• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 8
تعداد نظرات : 9
زمان آخرین مطلب : 5946روز قبل
ازدواج و همسرداری

امام علی (ع)

 

غیرت زن، کفر آور، و غیرت مرد نشانه ایمان اوست
سه شنبه 25/10/1386 - 13:33
خواستگاری و نامزدی

امام علی (ع):

روزگارى بر مردم خواهد آمد که محترم نشمارند جز سخن چین را، و خوششان نیاید جز از

بدکار هرزه، و ناتوان نگردد جز عادل. در آن روزگار کمک به نیازمندان خسارت، و پیوند با خویشاوندان منّت گذارى، و عبادت نوعى برترى طلبى بر مردم است، در آن زمان حکومت با مشورت زنان، و فرماندهى خردسالان، و برترى خواجگان اداره مى‏گردد.

سه شنبه 25/10/1386 - 13:10
خواستگاری و نامزدی

امیر المومنین علی (ع) فرمود:

کسى که میان خود و خدا اصلاح کند، خداوند میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد، و کسى که امور آخرت را اصلاح کند، خدا امور دنیاى او را اصلاح خواهد کرد، و کسى که از درون جان واعظى دارد، خدا را بر او حافظى است

دوشنبه 24/10/1386 - 12:37
خواستگاری و نامزدی

امام علی (ع):

 

خوابیدن همراه با یقین، برتر از نمازگزاردن با شک و تردید است.

 

دوشنبه 24/10/1386 - 12:32
اقتصاد

 

امام علی (ع):

 

کسى که بدون آموزش فقه اسلامى تجارت کند، به ربا خوارى آلوده شود

 

 

دوشنبه 24/10/1386 - 12:16
دعا و زیارت

امام علی (ع):

دل‏هاى مردم گریزان است، به کسى روى آورند که خوشرویى کند

دوشنبه 24/10/1386 - 12:6
خواستگاری و نامزدی

امام علی (ع):

پیروزى در دوراندیشى، و دور اندیشى در به کار گیرى صحیح اندیشه، و اندیشه صحیح به راز دارى است

 

دوشنبه 24/10/1386 - 12:2
طنز و سرگرمی

در یك روز سرد بهاری كه ما با دوستانمان نشسته بودیم و داشتیم چای میخوردیم صدایی شنیدم كه كمك میخواست گفتم كیستی‌‌ ؟گفت من یك فرد غمگین ودر حال غرق شدنم . به او گفتم چه میخواهی ؟ گفت میخواهم مرا نجات دهی ! من ان فرد را نجات دادم وآن را با كالسكه شخصی به درب منزلش رساندم بابا عجب خانه ای بود در راه بازگشت پسری را دیدم كه داشت قطاری را چپ میكرد اما زورش نمیرسید به كمك او شتافتم و با هم قطار را چپ كردیم  ....   آنگاه............. به یاد چایی در حال سرد شدنم افتادم كه ناگاه هواپیمای در حال سقوط به دره را دیدم اماحال نجاتشان را نداشتم !  ولی وجدان من اجازه نداد پس دویدم و دویدم تا به كوهی رسیدم بی سیم را برداشتم  و به خلبان گفتم در هواپیمارا باز كن او باز كرد ومن وارد شدم و انجا صحنه عجیبی را دیدم .................... دیدم كه ملیونها بچه در حال قاچاق شدن هستند دیگر نفهمیدم چه طور شد دو خلبان را از هواپیما بیرون اداختم وهواپیما را بر روی یخهای قطبی پایین آوردم و بعد با هواپیمای خودم به سراغ چای در حال سرد شدنم رفتم . حالا .............. كاری اگر نداری بزار چاییم را بخورم

دوشنبه 24/10/1386 - 11:51
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته