• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3
تعداد نظرات : 1
زمان آخرین مطلب : 5980روز قبل
شعر و قطعات ادبی
علی ای همای رحمت تو چه آیتی ، خدا را كه به ما سوافكندی همه سایه هما را دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را به خدا كه در دو عالم اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سرچشمه بقا را مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ به شرار قهر سوزد همه جان ما سوی را برو ای گدای مسكین در خانه علی زن كه نگین پادشاهی دهد از كرم گدا را بجز از علی كه آرد پسری ابوالعجائب كه علم كند بعالم شهدای كربلا را چو بدوست عهد بندد زمیان پاكبازان چو علی كه میتواند كه بسر برد وفا را نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملك لافتی را
پنج شنبه 22/9/1386 - 1:29
دانستنی های علمی
«یادی از دانشجوی شهید سردار حسن آقاسی زاده شعر باف» گزیده ای از زندگینامه : حسن آقاسی زاده در سال 1338 در مشهد مقدس دیده به جهان گشود.اودرخانواده ای عاشق اهل بیت پرورش یافت،ازنوجوانی اهمیت زیادی به انجام واجبات دینی می داد و بیشتر وقت خود را به مطالعه كتابهای علمی و مذهبی اختصاص می داد.دوران ابتدایی و دبیرستان را با نمرات عالی گذراند.به دلیل معدل بالا با پیشنهاد آموزش وپرورش و باكسب اجازه از نماینده امام (ره) درقم برای ادامه تحصیل عازم كانادا شد و بارتبه بالایی موفق به دریافت كارشناسی ارشد مهندسی راه و ساختمان باگرایش پل سازی و سایتهای موشكی دردانشگاه تورنتو گردید. به محض بازگشت، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درامد وعازم جبهه های نبرد شد و با شایستگیهای فراوانی كه از خود نشان داد به معاونت فنی و مهندسی قرارگاه خاتم الانبیا (ع) برگزیده شد. از سال 61 تا 66 (هنگام شهادت) در2400 پروژه كوچك و بزرگ از خط مقدم تا عقبه شهرها شركت داشت. لحظه و نحوه شهادت: سال 66 ، سه شنبه 28 مهرماه بود. در حول وحوش ارتفاعات آسوس و لك لك بودیم.موقعیت واتفاقات را شرح دادم و اول اذان ، وارد خاك عراق شدیم و ایشان به اصرار گفتند كه اول نماز را بخوانیم. ایستاده و گفتند اینجا میخواهیم نماز را بخوانیم و بعد از نماز حركت كردیم و اورژانس فاطمة الزهرا (س) را رد كردیم و به دامنه یك ارتفاع رسیدیم. شیب زیادی داشت تا حدود70 درجه كرانشه زده و جاده باز كردند و از محل جاده تاپایین دامنه چیزی حدود 120 تا 150 متر فاصله بود، پر شده بود. ما هم با دو تا ماشین بودیم. استیشن در عقب میرفت و وانت هم جلومیرفت. چون ما راه را بلد نبودیم با حدود 10متر فاصله عقب تر از آنها حركت می كردیم ، در آن وقت یك وانت از روبرو می آمد و بخاطر اینكه جاده پرسنگ بود یك مقدار گرفت به سمت چپ، و اینها هم فرمانشان را گرفتند سمت راست كه باعث شد از لبه محكم جاده خارج شوند و به علت بارندگی هم كه در آن روزها پیش آمده بود، ماشین در لبه خاكریز كج شد و به سمت پایین سرخورد و پس از یكی دودقیقه در ماشین بازشدومقدم افتاد بیرون. كمی پایین ترحاج مهدی وبعدهم آقاسی زاده افتادوحدود50 متر پایین تراز آنها ماشین گیركرد. ماهم باماشین رفتیم پایین تپه واز آنجادویدیم بالای دامنه تپه وآنها را بلندكردیم و آوردیم داخل یك وانت دیگر كه آنجا برای كمك ایستاده بود. من سرشهیدآقاسی زاده را روی زانوگذاشتم ومهندس حبیبی سر مقدم راگذاشته بود ویكی دیگر از بچه ها سرحاج مهدی را روی زانویش گذاشته بود كه در عقب وانت زیادتكان نخورد.پای اقاسی زاده هم شكسته بودوبه سختی نفس می كشیدولبهایش تكان می خوردوناله می كرد. آنها را آوردیم در اورژانس كه بعد از ده دقیقه اعلام كردند كه به رحمت خدا پیوستند. شهید آقاسی زاده ضربه مغزی شده بود و بعد هم حاج مهدی و بعد از10 دقیقه هم مقدم در اورژانس فاطمة الزهرا (س) تمام كردند.
پنج شنبه 22/9/1386 - 1:27
دعا و زیارت
آیا میدانید عدد 133 به چه معناست؟ طبق حروف ابجد یعنی: یا ابوالفضل
چهارشنبه 9/8/1386 - 21:21
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته