آخرش یه روز می آد فصل غمت سر میرسه
شادی از سفر مآد غصه به آخر میرسه
یه روز از همین روزا همخونه ی شادی می شی
یه روز از همین روزا قصه آزادی میشی
کسی نمیدونه چطوری باید غم و غصه رو قلقلک داد؟؟؟؟
این شعر از خودمه البته شعر که نه من در حد شعر گفتن نیستم بهتره بگم یه حس قلبی مکتوب ببخشید اگه سطحش پایینه اگه میشه شما هم شعراتونو بفرستید خوشحال میشم.
دو رکعت نماز عشقی به وصال پاک بودن
که به دور از همه دنیا لحظه ای چون خاک بودن
گرت از هوای نفسی تو به دیده ای شکستی,
به ندیده ها شکستی که درآن دیده نبودن
قدمی نه به وجودی که در انکار تو باشد
که به دور از دل و دیده به هوای پاک بودن
کرم از عشق تو دارم که دلم عاشق روییست
به بلندای وجودت فلک افلاک بودن
گرت از کوچه عشقم بگذشتی بنگر,
که دلم ساده و پاک است به یاد با تو بودن
لطفا اگه اشکالی توی وزن و قافیه داره بهم تذکر بدید ممنون
همین امروز:
بخند,شاد باش,صادقانه عشق بورز و خالصانه دوست بدار زیرا در واقع تضمینی برای فردا نخواهد بود پس اگر قصد داری با شاخه گلی کسی را شاد کنی شک نکن که فردا دیر است.پس برخیز عشق بورز
اینم یه شاخه گل تقدیم به همه
مگه همش نمیگفتی یه نفر و میخوام که باهاش درددل کنم و حرفامو بهش بزنم؟؟خوب من اومدم دوست عزیز و تنهای خودم!!!
اسمم محمد 18 سالمه سرشار از تجربه به خاطر شرایط زندگیم.یه روز تصمیم گرفتم به هر کسی که احتیاج به کمک داره کمک کنم چون اونروز که من تنها بودم همه منو گذاشتن و رفتن و کسی کمکم نکرد.وقتی خوب فکر کردم دیدم کجا از اینجا بهتر؟؟؟از خودم شروع میکنم که فکر نکنی فقط تویی که تنها هستی.
سرشار از امید به زندگی ام.منو اینجوری نگاه نکن تا امروز مشکل خیلی از اطرافینمو حل کردم.خیلی ها هستن که من مشاور زندگیشونم,همدردشونم,هم اشکشونم.
امتحانش مجانیه!!!!هر وقت دلت گرفت به من یه خبری بده تا آنلاین بشم و مثله دوتا رفیق خوب که میمیرن واسه هم مشکلتو حل کنیم و اگه منم مشکلی داشتم بدونم یکی هست که میشه باهاش درددل کرد
منو یادت نره!!!!little_passenger9
9 مسافر کوچولوی این وادی منتظرم تا باهم اشکاتو پاک کنیم و جای اون گل خنده بکاریم