• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 4
زمان آخرین مطلب : 6160روز قبل
آموزش و تحقيقات

دينى جديد و آئينى نو پديد !

حضرت امام جعفر صادق عليه السلام:

« إذا قامَ الْقائِمُ(عليه السلام) جاءَ بِاَمْر جَديد كَما دَعا رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله)فى بَدْوِ الاِْسْلامِ اِلى اَمْر جَديد.»(1)

« وقتى كه (حضرت) قائم عليه السلام قيام نمايد، چيز جديدى مى آورد، چنانچه در بدو اسلام رسول خدا صلى الله عليه و آله مردم را به سوى امر جديدى فرا مى خواندند.»

چون بزرگترين خورشيد فروزان نبوت در مغرب عالم فناء افول و در مشرق عالم بقاء، طلوع نمود، و از دامن خاك به سوى افلاك و باغ هاى قدس جنان پر كشيد، درگاه علم نبوى و مخزن اسرار و علوم محمّدى يعنى عالم الشهود و الأسرار حضرت صاحب ذوالفقار، حيدر كرار اميرالمؤمنين عليه الصلاة و السلام به جمع آورى آيات مبين قرآن و تنظيم آن همّت گماردند، و شأن نزول و تفسير حقيقى قرآن را كه از دو لب مبارك رسول الله صلى الله عليه و آله آموخته و يا از سينه پاك نبوى به ارث برده بودند، به مردمان عرضه فرمودند، ولى آن شقاوت پيشگان و خفاش صفتان چنين جوابى دادند:

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ــ بحار الانوار ج 52 ص 338 حديث 82.

----------------------------------------

ــ[90]ــ

ما را به قرآنى كه تو دارى نيازى نيست.

پس آن حضرت آن قرآن را از دسترس خلق برچيدند و ديگر كسى آن را نديد و دست به دست خاندان عصمت و امامان بزرگوار شيعه چرخيده و هم اكنون در محضر مقدّس وارث بزرگ دين محمّدى صلى الله عليه و آله مى باشد.(1)

و هم چنين بعد از شهادت حضرت نبى اكرم صلى الله عليه و آله حضرت جبرئيل امين عليه السلام مونس و هم نشين حضرت صدّيقه اطهر زهراى مرضيه عليها السلام بودند، و اخبار آينده را مو به مو به ساحت مقدسش عرضه مى داشتند، و آن بانوى شهيده املاء مى فرمود و دست حقّ پرست شوهر مطهّرشان، امير عالم هستى، آن را مى نگاشت. و كتابى بس عظيم شد كه به «مصحف فاطمه» نام گرفت. و آن نيز در دست مطهّر امام عصر عليه السلام مى باشد.

با اين دو مقدمه اكنون به پاى درد دلم بنشين تا برايت بگويم:

طولانى شدن دوران غيبت از يك سو و غفلت روز افزون مردم از امام و هادى خويش، از سوى ديگر، و جولان شياطين در تاختن اسب هاى نعل كرده بر سينه دين مبين از طرفى، و هزاران فتنه و آشوب و امتحان از طرف ديگر، دست به دست هم مى دهند تا هر روزه سوراخى بر كف كشتى اسلام وارد شود، و تخته اى از اصول و احكامش به كام آب هوا و هوسِ هوسبازان سپرده شود.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ــ احتجاج: ج 1 ص 225، بحار الانوار ج 92 ص 42 حديث2.

----------------------------------------

ــ[91]ــ

هر روزه بدعتى نو در دين گذارند و سنّت پيامبر را فداى مقاصد دنيوى خويش كنند.

حلال خدا را حرام، و حرام خدا را حلال نمايند، تا به جايى برسد كه ديگر از قرآن جز خطى و ورقى نماند و از اسلام نيز جز يك اسم و نام. نامشان مسلمان است اما دورترين مردمند از اسلام، مساجدشان معمور است، اما اثرى از هدايت در آن نيست، و ساختمان هدايت آن ويران است.(1)

در اين هنگامه است كه صاحب مصحف فاطمى و املاى علوى و آن ترجمان حقيقى قرآن، صفحه روزگار را ورق خواهد زد و آن را بر خواهد گرداند.(2)

احكام و سنن الهى را از نو تجديد كند، به طورى كه اين گونه پندارند  كه يك مدّعى نبوّت با دينى جديد به پا خاسته و آيين نو  پديدى را پايه گذارى مى كند، و حال آن كه او قدمى از مسير آباء طاهرين خويش تخطّى نمى كند(3)، و آن چه ابلاغ مى نمايد، همان دين

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ــ رسول الله: «سيأتى زمان على امّتى لا يبقى من القرآن إلاّ رسمه و لا من الاسلام إلاّ اسمه، يسمعون به و هم أبعد الناس منه، مساجدهم عامرة و هى خراب من الهدى....»

   ثواب الاعمال: ص 253 حديث 4، بحار الانوار ج 52 ص 190 حديث 21.

2 ــ «إذا قام القائم(عليه السلام) قرأ كتاب الله عزوجل على حدّه و أخرج المصحف الّذى كتبه علىّ(عليه السلام)

   كافى ج2 ص633، روزگار رهائى ص 618.

   «يعلّم القرآن على ما انزل الله عزوجل فأصعب ما يكون على من حفظه اليوم، لأنّه يخالف فيه التأليف»

   بشارة الاسلام ص 234، روزگار رهائى ص 616

3 ــ « المهدى يقفوا أثرى لا يخطى.» منتخب الاثر: ص 491.

----------------------------------------

ــ[92]ــ

احمدى و آيين علوى، و روش فاطمى(1) صلوات الله عليهم اجمعين و مسير سلف طاهرين خويش مى باشد.(2)

 

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ــ حضرت مهدى (عليه السلام) : « إن لي فى إبنة رسول الله اُسوة حسنة.»

   دختر گرامى رسول خدا براى من الگوى نيكوئى است.

2 ــ «فيأتى محمّد و علىّ، فيكتبان له عهداً منشوراً يقرؤه على الناس.»

   بحار الانوار ج 52 ص 306 حديث 79.

پنج شنبه 24/3/1386 - 19:28
آموزش و تحقيقات

فرود عيسى براى پرواز

 

حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله:

« فَيَنْزِلُ رُوحُ اللهِ، عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ(عليهما السلام) فَيُصَلّى خَلْفَهُ.»(1)

«پس روح الله عيسى پسر مريم فرود آيد و پشت سر آن حضرت نماز گذارد.»

حضرت عيسى بن مريم على نبينا و آله و عليه السلام پيامبر عظيم الشأن و بزرگوارى است كه درقرآن به «كلمة الله» و «روح الله»(2) توصيف شده است.

و از عجائب و معجزات آن مرد الهى اين كه خداوند او را از دامن پاك حضرت مريم عذراء بدون شوى، متولد ساخت(3) و در گهواره به تكلّم در آورد و در كودكى حكم نبوّت به او عنايت فرمود(4) و قدرت خيره كننده زنده كردن مردگان را به او عطا فرمود.(5)

و چون ظالمان و طاغيان زمان آن حضرت اراده كردند وجود مقدّس مطهّر او را از زمين بردارند و به صليب بياويزند، خداوند اورا از دامن خاك به سوى افلاك سير داد، ودر منازل آسمانى سكنايش داد(6) وتاكنونحضرتش

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ــ بحار الانوار ج 51 ص 71 حديث 12.

2 ــ سوره نساء: 171

3 ــ سوره مريم:20 و 21.

4 ــ سوره مريم 28 تا 30.

5 ــ سوره آل عمران: 49.

6 ــ سوره نساء: 157و 158.

----------------------------------------

ــ[82]ــ

زنده اند، وهمنشين آسمانيان و ملكوتيان اند، و در صف منتظران قدوم مبارك حضرت بقيّة الله الاعظم روحى و اراحنا فداه چشم به راه دوخته.

پس زمانى كه آن حجّت غائب از نظر هويدا شوند، و حكومت عدل و داد برپا نمايند، گل مريم از آسمان فرود آيد و در صف مأمومين، به گل زيباى نرجس عليهما السلام اقتدا نمايد، واز جمله سرداران و حكّام زمان آن حضرت باشد و در كشتن دجّال لعين، آن سرور را يارى و يارى نمايد. انشاءالله تعالى.(1)

و او برهان ذخيره خداوند است بر حقانيت دين مبين اسلام و دليلى متقن بر صدق دعواى ختم وصايتِ حضرت ولى عصرعليه السلام.

چون مسيحيان ببينند كه حضرت عيسى على نبيّنا و آله و عليه السلام در ركاب آن حضرت است و آن بزرگوار را مقتداى خويش قرار داده، به پيامبر خويش تأسى كرده، به آن حضرت ايمان آورند.(2)

ناگفته پيداست و بى شبهه هويداست، نماز خواندن پيامبرى اولولعزم و صاحب كتاب و شريعت پشت سر امام عصر عليه السلام(3) دليل روشن و نشانه اى متقن است بر اين كه آن امام همام و آباء كرام او از تمام انبياء الهى به جز جدّ اطهر شان حضرت سيد انبياء صلى الله عليه و آله افضل، برتر و بالاترند.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ــ پيامبر اكرم: «.....و انّه يخرج معه عيسى بن مريم و يساعده عل قتل الدّجال بباب لُدّ، بأرض فلسطين، و إنّه يؤمّ هذه الامّة و عيسى يصلّى خلفه.» بحار الانوار ج 51 ص 93.

2 ــ القطره ج 1 ص 464 حديث 21 . حضرت عيسى در هنگام پائين آمدن از آسمان، خود متدين به دين مبين اسلام است، و روشن است كه ايمان به او، ايمان به اسلام است.

3 ــ در روايتى كه شيعه و سنى نقل كرده اند آمده كه: چون هنگام نماز واجب شود، حضرت مهدى (عليه السلام) رو به حضرت عيسى نموده فرمايند: پيش رو اى روح الله، يعنى امامت نماز را به عهده گير، و او جواب عرض مى دارد: شما اهل بيتى هستيد كه هيچ كس بر شما مقدم نمى شود.

   كراجكى ،التفضيل: ص 24، ينابيع الموده قندوزى حنفى، ص 187.

----------------------------------------

پنج شنبه 24/3/1386 - 19:26
آموزش و تحقيقات

حضرت امام جعفر صادق عليه السلام:

«اِسْتَغْنَى الْعِبادُ عَنْ ضَوءِ الشَّمسِ.»(1)

«بندگان خدا ديگر از نور خورشيد بى نياز مى گردند.»

منظومه شمسى را كره اى نورى و آتشين است كه خورشيدش نامند. آن قدر شدّت نور آن زياد است كه چشم بشرى را ياراى رويارويى با شعاع درخشنده نورش نيست.

و اين ستاره عظيم نقش حياتى و عظيمى در حيات انسان و همه موجوات زنده دارد، بطورى كه اگر روزى اين چراغ زرد آسمان سبز خاموش گردد، فانوس عمر همه جانداران در كام گرداب نيستى خاموش مى شود، و اثر به سزاى اين موجودِ عجيب الهى، در اين دنيا بر كسى پوشيده نيست.

اما روزى كه آن را روز ظهور گويند، اين چراغ نيز خود سايه نشين آفتابى بزرگ خواهد شد.

آن گاه ديگر زمان ظلمتِ غيبت نيست، زمان ظهور نور است، ديگر

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ــ بحارالانوار ج 52 ص 330 حديث 52 .

----------------------------------------

پنج شنبه 24/3/1386 - 19:24
آموزش و تحقيقات

حضرت امام جعفر صادق عليه السلام:

«اِسْتَغْنَى الْعِبادُ عَنْ ضَوءِ الشَّمسِ.»(1)

«بندگان خدا ديگر از نور خورشيد بى نياز مى گردند.»

منظومه شمسى را كره اى نورى و آتشين است كه خورشيدش نامند. آن قدر شدّت نور آن زياد است كه چشم بشرى را ياراى رويارويى با شعاع درخشنده نورش نيست.

و اين ستاره عظيم نقش حياتى و عظيمى در حيات انسان و همه موجوات زنده دارد، بطورى كه اگر روزى اين چراغ زرد آسمان سبز خاموش گردد، فانوس عمر همه جانداران در كام گرداب نيستى خاموش مى شود، و اثر به سزاى اين موجودِ عجيب الهى، در اين دنيا بر كسى پوشيده نيست.

اما روزى كه آن را روز ظهور گويند، اين چراغ نيز خود سايه نشين آفتابى بزرگ خواهد شد.

آن گاه ديگر زمان ظلمتِ غيبت نيست، زمان ظهور نور است، ديگر

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ــ بحارالانوار ج 52 ص 330 حديث 52 .

----------------------------------------

پنج شنبه 24/3/1386 - 19:24
خانواده

اي مرغ آفتاب!

زنداني ديار شب جاودانيم

يك روز، از دريچه زندان من بتاب

***

مي خواستم به دامن اين دشت، چون درخت

بي وحشت از تبر

در دامن نسيم سحر غنچه واكنم

با دست هاي بر شده تا آسمان پاك

خورشيد و خاك و آب و هوا را دعا كنم

گنجشك ها ره شانه ي من نغمه سر دهند

سرسبز و استوار، گل افشان و سربلند

اين دشت خشك غمزده را با صفا كنم

***

اي مرغ آفتاب!

از صد هزار غنچه يكي نيز وا نشد

دست نسيم با تن من آشنا نشد

گنجشك ها دگر نگذاشتند از اين ديار

وان برگ هاي رنگين، پژمرده در غبار

وين دشت خشك غمگين، افسرده بي بهار

***

اي مرغ آفتاب!

با خود مرا ببر به دياري كه همچو باد،

آزاد و شاد پاي به هرجا توان نهاد،

گنجشك پر شكسته ي باغ محبتم

تا كي در اين بيابان سر زير پر نهم؟

با خود مرا ببر به چمنزارهاي دور

شايد به يك درخت رسم نغمه سر دهم.

من بي قرار و تشنه ي پروازم

تا خود كجا رسم به هر آوازم...

***

اما بگو كجاست؟

آن جا كه - زير بال تو - در عالم وجود

يك دم به كام دل

اشكي توان فشاند

شعري توان سرود؟

پنج شنبه 24/3/1386 - 11:55
دعا و زیارت

حضرت امام جعفر صادق عليه السلام:

 

« وَ السَّنَةُ مِنْ سَنِيِّه تَكُونُ مِقْدارَ عَشْرَ سِنين مِنْ سِنِيِّكُمْ.» (بحار الانوار ج 52 ص 337)

 

«و سالى از سال هاى او برابر ده سال خواهد بود از سال هاى شما.»

 

 

دوران غيبت، دورانى است كه هوا دلگير و ابرى است و خورشيد هدايت در پشت ابرها زندانى است، قناريان دين دار و هَزاران شريعت مدار و چكاوكان حق گفتار و طوطيان بر شاخه دين استوار، همگى از ناله و نوا افتاده اند. غبار خمودى و گرفتگى بر چهره افلاك نشسته. امّا در كنجِ دل همه، نورى از اميد سوسو مى كند و به اين اميد نغمه فرج را زمزمه مى كنند. گويا چرخِ در گردش و خورشيد و ماه و افلاك، در سير خود نيز دوست دارند در دعاى فرج شريك باشند. اما چگونه!؟

 

 

اگر به گردش زمانه بنگرى تلاش آن ها را در راه تحقق فرج ،خواهى يافت. ثانيه ها با چه سرعتى سرسام آور جاى خويش به دقيقه ها مى دهند و دقيقه ها با سرعت انتهارى در كام ساعت ها محو مى شوند، و ساعت ها، امانتِ زمان را بى درنگ به دست روزها و شب ها مى سپارند، و شب و روز بدون دريغ و مكث، خود را به مرز ماه ها مى رسانند، و ماه ها با سرعت بى اندازه خويش به سال ها تبديل مى شوند، و تا چشم روزگار باز شود، قرن ها از دوران غيبت را گذرانده اند و همه به شوق اين كه اين دوران حسرت بار طى شود در تكاپو و تلاشند.

 

 

امّا هنگامى كه اوّلين خورشيد صبح ظفر با لبخند طلائى اش بوسه بر سينه آسمان بزند، ديگر همه چيز از سرعت مى افتد. آرى دوران وصل رسيده و روزها دوست ندارند كه از محضر يار، مرخص شوند. لحظه ها و ماه ها و سال ها تمنّاى بيشتر در خدمتش بودن را دارند، از اين جهت تمام تلاش خود به كار مى گيرند تا به آرامى گام بردارند و از افق زندگى مقدس او و يارانش، آهسته و خرامان بگذرند، و با ناز و وقار حركت كنند، شايد بتوانند اندكى بيشتر لذّت ديدار يار را درك نمايند.

 

 

آرى آن زمان، چرخِ فلك از سرعتِ سير مى افتد و هر روزش به اندازه ده روز و هر ماهش به مقدار ده ماه و هر سال آن به مقدار ده سال غيبت به طول مى انجامد.(1)

 

وه! چه آرامشى است كه زمين و آسمان و سيارگان را نيز فرا گرفته.

 

خدايا به سوخته دلان و منتظران فرجش سوگند، ما را نيز در زمره دعا گويان او و مشتاقان و خواستاران فرج حضرتش قرار بده و كام جان ما را از شيرينى و لذت مسرّت بخش آن ايام سراسر سعادت، محروم مفرما.آمين.

 

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــ

 

1 ــ «يأمر الله تعالى الفلك بالثّبوت و قلّة الحركة، فتطول الأيّام لذلك و السّنون.»

 

   بحار الانوار ج 52 ص 339 حديث 84.

 

  

 

 

 

 

پنج شنبه 24/3/1386 - 10:54
شعر و قطعات ادبی

بدون تو چگونه سرودن را از کدامین پرنده بیاموزم؟

 

خدا کند در این لحظه از مرز گذشته باشی

 

هرچند می دانم که لبخند کفش های زمستانی ات

 

حس مرا نمناک می کند

 

خدا کند یک لحظه هم در تله سیاه، سفید سنگ

 

 یا هر جایی که خدا نیست نباشی

 

 

لبخند تعطیل

این روزها شعر تعطیل است!

سه شنبه 22/3/1386 - 11:27
شعر و قطعات ادبی

آمد و دل را هوایی کرد و رفت

جام عشقم را طلایی کرد و رفت

تازه دل در سینه سامان می گرفت

دل شکست و بی وفایی کرد و رفت

 

 

                      با کویرم ابر بارانی شدی

                     در دلم یک عمر زندانی شدی

                     آنقدر احساس چشمت ساده بود

                     فکر می کردم که افغانی شدی



سه شنبه 22/3/1386 - 11:23
شعر و قطعات ادبی
تخته پاره های کشتی شکسته ای،
در میان لای و گل نشسته بود.
شعله های بی امان آفتاب،
راه هر نگاه را،
تا کرانه بسته بود.
ما میان زورقی به روی آب.

ناگهان پرنده ای،
از میان تخته پاره ها به آسمان پرید
خط جیغ جانخراش خویش را
در فضا کشید:
-" ناخدا کجاست"؟

شاید این پرنده،
روح ناامید یک غریق بود،
در کشاکشی میان مرگ و زندگی،
در کمند پیچ و تاب ها.

شاید این صدا همیشه جاری است
در تلاطم عظیم آب ها!

سال ها و سال هاست،
بازتاب « ناخدا کجاست؟»
در میان تخته پاره های هستی من است.
مثل این که روح من
با همان پرنده همنواست،
زانکه این غریق نیز
همچنان به جستجوی ناخداست
سه شنبه 22/3/1386 - 11:13
فلسفه و عرفان

من خودم شخصا يك سال و نيم مي شود كه ذهنم بسيار درگير مسائل اعتقادي و مذهبي ،جامعه ، خود شناسي ، خداشناسي و... است از آن جايي كه اين مسائل در دوره جواني كه اوج تنشها و اشفتگي هاي ذهني است تعجب آور نيست ، اما

در جامعه كنوني بارها ....من و شما انسانهايي را ديده ايم كه گوهر انسانيت و نجابت و شرف خود را به دست رهزنان نجابت و آبرو مي سپارند بياييد از يك انسان درسي بگيريم انساني كه اگر چه مسلمان نيست ولي با ساده ترين جملات زيباترين گوهر انساني را يادآور مي شود....

 

دخترم .....


هيچ  کس و هيچ چيز ديگر در اين دنيا نمی توان يافت

که شايسته آن باشد

که دختری ، ناخن  پای خود را برای آن عريان کند

برهنگی بيماری عصر ماست

به گمان من تن تو بايد مال کسی باشد که

روحش را برای تو عريان نموده است

دخترم جرالدين .....

برای تو حرف بسيار دارم

ولی به موقعی ديگر می گذارم

و با اين آخرين پيام نامه را پايان می بخشم

انسان باش ......پاکدل و يکدل باش زيرا

گرسنه بودن .... صدقه گرفتن ... و در فقر مردن

بارها  قابل تحمل تر از

پست و بی عاطفه بودن است


چارلی چاپلين پدر تو

مطمئنا راهي وجود دارد كه بتوان بر اين اشفتگي ها و دغدغه ها فائق امد و به اصطلاح به آرامش رسيد ...

در اين مورد به مقاله اي با عنوان "آرامش با ياد خدا" در ماهنامه پرسمان برخوردم كه به نظرم تا حد زيادي  قابل تامل است و مي توان راه حل هاي خوبي از ان استخراج كرد

 

در اين مقاله مي خوانيم كه دوره نوجواني و جواني دوره اوج شك ها، ترديدها وچراها است و علت هم اين است كه در اين دوره از يك سو، هنگامه نگاه نو به سنت هاي گذشته و عادتهاي بزرگان است و از سوي ديگر، هنگام پي ريزي بنيان فكري و ترسيم آينده زندگي است و همچنين اين دوره از جهت روحي و عاطفي نيز از يك سو، وابستگي به خانه و پدر و مادر كم مي شود و از سوي ديگر، هنوز دلبستگي به كانون گرم ديگري حاصل نشده است و در اين ميانه اين خلأ عاطفي هجوم افكار فزوني مي يابد .

 

تا اينجاي بحث را مطمئنا مورد قبول همه دوستان است. اما مسئله اساسي اين است كه چه بايد كرد تا در اين دوره بحران و تعارض يا چراها تا حدي به ارامش برسيم و شك ها را به يقين تبديل كنيم .

درابتدا مي پردازم به اشتباهاتي كه خودم كردم . من به جاي  پيدا كردن راه حل و رسيدن به آرامش با فكرهاي بي مورد و مشغول نگه داشتن ذهنم با افكار مشوش و پريشان باعث شدم كه ضررهاي زيادي بكنم كه بيشترين ضرر متوجه درس و سلامتي ام بود . براي همين سعي در پيدا كردن راه حل هستم تا دوستان ديگري كه در اين دوران داراي اين مسائل هستند. چون من وقت و جواني خويش را هدر ندهند و متضرر نگردند.

البته ناخواسته و با ياري خدا در اين دوران سعي كردم خود را به آن ذات يكتا نزديك كنم كه تا حد زيادي مشكل گشا بود.

 

و در ادامه اين مقاله راه حل را ياد خدا مي داند كه و مواردي را پيشنهاد مي دهد تا بيشتر به ياد خدا بپردازيم

  1. به پاداشتن نمازهاي واجب و مستحب
  2. به ياد آوردن آفرينش انسان، كه در اين زمينه به حديثي كه افراد بسياري ازجمله شخص خودم از آن درس گرفته ام مي پردازم كه حضرت علي (ع) در نهج البلاغه مي فرما يد : فرزند آدم را با فخر چه كاراست ؟ كه اول او نطفه اي است وآخرش لاشه اي بد بو . كه بسيار صريح و روشن انسان را از تكبر وغرور باز مي دارد.
  3. توجه به مرگ و حيات جاويدان آخرت
  4. توجه به آمد و رفت روز و شب و خلقت آسمان ها و زمين در كل توجه با آيات و نشانه هاي خداوند
  5. توجه به بهره مندي از نعمت هاي الهي و توجه به منعم حقيقي
  6. توجه به وفاق و همدلي در بين انسانها و محبت قلبي بين مردم
  7. توجه به عهد ها و پيمان هاي الهي
  8. توجه به هدايت پروردگاراز طريق فرستادن پيامبران ونازل كردن كتب آسماني
  9. توجه با آرامش و امنيت
  10. مقاومت و ايستادگي در برابر وسوسه ها و حيله هاي شيطان
  11. پرهيز از محرمات و گناهان
  12. كسب روزي حلال

 

كه اگر توجه بيشتر داشته باشيم مي بينيم كه بسياري از اعمالي كه در اينجا مورد بحث قرار مي دهد به بيان ذكرهاي زباني نمي پردازد ، بلكه در بيشتر موارد،  ذكر قلبي را هدف قرار مي دهد. و در ادامه به برنامه هاي عبادي مي پردازد تا بيشتر به ياد خداوند باشيم كه عبارتند از :

 

  1. مراقبه و محاسبه : به اين معني كه در آغاز هر كار كمي مكث كنيم اگر واجب بود انجام دهيم اگر حرام بود دوري كنيم و اگر مباح بود بر انجام ان مختاريم كه اين اصل فوايد زيادي دارد.

- انسان به حرام نمي افتد و واجبي از او ترك نمي شود

- حالت غفلت را از انسان دور مي كند

- ترك حرام و انجام واجب به قصد قربت خود عبادت محسوب مي شوند و حتي كارهاي كه مباح هستند

را مي توان با قصد قربت ، عبادي كرد

2.      نماز اول وقت : كه نياز به ذكر نيست كه بگوييم نماز اول وقت خشنودي خدا را در بردارد ولي آخر وقت عفو خدا را.

  1. مستحبات نشاط آور: كه در ميان مستحبات از نماز هاي مستحب گرفته تا دعاي ندبه و... فقط به آنهاي بپردازيد كه براي شما نشاط آورند و از تحميل مستحبات بر نفس خودداري كنيد - كه اين اشتباه را هم من گاهي انجام دادم و نتيجه ان شد كه بعد از مدتي از ان دلزده مي شدم اميدوارم دوستان مانند من اين اشتباه را تكرار نكنند-
  2. توسل به معصومين : که دراین مورد يك پيشنهاد كوچك دارم هنگامي كه مي خواهيد با معصومي صحبت داشته باشيد مانند اينكه ايشان روبري شما قرار دارند همان گونه كه با دوستانتان صحبت مي كنيد با ايشان نيز صميمانه و دوستانه و بي ريا صحبت كنيد ان شاءالله ان زمان توفيق بيشتري خواهيد داشت.
  3. با وضو بودن : كه بزرگان تاكيد زيادي بر ان دارند زيرا آن زمان هر لحظه احساس مي كنيد كه درحال عبادت پروردگار هستيد و هر زماني كه حال خوشي داريد مي توانيد بي وقفه با خداي خويش راز دل گوييد.
  4. زيارت اهل قبور: كه براي تامل كردن نسبت به اين دنيا و گذرا بودن اين دنيا بسيار موثر است و هدف اين است كه دل تكان بخورد و رغبت خود را از اين دنيا كم كند و به فكر اخرت و عالم قبر و قيامت بيفتد. 

در پايان، اين اضطراب دوران جواني اگر در حد اعتدال باشد باعث رشد وبالندگي انسان مي شود و باعث احساس مسئوليت و انجام كارها به موقع، و انجام وظايف فردي و اجتماعي مي شود . اما اگر اين اضطراب ها در شخصيت فرد نهادينه نشده باشد باعث مي شود تاثير منفي بر عملكرد انسان بگذارد و در واقع مزاحم انجام صحيح كار و تكاليف مي گردنند و حتي ممكن است موجب خطر براي انسان و ديگران شود كه بايد در اين موارد با كمك روانپزشك ابتدا بايد به بررسي ريشه هاي ان پرداخت و بعد به حل ان اقدام كرد

دوشنبه 21/3/1386 - 15:2
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته