فیزیك جهان هستی و نجوم در قرآن
|
| دكتر سید حسین امیدیانی عضو هیئت علمی دانشگاه
عضو پیوسته انجمن فیزیك ایران عضو پیوسته انجمن نجوم ایران | |
Email:dr.omidiani@gmail.com
فیزیك جهان هستی و نجوم در قرآن
لَخَلقُ السموات و الارض أكبر من خلق الناس و لكن اكثر الناس لایعلمون
«غافر-57»
البته خلقت زمین و آسمانها بسیار بزرگتر و مهمتر از خلقت بشر است و لیكن اكثر مردم این معنا را درك نمیكنند.
به نام خداوند جان و خرد خداوند جان و خداوند رای خداوند كیهان و گردون سپهر
| | كز این برتر اندیشه برنگذرد خداوند روزی ده و رهنمای فروزنده ماه و ناهید و مهر
|
مقدمه:
علم ستارهشناسی از قدیمیترین و در عین حال پیشرفتهترین علوم بشری است. از آنجا كه جهان خارج از كرة خاكی ما و مسائل آن در محدوده ستارهشناسی قرار میگیرد، دامنة این علم بیش از همة علوم دیگر گسترده است. از نخستین تصورات و برداشتهای بشر اولیه نسبت به عالم لایتناهی و ماه و خورشید و ستارگان و كهكشانها تا پیشرفتهترین سفینهها، آخرین تجهیزات فنی رصدخانههای كنونی، همگی دستاوردها و زمینههای علم ستارهشناسی هستند. امروزه بشر نه تنها پا از سیاره خود فراتر نهاده بلكه فضاپیماهای مصنوع وی تا آخرین سیارات منظومه شمسی را نیز پشت سر گذاشتهاند و به آن سوی منظومه ما را یافتهاند.
قرآن مجید در آیه فوقالذكر به عظمت خلقت آسمانها و كهكشانها و ستارگان و زمین اشاره میكند و در آیات فراوانی انسان را به تفكر و تدبر در آفرینش آسمانها و ستارگان درخشان و تحولات شگرفی كه در اوضاع آنها پدید میآید و نظام متقنی كه بر آنها حكمفرماست دعوت میكند. درست به دلیل وجود همین نظم است كه قوانین طبیعی مفهوم پیدا میكنند. دانشمندان علوم تجربی با تكیه و اعتماد به وجود نظم در طبیعت مشتاقانه در پی كشف قوانین علمی موجود در همه زمینههای جهان خلقت هستند.
در یك سری از آیات قرآن كریم به این مسئله كه خلقت تمام موجودات اعم از كوچكترین ذرات اتمی گرفته تا تركیب آنها و گیاهان و جانداران و انسان و زمین و آسمان و كهكشانها و جریان امور همگی آنها روی حساب میباشد و دارای اندازهای معین و مشخص و در هر مورد قابل محاسبه دقیق میباشند اشاره شده است.
ذیلاً به برخی از این آیات اشاره میكنیم:
«... و ما یَعزَبُ عَن رَبِّكَ مِن مِثقالِ ذره فیالأرض و لا فیالسماء و لا اَصغَرَ مِن ذلِك و لااكبَرَ اِلاّ فی كِتابٍ مُبینٍ»
یونس 61
(... از علم پروردگار تو حتی هم وزن ذرهای پوشیده نیست، نه در زمین و نه در آسمان، و هیچ كوچكتری و یا بزرگتری از آن نیست مگر آنكه در كتابی روشن ضبط است».
و اما شرح مختصر آیه: در تفسیر نمونه ذیل آیة 40 سورة نساء در خصوص تفسیر «ذرّة» چنین آمده است: ... بعضی گفتهاند «ذرّه» در اصل اجزاء فوقالعاده كوچكی از غبار است كه در هوا معلق است، و به هنگام تابش آفتاب از روزنة كوچكی به نقاط تاریك، آشكار میشود، ... ولی تدریجاً به هر چیز كوچكی «ذرّه» گفته شده است، و امروز به «اتم» كه كوچكترین جزء اجسام است نیز ذرّه گفته میشود- زیرا اگر در سابق آن را به ذرات غبار اطلاق میكردند به خاطر این بود كه آن را كوچكترین اجزای جسم تصور مینمودند ولی امروز كه ثابت شده كوچكترین اجرای یك «جسم مركب» مولكول و كوچكترین اجزای یك «جسم بسیط» اتمها است كه به مراتب از مولكولها كوچكترند، این نام را در اصطلاح علمی برای «اتم» انتخاب كردهاند كه نه تنها با چشم دیده نمیشود بلكه با قویترین میكروسكوپهای الكترونیكی نیز قابل مشاهده نیست، و وجود آن تنها از طریق فرمولهای علمی و از طریق عكسبرداریهای خاصی كه با وسایل فوقالعاده مجهز ]شتابدهنده[ انجام میشود اثبات شده است،و از آنجا كه «مثقال» به معنی «سنگینی» است، تعبیر «مثقال ذرّه» به معنی سنگینی یك جسم فوقالعاده كوچك ]جرم یك اتم[ میباشد.(1) در المنجد كلمة «ذرّه» به «اتم» معنی شده است.(2) پس كوچكتر از اتم (اصغر من ذلك) در واقع شامل ذرات بنیادی عالم میباشد. (الكترونها، پروتونها، نوترونها، فوتونها، لپتونها و كواركها و...) و با عنایت به تفسیر المیزان مراد از كتاب مبین امری است كه نسبتش به موجودات، نسبت برنامة عمل است به خود عمل، و هر موجودی در این كتاب یك نوع اندازه و تقدیر دارد. از این جهت میتوان حدس زد كه مراد از كتاب مبین، مرتبه واقعی اشیاء و تحقق خارجی آنها میباشد كه قابل پذیرفتن هیچگونه تغییر نیست.(3)
جدول ذرات بنیادی
همین برنامه عمل اجزاء عالم از كوچكترین ذرات تا دنیای كهكشانها و وجود حساب و كتاب در اندازة جرم، سرعت، زمان، بار الكتریكی، نوع حركت و مدارها، اندازه حركت، فشار، طرز قرار گرفتن ذرات بنیادی اتمها كنار یكدیگر و... پارامترهای دیگر (مانند ثابت جاذبه نیوتن، سرعت نور در فضا، ثابت پلانك، بار الكترون و...) است كه دانشمندان بر مبنای آنها قوانین فیزیكی و شیمیایی و نجوم و... را به دست آوردهاند.
نمونه آیاتی دیگر در این مورد عبارتند از:
«... و خلق كل شیء فقدره تقدیراً» (فرقان، 2)
«... و همهچیز را آفرید و برای آن اندازهای معین مقرر داشت)
«... و كل شیء عنده بمقدار» (رعد،8)
(... و هر چیز نزد او مقدار معینی دارد)
«و السماء رفعها و وضع المیزان» (الرحمن، 7)
(و آسمان را برافراشت و میزان ]عدل و نظم[ را در عالم وضع نمود).
« و هو الذی جعل الشمس ضیاء و القمر نوراً و قدرناه منازل لتعلموا عدد السنین و الحساب ما خلق الله ذلك الا بالحق یفصل الایات لقومٍ یعلمون» (یونس، 45)
(اوست خدایی كه خورشید را روشنیبخش و ماه را نورانی قرار داد و برای آن منزلگاههایی مقدر كرد تا عدد سالها و حساب ]كارها[ را بدانید. خداوند این را به جز بحق نیافریده است. او آیات خود را برای دانشمندان شرح میدهد.)
«... ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل تری من فطور» (الملك،3)
(... تو در خلقت خدای رحمان بینظمی و نقصان نخواهی یافت. پس باز ]به دیده عقل در نظام آفرینش[ بنگر، آیا خللی در آن مییابی)؟
میتوان نتیجه گرفت كه كشف نظم و انسجام طبیعت (یعنی قوانین طبیعی) و اتقان صنع باریتعالی یكی از مسائل عمدة طبیعت شناسی است.
كهكشان های برخوردی: دو كهكشان مارپیچی در حال برخورد با یكدیگرند . گذر از كنار هم یا ادغام آنها میلیون ها سال طول می كشد. | |
عظمت خلقت آسمانها از دیدگاه قرآن كریم:
علاوه بر آیه 57 سوره غافر كه خداوند به اهمیت و عظمت خلقت آسمانها اشاره میفرماید در آیات دیگری نیز به این مطلب عنایت فرموده و از جمله در آیات زیر:
ءَ انتم اشد خلقا ام السماء بنیها(27) رفع سمكها فسویها(28) و اعطش لیلها و اخرج ضحیها(28) و الارض بعد ذلك دحیها(30)
آیا خلقت شما سخت تراست یا آفرینش آسمان كه خدا بنایش كرده؟
و سقف آن را بالابرده و آن را منظم ساخته؟
شبش را تاریك و روزش را روشن كرده
و زمین را بعد از آن گسترده
مرحوم علامه طباطبایی(ره) ذیل تفسیر این آیات میفرماید:
این خطاب، خطابی است توبیخی به مشركین، كه منكر قیامت بوده و آن را مسخره میكردند، خطابی است هم بر سبیل عقاب، و هم متضمن جواب استبعاد آنان بر بعث كه گفتند: «ءَانا لمردو دون فیالحافره اذا كنا عظاماً نجزه»، میفرماید خدای تعالی چیزهایی خلق كرده كه خیلی بزرگتر از شما است، پس او میتواند دوباره شما را در نشأه دیگر زنده كند، و ایجاد نماید. پس جملة «ءَ انتم اشد خلقا ام السماءُ» استفهامی است توبیخی به داعی رفع استبعاد منكرین بعث بعد از مرگ، و نیز اشاره به تفصیل خلقت آسمان باجملة «بناها ...»، دلیلی است بر اینكه مراد تثبیت و مسجل نمودن این معنا است كه خلقت آسمان شدیدتر است.
و جملة «بناها» استینافی و بیانی تفصیلی است برای خلقت آسمان. «رفع سمكها فسویها»- یعنی سقف آسمان و نقطه مرتفع آن را بلند كرده و منظور از «تسویه آسمان»، ترتیب ]و نظم[ اجزای آن، و تركیب آن است، تا هر جزئی در موضعی كه حكمت اقتضاء دارد قرار گیرد، همچنان كه دربارة آدم فرمود: «فاذا سویته و نفخت فیه من روحی» (و چون او را تسویه كردم و هر جزء آن را درجایی كه باید قرار دادم، و سپس از روح خود در او دمیدم. سوره حجر-آیه 29). (4)
شناخت مختصری از فیزیك عالم: (جهان هستی = آسمانها و كهكشانها و آنچه در آنهاست)
اگر در شبی صاف به آسمان نگاه كنید. گسترة عظیمی از ستارههای جذاب و درخشان و- احتمالاً- ماه و تعدادی از سیارهها را خواهید دید. ما با چشمان خود حداكثر حدود 6000 ستاره را میبینیم درحالی كه در جهان هستی حدود 1022×8 یعنی 80 هزار میلیارد میلیارد ستاره وجود دارد! (الله اكبر)
خورشید ما یك ستارة معمولی است باجرم حدود 1030×2 كیلوگرم (یعنی بیش از یك میلیون برابر جرم زمین) برخی از ستارههای فوقالعاده سنگین بیش از 100 برابر خورشید ما جرم دارند. محاسبات جرم ستارههای عالم را حدود 1052×16 كیلوگرم (عدد 16 با 52 تا صفر جلوی آن را بنویسید و بخوانید!) اگر جرم سیاهچالههای و ابرهای عظیم گاز كه فضای میان ستارهای را تشكیل میدهند را نیز به آن اضافه كنیم عدد بزرگی كه خارج از تصور ماست به دست میآید. اما نكتة عجیب اینجاست كه این فقط 5 تا 10 درصد جرم كل عالم را تشكیل میدهد. بقیه به شكل مادة تاریك است كه ما نمیتوانیم آنرا ببینیم. اما به دلیل اثری كه روی حركت ستارهها و آنچه میبینیم میگذارد، شك نداریم كه وجود دارد و دانشمندان با شوق فراوان بدنبال شناخت بیشتر آن هستند.(5) عالم، از میلیاردها كهكشان كه تودههای بسیار بزرگی از ستارگان، اجرام سماوی، گاز وغبار هستند، تشكیل یافته است كه كهكشانها نیز بر حسب نوعشان هر كدام از میلیون تا صدها میلیارد ستاره را در بر میگیرند. بیشترین جرم قابل مشاهدة جهان را در خود دارند، (یعنی بجز جرم ماده تاریك) و بیشترین جرم هر كهكشان نیز در ستارگان آن است. قطر كوچكترین كهكشانها كه كوتوله نامیده میشوند حدود هزار سال نوری میباشد در حالی كه قطر بزرگترین آنها ممكن است از دویست هزار سال نوری هم بیشتر باشد! (هر سال نوری تقریباً ده هزار میلیارد كیلومتر است!). طبق سیستم طبقهبندی «ادوین هابل» سه دستة عمده و اصلی از كهكشانها عبارتند از: نوع بییضوی، نوع مارپیچی و نوع نامنظم. (كه بعدها هر كدام به انواع فرعیتر تقسیم شدند). (6)
تحلیل مقایسه ای انواع كهكشان ها | |
كهكشان راه شیری خودمان یك كهكشان مارپیچی است كه حدود بیش از 100 میلیارد ستاره دارد (7) و قطر آنرا تا حدود 110000 سال نوری برآورد نمودهاند.
خود كهكشانها در گروههایی كنار هم جمع میشوند و از این گردآمدن گروهها خوشههای كهكشان پدید میآیند. خوشهای شدن كهكشانها پدیدهای طبیعی میباشد و این امر حاكی از آن است كه كهكشانها در فضا تنها و سرگردان نیستند، بلكه جزئی از یك گروه كهكشانها به شمار میآیند. گروه محلی كهكشانها ما (كه كهكشان راه شیری نیز در آن است) فقط یكی از خوشههای كهكشانی بسیار متعدد است كه مركب از 28 عضو است كه درون كرهای به شعاع تقریبی 3 میلیون سال نوری واقعاند.(8) از اجتماع خوشههای كهكشان ابر خوشه پدید میآیند و عالم مجموعهای است از ابر خوشهها.
خوشه كوره : تصویر ژرف تلسكوپ فضایی هابل از خوشه كهكشان های كوره كه در سال 2003 گرفته شده، صدها كهكشان این خوشه و هزاران كهكشان دور دست را نشان می دهد.
هر یك از این ساختارها حول نقطهای كه مركز جرم مجموعه است میگردد. این حركت كاتورهای و نامنظم نیست. بلكه مانند حركتهای موزون و هماهنگی است كه همراه با موسیقی دقیقی اجرا میشود. دانشمندانی كه در این باره كار میكنند، آن را «موسیقی سپهر» مینامند. این دَوَران از قوانین دقیق فیزیكی و فرمولها و رابطههایی كه جرم و سرعت دوران را شامل میشود تبعیت میكنند.
هماهنگ كنندة این حركتهای موزون،آفریدگار همة اینها یعنی خداوند تبارك و تعالی میباشد. و كل مجموعة جهان هستی در حال تسبیح پروردگار عالم هستند. (یسبحلله ما فیالسموات و الارض ..)
«و تری الجبال تحسبها جامده و هی تمرمر السحاب- سوره نمل- آیه 88»
( و می بینی كوهها را و گمان میكنی كه ایستادهاند در حالی كه آنها مانند ابرها در حركت هستند.)
«... و الشمس و القمر كل فی فلك یسبحون- سوره انبیاء- 33)
(... خورشید ماه هر كدام در مداری معین شناورند)
«و سخر الشمس و القمر كل یجری لاجل مسمی- سوره رعد-2»
(خورشید و ماه را رام گردانید، هر كدام برای مدتی معین به سیر خود ادامه میدهند)
خداوند متعال در قرآن كریم علاوه بر آیات فوق در آیات دیگر هم به برخی حركات زمین و ماه و خورشید و ستارگان اشاره فرموده است.
ذیلاً برخی از حركات كرات و ستارگان و كهكشانها اشاره میكنیم.
1- حركت چرخشی زمین به دور محور خودش (پیدایش شبانهروز) كه با سرعت 20 كیلومتر در دقیقه میباشد.
2- حركت انتقالی زمین به دور خورشید (پیدایش سال)كه دارای سرعت 9/29 كیلومتر در ثانیه میباشد.
3- حركتهای ماه حول محور خودش و كره زمین و پیدایش اهلههای ماه 531/29 روز.
4- حركت وضعی خورشید یعنی حركت به دور خودش در حدود 25 تا 27 روز
5- حركت خورشید و كل منظومه شمسی حول مركز كهكشان راه شیری با سرعت 240 كیلومتر در ثانیه.
6- حركت كل كهكشان راه شیری به سمت كهكشان آندرومدا با سرعت 100 كیلومتر در ثانیه.
7- حركت خوشه كهكشانی گروه محلی ما به سمتی در ابر خوشة سنبله با سرعت 600 كیلومتر در ثانیه.
اینها نمونههایی از حركات در دنیای ماكروسكوپی بود. ذرات تشكیل دهندة عالم یعنی اتمها و ذرات بنیادی نیز حركات شگفتانگیز خود را دارند.
فاصلههای نجومی:
در مقیاس كیهانی فاصلة محدودة شناخته شده 1024 كیلومتر است. (یعنی یك میلیون میلیارد میلیارد كیلومتر.!)
برای شناخت بیشتر فاصلههای نجومی و كیهانی چند مثال میزنیم. شعاع زمین 6400 كیلومتر است و یك هواپیمای جت تجاری میتواند در مدت حدود 40 ساعت زمین را دور بزند. نزدیكترین جسم كیهانی به زمین،كرة ماه است كه در فاصلة حدوداً چهارصد هزار كیلومتری قرار دارد. آپولوی 11- كه بشر را برای اولین بار به ماه برد، چهار روز در راه بود تا این فاصله را طی كرد. فاصله زمین تا خورشید حدود 150 میلیون كیلومتر است اگر آپولو 11- میخواست این فاصله را طی كند تقریباً 1/4 سال طول میكشید. برای فاصلههای كیهانی از واحد سال نوری استفاده میكنند كه با توجه به سرعت نور كه در هر ثانیه 300 هزار كیلومتر میباشد مسافت طی شده توسط نور در یكسال حدود 1013 كیلومتر است. (ده هزار میلیارد كیلومتر) یك پرتو نور فاصله خورشید تا زمین را در حدود 5/8 دقیقه و كل منظومه شمسی را در مدت 11 ساعت میپیماید. نزدیكترین ستارة كهكشان راه شیری به ما در صورت فلكی قنطورس قرار دارد كه فاصلهاش تا ما حدود 4 سال نوری می باشد. اگر قرار باشد با سفینهی مثل آپولو 11- به نزدیكترین ستاره كه همسایة خورشید است مسافرت كنیم یك میلیون سال طول میكشد. شعرای یمانی، درخشانترین ستارة آسمان، در فاصله تقریباً هشت سال نوری از ما قرار دارد. (9)
حال ببینید قطر كهكشان راه شیری خودمان كه حدود 110 هزار سال نوری است چقدر وسعت دارد و یا كهكشانی كه در فاصله یك میلیارد سال نوری از ما قرار دارد چقدر دور میباشد!!؟ (الله اكبر)
ملاحظه میفرمائید كه چقدر بجاست خداوند تبارك تعالی از ما سئوال بفرماید:
«اولم ینظروا فی ملكوت السموات والأرض و ما خلق الله من شیءٍ اعراف-185» (آیا فكر و نظر در ملكوت و قوای آسمانها و زمین نمیكنند و در هر چه خدا آفریده نمینگرند؟ ]تا به قدرت و حكمت خدا و عاقبت عالم قیامت بینا و دانا شوند[).
همچنین این آیات را مرور میكنیم كه میفرمایند: «لخلق السموات والأرض اكبر من خلق الناس و لكن اكثرالناس لایعلمون» (غافر-57)
و «ءَ انتم اشد خلقاً ام السماء بینها- رفع سمكها فسویها» (نازعات 27 و 28)
ما معتقدیم كه قرآن كتاب هدایت برای انسانهاست و حاوی تمام چیزهایی است كه بشر در حوزه ایمان و عمل بدانها نیاز دارد. به نظر ما قرآن یك دائرهالمعارف علمی نیست، و نباید قرآن را با نظریههای متغیر علمی الزاماً تطبیق داد. از طرف دیگر نمیتوان كتمان كرد كه در قرآن اشارات مكرر به پدیدههای طبیعی آمده است. اما اینها برای تعلیم علوم نیست. بلكه هدف آنها تشویق مردم است به تعلم علوم طبیعی و در نتیجه به عظمت خلقت و در نهایت نزدیكی به خالق جهان.(10)
اما همین قرآن ما را به تدبر در آیاتش و تعقل و تفكر فراخوانده است:
«كتاب انزلناه الیك مبارك لیدبروا آیاته و لیتذكر اولوالالباب» (ص،29)
(كتابی خجسته بر تو فرستادهایم تا در آیات آن بیندیشید و خردمندان دریابند و پندگیرند).
«انَّ فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار... لایات لقوم یعقلون». (بقره،164)
(در خلقت آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز و... در همه اینها آیات روشنی بر وجود خدا برای اهل تعقل است).
«كذلك نفصل الایات لقوم یتفكرون» (یونس24)
«اولم یتفكروا فی انفسهم...» (روم،8)
نكتهای كه باید بپذیریم این است كه برای فهم بهتر آیات قرآنی تنها معلومات عمیق زبان عربی كافی نیست بلكه علاوه بر آن باید واجد اطلاعات علمی بسیار متنوع نیز بود.
این حقیقت از گذشتههای بسیار دور مورد تأكید قرآنپژوهان قرار گرفته كه:
«كل من كان حظه فی العلوم اوفر، كان نصیبه من علم القرآن اكثر»(11)
(كسی كه از علوم زمانة خود بیشتر بداند، نصیبش از حقیقت قرآن بیشتر است). بنابراین، سخن از تفسیر عصری به معنای منطبق كردن علوم بر قرآن نیست، بلكه سخن از پردهبرداری از معنای آیه در سایة دانستنیهای بیرونی است. یكی از ویژگیهای تفسیر عصری، تفسیر علمی است اما تأكید میكنیم كه منظور از تفسیر علمی در این جایگاه این است كه باید از علوم موجود هر عصر، در فهم نكات قرآن استفاده شود، زیرا در قرآن موارد بسیاری از مسائل خلقت زمین و آسمان، شمس و قمر، مشارق و مغارب، بروج و نجوم، شب و روز، ابر و باران، و دهها مسئله آفرینش هستی سخن گفته شده است. كه در آنها مفاهیم فیزیكی و ریاضیات نهفته میباشد.
مسلماً فهم كامل و تفسیر منطقی این دسته از آیات، متوقف بر دانستنیهایی از علوم تجربی و انسانی و تحولات علمی روز است. زیرا مفسر در برابر این همه آیات ناچار است توضیح دهد، نكات غامض و پیچیده آنها را بیان كند، موضوع قرآن را در برابر بسیاری از مسائلی كه خود به آنها اشاره كرده شرح دهد و چنین كاری با تفسیر عصری و علمی ممكن است، به این معنا كه معارف قرآن را بگونهای بیان كند كه دست كم با مسلمیات علوم روز منافاتی پیدا نكند. ما معتقدیم قرآن كلام وحی و مافوق نظریات علمی است و سخنش برخاسته از فرهنگ زمانه و متأثر از دانستنیهای آن زمان نیست، تا قرآن در طرح این مسائل، عقاید آنان را در نظر گرفته باشد و طبق سلیقه و اعتقاد آنان سخن گفته باشد، بلكه قرآن در طرح نظریات علمی قصد جدی داشته است.
خداوند با آگاهیای كه از تمام پدیدههای جهان دارد، به گونهای سخن گفته است كه مردم آن روز و هر عصر دیگر استیحاش نكنند و سخن قرآن برای آنان نامأنوس جلوه نكند، «قل انزله الذی یعلم السر فیالسموات و الارض»(فرقان، 6): (بگو قرآن را كسی فرستاده كه از اسرار هستی آنگونه كه هست اطلاع دارد) اما مخالف با حقیقت جهان هم سخن نگفته است، چنانكه فرموده: «و انه لكتاب عزیز، لایاتیه الباطل...» (فصلت،41) (به راستی آن كتاب ارجمندی است، از پیشرو و از پشت سرش باطل به سویش نمیآید). یعنی معنی ندارد قرآن چیزی را بگوید كه با حقایق علمی ناسازگار و برخلاف آن باشد و با علم به باطل بودنش باطل را قصد كند. بنابراین، مفصر عصری باید در قسمتهایی از آیات مربوط، مفسر علمی هم باشد و نكات و اشارات قرآن را به خوبی توضیح دهد. اما مرز میان دانستنیها و تئوریها و فرضیههای علمی همچنان محفوظ و مفسر در این میدان گام سوز و محتاط است.(12) و باید در نظر بگیریم كه: «قرآن قطعی است و علوم غیرقطعی، بنابراین باید علوم بر قرآن تطبیق شود نه بالعكس».(13) البته برخی از مفسرین گذشته و معاصر در تفاسیر خود از مطالب علمی استفاده نمودهاند. به طور مثال علامه طباطبایی (ره) و آیت الله مكارم شیرازی و... با رعایت اعتدال از تفسیر علمی در موارد لزوم استفاده فرمودهاند.(14)
ما در اینجا فقط به چند نمونه از آیات قرآن كه درباره نجوم و ریاضیات و فیزیك ستارگان اشاره فرموده میپردازیم.
انبساط عالم:
«و السماء بنیناها بأیید و انالموسعون» (ذاریات،47)
(ما آسمانها را با قدرت بنا كردیم و همواره آن را وسعت میبخشیم. ]بسط میدهیم[
انبساط جهان باشكوهترین پدیدة مكشوف دانش نو میباشد و معرفتی است كه امروزه كاملاً به ثبوت رسیده و مباحثات تنها درباره الگویی است كه طبق آن انجام میگیرد.
انبساط جهان كه از تئوری نسبیت عمومی انیشتین الهام گرفته و در سال 1929 كشف آن توسط ستارهشناس امریكایی ادوین هابل اعلام شد مبنای فیزیكی در بررسیهای طیف كهكشانها دارد، تغییر محل طیفها با قاعدهی معین به سوی قرمز به وسیلهی دورشدن كهكشانها از یكدیگر بیان شدنی است. لذا وسعت جهان پیوسته رو به ازدیاد است و هر قدر فاصله از ما بیشتر شود فراخی به همان اندازه زیادتر خواهد گردید.
شرح آیه:
آنچه به «ما آنرا بسط میدهیم-وسعت میبخشیم» ترجمه شده اسم فاعل جمع «موسعون» از فعل «اوسع» است كه در مورد اشیاء,: عریض كردن، گستردن، وسیعتركردن، جادارتركردن معنی میدهد. عدهای كه برای تفسیرشان از آراء علمی صلاحیتدار استفاده میكنند همین معنی را كه نقل شد عرضه میدارند. همچنین تفاسیر «منتخب» كه از طرف «شورای عالی امور اسلامی قاهره» نشر شده، انبساط جهان را بدون كمترین ابهام ذكر میكنند.(15)
مرحوم علامه طباطبایی(ره) در توضیح یكی از معانی موسعون مینویسند: منظور توسعه دادن به خلقت آسمان خواهد بود، كه بحثهای ریاضی امروز هم آنرا تایید میكند.(16)
در تفسیر نمونه ذیل این آیه چنین آمده:
... با توجه به مسأله آفرینش آسمانها در جمله قبل و با توجه به كشفیات اخیر دانشمندان در مسأله «گسترش جهان» كه از طریق مشاهدات حسی نیز تأیید شده است معنی لطیفتری برای آیه میتوان یافت و آن اینكه خداوند آسمانها را آفریده و دائماً گسترش میدهد.(17)
در كتاب «مرزهای نجوم» نوشته «فرهویل» میخوانیم: «تندترین سرعت عقبنشینی كرات ]كهكشانها[ كه تاكنون اندازهگیری شده نزدیك به 66هزاركیلومتر در ثانیه است، كهكشانهای دورتر در نظر ما به اندازهای كمنورند كه اندازهگیری سرعت آنها به سبب عدم نور كافی دشوار است، تصویرهایی كه از آسمان برداشته شده آشكارا این كشف مهم را نشان میدهد كه فاصلة این كهكشانها بسیار سریعتر از كهكشانهای نزدیك افزایش مییابد».(18)
«جان الدر» در این زمینه میگوید:«جدیدترین و دقیقترین اندازهگیریها در طول امواجی كه از كهكشانها پخش میشود پرده از روی یك حقیقت عجیب و حیرتآور برداشته، یعنی نشان داده است مجموعة كهكشانهایی كه جهان از آنها تشكیل مییابد پیوسته با سرعتی زیاد از یك مركز دور میشوند، و هرقدر فاصله آنها از این مركز بیشتر باشد بر سرعت سیر آنها افزوده میگردد، مثل این است كه زمانی كلیه كهكشانها در این مركز مجتمع بودهاند، بعد از آن از هم پاشیده، و مجموعة كهكشانها بزرگی از آنها جدا و به سرعت به هر طرف روانه میشوند. دانشمندان از این موضوع چنین استفاده كردهاند كه جهان دارای نقطه شروعی بوده است.»(19)
«گیوركی ]ژرژ[ گاموف» فیزیكدان روسی در كتاب «آفرینش جهان» در این زمینه چنین میگوید: «فضای جهان كه از میلیاردها كهكشان تشكیل یافته در یك حالت انبساط سریع است حقیقت این است كه جهان ما در حال سكون نیست، بلكه انبساط آن مسلم است. پیبردن به اینكه جهان ما در حال انبساط است كلید اصلی را برای گنجینه معمای جهان شناسی مهیا میكند، زیرا اگر اكنون جهان در حال انبساط باشد لازم میآید كه زمانی در حال انقباض بسیار شدیدی بوده است».(20)
و اما جالب توجه اینكه تعبیر به «انا الموسعون» (ما گسترش دهندگانیم) با استفاده از جمله اسمیه و اسم فاعل دلیل بر تداوم این موضوع است و نشان میدهد كه این گسترش همواره وجود داشته، و همچنان ادامه دارد، و این درست همان چیزی است كه امروز به آن رسیدهاند كه تمام كرات آسمانی و كهكشانها در آغاز در مركز واحدی جمع و متمركز بوده (با وزن مخصوص فوقالعاده سنگین) سپس انفجار عظیم و بینهایت وحشتناكی ]بیگبانگ[ در آن رخ داده، و به دنبال آن اجزای جهان متلاشی شده، و به صورت كرات و كهكشانها درآمده ،و به سرعت در حالت انبساط و توسعه است.(21)
اینها مواردی بود كه در تفسیر نمونه ذیل آیه فوق به آن اشاره شد و در اینجا فقط به چند نكته دیگر در مورد انبساط جهان میپردازیم.
در جهان منبسط شونده، فقط فاصله بین خوشه كهكشانها زیاد میشود. جابجایی خطوط طیفی كهكشانها نشان میدهد كه آنها با سرعت بسیار زیاد نسبت به یكدیگر در حركتند. مثلاً تعدادی از كهكشانهای گروه محلی ما سرعتهایی حدود 300 تا 400 كیلومتر در ثانیه (حدود 1000000 كیلومتر در هر ساعت) دارند. به یاری اثر دوپلر، فقط سرعت آن مؤلفه از حركت اندازهگیری میشود كه در خط دید، یعنی در جهت و راستای رصد ما قرار دارد.
ماهیت انبساط چیست؟ مركز آن كجاست؟ عامل اصلی انبساط كدام است؟ اینها پرسشهایی هستند كه به هنگام بحث درباره انبساط جهان مطرح میشوند.
تقریباً همه ناظران توافق دارند كه عالم در حال انبساط است و همچنین جملگی توافق دارند كه آهنگ این انبساط رو به كاهش است. شتاب منفی یا شتاب كاهندة سرعت انبساط عالم به این علت است كه همة اشیاء دستخوش یك جاذبة گرانشی متقابلاند كه به كند شدن این حركت آنها گرایشدار. اما شتاب منفی ممكن است آهنگهای متفاوتی داشته باشد. و بسته به تفاوت این آهنگ شتاب منفی، نتایج كاملاً متفاوتی به دست آوریم. (22)
محاسبة سن جهان از طریق مطالعة انبساط امكانپذیر است، زیرا با در دستداشتن میزان انبساط میتوان به زمانی در تاریخ جهان بازگشت كه تمام كهكشانها در نقطهای متمركز بودهاند اما این زمان را اصطلاحاً آغاز جهان مینامیم بنابراین، زمان بین آغاز تا حال عبارت است از سن جهان.
با توجه به اینكه سن زمین حدود 4 تا (5/4) میلیارد سال و سن منظومه شمسی كه از اندازهگیری سن شهاب سنگها عملی شده حدود 6/4 میلیارد است، میتوان اعتقاد داشت كه سن كل جهان نیز نمیتواند بیشتر از 11 میلیارد سال باشد. ولی در محاسبة سن پیرترین ستارگان كهكشان راه شیری به مقادیر بین 12 تا 15 میلیارد سال میرسیم. این محاسبات بر مبنای مدل اقلیدسی جهان میباشد. ولی محاسبة سن جهان بر مبنای هندسههای غیراقلیدسی، رسیدن به مقادیر بیشتر از 15 میلیارد سال را ممكن میسازد.(23)
تقویم كیهانی
چگونگی پیدایش جهان:
قرآن مجید در سورة مباركه انبیاء آیه 30 به چگونگی آفرینش اولیه جهان اشاره كرده و میفرماید:
(اَوَلَم یرالذین كفروا ان السموات و الارض كانتا رتقاً ففتقناهما و جعلنا من الماء كل شیء حی افلا یؤمنون».
(آیا كسانی كه كافرند نمیدانند كه آسمانها و زمین پیوسته بود و ما از هم بازشان كردیم و هرچیز زنده را از آب آفریدیم پس چرا ایمان نمیآورند)؟
در تفسیر المیزان ذیل این آیه چنین آمده:
مراد از «رؤیت» علم فكری است و اگر آن را رؤیت نامید به خاطر این است كه علم فكری در هرامری آن را مانند رؤیت میسازد. دو كلمه «رتق» و «فتق» به دو معنای مقابل همند، راغب در مفردات گفته: كلمه «رتق» به معنای ضمیمه كردن و به هم چسباندن دو چیز است، چه اینكه در اصل خلقت به هم چسبیده باشد و چه آن را با صنعت عمل بچسبانند، همچنان كه قرآن كریم میفرماید: «كانتا رتقاً ففتقناهما» زمین و آسمان به هم چسبیده بودند، از یكدیگر جداشان كردیم... یعنی یك موجود بوده، كه دیگر امتیازی میان زمین و آسمان نبوده، یك موجود رتق و متصلالاجزاء بوده...(24)
در تفسیر نمونه نیز ذیل آیه فوق سه نوع تفسیر را اشاره كرده كه یكی از آنها چنین است:
به هم پیوستگی آسمان و زمین اشاره به آغاز خلقت است كه طبق نظرات دانشمندان، مجموعه این جهان به صورت توده واحد عظیمی از بخار سوزان بود كه بر اثر انفجارات درونی و حركت، تدریجاً تجزیه شد و كواكب و ستارهها از جمله منظومه شمسی و كره زمین بوجود آمد و باز هم جهان در حال گسترش است.(25)
در اینجا به شرح مختصری در مورد نظریه دانشمندان فیزیك در خصوص پیدایش عالم كه به «انفجار بزرگ=بیگ=بانگ=مهبانگ» معروف است میپردازیم:
حدود پانزده میلیارد سال قبل، عالم، در طی یك انفجار عظیم كه حالا آن را مهبانگ مینامیم، از بطن هیچ بیرون آمد. در این لحظه بود كه همه چیز: كل ماده، انرژی، حتی فضا و زمان، بوجود آمد. ]انما امره اذا أراد شیئاً ان یقول له كن فیكون[ (یس،82) (خدای تعالی در ایجاد هر چیزی كه ایجاد آن را اراده كند، به غیر از ذات متعالی خود به هیچ سببی دیگر نیازمند نیست و همین كه هست شدن چیزی مورد اراده خدا قرار گرفت، بدون درنگ لباس هستی میپوشد) سعدی در این باره چه زیبا سروده كه:
به امرش وجود از عدم نقش بست كه داند جز او كردن از نیست هست
فردوسی نیز در این باره فرموده:
ز آغاز باید كه دانی درست سرمایة گوهران از نخست
كه یزدان ز ناچیز چیز آفرید بدان تا توانایی آمد پدید
از آن لحظه آغاز آفرینش، خمیرة عالم در حال انبساط و سردشدن بوده است. نخستین لحظات مهبانگ، عالم حجم ناچیزی را اشغال میكرد و تا حدی غیر قابل تصور داغ بود. یك آتشگوی سوزان از تابش آمیخته با ذرات میكروسكوپی ماده بود. اما عاقبت عالم چندان سرد شد كه اتمها تشكیل شدند. به تدریج، این اتمها تحت تأثیر گرانش گرد هم آمدند تا میلیاردها كهكشان، یعنی جزایر عظیم ستارگان را بسازند كه كهكشان خود ما- كهكشان راه شیری- فقط یكی از آنهاست. در سال 1992 (1371هـ .ش)، وقتی ماهوارة كاشف زمینه كیهانی ناسا (cobe) «بذر» هایی را آشكار سازی كرد كه چنین كهكشانهایی درگاز سرد شوندة مهبانگ از آنها روییدند، یكی از واپسین تكههای پازل تصویر مهبانگ در جای خود قرار گرفت. اكنون كیهانشناسان معتقدند كه میتوانند مسیر تكوین عالم را از نخستین لحظه پیدایش تا به امروز رهگیری كنند.
نشانههای مهبانگ (انفجار بزرگ = Big Bang)
ستارهشناسان به كمك سه نشانه اساسی به مهبانگ هدایت شدهاند. اولین و چشمگیرترین نشانهها این است كه كل عالم در حال انبساط است. همانطور كه اشاره شد ادوین هابل در سال 1929 (1308 هـ .ش) كشف كرد كه اجزای عمدة سازندة عالم- كهكشانها، مانند كهكشان خودمان- شبیه به تركشهای گلولة انفجاری كیهانی در لحظة پس از انفجار عظیمش، در حال گریختن از یكدیگرند.
اگر عالم در حال انبساط است، یك نتیجه اجتنابناپذیر مینماید: عالم باید در گذشته كوچكتر بوده باشد. باید لحظهای بوده باشد كه این انفجار آغاز شده است: لحظة زایش عالم. اهمیت واقعی كشف هابل در همینجاست. هرچند عالم قدیمی است، اما از ازل وجود نداشته است. اگر در خیال این انفجار را به عقب برگردانیم، مانند فیلمی كه به عقب برمیگردد، ستارهشناسان میتوانند پیببرند كه عالم در پانزده میلیارد سال پیش، از بطن یك انفجار غولآسا، زاده شد.
اولین شاهدی كه نظریه مهبانگ را تأیید میكند، وجود تابش زمینه كیهانی، یعنی «پس-تاب» سرد شده آتشگوی مهبانگ است. عجب اینكه، این پس تاب هنوز هم برهم رخنه فضا، پس از گذشت 15 میلیارد سال از آن رویداد نفوذ میكند. این آتشگوی كه اكنون تا دمای 726/2 درجه كلوین (حدود-C273) سرد شده است، به صورت امواج رادیویی موج كوتاه، یا میكروموج، تجلی پیدا میكند.
هر چند كه تابش زمینة كیهانی 99 درصد تمامی انرژی نورانی را در برمیگیرد كه هماكنون در عالم جاری است، اما این امر تا سال 1965 معلوم نشده بود، و كاملاً از روی تصادف به آن پیبردند. «آرنوپنزیاس» و «رابرت ویلسون»، دو ستارهشناس جوانی كه در آزمایشگاه بل در نیوجرسی كار میكردند، به خاطر این كشف خود، مشتركاً جایزه نوبل سال 1978 در رشته فیزیك را از آن خود كردند.
خیز تا بركلك آن نقاش جان افشان كنیم كین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت
كهكشان مارپیچی غیر عادی NGC4622 ، در صورت فلكی قنطورس احتماما بر اثر برخورد یا تاثیر گرانشی یك كهكشان دیگر دارای چنین بازوها و ساختارهای حلقه مانند خاصی شده است.
در آغاز...
واپسین تكه از شواهدی كه نوید دهنده نظریه مهبانگاند، عبارت است از این دلیل كه حدود 25 درصد جرم عالم به صورت عنصر هلیم است. هرچند كه اكثر عناصر، مانند كربن و آهن، را حاصل هیدروژن میدانند كه بر اثر واكنش هستهای در داخل ستارگان به وجود میآیند، اما طول عمر عالم كافی نبوده است تا ستارگان فرصت داشته باشند چنین مقدار زیادی هلیم بسازند. موجهترین توضیح برای این موضوع عجیب و غریب این است كه در زمانی كه در گذشته تمامی عالم از یك مرحلة چگال داغ عبور كرد كه طی آن بر اثر واكنشهای هستهای قسمت اعظم هلیم از هیدروژن ساخته شد. محاسبات نشان میدهند كه دراین مرحله (یا فاز)- یعنی مهبانگ داغ- تقریباً 25 درصد جرم عالم، به طوری كه مشاهده شده، به هلیم تبدیل شده است.
گیورگی (ژرژ) گاموف، فیزیكدان امریكای روس تبار، نخستین كسی بود كه پی برد این مهبانگ یك مهبانگ داغ بوده است. علت داغ بودن مهبانگ همان است كه هوای داخل تلمبه دوچرخه در هنگام متراكم شدن، گرم میشود. در سالهای 1940، گاموف با بهرهگیری از فیزیك هستهای، یعنی فیزیك ماده در دمای میلیونها و میلیاردها درجه، به خاطر فهم آنچه كه در چند دقیقه اول پیدایش عالم در آن پیش آمده، دقیقاً همینكار را انجام داد. گاموف به فیزیكدانان نشان داده است كه چگونه به لحظههای اولیه مهبانگ «بنگرند». فیزیكدانان امروزی، به پیروی از وی، دانش خود را درباره ماده در دمای تریلونها درجه و حتی بیشتر به كار میبندند، كه از آزمایشهایشان در شتابگرهای غولپیكر ذرات استنتاج كردهاند. اما، در حالیكه گاموف در چند و چون دقیقه پس از مهبانگ كندوكاو كرد، آنان شرایط نخستین هزارمهای یك ثانیه اول و پیش از آن را با اطمینان پیشبینی میكنند. میراث گاموف این است: ما اكنون پیمیبریم كه پاسخ این پرسشهایی كه منشأ عالم كجاست، فقط به كمك فیزیك ذرات انرژی بالا داده میشود. فیزیكدانان ذرات اذعان میكنند كه رویداد مهبانگ پر انرژیترین واكنشی بوده كه بوقوع پیوسته است. در واقع زمان با مهبانگ آغاز شده است.
عالم اولیه پاتیل جوشانی مملو از تابش الكترومغناطیسی، به شكل بستههای كوچك انرژی به نام فوتون، و ذرات میكروسكوپی ماده بود. با افت دما، چون انرژی موجود برای ساختن ذرات از فوتون رو به كاهش نهاد، مخلوط ذراتی كه بر عالم تسلط داشت، دستخوش تغییری بیوقفه شد... اما در زمانی كه یك هزارم ثانیه از عمر عالم میگذشت و دما به حدود 1000 میلیارد درجه افت كردهبود، عالم پر از ذرات عجیب و غریبی بود كه امروزه میتوان به طور زودگذری آنها را در شتابگرهای ذرات تولید كرد. كواركها، اجزای تشكیل دهندة ذرات آشنای نوترون و پروتون از آن جملهاند.
عالم با دمای بسیار زیاد آغاز شده است ، كه سرد شدن آن بر اثر انبساط، حتی تا زمان حاضر هم ادامه یافته است. این فكر به صورت رویدادها و دورانهای بسیار اولیه ، به دنبال مهبانگ، در ارتباط با منحنی سرمایش نشان داده شده است . در كنار آن برآورد های زمان وقوعشان آمده است.
بعد از آن كه حدود یك هزارم ثانیه از عمر عالم گذشت ذرات آشنا: فوتونها، الكترونها، پوزیترونها و نوترینوها بر آن مسلط شدند. كواركها به صورت سه تایی كنار هم قرار گرفتند تا نوترونها و پروتونها ساخته شوند.
رویداد مهم بعدی در تاریخ عالم وقتی اتفاق افتاد كه عالم حدود 100 ثانیه عمر داشت و دمای آن فقط به یك میلیارد درجه افت كرده بود. پروتونها و نوترونها اكنون چندان آهسته حركت میكردند كه مدتی طولانی در مجاورت یكدیگر توقف كنند تا چسب هسته آنها محكم شود. همین نیروست كه پروتونها و نوترونها را در هسته اتم به یكدیگر میچسباند. بدینسان دوران «سنتز هستهای» آغاز شد، در این دوره هستههای اتمی سبك تشكیل شدند. این هستهها شامل هلیم، دومین اتم سبك موجود در طبیعت، با دو پروتون و دو نوترون، همراه با سایر عناصر سبكی چون لیتیم بودند...
رویداد مهم بعدی در حیات اولیه عالم عبارت بود از تشكیل اتمها در حدود سیصد هزار سال پس از مهبانگ، وقتی عالم تا 3000 درجه افت كرده بود، سرانجام به اندازه كافی سرد شده بود كه اتمها بتوانند تشكیل شوند...
و اما دوران واپسین پراكندگی، اهمیتش در این است كه لحظهای را مشخص كرده است كه ماده و تابش مسیرهای جداگانهای پیمودند. تا آن زمان، فوتونها ذرات ماده را به همان سرعتی از هم جدا میكردند كه این ذرات میتوانستند به هم نزدیك شوند. فقط وقتی ماده سرانجام از قید استبداد تابش رها شد، تحت گرانش شروع به توده شدن كرد و كهكشانها را شكل داد...(26)
ملاحظه فرمودید كه مواد تشكیل دهندة تمام كائنات اعم از زمین و ماه و خورشید و منظومه شمسی و كهكشان راه شیری و میلیاردها كهكشان و ستاره و سیاره و قمر دیگر در آغاز آفرینش همه بهم فشرده بودند. بطوریكه در 43-10 ثانیه بعد از انفجار بزرگ تمام كائنات در گلوله كوچكی جای داشته كه تجسم آن در ذهن آدمی مشكل است قطر این گلوله 33-10 سانتیمتر بوده، یعنی میلیاردها میلیاردها میلیاردها بار كوچكتر از هستة یك اتم. وزن مخصوص و درجه حرارت این گلوله غیر قابل تصور است. به طور مثال حرارت آن 1032 درجه بوده یعنی عدد یك وازدنبال آن سی و دو سفر. و اما اینكه چه چیزی قبل از این لحظه آفرینش رخ داده است.
به نظر میرسد كه علم قادر به توصیف یا حتی تصور چیزی منطقی، در عمیقترین مفهوم كلمه، در لحظة ابتدایی نیست، هنگامی كه هنوز زمان در صفر مطلق بوده و هنوز هیچچیزی رخ نداده بوده است. در واقع فیزیكدانان تا همین لحظه 43-10 ثانیه پیش میروند، نه فراتر از آن و به «دیوار پلانگ» معروف برخورد میكنند كه از پشت آن خبر ندارند.(27)
تصویر از منبع شماره 39 صفحه 514
در واقع وجود تمام جهان هستی و كائنات ناشی از همان ذرة اولیه با مشخصات فوق است كه خداوند تبارك و تعالی آفریده است و بقول حافظ:
این همه عكس می و نقش نگارین كه نمود یك فروغ رخ ساقیست كه درجام افتاد
در اینجا یكبار دیگر آیه فوق را مرور میكنیم:
«... انالسموات و الارض كانتا رتقاً ففتقناهما...»
(... آسمانها و زمین بهم پیوسته بودند ما آنها را از هم شكافتیم...)
استیفنهاوكینك كیهانشناس معروف معاصر در این باره مینویسد:
كشف گسترش جهان یكی از انقلابهای فكری بزرگ سدة بیستم بود و همگان را در شگفتی فرو برد و گفتمان سرچشمة جهان را یكسره دگرگون ساخت. اگر كهكشانها از یكدیگر دور میشوند، در گذشته باید به یكدیگر نزدیك بوده باشند. از نرخ كنونی گسترش میتوان تخمین زد كه ده یا پانزده میلیارد سال پیش آنها باید به راستی بسیار نزدیك به یكدیگر بوده باشند. راجر پنروزومن (در تحقیقات خود) توانستیم نشان دهیم كه نظریه نسبیت عام انیشتین متضمن آن است كه جهان و خود زمان باید در انفجاری مهیب، آغازی داشته باشند. توضیح تاریكی آسمان شبانگاهی این است: هیچ ستارهای نمیتوانسته است پیش از ده تا پانزده میلیارد سال، یعنی هنگام انفجار بزرگ درخشیده باشد.
ما به این اندیشه كه رویدادها معلول رویدادهای پیشتر هستند و آنان نیز به نوبة خود معلول رویدادهایی باز هم پیشتر می باشند، خو كردهایم. یك زنجیره علت و معلولی وجود دارد كه تا گذشتهها گسترش مییابد. اما فرض كنید كه رویداد نخستینی وجود داشته باشد. علت رویداد نخستین چه بود؟ این پرسشی نبود كه دانشمندان زیادی مایل به طرح آن باشند. آنان از این پرسش پرهیز میكردند، یا همچون روسها ادعا میكردند كه جهان آغازی نداشته است!، یا بر آن بودند كه سرچشمة جهان در قلمرو دانش نیست بلكه مربوط به متافیزیك و مذهب میباشد ...
قضیههایی كه پنروز و من ثابت كردیم، نشان میدادند كه جهان باید آغازی داشته باشد اما دربارة سرشت آن آغاز، اطلاعات چندانی به دست نمیدهند. آنها نشان میدادند كه جهان در یك انفجار بزرگ آغاز شد. همة جهان و هر آنچه در آن بود، در تك نقطهای با چگالی بینهایت (فشرده) مچاله شده بود. در این نقطه، نظریة نسبیت عام انیشتین درهم میشكند و نمیتواند برای پیشبینی چگونگی آغاز جهان به كار گرفته شود. سرچشمة جهان ظاهراً فراتر از قلمرو دانش قرار میگیرد. (28)
در این باره مولانا هم حیرت زده بوده و میفرماید:
كاشكی هستی زبانی داشتی تا ز هستان پردهها برداشتی
هر چه گویی ای دم هستی از آن پردهای دیگر بر او بستی بدان
یا عطار نیشابوری از شگفتی راز ذرات عالم میفرماید:
كس نداند كُنه یك ذرّه تمام چند پرسی چند گویی والسلام
در ره او پا و سر گم كردهای پردهای در پردهای در پردهای
معهذا استیفن هاوكینگ در یكی از تازهترین نظراتش در هفدهمین همایش بینالمللی نسبیت عام و گرانش كه در جولای 2004 در دوبلین پایتخت ایرلند جنوبی برگزار شد دو نكتة اساسی را بیان داشت اول اینكه اطلاعات با استواری در جهان بر جای میماند دوم اینكه پس از پایان سخنرانی به خبرنگاری كه از هاوكینگ پرسید اهمیت نتیجهگیی تازة وی برای «زندگی، جهان و همه چیز» چیست؟ هاوكینگ پذیرفت كه به این پرسش پاسخ دهد و پس از مدتی ور رفتن با برنامه رایانهاش پاسخ داد: «این نتیجهگیری نشان میدهد كه همه چیز در جهان زیرفرمان قوانین فیزیك میباشد».(29)
البته اینها نكاتی هستند كه قرآن كریم آنها را بیان فرموده است بطور مثال در سورة الملك- آیة 3 میفرماید:
«... ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل تری من فطور» (... تو در خلقت خدای رحمن بینظمی و نقصان نخواهی یافت. پس باز ]به دیدة عقل در نظام آفرینش[ بنگر، آیا خللی در آن مییابی؟
و یا در آیة 59 سورة انعام می فرماید:
«... و لارطب و لا یا بس الا فی كتاب مبین»
(... هیچ تری و خشكی نیست مگر اینكه در كتاب مبین خدا است)
همانطور كه قبلاً اشاره شد در تفسیرالمیزان ذیل این آیه میفرماید: مراد از كتاب مبین امری است كه نسبتش به موجودات، نسبت برنامة عمل است به خود عمل، هر موجودی در این كتاب یك نوع اندازه و تقدیر دارد، الا اینكه خود این كتاب موجودی است كه قبل از هر موجودی و در حین وجود یافتن و بعد از فنای آن، وجود داشته و خواهد داشت، و موجودی است كه مشتمل است بر علم خدای تعالی به اشیاء، همان علمی كه فراموشی و گم كردن حساب، در آن راه ندارد. از این جهت میتوان حدس زد كه مراد از كتاب مبین، مرتبة واقعی اشیاء و تحقق خارجی آنها باشد كه قابل پذیرش هیچگونه تغییر نیست. (30) یعنی از نظر قرآن همه موجودات عالم از كرات آسمانی گرفته تا اتمها و ذرات بنیادی دارای برنامهای هستند كه خداوند متعال مقرر فرموده است و از قوانین و نظم خاص خود برخوردار میباشند. (نتیجهای كه استیفن هاوكینگ و دانشمندان دیگر به آن رسیدهاند).
آینده عالم: (انقباض بزرگ)
یكی دیگر از سؤالات اساسی بشر در مورد جهانی كه در آن زندگی میكند همیشه این بوده كه سرنوشت این زمین و خورشید و آسمان چه خواهد شد؟ اول پاسخ قرآن مجید را میآوریم و سپس بحث علمی آن را به طور مختصر اشاره میكنیم:
قرآن در آیات مختلفی به موضوع محو و نابود شدن آسمان و خورشید و دیگر ستارگان اشاره مینماید به طور مثال:
«اذاالشمس كورت. و اذاالنجوم انكدرت» (تكویر، 2و1)
(زمانی كه خورشید در هم پیچیده میشود و آن روز كه ستارگان سقوط میكنند) و یا «اذا السماءانشقت» (انشقاق،1) (وقتی آسمان بشكافد)
«فاذاالنجوم طمست. و اذا السماء فرجب (مرسلات 8و9) (وقتی كه ستارگان بینور و محو شوند و آسمان شكافته میشود) اذا السماء انفطرت. و اذا الكواكب انتثرت (انفطار، 2و1)
(وقتی كه آسمان بشكافد و روزی كه ستارگان هر یك مدار خود را رها كرده و در هم و برهم میشوند)
«...یَوم القیمه و السموات مطویت بیمینه سبحانه و...» (زمر67)
(... و اوست كمه روز قیامت زمین در قبضه قدرت او و آسمانها در پیچیده به دست سلطنت اوست...)
و اما در آیه 104 همان سوره انبیاء كه به آغاز آفرینش اشاره فرموده بود، سرنوشت نهایی این دنیا را نیز معلوم میفرماید:
«یوم نطوی السماء كطی السجل للكتب كما بد أنا اول خلقٍ»
(روز كه آسمانها را در هم پیچیم چون در هم پیچیدن طومار برای نوشتن، چنانكه خلقت را از اول پدید آوردیم دوباره آن را اعاده كنیم كه كار ما چنین است).
در تفسیر نمونه ذیل این آیه چنین آمده:
در این آیه تشبیه نسبت به در نوردیدن طومار عالم هستی در پایان دنیا شده است، در حال حاضر این طومار گشوده (منبسط) شده و تمام نقوش و خطوط آن خوانده میشود و هر یك در جایی قرار دارد، اما هنگامی كه فرمان رستاخیز فرارسد، این طومار عظیم با تمام خطوط و نقوشش ] آسمانها، كهكشانها و...[ در هم پیچیده خواهد شد... سپس اضافه میكند «همانگونه كه ما در آغاز آن را ایجاد كردیم باز هم بر میگردانیم».(31)
خلاصه اینكه كائنات و جهان خلقت از بهم پیوستگی اولیه شكافت و عالم منبسط شد و توسعه یافت، یك روزی عكس این حالت رخ میدهد و جهان منقبض و مثل طومار جمع میشود و به حالت اولیهای كه خالق هستی اراده فرموده برمیگردد.
شرح مختصر علمی:
به عقیده فیزیكدانان مسیر تكوین عالم از این پس به مقدار مادهای كه در آن میگنجد بستگی دارد، زیرا تركیب گرانی همه كهكشانها همواره در كار است تا از انبساط شتابان آن جلوگیری كند. اگر عالم حاوی جرم كافی باشد، دیر یا زود این انبساط به تدریج كند میشود، باز میایستد، و جهش برعكس میشود ]وشروع به كار میكند[ در این صورت تمامی پیدایش به رمبش لگام گسیختهای به صورت یك «انفجار عظیم»، نوعی تصویر آینهای مهبانگ، شروع میكند.(32)
كیهانشناس و ریاضیدان و فیزیكدان نابغه انگلیسی استیفن هاوكینگ كه تقریباً همه بدن اوفلج اما ذهنش سراسر عالم را درمینوردد و تحقیقات بسیار گستردهای در مورد جهان آفرینش دارد و واضع نظریه سیاهچالههای فضایی نیز میباشد، در مورد انقباض عالم، پژوهشهای فراوانی انجام داده است. او در كتاب تاریخچه زمان مینویسد: نظریه نسبیت عالم انیشتین، مستقلاً پیشبینی میكرد كه (زمان-فضا) به هنگام تكینگی انفجار بزرگ آغازیده و پایان آن اگر كل كیهان دوباره درهم فرونشیند، در موقع تكینگی انقباض بزرگ رخ میدهد...(33)
هاوكینگ پس از یك سری توضیحات مفصل علمی ادامه میدهد:
«با این همه، به نظر میرسد كه مسیر تاریخ كیهان در زمان حقیقی، تفاوت بسیاری با مسیر آن در زمان موهومی داشته باشد. كیهان تقریباً در ده یا بیستهزار میلیون سال قبل كمترین اندازه را داشته كه برابر بوده است با بیشترین شعاع مسیر آن در زمان موهومی. سپس در زمانهای حقیقی بعد از آن، كیهان همانند مدل تورمزایی بیسامان یعنی مدل لینده انبساط یافته است. از آن پس كیهان به همین نحو به انبساط خود ادامه داده و سرانجام دوباره آنقدر منقبض میشود تا همانند یك تكینگی در زمان حقیقی به نظر آید».(34)
ژانگیتون و دو فیزیكدان دیگر در كتاب خدا و علم مینویسند:
«... اگر جرم كلی جهان فوق یك حد نهایی مطلوب باشد، آنگاه، در انتهای زمانی كم و بیش دراز، مرحلة انبساط به پایان خواهد رسید. در این صورت ممكن است كه یك انقباض جدید عالم را به نقطه ابتدایی خود بازگرداند، آنگاه ماده تشكیلدهندة كهكشانها، ستارگان، كرات، تمام اینها تا درجهای فشرده خواهد شد كه دوباره مبدل به یك نقطه ریاضی حذف كنندة فضا و زمان شود».(35)
در اینجا برای تأیید علمی انقباض عالم به بررسی جرم و گرانش عالم میپردازیم:
چگالی جرم- انرژی عالم
انیشتین در نظریة نسبت خود پیشگویی كرد كه انحنای فضا- زمان با چگالی جرم- انرژی عالم متناسب است. به بیان سادهتر، اگر جرم- انرژی كافی در عالم وجود داشته باشد، گرانی مربوط به این جرم انرژی سرانجام میتواند انبساط عالم را متوقف كند. اگر جرم-انرژی كافی وجود نداشته باشد، عالم برای همیشه منبسط خواهد شد. محاسبة چگالی لازم برای هر مدل امكانپذیر است و این ارقام درجدول زیر درج شده است.
اگر برآورد ما از چگالی عالم فقط به اشیای درخشانی مانند كهكشانها، ستارگان و سحابیهای روشن محدود میشد، چگالی حاصل از محاسبة ما g/cm321-10 میبود، كه نشان میدهد جرم- انرژی كافی برای “بسته” بودن عالم وجود ندارد و عالم همیشه در حال انبساط است. اما، با گذشت هر سال اكتشافات جدیدی از مادة تاریك موجود در كهكشانها به عمل میآید. بررسیهای اخیر پرتو x حاكی از تابش زمینة پرتو x است كه ممكن است منشأ آن منابع بینور عالم باشد. اخترشناسان با بررسی تابش فروسرخ در حال شناسایی تعداد زیادی كوتولههای سرخ سرد هستند كه تا چند سال پیش ناشناخته بودند همچین باید جرم همة سیاهچالههایی را كه فكر میكنیم وجود دارند به حساب آوریم. نكتة بسیار مهم دیگری كه به ادراك ما از جرم- انرژی عالم افزوده شده ناشی از تاج نامرئی عظیمی (پر جرمی) است كه فكر میكنیم كهكشان راه شیری ما را احاطه كرده باشد. اگر همة كهكشانها (یاحتی فقط مارپیچها) تاجهایی پر جرم داشته باشند، میتوانند جرم شناختة عالم را با ضریب چشمگیری افزایش دهند. از این گذشته اگر كهكشانها مراكز ابرجرم (از نوع سیاهچاله) داشته باشند ممكن است پر جرمتر از آنچه قبلاً فكر كردهایم باشند اخترشناسان در آستانة دسترسی به تكنیكهای جدید و اكتشافات تازهای هستند كه سر رشتههایی از جرم- انرژی كافی برای بسته بودن عالم به دست ما بدهد.
چگالی جرم – انرژی مربوط به مدلهای گوناگون جهان
فراوانی دوتریم
دوتریم در پی رویداد مهبانگ در مراحل اولیة تكامل عالم تشكیل شد. چون درصد مادهای كه به صورت دوتریم (هیدروژن سنگین) باقی مانده، به چگالی دوتریم اولیة عالم بستگی دارد، و چون چگالی فعلی آن نیز به چگالی دوتریم اولیه مربوط میشود، درصد دوتریم فعلی در عالم امروز آزمونی برای مدلهای كیهانشناختی به وجود میآورد. فراوانی دوتریم یافت شده نشان میدهد كه چگالی اولیه دوتریم به طور قابل ملاحظهای بیشتر از آن بوده است كه امروزه فقط با مادة روشن مشخص میشود. از این رو فراوانی دوتریم حاكی از آن است كه مادة تاریك بیشتری در مقایسه با مادة روشن وجود دارد. (36)
كشف حیرتانگیز مادة تاریك عالم:
بیش از نیم قرن است كه مسئله مادة تاریك در جامعه فیزیك مطرح شده است كیهان شناسان دریافتهاند كه كهكشانهای مارپیچی فقط با وجود ستارهها و سحابیهایشان نمیتوانند سرعت دورانی رصد شده در آنها را توجیه كنند. سرعت گردش ستارهها به دور مركز كهكشان در نواحی حاشیهای كهكشان، میبایست كُندتر از هر جای دیگری درون كهكشان باشد، اما این طور نیست و ستارههای بیرون كهكشان با سرعت زیادی در حركتاند، این نوع حركت كهكشان نشان از وجود گرانش عظیم مادهای دارد كه در نواحی بیرون كهكشان پنهان شده است. از سوی دیگر جرم ناپیدای مشابهی با گرانش عظیم در خوشههای كهكشانها وجود دارد. در واقع تمام آنچه به صورت ستارهها و اجزایشان، سحابیها و ابرهای میان ستارهای و میان كهكشانی و تمام ماده عادی، یا آن طور كه در فیزیك نام میبریم ماده باریونی، میشناسیم،فقط 4 درصد جرم كل عالم است و مادة تاریك سهم بسیار بزرگی از جرم در كیهان را اشغال میكند. به طور مثال در كهكشان راه شیری فقط 10 درصد جرم به صورت ماده باریونی، مانند ستارهها و گازهای میان ستارهای، است 90 درصد دیگر را مادة تاریك تشكیل میدهد!
در سالهای اخیر نامزدهای مختلفی از نوع ماده باریونی و دیگر مواد شناخته شدة طبیعت برای ماده تاریك مطرح شدند. به نظر میرسید كوتولههای قهوهای (اجرامی با جرم كمتر از ستاره كه دمای كافی برای همجوشی نارس میمانند) كه بسیار كم فروغاند اجرام پر شماری در هاله كهكشان باشند اما مشاهدات ریز همگراییهای گرانشی وجود مقدار كلان جرم به صورت كوتولههای قهوهای را در هاله كهكشان رد كرد. در این روش اخترشناسان اثر گرانشی این كوتولههای قهوهای ناپیدا در هاله كهكشان را بر نور ستارههای زمینه ردیابی میكردند، نامزد باریونی دیگر برای ماهیت مادة تاریك میتواند ابرهای ملكولی تاریك باشد. این ابرهای ملكولی درون كهكشانها پراكندهاند و به علت خنثی بودن تابش ندارند. اما به نظر میرسد این نوع ابرها نیز سهم قابل توجهی از جرم كیهان را نداشته باشند. از طرف دیگر یكی از نامزدهای غیر باریونی ماده تاریك ذرات نوترینو است. نوترینوها دارای جرم اما با بر همكنش بسیار ضعیف با مادة باریونیاند. ممكن است سهمی از مادة تاریك داشته باشند، فیزیكدانان نام ذرات سنگین و ناپیدای غیرباریونی را WIMP (سر واژة Massive Interacting Weakly) یا ذرات سنگین با بر همكنش ضعیف گذاشتهاند كه به علت بر همكنش ضعیف به سختی قابل آشكار سازیاند.
در این تصویر نمای نور مرئی خوشه كهكشان های گلوله با نمای پرتوx خوشه كه نشان دهنده توده گاز داغ و گلوله مانند وسط تصویر است تركیب شده وسپس نقشه برداری توزیع ماده به روش همگرایی گرانشی وجود جرم نامرئی بسیار زیادی را علاوه بر كهكشان ها در خوشه نشان می دهد. (درون خط خاكستری)
به تازگی گروهی از اخترشناسان دانشگاه آریزونا با استفاده از تلسكوپهای فضایی چاندرا (پرتوایكس) و تلسكوپ هابل و چند تلسكوپ بزرگ زمینی به رصد و بررسی تصادم بین دو خوشه از كهكشانها پرداختند. این خوشه كهكشانها، در فاصله بیش از 3 میلیارد سال نوری از ما، «خوشه گلوله» نام دارد و حدود 100 میلیون سال پیش از برخورد بسیار شدید بین دو خوشه شكل گرفته است. نام این خوشه به علت وجود ابر هیدروژن عظیم و گلوله شكلی از گاز ابر داغ (پلاسما) در یك سوی آن است كه در تصاویر پرتو ایكس چاندرا به خوبی نمایان است، دمای این گاز میان كهكشانی صد میلیون كلوین است.
در این جفت خوشه برخوردی دو بخش مادة «روشن» و تاریك تحت فرایند برخورد از یكدیگر جدا شده است. بیشتر جرم روشن خوشههای كهكشانها شامل ستارگان درون كهكشان و پلاسما یا گاز داغ و یونیده میان كهكشانی است. اگر بتوان با ساز و كاری مادة باریونی روشن ساختار را از كل ساختار جدا كرد، در این صورت اثر گرانشی آنچه میماند مربوط به مادة تاریك است. البته برخورد دو خوشه چنین فرصتی را به كیهانشناسان داده است. این دو خوشه حدود صد میلیون سال قبل از درون یكدیگر رد شدهاند اما پلاسمای موجود در فضای میان كهكشانی دو خوشه با یكدیگر ادغام و درگیر شدهاند و از كل ساختار كهكشانها و ماده تاریك جا ماندهاند.
گام بعدی نقشهبرداری از توزیع مادة دو خوشه به كمك اثر همگرایی گرانشی آنها بود. جفت خوشه برخوردی نور كهكشانهای دورتر زمینه را در سر راه رسیدن به زمین خمیده میكند و مانند یك عدسی غول آسای كیهانی سبب همگرایی پرتوهای نور كهكشانهای زمینه و آشفته شدن تصویر آنها میشود. از نقشهبرداری همگرایی گرانشی ضعیف ایجاد شده در تصویر كهكشانهای پس زمینه توزیع كل ماده در ساختار خوشه برخوردی به دست آمد. اما جالب این كه نقشه توزیع فضایی ماده كه از این روش به دست آمده با توزیع سیال پلاسما (گاز داغ میان كهكشانی كه بیشتر جرم روشن ساختار جرم روشن ساختار را تشكیل میدهد) در تصویر پرتوایكس چاندرا تطابق ندارد. نقشه گرانشی محل تمركز بیشتر جرم كل ساختار را به جای قلمرو گاز داغ جای دیگری نشان میدهد، دو منطقه بسیار گسترده در هالة هر كدام از خوشهها. در واقع جرم عظیم موجود در هاله نه تنها تابش الكترومغناطیس آشكار شدهای ندارد، بلكه در عبور هر خوشه از یكدیگر هیچ بر همكنشی با محیط اطراف و حتی با مادة هم نوع خود از خوشه دیگر نداشته است. آنها همچون اشباحی از میان هم عبور كردهاند و همراه خوشههای میزبان خود از صحنة برخورد گریختهاند، در حالی كه پلاسمای میان كهكشانی در میان دوخوشه در فرایند برخورد درگیر شده و جا مانده است.
این كشف بزرگ كه نخستین بار در تاریخ كیهانشناسی نقشة دقیق قلمرو و جرم مادة تاریك را در خوشههای كهكشانها نشان میدهد، آغاز غلبه نظریه ماده تاریك بر نظریه موند یا رهیافت «گرانش تعمیم یافته» است و نویدی برای فیزیكدانان ذرات بنیادی است كه در جستجوی ویمپها، یعنی ذرات ناشناخته سنگین و با بر همكنش بسیار ضعیفاند.(37)
با عنایت به موارد مذكور نتیجهگیری میشود كه جرم كافی برای انقباض عالم موجود میباشد.
اینها نمونههای از آیات قرآن كریم در ارتباط با موضوع كیهانشناسی بود. البته موارد متعدد دیگری نیز در این زمینه هست كه شرح آنها در این مقاله نمیگنجد. امید است مفسران گرانقدر قرآن همانطور كه علمای بزرگ سابقاً درس نجوم و ریاضی را در حوزهها مطالعه میفرمودند با مطالعه آخرین كتب و مقالات حاوی پیشرفتهای بشر در این زمینهها اطلاعات خود را بروز برسانند تا استفاده كنندگان از تفسیر آنان بخصوص نسل جوان بهره بیشتری برده و به مسیری كه قرآن آنان را هدایت میكند كه همانا رستگاری و سعادت فرد و جامعه در آن میباشد رهنمون گردند.
نكته دیگر اینكه در دوران شكوفایی تمدن اسلامی دانشمندان مسلمان حرف اول را در نجوم و ریاضی و ستارهشناسی میزدهاند و رصدخانههای فراوانی در ممالك اسلامی فعال بودهاند. یكی از این مراكز رصدخانه مراغه بود. زنده یاد پرفسور محمد عبدالسلام فیزیكدان فقید و برجسته پاكستانی و برنده جایزه نوبل فیزیك در سال 1979 میلادی مینویسد:
«رصدخانة مراغه با بیست اخترشناس از سرتاسر دنیای اسلام تحت سرپرستی دانشمند بزرگ خواجه نصرالدین طوسی احتمالاً اولین رصدخانه جهان به معنای واقعی كلمه بود»(38)
متأسفانه به دلایل مختلف تمدن اسلامی شكوفایی خود را از دست داد و پرداختن به علوم تجربی نیز به فراموشی سپرده شد و نتیجه آن شد كه قرون اخیر در ممالك اسلامی رخ داده است اكنون كه در آستانه قرن بیست و یكم میلادی هستیم، ضمن افتخار به گذشته درخشان اسلام و خدمات شایانی كه دانشمندان مسلمان مثل بوعلیسینا، فارابی، بیرونی، ابنهیثم، رازی، جابربن حیان و... در پیشرفت شاخههای مختلف علوم از قبیل طب، ریاضی، فیزیك، شیمی و نجوم داشتهاند با یادآوری این مطلب كه اروپاییان با اكتساب این علوم از مسلمانان و ترجمه كتب آنها به پیشرفتهای بعدی نائل شدهاند. آنچه در حال حاضر ضروری بنظر میرسد این است كه دانشمندان گرانقدر فعلی خود را در تمام زمینهها بخصوص علومپایه مورد حمایت مادی و معنوی قرار داده و بودجههای تحقیقاتی مراكز علمی و پژوهشی را افزایش دهیم و با برنامهریزیهای مناسب در تولید علم و فنآوری در همه زمینههای بكوشیم. البته جای خوشحالی است كه در این سالها پیشرفتهای خوبی هم داشتهایم.
كهكشان مارپیچی NGC3370 در صورت فلكی اسد، در زمینه تصویر ژرف تلسكوپ فضایی هابل از این
كهكشان چندهزار كهكشان دور دست در فاصله های چند میلیارد سال نوری از ما شناسایی شده است.
الله اكبر
نكته دیگر اینكه چه خوبست همه مردم همانطور كه از طریق اختبار علمی بطور مرتب توسط رسانههای جمعی مثل صدا و سیما و مطبوعات و اینترنت و... در جریان پیشرفتهای علمی بشر در رشته ستارهشناسی و شناخت جهان هستی و تحولات كاینات قرار میگیرند و یا حتی بطور طبیعی و معمولی در شبهای صاف بخصوص در مناطقی كه آسمانی صاف و بدور از آلودگی هوا دارند به آسمان زیبا با این همه ستارهها نظاره میكنند، اندكی هم به تأمل و تفكر در رمزكائنات بپردازند. زیرا قطعاً شناخت و معرفت آنها نسبت به خداوند متعال كه خالق این همه نظم و زیبایی و عظمت میباشد بیشتر خواهد شد به قول سعدی:
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر كه فكرت نكند نقش بود بر دیوار
كوه و دریا و درختان همه در تسبیحند
نه همه مستمعی فهم كند این اسرار
و اتفاقاً قرآن از كسانی كه در اینگونه امور بیتفاوت هستند گله و شكایت میكند و آنها را مورد نكوهش قرار میدهد چنانكه در آیه 105 سوره یوسف میفرماید:
«وَكَأیِّن مِنّ آیه فِیالسمواتِ و الارضِ یِمُّرونَ علیها و هم عنها معرضون».
(و ]این مردم بیخرد[ چه بسیار بر آیات و نشانههای قدرت الهی در آسمانها و زمین میگذرند و از آن روی میگرداند.
]و اعراض از تأمل و تفكر در آن میكنند.[
در پایان با این شعر زیبای مولانا مطلب را به پایان میرسانم:
چون نمیداند دل دانندهای؟ تو قیاس از گردش كیهان بگیر جمله اطباق زمین و آسمان گردش هر باد از معنی اوست جنبش كفها ز دریا روز و شب ما چو كشتیها بهم برمیزنیم ای تو در كشتی تن رفته به خواب آب را آبی است كو میراندش ماهیانیم و تو دریای حیات تو نگنجی در كنار فكرتی عاشق صنع خدا با فرّ بود
| | هست با گردنده گردانندهای گردشش از كیست؟از عقل منیر همچو خاشاكی در آن بحر روان همچو چرخی كواسیر آب جوست كف همی بینی و دریایی عجب تیره چشمیم و آب روشنیم آب را دیدی، نگر در آب آب روح را روحی است كو میخواندش زندهایم از لطفت ای نیكو صفات نی به معلولی قرنی چون علتی عاشق مصنوع، او كافر بود
|
در پایان از خداوند تبارك و تعالی مسئلت داریم به همه توفیق تدرك مفاهیم عمیق قرآنی و عمل به قرآن را عنایت فرماید. انشاءالله.
والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته
توضیح:
منابع و ماخذ در اصل مقاله نزد نویسنده موجود است.
استفاده از مقاله با ذکر منبع مجاز می باشد.