تبیان، دستیار زندگی

لطفا نظر خود را راجع به این مطلب بیان كنید

كدامیك را ترجیح می دهید:

1. زندگی بر پایه یك عشق دو طرفه

2. زندگی بر اساس هم سانی طبقاتی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و ...

لطفا برای كمك به تكمیل این طرح تحقیقاتی حتما نظر خود را ذكر كرده و در صورت امكان دلیل خود را نیز بیان كنید

سلام به تمام همراهانم

به تمام اون کسایی که مطالب منو خوندن یا نخوندن

سلام به تمام عاشقای دنیا

دلم عجیب گرفته . فکر می کنم از همیشه تنها تر شدم ؛ کسی که یه روز تنها همدم تنهایی هام ، مخاطب اشعارم ...

امروز به من گفت که کسه دیگه ای رو دوست داره و نمی تونه با من باشه...

چون جز خوشبختی اون چیزی رو نمی خوام و نمی تونم تحمل کنم که ....

یه نفر می گفت یه دختر ارزش این چیزا رو نداره خواستم اینجا در جوابش بگم: یه دختر نه ولی ارزش عشق بیشتر از این هاست 

امروز شاید اولین باری بود که فکر کردم در برابر سختی های روزگار کم اوردم ... شاید باید تسلیم بشم

شاید جای من اینجا نیست...

اولین کسی که این موضوع رو فهمید کلی ناسزا بار اون کرد از شما خواهش می کنم این کار رو نکنید

من هنوز هم دوسش دارم می دونم این عشق یه قیمت جونم تمام خواهد شد ولی نمی تونم تحمل کنم کسی بهش بد و بی راه بگه :

گفتی که تنهات می ذارم ولی باورم نمی شد 

عشق تو یه خط قرمز که یه روز بلای جون شد 

دیگه از من مطلبی نخواهید خواند چون من نخواهم بود

از این که تو این مدت درد دلم رو خوندید و با من همراهی کردین از نظراتون که واسم دلگرمی بزرگی بود

متشکرم

و خواهش می کنم که منو حلال کنید

الان اشک از چشمام جاری شده نمی تونم به چیزی فکر کنم یا بنویسم ؛ منو ببخشید 

دوستون دارم

بای 

 

سلام بچه ها این اولین مطلب من بعد از ماه هاست یه شعر از خودم که تقدیم به تمامی عشاق این دنیا می کنم :

 

دوباره نم نم بارون تو رو یاد من میاره

حالا از روزی كه رفتی اسمون یه ریز میباره

یاد حرفای قشنگت تو دلم می كوبه اما

روزای خوبی كه داشتیم توی سرما یا تو گرما

تو منو گذاشتی رفتی به یه شهر بی نشونه

هر شب اینجا دل تنگم فقط از چشات می خونه

نمی گم بدی تو خوبی تو عروس قصه هایی

مث نسترن نجیبی مث دریا بی ریایی

تو همون ستاره ای كه توی شبهام می درخشه

مث روزای قشنگ تعطیل اخر هفته

تو مث بارون مقدس،مث چشمه ها زلالی

مث اون عكسی كه دادی گفتی باشه یادگاری

تو مث اینه یه رنگی،عجب چشمای قشنگی

حیف مال من نباشه عروس به این قشنگی

من خوشم با خاطراتت ناخوشم از دوری راه

رو تنم هزار زخمه ، هدیه های سختی راه

دل به جاده ها سپردم واسه دیدن نگاهت

فكر كنم بیشتر از اون روز دل من رفته تو كارت

دل به تو دادن چه سادس ولی دل كندن چه سخته

یادته قرارمون رو ساعت هفت توی هفته

یادته قرار اخر ، فكر كنم یادت نرفته

زیر بید بیدار نشستم بی تو بودن خیلی سخته

تو از اینجا رفتی و من می خونم خدا پناهت

اگه تنها شدی یك روز ، یه نفر هست چشم  به راهت

                                                                     (فریاد خاموش)

ديروز و فردا با هم دست به يکي کردن ، ديروز با خاطراتش و فردا با آرزوهايش مرا به رويا بردند . وقتي به خود آمدم ( امروز) گذشته بود

بچه ها تا به حال هيچ توجه كرديد تمام صفات خوب مال خانوم هاست مثل : خورشيد خانوم پروانه خانوم و...

و تمام صفت هاي بد مال اقايون : اقا دزد اقا گرگ و ...

و عادت درد سنگيني است وقتي اوج مي گيرد

 به من عادت نكردي حرف هايم را نمي داني