• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 6
تعداد نظرات : 5
زمان آخرین مطلب : 5540روز قبل
دعا و زیارت

تنها  11 روز مانده است

با عرض سلام

می دونید نهم ربیع الاول چه روزی است  ؟ 

آن روز را عید الزهرا سلام الله علیها می نامند پس بیاییم تادر این روز دل حضرت زهرا سلام الله علیها را به دست بیاوریم برادران و خواهران شیعه ی من بیایم تا در این روز آغاز امامت ولی عصر امام زمانمان را جشن بگیریم و به امید فرج آن حضرت دست به دعا برداریم .

التماس دعا 

یا علی...

سه شنبه 6/12/1387 - 18:50
دعا و زیارت

به طور کلی لعن بر دشمنان بر چه اساس است؟

 

 

 

آیا یزید توبه کرده است یا نه؟ و اگر کرده باشد، آیا می توان او را لعن کرد؟

 

 

 

پاسخ :

 

 

 

1- لعن نوعی نفرین کردن و نشانه جدا بودن و دوری مسیر طرفین ( حق و باطل ) از یکدیگر است.

 

 

 

در قرآن کریم در بیش از 25 آیه از لسان خداوند یا فرشتگان یا مومنین دشمنان ایشان را لعن می کند :

 

 

 

1- إنّ الله لعن الكافرین وأعدّ لهم سعیرا

 

 

 

(الاحزاب64)

 

 

 

2- فنردها علی أدبارها أو نلعنهم كما لعنّا أصحاب السبت

 

 

 

(النساء38)

 

 

 

3- فبما نقضهم میثاقهم لعنّاهم

 

 

 

(المائدة13)

 

 

 

4- وغضب الله علیه ولعنه وأعدّ له عذابا عظیما

 

 

 

(النساء93)

 

 

 

5- لعنه الله وقال لأتخذن من عبادك نصیبا مفروضا

 

 

 

(النساء118)

 

 

 

6- من لعنه الله وغضب علیه وجعل منهم القردة والخنازیر و عبد الطاغوت

 

 

 

(المائدة60)

 

 

 

7- بل لعنهم الله بكفرهم

 

 

 

(البقرة88)

 

 

 

8- اولئك الذین لعنهم الله ومن یلعن الله فلن تجد له نصیرا

 

 

 

(النساء52)

 

 

 

9- ولكن لعنهم الله بكفرهم

 

 

 

(النساء 46)

 

 

 

10- وعد الله المنافقین والمنافقات... نار جهنم هی حسبهم ولعنهم الله

 

 

 

(التوبة68)

 

 

 

11- إنّ الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا والآخرة

 

 

 

(الاحزاب 57)

 

 

 

12- فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامكم اولئك الذین لعنهم الله فأصمهم وأعمی أبصارهم

 

 

 

(محمد22و23)

 

 

 

13- و یعذب الله المنافقین والمنافقات ... وغضب الله علیهم و لعنهم جهنم وسائت مصیرا

 

 

 

(الفتح 6)

 

 

 

14- ملعونین اینما ثقفوا أخذوا وقتّلوا تقتیلا

 

 

 

(الاحزاب61)

 

 

 

15- إنّ الذین یكتمون ما أنزلنا من البینات والهدی من بعد ما بیّنّاه للناس فی الكتاب اولئك یلعنهم الله ویلعنهم اللاعنون

 

 

 

(البقرة159)

 

 

 

16- لعن الذین كفروا من بنی اسرائیل علی لسان داود وعیسی بن مریم

 

 

 

(المائدة78)

 

 

 

17- وقالت الیهود ید الله مغلولة علت أیدیهم ولعنوا بما قالوا

 

 

 

(المائدة64)

 

 

 

18- إنّ الذین یرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوافی الدنیا والآخرة

 

 

 

(النور24)

 

 

 

19- فلما جاءهم ما عرفوا كفروا به فلعنة الله علی الكافرین

 

 

 

(البقرة89)

 

 

 

20- إنّ الذین كفروا وماتوا وهم كفار اولئك علیهم لعنة الله والملائكة والناس اجمعین

 

 

 

(البقرة161)

 

 

 

21- فأذّن مؤذّن بینهم أن لعنة الله علی الظالمین

 

 

 

(الاعراف44)

 

 

 

22- ثمّ نبتهل فنجعل لعنة الله علی الكاذبین

 

 

 

(آل عمران 61)

 

 

 

23- اولئك جزائهم أنّ علیهم لعنة الله والملائكة والناس اجمعین

 

 

 

(آل عمران87)

 

 

 

24- ألا لعنة الله علی الظالمین

 

 

 

(هود18)

 

 

 

25- ویفسدون فی الارض اولئك لهم اللعنة و لهم سوء الدار

 

 

 

(الرعد13)

 

 

 

همچنین در قرآن در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام می گوید :

 

 

 

قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآَءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ

 

 

 

سوره ممتحنه آیه 4

 

 

 

قطعا برای شما ابراهیم و کسانی که با او یند سرمشقی نیکوست : آنگاه که به قوم خود گفتند : ما از شما و آنچه به جای خدا می پرستید بیزاریم . به شما کفر می ورزیم و میان ما و شما دشمنی و کینه همیشگی پدیدار شده تا وقتی که به خدا ایمان آورید .

 

 

 

خداوند از ابراهیم و قوم وی به خاطر اینکه از دشمنان خدا ابراز بیزاری کردند ستایش می کند و ایشان را اسوه مومنین قرار می دهد .

 

 

 

و وقتی ما ایشان را به عنوان نمونه های فساد لعن کنیم و در زبان از ایشان دوری کنیم ، به تدریج سیره ما از سیره ایشان جدا خواهد شد .

 

 

 

2- هیچ دلیلی بر توبه کردن یزید موجود نیست ، نه نزد شیعه و نه حتی نزد اهل سنت ؛ و بلکه روایات بر ضد آن است چه نزد شیعه و چه نزد اهل سنت . و حتی کسانیکه از اهل سنت می خواهند به نحوی منکر لعن یزید شوند می گویند : شاید در آخر عمر توبه کرده باشد !!!

 

 

 

3- در مورد لعن وی باید گفت که : اکثر علمای اهل سنت نیز لعن یزید را جایز و حتی واجب می دانسته اند . حتی ابن جوزی از علمای بزرگ اهل سنت در این زمینه کتاب دارند :

 

 

 

الرد علی المتعصب العنید المنکر للعن یزید

 

 

 

رد بر شخص متعصب وکینه توزی که لعن یزید را قبول ندارد !!!

 

 

 

وی در کتاب خویش در این زمینه می گوید :

 

 

 

ان انكاره على من استجاز ذم المذموم ولعن الملعون من جهل صراح، فقد استجازه كبار العلماء، منهم الامام احمد بن حنبل (رضى اللّه) وقد ذكر احمد فى حق یزید ما یزید على اللعنه.

 

 

 

الردّ على المتعصّب العنید ص 13.

 

 

 

اینکه ( ابن تیمیه ) منکر جایز بودن بدگویی از این شخص ناپاک و لعن کردن این شخص ملعون شده است ، گمراهی آشکار است ؛ زیرا این عمل را بزرگان علما از جمله احمد بن حنبل لعن او را جایز دانسته اند ؛ و احمد بن حنبل در مورد یزید کلامی گفته است که از لعنت نیز بیشتر است .

 

 

 

کلام ذهبی از علمای بزرگ اهل سنت نیز جالب است . وی در مورد لعن یزید از احمد بن حنبل رییس فرقه حنابله روایتی نقل می کند بدین مضمون که :

 

 

 

وتوقف جماعة فی لعنته یعنی یزید مع أنه عندهم ظالم وقد قال تعالى ألا لعنة الله على الظالمین وقد سأل منها أحمد بن حنبل عن یزید فقال هو الذی فعل ما فعل

 

 

 

وقال له ولده صالح إن قوما ینسبوننا إلى تولی یزید فقال یا بنی وهل یوالی یزید أحد یؤمن بالله والیوم الآخر فقال لم لا تلعنه قال وكیف لا ألعن من لعنه الله قال تعالى فهل عسیتم إن تولیتم أن تفسدوا فی الأرض وتقطعوا أرحامكم أولئك الذین لعنهم الله فأصمهم وأعمى أبصارهم فهل یكون فساد أعظم من نهب المدینة وسبی أهلها وقتل سبعمائة من قریش والأنصار وقتل عشرة آلاف ممن لم یعرف من عبد أو حر حتى وصلت الدماء إلى قبررسول الله صلى الله علیه وسلم وامتلأت الروضة ثم ضرب الكعبة بالمنجنیق وهدمها وأحرقها

 

 

 

وقال رسول الله صلى الله علیه وسلم إن قاتل الحسین فی تابوت من نار علیه نصف عذاب أهل النار وقد قال صلى الله علیه وسلم إشتد غضب الله وغضبی على من أراق دم أهلی وآذانی فی عترتی

 

 

 

فیقال القول فی لعنة یزید كالقول فی لعنة أمثاله من الملوك والخلفاء وغیرهم

 

 

 

المنتقى من منهاج الاعتدال ذهبی ، ج1، ص289

 

 

 

عده ای در لعن یزید توقف کرده اند با اینکه ایشان او را ظالم می دانند و خداوند گفته است : آگاه باشید که لعنت خداوند بر ظالمین است . و از احمد بن حنبل در مورد یزید سوال شد پس گفت : او کسی است که آنچه کرد انجام داد ( کنایه از بزرگ بودن گناهان وی که حتی ذکر آنها هم قبیح است)

 

 

 

و فرزند وی ، صالح به وی گفت : بدرستیکه عده ای ما را به محبت یزید منسوب می کنند . پس گفت ای فرزند و آیا کسی که به خدا و روز آخر ایمان دارد یزید را دوست می دارد ؟

 

 

 

پس گفت : پس چرا او را لعنت نمی کنی؟

 

 

 

پاسخ داد: و چگونه کسی را که خداوند در قرآن او را لعنت کرده است ، لعنت نکنم؟ "( ای منافقان) آیا امید بستید که چون سرپرست مردم شدید در روی زمین فساد کنید ؟ و خویشاوندی های خود را از هم بگسلید؟ اینان همان کسانند که خدا آنان را لعنت نموده وایشان را ناشنوا و چشم هایشان را نابینا کرده است "پس آیا فسادی بزرگتر از غارت مدینه و به اسارت گرفتن مردم آن وکشتن هفتصد نفر از قریش و انصار و کشتن هزاران نفر از کسانیکه شناخته نشدند از بنده و آزاد تا اینکه خون به قبر پیغمبر رسید و سپس کعبه را با منجنیق هدف قرار داد و آن را خراب کرد و سوزانید . و رسول خدا گفته اند : بدرستیکه قاتل حسین در تابوتی از آتش است که بر وی نصف عذاب اهل جهنم است و ایشان که درود خدا بر ایشان باد فرموده اند غضب خداوند و غضب من شدید شده است بر کسی که خون خاندان من را بریزد و من را در اهل بیتم آزار دهد .

 

 

 

پس کلام در مورد لعن یزید مانند کلام در مورد امثال وی است از پادشاهان و خلفا ( که اگر ظالم باشند اشکالی ندارد )

 

 

 

ابن عماد حنبلی نیز می گوید :

 

 

 

قال التفتازانى فى (شرح العقائد النسفیه): (اتفقوا على جواز اللعن على من قتل الحسین، او امر به، او اجازه، او رضى به، والحق ان رضا یزید بقتل الحسین واستبشاره بذلك واهانته اهل بیت رسول اللّه (ص) مما تواتر معناه وان كان تفصیله آحادا، فنحن لا نتوقف فى شانه، بل فى كفره وایمانه، لعنه اللّه علیه وعلى انصاره واعوانه).

 

 

 

شذرات الذهب 1: 68 - 69.

 

 

 

تفتازانی در شرح عقاید نسفی خویش گفته است : همه این نظر را دارند که می توان کسانی را که حسین را کشته اند یا به این کار دستور داده اند ، یا اجازه این کار را داده اند ، یا به این کار راضی شده اند را لعنت کرد . و درست آن است که یزید به قتل حسین علیه السلام راضی بود ؛ و شادی او از قتل حسین و اهانت کردن او به اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از مطالبی است که به حد تواتر معنوی رسیده است ؛ اگر چه تفاصیل آن به صورت خبر واحد نقل شده است ؛ بنا بر این ما در مورد یزید سکوت نمی کنیم ؛ بلکه حتی در کافر یا مومن بودن او شک نداریم ؛ لعنت خدا بر او و یاوران و همکارانش .

 

 

 

این کلام از احمد بن حنبل و ذهبی و ابن عماد حنبلی و ابن جوزی حنبلی ( که همه از بزرگان علمای حنابله هستند ) ، در مورد یزید و جواز لعن وی و تطبیق دادن روایت قاتل حسین بر وی توسط ایشان نشانگر توبه نکردن وی در نظر بزرگان علمای اهل سنت نیز می باشد .

 

 

 

موفق باشید

 

 

 

گروه پاسخ به شبهات

 

 

 

مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)

شنبه 30/9/1387 - 20:27
دعا و زیارت
آثار و بركات عزادارى و گریه بر سیدالشهداء (ع)
 
سخنى پیرامون عزادارى و گریه بر سیدالشهدا (ع)
«گریه»
مظهر شدیدترین حالات احساسى انسان است، و علتها و انگیزه هاى مختلفى دارد كه هر یك از آنها نشان دهنده حالتى خاص است . در روایات ، بعضى از انواع گریه تحسین شده و از صفات پسندیده بندگان پاكدل خداوند به حساب آمده است ، و بعضى از انواع گریه مذموم شمرده شده است . 
گریه ، از حالات و انفعالات انسانى است كه با مقدمه اى از اندوه و ناراحتى روانى به طور طبیعى به ظهور مى رسد، و گاه ممكن است انگیزه اش هیجانات تند روانى باشد . مثل شوق و ذوقى كه از دیدار محبوب پس از زمانى طولانى ناشى مى شود. همچنین گاهى هم گریه كردن حاكى از عقاید مذهبى انسان است با این توصیف، از آنجایى كه گریه عملى طبیعى و اى بسا غیر ارادى است؛ لذا نمى شود مورد امر و نهى و حسن و قبح قرار گیرد، بلكه آنچه كه مورد حسن و قبح است، مقدمات و انگیزه هاى گریه مى باشد . چنانكه گفته اند: «تو آنى كه در بند آنى». 
در اینجا براى اینكه بدانیم گریه بر سیدالشهدا (ع) چگونه گریه اى است و چه تأثیرات و بركاتى مى تواند داشته باشد، بهتر آن است كه اشاره اى به انواع گریه كنیم
1- گریه طفولیت : زندگانى انسان با گریه شروع مى شود كه همان گریه، نشانه سلامت و تندرستى نوزاد است، و در واقع گریه در آن زمان ، زبان طفل است . 
2- گریه شوق: مانند گریه مادرى كه از دیدن فرزند گمشده خویش پس از چندین سال سرداده مى شود . و این گریه اى است كه از روى هیجان و احیاناً جهت سرور و شادى به انسان دست مى دهد. 
3- گریه عاطفى و محبت : محبت از عواطف اصیل انسانى است كه با گریه انس دیرینه دارد . مثلاً محبت حقیقى به خداوند حسن آفرین است و براى قرب به او باید اشك محبت ریخت. 

· صنما باغم عشق تو چه تدبیر كنم تا بهكى در غم تو ناله شبگیر كنم 
· تا بهكى در غم تو ناله شبگیر كنم تا بهكى در غم تو ناله شبگیر كنم 
4- گریه معرفت و خشیت: انجام عبادات خالصانه و تفكر در عظمت آفرینش و كبریایى خداوند ، و همچنین اهمیت تكالیف و مسئولیتهاى انسانى باعث مى گردد كه نوع خاصى از خوف، در درون انسان ایجاد شود و این خوف، خوفى است كه از روى معرفت به خداوند و تهذیب نفس به دست مى آید كه «خشیت » نامیده مى شود.
 تا بعد از آن، نوع گریه بر آن حضرت برایمان معلوم گردد.
5- گریه ندامت: از عوامل اندوه زدایى كه منجر به گریه مى گردد، محاسبه نفس و حسابرسى شخصى است ، و همین حسابرسى باعث مى شود كه انسان به گذشته خود فكر كند و با حسابرسى ، جبران كوتاهى و خطاها را بكند و اشك حسرت و ندامت از چشمانش جارى نماید، این گریه، نتیجه توبه و بازگشت به خداست. 
اشك 
· میغلتد به مژگانم به جرم رو سیاهى روز وشب از دیدگان اشك پشیمانى فشانم تابشویم شاید از اشك پشیمانى گناهم 
· اى پناهبى پناهان،· مو سپید روسیاهم تابشویم شاید از اشك پشیمانى گناهم تابشویم شاید از اشك پشیمانى گناهم 
6- گریه پیوند با هدف : گاهى قطره هاى اشك انسان، پیام آور هدفهاست . گریه بر شهید از این نوع گریه است . گریه بر شهید خوى حماسه را در انسان زنده مى كند و گریستن بر سیدالشهدا (ع) خوى حسینى را در انسان احیا مى كند ، و خوى حسینى چنان است كه نه ستم مى كند و نه ستم مى پذیرد. آن كسى كه با شنیدن حادثه كربلا قطره اشكى از درون دل بیرون مى فرستد، صادقانه این پیوند با هدف والاى سیدالشهدا (ع) را بیان مى كند. 
7- گریه ذلت و شكست : گریه افراد ضعیف و ناتوانى كه از رسیدن به اهداف خود مانده اند و روح و شهامتى براى پیشرفت در خود نمى بینند. 
با ذكر این مطلب، حال باید بررسى كرد كه گریه بر حسین (ع) از چه نوع گریه است . هر كس با اندك توجهى خواهد دانست كه گریه بر حسین (ع) گریه محبت است ، آن محبتى كه در دلهاى عاشقانش به ثبت رسیده است . گریه بر او ، گریه شوق است ، زیرا قسمت زیادى از حماسه هاى كربلا، شوق آفرین و شورانگیز است و به دنبال آن سیلاب اشك شوق به خاطر آن همه رشادت، فداكارى ، شجاعت و سخنرانیهاى آتشین مردان و زنان به ظاهر اسیر ، از دیدگان شنونده سرازیر مى گردد و نیز گریه معرفت و پیوند با هدف متعالى و انسان ساز او است؛ و به تعبیر امام خمینى (ره) گریه سیاسى است كه فرمود: «ما ملت گریه سیاسى هستیم ، ما ملتى هستیم كه با همین اشكها سیل جریان مى دهیم و سدهایى را كه در مقابل اسلام ایستاده است خرد مى كنیم ». 

·هزارسال فزون شد ز وقعه عاشورا ولى زتعزیه هر روز،· روز عاشور است 
·ولى زتعزیه هر روز،· روز عاشور است ولى زتعزیه هر روز،· روز عاشور است 
هیهات كه گریه بر حسین (ع) گریه ذلت و شكست باشد، بلكه گریه پیوند با سرچشمه عزت است، گریه امت نیست، كه گویا است ، گریه سرد كننده نیست ، كه حرارت بخش است، گریه بزدلان نیست، كه گریه شجاعان است ، گریه یأس و ناامیدى نیست كه گریه امید است، و بالاخره گریه معرفت است و گریه معرفت در عزاى حسین (ع) از انحراف و تحریف در قیام آن حضرت جلوگیرى مى كند و شاید به همین جهت باشد كه در فضیلت گریه بر سیدالشهدا (ع) روایات متعددى وارد شده است . از آن جمله، روایتى است كه امام صادق (ع) فرمود: «گریه و بى تابى در هر مصیبت براى بنده مكروه است، مگر گریه بر حسین بن على (ع) كه اجر و ثواب نیز دارد» . 85 
گریه و عزادارى براى سیدالشهدا(ع) داراى آثار و بركات مهمى است كه به برخى از آنها اشاره مى شود:
1- حفظ رمز نهضت حسینى
از ارزنده ترین آثار و بركات مجالس عزادارى و گریه بر ابى عبدالله حسین (ع) حفظ رمز نهضت حسینى است . 
براستى ؛ چرا در دوران منحوص سلاطین و پادشاهان جور از برپایى مجالس عزاى اهل بیت (ع) به خصوص سالار شهیدان جلوگیرى مى شد؟ آیا نه این است كه عزاى حسینى و امامان شیعه، سبب مى شود كه سخنوران و دانشمندان متعهد و انقلابى، مردم را از ظلم هاى حكومتها آگاهى دهند و انگیزه قیام آن حضرت كه امر به معروف و نهى از منكر است به اطلاع مردم برسد؟ 
آرى، اینگونه مجالس، آموزشگاهها و دانشگاههایى است كه به بهترین روش و زیباترین اسلوب مردم را به سوى دین خوانده و عواطف را آماده مى كند و جاهلان و بى خبران را از خواب سنگین غفلت بیدار مى سازد و نیز در این مجالس است كه مردم ، دیانت را همراه با سیاست، از مكتب حسین بن على (ع) مى آموزند. 
گریه بر سید الشهدا (ع) و تشكیل مجالس عزاى حسینى نه تنها اساس مكتب را حفظ مى كند، بلكه باعث مى گردد شیعیان با حضور در این مجالس از والاترین تربیت اسلامى برخوردار شده و در جهت حسینى شدن رشد و پرورش یابند. 
كدام اجتماعى است كه در عالم چنین اثرى را از خود بروز داده باشد؟ كدام حادثه اى است مانند حادثه جانسوز كربلا كه از دوره وقوع تاكنون و بعدها بدینسان اثر خود را در جامعه بشریت گذارده ، و روز به روز دامنه آن وسیعتر و پیروى و تبعیت از آن بیشتر گردد؟ از این رو باید گفت كه در حقیقت مراسم عزادارى حافظ و زنده نگهدارنده نهضت مقدس امام حسین (ع) و در نتیجه حافظ اسلام وضامن بقاى آن است . 
تشكیل مجالس عزادارى حسین، نه تنها اساس مكتب را حفظ كرده و مى كند بلكه به علاوه سبب آن گردید كه شیعیان با حضور در این مجالس از والاترین تربیت اسلامى برخوردار شده و در جهت حسینى شدن رشد و پرورش یابند. 
«موریس دوكبرى» مى نویسد: «اگر مورخین ما، حقیقت این روز را مى دانستند و درك مى كردند كه عاشورا چه روزى است ، این عزادارى را مجنونانه نمى پنداشتند . زیرا پیروان حسین به واسطه عزادارى حسین مى دانند كه پستى و زیر دستى و استعمار را نباید قبول كنند . زیرا شعار پیشرو و آقاى آنان تن به زیر بار ظلم و ستم ندادن است. 
قدرى تعمق و بررسى در مجالس عزادارى حسین نشان مى دهد كه چه نكات دقیق و حیات بخشى مطرح مى شود ،در مجالس عزادارى حسین گفته مى شود كه حسین (ع) براى حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگى مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویى یزید نرفت؛ پس بیایید ،ما هم شیوه او را سرمشق قرار داده از زیر دستى استعمار گرایان خلاصى یابیم و مرگ با عزت را بر زندگى با ذلت ترجیح دهیم...» 86.
2- ازدیاد محبت به امام، و تنفر از دشمنان آن حضرت
سوزى كه از دل سوخته عاشقان سیدالشهدا (ع) به چشم سرایت كرده و از مجارى دو چشم آنها به صفحه رخسار وارد مى شود، مراتب علاقه و اخلاص و دلبستگى به خاندان وحى و رسالت را مى رساند و این عمل اثرى مخصوص در ابقاى مودت و ازدیاد محبت دارد. 
گریه بر حضرت سیدالشهدا (ع) از مواردى است كه هیچ انسانى از فرط دلسوزى و انقلاب، طاقت بردبارى و تحمل در برابر استماع مصائب او را ندارد، و این گریه و بیقرارى ، علاوه بر ازدیاد محبت و مهر و مودت، موجب كثرت تنفر و بى زارى از دشمنان و قاتلان آن حضرت شده و موجب برائت دوستداران این خانواده از دشمنان ایشان مى گردد. 
بارى، گریه با آگاهى و معرفت بر امام حسین (ع) ، در واقع، اعلام انزجار از قاتلان اوست و این تبرى از آثار برجسته گریه بر امام حسین (ع) است زیرا مردم به ویژه افرادى كه داراى شخصیت هستند از گریه كردن در برابر حوادث تا سر حد امكان امتناع مى ورزند ، و تا شعله درونى آنان به مرتبه انفجار نرسد حاضر به گریه كردن مخصوصاً در برابر چشم دیگران نیستند، این گریه و عزادارى ابراز كمال تنفر در برابر تعدى و تجاوز و ستمگرى و پایمال نمودن حقوق جامعه و به ناحق تكیه زدن بر مسند حكومت آنان مى باشد.
3- آشنایى با حقیقت دین و نشر آن
یكى دیگر از آثار و بركات مجالس عزادارى سیدالشهدا (ع) این است كه مردم در سایه مراسم عزادارى به حقیقت اسلام آشنا شده و بر اثر تبلیغات وسیع و گسترده اى كه همراه با این مراسم انجام مى گیرد، آگاهى توده مردم بیشتر شده و ارتباطشان با دین حنیف محكمتر و قویتر مى گردد . چه اینكه قرآن و عترت دو وزنه نفیسى هستند كه هرگز از یكدیگر جدا نمى شوند و این آگاهى در اقامه ماتم و مراسم سوگوارى عترت رسول اكرم (ص) به خصوص امام حسین (ع) به آحاد مردم داده خواهد شد.
4- آمرزش گناهان
ریان بن شبیب از امام رضا (ع) روایت كرده كه فرمود: «اى پسر شبیب ، اگر بر حسین (ع) گریه كنى تا آنكه اشك چشمت بر صورتت جارى شود، خداوند گناهان كوچك و بزرگ، و كم یا زیاد تو را مى آمرزد» 87 
و نیز فرمود: «گریه كنندگان باید بر كسى همچون حسین (ع) گریه كنند ، زیرا گریستن براى او گناهان بزرگ را فرو مى ریزد» 89. 
5- سكونت در بهشت
امام باقر (ع) فرمود: «هر مؤمنى كه در سوگ حسین (ع) اشك دیده ریزد، به حدى كه بر گونه اش جارى گردد، خداوند او را سالیان سال در غرفه هاى بهشت مسكن مى دهد» . 90 
و نیز امام صادق (ع) فرمود: «هر كس درباره حسین (ع) شعرى بخواند و گریه نماید و یك نفر را بگریاند، بهشت براى هر دوى آنها نوشته مى شود . كسى كه حسین (ع) نزد او ذكر شود و از چشمش به مقدار بال مگسى اشك آید، اجر او نزد خداست و براى او جز به بهشت راضى نخواهد شد» .91 
و نیز فرمود: «هر كس كه در عزاى حسین (ع) بگرید یا دیگرى را بگریاند و یا آنكه خود را به حالت گریه و عزا درآورد ، بهشت بر او واجب مى شود» 92.
- شفا یافتن 
یكى دیگر از آثار و بركات مجالس عزادارى حضرت سید الشهدا (ع) شفا گرفتن است . به طورى كه بارها دیده ایم و شنیده ایم كه بعضى از عزاداران و گریه كنندگان بر حسین (ع) شفا گرفته اند. 
نقل است كه مرجع بزرگ شیعه مرحوم آیة الله العظمى بروجردى در سن نود سالگى داراى چشمانى سالم بودند كه بدون عینك خطوط ریز را هم مى خواندند و مى فرمودند: این نعمت را مرهون وجود مبارك حضرت ابى عبدالله الحسین (ع) هستم : و قضیه را چنین نقل مى فرمودند: 
در یكى از سالها در بروجرد بودم، به چشم درد عجیبى مبتلا شدم كه بسیار مرا نگران ساخته بود . معالجه پزشكان فایده اى نكرد و درد چشم هر روز بیشتر و ناراحتى من افزونتر مى گردید، تااینكه ایام محرم شد. در ایام محرم آیة الله فقید ، دهه اول را روضه داشتند و دسته هاى مختلف هم در این عزادارى شركت مى كردند . یكى از دسته هایى كه روز عاشورا به خانه آقا وارد شده بود، «هیئت گِلگیرها» است كه نوعاً سادات و اهل علم و محترمین هستند، در حالى كه هر یك حوله سفیدى به كمر بسته اند، سر و سینه خود را گل آلود كرده و بطور بسیار رقت بار و مهیج و در عین حال با سوز و گداز فراوان و ذكرى جانسوز آن روز را تا ظهر عزادارى مى كنند . آقا فرمودند: 
«هنگامى كه این دسته به خانه من آمدند و وضع مجلس با ورود این هیئت هیجان عجیبى به خود گرفته بود من هم در گوشه اى نشسته و آهسته آهسته اشك مى ریختم و در این بین هم مقدارى گل از روى پاى یكى از همین افراد گلگیر برداشته و بر روى چشمهاى ملتهب و ناراحتم كشیدم، و به بركت همین توسل، چشمانم خوب شد و امروز علاوه بر اینكه متبلا به درد چشم نشدم، از نعمت بینایى كامل برخوردارم، و به بركت حضرت امام حسین (ع) احتیاج به عینك هم ندارم». با اینكه همه قواى جسمانى ایشان تحلیل رفته بود با این وجود تا آخرین ساعات زندگانى از بینایى كامل برخوردار بودند.
7- گریه كننده بر حسین، در قیامت
گریان نیست 
رسول اكرم (ص) به فاطمه زهرا (س) فرمود: «هر چشمى در روز قیامت گریان است مگر چشمى كه براى مصائب حسین (ع) گریه كرده باشد، چنین كسى در قیامت خندان و شادان به نعمت هاى بهشتى است». 93 

· آن روز دیده ها همه گریان شود زهول جز چشم گریه كرده بسوگ و عزاى او 
· جز چشم گریه كرده بسوگ و عزاى او 
8- امان از سكرات موت و آتش دوزخ
مسمع گوید: حضرت امام صادق (ع) فرمود: آیا متذكر مى شوى با حسین چه كردند؟ عرض كردم : آرى ، فرمود: آیا جزع و گریه مى كنى؟ گفتم : آرى ، به خدا سوگند گریه مى كنم و آثار غم و اندوه در صورتم ظاهر مى شود حضرت فرمود: «خدا اشك چشمت را رحمت كند . آگاه باش كه تو از آن اشخاصى هستى كه از اهل جزع براى ما شمرده مى شوند، به شادى ما شاد و به حزن ما محزون و اندوهناك مى گردند. آگاه باش كه بزودى هنگام مرگ، پدرانم را بر بالین خود حاضر مى بینى ، در حالى كه به تو توجه كرده و ملك الموت را درباره تو بشارت مى دهند، و خواهى دید كه ملك الموت در آن هنگام از هر مادر مهربان به فرزندش ، مهربانتر است» سپس فرمود: «كسى كه بر ما اهل بیت به خاطر رحمت و مصائب وارده بر ما گریه كند، رحمت خدا شامل او مى شود قبل از اینكه اشكى از چشمش خارج گردد؛ پس زمانى كه اشك چشمش بر صورت جارى شود اگر قطره اى از آن در جهنم بریزد، حرارت آن را خاموش كند، و هیچ چشمى نیست كه گریه كند بر ما مگر آنكه با نظر كردن به كوثر و سیراب شدن با دوستان، خوشوقت مى گردد» . 94 
با توجه به این روایت شریف باید گفت:جایى كه آتش جهنم كه قابل مقایسه با آتش دنیا نیست و به وسیله گریه بر حسین (ع) خاموش و برد و سلام گردد ، پس اگر در موردى، آتش ضعیف دنیا عزادار حسینى را نسوزاند جاى تعجب نیست . 
سید جلیل مرحوم دكتر اسماعیل مجاب (داندانساز) عجایبى از ایام مجاورت در هندوستان كه مشاهده كرده بود نقل مى كرد، از آن جمله مى گفت : عده اى از بازرگانان هندو (بت پرست) به حضرت سیدالشهدا (ع) معتقد و علاقه مندند و براى بركت مالشان با آن حضرت شركت مى كنند، یعنى در سال مقدارى از سود خود را در راه آن حضرت صرف مى كنند. بعضى از آنها روز عاشورا به وسیله شیعیان ، شربت و پالوده و بستنى درست كرده و خود به حال عزا ایستاده و به عزاداران مى دهند، و بعضى آن مبلغى كه راجع به آن حضرت است را به شیعیان مى دهند تا در مراكز عزادارى صرف نمایند. 
یكى از آنان را عادت چنین بود كه همراه سینه زنها حركت مى كرد و با آنها به سینه زدن مشغول مى شد. وقتى از دنیا رفت، بنا به مرسوم مذهبى خودشان، بدنش را با آتش سوزانیدند تا تمام بدنش خاكستر شد جز دست راست و قطعه اى از سینه اش كه آتش، آن دو عضو را نسوزانیده بود. 
بستگان آن دو عضو را آوردند نزد قبرستان شیعیان و گفتند: «این دو عضو راجع به حسین شماست» 95.
9- تأثیر شعر سرودن در عزاى حسینى
امام صادق (ع) فرمود: «كسى نیست كه براى حسین (ع) شعرى بسراید و گریه كند یا بگریاند مگر اینكه خداوند بهشت را بر او واجب كرده و گناهانش را مى آمرزد» .96 
سخنى با حسین (ع)
«حسین ! اى پرچم خونین حق بر دوش، 
حسین ! اى انقلابى مرد 
حسین ! اى رایت آزادگى در دست، 
در آن صحراى سرخ و روز آتشگون 
قیام قامتت در خون نشست، اما 
پیام نهضتت برخاست 
از آن طوفان «طف» در روز عاشورا، 
به دشت «نینوا» ناى حقیقت از «نوا» افتاد 
ولى ... 
  
مرغ شباهنگ حقیقت ، از نواى ناله «حق ، حق » نمى افتد».
سلام بر تو ، اى حسین !
سلام بر خط شفقگون كربلا، كه خون تو را، اى خون خدا - همواره بر چهره افق مى پاشد و غروب هنگام، سرخى آسمان مغرب را به شهادت مى گیرد ، تا آن جنایت هولناك را هر چه آشكارتر بنمایاند و چشم تاریخ را بر این صحنه همیشه خونین بدو زد و گوش زمان را از آن فریادها تندر گونه آن عاشوراى دوران ساز، پر كند. 
اى حسین ... اى عارف مسلّح ! 
كربلاى تو، عشق را معنى كر دو انقلاب تو اسلام را زنده ساخت و شهادت تو، حضور همیشگى در همه زمان ها و زمین ها بود. 
اى حسین ... اى شراره ایمان ! 
اى حسین ... اى در سكوت سرخ ستم، شهر آشوب! 
در بهت خاموشى و ترس، تلخابه فریاد را در حلقوم شب ریختى و با نامردان تبهكار ، مردانه در آویختى. 
عاشوراى تو، انفجارى از نور و تابشى از حق بود كه بر «طور» اندیشه ها تجلى كرد و «موسى خواهان» گرفتار در «تپه» ظلمت ظلم را از سرگردانى نجات بخشید. 
چه مى گویم؟ ... تو تاریخ را به حركت آوردى و زبان زمان را به سرودن حماسه هاى زیباى ایثار و جهاد و شهادت گشودى . لحظه لحظه تاریخ را عاشورا ساختى و جاى جاى سرزمین ها را كربلا... 
خفته بودیم و بى خبر ... اما تو، این «مصباح هدایت» و اى «كشتى نجات» گام خسته ما را به تلاش كشاندى و افسردگى یأسمان را به شور امید مبدل ساختى و از سكوت و درنگ و وحشت ، به فریاد و هجوم و شجاعتمان رساندى و پاى كوفته و پر آبله ما را، تابام آگاهى و تا برج بیدارى فرا بردى. 97 
«اى حسین » ... 
تو كلاس فشرده تاریخى . 
كربلاى تو، مصاف نیست 
منظومه بزرگ هستى است ، 
طواف است. 
پایان سخن 
پایان من است 
تو انتهاى ندارى ...98

دوشنبه 11/9/1387 - 16:31
آموزش و تحقيقات
ويژگيهاى حكومت امام زمان (عليه السلام) بعد از آنكه مصلحت الهى اقتضاء كرد امام زمان (عليه السلام) از پرده غيبت بيرون مى آيند، دشمنان و ستمگران در مقابل آنحضرت به صف آرايى مى پردازند و جنگهاى سختى پيش مى آيد كه به لطف خداوند و همّت پيروان صديق و وفادارشان آن حضرت در همه وقايع عليرغم تحمّل رنجهاى فراوان به پيروزى نائل مى شوند و حكومت عدل الهى را تأسيس مى نمايند كه در توصيف آن، ام السلمه از پيامير اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)نقل مى كند: كه در سايه حكومت حضرت مهدى (عليه السلام) چنان عدالتى در جامعه مستقر مى شود كه زنده ها آرزو مى كنند اى كاش مرده ها زنده مى بودند و از آن عدالت بهره مند مى گشتند. و در مورد ديگر ضمن اشاره به اين حقيقت كه حضرت مهدى (عليه السلام) بر دلهاى مردم حكومت خواهند كرد مى فرمايند: شما را به مهدى، مردى از قريش بشارت مى دهم كه ساكنان آسمان و زمين از حكومت و فرمانروايى او خشنودند ... در دوره حكومت آن حضرت زمين بركات خود را به روى مردم مى گشايد، امنيت بر همه جوامع حاكميت پيدا مى كند، تعليم و تربيت و علم و دانش پيشرفت فوق العاده اى پيدا مى كند، در روابط اجتماعى صفا و صميميّت رواج مى يابد و ... حضرت كوفه را پايتخت حكومت خود بر مى گزينند و حتى امام صادق (عليه السلام) مى فرمايند: مسجد سهله خانه امام (عليه السلام) خواهد بود يعنى حضرت با خانواده اش در آنجا سكونت خواهند داشت. در زمينه مدّت حكومت آن حضرت اقوال متفاوتى در روايات وارد شده است; در برخى از روايات مدت حكومت امام زمان(عليه السلام)هفت سال، در برخى ديگر هشت سال و در بعضى ده و بيست و يا حتى هزار سال ذكر شده است كه جمع نمودن بين اين روايات گفته اند سالهاى آن زمان با سالهاى رايج در زمان ما فرق خواهد داشت، چنانكه در بعضى از روايات آمده است كه حكومت حضرت هفت سال است و هر سال آن به مقدار ده سال از سالهاى شماست. علامه مجلسى در بحارالانوار درباره اختلاف اين روايات مى نويسند: برخى روايات بر تمام مدت حكومت دلالت دارد، برخى بر مدت ثبات و استقرار حكومت، بعضى بر طبق سالها و روزهايى است كه ما با آن آشنائيم و بعضى احاديث ديگر بر طبق سالها و ماه هاى روزگار حضرت است كه طولانى خواهد بود و ... بااين همه آنچه مسلم است دوره حكومت آنحضرت كوتاه نخواهد بود زيرا با توجه به زحمات فراوانى كه انبياء و ائمه(عليها السلام)در طول تاريخ كشيده اند بعيد است نتيجه اش ايجاد يك حكومت 7 يا 8 ساله باشد، آنهم با اين همه روايات و توصيفاتى كه درباره آن حكومت جهانى از آدم تا خاتم نقل شده است; بهرحال مدّت اين حكومت به اندازه اى خواهد بود كه طعم عدالت به ذائقه بشريت چشانده مى شود و آنان بعد از تحمل قرن ها بى عدالتى و ستم، به يك جامعه جهانى عادلانه دست مى يابند كه مسائلى همچون اقتصاد، بهداشت، امنيت، دانش و صنعت، كشاورزى و ... در حدّ بسيار بالايى از سلامت و رشد و ترقى برخوردار خواهد بود.
پنج شنبه 9/1/1386 - 5:13
آموزش و تحقيقات
كربلا در اشارات قرآني (كهيعص (اين حروف رموز و اسراريست در ميان خدا و رسول (ص) سعد بن عبدالله مي گويد: از حضرت مهدي (عج ) دربارة تأويل آيه كهيعص، سئوال نمودم، ايشان فرمودند: اين حروف از اخبار غيبي است كه خداوند بنده‌اش زكريا را از آن آگاه كرد، سپس آنرا بر محمد(ص) كه بر او و خاندانش درود باد بيان نمود. و آن چنين بود كه زكريا از خدا درخواست كرد كه نام پنج تن را به وي ياد دهد، پس خداوند جبرئيل را بر او نازل فرمود و آن را به وي تعليم داد. پس زكريا هر وقت كه نام محمد(ص) و علي(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسين(ع) را بر زبان مي‌آورد، اندوهش از او زدوده مي‌شد و سختي‌اش بر طرف مي‌گرديد ولي چنانچه اسم حسين را بر زبان جاري مي‌كرد، گريه گلويش را مي‌فشرد و به نفس زدن مي‌افتاد. پس روزي عرض كرد: بار الها: مرا چه مي‌شود كه چنان چه چهارتن از آنان را بخوانيم، به بركت نامهايشان ، از غم‌هايم رهايي مي‌يابم ولي اگر حسين(ع) را بخوانم، چشم گريان مي‌شود و آه از درونم بر مي‌خيزد؟ پس خداوند تبارك و تعالي او را از آن واقعه آگاه ساخت و گفت: كهيعص، كه كاف اشاره به نام كربلاست و هاء دلالت بر هلاكت خاندان پاك حسيني و ياء اشاره به يزيد دارد كه ظالم حسين(ع) است و عين نشانگر عطش و صاد نماينگر صبر حسين(ع) است. زكريا پس از شنيدن آن مطالب به مدت سه روز از محل عبادتش بيرون نيامد و مردم را نيز،‌حضور نپذيرفت و به گريه و زاري پرداخت و در سوگ امام حسين(ع) چنين مي‌گفت: پروردگارا! آيا بهترين تمامي بندگانت را دچار مصيبت فرزندش مي‌كني؟ خداوندا ! آيا آفت اين مصيبت را پيرامونش فرود مي‌آوري؟ پروردگار! آيا جامه‌هاي اين غم را بر اندام علي(ع) و فاطمه(س) مي‌پوشاني؟ خداوندا ! آيا اين اندوه را به ساحت آن‌دو فرود مي‌آوري؟ سپس مي‌گفت: بارالها: در پيري فرزندي عنايتم فرما كه مايه روشني چشم گردد، پس از آن مرا در محبتش بي‌قرار گردان، سپس در غم مرگش مرا سوگوار نما همان طور كه محبوبت محمد را به فرزندش (حسين(ع)) سوگوار نمودي. پس خداوند يحيي را به حضرت زكريا(ع) عطا فرمود و سپس او را به مصيبتي دچار ساخت و مدت بارداري يحيي همانند حسين(ع)، شش ماه بود. سوره مریم آيه 1 منبع : بحارالانوار، ج ۴۴، ص۲۲۳
پنج شنبه 9/1/1386 - 5:10
دعا و زیارت
زنان آخر الزمان در روايات، ويژگى هاى مختلفى براى زنان آخر الزمان ذكر شده است، از جمله اين كه: زنانى هستندكه در نوع پوشش، گرايش به پوشش هاى مردانه پيدا مى كنند و اين مسلما ناشى از يك حالت روانى است كه اگر زنى بخواهد اطوار و حالت هاى مردانه داشته باشد، يكى از تجلياتش در نوع پوشش و لباسى است كه استفاده مى كند. به عبارت بهتر در آخر الزمان مرزهايى كه جدا كننده زن ومرد است عمدتاً برداشته شده ونوعى اختلاط فرهنگى وديگر ابعاد از جمله در پوشش بين زن و مرد مشاهده مى گردد. خصوصيت دومى كه براى اين زنان ترسيم شده اين است كه اين ها علاوه بر پوشش ظاهرى، در همه مسايل ودر همه حالت ها زنانى هستند كه مى خواهند ژست مردانه بگيرند لذا در روايت داريم كه پيامبر اكرم (ص) فرمودند: لعن الله المترجلا من النساء خدا لعنت كند آن گروه زنانى راكه سعى مى كنند، حالت هاى مردانه به خود بگيرند. مشخصه اى ديگرى كه براى زنان آخر الزمان ذكر شده اين است كه همانند مردان در بين آن ها نوعى خود مشغولى پيش مى آيد وعمدتاً يكى از آسيب هاى جدى زنان آخر الزمان اين است كه تلاش مى كنندكه نظر زنان ديگر را به خودشان جلب كنند. در روايات داريم كه يتسمن النساء للنساء يعنى زنان به جاى اينكه براى شوهر مشروع خود آرايش كنند و آراستگى خاص براى او داشته باشند، همت شان اين است كه هم جنسان خود را به سمت خويش جذب وجلب كنند. مطلب بعدى اين است كه نوعِ فريبايى خاصى در اين طايفه و حالت هاى آن ها ديده خواهد شد به قدرى كه قبله مردان مى شوند.اينكه قبله شدن زنان به چه معنا است، شايد معانى گوناگونى داشته باشد. يكى از احتمالات اين است كه قبله شدن زن براى مرد به اين معنا است كه مرد در برابر زن كرنش و محل فروتنى وتواضع مرد قرارگيرد. يا اينكه شايد به اين معنا باشد كه تمام همت مردان، زنان مى شود. به عبارت ديگر در اسلام داريم كه سعى كنيد اعمال تان را رو به قبله انجام دهيد، ممكن است در آخر الزمان براى مردان چنين اتفاق افتاده وتمام همت شان، زنان و رسيدن به تمنيات و خواسته هاى زنانشان باشد. در روايت ديگرى آمده است كه گاهى زنان به مسايل سوء، گرفتار مى شوند و شرايط طورى مى شود كه اگر مردى بخواهد حفاظت وغيرتمندى براى حفظ ناموس خودش بروز بدهد، مورد سرزنش قرار مى گيرد. معمولاً مردها دعوت به گسيختگى، بى غيرتى و بى حفاظتى در مورد ناموس خودشان مى شوند و از آن ها مى خواهند در اين جهت حساسيت هاى خودشان را تماماً از دست بدهند. (1) ا.نشريه موعود شماره 32 ص15
پنج شنبه 9/1/1386 - 5:4
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته