تبیان، دستیار زندگی

امیدوارم مورد رضایت حق تعالی و حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه شریف) قرار بگیرد.

در این شماره می خوانیم:

* مقدمه

* عاشقانه ها

* موعود منتظر

* ویژه نامه ی "حجر بن عدی"

* چه خبر؟!

* داستان

* شعر

* دل نوشته

* مقاله

* پوستر

* اندیشه ورزان

* گفت و گو

* چی شد چادری شدم؟(من و چادرم،خاطره ها)

* I LOVE ISLAM

* 6 توصیه رهبر انقلاب به بانوان مسلمان

* جنگ نرم

* درد دل

* کاریکاتور

* خنده حلال

* ارتباط با ما

 * و ...

:. با تشکر از شما همراهان همیشگی .:

دریافت نسخه جاوا

دریافت نسخه آندروید

دریافت نسخه آیفون

...--------------------------------...

در ضمن لینک ها اصلاح شدند.

...--------------------------------...

وبسایت دختران آفتاب

(در پناه حق)

نسخه شماره هشت از ماهنامه دختران آفتاب منتشر شد.

 

در این شماره می خوانیم:

- مقدمه

- عاشقانه ها

- موعود آسمانی

- اخبار حجاب

- داستان

- شعر

- دل نوشته

- مقاله

- پوستر

- اندیشه ورزان

- گفت و گو

- چی شد چادری شدم؟(من و چادرم؛خاطره ها)

- I LOVE ISLAM

- جنگ نرم

- کاریکاتور

- درد و دل

- ارتباط با ما

- و...

با تشکر

دریافت فایل جاوا

دریافت فایل آندروید

دریافت فایل آیفون

 

 

یک قناسه چى ایرانى که به زبان عربى مسلط بود اشک عراقى ها را درآورده بود.  با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده مترىِ خط عراقى ها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقى ها.     چه مى کرد؟ بار اول بلند شد و فریاد زد ماجد کیه؟  یکى از عراقى ها که اسمش ماجد بود سرش را از پس خاکریز آورد بالا و گفت: منم ترق! ماجد کله پا شد و قِل خورد آمد پاى خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضاء کرد! دفعه بعد قناسه چى فریاد زد یاسر کجایی؟و یاسر هم به دست بوسى مالک دوزخ شتافت! چندبار این کار را کرد تا اینکه به رگ غیرت یکى از عراقى ها بنام جاسم    برخورد. فکرى کرد و بعد با خوشحالى بشکن زد و سلاح دوربین دارى پیدا کرد و پرید رو خاکریز و فریاد زد  حسین اسم کیه نشانه رفت.     اما چند لحظه اى صبر کرد و خبرى نشد.  با دلخوری از خاکریز پایین امد.  یک هو صدایی از قناسه چی ایرانی بلند شد و گفت کی با حسین کار داشت؟  جاسم با خوشحالی و حول وولا کنان رفت بالای خاکریز و گفت :من .  ترق!!!  جاسم با یک خالی هندی در وسط ابرویش خودش را در ان دنیا دید.طنز نامه ى رفاقت به سبک تانک  کى با حسین کار داشت؟  یک قناسه چى ایرانى که به زبان عربى مسلط بود اشک عراقى ها را درآورده بود.  با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده مترىِ خط عراقى ها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقى ها.     چه مى کرد؟ بار اول بلند شد و فریاد زد ماجد کیه؟  یکى از عراقى ها که اسمش ماجد بود سرش را از پس خاکریز آورد بالا و گفت: منم ترق! ماجد کله پا شد و قِل خورد آمد پاى خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضاء کرد! دفعه بعد قناسه چى فریاد زد یاسر کجایی؟و یاسر هم به دست بوسى مالک دوزخ شتافت! چندبار این کار را کرد تا اینکه به رگ غیرت یکى از عراقى ها بنام جاسم    برخورد. فکرى کرد و بعد با خوشحالى بشکن زد و سلاح دوربین دارى پیدا کرد و پرید رو خاکریز و فریاد زد  حسین اسم کیه نشانه رفت.     اما چند لحظه اى صبر کرد و خبرى نشد.  با دلخوری از خاکریز پایین امد.  یک هو صدایی از قناسه چی ایرانی بلند شد و گفت کی با حسین کار داشت؟  جاسم با خوشحالی و حول وولا کنان رفت بالای خاکریز و گفت :من .  ترق!!!  جاسم با یک خالی هندی در وسط ابرویش خودش را در ان دنیا دید.

اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم بر مشام جان رسد بویئ غریب از کوچه ها بوی سیلی ،یاس نیلی،حمله آلوده ها بوی گریه،خاک چادر،بغضی از جنس حسن صبر حیدر،اشک زینب،غنچه ای در شعله ها اسلام ای فاطمیه،ابتدای کربلا روضه،ماتم،اشک نم نم،آه مادر مرده ها ایام سوگواری حضرت زهرا(س)بر شما تسلیت باد

چون وقت نداشتم بیام و تك تك نظر بدم عذر می خوام.
دوست من جاده ی دوستی بازم عالی بودی و بازم تبریك.
دوست خوبم گل یاس كه تازه فهمیدم ایشون در بستر بیماری بودند امیدوارم خیلی زود خوب خوب بشن.
دوست عزیزم ارمیای نبی كه بازم گل كاشتن.
دوست دیگر (صلوات بر ظهورش) كه بازم عالی ثبت مطلب داشتن.

 دوست خوبم arad_n كه گل كاشتن.
و همه ی دوستان دیگر چون وقت كمه نمیتونم تك تك نام ببرم از همه ممنونم و امیدوارم حال همه خوب باشه و خوب بمونه.

تمام عمر بی لبخند سخت است
به لبخند خودت سوگند، سخت است
برای دیدنت تا جمعه بعد
تحمل می کنم، هر چند سخت است
اللهم عجل لولیک الفرج
************

آقای من

اونقدر رو سیاهم که ...

قبلا به چراغ راهنمایی  زیاد توجه نمیکردم اما حالا که خودم رانندگی میکنم باید به همه تابلو و علائم دقت کنم.
چند نکته:
1-پشت چراغ سبز نمیشه زیاد ایستاد باید رد شد
2-وقتی چراغ زرده نمیشه با سرعت زیاد رد شد اما آروم میشه
3-تا وقتی چراغ قرمز هست نمیشه رد شد
اصلا دین یعنی چی ؟ دین یه برنامه کامل و جامع برای بهتر زیستن و به سعادت رسیدن است.
خوب حالا نمیشه چندتا برنامه داشته باشیم ؟بله میشه اما دین برنامه کامل برای رسیدن به سعادت پس جز یکی نیست یعنی هر برنامه ای یه مشکلی داره یکی راه رو دور میکنه و یکی تا انتها نمیرسه .
پس این برنامه جامع و کامل چی هست؟این برنامه همون اسلام هست که همهی 24000پیامبر این برنامه رو تبلیغ کردن ولی از اونجایی که در زمانهای مختلف این برنامه برای اقوام مختلف بیان میشد و نوشتن هم در کار نبود برای همین بعد از مدتی تغییر پیدا میکرد اما حالا دین اسلام که در حقیقت تنها

دین هست بعد از اختراع خط برای جهانیان نازل شد و کامل و جامع به دست همه میرسه.
کمک!!!!
من چند وقته پشت چراغ سبز خاموش شدم و حرکت نکردم.
راستی یه چیز دیگه نمیدونم چراغ زرد بود یا قرمز اما ترمز بریده بودم و با سرعت رد شدم. دوستان کمکم کنن تا این چراغ رو یا رنگاشو جا به جا کنم یا خودمو عوض کنم.

بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد          دعا كبوتر عشق است بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را كه یوسف زهرا        ز پشت پردة غیبت به ما نظر دارد
روزی عجیب رفتم به فکر آن روز فکر دوزخ بودم با خودم میگفتم اگه برم دوزخ چی بر سر من میاد و چیکار کنم که به اونجا پا نذارم و هزار و یک سوال که از مقابل نظرم عبور میکرد.
اولین سوالم این بود چطور میتونم آتش دوزخ که ؛روایات زیادی هست  100ها برابر آتش دنیا حرارت داره تحمل کنم در بین این سوالات دیگه ای برام پیش آمد که یکیش:حرارت آتش دنیا حد اکثر چند درجه هست

بعد از کمی فکر متوجه شدم آتش دنیا فلز آهن رو ذوب میکنه که حرارت 1400 درجه نیاز داره تا به این مرحله برسه پس نتیجه گرفتم حرارت آتش دنیا بیشتر از اینه در همین حال بود که یاد پسر خالم افتادم.
اخه با آب جوش دستش سوخت (پسر خالم خیلی کوچیکه از همتون میخوام دعا کنید زود خوب بشه) با خودم گفتم حرارت آب جوش بیشتر از 100 درجه نیست اما پوست رو خیلی سریع میسوزونه.
حالا این آب جوش رو با مداومت روی پوست بریزیم نه تنها پوست بلکه گوشت بدن هم آب پز میشه.
اینجا بود که چراغ راهنما (سبز ،زرد ، قرمز)رو پیش نظرم دیدم ؛پیامبر و پیشوایان دین مبین اسلام واسمون چراغ راهنمایی گذاشتن که باید این قوانین رو بدونیم و عمل کنیم تا علاوه بر جریمه نشدن و به دوزخ

نرفتن به راه درست حرکت و به سلامت به مقصد و خانه ی اولین خودمون یعنی بهشت برسیم.

***************************
این اول راه منه دوستان همراهیم کنن تا از چراغ راهنما با بی توجهی عبور نکنم.

یاس می آید ولی نه خیلی زود                               یاس می آید که باشد از شُهُود
یاس اینک از فراغ دوستان                                    گاه گاهی میرود در بوستان
شعر می خوانم و فالی میزنم                               گه غزل خوانم زحافظ سَر زنم
در میان ثبت مطلب میروم                                    گه گداری ثبت مطلب میدهم
یاس حالا از شما یاری بخواست                        گر ندادی پس نگو مجنون چراست
ای عزیزان من یاس شاعر نیستم              گه گداری چرت،نویسم چون که شاعر نیستم
شاعری را میشناسم در میان دوستان                 او سراید شعر هایی از خاطراتِ تبیان
دوستی را که گویم خوب میشناسی                          چون جاده ای دارد بنام دوستی
یاس هم را همه باید شناسند                                  او گل یاسِ بلند همچون سهند
از میان عارفان فردیست نَبی                                 ارمیا باشد نام این یار سَخی
کسی هم یادها میکند از ظهورش                      آی دییَش هست صلوات بر ظهورش
دوستی آمد،چون نسیم و همچو باد                               نام این سلطان باشد اَضداد
*********************************
از همه عذر میخوام که مطالبی که نوشتم هیچ وزن و آهنگی نداره.
به همه دوستان قول میدم یاس مجنون هیچی که نیاد هفته ای یه بار حتما سر میزنه آخه دوری شما واسم خیلی سخته.

سلامی به همه ی دوستان من من ،نمیدونم چرا اینقدر من من میکنم شاید مِن مِن میکنم ؛ حالا به دلایلی که قصد دارم نگم نمیتونم بیام نوی اینترنت.

به همین دلایل از همه ی دوستان میخوام حلالم کنن و برام دعا کرده و از خدا بخوان که این دیوونه یعنی yas1221 رو عاقل کنه و یه عقل درست و حسابی بهش بده تا به جای تلاش برای تغییر مناظر فقط دیدگاهش رو از مناظر عوض کنه.

راستی دوستی عزیز میگه :جاده دوستی پایانی ندارد اگر بیایی و همسفرم باشی

منم میگم دوستی پایانی نداره چون یاس دوباره برمیگرده اما اینبار با یه دیدگاه دیگه.

خدا نگهدار همه  امضا یاس دیوونه