• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2
تعداد نظرات : 2
زمان آخرین مطلب : 5715روز قبل
شعر و قطعات ادبی

دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست

هر که ما را این نصیحت می‌کند بی‌حاصلست

یار زیبا گر هزارت وحشت از وی در دلست

بامدادان روی او دیدن صباح مقبلست

آن که در چاه زنخدانش دل بیچارگان

چون ملک محبوس در زندان چاه بابلست

پیش از این من دعوی پرهیزگاری کردمی

باز می‌گویم که هر دعوی که کردم باطلست

زهر نزدیک خردمندان اگر چه قاتلست

چون ز دست دوست می‌گیری شفای عاجلست

من قدم بیرون نمی‌یارم نهاد از کوی دوست

دوستان معذور داریدم که پایم در گلست

باش تا دیوانه گویندم همه فرزانگان

ترک جان نتوان گرفتن تا تو گویی عاقلست

آن که می‌گوید نظر در صورت خوبان خطاست

او همین صورت همی‌بیند ز معنی غافلست

ساربان آهسته ران کرام جان در محملست

چارپایان بار بر پشتند و ما را بر دلست

گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست

همچنانش در میان جان شیرین منزلست

سعدی آسانست با هر کس گرفتن دوستی

لیک چون پیوند شد خو باز کردن مشکلست

سعدی

يکشنبه 24/6/1387 - 21:2
شعر و قطعات ادبی
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
بمیرید بمیرید و زین مرگمترسید
بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
یکی تیشه بگیرید پیحفره زندان
بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا
بمیرید بمیرید وزین ابر برآیید
خموشید خموشید خموشی دم مرگست
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
کز این خاک برآیید سماواتبگیرید
که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید
چو زندانبشکستید همه شاه و امیرید
بر شاه چو مردید همه شاه وشهیرید
چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید
هم از زندگیستاینک ز خاموش نفیرید

 

مولوی

 

جمعه 28/10/1386 - 14:24
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته