• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 13
تعداد نظرات : 7
زمان آخرین مطلب : 5536روز قبل
دعا و زیارت
5 – آیا صرف گریه کردن بر مصائب امام حسن مجتبی (ع) ، شفاعت فاطمة الزهرا (س) و یا رسول الله (ص) را نصیب ما خواهد کرد ؟     روایات مشابه و زیادی از خود معصومین (ع) در مورد پاداش عزاداری و گریستن در مصیبت هایشان نقل شده است . در این میان نه تنها امام حسن (ع) که در مورد امام حسین (ع) و دیگر ائمه معصوم (ع) نیز چنین سخنانی مصداق روایی دارد ؛ با این تفاوت که بر این دو ریحانه نبی (ص) تأکید بیشتری شده است .الف – قالب بیان احادیثی با این مضامین از دو حال خارج نیست ؛ نفی و وصل .1 – قالب نفی      جملاتی نظیر « شفاعت ما بر کسی که فلان کار را انجام دهد نمی رسد » را در بر می گیرد . حال می توان چنین استدلال کرد که هر کس عمل 1 را انجام دهد به بهشت نمی رود ؛ هر کس عمل 2 را انجام دهد به بهشت نمی رود و هر کس عمل 1 را انجام ندهد ولی عمل 2 را انجام دهد نیز طبق جمله دوم به بهشت نمی رود ؛ زیرا در جمله صحیح رسیده دوم هیچ پیش شرطی ذکر نشده و فقط صرف عمل نکردن به آن کار را محرومیت از بهشت اعلام می دارد . پس می توان چنین گفت که مجموعه افعال قالب نفی با یکدیگر هم پوشانی دارند . آنچنان که لازمه بهشتی شدن دوری از تمامی آنهاست . 2 – قالب وصل     جملاتی نظیر « من شفاعت می کنم کسی را که فلان عمل را انجام دهد » را در بر می گیرد ؛ یعنی هر فردی که یکی از اعمال برشمرده در این مجموعه را انجام دهد مورد شفاعت ائمه معصوم (ع) قرار می گیرد .      اما اگر ما این برداشت را قبول کنیم با سؤالی منطقی مواجه خواهیم شد . اگر فردی هم عمل سفارش شده و هم عمل نهی شده را انجام داد تکلیفش چیست ؟ همان طور که اشاره شد اعمال منفی با یکدیگر هم پوشانی دارند . با استفاده از این مجموعه می توان بر مجموعه وصل نیز استدلال کرد . با مثالی این قضیه را روشن تر می کنیم .      در روایات آمده که شفاعت ائمه معصوم (ع) به انسان بی نماز نمی رسد ؛ از آنجا که لازمه دوری از نهی ، عمل به معروف است ، درمان بی نمازی نیز رجوع به نماز است ؛ پس می توان چنین گفت که چون بی نماز نبودن یکی از شروط لازمه مشمولیت شفاعت است نماز خواندن نیز یکی از چندین شرط لازمه پذیرش شفیع می باشد . چنین عملی را شرط لازم می دانند نه کافی ! به همین ترتیب نیز می توان اثبات کرد که دیگر اعمال حسنه نیز هر کدام شرطی لازم برای تحقق این وعده الهی است . در نهایت مجموع این احادیث و روایات به ما خواهند فهماند که شفاعت ( همان رحمت خاص خداوند ) مخصوص بندگانی است که خود را مقید به انجام واجبات و دوری از تمام محرمات کنند . ب – فعل گریستن ؛ تحریک شدن عواطف انسانی و انتقال دردها و فشارهای روحی از طریق عوامل بیرونی و درونی ؛ نظیر شنیدن آلام و مصیت های دیگران .1 – مسکن جسمی و روحی : چنین گریه ای محدود به همان تعریف فعل گریستن است و پا را از چهره ظاهری این عمل فراتر نمی نهد . درهمین رابطه گفته اند : صرف جاری کردن قطراتی بر صورت به واسطه نام ائمه معصوم (ع) هیچ برگ زرد گناهی را از پیکری بیمار جدا نخواهد کرد .2 – نشان سالکی که طی طریق می کند : آن کس که بر مصیبت حسن (ع) و سستی پیروان او می گرید ، دوست دارد خود را به خصوصیات یاران باوفای حسن (ع) بیاراید نه خیانت کاران به او . آن کس که به واسطه محبت به اهل بیت (ع) اشک از دیده جاری می کند ، همین محبت ، کششی می شود به سوی تبعیت از سخنان آنان و حقیقت ورای آن و هدایت می یابد . چنین اشکی ، ارزشمندی را برای صاحبش به ارمغان می آورد و زنجیره محبت ، اطاعت و هدایت را بر گردن او می آویزد .اصلی ترین فلسفه بخشیدن مقام شفاعت به ائمه معصوم (ع) نیز همین می باشد؛گرایش به سمت حاملان وحی و تبعیت از اعمال حسنه آنها برای کسب شایستگی شناخت و قرب باری تعالی .3 – نشان کاملی که جلوه می کند : آن کس بر مصیبت بزرگانی چون اهل بیت (ع) ناله سر می دهد و اشک از دیده جاری می کند که بزرگی مصیبت ایشان را درک کرده باشد و بداند که چه ظلمی ، در چه زمانی و مکانی ، چگونه و از طرف چه کسانی بر آنها روا شده است .     کسی که ظالم را بشناسد ، بی شک بر افعال زشت و ناپسند شناخت دارد که برخی از آنها را در وجود ظالم دیده است . هم چنین اعمال نیک و صحیح را نیز به درستی تشخیص داده که برای شناسایی حق ، آنها را شاهد گرفته است .این چنین فردی است که به تبعیت دانسته های عقلی اش و راهنمایی های الهی ، هدایت شده است و زاری اش در پی فراق است و ثبت تصاویری ماندگار بر لوح نگار .
شنبه 10/12/1387 - 13:32
دعا و زیارت
4 – آیا استدلال معاویه مبنی بر صاحب حق بودن در زمینه حکومت داری به واسطه تجربه و سن بیشتر قابل قبول است ؟      لازمه پاسخگویی منطقی به این سؤال ، توجه دقیق به نکات زیر است :الف – آیا معاویه چنین استدلالی کرده است ؟     بله ؛ او در جواب نامه امام حسن (ع) مبنی بر گردن نهادن به حکم الهی و کناره گرفتن از قدرت چنین می نویسد : « تو می دانی که من زمان بیشتری بر سر قدرت بوده ام و تجربه و سنم از تو بیشتر است . مرا اجابت کن و از من اطاعت نما . » [ ص 61 قصه صلح خونین به نقل از مقاتل الطالبیین صص 37 تا 40 / ص 101 صلح امام حسن (ع) پر شکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 4 ص 13 ] معاویه در تمام مکاتبات و مناظراتی که با امام حسن (ع) انجام داده هیچ چیز دیگری غیر از موارد فوق را گواه خود نگرفته است . ب – در چه شرایطی تقدم زمانی حقی را بر فردی مترتب می کند ؟     در پاره ای از اوقات هنگامی که چند نفر خواستار یک چیز می شوند و آن چیز به خودی خود مطلوب همه باشد ، این تقدم زمانی است که تعیین می کند آن مطلوب نصیب چه کسی خواهد شد .     برای روشن تر شدن این مفهوم از مثال های زیر بهره می بریم :1 – در مسابقات ورزش نظیر دو ، تقدم زمانی در عبور از خط پایان ، حق دستیابی به جایزه برتر را نصیب فرد مقدم خواهد کرد .2 – در اماکنی با صفوف توزیع ، تقدم زمانی در ایستادن ، حق دستیابی سریع تر به کالا را برای فرد به ارمغان می آورد .3 – در سیستم های خدماتی مانند حمل و نقل عمومی ، تقدم زمانی در صفوف یعنی حق زود تر سوار شدن و انتخاب مکان نشستن .     همان طور که از مثال های فوق مشخص است این حقوق در اموری به افراد واصل می شود که :1 – قابلیت رقابت وجود داشته باشد 2 – نوع مصرف زمان یکسان باشد 3 – طرفین چنین رقابتی را پذیرفته باشند  4 – قانونی وجود داشته باشد ؛ چه عقلی چه شرعی ( و حتی عرفی )5 – رقبا هم عصر و زمان باشند ( محدوده زمان رقابت مشخص باشد  )6 – حق دریافتی مشخص ، روشن و متناسب با نوع رقابت باشد7 – فرد بر حقش مالکیت داشته باشد ( توانایی واگذاری آن را از روی اختیار به دیگران داشته باشد )پ – آیا برتری سنی ، فرد را دارای حقی ( در زمینه حکومت داری ) می کند ؟      هر امر رقابتی که با استفاده از تقدم زمانی تعیین شود ، باید 7 شرط فوق را هم زمان دارا باشد ؛ وگرنه این تقدم نمی تواند در محاورات و اجرائیات به عنوان استدلالیات به کار رود .      برتری سنی نیز نوعی تقدم زمانی ( در به دنیا آمدن ) محسوب می شود . برای اینکه اثبات کنیم که این تقدم زمانی معاویه نسبت به امام حسن مجتبی (ع) او را صاحب حق حاکم شرع بودن نمی کند باید اثبات کنیم که حکومت اسلامی بعد از رحلت پیامبر (ص) امری رقابتی نبوده است . بر این فرض کافی است استدلال کنیم یکی از شروط هفت گانه فوق در آن صدق نمی کند . 1 – از آنجا که ما شیعیان اعتقاد داریم بر تعیین خلیفه از جانب خداوند و ابلاغ رسول خدا (ص) در روز غدیر ، در نتیجه حکومت اسلامی بعد از رسول خدا را امری رقابتی به حساب نمی آوریم . هر چند این دلیل برای پاسخگویی به سؤال اصلی مان کافی است ولی در ادامه به 6 مورد دیگر نیز اشاره می کنیم . 2 – معاویه در طول 22 سال حکومتش بر شامات و فلسطین ، نیابت 4 ساله عمر و 13 ساله عثمان و طغیان 5 ساله علیه خلیفه وقت امیر المؤمنین (ع) را بر گردن داشت . تجربه ای که او از آن دم می زد همان نارضایتی مردم شام از او در زمان عمر [ ص 101 صلح امام حسن (ع) پر شکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ ] و عدم انجام دستورات عثمان ( عدم یاری وی در زمان درخواست نیرو ) و لشگر کشی هایش مقابل امیر المؤمنین علی (ع) است . آری او حکومت داری را بر پایه فسق و فجور و تظاهر در سطحی عالی آموخته بود . در مقابل حسن بن علی (ع) ، سیاستمداری حقیقت مدار ، فردی که 7 سال در آغوش سرچشمه وحی پرورش یافته ، 23 سال در سکوت پدر شریک بوده و 5 سال بازوی توانمند علی (ع) در تنها حکومت عدل مطلق جهان روزگار گذرانده است .      فردی زمان را در کنار بیعت شکنان مصرف کرده و به همانان نیز وفادار نمانده و دیگری در آغوش عصمت ، از هر گونه خطا و اشتباه تطهیر شده و پرورش یافته است . چگونه می توان پذیرفت که هر دو دروس مشترکی را طی کرده باشند ؟  3 – صرف حضور در میدان کارزار و لشگرکشی مردم عراق و شام مقابل هم نشان دهنده عدم پذیرش این رقابت حداقل از جانب یکی از طرفین مخاصمه است . شاهدی بر این ماجرا که در تاریخ هم ثبت شده است آخرین پاسخ معاویه به فرستادگان امام حسن (ع) قبل از شروع جنگ می باشد : « برگردید ! میان ما و شما به جز شمشیر نیست . » [ ص 104 صلح امام حسن (ع) پر شکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ / به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج4 صص 10 و 13 ]   4 – بررسی این مورد نیز همانند شرط اول است ؛ ساز و کار تعیین خلفای بعد از پیامبر (ص) در روز غدیر توسط پیامبر خدا (ص) از جانب خدا به تمامی مردم اعلام شده است ؛ به نحوی که هیچ کس نمی تواند در طول تاریخ آن را انکار کند .5 – این تنها موردی است که در مورد شروط یک رقابت صحیح در مسئله حکومت صدق می کند . حسن بن علی (ع) و معاویه بن ابو سفیان گرچه هم سن و سال نبودند ولی هم عصر و دوره بوده و هر دو در یک محدوده زمانی ادعای حکم رانی بر قلمروی اسلامی را داشتند . 6 – سن بیشتر ، گزاره برابری برای مدیریتی موفق تر و مدیری لایق تر نمی باشد . می توان چنین بیان کرد که سن و تجربه بیشتر تنها عامل انتخاب حاکم نیست ؛ که اگر چنین بود همواره می بایست مسن ترین افراد جامعه بر مسند قدرت نشسته و حکومتدار جامعه اسلامی باشند . 7 – این مورد نیز کامل کننده شروط 1 و 4 می باشد . وقتی خداوند شایسته ترین فرد را برای خلافتش در زمین انتخاب می کند ، غیر او نمی تواند چنین مقامی را واگذار کند ؛ حتی اگر خود امام باشد .  * قصه صلح خونین تاریخ زندگی سیاسی اجتماعی حضرت امام حسن مجتبی (ع) / علی نظری منفرد / انتشارات سرور / چاپ اول / 1383 / قم * صلح امام حسن (ع) پر شکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ / شیخ راضی آل یاسین / مترجم : سید علی خامنه ای / دفتر نشر فرهنگ اسلامی / تهران / چاپ ششم / 1386  
شنبه 10/12/1387 - 13:31
دعا و زیارت
3 - علت ترک کوفه و سکونت در مدینه بعد از واگذاری حکومت چه بود ؟       اگر چه علت حرکت امام حسن (ع) از کوفه به مدینه به طور صریح و روشن در مصادر تاریخی ذکر نشده است ، اما می توان با استفاده از روایاتی معتبر بر آن استدلال کرد .فرضیه های عقلی و پاسخگویی به آنها1– سخنان تلخ دوستان در کوفه     امام حسن (ع) در مدت کوتاهی که بعد از امضای صلح نامه در کوفه بود به سؤالات بسیاری که از طرف مراجعه کنندگان مطرح می شد پاسخ داد و متناسب با ظرفیت هر کس سخنی به او می گفت تا نسبت به درستی این آتش بس موقت مجاب شود . سخنان امام با « مالک بن ضمرة » ، « حجر بن عدی » ، « عدی بن حاتم » ، « بشر همدانی » ، « ابو سعید عقیصاتیمی » و .. گواه صادقی است بر ناراحت نشدن از سخنان شیعیانشان . [ ص 214 تا 218 حقایق پنهان ]       امام حسن (ع) با چنان گذشت بی پایانی ، به دل گرفتن سخنان از سر نا آگاهی دوستانی ، بعید می نماید . ایشان چون به دیر هند رسیدند با نگاهی به شهر کوفه چنین سرودند : « من خانه دوستانم را از روی دشمنی ترک نمی کنم ؛ چون آنها از پیمان من و تعهد هایم دفاع می کردند . » [ ص 250 حقایق پنهان / به نقل از اعیان الشیعه ج 1 ص 575 ]2 – مشاهده یاران کوفی بی وفا که انتخاب صلح را به او تحمیل کردند      مردم کوفه در عین گناهکاری ، امام خود را قلباً دوست داشتند ؛ چنانچه کاروان امام حسن (ع) را گریه کنان بدرقه کردند . [ ص 469 قصه صلح خونین / به نقل از کامل ابن اثیر ج 3 ص 407 ] در ضمن امامان ما با پشت کردن مردم به آنها پشت نمی کردند ؛ چنانچه امیر امؤمنین (ع) نیز با چنین شرایط مشابهی در کوفه زندگی می کرد . امام حسن (ع) نیز از رویارویی و پاسخ به اتهامات کوفیان امتناع نکرد . کلام امام خطاب به « سفیان بن ابی لیلی » و « عبد الله بن زبیر » حسن ختام خوبی برای این ماجرا است . [ صص 212 و 213 حقایق پنهان ] 3 – خاطرات تلخی از کوفه نظیر شهادت پدر      صبر بر مصیبت ها از ویژگی های بارز امامان معصوم (ع) می باشد ؛ به ویژه امام حسن مجتبی (ع) که دیگران را نیز به صبر و پایداری در برابر مشکلات دعوت می نمود . در ضمن اگر شهادت پدر در کوفه واقع شد ، نباید فراموش کرد که شهادت مادر و رحلت پیامبر اکرم (ص) در مدینه صورت گرفته بود . 4 – مدینه زادگاه و محل تعلق خاطر امام      آری ! تعلق خاطر به 7 سال ابتدائی زندگی اش ؛ بهترین زمان از نیم قرن حیات پر برکت امام مجتبی (ع) ؛ زمانی که پیامبر (ص) عزیز همه بود و او عزیز پیامبر (ص) . درست است که این هفت سال در مدینه بود ولی همه مدینه این نبود . حسن بن علی (ع) مدینه بعد از سقیفه را نیز فراموش نکرده است . آنگاه که با دستانی کوچک دست در دست پدر و برادر ، به همراه مادر سوار بر استر ، کوچه های مدینه را در پی یافتن بیعت کنندگانی که پیوندشان را با دستان آسمانی علی (ع) نگسسته باشند ، شبانه طی می کردند . این 25 سال نیز جزء عظیمی از خاطرات امام حسن (ع) از مدینه بود . این روی دیگری از مدینه بود که تاریخ به او نشان داد به همراه شهادت مادرش به عنوان تلخ ترین خاطره آن .  5 – اجرای دستور معاویه به عنوان رئیس حکومت مبنی بر ترک کوفه      مطرح کنندگان این فرضیه به این روایت استناد می کنند که بنی امیه از حضور امام حسن (ع) در کوفه ناخشنود بود . [ ص 222 قصه صلح خونین ] ولی در هیچ یک از اسناد تاریخی بیانی از درخواست معاویه از امام حسن (ع) مبنی بر ترک کوفه نیامده است . بنا بر این ما از بحث بیشتر پیرامون این موضوع اجتناب می کنیم .  6 – تفاوت حکام معاویه در مدینه و کوفه     معاویه پس از به دست گیری قدرت ، مغیرة بن شعبه را بر کوفه [ ص 470 قصه صلح خونین / به نقل از تتمة المنتهی ص 25 ] و مروان بن حکم را بر مدینه حاکم کرد . [ص 470 قصه صلح خونین / به نقل کامل ابن اثیر ج 3 ص 420 ]  لازمه پذیرفتن فرضیه فوق این است که بپذیریم مروان نسبت به اهل بیت پیامبر (ص) رئوف تر بوده تا مغیرة . برای دانستن موضع مروان نسبت به امام حسن مجتبی (ع) کافی است بدانیم که در مدت اقامت امام حسن (ع) در مدینه ، مروان چندین بار او را مسموم نمود . [ ص 510 زندگانی امام حسن مجتبی (ع) عماد زاده ] حتی نقل کرده اند که قبل از عزیمت امام به مدینه ، او از معاویه درخواست کرد مجلسی با حضور امام حسن (ع) ترتیب دهد تا بتواند او و پدرش را سب کند . مروان به هتاکی و فحاشی معروف بود . [ ص 507 زندگانی امام حسن مجتبی (ع) عماد زاده ]      حال می توان گفت دم زدن از رأفت مروان بن حکم نسبت به بنی هاشم ، به جز سخنی از سر نا آگاهی از متون تاریخی ، چیز دیگری نمی تواند باشد . 7 – جو سیاسی شدید کوفه     تاریخ گواه است که معاویه بعد از فرو نشستن آتش جنگ و نشستن بر اریکه قدرت ، در یک سخنرانی خطاب به مردم عراق چنین اعلام کرد : « من با شما نجنگیدم تا واجباتی چون نماز و روزه و حج را انجام دهید ، که خود به جا می آوردید ؛ من جنگیدم تا سلطه خود را بر شما اثبات کنم . » [ ص 211 حقایق پنهان / به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 4 ص 16 ] آنچه مشخص است معاویه در ظاهر مشکل چندانی با مذهب مردم نداشته است – او با جدا کردن سیاست از دیانت ، آنچه را که باقی می ماند برای خود خطرناک نمی دانست و برای عوام فریبی نیز بر این قسمت باقیمانده تأکید فراوان می کرد – از این رو نسبت به شهر کوفه که پایتخت سیاسی بود حساسیت فراوان نشان داده و محیط آن را نسبت به شهر های دیگری همچون مدینه بسته تر نگه می داشت . مدینه از آرامشی نسبی برخوردار بود ؛ آنچنان که در یک زمان چندین نفر در مسجد پیامبر (ص) مشغول نقل حدیث و تفسیر قرآن می شدند . [ ص 325 قصه صلح خونین / به نقل از کشف الغمة ج 2 ص 169 ]       به همین دلیل بود که معاویه بعد از اطمینان از حرکت حسن بن علی (ع) به مدینه ، به سوی شام روانه شد . [ ص 510 زندگانی امام حسن مجتبی (ع) عماد زاده ] امام حسن (ع) نیز به همین دلیل مدینه را به عنوان پایگاه و جبهه جدیدش برگزید . ایشان جلسات درس خود را در آزادی کامل در مسجد پیامبر برقرار می کردند . نا گفته نماند که با ثمره های نخست مبارزات امام ، بنی امیه حساس شده و همین امر باعث به شهادت رسیدن ایشان شد .        امام حسن (ع) در طول اقامت در مدینه به اعمالی چون تربیت و آموزش نیرو های کارآمد [ اسامی 50 تن از شاگردانی که از محضر امام فیض می بردند در متون تاریخی ذکر شده است . صص 252 تا 257 حقایق پنهان ] ، نشر فرهنگ اصیل اسلام و مبارزه با بدعت ها ، رسیدگی به نیازمندان ، حمایت سیاسی و اقتصادی از شیعیان ، اظهار انزجار و افشاگری بر ضد معاویه ، ممانعت از پیوند ازدواج با بنی امیه مشغول بودند . این آزادی عمل ارمغان سکونت در شهر پیامبر (ص) و دوری از مراکز قدرت ، شام و کوفه بود . هنگامی که عقب گردی به کوفه داشته باشیم می فهمیم که بی جهت نبود که امام حسن (ع) پیشنهاد یاران را مبنی بر ماندن در کوفه نپذیرفت و در جواب آنها فرمود : « لیس الی ذلک سبیل » چاره ای جز این نداریم . [ ص 249 حقایق پنهان / به نقل از اعیان الشیعه ج 1 ص 575 ]
شنبه 10/12/1387 - 13:31
دعا و زیارت
2 – آیا معاویه می دانست در حال طی مسیری اشتباهی است ؟     برای یافتن پاسخ این پرسش می بایست در ابتدا به چند پرسش زیر پاسخ گفت :الف – آیا معاویه با راه حق آشنا شده بود ؟1 – در فتح مکه توسط پیامبر اسلام (ص) خود و پدرش اسلام آوردند .2 – او دو دوره والی حکومت اسلامی وقت ( عمر و عثمان ) در سرزمین شام بود .3 – امیر المؤمنین علی (ع) بار ها با ادله منطقی او را دعوت به پذیرش حق کرده بود .4 – امام حسن (ع) نیز همواره با هشدار هایی فطرت گرایانه او را از ادامه مسیر انحرافی اش باز می داشت .ب – آیا ممکن است با وجود موارد الف ، معاویه نتوانسته باشد حق را تشخیص دهد ؟1 – طبق آیه قرآن ، راه رشد و سعادت از راه های دیگر مشخص شده و متمایز است و همگان می توانند آن را تشخیص دهند .2 – از این آیه که خداوند می فرماید : « از چیزی که بدان علم نداری پیروی مکن » مشخص می شود حق با عقل قابل تشخیص است و ما هم شاهدیم که در طول تاریخ هیچ کس معاویه را مجنون نخوانده و قوه عقل او را انکار نکرده است .3 – معاویه در پاره ای از سخنانش به حق بودن و بزرگی ائمه معصوم (ع) اعتراف کرده است .پ – آیا شواهدی بر انحراف معاویه از مسیر اصلی وجود دارد ؟1 – امیر المؤمنین (ع) او را از حکومت عزل کرد و او کنار نرفت و با خلیفه وقت مسلمین وارد نبرد شد .2 – به نبرد با جانشین به حق خلیفه ، امام حسن مجتبی (ع) پرداخت .3 – پیمان صلح با امام حسن (ع) را با وجود سوگند های فراوان به زیر پایش گذاشت .4 – لعن به حضرت علی (ع) را باب نمود .5 – صحابه بسیاری از رسول خدا (ص) را از دم تیغ گذراند .ت – چرا معاویه با تشخیص مسیر حق از آن روی گردان بود ؟     ابتدا باید بدانیم چگونه است که گناهکارانی با وجود آگاهی بر عمل گناهی که مرتکب می شوند همچنان بر آن مداومت دارند ؟ برای بررسی بیشتر ، فرآیندی را که در درون این افراد روی می دهد از اول ثبت می کنیم .1/1– تا زمانی که انسان در فکر و باورش عملی را زشت بشمارد ، به آن اقدام نمی کند . 1/2 – همه انسان ها کار های بد را می شناسند ؛ زیرا اصول اخلاق نسبی نیست . 1/3 – در نتیجه هیچ انسانی نمی تواند مرتکب هیچ گناهی شود مگر با تغییر باور ها و عقایدش . 2 – فردی که می خواهد مرتکب اولین گناهش شود ، در تقابل شدیدی میان باور هایش و آنچه بدو هجوم آورده قرار می گیرد . این نبرد ذهنی ماهیتی پنهانی ( درونی ) دارد ؛ ولی در رفتار و خلق فرد نیز بروز پیدا می کند . در این تقابل به اصطلاح منطق با منطق ، هر دو طرف سعی بر مجاب کردن طرف مقابل خود دارند تا اثبات کنند که خود درست ترند .3 – مرز غلبه افکار جدید بر باور های قدیم ، مرز انجام گناه و دوری از عادت های گذشته و خو گرفتن به اعمالی جدید خواهد بود . هر گناهی که انجام شود ، نفس نیک ( لوامه ) ضعیف تر و نفس بد ( اماره ) گستاخ تر خواهد شد ؛ به همین دلیل نفس اماره خواسته های بعدی اش را راحت تر طلب خواهد کرد . معمولاً این کارزار هر بار قبل از ارتکاب عمل خطا انجام می شود ؛ هرچند کوتاه ؛ ولی انجام می شود . 4 – افکار هجومی از مجاری متفاوتی در آغوش نفس اماره منتقل می شوند ؛ نظیر انسان های موجود در محیط اطراف و یا رسانه هایی همچون تلویزیون . راه جلوگیری از آنان را نیز باید در همین مجاری جستجو کرد و باید آموخت که پیروزی دائمی ، مستلزم تداوم بهره گیری از تغذیه معنوی است .  5 – لحظه پشیمانی به خاطر سست بودن استدلالات مهاجمین بی تردید صورت می گیرد که از آن با عنوان توبه یاد می شود . افکار قدیمی ( ذات پاک هر فرد ) هر چند ضعیف ، می تواند زنگار از خود بزداید و بازیابی شود ؛ اما اگر مدت زمانی طولانی خود را از خوراک معنوی دور نگه داریم ، استدلال هایی که افکار جدید را با خود آورده بودند دوباره قدرت گرفته و پشت سر هم شکست ها تکرار خواهند شد . گاهی این شکست ها آنقدر تکراری می شود که فرد دیگر احساس تلخی روز های اول را ندارد و احساس نمی کند روز به روز در حال تحلیل و از بین رفتن است ؛ گاهی نیز احساس می کند زندگی همین است . به تدریج خطا ها در لباس عادت ها گم می شوند ؛ دیگر نیازی نیست افکار منفی به فرد هجمه ببرد ، حال خود اوست که تک تک به سراغ همه آنها خواهد رفت .6 – به طور مثال : من انسان فقیری هستم ؛ من انسان معلولی هستم و توانایی کار کردن ندارم ؛ من سه روز است که غذا نخورده ام ؛ پس اگر برای سیر کردن شکم خود دزدی کنم گناهی بر من نوشته نمی شود .      وقتی چنین بهانه هایی به طور دسته جمعی بر سر نفس هجوم بیاورند ، مجال اندیشیدن از وی گرفته می شود و در یک لحظه ممکن است او را وادار به عملی کند که هیچ کس از قبل فکرش را هم نمی کرد .       حال در مورد معاویه چه می توان گفت ؟! چنین افکاری پلیدی از چه طرقی به او هجوم آورده که او تبدیل به فرزند خوانده شیطان شده است ؟ 1 – روآوری مال و ثروت دنیا به او ( در دست داشتن خزانه و مالیات های شام )2 – شجره او ( دشمنان خاندان نبوت )3 – امکانات رفاهی فراوان ( به گفته خود او هیچ لذتی نبود که از آن متنعم نشده باشد . )4 – حس انتقام جویی ( کشته شدن اقوام و دوستان او در جنگ های صدر اسلام )5 – حس برتری طلبی افراطی ( به یاد ریاست خاندانش بر شهر مکه قبل از اسلام )6 – دستیابی به قدرتی ماندگار (تبدیل حکومت شام به سلطنت برای خود و فرزندش )      نباید فراموش کرد که همه این موارد در حکم انگیزه برای عمل گناه محسوب می شود نه علت موجه گناه ؛ در اصل تمام بندگان بر حسب توان و استعداد هایی که به آنها داده شده در مسیر چنین انگیزه هایی قرار می گیرند . آن کس که انگیزه هایش بیشتر و بزرگ تر است در صورت پیروزی بر آنها مقامش نیز بلند تر و بالا تر از سایرین می شود . در صورت تسلیم شدن در برابرشان نیز زمین خوردنش سخت تر از دیگران خواهد بود .  
شنبه 10/12/1387 - 13:30
دعا و زیارت
1 – چرا برای بررسی حوادث زمان امام حسن (ع) و دیگر امامان ، تاریخ را از دیدگاه محور بودن امامان بررسی می کنیم نه حاکمان وقت ؟ ( یعنی بررسی قبایل بنی امیه و بنی عباس مثل تاریخ نگاری سلسله های ایرانی )الف - معمولاً کتاب هایی که به بررسی تاریخی موضوعات مختلف پرداخته اند به چند دسته کلی تقسیم می شوند :1 – بررسی حادثه ای تاریخی 2 – بررسی شخصیتی تاریخ ساز3 – بررسی محدوده ای زمانی 4 – بررسی یک سلسله پادشاهی5 – بررسی یک قومیت یا قبیله ای خاص6 – بررسی یک منطقه جغرافیایی7 – بررسی یک پدیده یا مفهومی خاصاین دسته بندی ها بر اساس اولویت در بررسی ها و موضوعات اصلی تاریخ نگاری ها صورت گرفته است . ممکن است نوشته ای که در قالب یکی از موضوعات فوق باشد ، 6 مورد دیگر را نیز در بر گیرد . نامگذاری کتابی با یکی از همین عناوین ، فقط اهمیت ویژه آن را نسبت به سایر موارد نشان می دهد .ب - اگر پذیرفته باشیم همه امامان شیعه معصوم هستند ، می توان در مقام قیاس راه و روش ، آنان را بر تمامی حاکمان و سلاطین برتری داد ؛ زیرا با اعتقاد به عصمت ، درستی تمام تصمیمات و اعمال امامان قابل اثبات است . در چنین شرایطی برای الگو برداری مراجعه به معصومین (ع) در نظر همگان عملی عقلانی محسوب می شود .پ - اگر پذیرفته باشیم که حاکمان حقیقی و جانشینان به حق خداوند در زمین برگزیدگانی هستند که خودش انتخاب و معرفی کرده است و این برگزیدگان را پیامبران و امامان معصوم (ع) بدانیم ، سلطنت ها و حکومت های غیر او را طاغوت خوانده و آن را که خداوند بر سریر نشانده انتخاب می کنیم نه آن کس را که شمشیر بر تخت .ت - لازم به یادآوری است که منبع دسته اول ما برای جستجوی حق و حقیقت ، قرآن می باشد و سیره پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصوم (ع) در درجات بعدی قرار می گیرد . ارجح بودن امام پژوهی بر طبق دو مورد قبل مختص به زمان حضور ایشان در اجتماع می باشد و ما باید برای تکمیل دانش تاریخی خود پا را از این 250 سال فراتر نهاده و دوره های دیگر تاریخی را نیز بررسی کنیم . هم از آن جهت که سیره امامان ما محدوده ی زمانی کوتاهی از تاریخ را به خود اختصاص داده است و هم این جهت که روایات و احادیث بسیاری از خود ائمه اطهار (ع) در مورد اهمیت مطالعه و کنکاش در تاریخ بشری به ما رسیده است .
شنبه 10/12/1387 - 13:29
دعا و زیارت

گذری بر سیره امام حسن مجتبی (ع)زوایای پنهان و کاربردی برای الگو پذیری1 – گفتن اذان و اقامه قبل از نمازهای یومیه2 –   مقابله با غیبت در جمع 3 – پاسخ به هدیه با چیزی بهتر از آن4 – اجابت درخواست ها در صورت توانایی5 – عبادت مستحبی در خلوت6 – به زمین زدن گونه ها بعد از نماز7 – انفاق از اموال مرغوب8 – احترام به پیشگامان در هر زمینه ای9 – در تنگدستی بخشش کردن10 – آموختن دانش استدلالی11 – سکوت نکردن در برابر دشنام 12 – نظر پیران مقدم بر نیروی جوان13 – شرکت در تشییع جنازه و عیادت از بیماران14 – ادای تعقیبات نماز صبح15 – استغفار درمان هر مشکل16 – درهر زمان « بسم ا.. » را بلند گفتن17 – پوشیدن بهترین لباس در نماز18 – پرسیدن نام و نشان ها در آشنایی ها19 – گریه بر مصائب اهل بیت (ع)20 – گریه در فراق یاران21 – گریه از هراس قیامت22 – پذیرفتن عذرخواهی دیگران23 – پایبندی به پیمان ها24 – آراسته بودن در تنگدستی25 – تعارف نداشتن در خوردن26 – شروع غذا با «بسم ا..» و پایان غذا با «شکر»27 – مقدم بودن دیگران در دعا کردن28 – به دست کردن انگشتر عقیق29 – اجازه صحبت ندادن به چاپلوسان30 – در پی حل شبهات بودن31 – خداوند را از سر زاری طلب کردن32 – سلام پیش از کلام33 – بلند شدن پیش پای برادر دینی

برگرفته از فرهنگ سخنان امام حسن مجتبی (ع) ؛ محمد دشتی 

شنبه 10/12/1387 - 13:28
دعا و زیارت

زمانی برای دیدن   

 خلافت اندک پیامبر (ص) بر شبه جزیره ، حاکمیت نسبی علی (ع) و حکومت چند ماهه حسن (ع) بر دارالخلافه کوفه ، فرصتی بود از جانب خداوند برای اتمام حجت بر تمام جهانیان .     خداوند به خوبی می داند که مردم غافل همواره سد راه تشکیل مدینه فاضله خواهند شد و همیشه کسانی هستند که اسارت در بند وعده های شیطان را بر بندگی خدا مقدم دارند ؛ از آن رو که خود آنها نیز باید بدانند ، ناگزیر محمد تن به رنج و مصیبت داد . برای محمد ، گذشته و آینده همچون حال بسیار روشن است ؛ ولی آنچه خداوند از او می خواهد انجام تکلیف است .     محمد به درستی می داند که یکی از ارکان اصلی در حکومت های زمینی ، مردم هستند و مردم یعنی همه مردم ؛ چه خوب و چه بد . ازاین رو ، خروج حاکمیت از جایگاه اصلی آن اجتناب ناپذیر است .      با بهانه بندگان چه می توان کرد ؟ اگر محمد نتواند حکومت تشکیل دهد و نتواند چهره خداوند را به روشنی برای مردم توصیف کند ، آنها در روز جزا همه کارهای بدشان را توجیه خواهند کرد ؛ لذا ، محمد مجبور شد ، مجبور شد برای لحظاتی با انگشتانش چشم های آنان را باز نگه دارد ، تا نگویند ندیدیم .     و محمد رفت ... تا همه مردم بدانند او نیز بشری است  ؛  پیامبر یکی بود و تکرار نشدنی .     در این میان ، مردم خسته و به ستوه آمده جستجوگرانه به دنبال بوی پیامبر، به علی رسیدند و به جانش افتاده و خدا را طلب کردند . محال بود علی بعد از آن همه جفا و بی وفایی پذیرا باشد ؛ تنها علتی که او را به این سمت سوق داد ، تداعی کردن همان منظره ای بود که پیامبر در گذشته ای نه چندان دور مردم را به آن آشنا کرده بود و تنها علی می داند غربت زدایی چقدر سخت است .      

 کسی که نور را نبیند کور است و بهتر آنکه در تاریکی بماند ؛ ولی منبع رحمت الهی اجازه نداد تا دریچه امید به روی شان بسته شود . روزنه ای برای آنها باز گذاشته شد . این مردم زمانی خواهند توانست از هدایت هدایتگران الهی بهره مند شوند که همگی از عمق وجودشان خدا را بخوانند و بخواهند از او ظهور قائمش را . 

شنبه 10/12/1387 - 13:27
سياست

اتل متل توتوله / گاو حسن چه جوره / نه شیر داره نه پستون / گاوشو ببر هندسون / یک زن کردی بسون / اسمشو بزار عم قزی / دور کلاش قرمزی / آچینو واچین / یه پاتو ورچین /     هنگامی که دکتر روازاده در مبحث تهاجم فرهنگی غرب به شعر بالا اشاره کرد ، توجهم به موضوع جلب شد و هنگامی که تأکیدش بر کلمه حسن قرار گرفت مرا واداشت تا این موضوع را بیشتر بررسی کنم .     استاد گرمارودی این نوشته را در باب « ترانه های کودکانه » قرار می دهد و در مورد ویژگی های آن این چنین می نویسد : « این دسته از ترانه ها از لحاظ مضمون و موضوع صرفاً کودکانه است ( یعنی جامعه هدفش کودکان 6 تا 13 سال است که بهترین دوران یادگیری است . ) و به دلیل ریتم قابل توجهش و کاربردی که برای آن در نظر گرفته شده ( یک بازی ساده بدون نیاز به وسیله ) مورد استقبال کودکان قرار می گیرد به نحوی که جملات آن در ذهن کودک ماندگار می شود . »*     ترانه مورد نظر ما علاوه بر ویژگی های فوق با سایر ترانه های کودکانۀ هم سنخ خود کمی متفاوت است ؛ زیرا مضمون آن متناسب با کاربردش نیست ( مثل ترانه گرگم و گله می برم ...) بی گمان به صورت بازی درآوردن آن نیز به خاطر استعمال بیشتر ان بوده است .      در ضمن هنگامی که داستان ها و مثل های قدیمی ایران را زیر و رو می کنیم متوجه می شویم که برای نامگذاری شخصیت اصلی داستان ها کمتر از اسامی مذهبی استفاده شده است .این بدان خاطر است که قصه های ما قدیمی و کهن هستند و در آن دوران ها اسامی مذهبی چندان رواج نداشته است و دیگر این که ایرانیان برای اسامی مذهبی از آن رو که نام امامان معصوم (ع) است ، حرمت زیادی قائلند .     ولی متأسفانه در چند جا از یک اسم مذهبی خاص استفاده شده است که به آن ها اشاره می کنیم .      اول در داستان حسن کچل که نام داستان یادآور تنبلی و راحت طلب بودن است و دوم در ترانه خودمان که حسن را صاحب گاوی معرفی می کند که بر خلاف سایر گاو های دیگر که منبع خیر و برکت هستند ، نه شیر دارد و نه ... . در این ترانه از مهملات استفاده شده تا نوعی بی نظمی در کنار نام حسن در ذهن ها نقش ببندد . گاو بی شیردان ، بردن گاو به هندوستان ، گرفتن زن از کردستان و نامگذاری از اسامی آذربایجان که هیچ کدام ربطی به یکدیگر ندارند .      این حسن که مدام از آن سخن می رانیم ، این نام معصومی که مدام به آن حمله می شود و می خواهند ذکر آن تداعی کننده تنبلی ، راحت طلبی ، بی نظمی و نوعی کج روی باشد ، این تنها نام معصومی که در داستان ها قرار داده شده است بی جهت نیست ؛ که اشاره ای به خود ان معصوم است . آری اولین حسن تاریخ و بزرگ ترین ایشان .     اما بدا به حال دست های پنهانی که آگاهانه به تخریب پیکره واحد ائمه معصوم (ع) و رهبری الهی می پردازند و یا نا آگاهانه از روی ضعف شناخت در سیره آن بزرگوار ، دیگران را از ایشان دور می کنند ؛ زیرا برای خداوند بسی آشکارند . * موسوی گرمارودی ، سید مصطفی ؛ شعر کودک از آغاز تا امروز ؛ سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی – تهران 1382 صص 34 و 35 شاهدی بر تاثیر گذاری تبلیغات مسمومبر اساس آمار ثبت احوال کشور ، فراوانی نامگذاری برای اسامی زیر تا تاریخ 6/2/1387 بدین شرح اعلام می شود :حسن            1004094حسین          1607907حسنعلی       44739   حسینعلی     109409محمّدحسن     149562محمّدحسین  319490 

منبع nocrir

 

 

شنبه 10/12/1387 - 13:26
دعا و زیارت
مذل المؤمنین     در پاره ای از روایات می خوانیم بعضی از یاران امام حسن مجتبی (ع) ایشان را با الفاظی چون « خوارکننده مؤمنان » و یا « سیاه کننده روی مؤمنان » خطاب می کردند . در این جریان چند نکته قابل توجه است :1 – این روایات اوضاع اسف بار زمان حضرت را نشان می دهد که حتی یاران نزدیک ایشان نیز از بینش سیاسی پائینی برخوردار بودند و با وجود مشاهده اتفاقات پیرامونشان قادر به تجزیه و تحلیل آن نبودند .2 – پذیرش صلح انتخاب بد از بدتر بود و در این موضوع شکی نیست . پس به طور یقین مقصری وجود داشته که باعث به وجود آمدن شرایطی شده تا دست به چنین انتخابی زده شود .حال ، یاران امام برای آرام کردن روح مبارزگر خود به دنبال خطاکارند . عقل به آنها اجازه نمی دهد حتی لحظه ای فکر کنند که یک لشگر مسلمان خطا کرده اند ولی رهبری که هدایتشان را بر عهده داشت مصون بدانند . این عمل نمایانگر ساده انگاری شان بود ؛ زیرا همه را همچون خود پایبند به بیعتشان با رهبری می دانستند . همین امر باعث شد پیکان انتقادات در مرحله اول به سمت امام روانه شود .3 – یکپارچه به نظر آمدن آراء مردم با توجه به عملکردشان، نشان دهنده تفاوتی عمیق در  ظاهر و باطن آنها بود ؛ زیرا همگی برای مبارزه با معاویه اعلام آمادگی کرده بودند که راهی میدان نبرد شدند ؛ ولی با گذشت زمان مشخص شد که عده ای دست در دستان معاویه داشتند ، عده ای دیگر پی غنیمت ، عده ای به دنبال رؤسا و بزرگان خود و عده ای دیگر در جستجوی هدف هایی دیگر . چنین بود که در آن زمان مردم را مبرا دانسته و طوق گناه را بر گردن پیشوای خود می انداختند .4 – آری ، چهره مؤمنان سیاه شد که رو سیاهشان می خواندند ؛ اما نه به واسطه حسن که به وسیله خودشان ؛ به وسیله نافرمانی شان ؛ به وسیله بزرگانی که برای خود انتخاب و از آنها تبعیت می کردند ؛ آری ؛ خواسته های نفسانی و راحت طلبی شان آنها را خوار و ذلیل کرد .
شنبه 10/12/1387 - 13:25
دانستنی های علمی

تاریخچه موسیقی نظامی وچگونگی پیدایش مارشتعریف مارش
فرهنگ دانشگاهی :

راهپیمائی / قدم رو / قدم برداری / گام نظامی / حركت سرباز وار / موسیقی مخصوص پیشروی / حركت منظم و یكنواخت / راهپیمایی كردن
فرهنگ عمید :روش / رفتار / گام / جـای پا / راهپیمـایی / سرمـد راه / آهنگی كه گام حـركت سـربازان نـواخـته می شود .
دایرةالمعارف موسیقی كهن ایران :
مارش با ریتم ؛ مارش نظامی
مارش بدون ریتم ؛ مارش عزا
اصطلاح موسیقی
در اصطلاح موسیقی به موسیقی هائی كه به منظور ایجاد هماهنگی در حركت های مختلف و زمانهای مختلف برای دسته جنگجویان تولید می شود اطلاق می گردد .
اصطلاح نظامی
در اصطلاح نظامی به قراردادهای نظامی كه به صورت موسیقی نواخته می شود و در جهت تهییج احساس جنگجویی نیروهای خودی كمك می كند .
پارامترهای موثر در تولید موسیقی مارش
1- چیدمان سازها
2- هویت جغرافیائی و فرهنگی موسیقی
3- هویت نظامی موسیقی
4- نحوه اجرا
5- نحوه پخش موسیقی
6- عصر تولید مارش و ویژگیهای زمانی
7- زمان پخش مارش
8- موقعیت جنگی مربوطه
9- كاربرد مارش
زمان كاربردهای موسیقی
وقایع و عملیات جنگ وقایع مربوط به جنگ تشریفات
آموزش سوگ آرا
رزمایش بزم آرا
رزم سور آرا
دفاع یاد آرا
حمله
فتح
شهادت
شكست
عقب نشینی
موسیقی نظامی
این نوع موسیقی برای تحریك حس میهن پرستی ، ایجاد احساسات خاص وطن خواهی ، ایجاد شجاعت ، تهور و غرور ملی ساخته می شود
در موسیقی نظامی از سازهایی استفاده می شوند كه صدای آنها بلند و رسا و مهیب و باوقار و پرشكوه باشند و نشاط و نیرو زائی آن قابل لمس باشد یك اركستر نظامی دارای آلات مختلف موسیقی است كه به سه نوع تقسیم می شوند :
1- آلات چوبی
2- آلات مسی ( برنجی )
3- آلات ضربی ( كوبه ای )
این نوع مـوسیقی اگر تـنها بـوسیله سـازهای مـسی اجـرا گردد به‌ آن مـوسیقی فانفار (
Fanfare) می گویند .
( اطلاعات جامع موسیقی ـ بهرام نفری )
گروه های نظامی و رژه
گروههای نظامی و رژه و ارتش در حال حاضر سازهای اصلی خود را همانند هورن ، تروپست ، طبلها و سنـجها دارا می باشـند كه در ارتش های كـهن برای عـلامت دادن و بالا بردن روحیه بكار می رفته است . گروههای مدرن شامل سازهای متنوع و وسییع از قبیل سازهای بادی و چوبی و برنجی و سازهای كوبه ای و طبلها ، وظیفه موسیقیایی بسیار سخت و دقیقی دارند وسازگاری مناسبی برای نواختن آهنگها و سرودهای مردمی و رایج به خوبی مارشهای نظامی را نیز دارند .
( البته در كشورهای مختلف بسته به نوع فرهنگ كشورها از سازهای فولكور خود نیز در مارش ها و موسیقی های نظامی استفاده می كنند بعنوان مثال كشور ایرلند كه از نی انبان كه ساز محلی این كشور می باشد در موسیقی های نظامی خود استفاده می كنند ) .
در یك دسته كوچك نظامی 30 نوازنده وجود دارند كه سازهای برنجی در جولی طبلی در مركز وساز بادی چوبی در عقب دسته جای می گیرند . لازم به ذكر است كه سازهای زهی بدلیل سختی در نواختن و مشكل حمل ونقل در اركستر نظامی وجود ندارند .
( ساز شناسی ، سازهای اركستر سمفونیك و دورانهای تاریخ ـ ‌م سبكی )
سیر تاریخی موسیقی نظامی در دوره هخامنشیان
در زمان هخامنشیان به علت پهناوری و وسعت زیاد ایران كه بخش عظیمی از دنیای آن زمان را در برداشت این امپراطوری نیازمند تدوین قانون مدنی خاص بود كه متاسثر از قدرت روحی و معنوی این امپـراطوری می شد و قبـل از هر چیز به ارتشی مجهز و نیرومند با روحیه ای بسیار قوی احتیاج داشت .
از آن جا كه موسیقی از شرایط اجتماعی و اقتصادی كشور برمی خاست به علت كشور گشایی ها رزم ها و جنگهای پی در پی پادشاهان ، موسیقی به سازمانهای حكومتی راه یافت در اثر همین جنگها سرودهای حماسی و جنگی ساخته شد .
در كتـاب خصـال كـورش آمده است : در زمان كورش سپاه او با صدای شیپور حاضر باش آماده می شدند . كورش كبیر به هنگام حمله به ارتش آشور بنا بر عادت خود سرودی آغاز كرد كه سپاهیان با صدایی بلند و با احترام و ادب زیاد دنبال آن را خواندند و چون سرود به پایان رسید آزاد مردان با قـدمهای مساوی و با نظـم تمـام به راه افتادند و در جای دیگر در جنگ با سربازان سیری می نویسد : كورش طوری از كشته شدن طبری و طالشی مغموم گردید كه بعد از جنگ برای مرگ آن سربازان سرود عزا ترنم كرد و این عمان سرودی است كه در دوره های بعد به اسم مرگ سیاوش خوانده شد و ایرانیان در هر سوگواری بزرگی آن را ترنم كردند .
( تاریخ موسیقی ایران ـ روح انگیز راهگانی )
تاریخی موسیقی نظامی در زمان مادها
موسیقی نظامی قبل از هخامنشیان در پیكارها به منظور تهییج سپاهیان و مرعوب ساختن دشمنان و همچنین به نیت برقراری انتظامی در یورش ها و گریزها و تدابیر دیگر جنگی از آلات موسیقی بادی و كوبه ای پر صدا مانند انواع بوق ها و طبلها استفاده می شد .
با توجه به كتب تاریخی در این دوره موسیقی نظامی همچون سایر ادوار تاریخی نمی توانست گسترش چندانی داشته باشد . چرا كه حكومت مادها و سرزمین تحت سیطره آنها وسعت چندانی نداشت و فاقد درگیرها و یورش ها و كشورگشایی ها بود .
به قول رگیرشمن مورخ فرانسوی پیدایش تمدن مادها از آمیزش كوچندگانی آریایی و ساكنین بویم فلات ایران صورت گرفته است كه ظاهرا از تاریخ خونیی برخوردار نبود و این تركیب و اختلاط تاریخی بدون جنگ و خونریزی اتفاق افتاده است از این رو دلیلی برای گسترش موسیقی نظامی وجود نداشت و ضرورت آن احساس نمی شد به این دلایل سرودهای مذهبی ( بر اساس اوستا ) به زندگی خود ادامه داد .
( ‌تاریخ موسیقی ایران ـ روح انگیز راهگانی )
سیر تاریخی موسیقی نظامی در آئین زرتشت
در ایران قبل از اسلام رسم نقاره زدن یا نوبت زدن ( نواختن سازهای رزمی در چندین نوبت به منظور آگاه ساختن مردم از اوقات مختلف روز از جمله طلوع خورشید ، نیمروز ، غروب و نیمه شب ) رایج بوده است .
نواختن نقاره در این چهار مرحله به منظور یاد آوری برگزاری نماز در آئین زرتشت بوده است كه با سازهایی كه موسیقی الحان را می نواختند می بایست روزی چهار بار آفتاب را ستایش وماه و آب را نیایش می كردند .
سیر تاریخی موسیقی نظامی در دوران ساسانیان
موسیـقی نظـامی این دوره به دلایل ایجـاد خـوف و هـراس در دل دشمن و تقویت روحیه و دلیر و بی باكی سربازان كه تقریبا بدون سلاح به جنگ ومبازره می پرداختند از اهمیت خاصی برخوردار بوده است .
اهمیت نوازندگان موسیقی نظامی را هم طراز با پایداری و نگاهداری درفش فرماندهی دانسته اند زیرا به علت كمبود امكانات فرمانده در كشاكش جنگ قادر به رساندن پیام به سربازان خود نبود ، بلكه این فرمانها را از طریق صدای موسیقی رزمی به گوش سربازان می رساند ، بطوریكه نوای هر ساز مفهوم خاصی داشت مثلا شیپور مفهوم حمله و طبل بیانگر تعقیب و سازهای دیگر به همین روش مفهوم فرمان فرمانده را القاء‌ می كردند در نتبجه تعدادی از افراد موسیقی نظامی در واحد فرماندهی انجام وظیفه می كردند . مهمترین سازهای این دوره طبل و بوق و سنج ( سازهای رومی ) و كوس و شیپور بوده است .
( تاریخ موسیقی ایران ـ روح انگیز راهگانی )
تاسیس مدرسه موسیقی نظام در دوره ناصر الدین شاه
شعبه موزیك دارالفنون به هنگامی كه ناصر الدین شاه به حكومت رسید بر اساس تقاضا و پیشنهاد میزرا تقی خان امیر كبیر وزیر كاردان خود تاسیس شد .
در سال 1235 دو كارشناس موزیك نظام به نامهای بوسكه و رویون از فرانسه به ایران آمدند و به تشكیل دسته موزیك سلطنتی به روش فرانسه در ایران پرداختند بدین ترتیب نخستین گام در جهت رواج موسیقی غربی و تاصیر گذاری آن بر موسیقی ایران نهاده شد .
بوسكه بعد از دوسال راهی فرانسه شد و رویون رئیس مدرسه موزیك شد و تا آخر عمر این سمت را حفظ كرد . بعدها شخصی بنام ماركو ایتالیائی كه نوازنده قره نی بود مدتی دسته دوم موزیك سلطنتی را زیر نظر داشت پس از او تا چند سال دسته موزیك نظام تعطیل گردید .
در دوره ناصر الدین شاه درموارد زیر موزیك نظام نواخته می شد :
1- روزهای عید سرود سلام ایران كه لومر فرانسوی ساخته بود
2- سفرهای ییلاقی شاه
3- در آئین های رسمی دربار ( شرفیابی سفرای كشورهای خارجه )
4- تعزیه های تكیه دولت
5- هر روز یك ساعت پیش از غروب
( تاریخ موسیقی ایران ـ روح انگیز راهگانی )

منبع behrang1977

شنبه 10/12/1387 - 13:24
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته