• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 6
تعداد نظرات : 0
زمان آخرین مطلب : 4631روز قبل
دعا و زیارت


"... و اجابت بندگانت را تضمین کرده‌ای و هرکه با اشتیاق به درگاهت آمده و هرکه نیاز به آستان تو آورده، محروم نکرده‌ای و هیچ خواهنده‌ای دست خالی از عطایت برنگشته و از بخشش هایت ناکام نگشته است."


گاهی در تمامی شلوغی روزانه، دلمان می‌گیرد و احساس می‌کنیم تکیه‌ای از وجودمان گم شده است؛ تکه‌ای که شاید تمام هستی ما باشد. شاید بارها و بارها به درگاه پر مهرش رفته باشیم، اما بعضی وقتها برایمان پیش آمده که با خود گفته ایم که: "دست خالی رفتم و دست خالی هم بر می‌گردم." ولی اگر خوب دقت کنیم، امام عسکری (علیه السلام) در دعای فوق که آنرا به عده‌ای از دوستان خویش آموزش داده اند، به گونه‌ای دیگر موضوع را مطرح می‌کنند. بار دیگر نجوای امام خویش را به دقت بنگریم:


"... خداوندا، تو بندگان را به درخواست از احسان خود فراخوانده‌ای و فرمان دعا داده‌ای و اجابت بندگانت را تضمین کرده‌ای و هر کسی با اشتیاق به درگاهت آمده و هرکهنیاز به آستان تو آورده، محروم نکرده‌ای و هیچ خواهنده‌ای دست خالی از عطایت برنگشته و از بخشش هایت ناکام نگشته است. کدام کوچنده‌ای است که به درگاهت روی آورده و تو را نزدیک نیافته است؟ یا کیست که به آستان تو وارد شود و موانعی او را از درگاهت رد کند؟ بلکه کیست که جویای فضل تو باشد و فیض بخششت او را سرشار نسازد و کدام خواهان رحمت افزون توست که بدون برخورداری از جام لبریز عطایت، تهی دست و محروم ماند؟
خداوندا با اشتیاق به درگاهت آمده ام و دست نیاز به در خانه احسان تو می‌کوبم و قلبم با خشوع و فروتنی با تو نجوا می‌کند. تو را بهترین واسطه خودم به درگاهت یافته ام. خواسته ام را پیش از آنکه به فکرم خطور کند یا بر دلم بگذرد، می‌دانی. پس خداوندا، دعای مرا به اجابت مقرون ساز و برآوردن خواسته ام را به درخواستم وصل گردان ...
خداوندا، ما را نسبت به خودمان آشنایی دادی و به خصلت هایی از عیوب خودمان آگاه نمودی که می‌ترسیم آن صفات، ما را از رفتن در پی اجابت تو باز دارد. تویی که بر ناشایستگان، نعمت می‌بخشی و بی آنکه بخواهند، احسان می‌کنی. پس بر ما هم به حسب بزرگواری و سخاوت و فضل و احسانت عطا کن. همانا تو آنچه را بخواهی و اراده کنی انجام می‌دهی. ما مشتاق درگاه توییم."


همانگونه که دیدیم،بی شک این گونه راز و نیاز نمودن امام عسکری(علیه السلام)بیانگر این نکته است که هرگاه که بخواهیم با خداوند ارتباط داشته باشیم، در‌های رحمت او به سوی ما باز است و اگر خواسته‌ای نیز داشته باشیم، دست خالی باز نمی‌گردیم. به بیان دیگر، محال است کسی به درگاه پر مهر خداوند برود و از درگاهش رد شود و از بخشش سرشار او سیراب نشود.


اما آنگونه که اهل بیت (علیهم السلام) به ما می‌آموزند، اگر گاهی در دعایمان از خداوند درخواستی می‌کنیم، ولی خداوند در اجابت دعای ما تأخیر می‌اندازد، همین تأخیر را نیز در روز قیامت جبران می‌نماید و بنده خویش را مورد لطف و رحمتش قرار می‌دهد. (1)

حتی گاهی نیز که بنا بر مصالحی، به مطلوب خویش دست نمی‌یابیم، از آن جهت است که اگر همان چیز را به همان کیفیت به ما ارزانی دارند، به ضررمان می‌انجامد و از دید مادی و دنیایی و یا از منظر معنوی، قطعا دچار ضرر خواهیم شد. ولی پروردگارمان در قبال این گونه ازخواسته‌های ما، یا در همین دنیا عنایت خویش را در زمینه‌ای دیگر شامل حالمان می‌کند، یا آنکه در آخرت، درجه ما را افزایش خواهد داد و یا گناهان ما را خواهد آمرزید. (2)


برگرفته از کتاب «فرهنگ جامع سخنان امام حسن عسکری (علیه السلام) » تالیف: گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم(با اندکی تصرف و اضافات)
________________________________________
پاورقی‌ها:
1- امام صادق (علیه السلام) در این باره می‌فرمایند: هنگامی که بنده در روز قیامت با این تفضل الهی روبرو می‌شود، آرزو می‌کند که‌ای کاش هیچ یک از دعاهای او در این دنیا به استجابت نرسیده بود. (کافی، جلد 2، صفحه 490)
2- مانند پدری مهربان که به فرزند کوچک خود از روی عطوفت، خواسته او را که به مصلحت فرزندش نمی‌باشد، به تاخیر می‌اندازد و یا به او نمی‌دهد.

دوشنبه 31/5/1390 - 16:56
رمضان

 

روزه ابعاد گوناگونى دارد و آثار فراوانى از نظر مادى و معنوى در وجود انسان مى گذارد، که از همه مهمتر، "بعد اخلاقى" و "فلسفه تربیتى" آن است.  روزه دار باید در حال روزه با وجود گرسنگى و تشنگى، از غذا و آب و همچنین لذت جنسى چشم بپوشد و عملا ثابت کند که او همچون حیوان در بند اصطبل و علف نیست؛ او مى تواند زمام نفس سرکش را به دست گیرد و بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد. 

 لذا از فوائد مهم روزه این است که روح انسان را تلطیف، و اراده انسان را قوى، و غرائز او را تعدیل مى کند و در حقیقت بزرگترین فلسفه روزه همین اثر روحانى و معنوى آن است.

 انسانى که انواع غذاها و نوشیدنی ها را در اختیار دارد و هر لحظه که تشنه و گرسنه شد به سراغ آن مى رود، همانند درختانى است که در پناه دیوارهاى باغ و در کنار نهرها مى رویند. این درختان نازپرورده، بسیار کم مقاومت و کم دوامند و اگر چند روزى آب از پاى آنها قطع شود، پژمرده مى شوند و مى خشکند. اما درختانى که از لابلاى صخره ها و در دل کوه ها و بیابانها مى رویند و از همان طفولیت، طوفانهاى سخت و آفتاب سوزان و سرماى زمستان نوازشگر شاخه های آنهاست و با انواع محرومیتها دست به گریبانند، محکم، با دوام، پر استقامت، سخت کوش و سخت جانند! 

روزه نیز با روح و جان انسان همین عمل را انجام مى دهد و با محدودیتهاى موقت به او مقاومت و قدرت اراده و توان مبارزه با حوادث سخت مى بخشد و چون غرائز سرکش را کنترل مى کند، بر قلب انسان نور و صفا مى پاشد. 

 

روزه انسان را از عالم حیوانیت ترقى داده و به جهان فرشتگان صعود مى دهد.

 

 جمله "لعلکم تتقون" (باشد که پرهیزگار شوید) که در آیه 183 سوره بقره پس از فرمان به روزه داری ذکر گردیده، اشاره به همه این حقایق است.

 و نیز حدیث معروف نبوی که فرمود:"روزه سپرى در برابر آتش دوزخ است" (1) ، اشاره به همین موضوع است. 

در نهج البلاغه هنگامى که امیرمؤ منان على (علیه السلام) فلسفه عبادات را بیان مى کند، به روزه که مى رسد چنین مى فرماید: "خداوند روزه را از این جهت تشریع فرموده که روح اخلاص در مردم پرورش یابد."(2) 

در حدیث دیگرى می خوانیم که امیر المؤمنین (علیه السلام) از پیامبر اکرم(صلى اللّه علیه و آله و سلم) پرسید: "چه کنیم که شیطان از ما دور شود؟" رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ فرمود: "روزه، روى شیطان را سیاه مى کند و انفاق در راه خدا، پشت او را مى شکند و دوست داشتن به خاطر خدا و مواظبت بر عمل صالح، دنباله او را قطع مى کند و استغفار، رگ قلب او را مى برد".(3) 

اما اینکه ماه رمضان براى روزه گرفتن انتخاب شده بخاطر این است که این ماه بر سایر ماه ها برترى دارد. در آیه 185 سوره بقره، علت برتری این ماه چنین بیان شده که قرآن، کتاب هدایت و راهنماى بشر که فرقان است(یعنى با دستورات و قوانین خود روشهاى صحیح را از ناصحیح جدا کرده و سعادت انسانها را تضمین نموده است)، در ماه مبارک رمضان نازل گردیده و در روایات اسلامى نیز چنین آمده است که همه کتابهاى بزرگ آسمانى یعنی تورات، انجیل، زبور، صحف و قرآن همه در این ماه نازل شده اند. به این ترتیب ماه رمضان همواره ماه نزول کتابهاى بزرگ آسمانى و ماه تعلیم و تربیت بوده است؛ چرا که تربیت و پرورش بدون تعلیم و آموزش صحیح ممکن نیست. لذا برنامه تربیتى روزه نیز باید با آگاهى هر چه بیشتر و عمیق تر از تعلیمات آسمانى هماهنگ گردد تا جسم و جان آدمى را از آلودگى گناه شستشو دهد.

براستی نکند که به سادگی این فرصت طلائی را از دست بدهیم و آئینه جانمان را در زلال ماه رمضان جلا نبخشیم. حال که در ابتدای راهیم، هوشیار و آگاه باشیم ...

 (برگرفته از کتاب "تفسیر نمونه"(4)، تألیف: "آیت الله مکارم شیرازی" (با اندکی تصرف)) 


1-قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): "الصوم جنة من النار"، (اصول کافی، جلد 2، صفحه 18)

2قال امیر المؤمنین (علیه السلام): "و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق" (نهج البلاغه، کلمه قصار شماره 252) 

3-قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): "الصوم یسود وجهه و الصدقة تکسر ظهره والحب فى الله و المواظبة على العمل الصالح یقطع دابره و الاستغفار یقطع وتینه " (الجعفریات، صفحه 58)  

4-ذیل آیه 183 تا 185 سوره بقره 

دوشنبه 31/5/1390 - 16:13
سخنان ماندگار

گفتم: « خدا را شکر که تکلیف ویدئو را هم روشن کردیم. » نگاهی از سر تعجب آمیخته با تمسخر کرد و پرسید: « شما روشن کردید؟! »
پرسیدم: « مگر جز این است؟ »
جواب داد: « ببین دوست من! اگر هم این طور باشد که تو می گویی، هر چند من تردید دارم، اما باز هم باید گفت که ویدئو تکلیف خودش را روشن کرده است. »
از نگاهم دریافت که باید روشن تر حرف بزند. گفت: « این ویدئوست که تکلیف ما را روشن کرده است، نه ما تکلیف آن را. مگر ما می توانستیم تصمیم دیگری جز این اتخاذ کنیم؟ »
پرسیدم: « مگر نمی توانستیم؟ »
جواب داد: « نه! خود غربی ها که ویدئو را اختراع کرده اند آن را « رسانه یاغی » خوانده اند، چه برسد به ما که در برابر این « رسانه یاغی و طاغی » کاملاً دست و پایمان را گم کرده ایم. ببین! اگر ما می توانستیم دیواری اختراع کنیم که جلوی ورود ویدئو را به کشور بگیرد و آنگاه چنین حکمی صادر می کردیم که الان کرده ایم، درست بود که بگوییم تکلیف ویدئو را ما روشن کرده ایم. اما چنین نیست؛ ویدئو رسانه ای است که از هر مرزی عبور می کند و به هر جا که تمدن امروز رفته است وارد می شود و هیچ راهی هم برای ممانعت وجود ندارد. شاهد مثالش هم کشور خودمان. از تو می پرسم: اگر چنین می شد که بتوان برنامه های ماهواره ها را با همین آنتن های معمولی تلویزیون گرفت، ما چه می گفتیم؟ آیا درست بود که بگوییم: خوب! تکلیف ماهواره ها را روشن کردیم؟... نه! »
و بعد نـاگهان مثل آنکه چیـزی به ذهنش خطور کـرده بـاشد گفت: « « شازده کـوچولو » را خوانده ای؟ »
گفتم: « آره. »
گفت: « حکایت ما، حکایت آن پادشاه است که شازده کوچولو در ستاره اول دید. پادشاه فرمان های عاقلانه ای می داد چرا که علاقمند بود که فرمان هایش اجرا شود. مثلاً وقتی شازده کوچولو می پرسید: اجازه هست بنشینم؟ پادشاه می گفت: به تو فرمان می دهم که بنشینی. و یا وقتی شازده کوچولو از شدّت خستگی خمیازه می کشید، به او فرمان می داد که حتماً خمیازه بکشد و رودربایسی نکند! و چون شازده کوچولو می گفت: دیگر خمیازه ام نمی آید، پادشاه فرمان می داد که: خُب! حالا که این طور است به تو فرمان می دهم گاهی خمیازه بکشی و گاهی هم نکشی... »
گفتم: « عجب کتاب خوبی است این « شازده کوچولو ». « زمین انسان ها » را هم خوانده ای؟ »
خندید و گفت: می خواهی از تبعات قبول واقعیت فرار کنی؟ چه من « زمین انسان ها » را خوانده باشم و چه نخوانده باشم، ماهواره دارد می آید... می خواهم بگویم تکلیف ویدئو را آن وقت می بایست روشن می کردیم که ویدئو شهرهای کشور ما را تسخیر نکرده بود. حالا که حتی در یک شهر مذهبی مثل کاشان حدّاقل پنج دستگاه ویدئو وجود دارد و قیمت آن هم، هم طراز با سایر وسایل برقی مجاز است و کرایه نوار حتی از ماست پاستوریزه (!) هم ارزان تر است، درست آن است که بگوییم ویدئو تکلیف ما را روشن کرده است و چند وقت دیگر ماهواره تکلیف ما را روشن خواهد کرد! »
گفتم: « مثل اینکه خیلی از این وضعی که پیش آمده خوشحالی؟ پس آن همه شعارهایی که درباره غرب وغرب زدگی می دادی کجا رفت؟ »
جواب داد: « نه جانم! تو موضوع را اشتباه فهمیده ای. بیان واقعیات چه ربطی به این حرف ها دارد؟ ما باید بدانیم که در چه دنیایی زندگی می کنیم و با توجه به این واقعیت ها، راه هایی برای حفظ فرهنگ خودمان و مبارزه با غرب پیدا کنیم. با فرار کردن و انزوا گرفتن و دیوار به دور خود کشیدن که مسئله ما حل نمی شود. ما عادت کرده ایم که برای دور ماندن از خطرات، اصل را بر پرهیز بگذاریم. این واکنش تا آنجا کارساز است که بتوان از منطقه خطر فاصله گرفت. وقتی طوری در محاصره خطر واقع شدیم که دیگر امکان فرار کردن وجود نداشته باشد، باید جنگید و محاصره را شکست. از همان آغاز، جامعه دیندار در برابر غرب و مظاهر آن همواره چاره را در آن می یافته که پیله ای امن برای خود دست وپا کند و به درون آن بخزد. اوایل کار حتی با تأسیس مدرسه هم مخالفت می ورزد... و اگر از این نظر گاه بنگریم، چه بسا که حق را نیز به او بدهیم؛ مدارس جدید برای حفظ و توسعه وضع موجود ایجاد شده اند و دین مأمور به تحول است. اما تقدیر این بوده است که تمدن جدید همه دنیا را تسخیر کند و جامعه دینی ناگزیر به میدان یک مواجهه بسیار جدی کشیده شود. همین عکس العملی که اکنون در برابر ویدئو وجود دارد پیش از این در برابر رادیو و بعد تلویزیون نیز وجود داشته است. این مواجهه توفیقی اجباری است که به انکشاف حقیقت دین مدد خواهد رسانید و نه فقط مددرسانی، که اصلاً در عالمی که حقایق به اضدادشان شناخته می شوند، این تنها راه ظهور و انکشاف حقیقت دین است. حقیقت دین در جهاد رخ خواهد نمود نه در رهبانیت؛ و پناه گرفتن در پس دیوارها و صندوقخانه ها در مواجهه با دنیای جدید نوعی رهبانیت است... در این مواجهه ما خواهیم آموخت که... »
تاب نیاوردم تا حرف هایش تمام شود و گفتم: « اگر در این مواجهه همه چیز از دست برود چه؟ »
نگاهی کرد که معلوم بود حوصله اش از دست حرف های من سر رفته است. با طمأنینه گفت: «مگر تاریخ نخوانده ای؟ »
جواب دادم: « منظورات را نمی فهمم. »
گفت: « مگر ما تنها میراث داران این دین هستیم؟ و یا مگر دین اسلام لای پنبه و زرورق حفظ شده است؟ و تازه مگر این ماهواره ها راشیطان در مدار زمین نگه داشته است؟ دوست من! ضعف ماست که دشمن را قدرتمند جلوه می دهد. ما تا آنجا بنیان کارمان را بر گریختن و پناه گرفتن گذاشته ایم که از یک نوار ویدئو هم دشمنی غول پیکر برای خودمان تراشیده ایم. مگر این نوار بی زبان فقط در برابر فیلم های مبتذل حساسیت دارد و مثل آن دستگاه فتوکپی که در فیلم «فرماندار » بود از صفحات نهج البلاغه کپی نمی گیرد؟ اگر قرار بود که دین و دینداری مغلوب ویدئو شود که تا به حال در برابر مظاهر دنیای جدید اثری از آثار آن بر جای نمانده بود... و تازه، این رسانه تنها برای ما نیست که یاغی است؛ امپراتوری خبری غربی ها را نیز به خطر انداخته است. » و بعد حرفش را قطع کرد و پرسید: « راستی مگر خبر جدیدی در این باره شنیده ای؟ »
جواب دادم: « نه! همان که تو هم شنیده ای: قرار است به شازده کوچولو امر کنیم که هر وقت خواست خمیازه بکشد و هر وقت هم که نخواست خمیازه نکشد. »
خندید و گفت: « نه بابا! مثل اینکه تو آن قدرها هم که من فکر می کردم بی ذوق نیستی! »
مجموعه مقالات شهید آوینی/فرهنگ و تهاجم فرهنگی

دوشنبه 3/5/1390 - 1:15
اخلاق

 

امام باقر (ع) با این كه توجه به استغناى نفس و لزوم تلاش براى كسب معاش داشت و عملا در این راستا گام مى‏نهاد، اما هرگز زندگى خود را وقف تأمین معاش نكرده بود، بلكه همت اصلى آن حضرت، حضور سازنده و مؤثر در جامعه بود.
این درست است كه نباید براى تأمین زندگى، سربار دیگران بود، ولى این نكته را نیز باید در نظر داشت كه هدف اصلى و عالى زندگى، دستیابى به رفاه، و ثروت نیست و نباید در طریق تلاشهاى دنیوى، از ارزشهاى اصیل زندگى غافل بود.
امام باقر (ع) در روزگار خود، بزرگترین تأثیر علمى و عملى را براى جامعه خویش داشت.
براى تبیین نقش حیاتى امام باقر (ع) در جامعه اسلامى، یاد همین نكته كافى است كه:
جمع عالمان بر این عقیده اتفاق دارند كه فقیه‏ترین مردم در آغاز سلسله فقیهان شش نفرند و آن شش نفر از اصحاب و شاگردان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بشمار مى‏آیند. و سخن حسن بن على الوشاء كه از معاصران امام رضا (ع) مى‏باشد، خود گواهى روشن بر مدعاى ماست كه مى‏گوید: نهصد شیخ و بزرگ راوى حدیث را در مسجد كوفه مشغول تدریس یافتم كه همگى از امام صادق (ع) و امام باقر (ع) نقل حدیث مى‏كردند.
محققان بر این عقیده‏اند كه امام باقر (ع) و امام صادق (ع) در حقیقت بنیانگذار دانشگاه اهل البیت هستند كه حدود شش هزار رساله علمى از فارغ التحصیلان آن به ثبت رسیده است .
اصول اربعمائه همان رساله‏هاى چهار صد گانه‏اى است كه در میان محدثان شیعه، به عنوان كتب اصول شناخته مى‏شود و از جمله آن شش هزار رساله به شمار مى‏آید، و چه بسا بیشتر محتویات كتب چهارگانه شیعه (كافى، من لا یحضره الفقیه، تهذیب و استبصار) از همین رساله‏هاى اربعمائه گرفته شده باشد .
مرجعیت و پاسخگویى به پرسشهاى مردم
ابو بصیر مى‏گوید: امام باقر (ع) در مسجد الحرام نشسته بود و گروه زیادى از دوستدارانش برگرد او حلقه زده بودند.در این هنگام طاووس یمانى به همراه گروهى به من نزدیك شد و پرسید: آن مردم در اطراف چه كسى حلقه زده‏اند؟
گفتم: محمد بن على بن الحسین (باقر العلوم علیه السلام) است كه نشسته و مردم دور او گرد آمده‏اند.
طاووس یمانى گفت: من نیز به او كار داشتم.آنگاه پیش رفت، سلام كرد و نشست و گفت: آیا اجازه مى‏دهید مطالبى را از شما بپرسم؟
امام باقر (ع) فرمود: آرى بپرس! طاووس یمانى سؤالهایش را مطرح كرد و امام (ع) به او پاسخ بایسته را ارائه داد.

ابو حمزه ثمالى نیز مى‏گوید: در مسجد رسول خدا نشسته بودم كه مردى پیش آمد، سلام كرد و گفت: تو كیستى؟
به او گفتم: مردى از اهل كوفه‏ام.چه مى‏خواهى و در جستجوى چه هستى؟
مرد گفت: آیا ابو جعفر، محمد بن على (ع) را مى‏شناسى؟
گفتم: بلى، به آن گرامى چه كار و حاجتى دارى؟
گفت: چهل مسأله آماده كرده‏ام تا از وى سؤال كنم و آن چه حق بود بپذیرم.
ابو حمزه مى‏گوید: از آن مرد پرسیدم، آیا تو فرق بین حق و باطل را مى‏دانى؟
مرد گفت: آرى...
در این هنگام امام باقر (ع) وارد شد در حالى كه گروهى از اهل خراسان و مردم دیگر در اطراف وى بودند و مسایل حج را از آن حضرت مى‏پرسیدند.
آن مرد نیز نزدیك امام نشست و مطالب خود را با آن حضرت در میان گذاشت و جواب لازم را دریافت داشت
.
این نمونه‏ها و موارد دیگر، بروشنى مى‏نمایاند كه امام باقر (ع) چگونه مورد رجوع مردم بوده و به نیازهاى مختلف آنان رسیدگى مى‏كرده است.

دوشنبه 3/5/1390 - 0:57
ازدواج و همسرداری

 

گروهى از مردم به حضور امام باقر (ع) رسیدند، در حالى كه امام خضاب كرده بود .
تازه واردان، از علت خضاب كردن آن حضرت، جویا شدند
.
امام (ع) فرمود: چون زنان از آراستگى شوهر خویش شادمان مى‏شوند، من براى همسرانم خضاب كرده و خود را آراسته‏ام.

عدم تحمیل ایده‏ هاى خویش بر همسران

حسن زیات بصرى مى‏گوید: من به همراه یكى از دوستانم به منزل امام باقر (ع) رفته، بر او وارد شدیم.
برخلاف تصور خویش، آن حضرت را در اتاقى مفروش، آراسته و زینت شده یافتیم و بر دوش وى پارچه‏اى به رنگ گلهاى سرخ مشاهده كردیم.محاسن را قدرى كوتاه كرده و بر چشمان سرمه كشیده بود. (باید توجه داشت كه در آن عصر و محیط سرمه كشیدن مردان رایج بوده است) .
ما مسایل خود را با آن حضرت در میان گذاشتیم و سؤالهایمان را پرسیدیم و ازجا برخاستیم .هنگام خارج شدن از منزل، امام به من فرمود: همراه با دوستت، فردا هم نزد من بیایید.
گفتم بسیار خوب، خواهیم آمد.
چون فردا شد، با همان دوستم به خانه امام رفتیم، ولى این بار به اتاقى وارد شدیم كه در آن، جز یك حصیر، هیچ امكاناتى نبود و امام پیراهنى خشن بر تن داشت.
در این هنگام امام به رفیق من رو كرد و فرمود: اى برادر بصرى! اتاقى كه دیشب مشاهده كردى و در آنجا نزد من آمدى از همسرم بود كه تازه با او ازدواج كرده‏ام و در واقع آن اتاق، اتاق او بود و لوازم آن نیز، لوازم و امكاناتى است كه او آورده است.
او خودش را براى من آراسته بود و من نیز مى‏بایست عكس العمل مناسبى داشته باشم و خودم را براى او بیارایم و بى‏تفاوت نباشم.امیدوارم از آنچه دیشب مشاهده كردى، به قلبت گمان بد راه نداده باشى.
رفیق من در پاسخ امام گفت: به خدا قسم، بدگمان شده بودم، ولى اكنون خداوند آن بد گمانى را از قلبم زدود و حقیقت را دریافتم.

.
حكم بن عتیبه مى‏گوید: بر امام باقر (ع) وارد شدم در حالى كه اتاقش آراسته و لباسش رنگین بود، من همچنان به اتاق و لباس آن حضرت خیره شده بودم و نگاه مى كردم.امام كه آثار شگفتى را در من مشاهده كرده بود، فرمود: اى حكم نظرت درباره آنچه مى‏بینى چیست؟
عرض كردم: درباره عمل شما چگونه مى‏توانم داورى كنم (شما امام هستید و جز كار بایسته انجام نمى‏دهید)، ولى در محیط ما، جوانان كم سن و سال چنین مى‏پوشند، نه بزرگسالان!
امام فرمود: اى حكم، چه كسى زینتهاى الهى و خدادادى را ممنوع ساخته است! (پوشیدن این لباس زیبا ، حرمت شرعى ندارد) ولى خوب است بدانى كه این اتاق، از آن همسر من است و تازه با او ازدواج كرده‏ام و تو مى‏دانى كه اتاق ویژه خود من چگونه اتاقى است.


 

دوشنبه 3/5/1390 - 0:50
آموزش و تحقيقات

                                                      

فمینیسم از Feminine به معنی جنس مونث است.
• فمینیسم از اواسط قرن نوزدهم تا اوائل قرن بیستم جزو جنبشهای اجتماعی بوده است. اگرچه این تفکر از ابتدا در هیچ یک از تقسیم بندیهای اعتقادی و نظریه و مکتب قرار نمی گرفت اما امروزه جزو نظریه های سیاسی و عملگرایانه واقع شده است.
• اگر بخواهیم آنرا جزو گروه مکاتب قرار دهیم از آن دسته خواهد بود که فاقد انسجام درونی و اتحاد بین نظریات است.
تاریخچه پیدایش جنبشهای فمینیستی از قرن 15 در اروپای غربی است. اما بطور مشخص تفکرات فمینیستی از قرن 18 جریان شناسی شد.
• قرن 18 بعنوان قرن روشنگری بوده، اعلامیه حقوق بشر فرانسه و اعلامیه استقلال امریکا به ترتیب در سال 1789 و 1776 بوده اند.
• در سال 1791 زنی بنام اولمپ دو گوگ اعلامیه خیابانی تحت عنوان حقوق زن منتشر کرد و حقوق بشر رابه دفاع از حقوق مردان متهم کرد و به همین دلیل سر خود را زیر گیوتین از دست داد.
• در امریکا در سال 1866 با پیروزی لغو برده داری قانون اساسی آمریکا فقط به مردان حق رای داد.


ظهور فمینیسم به 3 موج تقسیم می شود:

موج اول: فمینیسم تشابه گرا- فمینیسم مارکسیسم

فمینیسم تشابه گرا: فمینیسم لیبرال- فمینیسم تفاوت گرا

تشابه گرا یعنی طیفی که بر نفی تفاوت جنسیت تاکید می کنند.
این گروه به دو قسمت لیبرال و مارکسیسم تقسیم میشوند.
لیبرال: 1- قائل به اصلاحاتند 2- کاربرد اصول آزادی خواهانه در مورد مرد و زن بطور یکسان باشد. 3- حقوق زن = حقوق مرد
اصول لیبرالها به سه دسته تقسیم میشود.1- مشابهت وجودی(زنان خواستار حقوق و موقعیتهای مشابه با مردانند و برابری عقل را درتمام انسانها تبلیغ میکنند) 2- فردیت(اصل بر استقلال فردی است) 3- اهمیت تعلیم و تربیت (آنچه موجب تفاوت شده فرآیند جامعه پذیری است با تعلیم و تربیت نادرست پس با شکل صحیح آن میتوان این تفاوت ساختگی را ازبین برد).
مارکسیسم عوامل اقتصادی را عامل اصلی میدانند و حذف نظام خانه و خانواده بعنوان بارزترین جلوه های نظام فئودالی و مالکیت خصوصی میداند. این ایدئولوژی در واکنش به سرمایه داری شکل گرفت.
تفاوت گرا یعنی از ویژگیهای زنانه دفاع میکرد وتفاوت را امتیاز میدانند و معتقد به جایگزینی شیوه های زنانه بجای مرداه اند و معتقد به تفاوت زن و مرد قائلند.
آدامز در 1890 خانه را مرکز اصلی تمدن ذکر میکند که به دیدگاه فمینیست اجتماعی معروف شد.
فولر 1898 جنبه عاطفی زنان را بعنوان یک امتیاز مطرح میکند. از 1895 الی 1898 انجیل را مورد انتقاد قرار دادند و معتقد به مادر ملکوتی بودند.
این گروه با وجود اختلاف نظرهای بسیار زیادی که داشتند با این همه به حضور سیاسی و اجتماعی زنان و حق رای اعتقاد داشتند.


موج دوم : فمینیسم لیبرال- فمینیسم رادیکال
فمینیسم رادیکال: فمینیسم طبیعت گرا- فمینیسم ذات گرا


بعد از جنگ جهانی اول مرحله تحکیم اقتصاد جهانی سرمایه داری و افول بریتانیا از ده 1870 و رشد توانایی ایالات متحده بعد از جنگ جهانی دوم موجب شکل گیری موج دوم شد. وقتی تسلط آمریکا بر نظام جهانی سرمایه داری تثبیت شد، سرمایه داری از یک طرف زن را بعنوان نیروی کار ارزان بصورت عام استفاده کرد و از طرف دیگر مصرف بیشتر برای تولید بیشتر را دنبال کرد.بنابر این برای ایجاد مصرف گرایی زنان بهترین گزینه بودند.کار سخت با دستمزد کم و ابزار شدن زن در خدمت نظام سرمایه داری زنان را درگیر تبعیض دیگری کرد.و از طرف دیگر جنبشهای اجتماعی و تجدید حیات ایدئولوژیهای سوسیال و مارکسیسم و لیبرال موجب شکل گیری موج دوم شد.
در موج دوم لیبرال به چه معنی است؟
1-این گروه دنبال تعمیم ساختارهای عمومی جامعه به زنان و توانمند سازی زنان برای وصول به این ساختارها همانند مردان هستند.و برای این مقصود برگزیدن صفات مردانه را به زنان توصیه میکند.
2-معتقد به دفاع از خانواده بودند.
رادیکال در موج دوم به معنی رهایی بخش است و موج دوم موثرترین افراد و نظریه ها در جریان فمینیستی رادیکالها را داشته است.
فایرستون یکی از نظریه پردازان جنبش زنان در دهه 60 قرن 20 معتقد به انقلاب جنسیتی بوده است.
رایکالها به دو گروه طبیعت گرا و دات گرا تقسیم میشوند.
طبیعت گرا = دوبوآر چهره شاخص این طیف است و منکر غریزه مادری است، خانه داری را کاملا رد میکند، زن در محیط کار ارزشمند است، طرفدار همجنس گرایی و سقط جنین است، معتقد است ریشه تبعیض به ویژگی زیست شناختی زنان برمیگردد و ساختار بیولوژی را ظلم به زنان میداند.و اخلاق سنتی را مردود میداند .
اشتانیم:زن باید حق سقط جنین و برداشتن هر رویش انگلی از بدن خود را داشته باشد.
میلت در 1970 معتقد به انقلاب جنسی است و پرورش کودکان به شکل دسته جمعی پیشنهاد میکند و مخالف خانواده است.
سنگر: پایه گذار سازمان سرپرستی برنامه ریزی است و طرفدار ازدواج نیست وی می گوید وظیفه ما ترویج ارضای جنسی بی حد و مرز بدون ایجاد کودکان ناخواسته است.او از عشق آزاد طرفداری میکرد و ازدواج را تباه کننده ترین عامل برای نظم اجتماعی میداند. .تاثیرگذار ترین فرد بر بر جنبش اصلاح نژاد است و در 1917 در 30 ایالت امریکا قانون الزامی عقیم کردن سیاهان و افراد نامناسب را تصویب کرد.او سیاهان و سربازان و یهودیان را تهدیدی برای نزاد می دانست.به همین دلیل ایده عقیم سازی را مطرح کرد. امروزه بخشمهم تهجم جنبش ضد جمعیت همراه با رویکرد اصلاح نزاد ی است و کشورهای جهان سوم و فقیران را هدف گرفته است.
در اینجا بوضوح در می یابیم که حقوق زن و بشر بازیچه ای لغوی بیش نیست و بد نیست در این مقوله که صدای حقوق بشر انها گوش فلک را کر کرده است اول به تعریف حقوق بشر از دیدگاه آنان بپردازیم.این انسانهای به ظاهر متفکر تنها نژاد ی که حق زندگی را دارد نزاد خودشان میبیند و هیچ حقی برای کشور های فقیر و جهان سوم و سیاهان و... قائل نیست و معتقد به عقیم کردن واصلاح نزاد و از بین بردن انها هستند.و به همین دلیل است که حق غارت و تجاوز به کشور های دیگر را به خود می دهند.و بدتر از انان افرادی هستند که در کشورهای جهان سوم و فقیر به این تفکر بها داده و از اندیشه آنان کورکورانه دفاع میکنند.
ذات گرا=ویژگیهای زنانه را بعنوان ویژگیهای برتر میدانندو معتقد به آینده مونث و طرفدار لزبینیسم هستند و مفهوم خواهری جهانی را وضع کرده اند.


موج سوم = دهه 70 قرن 20 فمنیسم مورد انتقاد قرار گرفت ودر تفکر پست مدرنیسم فمنیسم های سیاه و صلح طلب و اکو ظهور کردند.
فمنیسم پسامدرن= پست مدرن رسالتش را در هم شکستن مدرنیته میداند.و دیدگاه فمنیسم را که که توجهی به تفاوت جنسیتی و بومی زنان را ندارد مورد انتقاد قرار می دهد.ایر یگاری اندیشه غرب را پدر سالار و زن ستیز معرفی میکند. ژاک دریدا اندیشه غرب را متاثر از مفاهیم دو به دو که همواره در ستیز هستند و یک نفر قوی و دیگری را ضعیف میداند.


(دانشکده ی فنی دانشگاه تهران/طرح ضیافت اندیشه/اساتید محترم:فیاض بخش-حاج حسینی-روح افزا)

ادامه دارد...

جمعه 31/4/1390 - 13:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته