و ضم اليها الحرفين حتييبثها سبعة و عشرين حرفا;[88]
علم و دانش 27 حرفاست و 27 شعبه و شاخه دارد. تمام آنچه پيامبران الهي براي مردم آوردند، دو حرف بيشنبود و مردم تا كنون جز آن دو حرف را نشناخته‏اند. اما هنگامي كه قائم ما قيامكند. 25 حرف و شاخه و شعبه ديگر را آشكار و در ميان مردم منتشر مي‏سازد و دو حرفديگر را با آن ضميمه مي‏كند تا 27 حرف كامل و منتشر گردد» .
اين حديث‏به روشني،جهش فوق العاده علمي عصر انقلاب مهدي (عج) را مشخص مي‏سازد; يعني، تحول و پيشرفتيبه ميزان بيش از دوازده برابر، نسبت‏به تمامي علوم و دانش‏هايي كه در عصر همهپيامبران راستين به بشريت اعطا شده است، پيش مي‏آيد و درهاي تمامي رشته‏ها وشاخه‏هاي علوم مفيد و سازنده، به روي انسان‏ها گشوده مي‏شود و راهي را كه بشر طيهزاران سال پيموده، به ميزان بيش از دوازده برابر آن در اندك زماني پيموده مي‏شود.
حضرت امام باقرعليه السلام نيز فرموده است:
«اذا قام قائمناوضع الله يده علي رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و كملت‏بها احلامهم;[89]
هنگامي كه قائم ماقيام كند، خداوند دست محبتش را به سر بندگان مي‏گذارد و عقول آنها را با آن كامل وافكارشان را پرورش داده تكميل مي‏كند» .
بدين ترتيب، درپرتو ارشاد و هدايت‏حضرت مهدي (عج) و در زير دست عنايت او، مغزها در مسير كمال بهحركت در مي‏آيد و انديشه‏ها شكوفا مي‏شوند. كوته بيني‏ها، تنگ‏نظري‏ها و افكار پستو پليد - كه سرچشمه بسياري از تضادها و برخوردهاي خشونت‏آميز اجتماعي است - ،برطرف مي‏گردد. مردمي بلند نظر، با افكاري باز و سينه‏هايي گشاده و همتي والا وبينشي وسيع، پرورش مي‏يابند، لذا هر 27 حرف علم پياده مي‏شود.
5.ارتباطات در عصر ظهور
در عصر ظهور، بهجهت جهش علمي و پيشرفت فن آوري و صنعت، وسايل ارتباطات و اطلاعات آن قدر پيشرفتهخواهد بود كه دنيا را همچون كف دست نشان مي‏دهد و براي آگاهي به اقصي نقاط كشور،نيازي به وسايل و ابزار ارتباطي امروزي نيست. از اين رو حكومت مركزي، نسبت‏به كلعالم - كه تحت‏حكومت واحد او هستند - تسلط كامل دارد و به موقع و بدون فوت وقت،وارد عمل شده، مشكل را حل مي‏كند و هرگونه توطئه و فساد را در نطفه خفه مي‏سازد.بين امام مهدي (عج) و مردم، نامه رساني وجود ندارد و مردم در هر نقطه‏اي از كره زمين،امام را مشاهده مي‏كنند و امام با آنان سخن مي‏گويد. اين مساله، اختصاص به امام ورعيت ندارد; بلكه مردم عادي نيز با همديگر سخن مي‏گويند و همديگر را مشاهدهمي‏كنند، در حالي كه يكي در مشرق عالم و ديگري در مغرب آن است.
امام صادق عليهالسلام مي‏فرمايد:
«ان قائمنا اذا قاممد الله لشيعتنا في اسماعهم و ابصارهم حتي لا يكون بينهم و بين القائم عليه السلامبريد، يكلمهم فيسمعون، و ينظرون اليه و هو في مكانه;[90]
هنگامي كه قائم ماقيام كند، خداوند آن چنان گوش و چشم شيعيان ما را تقويت مي‏كند كه ميان آنان و آنحضرت (رهبر و پيشوايان) نامه رسان نخواهد بود، با آنها سخن مي‏گويد و آنان سخنش رامي‏شنوند و او را مي‏بينند; در حالي كه او در مكان خويش است [و مردم در نقاط ديگرجهان]» .
وسايل انتقال صدا وتصوير، به طور همگاني، ساده و آسان در اختيار همه پيروان او قرار مي‏گيرد; آن چنانكه چيزي به نام اداره پست در آن عصر، چيز زايدي به حساب مي‏آيد و مسائل جاري آنحكومت، بدون نياز به كاغذ بازي، حل و فصل مي‏شود; زيرا همه دستورها و برنامه‏ها باسيستم «شهود و حضور» ابلاغ و اجرا مي‏شود.
امام صادق عليهالسلام، در گفتار ديگري اين حقيقت را به طور بارزي تكميل فرموده است:
«ان المؤمن في زمانالقائم و هو بالمشرق ليري اخاه الذي في المغرب وكذا الذي في المغرب يري اخاه الذيبالمشرق;[91]
مؤمن در زمان حضرتمهدي (عج) در حالي كه در مشرق است‏برادر خود را در مغرب مي‏بيند و همچنين كسي كهدر مغرب است، برادرش را در مشرق مشاهده مي‏كند» .
بنابراين ارتباطمستقيم نه تنها در سطح حكومت; بلكه در ميان عموم نيز عملي مي‏شود. در اين زمانپيوندهاي ظاهري، جسماني و معنوي دل‏ها را استحكام مي‏بخشد، به گونه‏اي كه جهان بهراستي به شكل يك خانه و مردمش همچون اهل يك خانواده در مي‏آيند.
امام صادق عليهالسلام مي‏فرمايد:
«اذا تناهت الامورالي صاحب هذا الامر رفع الله تبارك وتعالي له كل منخفض من الارض وخفض له كل مرتفعحتي تكون الدنيا عنده بمنزلة راحته فايكم لو كانت في راحته شعرة لم يبصرها;[92]
وقتي كارها به صاحباصلي ولايت [حضرت مهدي عليه السلام] برسد، خداوند هر نقطه فرورفته‏اي از زمين رابراي او مرتفع و هر نقطه مرتفعي را پايين مي‏برد. آن چنان كه تمام دنيا نزد او بهمنزله كف دستش خواهد بود. كدام يك از شماها اگر در كف دستش مويي باشد، آن رانمي‏بيند؟»
طبق اين حديث درعصر ظهور، يك سيستم نيرومند و مجهز، براي انتقال تصويرها به وجود خواهد آمد كهشايد تصور آن امروزه براي ما مشكل باشد. تمام جهان به منزله كف دست‏خواهد شد وپستي و بلندي‏هاي زمين، مانع از رؤيت موجودات روي زمين نخواهد بود. البته بدون يكچنين سلطه اطلاعاتي و ارتباطي بر تمام كره زمين، حكومت واحد جهاني و صلح، امنيت وعدالت‏به طور همه جانبه، امكان‏پذير نخواهد بود. براي اداره چنان حكومتي، امكاناتزيادي لازم است كه خداوند آنها را در اختيار او و تشكيلاتش قرار مي‏دهد.
امام باقر عليهالسلام نيز فرموده است:
«انما سمي المهديلانه يهدي الي امر خفي حتي انه يبعث الي رجل لا يعلم الناس له ذنب فيقتله حتي اناحدكم يتكلم في بيته فيخاف ان يشهد عليه الجدار;[93]
حضرت مهدي (عج) ازاين جهت مهدي ناميده شده است كه به امور مخفي و پنهان هدايت مي‏شود، تا آن جا كهگاه او به سراغ كسي مي‏فرستد كه مردم او را بي‏گناه دانسته و به قتل مي‏رساند[زيرا از گناه نهاني او همانند قتل نفس كه موجب قصاص است آگاه است] و تا آن جا كهبرخي از مردم هنگامي كه درون خانه خود سخن مي‏گويند، مي‏ترسند ديوار بر ضد آنهاشهادت دهد» .
اين حديث نيز گواهآن است كه در آن عصر، نيكان و پاكان در نهايت آزادي به سر مي‏برند; خلافكاران چنانتحت كنترل‏اند كه ممكن است امواج صوتي آنان، با وسايل پيشرفته‏اي از ديوارخانه‏هايشان باز گرفته شود و به هنگام لزوم، مي‏توان فهميد كه آنها در درون خانهچه گفته‏اند؟ !
گفتني است كه اينپيشرفت‏هاي عظيم، محصول تكامل علمي عصر بعد از ظهور است، نه اعجاز; زيرا زندگي بشردر اين عالم، بايد مطابق سنت‏هاي طبيعي باشد; نه اعجازي كه امري استثنايي و برايموارد ضروري و فوق العاده است، آن هم در مسير اثبات حقانيت دعوت نبوت يا امامت.
6. رفاه وآسايش در عصر ظهور
مدينه فاضلهاسلامي، در حقيقت آرمان شهر آسايش و رفاه همگاني است. رفاه و تنعم به گونه‏ايخواهد بود كه ديگر نيازمندي در سطح جامعه يافت نمي‏شود; چون توزيع عادلانه منابع وثروت جايي براي فقر و طبقه ضعيف باقي نمي‏گذارد. در آن جامعه، مانند جوامع كنونيعمل نمي‏شود كه بيش از هشتاد درصد ثروت، در دست كمتر از بيست درصد و بيست درصد آندر دست هشتاد درصد مردم باشد و در نتيجه طبقه مرفه و فقير پيدا شود.
به علاوه در آنعصر، به جهت اجراي عدالت، نه آسمان از ريزش بركات خود بر مردم دريغ مي‏ورزد و نهزمين امساك مي‏كند; بلكه هرچه دارند در اختيار بشر قرار مي‏دهند. از اين رو در شهرعدالت كه حقوق انسان‏ها محور توجه و برنامه ريزي است، بالطبع بذر اين توجه، محصوليچون رفاه و برخورداري همگاني از موهبت‏هاي الهي را در پي خواهد داشت. اين موضوع درروايات اهل بيت عليهم السلام به خوبي تبيين شده است:
«انه يبلغ سلطانهالمشرق والمغرب وتظهر له الكنوز ولايبقي في الارض خراب الا يعمره;[94]
حكومت او شرق و غربجهان را فرا مي‏گيرد و گنج‏هاي زمين براي او ظاهر مي‏شود و در سرتاسر جهان جايويراني باقي نخواهد ماند; مگر اين كه آن را آباد خواهد ساخت‏» .
امام صادق عليهالسلام فرمود: «اذا قام القائم حكم بالعدل وارتفع في ايامه الجور وآمنت‏به السبلواخرجت الارض بركاتها ورد كل حق الي اهله... و حكم بين الناس بحكم داود وحكم محمدصلي الله عليه و آله وسلم فحينئذ تظهر الارض كنوزها وتبدي بركاتها ولايجد الرجلمنكم يومئذ موضعا لصدقته ولا لبره لشمول الغني جميع المؤمنين...;[95]
وقتي كه قائم قيامكند، حكومت را براساس عدالت قرار مي‏دهد و ظلم و جور در دوران او برچيده مي‏شود وجاده‏ها در پرتو وجودش، امن و امان مي‏گردد، و زمين بركاتش را خارج مي‏سازد و هرحقي به صاحبش مي‏رسد، و در ميان مردم، همانند داود و محمد صلي الله عليه و آله حكمو داوري مي‏كند. در اين هنگام زمين گنج‏هايش را آشكار مي‏سازد و بركات خود را ظاهرمي‏كند و كسي موردي را براي انفاق و صدقه و كمك مالي نمي‏يابد; زيرا همه مؤمنان بينياز و غني خواهند شد...» .
بيان ظاهر شدنبركات زمين و خارج شدن گنج‏ها، نشان مي‏دهد كه هم مساله زراعت و كشاورزي به اوجترقي خود مي‏رسد و هم تمام منابع زير زميني، كشف و مورد استفاده قرار مي‏گيرد. درآمد سرانه افراد، آن قدر بالا مي‏رود كه در هيچ جامعه‏اي، فقيري پيدا نمي‏شود وهمه به سر حد بي نيازي و خود كفايي مي‏رسند.
امام علي عليهالسلام فرمود: «يزرع الانسان مدا، يخرج له سبعماة مد كما قال الله تعالي كمثل حبةانبتت‏سبع سنابل في كل سنبلة ماة حبة والله يضاعف لمن يشاء;[96][در عصر حضرت مهدي] انسان يك مد مي‏كارد و هفتصد مد برداشت مي‏كند، چنان كهمضمون آيه شريفه قرآن است‏» .
رسول خدا صلي اللهعليه و آله وسلم فرمود:
و يخرج له الارضافلاذ كبدها ويحثوالمال حثوا ولايعده عدا;[97]
زمين در آن عصرقطعات كبد خود را براي او بيرون مي‏فرستد و او ثروت بدون شماره و محاسبه در ميانمردم پخش مي‏كند.»
رسول خدا صلي اللهعليه و آله وسلم فرمود:
«ابشركم بالمهدييملا الارض قسطا كما ملئت جورا وظلما، يرضي عنه سكان السماء والارض يقسم المالصحاحا فقال رجل ما معني صحاحا؟ قال: بالتسوية بين الناس، ويملا قلوب امة محمد غنيويسعهم عدله حتي يامر مناديا ينادي يقول: من له بالمال حاجة فلايقوم من الناس الارجل واحد ثم يامر له بالمال فياخذ ثم يندم ويرد;[98]
شما را به ظهورحضرت مهدي عليه السلام بشارت مي‏دهم كه زمين را پر از عدالت مي‏كند، همان گونه كهپر از جور و ستم شده است. ساكنان آسمانها و زمين از او راضي مي‏شوند و اموال وثروت‏ها را به طور صحيح تقسيم مي‏كند. شخصي پرسيد تقسيم صحيح ثروت چيست؟ فرمود: بهطور مساوي در ميان مردم تقسيم شود و دل‏هاي پيروان محمد را پر از بي نيازي كند وعدالتش همه را فراگيرد، تا آن جا كه دستور دهد كسي با صداي بلند صدا زند كه هر كسنياز مالي دارد، برخيزد. هيچ كس جز يك نفر بر نمي‏خيرد، سپس امام دستور مي‏دهد مالقابل ملاحظه‏اي به او بدهند; اما او به زودي پشيمان مي‏شود كه چرا آزمند و حريصبوده است و مال را بر مي‏گرداند» .
7. سفر بهفضا در عصر ظهور
در عصر ظهور، بهجهت وسايل فوق مدرني كه در اختيار مردم قرار مي‏گيرد، سفر به فضا و كرات بالا،همانند سفرهاي زميني امري عادي خواهد شد. البته روايات اين باب، سفر به آسمان‏هارا براي خود آن حضرت مي‏دانند; لكن ظاهرا وضع آن زمان، به گونه‏اي خواهد بود كهسفر به آسمان‏ها همانند سفر از قاره‏اي به قاره ديگر در عصر ما بوده و امكانات سفربه فضا، در اختيار همه قرار خواهد گرفت; يعني، زندگي بر روي زمين در آن مدينهفاضله، وارد مرحله جديدي خواهد شد كه به طور كلي با وضعيت گذشته فرق دارد. همانگونه كه امروزه بشر به پيشرفت‏هايي در صنايع و نرم‏افزار ست‏يافته كه اگر در گذشتهگفته مي‏شد، پذيرش آن تنها از طريق اعجاز مورد قبول واقع مي‏شد. از اين رو پيشرفت‏هايآن عصر براي مردم امروز ما، به آساني قابل قبول نيست و عده‏اي هم آن را از باباعجاز حضرت مهدي (عج) قبول مي‏كنند.
امام باقر عليهالسلام در همين رابطه مي‏فرمايد:
«ذخر لصاحبكمالصعب، قلت: وما الصعب؟ قال ما كان من سحاب فيه رعد وصاعقة او برق، فصاحبكم يركبه،اما انه سيركب السحاب ويرقي في الاسباب اسباب السماوات السبع و الارضين السبع;[99]
براي صاحب و سرورشما حضرت مهدي عليه السلام آن وسيله سركش ذخيره شده است. راوي مي‏گويد: گفتم:منظور از وسيله سركش چيست؟ امام فرمود: ابري است كه در آن غرش رعد و شدت صاعقه يابرق است. او بر اين وسيله سوار مي‏شود، آگاه باشيد او به زودي بر ابرها سوارمي‏شود و به آسمان‏ها و زمين‏هاي هفتگانه صعود مي‏كند» .
مسلما منظور ازابر، اين ابر معمولي نيست; چون ابرهاي معمولي وسيله‏اي نيستند كه بتوان با آنهاسفر فضايي كرد; زيرا آنها در جو زمين در حركت‏اند و با زمين فاصله چنداني ندارند ونمي‏توانند از آن بالاتر روند. پس منظور وسيله فوق العاده سريعي است كه در آسمان،به صورت توده‏اي فشرده از ابر به نظر مي‏رسد و غرشي همانند رعد و قدرت و شدتيهمچون صاعقه دارد. به هنگام حركت، دل آسمان را با نيروي فوق العاده خود، مي‏شكافدو به پيش مي‏رود و مي‏تواند تا هر نقطه‏اي از آسمان حركت كند.
بدين ترتيب، آنوسيله‏اي فوق مدرن بوده و شبيه آن در وسايل كنوني وجود ندارد و از تصور ما بيروناست.
8. امنيت وسلامت در عصر ظهور
از جمله نيازهاياساسي بشر - كه در هرم نيازهاي وي جايگاه ويژه‏اي دارد - امنيت است. اين نياز درابعاد مختلف تجلي مي‏يابد: امنيت اخلاقي، اقتصادي، حقوقي، اجتماعي، خانوادگي و...از روايات ظهور استفاده مي‏شود، كه مدينه فاضله اسلامي، شهر امن و سلام است; آن همدر معناي واقعي و در تمامي ابعاد آن.
قرآن كريم بهانسان‏ها و مؤمنان مستضعف، وعده چنين شهر امن و سلامت را داده و فرموده است:«زندگي شما پس از خوف تبديل به امن مي‏گردد» ; ولي تا كنون چنين امنيتي براي بشردر عالم تحقق پيدا نكرده است. و ائمه اطهار عليهم السلام در تفسير اين آيهفرموده‏اند: منظور، عصر ظهور حضرت مهدي آل محمد است.
قرآن مي‏فرمايد:
«وعد الله الذينآمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم ويمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم، و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا... ».[100]
در اين آيه، سهوعده صريح به مؤمنان وارسته داده شده است:
استخلاف در زمين;يعني، حكومت در زمين به عنوان نمايندگي از خدا، (حكومت‏حق و عدل) ;
تمكين دين; يعني،نفوذ معنوي و حكومت قوانين الهي بر تمامي عرصه‏هاي زندگي;
تبديل خوف بهامنيت; يعني، بر طرف شدن تمامي عوامل ترس و ناامني و جايگزين شدن امنيت كامل وآرامش در همه روي زمين.
امام زين العابدينعليه السلام فرموده است:
«هم و الله شيعتنااهل البيت‏يفعل الله ذلك بهم علي يدي رجل منا و هو مهدي هذه الامة;[101] اينگروه به خدا قسم همان پيروان ما هستند كه خداوند به وسيله مردي از خاندان ما، اينموضوع را تحقق مي‏بخشد و او مهدي اين امت است‏» .
امام صادق عليهالسلام نيز فرمود:
«نزلت في القائم واصحابه...»[102];اين آيه در شان قائم آل محمد و اصحاب او نازل شده است‏» .
از اين رو،مي‏گوييم مدينه فاضله عصر ظهور، همان مدينه امن و سلامت مورد وعده آيه ياد شدهاست.
9. تربيتدر عصر ظهور
بشر در چندين قرناخير، براي آسايش تن، هر چه فرمول اقتصادي و سياسي و هر چه امكانات علمي و تكنيكيدر اختيار داشته، به استخدام در آورده است تا شايد بتواند آسايش اين جهاني انسانرا بدو باز گرداند. حال آن كه او، پس از اين همه تلاش، هيچ گونه آرامشي در خودنمي‏يابد. جهان را تنگ و تاريك و سرد مي‏بيند و در آن احساس حقارت و پوچي مي‏كند واين حالت‏به اعتقاد منتقدان درون اين نظام (انسان محوري و انسان‏مداري)، جز بهنابودي انسان نمي‏انجامد.
اما در مدينه فاضلهاسلامي، تنها سخن از آسايش تن و وفور ثروت و رفاه مادي نيست; بلكه در تصويرمهندسان اين مدينه فاضله، انسان موجودي است داراي ابعاد مختلف كه تكامل و رشد اودر گرو رشد متوازن تمامي آن ابعاد است. مدينه فاضله و بهشت زميني موعود، تحققنمي‏يابد; مگر آن كه بارقه‏اي از آسمان در آن حلول كند. تربيت و پرورش روحانسان‏ها و توجه به اخلاق و فضايل معنوي - كه از اساسي‏ترين برنامه‏هاي ظهور است -در همين راستا معنا مي‏يابد. مدينه فاضله در عين اين كه شهر عدالت است، شهر رفاه،امنيت، تربيت، سجايا و فضايل انساني نيز هست. در آن محيط، انسان‏هاي صالح تربيتمي‏يابند تا جامعه‏اي آرماني و صالح بنا نهند. انسان‏ها علاوه بر دستيابي به غنايمالي، از غناي قلبي و روحي نيز بهره‏مند خواهند شد و در كنار اتمام نعمت و وفورثروت، به اكمال اخلاق و فضيلت‏هاي انساني نيز راه خواهند يافت. كينه‏هاي اخلاقي ازقلب‏ها ريشه كن مي‏گردد. دروغ، تزوير و نامردمي، در روابط اجتماعي، جاي خود را بهيك رويي و يك رنگي مي‏بخشد. در واقع، در چنين بستري رفاه و عدالت و امنيت نيز معناپيدا مي‏كند و حقيقت‏خويش را باز مي‏يابد. جز با اين نگرش همه جانبه به انسان و دركنار هم چيدن اجزاي حقيقي او نمي‏توان به تعبير رؤياي هميشگي انسان در تاسيس مدينهفاضله انساني دست‏يافت.[103]
به هر حالويژگي‏هاي آن مدينه فاضله، بيش از آن است كه در يك مقال بگنجد; ولي به جهت پرهيزاز اطاله كلام، بيان ساير ويژگي‏هاي آن به وقت ديگري موكول مي‏شود.


[1]حضرت مهدى (عج) فروغ تابان ولايت ) /مؤلّف : محمّدمحمّدى اشتهاردى
[2]  ـ سوره حديد، آيه 17.
[3]  ـ اثباةالهداة، جلد 7، صفحه 63 الى130.
[4] ـويژگيهاى اين زمان در كتاب بحار، جلد53، از صفحه 1 الى 38 آمده است.
[5]  ـ والعصر (سوره عصر، آيه 1)كه يكى از تفاسيرآن سوگند به عصر درخشان حكومت حضرت مهدى(عج) است.
[6]  ـ بحار، جلد 52، صفحه 324.
[7]  ـ اثباةالهداة، ج 7، ص 61 ـ بحار، جلد52، ص 110.
[8]  ـ اثباةالهداة، ج 7، ص 61 ـ بحار، جلد52، ص 110.
[9]  ـ منتخب الاثر، صفحه 471 الى 473 ـ البتّهدر آغاز، امام(عج) بر اساس دليل و منطق با مردم برخورد مىكند و حجّت را برآنها تمام مىنمايد، امام باقر(عليه السلام) در اين باره فرمود: «امامقائم(عج) به يارانش مىفرمايد: «مردم مكه، به سوى من نمىآيند، ولى منمىفرستم سراغ آنها، و به آنچه كه شايسته من است بر آنها استدلالمىكنم.» (بحار، جلد 52، طبع جديد، صفحه 307).
[10] ـبحار، جلد 53، ص 4.
[11] ـ اثباةالهداة،ج 7، ص 96.
[12]   ـ اصول كافى، جلد1، صفحه 25.
[13] ـبحار، جلد 52، صفحه 337.
[14]  ـ بحار، ج 52، ص 336.
[15] ـمنتحب الاثر، صفحه 483 ـ بحار، ج 52، صفحه 336.
[16] ـبحار، ج 52، ص 272.
[17] ـ مدركپيشين، ص 324.
[18] ـاسعاف الراغبين، ص 140 ـ كشف الغمة، ج 3، ص 376.
[19]    ـ منتخب الاثر، صفحه 168.
[20]  ـ المجالس السنيه، جلد 5، صفحه 707.
[21]  ـ اثباةالهداة، ج 7، ص 113 ـ بحار، ج52، ص 373.
[22] ـبحار، ج 52، ص 345.
[23]  ـ المجالس السنية، ج 5، ص 706.
[24] ـالمجالس السنيه، جلد 5، صفحه 110 ـ كشف الغمه، ج 3، ص 365.
[25]  ـ كشف الغمه، صفحه 382، ـ المجالس السنيه، ج5، ص 722.
[26] ـ كشفالغمّه، صفحه 376 الى 390.
[27]  ـ كشف الغمّه، صفحه 356 و 446 ـ اعلامالورى، صفحه 429.
[28]  ـ كشف الغمّه، جلد 3، صفحه 365.
[29]  ـ اثباةالهداة، جلد 7، صفحه 111 ـبحار، جلد 52، صفحه 339.
[30]  ـ تفسير نورالثّقلين، ذيل آيه 86، سوره زمر.
[31]  ـ اثباةالهداة، جلد 7، صفحه 109 ـبحار، جلد 52، صفحه 330 ـ كشف الغمّه، جلد 3، صفحه 361.
[32] ـمنظور، سيد حسنى است كه شرح قيام او را قبلاً ذكر كرديم.
[33] ـبحار، جلد 52، صفحه 330.
[34] ـبحار، جلد 52، صفحه 337.
[35] ـاعلام الورى، صفحه 434.
[36]  ـ گويا منظور چهار مسجدى است كه دشمناناهلبيت(عليهم السلام) هر يك از آن را براى تشويق به نام يكى از دشمنان يا شركتكنندگان در خون امام حسين(عليه السلام) ساختند كه عبارتنداز مسجد ثقيف (به ناممغيرة بن شعبه ثقفى) و مسجد اشعث (به نام اشعث بن قيس «سركرده منافقين») و مسجدجُرير (به نام جرير بن عبدالله مخالف امام على(عليه السلام)) و مسجد سمّاك(بهنام سمّاك بن مخزمه اسدى «كه از فرمانروايان جنگ صفين است» ) ـ تهذيب،جلد 2، ص250.
[37][ ـ اعلام الورى، صفحه 432 ـ بحارالانوار، جلد52، صفحه 339.
[38]   ـ اثباةالهداة، جلد 7، صفحه 146.
[39] ـ اينروايات در معانى الاخبار، صفحه 200 به بعد آمده است.
[40] ـمعانى الاخبار، صفحه 203.
[41]  ـ اثباةالهداة، ج 7، ص 83.
[42]  ـ اثباةالهداة، ج 7، ص 11.
[43]  ـ اثباةالهداة، ج 7، ص 10.
[44]  ـ سوره هود، آيه 93.
[45] ـ سورهاعراف، آيه 71.
[46] ـتوضيح بيشتر در كتاب «بيان حقيقت» كه در شرح همين دعاى شريفه است.
[47] ـ كشفالغمّه، ج 3، ص 129.
[48]  ـ بحار، ج 53، ص 9.
[49]  ـ سوره توبه، آيه 3.
[50]  ـ اثباةالهداة، ج 7، ص 99.
[51]  ـ اعلام الورى، ص 431.
[52] ـاعلام الورى، صفحه 431 ـ اثباةالهداة، جلد 7، صفحه 35 ـ 118.
[53]  ـ اعلام الورى، صفحه 431.
[54]  ـ جالب اينكه در روايات آمده اوّليندستهاى كه با قيام امام زمان(عليه السلام) مخالفت مىكنند، علما هستند.(ظاهراً مراد همين دسته از علماى دربارى مىباشند.)
[55] ـ آياسيراب كردن حجّاج و آباد كردن مسجدالحرام را همانند عمل كسى قرار داديد كه ايمانبه خدا و روز قيامت آورده و در راه او جهاد كرده است؟ (اين هردو) هرگز نزد خدامساوى نيستند و خداوند گروه ظالمان را هدايت نمىكند. (توبه، آيه 19)
[56]  ـ اشاره به سخن امام باقر(عليه السلام) ـمناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 184.
[57] ـ نقلفرازهايى از پيام حضرت امام(رحمه الله) از روزنامه اطلاعات، شماره 7387، پنجشنبههشتم شهريور ماه صفحه سوم كه به مناسبت ايام حج بيان فرمودند.
[58]  ـ نهجالبلاغه، نامه 47.
[59]  ـ تهذيب، شيخ طوسى.
[60]  ـ اعلام الورى، صفحه 430.
[61]  ـ اعلام الورى، صفحه 432.
[62] ـ اعلامالورى، صفحه 433 ـ 444.
[63]  ـ ارشاد اهل القبله الى ما ورد فى الكوفه، ص20 به نقل از بحار.
[64] ـارشاد اهل القبله الى ماورد فىالكوفه، ص 20 به نقل از بحار، (هماكنوننجف اشرف به كوفه متصل شده است).
پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: عصاى موسى(عليه السلام)و انگشتر سليمان و محل اصلى جوشيدن آب در طوفان نوح و محل تجمّع پيامبران در مسجدكوفه بوده است. (تهذيب، ج 3، ص 352)
[65]  ـ ارشاد اهل القبله، صفحه 30.
[66]  ـ ... اَمااِنَّهُ (مسجد سهله) مَنْزِلُصاحِبُنا اِذا قامَ بِاَهْلِهِ (تهذيب، جلد 3، صفحه 252)
[67]  ـ ارشاد اهلالقبله، صفحه 72 الى 76 بهنقل از بحار.
[68]  ـ ارشاد اهلالقبله، صفحه 29.
[69]  ـ نهج البلاغه، خطبه 47.
[70]  ـ منهاج البراعه، جلد 4، صفحه 266.
[71]  ـ بحار، ج 60، ص 216.
[72]  ـ سفينةالبحار، جلد 2، صفحه 446.
[73] ـسفينةالبحار، ج 2، ص 446.
[74]  ـ در اينباره به ج 60، بحار، ص 210 بهبعد رجوع شود.
[75]  ـ سفينةالبحار، ج 2، ص 446.
[76]  ـ سفينةالبحار، ج 2، بحار، ج 60، ص214.
[77]  ـ شرح اين مطلب را در كتاب «حضرتمعصومه(عليها السلام) فاطمه دوّم»، نوشته نگارنده، از ص 191 تا 202 بخوانيد.
[78] ـعروةالوثقى، آخر كتاب الصّلوة، صفحه 348.
[79]. دكترحبيب الله طاهري
[80] . سوره حديد، 25.
[81] . انعام، آيه 152.
[82] . نحل، آيه 90.
[83] . مائده، آيه 8.
[84] . اسدالغابة، ج 4، ص 408.
[85] . مفاتيح الجنان، دعاي افتتاح.
[86] . معجم‏الاحاديث الامام‏المهدي، جلد 1،ص 92.
[87] . بحارالانوار، ج 52، ص 362
[88] . همان، ص 336.
[89] . همان، ص 328.
[90] . منتخب الاثر، ص 483. 
[91] . بحارالانوار، ح 52، ص 391.
[92] . همان، ص 328.
[93] . همان، ص 390.
[94] . منتخب الاثر، ص 482.
[95] . بحارالانوار، ج 52، ص 338.
[96] . عقد الدرر، فصل 7، ص 211.
[97] . منتخب الاثر، ص 168.
[98] . معجم‏الاحاديث الامام‏المهدي، ج 1، ص95.
[99] . بحارالانوار، ج 52، ص 321.
[100] . نور، آيه 55.
[101] . مجمع البيان، ذيل آيه شريفه.
[102] . تفسير برهان ذيل آيه 55; نور و كتابالغيبة، ص 240.
[103] . مجله حوزه شماره 70 و 71، ص 7- 176،مقاله مهدويت و مدينه فاضله.