یک دانشمند آمریکایی با مطالعه عطسههای 547 نفر نکتههای جالبی درباره شخصیت افراد به دست آورد - دکتر گلرخ ثریا
شما بودید که عطسه کردید؟ عافیت باشد! حتما سرما خوردهاید، شاید هم گرد و خاکی درون بینیتان نشسته باشد؟ بعضیها وقتی عطسه میکنند، حسابی توفان به پا میشود. خیلیها هم بیسر و صدا عطسه میکنند. شما جزو کدام یک از این افراد هستید؟ در واقع عطسه کردن راهی است که بدن شما چیزهای مزاحمی را که داخل بینیتان را قلقلک میدهند یا تحریک میکنند بیرون میاندازد. اگر دوست دارید بدانید وقتی عطسه میکنید بهطور دقیق چه اتفاقی میافتد، با ما همراه باشید...
وقتی شما احساس میکنید که چیزی درون بینیتان را قلقلک میدهد، از مخاط بینی شما پیغامی به بخشی از مغزتان که مرکز عطسه نام دارد، فرستاده میشود. مرکز عطسه هم پیغامی به تمام ماهیچههایی که باید با همکاری هم عطسه را تولید کند، میفرستد. در یک عطسه تعداد زیادی ماهیچه با هم شرکت میکنند، ماهیچههای شکم، سینه، دیافراگم که عضله بزرگی است و ششها را از معده و روده جدا میکند، ماهیچههای کنترل کننده تارهای صوتی و ماهیچههایی که در پشت گلو قرار دارند. البته وقتی عطسه میکنید حتما به صورتتان دقت کردهاید که تمام عضلات آن منقبض میشوند و پلکهایتان را به هم میفشارید. تمام این عضلهها باید با هم منقبض میشوند تا شما بتوانید عطسه کنید. هماهنگ کردن انقباض این عضلات بر عهده مرکز عطسه در مغز شماست. وقتی عطسه میکنید آنچه بینیتان را قلقلک میدهد با سرعت زیاد از بینی شما به بیرون پرتاب میشود.
علت عطسه
تفاوتی نمیکند چه چیزی بینی شما را قلقلک دهد. هر چه باشد، با یک عطسه خیال شما آسوده میشود. بهطورمعمول گرد و غبار، هوای سرد پاییزی، بوی تند عطر و ادکلن، بوی سیر یا فلفل، ویروس سرماخوردگی که در بینی شما التهاب و خارش ایجاد میکند و حتی حساسیت فصلی میتواند موجب عطسه شود. گاهی هم موی حیوانات و یا گرده افشانی گلها و گیاهان در فصل پاییز و بهار عطسه را برای شما به ارمغان میآورد. جالبتر اینکه بعضی از افراد به نور خورشید حساسیت دارند و وقتی بهطور مستقیم زیر نور آفتاب میایستند دچار عطسه میشوند این حالت ارثی است. در تمام این عطسهها فقط یک اتفاق میافتد.
سرعت عطسه
وقتی چیزی بینیتان را تحریک میکند، آن علامت به سمت مغز فرستاده میشود. مغز به ششها فرمان میدهد که نفس عمیقی بکشند سپس در بالای نای راه عبور هوا به ریه بسته میشود و ماهیچههای قفسه سینه فشرده میشوند. این موجب میشود در ششها فشار هوا درست شود. وقتی این فشار به یک اندازه مشخصی میرسد، راههای عبور هوا باز میشوند و هوا با فشار از ششها به بینی و دهان بیرون رانده میشود. این انفجار هوا با سرعتی حدود 150 کیلومتر در ساعت رخ میدهد. عطسه کردن برای بدن یک واکنش حفاظتی به شمار میآید که بهطورمعمول غیرارادی هم هست. موهایی که در جدار بینی قرار دارند کمک میکنند تا گرد و غبار هوا به دام بیفتد.
هنگام عطسه یک دستمال جلوی بینیتان قرار دهید
وقتی عطسه میکنید حتما یک دستمال جلوی بینیتان بگیرید چون یک عطسه چندان تفاوتی با یک انفجار ندارد. در هر عطسه حدود پنج هزار قطره در هوا پخش میشود که تا فاصله سه متری شما پرتاب میشوند. فکرش را کنید که شما تا چه فاصلهای میتوانید میکروبها، ویروسها و باکتریهای راههای تنفسیتان را پرتاب کنید.
نحوه عطسه کردن و شخصیت افراد
جالب است بدانید یک دانشمند آمریکایی به نام دکتر پاتیوود با مطالعه نحوه عطسه کردن 547 نفر داوطلب، نکتههای جالبی را درباره شخصیت افراد به دست آورد. او نتایج تحقیقاتش را به این شکل توضیح میدهد:
• افرادی که با صدای بلند عطسه میکنند تمایل دارند که رهبران و روسای بانفوذ و قدرتمندی باشند.
• افرادی که نسبت به گروه اول کمی آهستهتر عطسه میکنند شخصیتی آرامتر، وفادارتر و وابستهتر دارند.
• افرادی که هنگام عطسه کردن جلوی بینی و دهان خود را میگیرند بسیار موقر و متعادل هستند که البته توصیه میکنیم همه افراد به هنگام عطسه کردن و سرفه وقار خود را نشان داده و جلوی دهان و بینی خود را بگیرند!
• افرادی که سریع عطسه میکنند اغلب شخصیت تند و تیزی دارند.
دکتر لیدا عطارد - فوقتخصص آسم و آلرژی - - عطسههای آلرژیک از کجا میآیند؟
عطسه آلرژیک زمانی ایجاد میشود که یک ماده آلرژن روی مخاط بینی مینشیند و موجب شروع یک پاسخ ایمنی میشود به این صورت که یکسری مواد شیمیایی آزاد میشوند که این مواد روی راههای عصبی که در بینی وجود دارند اثر گذاشته و سبب شروع یک رفلکس عصبی میشوند که این رفلکس از بینی شروع شده و به مراکز عصبی رفته و برمیگردد و باعث ایجاد علایم عطسه میشود. تا زمانی که ماده آلرژن روی مخاط نشسته است و توسط سرفه یا عطسه به بیرون پرتاب نشده است این حالت ادامه دارد به عنوان مثال در بهار که گرده گیاهان زیاد است زمانی که روی مخاط بینی فرد مینشیند فرد را دچار عطسههای پیدرپی میکند و حتی تا مدتی پس از آن هم این رفلکس عصبی فعال است. افرادی هم هستند که صبح هنگام وقتی از خواب بیدار میشوند و نور شدید به آنها میخورد شروع به عطسه کردن میکنند که این هم احتمالا به اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک فرد مربوط میشود البته هنوز مکانیسم دقیق آن شناخته نشده است. برای درمان این افراد، معمولا اگر مسیر ایمونولوژیک- عصبی فرد را قطع کنیم، عطسهها کنترل میشوند و به بیماران داروهایی را میدهیم که التهاب ایمونولوژیک را مهار میکند. روش دیگر این است که حساسیت فرد را کم کنیم تا نسبت به مواد آلرژن حساسیت نداشته باشد. توصیه من به افرادی که عطسههای آلرژیک دارند این است که سعی کنند در معرض آلرژنها قرار نگیرند و حتما این مواد را که باعث عطسهشان میشود شناسایی کنند. تحتنظر پزشک از داروهای آنتیهیستامین استفاده کنند. از اسپریهای ضدالتهاب بینی استفاده کرده و از داروهای ضداحتقان بینی مثل فنیلنفرین به هیچوجه استفاده نکنند.
روزی که الکساندر فلمینگ پنسیلین را کشف کرد، خیلیها فکر میکردند، مشکل بزرگ پزشکی حل شد. ولی متأسفانه هنوز در ابتدای کار هستیم و در مقایسه با پیشرفت تکنولوژی و تسخیر کرات دیگر برای مسائل زیاد پزشکی راه حل و یا معالجه قطعی پیدا نشده است، زیرا اصولاً تشخیص و دلیل خیلی از بیماریها همچنان سؤال بر انگیز است. گرچه تکنیک جراحی، امکانات زیادی ایجاد کرده و به پیشرفتهایی چون ساخت مفصل مصنوعی، پیوند اعضاء قلب و ریه، انجام جراحی ترمیمی نائل آمدهایم ولی متأسفانه هنوز میلیونها بیمار رماتیسمی روز و شب از درد مینالند و اگر یک روز بیمار صرعی داروی آنتیلپتیک «ضد صرع» خودش را نخورد، فردا وسط خیابان ولو میشود. گذشته از بحث سرطان، هنوز همچنان دهها بیماری دیگر لاعلاج مانده و پزشکان بیماران را با داروهای مسکن سرگرم میکنند.
در هر حال، امید بیمار به طبیب است. چیزی که باعث میشود، به سوی دکتر و بیمارستان روانه شود، احساس درد در قسمتی از بدن است، زیرا ممکن است تغییرات زیادی داخل یا خارج بدن پیدا شود ولی به دلیل دردناک نبودن، انسان اصلاً متوجه وجود این تغییرات نمیشود. متأسفانه بدترین نمونه این حالت پیشرفت بیماریهای بدخیم است که انسان وقتی پی به وجود آن میبرد که دیگر دیر شده و اکثراً قابل ترمیم و یا درمان نیست. طبیعی است که درد، انسان یا حیوان را برای جلوگیری از پیشرفت خطر آگاه میسازد و اگر چرک دندان با وجود درد احساس نشود، مسلماً یک عفونت وسیع دردسر ساز به وجود خواهد آورد. این سیستم حفاظتی که به وسیلهی درد باعث کمک و جلوگیری از خطر میشود، چنانچه ادامه پیدا کند، باعث دردسر و تباه کردن زندگی انسان میگردد.
متأسفانه درد برخلاف 5 حس دیگر انسان، معیار قابل سنجش و اندازه گیری ندارد، البته دستگاههای الژزومترو algometric «درد سنج» وجود دارد ولی دقیق نیست و چون احساس درد ارتباط مستقیم با روحیه، ظرفیت و شرایط زندگی و حتی تربیت اشخاص دارد. با وجود اینکه بعضی از کودکان فاقد سلولهای عصبی حسی هستند، ولی معمولاً حس درد قبل از تولد در انسان به وجود میآید و عکسالعمل آن در اطفال نسبت به بزرگسالان متفاوت است. احساس درد در بچهها ابتدا با ترس همراه است و بعد به مرور زمان یاد میگیرند که چگونه عکسالعمل خودشان را در مقابل تحریکات دردزا کنترل کنند.
مراجعه به پزشک بستگی به فرهنگ و تربیت یک جامعه و تحمل اشخاص در مقابل ناملایمات دارد. این که افراد تا چه اندازه اهمیت به سلامت خودشان بدهند و یا قدرت تحمل درد را داشته باشند، مسئله مهمی است. در هر حال با مراجعه به پزشک و انجام دستورات اولیه، بیماری یا با دارو و یا با جراحی درمان میشود، اما اگر با گذشت این مرحله، باز هم بیمار به نتیجه نرسید، با شدت یافتن درد به دکتر دوم و بیمارستان سوم مراجعه میکند، اگر باز هم درمان نشد، بیماری از حالت حاد به مزمن تبدیل میشود، البته این از دو حال خارج نیست، یا بیماری تشخیص داده نشده و بیمار هنوز در حال تکرار آزمایشات، عکسها، سونوگرافی و عکس رنگی است و یا تشخیص روشن است، ولی پزشک از یافتن راه درمان و تسکین درد ناتوان است.
بدین ترتیب بیمار دردی لاعلاج، جسمی خسته و روحی کسل دارد. اینجاست که برخی از بیماران کمکم سر از دکتر علفی، فالگیر، دعانویس، تیغ زن و رگ گیر در میآورند و با احترام به اعتقادات مذهبی، نذر و نیاز میکنند، ولی از درد مزمن رنج میبرند و چشم به راه آشنائی هستند که آدرس دکتر جدیدی را برایشان بیاورد.
قبل از اینکه به موضوع اصلی یعنی کلینیک درد و آنچه که تحت این عنوان رایج است بپردازیم، اجازه دهید، به طب کلاسیک امروز برای معالجه دردهای مزمن یا به عبارت دیگر بیماران مزمن اشاره کنیم. همیشه و هم زمان با طب رایج در هر دوره، روشهای مختلفی به وسیله اشخاص روی بیماران پیاده میشود که اگر بخواهیم ریشهیابی کنیم چرا مردم به این متدها گرایش پیدا میکنند، داستان به درازا میکشد، ولی آنچه که میتوان در یک جمله گفت و هنوز هم شاهد آن هستیم مستأصل بودن بیمار است. افراد تحصیل کرده، در قرن بیستم در پیشرفتهترین نقاط جهان، برای رفع دردهای خود، ناچار به سوی اشخاصی رو میآورند که در برخورد اول مسخره و تعجبآور است. حتی در اروپا افرادی هستند که با کشیدن دستهای خود روی بدن بیماران و یا گذاشتن دست روی بدن آنها مدعی درمان دردهای مزمن آنها هستند که متأسفانه روزانه تا چندین هزار نفر به آنها مراجعه میکنند.
در اینجا اشارهای داریم به فهرست متدهائی که امروزه، به خصوص در اروپا کاملاً رواج دارد. این متدها توسط پزشکان در مطب، کلینیک و بیمارستانها روی صدها بیمار اعمال میشود: طب سوزنی، لیزر درمانی، حجامت، زالو انداختن، تزریق خون بیمار داخل عضله، شیر و یا کایروتراپی، هومیوپاتی، هیدروتراپی و ... برگردیم به کلینیک درد و آنچه که در جوار سایر تخصصها به عنوان مراکز درمانی دردهای مزمن وجود دارد. این مرکز به سه دسته تقسیم میشوند:
اول- متد آمریکائی که تحت عنوان « P.C » یاPain-clinic یا «P.T.C »Pain treatment center و یا« P.S»
Pain Service است و با همکاری سایر کلینیکها کار میکند. در اینجا اصولاً کارهای تشخیصی در مورد بیماران انجام میشود و شک و تردید در تشخیص وجود ندارد، مانند دردهای سرطانی و فانتوم.
دوم- متد اروپائی است که اکثراً به صورت مطبهای طب سنتی است ولی کمتر بیماران سرطانی و بیشتر افراد مبتلا به بیماریهای مزمن مورد درمان قرار میگیرند.
اما دسته سوم که موضوع اصلی مورد بحث ما است، ایجاد کلینیک ایدهآل است که سعی بر ایجاد آن داریم. این سیستم بدین صورت کار میکند که بیمار با تشخیص قبلی به کلینیک مراجعه میکند. ما اساس را بر این پایه میگذاریم که یک نقطه کوری در وضعیت بیمار وجود دارد که تاکنون دردش تسکین نیافته و این از دو حال خارج نیست، یا بیمار یک عارضه لاعلاج دارد که باید فکری برای درمان او کرد و یا بیماریش تشخیص داده نشده که اگر وضع بیمار مشخص باشد دیگر دلیلی ندارد او هر روز به یک متخصص مراجعه کند.
بنابراین ما باید وضع بیمار را مشخص کنیم و بعد ببینیم از سفره رنگینی که داریم چه چیز به مذاق او سازگارتر است. در این مرحله کار شروع می شود واز آنچه یافته ایم برای او نتیجه گیری می کنیم که:
1- یا بیماری یک بیماری عضوی است، پس در درجه اول متدهای کلاسیک را به او پیشنهاد کرده و سعی میکنیم بیمار را زیرنظر داشته باشیم تا سرگردانی کمتری داشته باشد.
2- ممکن است بیماری تشخیص داده شده باشد ولی متدهای کلاسیک تاکنون بی نتیجه باشد که در این حالت باید با یکی از متدهای غیرداروئی که در بالا ذکر شد بیمار را درمان کرد.
3- امکان دارد در این خصوص ما هم چیزی پیدا نکنیم چرا که شاید کلیه آزمایشات بدون تغییرات پاتولوژیکی باشد ولی بیمار درد دارد و خواب و خوراک ندارد. در این شرایط هم، با متدهائی که در بالا گفتیم درمان را آغاز می کنیم.
شایع ترین دردهای مزمن
کمردرد یکی از بیشترین عوارض مزمن مردم است. فقط در آمریکا روزانه 7-6 میلیون نفر از کمردرد مینالند و این برای ایالت کالیفرنیا در سال 1970 دویست میلیون دلار خرج داشته است، در ایران هم اگرچه آماری نداریم ولی اگر خوب دقت کنیم، میبینیم که حداقل چند تن از دوستان و آشنایان از درد کمر شکوه میکنند و بعضی از آنها تحت درمان هستند: دیسک، سیاتیک، لومباگو یا قلنج. در هر حال همه یک شکل دارند، همه کمرشان درد می کند و نمیتوانند راه بروند. برخی هم پس از طی هفت خان رستم و گذشت چندین سال نزد افرادی میروند که معروف به رگ گیر یا جا انداز و ... میباشند.
یک کار تحقیقاتی نشان داده است، 80 درصد بیماران که به عناوین مختلف یک دست به کمر و یکدست به عصا راه میروند، هیچ بیماری عضوی ندارند. این آمار از یک گروه مشترک تحقیقاتی از دانشگاه نیویورک و کلمبیا روی 5000 بیمار کمردردی به دست آمده است. از این 5000 نفر 4000 نفر دقیقاً فاقد هرگونه ضایعات و تغییرات بیماری بودهاند، به عبارت دیگر 81 درصد این بیماران عدم هماهنگی عضلانی داشته اند و 19 درصد بقیه مبتلا به بیماریهایی از قبیل پرولا پس، دیسک، تومر، نویریتید و غیره بودهاند. همانگونه که مشاهده میکنید، فقط بخشی از 19 درصد مربوط به پرولاپس نمیشود بلکه بقیه 81 درصد نیز، از این اتهام مستثنی نیستند.
موضوع ما کلینیک درد بود و وجود درد را به عنوان یک زنگ خطر بررسی کردیم و اینکه چگونه یک عارضه مزمن تبدیل به یک بیماری می گردد. متدهائی که امروزه خصوصاً جهت درمان دردهای مزمن در اروپا رواج دارد و بوسیله همکاران پزشک ما هر روز روی صدها بیمار انجام میگیرد، به شرح زیر است:
- اوزون تراپی- اکوپانکچر- بانشدیسم- فیتوتراپی- بیوفیدبک- خون گرفتن یا رگ زدن- نویرالتراپی- لیزرتراپی- تیموس تراپی-همئوپاتی- مگنوتراپی- هیدروتراپی-تریگوپوینت تراپی- شیروتراپی- فرش سل تراپی- هماتوژن اکسیدتراپی- تزریق خون به داخل عضله- حجامت و بالاخره بعضی از کارهای جدید دیاگتوستیک (تشخیصی) مانند: ترموگرافی و کرلیان فتوگرافی
امروزه این روشها به خاطر اثرات جانبی و مسمومیت های درمانی، به صورت کتاب و مقاله در دسترس عموم قرار گرفته و طرفداران زیادی را به خود جلب نموده که تبلیغ بر علیه کمپانی های داروئی و سودجوئی آنها بیشتر شده متدهای فوق همانطور که گفته شد، در اروپا بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است.
همانطوری که اشاره کردیم، روشهای آمریکائی که تحت عنوان P.TC-P.C و P.S. انجام می گیرد، عبارت است از: کودوتومی- تریگرپوینت تراپی-بیوفیدیک- ریزوتومی، هیپنوز و غیره. این مراکز همانطور که گفته شد، مخصوص بیمارانی است که کارهای تشخیصی روی آنها انجام شده و بیشتر، مسأله تسکین درد مطرح است. متدهای مورد ذکر بطور خلاصه عبارتند از:
- اوزون تراپی:
«اوزون» گازی است که در اثر انرژی زیاد از O2 به دست میآید، این انرژی میتواند بوسیله برق در طبیعت ایجاد شود، از رعد و برق، الکتریسته یا امواج ماوراء بنفش مخلوط گاز اوزون با هوا سمی است ولی مخلوط آن با اکسیژن می تواند اثر پزشکی مفیدی داشته باشد. گاز اوزون خاصیت ضدعفونی کننده دارد و در تنفس سلولی بهتر از اکسیژن عمل میکند. موارد مصرف این گاز در پزشکی عبارت است از:
- مصرف مستقیم اوزون (جهت درمان زخمهای کهنه)
- تزریق داخل شریان (برای ناراحتی های عروقی)
- تزریق داخل عضله (در آسم و رماتیسم)
- تزریق داخل ورید
- خون گرفتن یا رگ زدن
هیچ درمانی به این اندازه قدیمی نیست. اولین انسانها هم این کار را تجربه کرده اند و ما امروزه اثرات فوق العاده این متد قدیمی را می بینیم. مطالعه روی 3000 بیمار انفاکتوسی «سکته قلبی» نشان داده که آمادگی شخص برای ابتلا انفاکتوس به نسبت بالا بودن گلبول های قرمز افزایش می یابد.
موارد زیادی از اثرات رگ زدن به عنوان محرک سیستم و جتاتیو «اعصاب نباتی» گزارش شده و حتی ابن سینا در ارتباط با بیماریهای مختلف، نقاط مختلفی را برای این کار توصیه می کند. مثلاً: زدن رگ بین انگشت شصت و سبابه را در بیماریهای کبدی و دیافراگم شرح داده شده. ما میدانیم، نقطه ای که ابن سینا پیشنهاد کرده، نقطه معروفی در طب چینی یا طب سوزنی است. این نقطه روی خیلی از بیماری ها موثر است.
در این رابطه، استفاده از زالو را نیز نباید فراموش کرد که امروزه در اروپا خیلی رواج دارد. از نظر طبی زالو سه کار انجام میدهد، اول- تحریک موضعیی پوست که اگر آگاهانه روی نقاط معینی قرار گیرد به رفع مشکل بیماری کمک میکند. دوم- وارد کردن هیرودین از طریق خون که باعث جلوگیری از ایجاد ترمبوزا «انعقاد خون» می شود. سوم گرفتن خون که آن هم یک محرک سیستم وجتاتیو میباشد.
در رابطه با خون گرفتن، تکنیک تزریق خون بیمار به داخل عضله به عنوان محرک سیستم ایمون «دفاعی» بدن در درمان بیماری های سیستمی مانند رماتیسم، آلرژی، آسم و غیره مفید است.
- نویرالتراپی: 60 سال پیش اولین بار که دکتر «والتر هونکه» اشتباهاً «پروکائین» را به جای یک مسکن داخل ورید بیمار میگرنی تزریق کرد و اثر معجزه آسای آن را دید، اولین سنگ بنای نویرالتراپی گذاشته شد. البته قبلاً اثرات ضدالتهاب پروکائین توجه خیلی ها را جلب کرده بود ولی به مسخره گرفته شده بود. ولی امروزه میدانیم این اثر را «گزیلوکائین» ندارد و پروکائین بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
پس از این موفقیت دکتر دیگری موسوم به «لریشه» روی محل عمل یا زخمی که بعد از عمل ایجاد مزاحمت می کرد پروکائین تزریق کرد. او متوجه شد، علاوه بر اثر موضعی، سایر نارحتی های بیمار که به صورت دردهای نامشخص یا به قول بعضی ها رماتیسم عصبی بشمار میرفت، برطرف شده است.
در حال حاضر این وسیله نتایج بسیار درخشانی در دردها دارد. همه زخمها مانند جای کهنه عمل و نقاط چرکی دندان، لوزه، گوش و دستگاه زنانه میتوانند به عنوان نقطه یا محل مزاحم در بدن باشند. تکنیک نویرالتراپی برای از بین بردن خاصیت مزاحمتی این نقاط است. با استفاده از تزریق پروکائین میتوان به رفع مشکلات جسمی زیادی دست بدست آمده است.
«اکوپانکچر» Acupuncture: آکوپونکتور یا طب سوزنی که همه کم و بیش با آن آشنا هستیم و در اینجا فقط به عنوان یک تکنیک از آن یاد میکنیم.
- اشعه لیزر یا لیزر درمانی: مزایای این سیستم نسبت به طب سوزنی این است که مثل سوزن دردناک نیست و وسعت اثر آن بیش از یک سوزن است و زمان کار از بیست دقیقه به سی ثانیه بوسیله لیزر کوتاه می شود.
فیتوتراپی همان گیاه درمانی است و هیدروتراپی هم آب درمانی است و استفاده از حمام متناوب آب گرم و سرد در درمان بیماریهای عروقی موثر است. شیروتراپی یا گایروتراپی، جا انداختن مهره ها یا قولنج گرفتن است و یکی از تکنیکهای درمانی ستون فقرات به حساب میآید.