نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولیکن دوست دارم گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخو بازیگوش و او دم گرم گلویش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
عجبم از مردمانی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند و بر حسین می گریند که آزادانه زیست حسین (ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود افسوس که بجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند