دعا و زیارت
+ روزی پیامبر اسلام در پاسخ علی بن ابیطالب كه راه ورسم زندگی و برنامه حیات محمد (ص) سوال كرده بود ، . به آرامی وزیبایی گفت :
برنامه حیات و راه ورسم زندگی مرا می خواهی
«معرفت» اندوخته من است .
«خـرد» بنیاد مذهب من است .
«دوستی» اساس كار من است .
«شوق» اسب راهوار من است .
«یاد خدا» مونس دل من است .
«اعتماد» گنجینه من است .
«غم» رفیق من است .
«دانش» سلاح من است .
«شكیبایی» ردای من است .
«رضا» غنیمت من است .
«فقر» فخر من است .
«پارسایی» پیشه من است .
«یقین» توان من است .
«راستی» شفیع من است .
«پرستش» سرمایه من است .
«كوشش» سرشت من است .
«نماز» شادی من است .
جمعه 5/11/1386 - 8:17
دعا و زیارت
سلام بر محرم كه ماه وصال است و قیام.
سلام بر حسین (ع) كه مظهر عشق است و ایثار.
سلام بر كربلا ، كه میعاد گاه عشق است و رسالت.
آن روز كه در آن سرزمین رقم می زدند كلام عشق را ، من دیدم حسین را كه بر لب كلام قران داشت و بر دست ، باری از رسالت و در چشم ، خشمی بر جهالت .
آن روز حسین بر سینه می فشرد اكبر را ،وبه بوسه نوازش می كرد چشمان عباس راكه خجالت می داد ایثار و عشق را.
پنج شنبه 20/10/1386 - 12:56
دعا و زیارت
در سر راه، هیچ مسلمانی را نترسان، یا با زور از زمین او نگذر، و افزونتر از حقوق الهی از او مگیر. هرگاه به آبادی رسیدی، در كنار آب فرود آی، و وارد خانه كسی مشو، سپس با آرامش و وقار به سوی آنان حركت كن، تا در میانشان قرارگیری، به آنها سلام كن، و در سلام و تعارف و مهربانی كوتاهی نكن. سپس بگو ای بندگان خدا، مرا ولی خدا و جانشین او به سوی شما فرستاده تا حق خدا را كه در اموال شماست، تحویل گیرم؛ آیا در اموال شما حقی است كه به نماینده او بپردازید؟ اگر كسی گفت: نه، دیگر به او مراجعه نكن، و اگر كسی پاسخ داد آری، همراهش برو، بدون آنكه او را بترسانی، یا تهدید كنی، یا به كار مشكلی وادار سازی؛ هرچه از طلا و نقره به تو رساند بردار، و اگر دارای گوسفند یا شتر بود، بدون اجازهاش در میان آنها داخل مشو، كه اكثر اموال از آن اوست. آنگاه كه داخل شدی مانند اشخاص سلطهگر، و سختگیر رفتار نكن، حیوانی را رم مده، و هراسان مكن، و دامدار را مرنجان. حیوانات را به دو دسته تقسیم كن و صاحبش را اجازه بده كه خود انتخاب كند». نهجالبلاغه، نامه 25، فراز 1- 7
دوشنبه 17/10/1386 - 13:7
دعا و زیارت
نامه امام علیه السلام به مالك اشتر كه در سال 38 هجرى هنگام منصوب كردن او به استاندارى مصر نوشته است، جامع آراى سیاسى و اجتماعى ایشان مىباشد . پیرامون این فرمان تاكنون كتابها و مقالات زیادى به رشته تحریر درآمده است . جرج جرداق مسیحى در ارتباط با این فرمان و مقایسه آن با اعلامیه حقوق بشر مىگوید: واضع اعلامیه حقوق بشر بیش از دو هزار نفر متفكر از جوامع و ملل مخلتف بودهاند، در صورتى كه واضع فرمان مبارك به مالك اشتر یك تن بوده است .
. آنها كه حقوق بشر را نوشتندو تنظیم كردند، همانها هستند كه حقوق انسانها را سلب مىكنند . . . . در صورتى كه فرزند ابىطالب هرجا كه قدم گذاشت و سخنش شنیده شد و شمشیرش با نور خورشید درخشیدن گرفت، استبداد و انحصارطلبى را متلاشى ساخت و زمین را براى حركت انسانها هموار كرد . پس خودش در دفاع از حقوق افراد و جوامع شهید شد، پس از آنكه در طول زندگىاش هزار بار شهید شده بود . الامام على (ع) صوت العدالة الانسانیة ، جرج جرداق
يکشنبه 16/10/1386 - 12:59
دعا و زیارت
من بی تو دمی قرار نتوانم كرد
احسان تو را شمار نتوانم كرد
گر بر سر من زبان شود هر مویی
یك شكر تو از هزار نتوانم كرد
شنبه 15/10/1386 - 13:23
دعا و زیارت
امام صادق(ع) میفرماید: هنگامی كه موسی بن عمران(ع) با خدا مناجات میكرد چشمش به مردی افتاد كه در سایه عرش الهی قرار داشت، عرض كرد: خداوندا این كیست كه عرش تو بر سر او سایه افكنده است؟» فرمود: ای موسی! این از كسانی است كه نسبتبه مردم در برابر آنچه خداوند از فضلش به آنها ارزانی داشته، حسد نورزیدهاست»
بحارالانوار، جلد 70، صفحه 275
پنج شنبه 13/10/1386 - 12:33
دعا و زیارت
پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله حقیقت نماز را چنین بیان مىكند: مثل الصلاة مثل عمود القسطاط اذا ثبت العمود ثبتت الاطناب و الاوتاد و الغشاء و اذا انكسر العمود لم ینفع وتد و لاطناب و لا غشاء; «نماز مانند ستون خیمه است; هرگاه ستون ثابتباشد، طنابها و میخها و پردهها ثابت و سودمند خواهند بود و هرگاه ستون بشكند و در هم فرو ریزد، نه میخ نافع است، نه ریسمان سودى دارد و نه پرده اثرى خواهد داشت»
من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 1، حدیث 639
يکشنبه 9/10/1386 - 13:6
دعا و زیارت
امیرالمؤمنین علیه السلام طى نامهاى به حارث بن همدانى مىگوید: و اكظم الغیظ، و تجاور عند المقدره، و احلم عند الغصب، و اصفح مع الدولة، تكن له العاقبه . و استصلح كل نعمة انعمها الله علیك، و لا تضیغن من نعم الله عنك، و لیر علیك اثر ما انعم الله به علیك; «خشم خود را فرو نشان، و به هنگام قدرت ببخش، و به هنگام خشم فروتن باش، و در حكومت مدارا كن تا آینده خوبى داشته باشى، نعمتهایى كه خدا به تو بخشیده، نیكو دار و نعمتهایى كه در اختیار دارى تباه مكن، و چنان باش كه خدا آثار نعمتهاى خود را در تو آشكار ببیند . خداوند سبحان در آیات بسیارى دعوت به نرمخویى و خوشرفتارى كرده و از خشم و غضب برحذر مىدارد چنانكه به رسول خدا صلى الله علیه و آله وحى شد: فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت فظا غلیظ القلب لا نقظوا من حولك فاعف عنهم و استغفرلهم و شاورهم فى الامر; «اى پیامبر صلى الله علیه و آله! به بركت رحمت الهى در برابر مردم نرم و مهربان شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، مردم از اطراف تو پراكنده مىشدند . پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش مطلب و در كارها با آنها مشورت كن .
حضرت على علیه السلام نیز خشم را به سبك مغزى و تحریك شیطان تشبیه مىكند و دورى از خشم را نزدیكى به خدا مىداند . ایشان خویشتندارى در هنگام خشم را مهار نفس مىدانست و خشم بیمورد را دلیل جنون و دیوانگى ; چنانكه در نهجالبلاغه فرموده است: الحدة و الجنون - و قال علیه السلام: الحدة ضرب من الجنون لان صاحبها یندم، فان لم یندم فجنونه مستحكم; «درود خدا بر او باد كه فرمود: تندخویى بیمورد نوعى دیوانگى است، زیرا كه تندخو پشیمان مىشود، و اگر پشیمان نشد، دیوانگى او پایدار است .»
در روایات بسیارى نیز ائمه: امر به كظم غیظ كردهاند; از جمله از حضرت پیغمبر صلى الله علیه و آله روایتشده كه فرمود: «هر كه غضب خود را از مردم باز دارد، خدا در روز قیامت عذاب خود را از او باز مىدارد .»
همچنین از امام صادق علیه السلام روایتشده كه فرمود: «از جمله چیزیهایى كه خدا به موسى علیه السلام فرمود، این بود كه نگاهدار غضب خود را از كسانى كه من تو را صاحب اختیار آنها كردهام، تا من نیز غضب خود را از تو نگاه دارم .»
يکشنبه 9/10/1386 - 12:43
دعا و زیارت
سؤالى مطرح است كه چگونه رحمت و محبت الهى، پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله، بر بندگان نازل مىشود؟ پیامبر صلى الله علیه و آله با بهرهگیرى از كلام الهى مىفرمایند: «امروز دین شما را كامل كردم و نعمتخود را بر شما تمام نمودم و پسندیدم كه دین شما اسلام باشد» و مسلم است كه آنچه موجب اكمال دین و اتمام نعمت است، ولایت و امامت على علیه السلام است . اما چرا گزینش على علیه السلام مایه تمام نعمت و اكمال دین مىگردد؟ گزینش على علیه السلام را مىتوان این چنین تعبیر كرد كه او تنها مولود كعبه است كه نامش برگرفته از نام خداوند است; - على الاعلى آن حضرت، به ادب خداوندى مؤدب و به غامض علم او آگاهى یافت . او بتهاى خانه خدا را مىشكند، در خانه خدا اذان مىگوید و خداوند را تقدیس و تمجید مىكند . پس خوشا به حال آنكس كه او را دوست مىدارد . و فرمانش را اطاعت مىكند و واى بركسى كه او را دشمن مىدارد و نافرمانیش مىكند
چهارشنبه 5/10/1386 - 12:11
دعا و زیارت
ابنهشام كه اخبار حجةالوداع را از شروع سفر تا پایان مناسك در دوازده روایت دنبال كرده است ، در روایتسیزدهم بدون پرداختن به كیفیت مراجعت پیامبر صلى الله علیه و آله به مدینه، فقط با عبارت «ثم قفل رسول الله» ، به برگشت اشارهاى كرده و آنگاه از اقامت آن حضرت در بقیه ذى الحجه و صفر در مدینه و اعزام اسامة بن زید براى جنگ با رومیان سخن به میان آورده است; و هیچ اشارهاى به حدیث غدیر و مساله امامت و جانشینى على علیه السلام نكرده است .
طبرى و ابن اثیر هم اخبار حجةالوداع را مختصر نوشتهاند و از مساله جانشینى و وصایت پیامبر در مورد على علیه السلام و حدیث معروف غدیرخم هیچ سخنى نگفتهاند .به این ترتیب این سؤال به ذهن متبادر مىشود كه این منابع، بهرغم پرداختن به سیره و زندگى پیامبر صلى الله علیه و آله - كه در بعضى موارد حتى كوچكترین جزئیات زندگى آن حضرت را به تفضیل ذكر كردهاند - چگونه روزهاى زیادى از عمر پیغمبر را - كه هر دقیقه و ثانیه آن، با قول، فعل و یا تقریر آن حضرت مىتوانست مبین حكم جدید و دستور العمل تازهاى باشد - نادیده انگاشتهاند و بدون اشاره به حادثه مهمى چون غدیر خم و مساله جانشینى پس از رسول خدا، به قسمت دیگر پرداختهاند؟!
ما مسلمانان معتقدیم پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله در هیچ شرایطى، جامعه و مردم را از داشتن امام بىنیاز نمىدید، حتى اگر تعداد آنها اندك و احتمال بروز شكاف و اختلاف، ضعیف بود . رسولى كه از بیم اختلاف سه نفر در سفر ماموریت ، به آنها دستور مىدهد تا یك نفر را به عنوان امیر و رئیس خود انتخاب كنند، چگونه ممكن است امتبزرگ اسلام را پس از خود، بدون تعیین سرپرست و زمامدار كه در حل و فصل مشكلات مرجع باشد، رها كند و در سلكى منظم در نیاورد ؟ ! در حالى كه نص صریح ایشان در واگذارى وصایت و خلافت مسلمانان به على علیه السلام در حدیث غدیر، نشان از اهمیت مساله رهبرى و پیشوایى مردم دارد . رهبرى امت پس از پیامبر صلى الله علیه و آله آنقدر مهم بود كه خداوند جبرئیل را نزد محمد صلى الله علیه و آله فرستاد، آن حضرت در زمان حیات خویش براى ولایت على علیه السلام از مردم، شاهد و گواه بگیرد و پیش از وفات خود، وى را امیرالمؤمنین بنامد و نه نفر از اصحاب مشهور و یاران خود را به عنوان شاهد فرا خواند .همچنین در بازگشت از حج، در غدیرخم به پیامبرش فرمود: «یا ایها الرسول، بلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته . . .» پس از ابلاغ خلافت و امامت على علیه السلام توسط رسول خدا، آیه «الیوم اكملت لكم دینكم . . .» نیز بر پیامبر نازل شد كه نزول این آیه، به منزله تبریك و شادباش بود و اینكه حضرت با اعلام ولایت، كمال دین را اعلام كرد، همچنین تاكید بر این نكته بود كه اگر رسول صلى الله علیه و آله نص ولایت را بر مردم ابلاغ نمىكرد، دین اسلام به كمال نمىرسید
چهارشنبه 5/10/1386 - 11:44