• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 8
تعداد نظرات : 5
زمان آخرین مطلب : 5155روز قبل
دعا و زیارت

خدا بهترینهای خود را به آنهایی میدهد که حق انتخاب را به او می سپارند.

دوشنبه 24/12/1388 - 19:53
خواستگاری و نامزدی

كاغذ

...
هوا بدجورى طوفانى بود و آن پسر و دختر كوچولو حسابى مچاله شده

بودند. هر دو لباس هاى كهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى

لرزیدند. پسرك پرسید:


-        «ببخشین خانم! شما كاغذ باطله دارین»


كاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى

توانستم به آن ها كمك كنم. مى خواستم یك جورى از سر خودم بازشان كنم

 كه چشمم به پاهاى كوچك آن ها افتاد كه توى دمپایى هاى كهنه

كوچكشان قرمز شده بود. گفتم:
-

        « بیایین تو یه فنجون شیركاكائوى گرم براتون درست كنم.»

آن ها را داخل آشپزخانه بردم و كنار بخارى نشاندم تا پاهایشان را گرم كنند.

بعد یك فنجان شیركاكائو و كمى نان برشته و مربا به آن ها دادم و مشغول

 كار خودم شدم. زیر چشمى دیدم كه دختر كوچولو فنجان خالى را در

دستش گرفت و خیره به آن نگاه كرد. بعد پرسید:
-

        « ببخشین خانم! شما پولدارین؟»

نگاهى به روكش نخ نماى مبل هایمان انداختم و گفتم:
-

        «من اوه... نه!»

دختر كوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبكى آن گذاشت و گفت:
-

        «آخه رنگ فنجون و نعلبكى اش به هم مى خوره.»

آن ها درحالى كه بسته هاى كاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران

به صورتشان شلاق نزند، رفتند. فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و

براى اولین بار در عمرم به رنگ آن ها دقت كردم. بعد سیب زمینى ها را داخل

آبگوشت ریختم و هم زدم. سیب زمینى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم،

همسرم، یك شغل خوب و دائمى، همه اینها به هم مى آمدند. صندلى ها را

از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نشیمن كوچك خانه

مان را مرتب كردم. لكه هاى كوچك دمپایى را از كنار بخارى، پاك نكردم. مى

 

 خواهم همیشه آن ها را همان جا نگه دارم كه هیچ وقت یادم نرود چه آدم

ثروتمندى هستم.

برگرفته از وبلاگ: bargnevis

دوشنبه 24/12/1388 - 19:36
محبت و عاطفه
شیشه ای می شكند... یك نفر می پرسد...چرا شیشه شكست؟مادر می

 

گوید:شاید این رفع بلاست.یك نفر زمزمه كرد...باد سرد وحشی مثل یك

كودك شیطان آمد.شیشه ی پنجره را زود شكست.كاش امشب كه دلم مثل

آن شیشه ی مغرور شكست,عابری خنده كنان می آمد...تكه ای از آن

برمی داشت مرحمی بر دل تنگم می شد... اما امشب دیدم ...هیچ كس

هیچ نگفت غصه ام را نشنید... از خودم می پرسم آیا ارزش قلب من از

شیشه ی پنجره هم كمتر است؟؟دل سخت شكست اما,هیچ كس هیچ

نگفت و نپرسید چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پنج شنبه 28/9/1387 - 18:51
دانستنی های علمی

 

ترس از عشق، ترس از زندگی است، آنان كه از عشق می گریزند، مردگانی بیش نیستند.برتراند راسل  دو چیز انتها ندارد. حماقت انسانها و پهنه‌‌ی کهکشنها. که البته در مورد کهکشنها مطمئن نیستم!آلبرت انشتین  مطمئن باش که در زمانی مناسب خداوند برای گفتن حرفی به جا و شجاعانه وسیله ای را طوری برایت فراهم می کند که هر گز فکرش را هم نمی کنی .
بروس ویل کنسن
  افراد دانا کوشش دارند خود را همرنگ محیط سازند ولی اشخاص دیوانه سعی می کنند محیط را به رنگ خود در آورند ، به همین جهت تحولات و ترقیات اجتماع به دست دیوانگان بوده است.
 آندره مورا 
  توان آدمیان را، با آرزوهایشان می شود سنجید.  اُرد بزرگ خداوندا اگر روزی بشر گردی ... زحال ما خبر گردی ... پشیمان می شوی از قصه خلقت ... از این بودن، از این بدعت ... خداوندا تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است ... چه زجری می کشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است.
دکتر شریعتی
  جهان سوم جایی است كه هر كس بخواهد مملكتش را آباد كند،خانه اش خراب می شود و هر كس كه بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملكتش بكوشد.
پروفسور حسابی 
 اگر همواره مانند گذشته بیندیشید، همیشه همان چیزهایی را به‌دست می‌آورید كه تا بحال كسب كرده‌اید .
فاینمن
 
  1. به جای این كه سعی كنید مرد موفقیت باشید، سعی كنید مرد ارزشها باشید.آلبرت انیشتین 
 حقیقت چیزی نیست که نوشته می‌شود .. آن چیزی است که سعی می‌شود پنهان بماند!  بدترین و خطرناکترین کلمات اینست: «همه این جورند».  تولستوی  یا چنان نمای که هستی، یا چنان باش که می‌نمایی .
بایزید بسطامی
  هیچ شعری شاعر ندارد، هر خواننده‌ی شعری شاعر آن لحظه‌ی شعر است.
پابلو نرودا
  کسی که می‌خواهد رازی را حفظ کند باید این واقعیت را که رازی دارد، کتمان کند.
گوته
 
دوشنبه 25/9/1387 - 18:58
شعر و قطعات ادبی

سينه ام زآتش د ل درغم جانانه بسوخت

اتشي بود در اين خانه كه كاشانه بسوخت

تنم از واسطه ي دوري دلبر بگداخت

دلم از اتش حسن رخ جانانه بسوخت

شنبه 16/4/1386 - 20:0
محبت و عاطفه

در نگاه كساني كه پرواز را نمي فهمند هر چه قدر اوج بگيري كوچكتر خواهي شد.

دوشنبه 10/2/1386 - 19:58
شعر و قطعات ادبی

نگاهي كرد و من را دربه در كرد

 يقين كرد عاشقم بعدش سفر كرد

دوشنبه 20/1/1386 - 20:4
طنز و سرگرمی

عشق از ديدگاه معلمين

دبير زيست:عشق مرضي است كه ميكروب آن از راه چشم
 وارد بدن مي شود.
    دبيرشيمي:عشق تنها اسيدي است كه در قلب 
اثر دارد.
دبير ديني:عشق يك موهبت الهي است كه خداوند براي بندگانش 
هديه كرده است.
     دبير رياضي:نسبت عشق به بدن مثل نسبت
 خون است به بدن.
دبير فيزيك:جوان مانند اهنربايي 
است كه هر عشقي را به 
طرف خود جذب مي كند.
    دبير ادبيات:عشق بايد مثل عشق ليلي و
 مجنون پاك باشد.
دبر ورزش:عشق يك توپ فوتبال است 
كه به دروازه ي 
هرقلبي اصابت مي كند!!! 

دوشنبه 20/1/1386 - 12:41
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته