پوست و مو
بیهوده نیست که میگویند جوان هم جوانهای قدیم! این اصطلاح اگرچه از سوی سالخوردگان در ارزیابی روانی رفتاری جوانان امروزی
گفته میشود؛ اما مصادیق این سخن تا ظواهر و نشانههای جسمی آنان نیز امتداد یافته و خیلی از جوانان امروزی نه صرفا به لحاظ روحی که به لحاظ جسمی نیز ظاهر جوانی خود را از دست دادهاند و پیش از زمان موعد نشانههای پیری در آنها بروز و ظهور یافته است.
این نشانه پیش از هر چیز در سفید شدن و ریزش موهای سر خود را نشان میدهد؛. موهایی که گرچه در آسیاب سفید نشدهاند، اما در دوران شباب رنگ باختهاند.
در گذشته ظاهر شدن اولین موهای سفید به معنی ورود آدمی به میانسالی و پختگی تعبیر میشد، چنانچه موی سفید احترام داشت و آن را نشانه بزرگی و باتجربگی معنی میکردند. اما امروزه در جامعه ما تعداد جوانانی که موهایشان زودتر از زمان طبیعیاش رو به سفیدی گذاشته در حال افزایش است که برخی آن را از عوارض زندگی پراسترس و صنعتی معاصر میدانند که آثار خود را در سفیدی زودرس موی سر نمایان میکند.
در گذشته سفید شدن مو یکی از ویژگیهای ارثی محسوب میشد. گروهی نیز این رخداد را در نتیجه افزایش سلولهای مفید خون توجیه میکردند، اما امروزه این عقاید و دیدگاههای مشابه آن به کلی رد شدهاند. با این حال هنوز هم بسیاری از متخصصان پوست و مو نقش وراثت را در این رخداد مقدم میدادند.
بطور متوسط موها از سن ۳۵سالگی شروع به سفید شدن میکند و موهای ریش و سبیل زودتر از موی سر سفید میشوند و معمولا از ناحیه شقیقه شروع شده به سمت فرق سر پیشرفت میکند و راهی برای پیشگیری از سفید شدن در میانسالان وجود ندارد اما همیشه سفید شدن مو بهدلیل بالا رفتن سن نیست و بسیاری از شرایط دیگر نیز موها را سفید میکنند.
در پایینترین لایه پوست و در محل پایه و تکیه تار مو، سلولهایی به نام «ملانوسیت» قرار دارند که دائما ترکیبی با نام «ملانین» تولید میکنند و همین «ملانین» است که رنگ موها را ایجاد میکند. وقتی ملانوسیتها کاملا فاقد رنگدانه شوند مو سفید میشود و اگر تعداد ملانین یک تار مو کمتر از حالت عادی شود، آن مو خاکستری و نقرهای میشود. ملانوسیت هر ۱۰ سال حدود ۱۰درصد از میزان و توان تولید رنگ خود را از دست میدهد.
اگرچه چگونگی از دست دادن این رنگدانهها دقیقا مشخص نیست، اما آنچه مشخص است، این است که در نخستین مراحل خاکستری شدن مو، ملانوسیت هنوز وجود دارد؛ اما غیرفعال است. میانگین سنی سفید شدن مو در سفیدپوستان ۳۴ سال و در سیاهپوستان ۴۲سال است. اگر موی یک فرد سفیدپوست زودتر از ۲۰سالگی و سیاهپوست زودتر از ۳۰ سالگی سفید شود، به آن سفید شدن زودرس مو میگویند.
معمولا سفید شدن مو در مردان در حدود ۳۰سالگی و در زنان در ۳۵سالگی رخ میدهد. البته نسبت به عوامل تغذیهای و ژنتیکی، حدود سنی ذکر شده تغییر میکند.
از طرفی در برخی افراد موها بسیار زود شروع به سفید شدن میکند که باید گفت شروع این اتفاق بستگی به ژنی دارد که از والدین خود به ارث میبریم. برخی افراد تصور میکنند یک فشارعصبی شدید یا هول و هراس ناگهانی باعث میشود موها یک شبه سفید شود، اما دیدگاههای علمی با این ادعا سازگار نیستند.
موی بدن و صورت هم مثل موی سر خاکستری میشود؛ اما معمولا این اتفاق بعد از تغییر رنگ موی سر بوجود میآید. سفید شدن موی سر معمولا از شقیقهها آغاز میشود و بعد از آن نوبت به تاج سر و بقیه نقاط پشتی سر میرسد.
نشانه پیری نیست
بسیاری از جوانان وقتی اولین موهای سفید را در آینه میبینند، میترسند و برای اینکه مثلا نشانههای پیری را در خود از بین ببرند شروع به کندن موهای سفید میکنند. کندن موهای سفید و یا رنگکردن آنها و یا چیدن مو برخلاف عقیده عوام باعث کم شدن موی سفید نمیگردد.
برای جلوگیری از سفید شدن زودرس موها باید از مواد غذایی استفاده کرد که حاوی املاح روی، آهن، پتاس و منگنز باشد. تحقیقات نشان داده کمبود فلزاتی مانند آهن، روی، منگنز، تیتانیوم، تنگستن و مس از عوامل اصلی در سفید شدن موها هستند، البته این مساله علاج هم دارد.
کارشناسان تغذیه معتقدند؛ افرادی که دچار سفیدی مو هستند، باید میوههایی همچون؛ سیب، گلابی، هلو و همه میوههایی که حاوی مقادیری از املاح گوناگون خصوصا فلز منگنز هستند و نیز مصرف سبزیجاتی همچون؛ سیر، پیاز، موسیر و تره که دارای منگنز هستند را در برنامه غذایی خود بگنجانند.
نخودفرنگی، قارچ، آجیل، لوبیا، عدس، گوجه فرنگی، موز، آلو، سویا و سیب زمینی از جمله غذاهایی هستند که مقدار قابلتوجهی مس دارند و میتواند بر پوست و مو تاثیر بگذارد و حتی از سفید شدن مو هم جلوگیری کند.
خوردن جوشانده سبوس گندم، سنبلالطیب، مخلوط پودر سبوس برنج و شکر با نبات ساییده شده و نان جو هم در حفظ رنگ مو و کاهش موهای سفید موثر است و موهای سفید شده از موهای رنگی شکنندهترند، ولی ریشه آنها سست نیست و بنابراین سفید شدن موها نشانه ریزش مو نمیباشد.
کمبود ویتامینها
بسیاری از بیماریها نیز میتواند روند سفید شدن موها را تسریع کند. کمبود ویتامینهای B ، بخصوص اسیدپانتوتنیک و ویتامین ۱۲ B یکی از موی سفیداین موارد است. بیماری تیروئید، بیماریهای سیستم ایمنی، کمخونی، رژیمهای سخت و طولانیمدت، بیماریها و افزایش گلبولهای سفید خون نیز باعث سفیدی زودهنگام و بیش از حد موها میشود.
در کنار این مساله باید به استعمال دخانیات نیز اشاره کرد. سیگار کشیدن نیز موها را سفید میکند. تحقیقات نشان داده، سرعت سفید شدن مو در سیگاریها، چهار برابر افراد غیرسیگاری است. شاید علت این امر، کاهش رسیدن اکسیژن به ریشه موها باشد.
سفید شدن موی سر اگرچه بسیاری از جوانان و بخصوص زنان را نگران میکند، اما ظاهرا تا حدود زیادی از طاس شدن سر آنان جلوگیری میکند. دکتر محمدرضا خرازی، متخصص پوست و زیبایی معتقد است موهایی که سفید میشوند ماندگاری بیشتری مییابند و ریزش آن به تاخیر میافتد، ضمن اینکه موهای سفید در جوانی که در میان موهای سیاه به چشم میخورد و به اصطلاح حالت جوگندمی دارد به برخی از افراد زیبایی بیشتری هم میدهد، لذا با دیدن موی سپید در آینه چندان هم احساس پیری نکنید.
يکشنبه 6/11/1392 - 19:30
ایرانگردی
- خودرو را پیش از حرکت از نظر فنی بررسی کنید (لاستیک، چراغهای راهنما، ترمز، تیغه برف پاک کن و...)
- از مناسب بودن شرایط آب و هوایی و جادهها اطمینان حاصل کنید.
- در صورت امکان در جاده وسیله نقلیه خود را به چراغ مهشکن مجهز کنید.
- میان خطوط برانید.
- در صورت بخار کردن شیشه جلو از دستگاه تهویه خودرو استفاده کنید یا شیشه سمت راننده را کمی پایین آورید.
- حتما از پر بودن باک بنزین مطمئن شوید.
- حفظ فاصله مناسب از وسیله نقلیه جلویی با توجه به سرعتهای تعیین شده ضروری است.
- هنگام رانندگی در هوای مهآلود، به چراغ عقب خودروی جلویی، اعتماد کامل نداشته باشید.
- میزان باد لاستیکهای خودرو اهمیت بسیاری دارد، زیرا چرخی که بادش تنظیم باشد، بهترین و مناسبترین چسبندگی را با سطح جاده خواهد داشت و دوام آن نیز بیشتر خواهد بود.
- هر چرخ به ازای 10 درصد باد ناکافی، 10 درصد از عمر مفیدش را از دست میدهد.
- عمق شیار لاستیکها مخصوص در برف و باران شدید ممکن است ضامن حفظ جان شما باشد. عمق این شیار باید حداقل 3 میلیمتر باشد. در غیر این صورت، باید تعویض شود.
- از رانندگی در لبه راهها و شانههای راه خودداری کنید.
- در یک سطح لغزنده، هنگامی که سرعت دارید، از تغییر ناگهانی به دنده سنگین خودداری کنید.
- بارهای داخل صندوق عقب و روی باربند را کاملا محکم کنید و از حمل بارهای سنگین و حجیم خارج از ظرفیت و حدود ابعاد خودرو بپرهیزید.
- جعبه کمکهای اولیه، کپسول آتشنشانی و تجهیزات ایمنی ترافیک (چراغ قوه، مثلث احتیاط) را همیشه همراه داشته باشید.
- از قرار دادن و روشن کردن وسایل حرارتی یا روشنایی (نظیر گاز پیکنیکی) در خودرو به دلیل احتمال گازگرفتگی و آتشسوزی بپرهیزید.
- با بستن کمربند ایمنی در تمام طول مسیر احتمال مرگ ناشی از ضربه به سر را کاهش دهید.
- از حمل بارهای خطرناک نظیر کپسول گاز، بنزین، نفت، مواد شیمیایی قابل احتراق و... خودداری کنید.
- حین رانندگی جهت حفظ تمرکز، از کشیدن سیگار، صحبت کردن با تلفن همراه، خوردن و آشامیدن، مشاجره و شوخی خودداری کنید.
- در صورت احساس خستگی و خواب آلودگی از رانندگی بپرهیزید.
- در صورت مشاهده صحنه تصادف از ازدحام در محل بپرهیزید.
- در صورت وقوع تصادف، راه را برای عبور آمبولانسها و نیروهای امداد باز کنید.
- با نیروهای امداد، نهایت همکاری را انجام دهید.
- حتما قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت کنید.
- در صورت مصرف داروهایی که بر هوشیاری و سرعت عمل شما حین رانندگی اثر دارند، از رانندگی بپرهیزید.
يکشنبه 6/11/1392 - 19:30
خانواده
تو به تابشهای گرم، آرامشبخش و نورانی خورشید نیاز داری؛ به استشمام هوای معطر و پاک ناشی از تولد دوباره زمین؛ به احساس خوشایند تازه و پاکیزه شدن از رخوت و خستگی شبهای سرد و طولانی زمین سپیدپوش زمستانی... با باز آمدن فصل بهار و افزایش مجدد تابش نور خورشید، احساس میکنی که حالت فرسودگی از روح و جسمت تا زمستانی دیگر رخت برمیبندد و دوباره شاداب میشوی، دوباره با از دست دادن اضافه وزنت که رهآورد کمتحرکی و شیرینیخوری در روزهای سرد زمستانی است، احساس سبکی و راحتی میکنی و فعالیتهای روزانهات را بااشتیاق از سر میگیری...
روانشناسان سالهاست که دریافتهاند فصلهای سرد و دارای شبهای طولانی چون پاییز و بخصوص زمستان، سبب بروز افسردگی عمیق در بسیاری افراد میشود؛ افسردگی که با ایجاد بیحالی و رخوت، افراد را دچار اختلالات فصلی و بیشتر از همیشه درون رختخواب و در حالتی بیحال و کمانرژی نگه میدارد.
وقتی حالمان بیدلیل تغییر میکند
واقعیت آن است که همه ما در روزهایی حالمان خوب است، یعنی احساس سرحالی، شادابی و پرانرژی بودن میکنیم، بدون آن که علت خاصی داشته باشد و در روزهای دیگری هم بیدلیل احساس خستگی، کمتوانی و بیحوصلگی میکنیم. بعضی روزها احساس میکنیم که از قدرت و انرژی زیادی برخورداریم و قادر به انجام هر کاری هستیم و بعضی وقتها آنقدر خسته و بیرمق میشویم که از انجام کارهای ساده خود نیز درمیمانیم. این اتفاق ممکن است در مورد قدرت ذهن ما نیز رخ بدهد یعنی بعضی روزها خوب یاد میگیریم و حافظهای خوبی داریم، اما در برخی مواقع ذهنمان کند میشود.
از فصلهای سرد سال، بدتان میآید
این اتفاق عجیبی نیست که شما از جمله کسانی هستید که فقط از فصل بهار و تابستان و در واقع فصلهای پرنور و گرم سال لذت میبرید و از پاییز و زمستان به خاطر سرما و شبهای طولانیاش بدتان میآید. این تفکرات میتواند در شما زمینههای مناسبی را برای مبتلا شدن به افسردگی زمستانی فراهم کند.
دکتر بهروز بیرشک، روانشناس در گفتوگو با جامجم میگوید: اختلال فصلی به عنوان شاخهای از افسردگی یا تغییرات خلقی میتواند مطرح باشد. افرادی که دچار تغییرخلق زمستانی میشوند، با علائمی چون کمبود انرژی، ناامیدی، اضطراب، افزایش تمایل به خواب و کاهش علاقه نسبت به امور پیرامونشان قابل شناسایی هستند.
عامل اصلی این تغییرات بر اساس تحقیقات صورتگرفته، کاهش شدت تابش نور خورشید در فصول سرد سال گزارش شده است. به این ترتیب مشخص شده که افسردگی زمستانی، عارضه خلقی است که در طول دورهای از سال که روزها در آنها کوتاه میشود، بخصوص در کشورهای واقع در عرضهای جغرافیایی بلندتر (کشورهای واقع شده در مناطق شمالی کره زمین) برخی افراد را مبتلا میکند.
افسردگی ناشی از تغییرات شیمیایی در بدن
به گفته دکتر بیرشک، افسردگی زمستانی در برخی موارد میتواند جنبه ژنتیک داشته باشد یا در برخی سنین و در برخی مناطق بیشتر دیده شود، با این وجود مشخص شده است که تغییرات خلقی فصلی، بیشتر به تغییرات بیوشیمیایی در بدن برخی افراد، تحت تاثیر کم نوری و کوتاه شدن روزها باز میگردد.
وی تاکید میکند: کاهش نور در زمستان، عامل محرکی برای ساخت ملاتونین در بدن است که میتواند اثر منفی روی خلق داشته باشد. ملاتونین، هورمونی است که به طور طبیعی توسط غده پینهآل در مغز ترشح میشود. ترشح ملاتونین، با چرخه روز و شب بدن، ارتباط مستقیم دارد، به شکلی که بیشترین مقدار این هورمون، شبها تولید میشود. از عوارض بیش از حد این هورمون در شبهای طولانی زمستان میتواند خستگی، احساس خواب و نوعی افسردگی باشد.
متوسل شدن به شیرینی
هنگامی که نور از طریق چشمها عبور میکند و به مغز میرسد هورمون سروتونین آزاد میشود. این امر باعث پایین آمدن سطح سروتونین بدن طی پاییز و زمستان که روشنایی روز کمتر از فصول دیگر است، میشود.
دکتر بیرشک میگوید: کاهش روشنایی روز، باعث افزایش تولید هورمون ملاتونین شده و بدن را به حالت خواب میبرد. این مساله در کنار کمبود تولید سروتونین که باعث هماهنگی و همکاری سلولهای عصبی میشود، موجب اختلال خلقی زمستانی میشود. بسیاری از افرادی که با کمبود سروتونین در بدنشان مواجه میشوند، برای جبران این کمبود به خوردن مواد شیرین روی میآورند.
نگذارید خلقتان در سرما یخ بزند
روانشناسان دریافتهاند که افزایش اشتها و وزن، افزایش خواب و خوابآلودگیهای روزانه، کاهش انرژی و توانایی شخص که معمولا عصرها بیشتر دیده میشود، همچنین کاهش علاقه شخص به فعالیتهای روزمره، کارهای مورد علاقه شغل و کند شدن موتور روانی حرکتی، مشکلات خواب و تمرکز و نیز کاهش میل جنسی از حالاتی است که مبتلایان به اختلالات خلقی فصلی، همراه با افسردگی تجربه میکنند. دکتر معتمدی با تاکید بر ضرورت پیشگیری از بروز افسردگی فصلی در کسانی که پیش زمینه ابتلای دورهای به این نوع اختلالات خلقی را دارند، میگوید: به هر تقدیر افرادی که حداقل دو نوبت به طور پیدرپی این اختلال را در فصل مشابهی تجربه کردهاند باید نسبت به درمان خود حساس بوده و به روانپزشک و روانشناس مراجعه کنند. از نظر درمانی برای این اختلال درمانهای مختلف دارویی و غیردارویی وجود دارد که این بیماران ضمن پرهیز از خوددرمانی با نظر متخصص میتوانند از آنها استفاده کنند.
دلم نور میخواهد
به گفته دکتر بیرشک، شواهد علمی نشان میدهد که نوردرمانی برای بسیاری از مبتلایان به افسردگی زمستانی مفید است. به همین علت مهمترین عاملی که به از بین رفتن نشانههای افسردگی زمستانی کمک میکند، تغییر فصل و آمدن بهار است. با آمدن فصل بهار، آب و هوا، فضا، نور و رنگ طبیعت عوض میشود و به دنبال افزایش ساعات تابش نور خورشید، علاوه بر تغییرات بیوشیمیایی در بدن، آثار روحی و روانی ناشی از قرار گرفتن در شرایط کم نور از بین میرود.
... بهار با خود حس شکوفایی، سرزندگی و تازگی میآورد، حس تجدید و تقویت روابط اجتماعی و عاطفی، احساس خوب و وسوسه انگیز پیوستن به طبیعت تازهتولد یافته و اینها عواملی هستند که به رنگ باختن آثار رخوت، خمودگی، ناامیدی و افسردگی کمک میکنند؛ چه دچار افسردگی فصلی شده باشیم و چه از روزمرگیها و تکراری بودنهای زندگی خسته شده باشیم، آمدن اولین فصل سال، بهترین درمان برای باز شدن گرههای کور خلق تنگمان خواهد بود...
يکشنبه 6/11/1392 - 19:30
كودك
حتی اگر خواهرها را صمیمی ترین دوست های هم بدانیم، باید اعتراف کنیم که جنگ میان آن ها تمام نشدنی است. جنگی که گاهی سرد و بی صداست و به یک دلخوری ساده ختم می شود و گاهی میل به مبارزه و رقابت را در آن ها تقویت می کند. پاسخ دادن به این سوال که یک خواهر خوب کجا به نفع خواهر دیگرش کنار می رود و کجا پشت او می ایستد، آسان نیست. روانشناسان می گویند حتی یک خواهر خوب هم گاهی دلگیر می شودو گاهی برای به دست آوردن حقوقش سماجت به خرج می دهد.
من مسئول نگهداری از خواهرزاده ام هستم؟
مشکل: خواهر بزرگترم وقتی به خانه ما می آید، کاری با فرزندش ندارد. اگر من مسئولیت رسیدگی به خواهرزاده ام را برعهده نگیرم، خواهرم با قهر از خانه ما می رود و می گوید: «من تمام هفته مشغول سر و کله زدن با او هستم و چیزی نمی شود اگر مسئولیتش را هفته ای چند ساعت تو به عهده بگیری و بگذاری من کمی استراحت کنم.»
راه حل: عجیب نیست اگر مادری که تمام هفته را با کودکش می گذراند. لحظه هایی خسته شود و بخواهد از این مسئولیت کمی فاصله بگیرد. زمانی که مادرها تصمیم می گیرند چند ساعتی را برای خود خرج کنند. نقش خانواده و اطرافیان پررنگ می شود. داشتن انتظار همکاری از خواهر، انتظار نابجایی نیست اما بهتر است یک طرفه به قاضی نرویم و ماجرا را از دو منظر بررسی کنیم. خواهر کوچک تر می تواند خود را جای خواهر بزرگترش بگذارد و به این فکر کند که شاید روزی او هم این خستگی را تجربه کند و از دیگران برای سبک کردن بار مسئولیتش کمک بخواهد. از سوی دیگر، سر و کار داشتن با خواهرزاده می تواند او را با دنیای مادرانه آشناتر کند و وارد شدن به دنیای کودک به او کمک می کند تا چند ساعتی از دنیای بزرگسالی و غدغه هایش فاصله بگیرد.
نکته: خواهر بزرگتر هرگز نباید از یاد ببرد که او مادر کودک است و تنها زنی است که کاملا مسئول نیازهای فرزندش است. او می تواند از دیگران کمک بگیرد اما در صورتی که کسی تمایلی به کمک کردن نداشته باشد، نمی تواند آن ها را مجبور به کاری کند. درست است که لطف خواهر کوچک تر می تواند او را آرام تر کند اما نباید این لطف را وظیفه خواهر و حق خود بداند.
چرا خواهرم رقیب من است؟
مشکل: خواهر کوچکترم همیشه رقیب من است. از انتخاب کفش و لباسش بگیرید تا انتظارهایی که از والدین مان دارد. حالا هم به خاطر این که من سال گذشته وارد دانشگاه شده ام و او امسال در کنکور موفق نشده، به دشمن من تبدیل شده و خانه را جهنم کرده است.
راه حل: میل به رقابت و پیروزی در بیشتر ما وجوددارد و این رقابت بین خواهرها و برادرها هم دیده می شود. شاید مسئولیت مدیریت چنین میلی، بیشتر بر عهده پدر و مادرهاست تا به فرزندانشان آموزش دهند که در عین رقابت، رفیق هم هستند. قبول شدن یکی از خواهران در کنکور و قبول نشدن دیگری نمی تواند معضل بزرگی باشد. دلجویی و تشویق از طرف خواهری که قبول شده و تولید حس شادمانی از قبولی خواهر. در خواهری که قبول نشده می تواند آن ها را به هم نزدیکتر کند. اینجا مسئولیت والدین سنگین تر است چرا که گاهی آن ها با مقایسه کردن و برخورد نابرابر با فرزندانشان حسادت و حتی خصومت را در آن ها ایجاد می کنند.
چرا بی اجازه مانتوی من را می پوشد؟
مشکل: این که خواهرم حریم خصوصی ام را نادیده می گیرد و مدام به کمدم سرک می کشد آزارم می دهد. بدون اجازه من لباس هایم را می پوشد و وسایلم را برمی دارد. سراغ کتاب هایم می رود و حتی آن ها را به دیگران قرض می دهد ورود بی اجازه او به اتاقم همیشه یکی از دلایل دعوای ماست.
راه حل: ما معمولا برای کسانی که کمی از ما دورتر هستند مثل دوست یا همکارامان پذیرش بیشتری داریم تا خواهر یا برادرمان. خیلی اوقات برای استفاده از یک خودکار از همکلاسی خود اجازه می گیریم اما در رابطه با اعضای خانواده گویای نیازی نمی بینیم و وسایل آن ها را وسایل خود می دانیم. همین موضوع دلیل اختلاف خیلی از خواهرهاست. این که دو خواهر با توافق از یکسری از وسایل یکدیگر به صورت مشارکتی استفاده کنند. شاید بی اشکال باشد اما در نظر نگرفتن حق دیگری و خود را مالک همه چیز دانستن کار را به مشاجره و دلخوری از یکدیگر می کشاند. بنابراین پیشنهاد می کنیم با اجازه گرفتن و در جریان قرار دادن خواهرتان هنگام استفاده از وسایلش، احترام گذاشتن به حریم خصوصی دیگران را به او آموزش دهید. گذشته از این دلیلی ندارد که همیشه به خواسته خواهرتان پاسخ مثبت دهید. اگر واقعا امکان قرض دادن چیزی را ندارید. به او بگویید که به آن احتیاج دارید و این حق را به او هم بدهید که گاهی به شما نه بگوید. گمان نکنید که این تغییر تنها در چند روز اتفاق می افتد. آموزش دادن چنین اصلی ممکن است ماه ها وقت شما را بگیرد.
خواهرم به وضعیت مالی من حسودی می کند
مشکل: همسرم صاحب یک شرکت است و شرایط مالی خوبی داریم و همسر خواهر کوچکترم کارمند است. من دختری ۱۱ ساله دارم و دختر او هفت ساله است. خواهرم تمام تلاشش را می کند تا زندگی اش را به سطح ما برساند و کمتر پیش می آید وسیله ای به خانه من اضافه شود و او مانندش را تهیه نکند. اگرچه خودش توان تامین هزینه سفر خارج از کشور را ندارد، وقتی تابستان ها به مسافرت می رویم دخترش را به تنهایی با ما می فرستد تا از فرزند من جا نماند.
راه حل: نمی توانیم انتظار داشته باشیم خواهری که در فشارهای خاص اقتصادی زندگی می کند و شاهد وجود تفاوت های معناداری بین سبک زندگی خود و خواهرش است. از او تاثیری نپذیرد اما خواهرم کوچک تر نباید فراموش کند که زندگی او قرار نیست نمونه کپی شده زندگی خواهرش باشد. هر یک از این دو طرف همسرشان را با توجه به معیاری انتخاب کرده اند و نباید دلیلی را که به خاطر آن زندگی شان را تشکیل داده اند. فراموش کنند خواهر کوچک تر بیش از این باید مراقب عزت نفسش باشد و اجازه ندهد شبیه شدن زندگی او به خواهر و بزرگ تر، باری بیشتر از توانش را به دوش او بگذارد. از طرف دیگر، او باید به فرزندش آموزش دهدکه شرایطی متفاوت از دخترخاله اش دارد و برای بالاتر بردن عزت نفس او تلاش کند.
اگر نخواهم مادری کند، باید که را ببینم؟
مشکل: من و خواهرم هفت سال اختلاف سنی داشتیم و از آن جا که مادرم شاغل بود، بیشتر در خانه با هم تنها بودیم و خواهرم مسئولیت رسیدگی به من را داشت. او همیشه پشتیبانم بوده اما این روزها به خودم می گویم کاش هیچ وقت از من حمایت نکرده بود. حالا هر زمانی که از من کاری می خواهد، یادآوری می کند که برایم مادری کرده و مدام می گوید: «تو وظیفه داری همان طور که من در خدمتت بودم، به من خدمت کنی.»
راه حل: صحبت کردن خواهر بزرگ تر از خدمت هایی که به خواهر کوچک تر رسانده، گاهی تنها در حد یادآوری خاطرات است اما گاهی با لحنی آمرانه همراه می شود و این پیام را انتقال می دهد: «من برای تو مادری کرده ام و به گردنت حق دارم!» در چنین شرایطی خواهر بزرگتر، فرزند کوچکتر را سردرگم می کند. از طرفی احساس دین در او ایجاد می کند و با دیدن بعضی رفتارها آرزو می کند. هیچ گاه برایش مادری نمی کرد. خواهر بزرگ تر نباید از یاد ببرد که با خواست و میل خودش این کمک ها را انجام داده و اگر چه قدرشناسی فرزند کوچکتر می تواند او را خوشحال کند اما دلیلی ندارد که از او انتظار همیشه در دسترس بودن و خدمت کردن را داشته باشد.
با دلخوری های همیشگی اش چه کنم؟
مشکل: انگار خواهرم یک تقویم دارد و هر روزی را که من زنگ می زنم یادداشت می کند و به خاطر هر تماس، یک بار هم خودش احوال من را می پرسد. کافی است چند روزی وقت پرسیدن حالش را نداشته باشم تا گله هایش به گوشم برسد. با دلخوری و طلبکاری زنگ می زند. او خانه دار است و من تا ۶ عصر سر کارم. اگر او واقعا دلتنگم می شود، چرا خودش برای باخبر شدن از حالم تماس نمی گیرد؟
راه حل: کم نیستند خواهرهایی که به دلیل شخصیت اتکایی و مهرطلب. از دیگران انتظار حمایت های عاطفی بی مورد دارند. در حالی که اگر توقعات شان را کمتر کنند. هم خودشان آرامش بیشتری پیدا می کنند و هم به دیگران انرژی بیشتری می دهند. کمتر کسی دوست دارد با هر بار زنگ زدن به خواهرش گجله های او را بشنود. این موضوع می تواند فاصله زیادی میان آن ها ایجاد کند. اگر شما هم چنین انتظاری از اطرافیان تان دارید. اجازه دهید آدم های پیرامونتان دلتنگ شما شوند و با شما در تماس باشند نه اینکه از روی وظیفه سراغ تان را بگیرند.
چرا خواهرهایم من را بازی نمی دهند؟
مشکل: ما سه خواهر هستیم و من دختر کوچک ترم. خواهرهای بزرگترم اختلاف سنی چندانی با هم ندارند اما فاصله سنی من با اولین خواهرم نزدیک به ۱۱ سال است. آن دو همیشه باهمند، همه رازهای هم را می دانند و با هم تصمیم می گیرند اما انگار من اصلا خواهر آن ها نیستم. در هیچ یک از جمع هایشان جایی ندارم و هیچ چیز از زندگی شان نمی دانم.
راه حل: فاصله سنی بین خواهرها، گاهی به چنین اتفاقی منجر می شود اما گذشته از رفتار درست والدین برای نزدیک ترکردن فرزندان به هم مقاومت خواهر سوم هم در این زمینه بی تاثیر نیست. قبل از هر چیز او نباید به خاطر با هم بودن خواهرانش احساس جدا بودن از آن ها را داشته باشد. بچه هایی که فاصله سنی کمتری دارند، فعالیت های مشترک بیشتری را برای انجام دادن دارند. پس خواهر سوم نباید تصور کند دیگران علیه او با هم متحد شده اند. دو خواهر بزرگتر هم باید از فرزند سوم حمایت بیشتری کنند و گاهی برنامه هایی را تنظیم کنند که با حضور او هم اجراشدنی هستند. خواهر سوم باید بداند دو نفر دیگر ممکن است به دلایل مختلفی خود را شبیه تر به هم ببینند و به هم نزدیکتر شوند اما هنر ما این است که با وجود تمام تفاوت ها، دلایل مشترکی را برای با هم بودن پیدا کنیم.
با خبرچینی خواهر کوچک ترم چه کنیم؟
واکنش های کودکان با توجه به شرایط آن ها برانگیخته می شود. مادری که دخترانش با چنین شرایطی روبرو هستند. با رفتار درست می تواند عادت خبرچینی را از سر فرزندش بیندازد. او می تواند به حرف فرزند خبرچین گوش دهد اما هیجان زده واکنش نشان ندهد. اگر شما هم چنین موردی را در خانه می بینید، صبر کنید تا هیجان ها فروکش کند و دور از چشم خواهر کوچک تر و بدون اشاره به گفته های او با دختر بزرگ ترتان صحبت کنید.
منبع: مجله تندرستی
يکشنبه 6/11/1392 - 19:22
کامپیوتر و اینترنت
نوجوانان حدود 75 ساعت در هفته از ابزار ارتباط جمعی مانند اینترنت استفاده میکنند
کلمه اعتیاد همیشه برای همه ترسآور بوده است، این روزها کمترکسی است که از این موضوع بیاطلاع باشد خانواده ها هم در این مورد آگاهانه تراز قبل برخورد میکنند تا فرزندان دلبندشان در این دام گرفتار نشوند، اما در عصر ارتباطات و تکنولوژی که هر روز و یا هر ساعت با اختراع و اکتشاف جدیدی روبهرو هستیم، دامی پنهان و آرام دامنگیر تمام فرزندان خانوادهها شده است. اعتیادی که والدین و بزرگسالان از آن اطلاع کافی ندارند. عادت افراطی چسبیدن به کامپیوتر، استفاده از اینترنت و گوشیهای جدید موبایل مجهز به نرمافزارهای اینترنتی یکی از معضلاتی است که بخصوص در دهه اخیر رشد چشمگیری داشته است. عادتی بیمارگونه توام با عوارض بسیار جدی روحی، روانی و اجتماعی که بیسروصدا در تمام منازل رخنه کرده و متاسفانه اسباب آن را نیز خود والدین برای فرزندانشان مهیا کردهاند.
براساس آخرین آمار ارائه شده توسط محققان سال 2013، بچه ها بین سنین 8 تا18سال به طور متوسط 10ساعت و 45 دقیقه از وقت خود را در هر روز با همین ابراز ارتباط جمعی امروزی مثل تلفن، موبایلهای پیشرفته، کامپیوتر، تبلت، آیپد و ... میگذرانند که به طور میانگین به مدت زمانی بالغ بر 75 ساعت و 15 دقیقه در هر هفته میرسد، به عبارتی دو برابر زمانی که والدین شاغل آنها بهطور تمام وقت سر کار خود حاضر می شوند . ارائه این آمار و دادهها بسیار نگرانکننده است. اطلاع والدین از اینکه فرزندشان کجای این ردهبندی قرار دارد و آیا به طور طبیعی از آن استفاده می کند یا خیر، بسیار اهمیت دارد و اولین گام در راه کنترل بچهها بهشمار میآید.
اختلال در سلامتی
گاهی مطرح میشود که آیا استفاده افراطی از اینترنت را می توان به طور رسمی در رده سایر اعتیادها قرار داد؟
در پاسخ باید گفت شواهد روشنی وجود دارد که روشن میکند بعضی از استفادهکنندگان، چنان دچار افراط در این زمینه میشوند که نبود اتصال آنها به شبکههای اینترنتی به وسیله کامپیوتر و گوشیهای موبایل در فعالیتهای روزمره، روابط و سلامتیشان ایجاد اختلال میکند. اگرچه محققان هنوز به طور کامل متوجه رابطه بین استفاده از اینترنت و رفتار سوءاستفاده گونه از آن نشدهاند ولی شواهد حاکی از آن است که خطر این مشکلات در جوانان و نوجوانان که بیشتر جذب تکنولوژیهای نوین شدهاند بیش از بزرگسالان است. والدین و افرادی که در غیاب پدر و مادر از بچهها مراقبت میکنند، وقتی متوجه رفتارهای نگرانکننده آنها میشوند و برای کمک و رفع آن به دنبال راهحل میگردند، بسیار مهم است که از تفاوت میان استفاده درست و استفاده افراطی اینترنت آگاهی داشته باشند. بهکارگیری درست و معمولی از اینترنت، شرایطی به وجود میآورد که باعث تفریح و سرگرمی میشود . این سرگرمیها چنانچه بخوبی مدیریت نشوند هرروز گسترش پیدا میکنند و تبدیل به علاقه و عادت میشوند. عادتی که فرد دیگر نمیتواند آن را در ذهن خود انکار کند. گاهی کودک یا نوجوان از اینترنت به عنوان یک سرگرمی کوتاهمدت استفاده می کند، یعنی با توجه به حجم تکالیف درسی، کلاسهایی که در آن شرکت میکند و وظایفش در منزل، کار با کامپیوتر بخش کوچکی از ذهن او را درگیر کرده و برای رفع خستگی و دورشدن از روزمرگی و صرفا به عنوان تفریح به آن رو میآورد. گشت و گذار در یکی دو شبکه اینترنتی، انجام بازی کامپیوتری، گفتوگو با دوستان اینترنتی و گاهی پیدا کردن یک دوست قدیمی، که تنها ساعتی از وقت او را در طول روز میگیرد. در صورتی که موضوع تا این حد و زیر نظر والدین انجام شود نه تنها مضر نیست بلکه بعضی اوقات لازم هم هست. ولی، گاهی مساله شکل ناخوشایندی به خود میگیرد به این معنی که استفاده ازاینترنت تمام وقت و توان فرد را معطوف به خود میکند و نوجوان و یا جوان چشم از صفحه کامپیوتر برنمیدارد. گاهی روبهروی آن غذا میخورد، بدون اینکه متوجه وقایع پیرامون خود، روابط خانوادگی، اجتماعی، تکالیف درسی و دنیای بیرون از آن باشد. این اوقات گاه تا هفتهها ممکن است به طول انجامد و ذهن فرد چنان درگیر شود که خود نیز متوجه اشتباه و تغییرات رفتاریاش نشود. چنانچه شک دارید فرزندتان جزو کدام یک از دو دسته بالا است با مطالعه علائمی که در زیر ذکر شده می توانید به این موضوع پی ببرید.
نشانههای هشداردهنده
1) استفاده از اینترنت همه فکر و ذهن او را مشغول کرده و اهدافی خاص مثل چت کردن با دوستان، تجارت الکترونیک و یا متاسفانه مسائل غیراخلاقی را در آن جستجو می کند.
2) هنگامی که برای وقتگذرانی بیش از حد مورد اعتراض قرار می گیرد، حالت تدافعی به خود می گیرد.
3) خرج کردن پول برای تهیه ابزار مربوط به اینترنت، حتی پولی که برای ملزومات او در نظر گرفته شده است.
4) استفاده از اینترنت گاهی به بروز رفتارهایی مثل نترس شدن و همیشه آماده نزاع بودن منجر شده و فرد با وجود این که ازآن مطلع است در کنترل آن ناموفق است.
5) هنگام مشغول بودن با کامپیوتر، دارای حالت شدید وجد و شادی می شود.
6) در موقع کار با کامپیوتر، حساب زمان از دستش خارج می شود.
7) از ساعات لازم برای وقت استراحت خود برای گشت وگذار در اینترنت مایه میگذارد.
8) اگر به کامپیوتر دسترسی نداشته باشد و یا اینترنت قطع باشد عصبی و آشفته است.
9) در طول روز به طور افراطی پیامهای خود را چک میکند.
10) به جای انجام تکالیف درسی و وظایف محوله بیشتر وقت خود را پای کامپیوتر میگذراند.
11) ترجیح می دهد وقت خود را با کامپیوتر بگذراند تا با دوستان و خانواده خود.
12) به وقت تعیین شده برای او قانع و متعهد نیست، درباره میزان زمان صرف شده در اینترنت دروغ میگوید و هنگامی که تحت نظارت و کنترل نیست از وقت سوءاستفاده میکند.
13) اگر از کامپیوتر دور باشد گیج و حواس پرت است.
14) از وقتی که به کامپیوتر دسترسی پیدا کرده علایق خود را به بعضی از فعالیتهای قبلی از دست داده است.
برای فرار از مسئولیتها و گاهی گریز از موقعیتهای ناراحتکننده و احساسات ناخوشایند مثل افسردگی به اینترنت پناه می برد.
گفتنی است اگر تعداد زیادی از این علائم را یکجا درخود یا فرزندتان مشاهده کردید میتوانید بگویید که اعتیاد به اینترنت و کامپیوتر وجود دارد. در این صورت با بالابردن سطح آگاهی خود در این زمینه و حتی کمک گرفتن از یک مشاور در رفتار خود تجدید نظر کرده و به تعدیل رفتار فرزندانتان کمک کنید. تاکید دارم که فقط با دیدن یکی دو مورد از این نشانه ها درمورد خود یا فرزندتان قضاوت نکنید. محض اطلاع خوانندگان عزیز، گفتنی است که استفاده از اینترنت دیگر منوط به استفاده از کامپیوتر نیست وجوانان بین سنین 16 تا 18سال به وسیله گوشیهای جدید موبایل از شبکههای جدیدی به نامهای توئیتر، اینستاگرام ، واتسآپ و استپچت استفاده میکنند که آنها هم چنانچه کنترل نشود عواقبی مانند آنچه در بالا اشاره شده به همراه دارد.
يکشنبه 6/11/1392 - 19:22
ازدواج و همسرداری
زبانی که زنان صحبت میکنند بسیار متفاوتتر از زبانی است که مردان با آن حرف میزنند. مثلا وقتی خانمی میگوید: «دیگر راجع به این مساله حرف نزن، نمیخواهم چیزی بشنوم»، در واقع منظورش چیزی غیر از گفتههایش است. او با زبان بیزبانی قصد دارد فرد مقابلش را متوجه کند که این موضوع نهتنها برایش مهم بوده، بلکه بشدت باعث ناراحتیاش هم شده است؛ اما اگر یک مرد چنین حرفی بزند، بیگمان قصدش همانی است که بیان کرده است. این موضوع ساده، فقط نمونهای از رازهای دنیای متفاوت زنان و مردان است. چنین تفاوتهای شخصیتی در تمام وجوه زندگی زنان و مردان مشهود است. بنابراین روانشناسان معتقدند شناخت و کشف هر یک از آنها برای یک زندگی مشترک موفق لازم و ضروری است.
بی اطلاعی از هر یک از رازهای زنانه ممکن است خواهناخواه مردان را مرتکب اشتباهی در قبال آنها کند، اشتباهاتی که ممکن است کل زندگی مشترک را تحت تاثیر قرار دهد.
در ادامه این نوشتار برای این که مردان براحتی بتوانند شخصیت زنان را کشف و رفتار همسرشان را رمزگشایی کنند، به چند مورد از رفتارهای منحصرا زنانه اشاره میکنیم.
زنان به کمک مردان نیازمندند
بسیاری از خانمها میگویند: «آرزو به دل ماندیم، یکبار همسرمان بدون آنکه از او بخواهیم، در کارهای خانه کمک حال مان باشد!»
گاهی زنان چنان مورد اجحاف قرار میگیرند که شایسته حق انسانی نیست، برخی زنان از سر وفاداری، مسئولیتپذیری، وظیفهشناسی یا دلسوزی بسیار به همسر و فرزندان، با وجود متحملشدن آلام بسیار، حاضر میشوند به هر طریق ممکن، وظایف خود را بخوبی انجام دهند و از کسی درخواست کمک نکنند.
در برخی موارد، پنهانکردن درخواست کمک از سوی زن باعث میشود مردان پرتوقع شوند و گمان کنند همسرشان شیرزنی است که هرگز به کمک احتیاج ندارد و میتواند در همه حال و در هر شرایطی از عهده رتق و فتقکردن امور خانه و زندگی برآید. اما حقیقت در آن روی دیگر سکه است و این انتظار نباید فراتر از توانایی یک زن معمولی باشد .
به نظر شما توقع کمک و مساعدت از همسر و مشارکت در فعالیتهای خانه برای بانوی شاغلی که مجبور است با وجود وظایف شغلی، به امور خانه و زندگی هم رسیدگی کند یا بانوی خانهداری که از تکرار وظایف به ستوه آمده و کمر خم کرده، انتظار زیادی است؟
گرچه تصور عمومی بر این است که مردان همیشه باید منفعل و زنان فعال در کارهای خانه باشند، اما بیهیچ شکی، همگی اذعان به این مهم داریم که زنان نیازمند کمک مردان هستند و مساعدت آنان را برای پیشبرد هر چه بهتر کارهایشان میخواهند، مثلا هرگز نمیتوان انتظار داشت یک زن بتواند وسایل سنگین خانه را یک تنه جابهجا کند، اما گاهی لازم است برای صمیمت و محبت بیشتر، مردان در کارهای سبک و سادهای که زنان براحتی میتوانند از عهده انجام آنها برآیند، همسرانشان را یاری کنند.
مردان باید قدرت ظرف شستن، جاروکردن و... را در استحکام رابطه با همسرشان بدانند و بپذیرند کمک به آنها حتی کمکهای جزئی و پیش پا افتاده، چقدر در روحیه مثبت به همسرشان تاثیرگذار است.
راهحل
بخشی از زندگی زنان با تمیزی و انجام کارهای خانه معنا میشود. آنان با انجام وظایف زنانه در خانه، احساس مثبت به زندگی مشترکشان پیدا میکنند و اگر همسرشان در این امر، همراهشان باشد امیدواریشان افزونتر و نشاطشان بیشتر میشود، اما این حس خوشایند زنان، گاهی با افکار متعصب عرفی، مقابل قرار میگیرد و مردان را مجبور به امتناع از کمک میکند، تا جایی که برخی از مردان، کار مرد در خانه را نشان از ضعف مردانه یا فرمانبرداری و مطیعبودن محض در قبال زنان تعریف میکنند، اندیشهای که شاید تصوری اشتباه بیش نیست.
نترسید اقتدار مردانهتان زیرسوال نمیرود. شما میتوانید با تدبر و سیاستهای مردانه، هرازگاهی آستین بالا بزنید و همسرتان را یاری کنید و اثرات شگفتانگیز کمک به آنان را در زندگیتان تجربه کنید.
شما میتوانید براحتی اولویتهای اصلی فعالیتهای همسرتان را در خانه شناسایی کنید و در شرایط بحرانی، درست وقتی احساس میکنید همسرتان آرام و قرار ندارد یا در مضیقه زمانی برای انجام کاری است، سریعا به کمکش بشتابید.
از سوی دیگر برای آن که همسرتان درخواست مساعدت شما را براحتی بپذیرد، لازم است پیشنهادهای کمک خود را به گونهای مطرح کنید که همسرتان احساس ناتوانی نکند. به همین دلیل بهتر است کلمه «کمک» را از جملات پیشنهادی خود حذف کنید.
اگر شما به همسرتان بگویید: «احتیاج به کمک داری؟» ممکن است همسرتان برای اثبات تواناییاش، در پاسخ به درخواست شما بگوید: «نه، کاری نیست، خودم انجام میدهم.» برای اثربخشی بیشتر میتوانید پیشنهاد کمک خود را چنین مطرح کنید: «چه کاری میتوانم انجام دهم؟»، «فلان کار را من انجام میدهم و شما به بقیه کارهایت برس» و...
هیچ وقت به حرفهای منگوش نمیدهی
این جمله برایتان آشنا نیست؟ شاید شما هم بارها توسط همسرتان متهم شدهاید که هیچ وقت به حرفهایش گوش نمیدهید. از سوی دیگر، جمله «مردها هیچوقت به حرف خانمهایشان گوش نمیدهند» این شکایت رایج اغلب زنان است. آنان معتقدند همسرانشان با شروع هر گفتوگویی سریعتر میخواهند به پایان گفتوگو برسند.
روانشناسان معتقدند این شکایتها، از یک تفاوت جنسیتی نشأت میگیرد؛ از آنجا که سیستم بدن زنان به گونهای متفاوتتر از سیستم بدن مردان تعبیه شده، گفتوگو برای زنان بیش از مردان دارای اهمیت است! بدن زنان طی گفتوگو هورمون لذت (دوپامین) ترشح میکند، هر چه میزان این هورمون بالاتر رود، ارتباط قویتر و صمیمت بیشتر میشود، در حالی که مردان چنین حالتی ندارند .
خانمها صحبت میکنند تا حس وصل پیدا کنند و به همسرشان نزدیکتر شوند. این حقیقت، یک اصل زنانه است، اما برخی مردان گمان میکنند همسرشان با گفتوگو، قصد مطرحکردن خواستهای را دارد و این دقیقا همان نقطهای است که همیشه به سوءتفاهم میان زن و شوهر منجر میشود.
از طرف دیگر، مردان به طور غریزی میخواهند همیشه پشتیبان زنان باشند، بنابراین با شنیدن حرفهای همسر، بسرعت درصدد رفع مشکل برمیآیند و سعی میکنند نقش حلال مشکلات را بازی کنند، در صورتی که همسرشان، هرگز چنین تقاضایی از آنان نداشته است .
راهحل
قدرت یک گفتوگوی ساده و صمیمانه را دستکم نگیرید. با استفاده از عبارات معجزهگری چون «دوست دارم بیشتر از خودت برایم بگویی»، «منتظر شنیدن صدای زیبایت هستم»، «من به حرفهایت علاقهمندم»، «دلت میخواهد راجع به چه چیزی با هم صحبت کنیم» و... میتوانید همسرتان را به یک گفتوگوی دوستانه و عاشقانه دعوت کنید.
یادتان باشد فقط به گفتههای شیرین یا تلخ او گوش بسپارید. سعی کنید تا وقتی همسرتان از شما راهحلی نخواسته، چیزی نگویید و حل مساله نکنید، چون همسرتان به دنبال کلیدی برای حل مسائلش نیست، بلکه او فقط دو گوش شنوا میخواهد و یک همدل.
بهتر است هر از گاهی با سوالی از گفتههایش، او را متوجه کنید که سراپاگوش هستید و به هر آنچه میگوید دقیقا دقت دارید و میشنوید. به این طریق نهتنها همسرتان را خوشحال میکنید، بلکه از اتهام گوش نسپردن به حرفهایش رهایی مییابید.
زنان جزئینگر هستند
مردان به دنبال توجه کامل و بیقید و شرط همسرانشان هستند. برخی مردان گمان میکنند وقتی همسرشان چند کار را با هم انجام میدهد و در عین حال به حرفهای آنان نیز گوش میدهد درواقع، توجه کاملی به آنان ندارد و فقط نقش بازی میکند و ادای گوش سپردن را در میآورد. به عنوان مثال، یک خانم ممکن است با تلفن حرف بزند، به غذا سرکشی کند، به تکالیف مدرسه فرزندانش رسیدگی کند و با همسرش هم راجع به یک موضوع مهم صحبت کند. این رفتار کاملا زنانه، گاهی به تکدر خاطر مردان منجر شده و ممکن است اختلافاتی را سبب شود.
راهحل
خانمها بنابر طبیعتشان میتوانند در آن واحد چند کار مشکل را به نحو احسن و کامل انجام دهند، در حالی که مردان اینگونه نیستند. اگر میخواهید همسرتان ششدانگ حواسش به شما باشد و هیچ کاری انجام ندهد، بهتر است هنگام صحبت دست همسرتان را در دستانتان بگیرید و مستقیم به چشمانش نگاه کنید. با این کار توجه کامل او را به سوی خود جلب میکنید و همچنین ارتباط فیزیکی و حسی خود را ارتقا داده و احساس صمیمیت بیشتری خواهید کرد.
وقتی مردها خاموش میشوند
«همسرم همه چیز را پنهان میکند و هرگز آنچه را در ذهنش میگذرد به من نمیگوید.» سکوت مردان یکی از رایجترین شکایت زنان از همسرشان است. سکوت مردانه برای زنان زجرآور است و ذهن آنان را به هزاران راه و بیراه میبرد و به بروز سوءتفاهم و اختلافات شدید منجر میشود. زنان سکوت و خموشی مردان را به منزله دوستداشتنی نبودن و نبود علاقه همسرشان نسبت به خود تعبیر میکنند. وقتی خانمی به همسرش پیشنهاد رفتن به یک مهمانی را میدهد، ممکن است مرد بدون بیان هیچ دلیلی از رفتن امتناع کند و به درخواست همسرش پاسخ منفی دهد، گرچه در ذهن خود دلایلی واضح و روشن برای نرفتن داشته است. این رفتارهای بیدلیل برای زنان حکم بیاحترامی و لجبازی دارد و به ناراحتی و دلخوری منجر میشود.
راهحل
برای اجتناب از سوءتفاهم سعی کنید با همسرتان بیشتر صحبت کنید. هرگز احساسات و عقایدتان را پنهان نکنید. مثلا در پاسخ به پیشنهاد همسر برای رفتن به مهمانی، بهتر است به جای گفتن «نه، نمیتوانم بروم»، به همسرتان توضیح دهید «امروز خیلی خستهام، حوصله مهمانی رفتن ندارم، خیابانها شلوغ است و ترافیک برایمان بسیار آزاردهنده است و...». بیان دلایل و توضیح مشخص در مورد تصمیمگیریها باعث میشود حتی اگر با همسرتان مخالفت کنید، کمتر تنش به وجود آورید و همسرتان را سریعتر متقاعد کنید و راضی نگه دارید.
زنان با مردان فرق دارند
لابد شنیدهاید میگویند: «مردان مریخیاند و زنان ونوسی.» مریخ و ونوس دو دنیای کاملا متفاوتی است که با قرار گرفتن کنار یکدیگر، معنا و مفهوم پیدا میکند. گاهی نبود شناخت از این دو دنیای متفاوت، مشکلاتی برای مریخ و ونوس پدید میآورد که ممکن است انگشت حیرت به دهان بگیرید. اگر واسطه حل مشکل دعوای یک زن و مرد شوید خواهید دانست این دو جنس، دو قطب متضاد آهنربایند. در یک مشاجره خانوادگی زن میگوید: همسرم باید روز تولدم با دادن هدیهای شادم میکرد، اما یک مرد میگوید: درد همسرم، فراموشکردن روز تولدش نیست، بلکه او از این ناراحت است که چرا من شبها دیر به خانه میآیم.
در این مشاجره فرضی مشاهده میکنید چگونه دنیای عاطفی زن در مقابل دنیای منطقی مرد قرار میگیرد. برای زن چیزی باارزشتر از علاقه و ابراز محبت همسر نیست، ولی برای مرد یافتن دلیل وعلت بدقلقی همسر مهمتر از تبریک روز تولد است.
برای درک بیشتر مساله به مثال دیگری توجه کنید: اگر بخواهید برای همسرتان هدیهای بخرید، چه میکنید؟ بیتردید خود را جای همسرتان خواهید گذاشت و با خود میاندیشید با چه هدیهای از جانب همسرتان خوشحال میشوید. این رفتار مختص شما نیست، بلکه همه افراد وقتی در چنین موقعیتی قرار گیرند، به طور طبیعی چنین فکری خواهند کرد و خواستههای دیگران را مشابه خواستههای خود خواهند یافت، اما حقیقت آن است شما کاری را برای همسرتان انجام میدهید که دوست دارید همسرتان برای شما انجام دهد. در حقیقت شما به نیازها و خواستههای خودتان توجه میکنید نه به نیازها و علاقهمندیهای همسرتان و این رفتاری است که در نهایت اثر خود را بر زندگی مشترکتان خواهند گذاشت و شما را به بیتوجه بودن یا گاهی خودخواه بودن متهم خواهد کرد. چه بسا اندک نیستند زنانی که معترضند همسرشان هرگز به علایقشان توجه نمیکنند و همیشه آنچه را فراهم میکنند که خودشان دوست دارند و میپسندند.
راهحل
نیازمند آنید که درباره نیازها، خواستهها، آرزوها و... همسرتان بیشتر بدانید، این که چه چیزی او را خوشحال ، یا غمگین میکند، چه نوع حمایت و پشتیبانی را میپسندد، دوست دارد همسرش چه ویژگیهایی داشته باشد و...
در اولین نگاه، به دست آوردن این اطلاعات کار سخت و دشواری به نظر میرسد. چون برخی از آقایان تصور میکنند شناخت یک زن و رفتار با او کاری شقالقمر است. توجه بیش از حد به این تصور اشتباه یا غفلت از شناخت تفاوتهای جنسیتی گاهی باعث میشود یک اختلاف نظر جزئی و کوچک، بزرگنمایی و در نهایت به یک دعوای بزرگ و دلخوری زیاد تبدیل شود.
برای اجتناب از این امر، بهتر است راجع به تفاوتهای زن و مرد مطالعه کنید و به قوانین طلایی ارتباط موفق مریخ و ونوس توجه کافی داشته باشید. یکی از قوانین طلایی ارتباط موفق میگوید: «با دیگران آنگونه رفتار کنید که آنها با شما رفتار میکنند.» اکثر افراد آن گونه با همسرشان رفتار میکنند که خودشان دوست دارند همسرشان با آنها رفتار کند و همین امر باعث به وجود آمدن اختلافات میشود. سعی کنید این نکته مهم را بپذیرید که زنها و مردها متفاوتند. بهتر است رفتارهای همسرتان را نسبت به خودتان رصد کنید و آنگونه که دوست دارد و در رفتارش بروز میدهد با او رفتار کنید، نه آنگونه که خودتان دوست دارید و میپسندید که با شما رفتار شود.
پرسش، یکی دیگر از روشهای آگاهی است. سادهترین راه برای شناخت و کسب اطلاعات از شخصیت همسرتان، پرسش مستقیم از اوست. با ایجاد جوی دوستانه و صمیمانه میتوانید براحتی با همسرتان ارتباط برقرار و او را برای بازگو کردن توقعاتش ترغیب کنید. شما میتوانید با یک پرسش ساده، براحتی به اعماق وجود همسرتان نفوذ کنید و برای شادی او آنچه را انجام دهید که دوست دارد و خواهانش است.
وقتی زنان سکوت میکنند
گاهی زنان مهر خاموشی بر دهان میزنند و سکوت میکنند و بیکلام میشوند. مردان این سکوت زنانه را مانند سکوت خود قلمداد میکنند و گمان میبرند این خاموشی یا نشان از اعتراض به رفتاری از آنهاست که بعد از طی مدت زمان جریمه شدن خاتمه مییابد یا آنکه در خود فرورفتن موقتی است که با بهتر شدن حال همسرشان، بزودی پایان میپذیرد. اما حقیقت این است که سکوت زنانه با سکوت مردانه فرق دو صد چندان دارد. سکوت زن، آرامش قبل از توفان است. زمانی که روحیه زن آسیب ببیند یا آنکه خاطرش آزرده شود، نمیتواند صحبت کند. در چنین شرایطی توسل زن به سکوت میتواند سلاحی موقت برای تسکین دردش باشد. هر چه این سکوت ادامه یابد عواقب خطرناکتری خواهد داشت و وضع را بدتر خواهد کرد.
راهحل
مردها به اشتباه فکر میکنند بهترین راه مواجهه با سکوت زن، رهاکردن او به حال خودش است، بنابراین به همسرشان اجازه میدهند در خلوت بیکلام خود، تا هر زمان که دوست دارند، بمانند تا شاید دردشان التیام یابد. درحالی که این راهکار نهتنها اثری عکس دارد، بلکه به طولانیشدن سکوت منجر شده و شرایط را وخیمتر میکند. بنابراین توصیه میشود، نسبت به سکوت همسرتان بیتفاوت نباشید. بدانید در شرایط سکوت، همسرتان بیش از هر زمانی دیگر، نیازمند دلسوزی و همراهی شماست. حضور پررنگ شما، به همسرتان احساس امنیت میدهد و زمینهای را برای ابراز احساسات واقعیاش فراهم میکند.
برای درک بهتر احساسات همسرتان بهتر است علت سکوت و خاموشی او را جویا شوید. با بیان عبارات معجزهآسایی چون «عزیزم چه چیزی باعث ناراحتیات شده؟»، «در ذهنت چه میگذرد؟»، «از این که دلخوری، متاسفم» و... احساسات همسرتان را دریابید و تمام تلاش خود را برای درک شرایط روحی و روانیاش به کار گیرید.
نسرین صفری/ روانشناس بالینی
جام جم
يکشنبه 6/11/1392 - 19:22
ازدواج و همسرداری
نگاهی به آداب و آیینهای عروسی در اقوام ایرانی
تنوع بالای قومیتی در ایران تعداد بسیاری آیینهای جذاب و دیدنی را به این سرزمین هدیه داده است، آیینهایی که گاه با خاستگاهی مشترک، تفاوتهایی شیرین در اجرا دارد. یکی از این آیینها هم که در تمام قومیتها و گوشهوکنار ایران پراکنده است، آیین ازدواج و مراسم عروسی است که در هر خطهای از این سرزمین پهناور به واسطه رسوم و قوم خود شکل متفاوتی به خود گرفته است و قابلیت این را دارد که به عنوان جاذبه گردشگری برای مردم شهرنشین یا به اصطلاح متمدن مطرح شود. در این شماره نگاهی داریم به برخی از این آیینها در گوشه گوشه ایران زمین.
جشنرنگها درکردستان
منطقه کردستان سرشار از آیینهای شگفت و دوستداشتنی است؛ از ساز و آواز و رقص چوبشان بگیرید تا آیینهایی همچون پیر شالیار که هر ساله تعداد زیادی را به انگیزه دیدنشان راهی این منطقه میکند. اما یکی از شیرینترین و شادترین آیینهای آنها آیین ازدواج است. هر چند در بیشتر مناطق ایران کمتر این رسوم اجرا میشود اما هنوز هم میتوان اجرای این آیینها را در مناطقی از کردستان دید. این مراسم شامل نامزدی، روباز کردن، خرید لباس عروس، عقدکنان، تعیین زمان عروسی، حنابندان، حمامبردن عروس و شب عروسی است که هر قسمت آن با هلهله، شادی و خواندن ترانه و سرود و رقص همراه است. مراسم عروسی بویژه در میان عشایر جلوهای از رنگارنگی لباس زنان را که مملو از طلب شادی مردم و بویژه زنان عشایر است نشان میدهد. کردها عروسشان را «بوک» میخوانند و به داماد «زاوا» میگویند. در گویش شیرین کردی مهریهای که از طرف خانواده داماد به خانواده عروس داده میشود «نخت» (بهفتح نون) و شیربها «نزت» نام دارد و همچنین فرد همراه داماد که همان ساقدوش است را کردها «برازاوا» (برادر داماد) مینامند. معمولا مراسم عروسی در کردستان سه تا هفت روز در منزل داماد طول میکشد. در شب عروسی یک بانوی مسن به همراه عروس فرستاده میشود تا همدم وی باشد که به آن «سرسپی» میگویند. در این مراسم رقصهای بومی اجرا میشود و عروس و داماد هرکدام وارد حلقه رقص و «سرچوپی» که همان سردسته گروه رقص است، میشوند.
از«باترمه» تا «گنگش گیجه»
خراسان شمالی همچون دیگر مناطق ایران آداب ویژهای برای مراسم ازدواج دارد. یکی از این قومهای این منطقه که مراسم عروسی شان هنوز با همان شور و حال قدیم برگزار میشود ترکمنها هستند. در جامعه ترکمن معمولا پدر برای پسرش زن انتخاب میکند و قراردادهای مربوط به ازدواج را انجام میدهد. شیربها نیز به وسیله پدر داماد به پدر عروس داده میشود. معمولا عمههای پسر همراه با هدایایی (شیرینی یا روسری و چارقد و البته نان) که برای عروس است به خواستگاری میروند. پدر عروس نیز گوسفندی را قربانی کرده و با گوشت آن غذایی به نام «باترمه» درست کرده و از مهمانان و نیز چندنفر از همسایگان پذیرایی میکند. پدر عروس با انجام این عمل موافقت خود را با عروسی اعلام میکند. پس از آن روزی را برای بلهبرون انتخاب میکنند که در آن مقدار جهیزیه، شیربها و نحوه برگزاری جشن تعیین میشود که این مراسم در گذشته ایستماق و حالا «شب جواب» میگویند. روز مراسم زنان و دختران همراه با دست زدن و خواندن آواز (لاله شاد) که در وصف عروس و داماد است، به خانه عروس میروند. آنجا نیز نغمههای لالهخوانی ادامه دارد. در آستانه مراسم عروسی یک آیین دیگر به نام « قوده بولمه» برگزار میشود که برای عروس لباس، طلا و جواهرات و روسری و چارقد به همراه شیرینیهای محلی برده میشود. شب پیش از عروسی به نام «گنگش گیجه» یا شب مشورت نامیده میشود که افراد فامیل در خانه داماد جمع شده و برای عروسی برنامهریزی میکنند.
عروسی لرها
در میان اقوام لر، معمولا رسم بر این است که زنان فامیل دختری را برای پسر انتخاب میکنند و چند بار به خانه دختر رفت و آمد میکنند تا حرکات و رفتار او را در برخورد با مهمان و خانوادهاش مورد ارزیابی قرار دهند. پس از آن نوبت به آمد و شد ریشسفیدان است. پس از این مرحله خانواده عروس نیز شرطهای خود را برای قبول این وصلت اعلام کرده و خانواده داماد بعد از چند روز رضایت خود را به خانواده عروس اعلام میکند. یکی از آداب ویژه مردم لر که در آیینهای عروسی مردم این دیار رایج است رقص و پایکوبی به همراه بازیهای سنتی و محلی است. ساز و سماع، کمانچه و تنبک از آلات موسیقی است که در آیین عروسی لرها از آن استفاده میشود.
«شبیکجایی» بلوچها
براساس رسم بلوچها میتوان در عروسیهای کنونی نیز هشتمرحله را دید. «گِندونِن» (به کسر گاف و نون)، «هِبَرجنی» که به نوعی همان بله برون است. «بربند مال» که مراسمی برای تعیین مال عروس و مهریه است. «جُلبندی» که در آن عروس برای رفتن به مراسم عروسی بست مینشیند و نباید کسی او را در این مدت ببیند. «حِنا دوزوکی» که حنابندان غیررسمی پیش از شب حنابندان است. «حِنا راستکی» که مراسم حنابندان اصلی است. «سرآپی» یا «سرآب» و «مشاطه» که به آماده کردن عروس و داماد مربوط است و سرانجام «شب یکجایی» که در آن داماد و عروس یکخانه میشوند و زندگی مشترک از این نقطه آغاز میشود.
عروسی دیگران چگونه است ؟
مراسم گریه در چین: مراسم عروسی شادترین مراسم در هر کشوری است، اما قبیله تویجا در چین برعکس تمام دنیا شادمانی خود را در روز ازدواج با گریه نشان میدهند. آنها یک ماه قبل از مراسم ازدواج، مراسم گریه را آغاز کرده و تا فردای روز عروسی آن را ادامه میدهند. تنها چیزی که بیانگر سنت ازدواج در این قبیله است صدای شیون و گریه و زاری است که از منزل عروس به گوش میرسد.
کثیف کردن عروس در اسکاتلند: اگرچه در تمام دنیا عروسان تلاش میکنند زیباتر و تمیزتر از همیشه به نظر برسند، اما در اسکاتلند سنت ازدواج شکل دیگری دارد. در این کشور در روز عروسی سعی میکنند عروس را با گل و زباله و تخممرغ گندیده و ماهی فاسد آلوده کنند. آنها معتقدند این کار عروس را برای مقابله با سختیهای زندگی آماده میکند.
چاقی عروسها در موریتانی: بیشتر عروسها در سراسر دنیا چند ماه به مراسم عروسی باقی مانده رژیمهای لاغری را آغاز میکنند تا اندام متناسبی داشته باشند، اما در کشور موریتانی همه چیز برعکس است. در این کشور چاق بودن دختر نشان ثروت و سلامت خانوادهاش است و دختران چاق خواهان بیشتری دارند. بنابراین بیشتر دخترانی که شانس ازدواج پیدا میکنند عروسهایی چاق هستند. این مساله به قدری اهمیت دارد که برای دختران دمبخت کمپهایی درست شده که در آن دختران جوان را پروار و آماده ازدواج میکنند.
دزدیدن کفش داماد در هند: در این کشور رسم است که خانواده عروس یک لنگه از کفشهای داماد را هنگامی که وی در محراب ازدواج قرار دارد بدزدند و خانواده داماد موظف هستند که از کفشهای داماد مراقبت کنند. اگر خانواده عروس موفق به ربودن کفش داماد شوند خانواده وی باید مبلغی را پرداخته و کفش را پس بگیرند.
جوجهکُشی در مغولستان: در منطقه Duar واقع در مغولستان، عروس و داماد برای نهایی کردن تاریخ مراسم، یک جوجه مرغ را در حالی قربانی میکنند که چاقوی مورد استفاده برای این کار را به طور مشترک در دست گرفتهاند. سپس شکم جوجه را شکافته و جگر آن را در میآورند، اگر جگر جوجه سالم باشد، به این معناست که تاریخ مورد نظر مناسب است و اگر جگر حیوان، بیمار باشد، یعنی باید به فکر تاریخ دیگری بود!
عروس دزدی در آفریقا : مراسم نمادین دزدیدن عروس و گرفتن بله از او در بسیاری از کشورهای آفریقایی و آسیایی هنوز هم انجام میشود و متداول است و دامادی که بتواند عروس خود را بدزدد، با عرضه تلقی میشود و از این رو در کتابهای جامعهشناسی خانواده از نوعی ازدواج با عنوان «ازدواج ربایشی» نام برده میشود.
کتک خوردن از ماهی: در کره پس از مراسم عروسی، دوستان داماد مچ پاهای او را بسته و جورابهایش را در میآورند. سپس با ماهی به کف پاهای او میزنند تا از او برای مقابله با مشکلات زندگی مشترک، یک مرد بسازند!
نهال همراه عروس گیلانیها
عروسی در مناطق شمالی ایران به رسم و رسوم سابق برگزار میشود و هنوز هم میتوان خانوادههایی را یافت که بر طبق آیین و سنت پیشینیانشان پیوند زناشویی میبندند. در گیلان بویژه در مناطق روستایی پیوند دو خانواده اصولا با یاری و همکاری در کار و زندگی آغاز میشود. تاملی در قسمتهای مختلف این مراسم نشان میدهد که اگر چه از نظر مالی داد و ستدهایی در قالب هدایای مختلف بین دو خانواده صورت میگیرد که البته بخش عمده آن جنبه کمک به عروس و داماد را دارد اما همکاریهای افراد بسیار چشمگیر است. پسران در شالیکاری، درو شالی، کلش ریختن بام خانهها، دروگندم و دیگرکارهای کشاورزی و باغداری، دامداری، نوغان داری و ... که برعهده مردان است به کمک پدر نامزد خود به اصطلاح به یاوری میروند. دامادها معمولا این کار را بعد از ازدواج نیز ادامه میدهند. در شرق گیلان اما رسمی برای عروس است به این شکل که نهالی را که از خانه پدر عروس کندهاند همراه او میکنند و این نهال را عروس و داماد با هم در خانه داماد میکارند. در بعضی از روستاهای غرب و شرق گیلان مادر عروس پای خروسی را که از مادر داماد گرفته با رشتههای رنگین ابریشمی به پای مرغ میبندد و آن مرغ و خروس را با عروس همراه میکنند تا در خانه داماد بند از پای آن برگیرند و در لانهای که آماده کردهاند جایشان دهند.
«روسکردن»یزدیها
مراسم ازدواج در شهرها و روستاهای مختلف استان یزد با اندکی تفاوت به یکدیگر شبیه هستند. پس از خواستگاری که در قدیم حتی در حمامها انجام میشد نوبت به مراسم عقدکنان شیرین و جذاب یزدیها میرسد. در روز عقدکنان، عاقد از عروس بله را میگیرد. سپس سفره سفیدی به نشانه سپیدبختی روی سر عروس میگیرند و دو کله قند را بههم میسایند و میخوانند:
مسابم، مسابم. دخترها و زنان میپرسند چیچی مسابی؟ مهر و محبت مسابم، برای کی؟ برای عروس و دوماد.
بعد از عروس و داماد از زن و شوهران جوان دیگر نیز اسم میبرند. بعد با نخ و سوزن پارچه سفیدی را میدوزند و میخوانند:چیچی میدوزی؟مهر و محبت میدوزم ، برای کی میدوزی؟برای عروس و داماد.
به این مراسم پیش از آمدن داماد نزد عروس «روس کردن» میگویند. آنگاه داماد را کنار عروس روبهروی آیینه مینشانند. داماد رونما میدهد و خویشان عروس و داماد نیز به آن دو رونما میدهند. مادرزن حلقه انگشتر را بهدست داماد میکند و داماد هم به دست عروس حلقه میگذارد. سپس یکی از نزدیکان عروس، ظرف آبی آورده و داماد مشتی پول درون آب میریزد. آب را درون راهرو ریخته و پول را بهعنوان شگون برمیدارند. دو روز بعد دیگر اقوام عروس و داماد، لوازمی مثل ظرف و وسایل خانه را به رسم پیشکش به خانه داماد میبرند. به این پیشکشها «جاخالی» میگویند.
«درون همسری» بختیاریها
ازدواج و جشن و سرورهای مربوط به عروسی مهمترین مراسم شادی بختیاریهاست. بختیاریها معمولا به صورت « درون گروهی» عروسی میکنند و کمتر پیش آمده مرد بختیاری زنی غیربختیاری اختیار کند و البته برعکس آن. اگر چنین شود کودکان چنین ازدواجی (برون ایلی) از نظر آداب و سنن ایل، از قوم بختیاری به حساب نمیآیند. این ازدواجها معمولا در داخل گروه خویشاوندی صورت میگیرد و معمولا دختر عموها با پسرداییها و... ازدواج میکنند. بختیاریها معمولا دختران و پسران خردسال را برای تحکیم مناسبات قومی و طایفهای برای هم «نافبر» میکنند و از همان اوان کودکی نامزد یکدیگر میشوند و هنگام جوانی با یکدیگر ازدواج میکنند. در ازدواجها معمولا اصل و نسب، قدرت ایلی و خانوادگی دختر اهمیت دارد و جالب اینکه انتخاب عروس بهعهده مادر داماد است.
عسلمالی به در خانه
شیرازیها خانه داماد و عروس را برای مراسم عروسی آذین میبندند و گلدانهای سفالین که معمولا دارای گل شمعدانی است دور حوض میگذارند. کف حیاط فرش پهن میکنند و بعد از حضور همه مدعوین و گرم شدن مجلس به دنبال عروس میروند. هنگامی که عروس به خانه داماد وارد میشود یک نفر ظرفی را که درآن عسل است جلو عروس میآورد، عروس انگشتش را کمی درآن زده به در خانه میکشد و وارد میشود.
سینی دیگری که یک جلد قرآن مجید و یک ظرف و یک کاسه آب که برگ سبز یا شاخه گل در آن گذاشتهاند و یا نارنجی که در کاسه آب افتاده جلوی عروس آورده میشود.عروس قرآن را میبوسد و از زیر آن میگذرد و دیگران ظرف نقل را روی سرش میپاشند. عروس باید طوری عبور کند که پایش به ظرف اصابت کند و ظرف واژگون شود.
جام جم
يکشنبه 6/11/1392 - 19:22
ایرانگردی
پشت سرگذاشتن مشکلات و دلمشغولیهای روزمره گاه سبب میشود که افراد به همه چیز دید مثبت داشته باشند و خطرات را احساس نکنند. بر این اساس در هر شهر و منطقهای، گردشگران یکی از بهترین طعمهها برای دزدان و سارقان محسوب میشوند. این شماره توصیههایی برای محافظت در برابر هر گونه دزدی و سرقت نوشتیم که اجرایش هزینهای ندارد و اجرا نکردنش بسیار هزینهبر است.
همیشه از آنچه در اطراف و پشت سرتان میگذرد آگاه باشید: بهتر است در هر موقعیتی که هستید از آنچه در اطرافتان میگذرد با اطلاع باشید. همواره ممکن است در سایتهای تفریحی، مراکز اقامتی، رستورانها، وسایل نقلیه و مراکز خرید، سارقان مدت طولانی شما را تحت نظر بگیرند تا در یک فرصت مناسب از شما دزدی کنند. هنگامی که قصد خروج از هر جا یا وسایل نقلیهای را دارید، بهتر است وسایل خود را چک کنید تا چیزی جا نگذارید. گاه کارکنان و افرادی که به شما خدمات میدهند ممکن است از حواسپرتی شما استفاده کرده و منکر وجود آنچه بر جا گذاشتهاید، شوند. پس بهتر است بررسی لوازم و وسایل خود خصوصا موارد مهمی چون گذرنامه، کیف پول، بلیط و غیره را در طول سفر با دقت بیشتر و چند بار انجام دهید.
از اتفاقات غیرمنتظره به سادگی نگذرید: برای بسیاری تنه خوردن در اماکن عمومی و خیابانها، کمک کردن به افراد ناتوان یا سالمند، نزاعهای خیابانی و غیره حداقل یکبار اتفاق افتاده است. اما بهتر است در طول سفر به این اتفاقات غیرمنتظره اندکی با شک نگاه کنید. بهتر است در صورت وقوع هر رویداد پیشبینی نشدهای در اطرافتان، سریع لوازم و وسایل شخصی را که به همراه دارید بررسی کنید و از وجود آنها مطمئن شوید. در سفر به دیگر کشورها نیز هر رویداد عجیب و متفاوتی را نشانهای بر تفاوت فرهنگی نگذارید. معمولا گردشگران خارجی به سبب تفاوتهای میان فرهنگها، طعمه شده و با صحنهسازیهای بسیار ساده اما هوشمندانه مورد دزدی و کلاهبرداری قرار میگیرند.
از محلیها در خصوص مناطق ناامن اطلاعات بگیرید: بهتر است در مقصد سفر خود با افراد محلی کمی مشورت کنید. معمولا محلیها از خیابانها و محلههای ناامن و مراکزی که محل تجمع کیفقاپها و تبانی آنها با مغازهدارهاست، آگاهی دارند. پس پیش از آن که خوشبینانه با یک کوله بر دوش و یک دوربین به دست راهی کشف مناطق ناآشنا شوید، کمی در مورد آن اطلاعات کسب کنید.
سایر توصیههای راهگشا
• بهتر است تمام پولها و کارتهای اعتباریتان را در یک کیف پول قرار ندهید. با این کار در صورت وقوع هر گونه سرقت میتوانید حداقل خود را به اداره پلیس یا محل اقامتتان برسانید.
• اگر با ماشین شخصی در سفر هستید، بهتر است درها را قفل کرده و هرگز در جاهایی چون پمپهای بنزین و سایتهای گردشگری، خودروی خود را بدون رعایت نکات ایمنی رها نکنید.
• بیمه سفر شاید از نظر برخی خرج اضافی باشد اما در صورت بروز مشکلات احتمالی میتواند زیانهای وارده را جبران کند.
يکشنبه 6/11/1392 - 19:21
اهل بیت
كلیدهای موفقیت زندگی در دستان علی(ع) و فاطمه(س)
مترجم: فرنوش شیك
سیره و سنت دخت گرامی پیامبر- حضرت زهرا(س)- تصویری از
خانواده شایسته و آرمانی اسلام را پیش روی صاحبان خود و اندیشه قرار می
دهد. در این مجال، به گوشه هایی از این زندگی سراسر الهی اشاره و برخی
عوامل تحكیم خانواده را در جلوه های رفتاری و گفتاری حضرت زهرا(س)بررسی می
كنیم.
مدارا با شرایط اقتصادی
آنچه در این زمینه از زندگی نورانی حضرت زهرا(س) به ما رسیده، نشان می دهد
كه آن بانوی بی همتا، در شرایط خاص زندگی مشترك نیز با همسر خود همراهی می
كرده است. چنان كه در شرح زندگی اش آمده است:«روزی امام علی(ع) به همسر
بزرگوار خود فرمود: فاطمه جان! آیا غذا داری تا رفع گرسنگی كنم؟ آن بانوی
بزرگوار پاسخ داد: خیر! سوگند به خدایی كه پدرم را به نبوت و شما را به
امامت برگزید، دو روز است كه در خانه غذای كافی نداریم. امام علی(ع) با
تأسف فرمود: فاطمه جان! چرا به من خبر ندادی تا غذا تهیه كنم؟ فاطمه(س)
فرمود: ای اباالحسن! من از پروردگار خود حیا می كنم كه چیزی از تو درخواست
كنم كه فراهم كردن آن در توانت نیست».
شناخت دقیق روحیات همسر
یكی از عوامل بسیار مهم و اساسی در تحكیم بنیان خانواده، برخورد شایسته با
همسر است. فراست و كاردانی در اداره منزل و رفتار با همسر، می تواند راز
موفقیت در همسرداری باشد. حضرت فاطمه زهرا(س) به ظرافتهای روحی حضرت علی(ع)
آگاه بود و به آنها توجه می كرد و در شرایطی كه كسی همسر بزرگوارش را درك
نمی كرد و به حقیقت رفتار و كردار او پی نمی برد، یار و همدم ایشان بود.
برای نمونه شبی یكی از یاران امام علی(ع)، در تاریكی نخلستان، شاهد حالات
عرفانی و راز و نیاز شگفت انگیز آن حضرت با معبود خویش بود. ناگهان دید كه
حضرت مانند چوب خشكی به زمین افتاد. پس گمان كرد ایشان از دنیا رفته است
هراسان آنچه را دیده بود، به حضرت زهرا(س) خبر داد. آن بانوی گرامی با
شناختی كه از روحیات ایشان داشت فرمود: این حالتی است كه به دلیل ترس از
پروردگار برای وی پدید آمده است.
محترمانه صدا كردن
یكی از اسرار كامیابی در زندگی مشترك، دقیق بودن در مسائل جزئی و ظریف است،
از جمله صدا كردن همسر كه جزو امور روزانه زندگی خانوادگی است و در صورتی
که احترام آمیز باشد، پژواكی از محبت و صمیمت ایجاد خواهد كرد. حضرت علی(ع)
و حضرت فاطمه(س) در رعایت این نكته نیز الگو بوده اند. نقل است حضرت
زهرا(س) نام همسر خود را با احترام بر زبان می آورد. گاهی وی را با كنیه
«اباالحسن» می خواند و گاهی با لقب«امیرالمؤمنین»
منبع: نشریه دنیای زنان، شماره 70 يکشنبه 6/11/1392 - 19:20
اخلاق
همان قدر که طبیعت از خلأ بیزار است و بسرعت آن را پر از هوا می کند، انسان هم از سکوت بیزار است و به همان سرعت قصد شکستنش را دارد. از ساعت های اولیه صبح تا اواخر غروب زیر بمبارانی از سر و صدا قرار داریم؛ دستگاه های پخش موسیقی، ترافیک، ماشین ها، تلویزیون ها، مراکز فروش و رستوران ها.
ما در دنیای پرهیاهویی زندگی می کنیم که لحظه ای آرامش نداریم. در مسیر کار به رادیو و موسیقی گوش می کنیم. به محض این که به اداره رسیدیم با این و آن شروع به صحبت می کنیم و وقتی به خانه برمی گردیم؛ با سروصدای ظروف آشپزخانه، داد و هوار بچه ها و صدای بلند برنامه های تلویزیون سر و کار داریم. آنقدر قیل و قال وجود دارد که نمی توانیم فضایی بیابیم صدایی در آن موج نزند، اما دیگر وقت آن رسیده است اندکی به سکوت و آرامش فکر کنیم.
بنابر تحقیقات معلوم شده است سروصدای موجود برای سلامت انسان چه از نظر جسمی و چه از نظر روحی بسیار مضر است و عواقب بدی از خود برجا می گذارد؛ از فشار خون گرفته تا افزایش هورمون استرس و خطر حمله قلبی. حتی محققان به این نتیجه رسیده اند سروصدا سلامت کودکان را نیز به خطر می اندازد و از توانایی یادگیری، رشد و عملکرد مناسبشان می کاهد. هم چنین شنوایی آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد و در نتیجه دچار ضعف در کلام، زبان، مهارت های شناختی، اجتماعی و عاطفی می شوند.
سکوت شفابخش
سکوت واقعی، گنج باارزشی است که اگر آن را بخوبی بشناسید، می تواند فواید درمانی بسیاری داشته باشد و با آرام کردن ذهن و روح، زندگی را برایمان شیرین تر و آسان تر کند. سکوت، سیستم ایمنی بدن را افزایش می دهد، فشار خون را در سطح عادی نگه می دارد و فرد را از اضطراب و هیجان بی مورد دور می کند. روی دستگاه عصبی اثر بسیار خوبی می گذارد و آرامش بخش است.
سکوت روی سیستم هورمونی بدن نیز اثرگذار است و آن را بخوبی تنظیم می کند. حتی جلوی ایجاد جرم در رگ ها را گرفته و از حملات قلبی و مغزی جلوگیری می کند. اگر به دلیلی در بدن خود احساس درد می کنید، سکوت می تواند از دردتان بکاهد، توانایی درک و هوش را بالا می برد و انرژی بیشتری برای تان فراهم می کند.
تاثیر سکوت بر روح و روان
سکوت فواید روحی بسیاری دارد. اعتماد به نفس شما را بالا می برد و از دست سر و صدایی که گاهی در ذهن می پیچد رهایتان می سازد، باعث می شود به زمان حال توجه بیشتری نشان دهید، قدرت تمرکز را بالا می برد، افکار منفی شما را که موجب عقب ماندن در زندگی می شود، از ذهن بیرون و کمک می کند رفتار بهتری با اطرافیان و کسانی که دوستشان دارید، داشته باشید. سکوت قدرت تخیل شما را افزایش می دهد و هنگام برخورد با مشکلات می توانید به راه حل های مناسبی دست پیدا کنید. وقتی در سکوت به کار بپردازید، علاوه بر این که سریع تر کارتان را انجام می دهید، با ذهن فعال و متمرکز می توانید خلاق تر عمل کنید و از کارتان لذت ببرید. در ضمن وقتی توانایی سکوت کردن داشته باشید، هنگام مواجهه با مشکلی، سر کار یا هر جای دیگر، قبل از این که حرفی بزنید یا اقدامی صورت دهید می توانید سکوت کنید و مشکل مطرح شده را خوب بشنوید و با فکر کردن درباره آن راه حلی مطرح کنید. با شنیدن می توانید تمام زوایای مشکل را درک کنید.
استفاده درست از سکوت
همان طور که برای آرامش و سلامت به سکوت و محیط عاری از سروصدا نیاز دارید، باید خودتان هم بیاموزید که بموقع و بجا سکوت کنید، زیرا با این کار از فواید اجتماعی سکوت هم لذت می برید.
۱ـ توانایی درست شنیدن: تعداد کمی از مردم، این کار را درست انجام می دهند. ما فقط زمانی ساکت هستیم که منتظریم نوبت صحبت کردن ما بشود. وقتی به صحبت کسی گوش می دهید و نمی توانید در برابر این که درباره چه چیزی می خواهید حرف بزنید، مقاومت کنید، باید گفت سکوت کردن را بدرستی نیاموخته اید. سکوت کمک می کند تمرکزتان به طرز شگفت آوری بالا برود. بنابراین هنگام شنیدن سخن دیگران باید ذهن تان را آرام کرده و به معنای واقعی کلمه سکوت کنید و حتی در ذهن تان چیزی را آماده گفتن نکنید. وقتی این کار را انجام دهید، به مرور متوجه می شوید توانایی شنیدن تان بسیار افزایش یافته و از فواید آن که یکی افزایش دانشتان است، لذت خواهید برد. به خاطر بسپارید شنیدن بسیار قدرتمندتر از صحبت کردن است. شما با حرف زدن چیزی نمی آموزید بلکه در شنیدن است که موضوعات جدیدی یاد می گیرید. در ضمن تا وقتی سخنان دیگران را بخوبی نشنویم، نمی توانیم روی رفتار دیگران اثرگذار باشیم یا از باورهای خودمان سخنی بر زبان آوریم.
۲ـ شناخت اطرافیان: سکوت شما موجب ایجاد فضایی برای دیگران می شود که خود را مطرح کنند. خصوصیات ظاهری افراد در عرض چند ساعت تا چند روز سخن گفتن مشخص می شود، اما شناخت برخی ویژگی های اخلاقی که در نهاد انسان است حتی سال ها طول می کشد. اگر سخنان دیگران را بدقت گوش کنید، با کمک سخنان ادا شده و نحوه بیان آن عبارات تا حد زیادی به منش و اخلاق گوینده پی خواهید برد و او را بهتر خواهید شناخت.
۳ـ جذابیت و نفوذ به قلب دیگران: افراد بیش از هر چیز، دوست دارند شنیده و درک شوند و کسی که این کار را برای آن ها انجام دهد، می تواند بر آن ها نفوذ و در قلب شان جا باز کند.
۴ـ خودداری: وقتی اولین واکنش تان نسبت به حرفی که می شنوید یا چیزی که می بینید و در شما واکنش قوی احساسی ایجاد می کند، سکوت باشد، نشان دهنده این است که بسیار خوددار هستید. تمرین این نوع رفتار به شما کنترل نفس را می آموزد و به مرور زمان این ویژگی بخشی از وجودتان خواهد شد و با بروز هر موضوع ناراحت کننده واکنش تند و نسنجیده از خود بروز نخواهید داد.
۵ـ عقل و خرد: وقتی قرار است با مشکلی دست وپنجه نرم کنید، سکوت اولیه به شما کمک می کند بخوبی فکر کنید و رفتاری هوشمندانه در پیش بگیرید، به طوری که شما را به هدف تان که حل مشکل است، نزدیک سازد نه این که با انجام کاری احمقانه اوضاع را بدتر کنید. به این نوع سکوت در عالم پزشکی«درمان با گذر زمان» می گویند. گاهی در برابر مشکل فقط باید سکوت کرد و عاقلانه ترین کار، انجام ندادن کار است.
روش های تمرین سکوت
در یکی از اتاق های خانه که سروصدا به آن کمتر راه دارد، به تمرین سکوت بپردازید. هر روز برای این تمرین وقت بگذارید. این روش به شما یاد می دهد چگونه سکوت کنید. بهترین زمان صبح خیلی زود است. در غیر این صورت، زمان غروب توصیه می شود. هنگام تمرین سکوت، سروصداهای اضافی حتی صدای فن رایانه را حذف کنید.
تا آن جا که می توانید، هنگام تمرین سکوت تنها باشید. البته می توانید همراه دیگران که آن ها نیز به سکوت نیاز دارند، به تمرین بپردازید.از ۱۵ دقیقه در روز به مدت یک ماه شروع کنید و بتدریج آن را به روزی یک ساعت برسانید.
به تفریحاتی مشغول شوید که نیازی به سروصدا ندارد؛ مثلا نقاشی کشیدن یا کتاب خواندن. وقتی با دیگران صحبت می کنید، میان کلامشان ندوید و تا پایان حرف هایشان سراپا گوش باشید. بعد از مدتی فواید سکوت را بخوبی درک خواهید کرد.
مترجم: نادیا زکالوند
منبع: روزنامه جام جم
يکشنبه 6/11/1392 - 19:20