به بهانه نمایش انیمیشن «كلاغها» که همه روزه بجز پنجشنبه و جمعه از شبكه 2 پخش میشود نگاهی به این اثر داریم .
زحل رضوی، نویسنده و كارگردان مجموعه انیمیشن «كلاغها» كه
همه روزه بجز پنجشنبه و جمعه از شبكه 2 پخش میشود گفته است: این مجموعه
انیمیشن بیكلام است و هر قسمت از آن داستان یك روز از زندگی 3پسر و یك
دختر كلاغ است كه روی درختی زندگی میكنند و در هر قسمت ماجرایی برایشان
پیش میآید...
كارگردان مجموعه انیمیشن
كلاغها با بیان این مطلب كه فیلمنامه مجموعه انیمیشن دوبعدی حاوی نكات
طنز، آموزشی و سرگرمی است اظهار كرده: «به هریك از كاراكترها در مجموعه
انیمیشن كلاغها شخصیتی دادیم و به نوعی تیپ شدند كه در هر قسمت تكرار و
حفظ میشود تا بچهها با آن ارتباط برقرار كنند. در طراحی فضاها،
كاراكترها، حتی حركت كاراكترها و انتخاب رنگ فاكتور فانتزی و تخیل را كه
اقتضای گروه سنی كودك است مدنظر قرار دادهایم.»
ویژگی اصلی انیمیشن
كلاغها ایده محور بودن آن است. این ایدهمحوری را باید در مقابل
داستانمحوری مورد بحث قرار داد. گاهی مبنایمان برای ساخت انیمیشن قصه است
و روایت و در نتیجه تصاویر درواقع تصویرسازیهایی هستند برای آن داستان
بخصوص. در این وضعیت اساس انیمیشن داستان آن خواهد بود، یعنی اثر پویانمایی
را باید نسخهای دیگر یا ورسیونی جدید از همان داستان اولیه بدانیم.
نمونهاش انیمیشنهایی مثل بینوایان، زورو، ماسك و... است كه هم نسخه
سینمایی غیرانیمیشن از آنها موجود است، هم نسخه پویانمایی و هر دوی این
نسخهها خود ورسیونی جدید از آن داستان اصلی و نخستینی هستند كه مورد
اقتباس قرار گرفتهاند. ویژگی دیگر زمانی اتفاق میافتد كه ما براساس ایده
پیش میرویم نه یك كلیت داستانی. اینجاست كه بیش از رخدادهای داستانی و
وقایع اتفاقیه، جزئیات اهمیت مییابند. یعنی یك شخصیت خودش ممكن است به
وجود آورنده یك موقعیت ویژه باشد فارغ از نقشی كه در كلیت داستان ایفا
میكند. ریشه اصل مهم و مورد توجه شخصیتپردازی در همین جاست. پس منظور از
ایدهمحوری، توجه بیشتر به جزئیات در مقابل كلیت روایی است.
انیمیشن كلاغها بشدت
متكی بر این جزئیات خلاقانه است به طوری كه حتی میشود گفت داستان به
خصوصی را دنبال نمیكند یا اگر میكند این روایت بشدت تحت تاثیر ایدههای
بكر جزئی و لحظهای است. آنچه این ویژگی انیمیشن كلاغها را مهمتر جلوه
میدهد اقتباس آن از یك داستان است، داستان «چهار كلاغ و یك درخت» نوشته
افسانه شعبان نژاد.
نكته اینجاست كه چطور
اثری كه از یك داستان اقتباس شده این همه ایده محور است؟ دو گزینه بیشتر
پیشرو نیست. یا داستان هم به همین سیاق نگاشته شده یا كارگردان كلاغها
در نتیجه شناختی در خور از قالب انیمیشن، موضعی اینچنین را در برگردان
این داستان به پویانمایی اتخاذ كرده است. به هر صورت چه اصل داستان
اینطور بوده، چه كارگردان چنین اقتباسی از آن كرده باشد، از توجه سازنده
به كارگردانی ایدهمحورانه دارد و این در حالی است كه اكثریت، غالبا از
این نوع پرداخت بصری چه در كار غیرانیمیشن و چه در كار پویانمایی
گریزانند.
كلاغها یك انیمیشن
آموزشی است. این آموزش را هم فقط با تصویر و موسیقی و در مواردی شعر و
ترانه انجام میدهد نه با بیان آموزشی خشك و مدرسهای. یعنی در این مورد هم
سازنده كلاغها گزینهمشكلتر را انتخاب و از سادهسازی و آسانگیری در
كار اجتناب كرده است. رضوی خود در این خصوص تصریح كرده كه فیلمنامهنویسی
برای سریالهای انیمیشن بیكلام به مراتب سختتر از كارهای باكلام است،
چراكه در انیمیت كارهای بیكلام باید ضرباهنگ تندتر و پرتحركتر باشد. او
معتقد است موسیقی بار عمدهای در كار انیمیشن كودك بر عهده دارد و مخصوصا
در كاری كه كلام ندارد، این بار بیشتر است. حال قضاوت با ماست كه آیا زحل
رضوی از این آزمون سخت سربلند بیرون آمده یا نه. راستش اذعان به موفقیت این
كارگردان كار سختی نیست. همه چیز این انیمیشن با نمونههای مشابه متفاوت
است. از هیچ جنبهای كم نگذاشته. نه در طراحی شخصیت، نه در گرافیك بصری
فرمهای كارتونی، نه در تركیببندی و استفاده درست و بجا از رنگ، نه در
موسیقی و قدرت و انسجام قالبی و محتوایی شعر و ترانه، نه در ریتم و ضرباهنگ
ونهدر توجه به نیازهای كودك 3 تا 9 سال كه رده سنی مخاطب این برنامه
عنوان شده است. به عنوان نمونه در قسمتی كه موضوع آن آموزش رنگها بود،
ترانهو موسیقی به گونهای با تصاویر هماهنگ شده بود كه هیچ كدام را
نمیشد بدون دیگری تصور كرد. اینطور نبود كه تصویر ساز خودش را بزند و
موسیقی و ترانه ساز خودش را. ترانه جدا از تصویر و به اصطلاح سوار بر آن
نبود، بلكه مكمل بود. سعی نمیكرد زیاد شنیده شود. سعی داشت به جای خودش،
تصویر را در ذهن ماندگار كند و موفق هم بود.
گفتنی است كه تاكید بر
سیاهی كلاغها و استفاده از این خصوصیت برای تبیین بهتر ارزش رنگ، تداعی
فرشته و روح با استفاده خلاقه از كلاغی كه در رنگ سفید غوطهور شده و
حالتی روحانی پیدا كرده است، پاشیده شدن رنگ روی دوربین و استفاده از این
پوشش بصری برای انتقال به تصویر بعد، اثرگذاری رنگی با پا و دم و بال توسط
كلاغها (اشاره به تكنیك چاپ در هنر نقاشی)، ناز و عشوهكلاغ ماده با رنگ و
استفاده آرایشی او از رنگهای مختلف و بالاخره نقاشی دستهجمعی كلاغها
بر دیوار كه حضور یكایك این 4 كلاغ دوستداشتنی، نشان از وجود خلاقیت در
این اثر دارد.
نویسنده: آزاد جعفری ( قاب کوچک)
منبع: سایت ایرانیان انیمیشن