• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 7
تعداد نظرات : 0
زمان آخرین مطلب : 4069روز قبل
سلامت و بهداشت جامعه

                       انتقامجویی کودک

 در ادامه مبحث قبلی در مورد رفتارعادلانه پدر ومادربا فرزندان وآثار سوء بی عدالتی ،به مورد دیگری می پردازیم.

یکی دیگر از نتایج شوم بی عدالتی هیجان حس حسادت کودکان شکست خورده نسبت به طفل محبوب پدر و مادر است.این کودکان که از عواطف گرم و صمیمانه والدین خود کمتر بهره مند شده اند ناراضی و متاثرند.تنهاعامل محرومیت خود را وجود برادر یا خواهر عزیزتر از خود می دانند،به محبوبیت وی حسد می برند،او را با چشم بد خواهی و دشمنی می نگرند،برای اینکه از او انتقام بگیرند و محرومیت خود راجبران نمایند به فکر ایذاء او می افتند،هرجا دستشان برسد کم و بیش، آزارش می کنند.گاهی اظهار محبتهای نابجای پدر و مادر نسبت به یکی از فرزندان، چنان باعث حسادت شدید سایر کودکان می شود که آنان  را به فکر انتقام جوییهای سخت وامی دارد و سرانجام به اعمال خطرناک و غیر قابل جبرانی دست می زنند و منشا روانی این جنایت را باید در بی عدالتی های پدر و مادر، جستجو کرد.

گاهی در خانواده،یکی از فرزندان از نظر جمال و کمال طبیعی و مراتب لیاقت و شایستگی خداداد، بین تمام برادران و خواهران ممتاز و از همه برتر است.در این جا پدر و مادر هر قدر عدالت را مراعات نمایند باز کودک از حسد و بدبینی سایر برادران و خواهران مصونیت ندارد زیرا آنان با مشاهده امتیازات ظاهری و روانی آن کودک،در خود احساس حقارت می کنند و خویشتن را در مقابل او کوچک می بینند،و چه بسا در مغز خود فکر ایذاء او را بپرورند و از این راه به جبران نقص خود اقدام نمایند.

بدر و مادرانی که فرزند ممتازی بین فرزندان خود دارند،از تحریک حس حسادت آنها نسبت به وی،خائفند لازم است در برنامه تربیتی خویش تدابیر مخصوصی به کار برند و احساس حقارت سائر کودکان را با وسائل متناسبی جبران نمایند. یکی از آن تدابیر در حدیثی از امام باقر علیه السلام نقل شده است :

امام صادق از پدر گرامی خود نقل کرده است که می فرمود:……..در مورد بعضی از فرزندانش: او را روی زانوی خود می نشانم،محبت بسیار می کنم،از وی شکر گزاری و قدر دانی می نمایم،با آن که این همه احترام و محبت شایسته فرزند دیگر من است،ولی به این تکلف تن می دهم ،او و برادرانش را بیش از حد احترام می کنم برای این که فرزند شایسته ام از شر آنان مصون باشد…..

از این حدیث معلوم  می شود که یکی ازفرزندان امام باقر علیه السلام بر سایر کودکان برتری داشته است.پدر به منظور تسکین روان سایر فرزندان و برای حفظ کودک شایسته خود ،از شرحسد آنان به احترام بیشتری نسبت با آنان اقدام نموده است و از این راه احساس حقارت آنها را جبران کرده و از هیجان حسد،جلوگیری نموده است.

—————————–

برگرفته از گفتار فلسفی ج۲ –استاد محمد تقی فلسفی

             منبع:www.alamafrooz.ir 

چهارشنبه 16/12/1391 - 20:12
نجوم
سحابی بی نام تاریک
 
 
 
 
سحابی دل انگیز “بی نام تاریک” که در آسمان جنوبی و در صورت فلکی مگس قرار دارد،هدف وسوسه انگیزی  برای دوربین های نجومی است.این ابر مولکولی[۱] کیهانی غبارآلود که در یک پس زمینه ی پر ستاره قرار دارد،دارای نواحی گازی و غباری چگال است.از سوی دیگر این ابر نزدیک ترین زایشگاه ستاره ای به منظومه ی شمسی است.به گفته ی اخترشناسی به نام آلن ویتمن این سحابی یکی از بهترین نمونه های سحابی های تاریک[۲] است. “بی نام تاریک” که به اندازه تقریبا ۳ درجه سرتاسر این تصویر امتداد یافته است، در انتهای جنوب شرق خود توسط خوشه ی ستاره ای فروزان NGC 4372 نشانه گذاری شده است. 

[۱] -ابر مولکولی یک ابر میان ستاره ای است که چگالی و اندازه ی آن به نحوی است که امکان ایجاد مولکول،به خصوص مولکول هیدروژن،در آن وجود دارد.فرضیه ی رایج این است که تولد ستارگان جدید تنها درون ابرهای مولکولی روی می دهد.

[۲] -اگر در نزدیکی یک سحابی ستاره ای موجود نباشد که نور آن را تامین کند،آن سحابی را سحابی تاریک می نامند. 
 
 
برگرفته از:
www.alamafrooz.ir 
جمعه 11/12/1391 - 20:41
اقتصاد
§                                 نتیجه‌گیری نظریه‌های مختلف درباره مرکانتیلیسم/ ارزیابی نهاییاکتشاف گستردة جغرافیایی در قرون پانزده و شانزده و پدید آمدن امکانات وسیع دستیابی به منابع سرشار و مواد اولیه توسط کشورهای غربی، موجب بسط روابط تجاری جهان شد و با بکارگیری پول در روابط اقتصادی و کشف طلا در نیمکرة غربی (به ویژه آمریکا)، حجم تجارت قاره اروپا با خارج گسترش یافت. از سوی دیگر قدرت‌نمایی نظامی دولت‌ها و توانایی آنها در ایجاد و نگهداری مستعمرات، رقابت را بین آنها برانگیخت. نیاز به منابع مالی فراوان سبب شد تا اروپای غربی، کسب فلزات گرانبها را به عنوان «سیاست ملی» تلقی نماید. کشورهایی که خود و مستعمراتشان فاقد منابع عظیم و سرشار طلا بودند، توجه خود را معطوف به اجرای «سیاست تراز بازرگانی مثبت» نمودند و چنین می‌پنداشتند که هرگاه در یک کشور، مقدار کالای فروخته شده طی یک سال به یکدیگر، بیشتر از کالای خریداری شده از آنها باشد، مازاد این دو به صورت طلا یا ارز وارد کشور می‌شود. بدین ترتیب این مکتب مبتنی بر تجارت‌گری و زراندوزی بود. تجارت رابطه‌ای یک طرفه تلقی می‌شد که به سود یک طرف (بستانکار) و به زیان طرف مقابل بود و این اعتقاد، تنها به جنبة انتقال پول یا طلا در مبادله اهمیت می‌داد و آثار رفاهی ناشی از انتقال کالا و مطلوبیت مصرف نادیده و کم‌اهمیت تلقی می‌شد. بدین ترتیب دولت موظف بود در تجارت دخالت کند و با وضع مواضع بر واردات، موجبات صادرات بیشتر و اخذ و انباشتن ثروت (که صرفاً طلا انگاشته می‌شد) را فراهم آورد. اصولاً سوداگران برای تنظیم نظام بازرگانی، طرفدار یک دولت نیرومند مرکزی بودند که وظیفه داشت به مؤسسات دست‌اندرکار تجارت خارجی، امتیازات انحصاری بدهد. برای جلوگیری از رقابت آزاد در داخل کشورها بکوشد و کشاورزی، صنعت و استخراج معادن را با اعطای امتیازات مالی توسعه بخشد. آنان تا اندازه‌ای در اهمیت تجارت پیش رفتند که آن را تنها راه مطمئن ثروتمند شدن می‌دانستند. به عنوان مثال، توماس مان در کتاب «خزانه‌داری انگلیس به وسیلة تجارت خارجی» می‌نویسد: «گرچه امپراطوری انگلیس می‌تواند از راه دریافت هدایا و یا از خرید کالا از کشورهای دیگر ثروتمند شود، ولی اغلب این وسائل نامطمئن و بی‌اهمیت است و تنها راه مطمئن افزایش ثروت کشور و خزانه انگلیس، بازرگانی خارجی است و ما باید پیوسته بکوشیم همواره بیش از آنچه از دیگران کالا می‌خریم، به آنها بفروشیم. اگر روزی برسد که انگلستان به مقدار زیاد پارچه، چرم، قلع، آهن، ماهی و سایر کالاها را در داخل کشور تولید کند و مثلاً هر ساله بتواند مازاد احتیاج خود را به ارزش دو میلیون و دویست هزار پوند به خارج صادر کند، اگر از این مبلغ دو میلیون آن صرف خرید مایحتاج و مصارف مردم از کشورهای ماورا بحار شود، هر ساله مبلغ دویست هزار پوند به ثروت انگلیس افزوده می‌شود.» لیکن تحولات قرن هجدهم، مشکلات بسیاری در اجرای نظریات سوداگران پدید آورد و صحت نظریات آنها را در هاله‌ای از شک و ابهام قرار داد. انقلاب صنعتی زیربنای اقتصادی جوامع را دگرگون ساخت و نظام اقتصادی جدیدی پی‌ریزی شد که در آن کارفرمایان صنعتی، جانشین سرمایه‌داران تاجر شده بودند. انحصارات و محدودیت‌های مقررات بازرگانی، جهت انطباق با « lessiz fair» تعدیل یافت و اصول رقابت و آزادی در کسب و کار بر اساس «قانون طبیعی» فیزیوکرات‌ها حاکم شد. توسعه بانکداری در اروپا و پیشرفت‌ها و فن‌آوری‌های اقتصادی و ابداعات تولیدی، اهمیت طلا و نقره به عنوان «تنها» منبع ثروت و قدرت را تنزل داده و ثروت اقتصادی شامل زمین،کارخانه و اصولاً سرمایه حقیقی نیز شد و به رغم اعتقادات مرکانتیلیست‌ها، زمینه رشد و ثروتمندتر شدن هم‌زمان ملل، از طریق بهره‌برداری از منابع طبیعی و افزایش بازدهی نیروی انسانی و به کارگیری فن‌آوری فراهم گردید. از جنبه دیگر، سیاست «موازنه بازرگانی خارجی مثبت»، سیاست کاملاً یک‌جانبه‌ای ارزیابی شد و به علت اعمال محدودیت‌های دولتی در صدور کالا و ورود مواد خام و کالاهای صنعتی، بازار سیاه آنها و قاچاق ارز رواج یافت و دولت‌ها در برخورد با این شرایط، ناچار به عقب‌نشینی از مواضع خود شدند. بدین ترتیب دوره رواج عقاید مرکانتیلیسم به زوال افتاد و انتقادات فراوانی به آن وارد شد. چنین تحلیل شد که ممکن است در کوتاه‌مدت، کشوری در وضعیت عدم تعادل موازنه خارجی باشد ولی استمرار و تداوم آن در بلندمدت و در شرایط تجارت آزاد بین‌المللی امکان‌پذیر نیست دیدگاه یک‌سونگر و سودجویانة مرکانتیلیسم توسط نورث و سپس دیوید هیوم مورد انتقاد قرار گرفت. نورث در تنها رسالة منتشر شده‌اش با عنوان «سخنی درباره تجارت» می‌نویسد. «تجارت کاری نیست که تنها یک طرف، یعنی کشوری که کالای اضافه صادراتی داشته باشد بهره‌مند گردد، بلکه تجارت کاری است که هر دو طرف مستفیذ می‌گردند. هدف تجارت، گردآوردن پول مسکوک نیست، بلکه مازاد محصولات و کالاها با یکدیگر است. تقسیم کار بازرگانی بین‌المللی و لو اینکه طلا و نقره‌ای وجود نداشته باشد، ثروت را افزایش می‌دهد... تجارت به هر تقدیر برای عامه مردم سودمند است، زیرا بدون شک افراد از تجارت بهره‌مند می‌شوند و اگر نشوند، آن را رها می‌کنند و چون جامعه مرکب از افراد است، بهره‌مند شدن افراد، لامحاله بهره‌مند شدن جامعه را نیز در بر دارد. تجارت باید آزادانه انجام گیرد و اگر قرار باشد تجارت از روی نسخه و طبق دستور انجام شود، ممکن است افراد از آن منتفع شوند، ولی جامعه از آن طرفی نخواهد بست.» فیزیوکرات‌ها با بیان قانون طبیعت، ایدة رها کردن نظام اقتصادی از قید کنترل دولتی را مطرح ساختند. از جمله اقتصاددانان این مکتب که نظریات حمایت‌گرایانه و مازاد تجاری مرکانتیلیسم را زیر سؤال برد، دیوید هیوم بود. وی در مقاله‌ای با عنوان «حسادت در تجارت» می‌نویسد: «بر خلاف این عقیده مادی و زیان‌آور، من با جرأت می‌گویم که فزونی تجارت و ثروت در یک کشور، نه تنها به زیان کشور همسایه نیست بلکه به عکس این جریانات باعث بالا بردن تجارت و ثروت همة کشورهای همجوار می‌شود.» هیوم با توسل به رابطه مستقیم بین قیمت‌ها و حجم طلا استدلال می‌كرد که با فزونی صادرات بر واردات، حجم طلا در داخل کشور افزایش می‌یابد و این امر باعث افزایش حجم پول (طلای) در گردش می‌شود که آن نیز افزایش قیمت‌ها را در داخل کشور به دنبال دارد. افزایش قیمت‌های نسبی کالاهای داخلی در مقایسه با مشابه خارجی، در نهایت به کاهش صادرات و افزایش واردات می‌انجامد. زمینة حقیقی رشد در دیدگاه هیوم همان طور که وی در بخش انتهایی رساله «بحثی درباره موازنه تجاری» یاد می‌کند هنگامی شکل می‌گیرد که: «...دولت خود را ملزم به محافظت و مراقبت از مردم و تولیدکنندگان صنعتی‌اش بداند و بدون هیچ خساست و ترس، از پول خود در بهبود امور بشری استفاده کند یا اگر در نظر داشت به هدف اول خود (مراقبت از اتباعش) دست پیدا کند، باید تا بدانجا پیش رود که لطمه‌ای به هدف دوم (بهبود شرایط جامعه) وارد نکند.» به هر حال اهمیت عوامل تولید در معادله رشد وی بیش از «مردم و تولیدکنندگان صنعتی» است. کشاورزی در چارچوب نظام سنتی، از اولین روزهای توسعه صنعتی جایگاه خود را در دیدگاه اندیشمندان اقتصادی از دست داده بود. محوریت توسعه کشاورزی حتی در اولین گام‌های توسعه صنعتی، فقط با اتکا به پیشرفت‌های صنعت و تغییر ابزار تولید و فن‌آوری‌های مدرن مشروعیت می‌یابد و این قیدی پرمعنی و با اهمیت است که هنوز هم برای برخی از کشورهای جهان سوم الگویی در حال اجراست. وی دو بخش صنعت و کشاورزی را زیرکانه به یکدیگر پیوند می‌دهد«این جذابیت کالاهای مصرفی صنعتی است که موجب ایجاد انگیزه برای افرادی که در بخش کشاورزی فعالیت دارند می‌شود تا مهارت و خلاقیت خود را ارتقا دهند. زمانی که بخش بزرگی از فعالیت‌های اقتصادی یک جامعه را، فعالیت‌های صنعتی تشکیل می‌دهد. مالکان و کشاورزان فعالیت کشاورزی را یک فن و هنر خواهند دانست و در نتیجه خلاقیت و توجه خود را چند برابر خواهند نمود.» اگر هیوم از وجود صنایع به عنوان انگیزه لازم جهت وادارکردن مالکان و کشاورزان به طور یکسان یاد می‌کند، در اینجا یک پرسش باقی می‌ماند: موتور محرکه صنایع چیست؟ وی پاسخ می‌دهد: «تجارت خارجی از طریق واردات، مواد لازم برای صنایع جدید را فراهم می‌کند و از طریق صادرات موجب ایجاد کار در برخی صنایع که در تولید کالاهای خاص فعالند می‌شود. کالاهایی که در داخل کشور مصرفی ندارند... اگر نگاهی به تاریخ داشته باشیم، در اغلب کشورها تجارت خارجی به هر روش دیگری در بهبود صنایع کشور در داخل برتری دارد و تجدید حیات شرایط زندگی در داخل را به دنبال دارد.» در نظام مورد نظر هیوم تولید تابعی از کار، زمین و ماشین‌آلات است. بهره‌وری کار و زمین به وسیله مقیاس توسعه ماشین‌آلات تعیین می‌شود. مقیاس توسعه ماشین‌آلات به کمک مقیاس مبادلات داخلی تعیین می‌شود و افزایش بهره‌وری در گرو افزایش استفاده از مزیت نسبی است. «مبادله به خودی خود چیزی تولید نمی‌کند؛ زیرا برحسب تعریف آنها، مبادله مستلزم معادل بودن ارزش‌های متبادل است. بنابراین اگر هر یک از طرفین معامله دقیقاً معادل آنچه را که داده است باز می‌ستاند، دیگر ثروت جدید از کجا به دست خواهد آمد؟» اما دستاورد و مرکز ثقل اندیشه‌های طبیعیون را «آزادی تجاری» تشکیل می‌دهد، زیرا نظام طبیعی ایجاب می‌کند که آزادی خرید و فروش برای هر کس و به هر نحو که بخواهد تأمین گردد و دیگر تمییز اینکه این امر مربوط به داخل کشور است یا خارج از آن معنی ندارد. در کل می‌توان چارچوب اصلی فکری این مکتب را توجه و ارزش‌گذاری بیش از حد به طلا به عنوان «تنها» منبع ثروت و «تجارت» به عنوان مکانیزم کسب آن تلقی کرد. اگرچه با گذشت زمان و ظهور دستاوردهای انقلاب صنعتی این تفکر به شدت زیر سؤال رفته و نمودهای دیگری از ثروت و قدرت اقتصادی شناخته شده؛ لیکن حتی بنیانگذار مکتب كلاسیک نیز به تجارت و آزادی مبادلات در سطح بین‌الملل با نگرشی مثبت و به عنوان موتور محرکه رشد توسعه اقتصادی نگریسته و توجه و اهتمام به بسط آن نموده و در قالب نظریه مزیت مطلق اصل تقسیم کار و تخصص را مورد توجه قرار می‌دهد.              §                                            :.       :.      
شنبه 24/1/1387 - 15:34
سياست
 

قبل از صحبت درباره هر موضوعی ابتدا باید واژه یا واژههای مورد استفاده در آن بحث به خوبی تبیین گردد كه در بین بحث ذهن خواننده ناخواسته به سمتی نامطلوب رهنمون نگردد. و اما جهانی شدن یا گلوبالیزاسیون:

از نظر اسلام و علیالخصوص شیعه پایان تاریخ همراه با پیروزی حق بر باطل است(1).

شیعه معتقد است كه با ظهور حضرت حجت (عج)، امت واحده جهانی تشكیل میشود و حكومتی یكپارچه در جهان به قدرت خواهد رسید كه سردمداران آن مستضعفان جهاناند؛ «نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فیالارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین».

این حكومت الهی عدل و داد را برای تمام مردم جهان به ارمغان خواهد آورد، حتی اگر زمین مملو از ظلم و بیعدالتی  باشد؛ «یملأ الارض قسطا و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً». بالاخره جهان دارای نظامی سرتاسری و حكومتی واحد، نه برای ملتها و امتها، بلكه برای امت واحده جهانی، خواهد شد. در این دیدگاه آغاز خیزش جهانی شدن از شرق است. در عین حال علاوه بر اسلام و تشیع، اكثر مذاهب و فرقههای جهان نیز چنین نوید میدهند و از آن به كاسمولوژی یا جهان وطنی تعبیر میشود.

گاهی به پدیده جهانی شدن با عینك انترناسیونالیستی یا فرا ملتگرایی نگاه میشود. از منظر این دیدگاه كمونیستی- ماركسیستی، طبقه كارگر جهان باید متحد شود و حكومتی كمونیستی را برپا سازد كه در نهایت به كمون ثانویه منتهی گردد. با فروپاشی شوروی، ضعف این دیدگاه در عمل آشكار شد. یكی از دلایل عمده عملی نشدن آن، توجه نكردن به حقوق اقشار غیركارگر جامعه بود، و همین گروه حامیان نظریه انترناسیونالیسم را همراهی نكردند و باعث فروپاشی نظام كمونیستی شوروی شدند. نازیسم و فاشیسم هم نـوعی انترناسیونالیسم افـراطی بـه شمار میروند كه بر مبنای تفوق نژادی و سلطه نژاد برتر بر نژاد پست پایه‌ریزی شده‌است. حال به تعریف سوم و مورد نظر ما كه به دهكده جهانی معروف است می‌رسیم. منظور از جهانی شدن در جهان امروز، جهانی شدنی است كه منجر به آمریكایی شدن(Americated) می‌شود. جهانی شدن به معنای جهانی شدن دموكراسی و لیبرالیسم آمریكایی، به معنای جهانی شدن ارزش آمریكایی، به معنای جهانی شدن اقتصاد مركانتیلیستی (2) آمریكایی و به معنای جهانی شدن مدیریت پراگماتیستی (3) آمریكایی است.

واژه دهكدة جهانی اولین بار توسط «مك لوهان» و تقریباً 30 سال پیش مطرح شد. او با توجه به از بین رفتن بعد مكان (4) در جهان امروز، و به علت اینكه كره زمین با پیشرفت تكنولوژی اطلاعات (IT)، اصطلاحاً كوچك شد و مرزها از بین رفت، جهان را به دهكدهای كوچك تشبیه كرد. لوهان تاریخ را به 3 دوره تقسیم می كند:

1-ارتباط شفاهی،  2-ارتباط كتبی،  3-ارتباط الكترونیك

وی معتقد است كه در دورة سوم ( در حال حاضر ) جهان به سمت همان نظام قبیلهای دوران اول تاریخ می‌رود، با این تفاوت كه در این دوره افراد قبیله در تمام نقاط جهان‌اند و به واسطه داشتن بعضی مشتركات، به یك قبیله جهانی تبدیل شده‌اند؛ یعنی قبیله محل معین یا جایگاه خاصی ندارد بلكه تمام جهان خاستگاه اوست. پیشرفت تكنولوژی و كوتاه شدن فاصله‌ها، از بین رفتن مرزهای كشورها، سرازیر شدن اطلاعات به درون كشورهایی كه بعضاً حكومتهایی بسته داشتند، نزدیك شدن انسانها در نقاط مختلف جهان، FDI یا سرمایهگذاری مستقیم خارجی، ارتباط دانشجویان سراسرجهان، WTO یا سازمان تجارت جهانی، كاهش هزینة حمل و نقل و به وجود آمدن شركتهای چند ملیتی را میتوان از جمله موارد تقویت كننده نظریه دهكده جهانی به حساب آورد.

جهانی شدن اقتصادی، بارزترین جلوة جهانی شدن:

در دهكده جهانی باید تمام بازارهای جهان پیوند بخورد و تولید و مصرف، جهانی شود و تفكر مركانتیلیستی برمناسبات اقتصادی حاكم گردد. در چنین فضایی، به ظاهر، تمام كشورها به صورت عادلانه و هم زمان رشد خواهند كرد، اما با نگاهی تیزبینانه، به سادگی دریافت میشود كه این نظام، در نهایت به سود كشورهای قوی ( از نظر اقتصادی ) و بخصوص آمریكا است و در نهایت باعث قدرت یافتن صهیونیسم جهانی میگردد. شاهد بر این مطلب كه هم‌اكنون بیشتر ثروت جهان به ظاهر در دست كشورهای قدرتمند جهان و در اصل در دست صهیونیسم جهانی است و در جهانی كه سوداگری اقتصادی (مركانتیلیسم) حكم كند، آن كسی برنده است كه پول بیشتری در دست داشته باشد. با یك مثال درك این امر ساده‌تر مینماید؛ در نظر بگیرید كه شخص A ، با در اختیار داشتن 2میلیون دلار، اقدام به تأسیس شركتی در زمینه تولید كالایی خاص كند كه كل هزینة لازم برای راه اندازی شركت 5/0 میلیون دلار باشد. شخص B میخواهد فعالیتی با همان مشخصات انجام دهد، با این تفاوت كه 1میلیون دلار سرمایه دارد. در ظاهر هر دو شخص توان راه‌اندازی و اداره شركت را دارند. اما در عمل شخص A با آگاهی به این كه سرمایه بیشتری نسبت به شخص B دارد، كالا را زیر قیمت به فروش میرساند و پس از حدود 5/0 میلیون دلار ضرر، باعث ورشكست شدن شخص B می‌شود و بعد از آن، كالا را با هر قیمت و كیفیتی كه بخواهد میفروشد، چون دیگر رقیب ندارد. حتی اگر شخص B به كالایی كه قبلاً میساخت نیاز پیدا كند باید از A بخرد- به هر قیمت كه A بگوید- زیرا A تنها تولید كنندة آن كالاست. كشور ما مثال شخص B است؛ زیرا مطمئناً ما یكی از كشورهای ثروتمند جهان نیستیم، پس حتی اگر مقداری سرمایه پشتوانه هم داشته باشیم، باز توان مقابله با كشورهای سرمایه‌دار را در شرایط برابر نداریم، زیرا هم از نظر سرمایه و هم از نظر تكنولوژی عقب نگه داشته شدهایم. اگر عوارض و موانع صادرات به ایران از كشوری مثل آمریكا برداشته شود، كالای ما توان مقابله با كالای آمریكایی را نخواهد داشت و كشور ما تبدیل به بازار مصرف كالای آمریكایی خواهد شد. به این دلیل و دلایل دیگر، حركت شتابزده به سمت اقتصاد جهانی درست به نظر نمیرسد.

«از یك طرف صادرات این كشورها (در حال توسعه)، بیشتر حول محور مواد اولیه و كالاهای كاربر دور میزند كه ظرفیت رقابت پایینی در خارج دارند. از طرف دیگر به دلیل سیاستهای توسعهای كه در دهههای اخیر در این كشورها دنبال شده و بیشتر معطوف به درون (درون نگر) است و در جهت جای‌گزینی واردات بوده، شرایط رقابتی در داخل این كشورها فراهم نشده و یا اینكه انعقاد یافتگی لازم را ندارد... اگر محصولات كشورهای در حال توسعه، توان رقابت برای عرضه كالاها و خدماتی با كیفیتهای مورد تقاضای مصرف كنندگان را نداشته باشند و از برآوردن كیفیت آستانه ناتوان باشند، از صحنه رقابت خارج میشوند… با این توصیف این كشورها نقش مصرف كننده - واردكننده كالا و خدمات را در بازار اقتصاد جهانی ایفا میكنند. نقشی كه تأثیر منفی بر تراز پرداختهای آنها خواهد داشت و اشتغال و فعالیتهای تولیدی را در آن كشورها با ركود مواجه نموده و رفاه آنها را كاهش خواهد داد، كه از این طریق آنها با ستیزه داخلی مواجه خواهند شد»(5).

البته گروهی در داخل كشور به این نكته اعتقاد دارند كه ایران باید به سمت جهانی شدن حركت سریعی انجام دهد، و هر كشوری در جهان، عملی خلاف این رویه انجام دهد، ضربهای جبران ناپذیر خواهد خورد. یكی از مواردی كه در جهانی شدن اقتصاد لازم است. حذف تدریجی گمركات و مالیات بر واردات است و این امر در نهایت به نفع اقتصاد كشورها میشود، اما سؤال اساسی اینجاست كه آمریكا به عنوان یكی از سردمداران تجارت جهانی، چرا بر واردات فولاد عوارض بسیار سنگینی وضع كرد و اگر این اقدام فقط برای خود آمریكا ضرر داشت، چرا اتحادیه اروپا و چین و ژاپن دست به اقدامات تلافی جویانه زدند؟ همچنین چرا آمریكا به طور یكجانبه از توافقنامه كیوتو خارج شد، در صورتی كه در جهان امروز به قول خود آنها فاصله ها كم شده و محیط زیست جزو داراییهای مشترك تمام مردم جهان است، پس همه در آن سهیماند و خارج شدن آمـریكا از پیمان باید بـرای خود او بیش از همه ضـرر داشته باشد؟! امـا وقتی دقت میكنیم، میبینیم به علت پر خرج بودن عملیات كاهش گازهای گلخانهای، آمریكا حركتی در جهت عكس روند جهانی شدن انجام میدهد؛ چون طبیعتاً این قسمت از فرآیند به ضرر آمریكاست و لزومی در تحقق آن نیست. پس جهانی شدن تا وقتی مطلوب است كه به نفع كشورهای ثروتمند باشد. از جمله مهمترین ابزارها در تسریع روند جهانی شدن آمریكایی، سازمان تجارت جهانی (WTO) است كه مركز آن در آمریكاست و حدود 148 كشور جهان عضو این سازماناند. مبارزات زیادی برعلیه این سازمان انجام شد. اولین تظاهراتی كه منجر به كشته شدن یك شهروند ایتالیایی شد، در مخالفت با جهانی شدن و در اعتراض به اجلاس سران 8 كشور صنعتی جهان، در جنوای ایتالیا به وقوع پیوست. و بزرگترین مخالفت با روند جهانی شدن، حمله به مركز تجارت جهانی (ITC) در آمریكا بود.

جهانی سازی در زمینه سیاست :

جهانی شدن در زمینة سیاست به این معناست كه مرزهای جغرافیایی كنار رود و مردم جهان در یك نظام سیاسی (نهایتاً) به سر برند. اما سؤال اساسی اینجاست كه با روند كنونی جهانی سازی، نظام به وجود آمده چه ساختاری خواهد داشت؟ باید گفت این طور كه از شواهد دریافت میشود، این نظام ماهیتی جز لیبرالیسم آمریكایی نخواهد داشت؛ به این معنا كه جهان تبدیل به یك آمریكای بزرگ خواهد شد و حاكمان جهان، سرمایهداران خواهند بود و با نظامی كه ساختهاند، با سرعت بیشتر و راحتتر از هر وقت دیگر، بر ثروت خود خواهند افزود؛ زیرا جهان دهكدهای میگردد كه كدخدای آن، سرمایهداران جهان و قانون حاكم بر آن، برمبنای لیبرالیسم و دموكراسی آمریكایی است و این برای جهان اسلام و علی الخصوص ما، بسیار خطرناك است؛ زیرا ما مسلمانیم و با این وضع، اسلام ضربه خواهد خورد. اما راه مقابله با این وضع، تحقق و زمینهسازی برای جهانی شدن با مفهوم تشكیل «امت واحده» است كه در آغاز بحث به آن اشاره شد. مهمترین كانال جهانی كردن سیاسی كشور ما، كانال رسانه هاست. به وسیله رسانههاست كه ارزشهای خاصی به ما القاء میشود. اكثر رسانههای قدرتمند جهانی در دست صهیونیسم جهانی است كه نوع خاصی از ارزشها را در فرآیند جامعه‌پذیری، به ذهن انسان القاء میكنند. «سیلاب اطلاعاتی كه به وسیله رسانههای همگانی جاری می‌شود، به تدریج تمامی جامعه را در خود غرق میكند. افراد هم كـه خواهی نخواهی در ایـن جـو اطلاعاتی تنفس میكنند، از این اطلاعات تغذیه میكنند و به تدریج در جریان امور قرار میگیرند و این اطلاعات را برای سایرین بازگو میكنند»(6).

در یك كشور اسلامی، چه نظام سیاسی‌ای باید حاكم باشد و به چه ارزشها و مقدساتی باید احترام گذاشته شود؟ مطمئناً ارزشهای صهیونیستی پاسخ ما نیست.

جهانی شدن فرهنگ و اخلاق :

با توجه به دو بخش گذشته، مضمون جهانی شدن فرهنگی و اخلاقی به سادگی قابل حدس است. با روند كنونی جهانی شدن كه توسط صهیونیسم جهانی كنترل و تقویت میشود، مطمئناً فرهنگی كه جهانی خواهد شد، فرهنگ اسلام و تشیع نیست. در جهانی شدن فرهنگ، آداب و رسوم ملتها جای خود را به فرهنگ دیكته شده خارجی میدهد، از فرهنگها صحبت به میان نخواهد آمد، تنها فرهنگ موجود در دهكده جهانی، فرهنگ برهنگی خواهد بود. این تنها نقطه‌ای است كه سرمایه‏داران جهان هم بر سر آن اختلاف دارند. به این صورت كه اروپا در اقدامی منسجم در برابر فرهنگ آمریكایی ایستاده است. كمپانیهای فیلم سازی اروپایی، با سرمایه‌گذاری بسیار قوی، به رویارویی و مبارزه با هالیوود میپردازند و حداقل در این مورد، اكثر روشنفكران آگاه و البته دلسوز، اتفاق نظر بر نفی دارند. هیچ انسانی با از هم پاشیدن خانواده موافق نیست. هیچ انسانی به از بین رفتن اخلاق و ارزشها معتقد نیست و… به همین سبب لزوم مبارزه جدی در این بخش، بیشتر جلوه میكند.

جهانی شدن با روند كنونی پذیرفتنی نیست و ما به صورت ایدهآل، با تئوری امت واحده موافقیم. نظریه دهكده جهانی زمانی میتواند عملی شود كه اصلاحات زیر در آن لحاظ شود:

1-استكبار و استعمار را از بین ببرد و یا حداقل تقویت نكند.

2-حاكمیت سیاسی كشورها را به رسمیت بشناسد.

3-از قدرت انحصاری ناشی از پیشرفت تكنولوژی بكاهد و در حقیقت فرصت برابر، برای تمام كشورها به وجود آورد.

4-قسمتی از قدرت و ثروت جهان را، از جهان غرب به نقاط دیگر جهان انتقال دهد.

5-دچار تبعیض بین ملتها نشود.

 

پی نوشت ها:

1.وعدالله الذین امنوا منكم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض كما استخلف الذین من قبلهم.

2.اقتصاد مركانتیلیستی به معنای اقتصاد سوداگری است كه مفهوم آن سود به هر قیمت است.

3.مدیریت پراگماتیستی به معنای مدیریت نتیجه‌گراست. نتیجه كار مهم است و روند كار در برابر نتیجه بی ارزش است. نمونه این نوع مدیریت در فیلمهای آمریكایی دیده میشود؛ مثلاً شخصی كه گروگانی را آزاد میكند در جریان فیلم چندین اتومبیل را از بین میبرد، چند ساختمان را منفجر میكند و حتی خودش زخمی میشود، اما گروگان را آزاد میكند و همه به او تبریك میگویند. اگر آن فرد نهایت سعی و تلاش خود را لحاظ میكرد اما رهایی گروگان انجام نمیشد، همه زحمتهای او بیارزش بود؛ زیرا نتیجة مطلوب بدست نیامده بود. به این نوع مدیریت، مدیریت پراگماتیستی می‎‎گویند.

شنبه 24/1/1387 - 15:26
آموزش و تحقيقات


مدت زيادي اين طور تصور مي شد كه پروتونها و نو ترونها ذرات بنيادي هستند وبنابراين گمان مي رفت مثل تقسيم الكترون ديگرقابل تقسيم نبوده و داراي يك ساختار داخلي نيستند امروزه مي دانيم كه نو كلئونها يا به عبارت ديگر پروتونها و نو ترونها خود از ذرات كوچكتري ساخته شده اند كه كوارك ناميده مي شوند.

تا به حال 6نوع كوارك متفاوت شناسايي شده اند با اين همه فقط دو نوع آنها در تشكيل مواد پايدار معمولي نقش مهمي دارند كه عبارت از كوارك u و كوارك D هستند U علامت اختصاري براي بالا (UP) و D علامت اختصاري براي پايين (down) مي باشد .

اگر روابط ونسبتها در اتمها كه در مقايسه با كواركها بزرگ هستند مهم و چشمگير است اين روابط در كواركها ي كوچك مسلماً مهمتر هستند مثلا كواركها هيچ گاه به تنهايي نقشي را به عهده ندارند بلكه هميشه در گروههاي 2و 3تايي هستند ذراتي كه از 2كوارك تشكيل مي شوند مزون نام دارند ذراتي را كه از 3كوارك دارند بار يون مي نامند كواركها دركنار بار الكتريي اي كه دارند خاصيت مرموز ديگري نيز دارا مي باشند كه رنگ خوانده مي شود كوراكها از ين جهت به قرمز سبز و آبي طبقه بندي مي شود البته از اين طبقه بندي بايد رنگهاي حقيقي را تصور كرد بلكه منظور نوع با ر الكتريكي آنهاست . بنابراين ذرات آزاد معلق درطبيعت بايد هميشه داراي رنگ خنثي و به عبارت ديگر سفيد باشند به شرخ زير اين نتيجه حاصل ي شوديك كوارك قرمز يك كوارك سبر ويك كوارك آبي يك گروه سه تايي مثلا يك پروتون مي سازد.

همان طور كه تركيب رنگهاي رنگين كمان رنگ سفيد را به وجود مي آورد ازتركيب رنگهاي سه گانه كوارك نيز سفيد به دست مي آيد به اين ترتيب يك ذره سفيد مجاز و پايدار تشكيل مي شود. امكان ديگر اين است كه يك كوارك قرمز با يك ضد كوارك كه رنگ ضد قرمز دارد يك زوج بسازند قرمز و ضد قرمز همديگر را خنثي كرده رنگي خنثي را به وجود مي آورند به هرحال چون اين گروههاي دوتايي (مزونها ) از ماده و پادماده ايجاد شده اندخيلي سر يع فور مي پاشند به اين جهت مزونها پايدار نيستند .

كواركها نوكلئونها را ميسازند وآنها به يكديگر متصل شده هسته اتمها را به وجود مي آروند . هسته هاو الكترونها دراتحاد با يكديگر اتمها را ايجاد مي كنند و اتمها نيز با پيوستن به يكديگر مولكولها ي كوچك و بزرگ از قبيل مولكولهاي آب يا سفيده تخم مرغ را مي سازد.

ميلياردها مولكول سلولهاي بدن ما را به وجودمي آورند و هرانسان در بدن خود ميلياردها سلول دارد اما با تمام تقاوتهايي كه انسانها ،جانوران ،گياهان سياره ها و يا ستارگان با يكديگر دارند باز هم تمام آنها فقط اط 3ذره زير بنايي ساخته شده اند كه عبارتند از كوراكها U كواركهاي D و الكترونها .

آيا كوارك ها را مي توان مشاهده كرد؟ روشن است كه كوارك ها را نمي توان مشاهده كرد بلكه مي وشد وجود أنها را مثل هسته اتمها از طريق آزمايشهاي فراوان پيچيده اثبات نمود براي اين كار مثل آنچه كه رادرفورد 75 سال پيش براي شناسايي هسته اتم انچام داد عمل مي شود و پرو تونها يا الكترونها ي بسيار پر شتاب مورد اصابت قرار مي گيردند بيشتر الكترونها در اين آزمايش به ندرت تغيير مسير مي دهند ولي تعدادي از 'آنها كاملا از مدار خود خارج مي شوند درست مثل اينكه به گلوله هاي سخت وكوچكي در داخل پرو تونها برخورد كنند اين گلوله هاي بسيار كوچك همان كوا رك ها هستند كه در جستجويشان بوده ايم يك بررسي دقيق نشان داده كه پرو تون در مجموع از سه سنگ بناي اوليه اين چنين تشكيل شده است .

شنبه 19/3/1386 - 11:45
آموزش و تحقيقات

اینجا روی عرشه ایستگاه بینالمللی فضایی ، روزها ساعت 4 بامداد به وقت گرینویچ آغاز میشود و ساعت 7:30 عصر به وقت جهانی پایان مییاید. ساعت 7:30 عصر را باید نوعی زمان خاموشی فرض کرد! اما این زمان همان هنگامی است که همه فرصت پیدا میکنند تا استراحت نمایند و کمی صحبت کنند یا به بعضی از اعضا فامیل خود تلفن بزنند و یا فقط از پنجره بیرون را نگاه کنند و از مناظر پیش چشمانشان شگفت زده شوند ...

این موضوع احساسی مطبوعی از آرامش را به همراه دارد. همانطور که ممکن است شما هم بدانید ایستگاه هر 90 دقیقه یک بار مدار خود را به دور زمین تکمیل می کند، بنابراین زمانی که از شب صحبت می کنم گمان نکنید این شب همانند زمین با تاریک شدن بیرون همراه است . خورشید در طول هر دور مداری ما طلوع و غروب می کند و شما می توانید در هر شبانه روز زمینی 32 بار طلوع و غروب زیبای خورشید را تماشا کنید.

در طول روز هر یک از اعضا خدمه به شدت درگیر انجام ماموریتهایی هستند که از سوی مرکز کنترل ماموریت در مسکو و هیوستون به آنها ابلاغ میشود. برنامه روزانه به همراه دستورالعملهای تخصصی مورد نیاز فعالیتها برای خدمه فرستاده میشود. صبحها یک جلسه مکالمه همکاران برای بررسی و اطمینان از مرتب بودن همه موارد تشکیل میشود و جلسه دیگری هم در پایان روز برای بررسی اینکه چه فرایندهایی در طول روز به انجام رسیده و همینطور برای روز بعد چه کارهایی باید انجام شود. حتی تعطیلات آخر هفته هم این بالا واقعا معنی تعطیلات نمیدهد شاید حجم کارها اندکی کمتر باشد اما باز هم دستوراتی هست که باید انجام شود و برخی از سیستمها باید تعمیر شده و برنامه های آموزشی کامل شود.

حدود ساعت 6:30 عصر همه اعضا دور میزی (شبیه به میز واگنهای قطار) که در بخش روسی مدول خدمات (Service Module) نصب شده است جمع میشوند. ما چند قوطی کنسور را گرم میکنیم و برخی از غداهای خشکی را که همراه داریم به شیوه مخصوص خود با اضافه کردن آب (هیدراته کردن) آماده مصرف مینماییم. ( غذاهایی مانند سوپ ، سیب زمینی له شده ، سبزیجات) و در این هنگام است که همه، داستانهای فضایی خود را تعریف میکنند و صدای خنده ما بلند میشود.

خدمهای که مدتی طولانی در ایستگاه هستند درباره استفاده از امکانات موجود خود به طور جذابی خلاق میشوند . بعد از 6 ماه استفاده از تنها 15 نوع غذای پایهای، میشود کمی تغییرات ایجاد کرد. بدین ترتیب عذاهای جدید با اضافه کردن بعضی چیزها یا ترکیب غذاهای مختلف با هم به دست میآیند. گاه گاهی این افراد بستههایی را به همراه محمولههایی که شاتلها یا سفینههای پروگرس به مدار میآورند دریافت میکنند. این بستهها شامل برخی از خوردنیهای تازه هم هست. شما هم میتوانید تصور کنید خوردن یک سیب تازه بعد از ماهها خوردن غذای کنسروی چه مزهای دارد.

سفر به فضا برای اقامتی کوتاه یک چیز است و اقامت در آن برای حدود نصف سال چیز دیگری... شما از خانواده و دوستانتان بسیار دور هستید و به جز ایمیل و گفتگوهای کوتاه تلفنی، هیچ شانسی برای صحبت با افراد دیگر ندارید. هماکنون تنها 3 فضانورد و کیهاننورد برای اقامتهای طولانی روی عرشه ایستگاه حضور دارند اما کشورهای شریک ایستگاه در نظر دارند به زودی این تعداد را به 6 نفر افزایش دهند.

من فکر کنم از بین شما کسانی که دانشجو هستند و باید در خوابگاههای شبانهروزی اقامت کنند احساس تشابهی با این افراد کنند. البته فرق بزرگی وجودی دارد ... زمانی که شما از دست هماتاقیتان ناراحت یا خسته میشوید اتاق را ترک میکنید و مدتی قدم میزنید یا با شخص دیگری حرف میزنید یا جای دیگری میخوابید. در اینجا اگر شما هم اتاقیتان را دوست نداشته باشید ، جایی برای رفتن وجود ندارد. نزدیکترین شانس شما برای رفتن به خانه 6 ماه بعد فرا میرسد و بنابراین بهتر است در روابط شخصی خود تجدید نظر کنید.

اما این نکته را هم باید بگویم که تا چه حد از دیدن اینکه فضانوردان و کیهاننوردان چه انسانهای شگفتی هستند، متحیر شدهام. من نمیدانمآنها چطور انتخاب میشوند.شاید همه آنها مانند من از سیاره کی – پکس (K-PAX) آمده باشند. ( متاسفم اگر شما این فیلم را ندیده باشید شاید متوجه منظور من نشوید) اما آنها واقعا باهوش ، خوشقلب و شخصیتهای مهربانی هستند. همه افرادی که من در شهر ستارگان و اینجا ملاقات کردهام را میتوانم نوعی ابر بشر بنامم. من صادقانه فکر میکنم باید کاری کنیم فضانوردان وارد انتخابات ریاست جمهوری شوند ...  آنها رهبران بزرگی هستند که چشماندازی استثنایی و یکتا از زمین را در ذهن دارند.

خوب هرچند که این دخترها و پسرها در ارتباط نزدیکی برای مدت 6 ماه یا بیشتر هستند اما رفتار خوبآنها همیشگی است و آنها تبدیل به دوستانی برای تمام عمر یکدیگر می شوند. این بالا زندگی آنها وابسته به این است که تا چه حدی بتوانند با هم کار کنند و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. زمانی که شما چنین ارتباط عاطفی قوی برقرار میسازید ، نخواهید توانست رشته این محبت را در هنگام بازگشت به زمین به سادگی قطع کنید.

اگر درست فکر کنیم ، این داستان به گونهای شبیه به داستان زمین ما است. همه ما به واسطه زندگی برروی تنها سیاره قابل زیست منظومه شمسی به هم متصلیم ... ما جای دیگری برای رفتن نداریم حداقل برای مدتی جای دیگری نداریم که برویم .... خوب اگر ما با هم نباشیم و همه چیز را بزرگ کنیم و اگر زمین خود را به آشوب بکشیم ، خوب حدس بزنید که چه اتفاقی خواهد افتاد ؟
ما ناچاریم با این واقعیت زندگی کنیم...


اغلب کیهان
نوردان (فضانوردان روسیه کیهاننورد نامیده میشوند) کارآزموده انگلیسی صحبت میکنند و اغلب فضانوردان کهنهکار نیز قادرند به زبان روسی سخن گویند. موضوع جالبی که من مشاهده کردم این بود که گاهی اوقات زمانی که یک کیهاننورد سوالی را به انگلیسی میپرسد فضانورد دیگری به او به زبان روسی پاسخ میدهد. این همان موضوعی است که من آن را احترام متقابل مینامم! اگر تنها تعداد بیشتری از مردم این کار را روی زمین هم انجام میدادند ، مکانی صلحآمیزتر از آنچه هست برای زندگی داشتیم.

من مطمئنم روزهایی بوده است که یکی از این افراد روز بدی را سپری کرده و نمیتوانسته در کنار بقیه بماند، اما می دانم که در چنین شرایطی او این احساس منفی خود را به همکارانش منتقل نکرده است و بقیه نیز شرایط ذهنی او را درک کردهاند و برای او خلوت بیشتری را فراهم آوردهاند . هرچند که اینجا تنها 1500 فوت مربع فضا وجود دارد ( در حدود اندازه یک خانه سه خوابه ) که با چندین تن ابزار پر شده است و هیچ یک از ما 6 نفر جایی برای رفتن نداریم ، اما ما زمان بسیار خوبی را داریم و از این موضوع لذت میبریم ... یا حداقل این احساسی است که من دارم.
 

پنج شنبه 17/3/1386 - 9:8
آموزش و تحقيقات

خيلي‌ها مي‌خواهند بدانند چگونه در فضا حمام مي‌كنيم؟ چگونه دندان‌هايمان را مسواك مي‌كنيم؟ چگونه موهايمان را مي‌شوييم؟

خوب دوستان بايد اعتراف كنم كه رعايت بهداشت در فضا كار چندان ساده‌اي نيست. اينجا دوش و يا شير‌آبي كه آب زلال از آن جريان داشته باشد، يافت نمي‌شود. آب در اينجا به جاي اينكه جريان يابد، شناور مي‌شود. اين موضوع از شست‌ و شو يك صحنه جنگي تمام عيار مي‌سازد. خوب پس لابد مي‌پرسيد آنهايي كه آن بالا و در فضا اقامت دارند براي شست و شوي خود چه مي‌كنند؟ مخصوصاً فضانورداني كه براي حدود 6 ماه در ايستگاه مستقر مي‌شوند. آنها راه‌حلي مبتكرانه براي اين كار دارند.

ما در اينجا حوله‌هاي مرطوب، ليف‌هاي نم دار و حوله‌هاي خشكي داريم كه از آنها براي تميز كردن بدنمان استفاده مي‌كنيم.افراد معمولاً روزي يك حوله مرطوب و چندين حوله خشك براي اين منظور به كار مي‌برند. هر كسي يك بسته بهداشتي مخصوص به خود دارد كه در آن مسواك، ابزار ريش‌تراشي، كرم و ساير مايحتاج مورد نياز تعبيه شده است. من بسته ديك را گرفته‌ام كه در آن ريش‌تراش و كرمهاي مختلف مخصوص ريش‌تراشي موجود است اما لوازم آرايشي در آن پيدا نمي‌شود!!!

مسواك زدن در فضا خود لطيفه‌اي ديگر است. شما نمي‌توانيد پس از پايان مسواك زدن دهان خود را با آب بشوييد و در انتها آب داخل دهانتان را بيرون بريزيد. در اينجا بايد در انتهاي مسواك زدن هر آنچه در دهانتان است را قورت دهيد (اوه خداي من). فضانوردان به اين كار اثر نعناي تازه مي‌گويند.

هيجان‌انگيزترين تجربه در ايستگاه بين‌المللي فضايي - شايد من آن را يك تجربه مي‌دانم - شستشوي موهاي سر فضانوردان است. حالا من مي‌فهمم چرا فضانوردان موهاي خود را كوتاه مي‌كنند. ابتدا بايد يك كيسه حاوي آب را روي سرتان بگذاريد و بعد از اينكه گوي‌هاي كوچك آب دور و بر سر شما آرام گرفتند با استفاده از شامپوي خشك و بسيار با ملايمت موهايتان را بشوييد. با كوچكترين حركت حساب‌نشده‌اي قطرات گوي مانند اب به همه طرف پراكنده مي‌شوند. من از اين تجربه خود فيلمي گرفته‌ام كه به محض بازگشت به زمين در اختيار شما قرار خواهم داد.

آب در اينجا بسيار با ارزش است و دائماً بازيابي مي‌شود. هيچ چيز مرطوبي دور ريخته نمي‌شود مگر اينكه در هوا تبخير شود. يك واحد هدايت و جمع‌آوري رطوبت موجود در هوا دائماً بخار آب موجود در هوا را جمع‌آوري و پالايش مي‌كند تا مجدداً مورد استفاده قرار گيرد. اين موضوع حتي لباسهاي ورزشي فضانوردان را بعد از تمرينات ورزشي نيز شامل مي‌شود. يك بار فضانوردي به من گفته بود كه "فضانوردان خيلي به هم نزديك هستند و مانند خواهران و برادران يكديگر مي‌باشند. آنقدر نزديك و صميمي كه عرق يكديگر را نيز مي‌نوشند." حالا من معني واقعي اين حرف را مي‌فهمم.

اينجا در ايستگاه بين‌المللي فضايي تجهيزات ورزشي زيادي وجود دارند. براي مثال يك چرخ افقي كه بايد به زحمت آن را چرخاند و دوچرخه ثابتي كه چشم‌انداز بسيار بديعي به زمين دارد، در بخش روسي ايستگاه مستقر است. پاره‌اي تجهيزات مقاومتي و يك دوچرخه ثابت ديگر نيز در بخش آمريكايي ايستگاه فضايي موجود است.

فضانوردان  و كيهان‌نوردان هر روزه و گاهي اوقات دو بار در روز به تمرينات ورزشي مي‌پردازند تا از اثرات مخرب بي‌وزني بر ماهيچه‌ها و استخوانهاي خود بكاهند. شايد شما ندانيد كه اگر انساني براي مدتي طولاني در شرايط بي‌وزني اقامت كند، از آنجا كه براي جابجا شدن و يا جابجا كردن لوازم به نيروي زيادي احتياج ندارد، ماهيچه‌هاي او شروع به آب رفتن و چروك خوردن مي‌كنند. وزني وجود ندارد و بنابراين شما براي جا به جا كردن احتياج به صرف انرژي نداريد. همچنين بدن شروع به دفع كلسيم مي‌كند و فضانوردان به پوكي استخوان مبتلا مي‌شوند.

يك ضرب‌المثل قديمي مي‌گويد كه شما نمي‌توانيد هم كيكتان را نگه داريد و هم آن را بخوريد. من فكر مي‌كنم براي رسيدن به تمام زيباييها و هيجانات يك سفر فضايي بايد بهاي آن را نيز پرداخت كرد. مطمئناً يكي از شما كه مشغول خواندن اين مقاله هستيد، زيست‌شناس و يا پزشكي مي‌باشيد كه با مطالعه و بررسي قادر به كاهش چنين اثراتي بر بدن انسان هستيد. در آن صورت ما مي‌توانيم به سفرهاي فضايي اينده خود به مريخ و يا ساير سيارات منظومه شمسي اميدوار باشيم و دامنه تحقيقات خود را به خارج از مرزهاي منظومه خورشيدي بكشيم.

پنج شنبه 17/3/1386 - 9:6
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته