• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    واژه :
برپا كننده حكومت عدل جهاني[1]
ظهور مردي از خاندان رسالت، به منظور برپايي حكومت عدلجهاني، در آينده تاريخ بشر (آنگاه كه جهان پر از ظلم و جور مي‏گردد) يكي از مسلماتعقايد اسلامي است كه جمهور مسلمانان بر آن اتفاق دارند و احاديثي كه در اين موردنقل شده به حد تواتر مي رسد. طبق محاسبه محققين، تعداد 657 روايت در اين باره وارد شده است
بنابراين قيام و ظهور مردي از خاندان پيامبر در آخرالزمان مورد اتفاق عموم مسلمانان - از شيعه و سني - است. خصوصيات اين مصلح جهانيدر روايات اسلامي كه فريقين به نقل آنها پرداخته اند به شرح زير بيان شده است:
1 . از اهل بيت پيامبر اكرم صلي الله عليه واله و سلماست 389 روايت
2 . از فرزندان امير المؤمنين علي عليه السلام است 214 روايت
3 . از فرزندان فاطمه زهرا عليهما السلام است 192 روايت
4 . نهمين فرزند از اولاد امام حسين عليه السلام است 148 روايت
5 . از فرزندان امام زين العابدين عليه السلام است 185 روايت
6 . از فرزندان امام حسن عسكري عليه السلام است 146 روايت
7 . دوازدهمين امام از ائمه اهل بيت عليهم السلام است 136 روايت
8 . رواياتي كه ولادت او را گزارش مي دهد 214 روايت
9 . عمر طولاني خواهد داشت 318 روايت
10 . غيبت طولاني خواهد داشت 91 روايت
11 . به هنگام ظهور او اسلام جهانگير مي شود 27 روايت
12 . زمين را پر از عدل و داد مي كند 132 روايت
بنابر روايات فوق، وجود چنين مصلح جهاني در اينده تاريخ بشر از ديدگاهروايت اسلامي امري مسلم و غير قابل ترديد است: آنچه مورد اختلاف مي‌باشد اين استكه آيا از مادر متولد شده وهم اكنون در قيد حيات است، يا در آينده به دنيا خواهدآمد؟ شيعه و گروهي از محققان اهل سنت طرفدار راي نخست بوده و معتقدند كه آن حضرتدر سال 255 هجري قمري ازمادر متولد شده و هم اكنون در قيد حيات است، ولي گروهي از اهل سنت مي‏گويند وي درآينده متولد خواهد شد.
گذشته از كتاب‎هاي معتبر حديث وتاريخ و علماي اهل سنت كه احاديث مربوط به مهدي موعود را نقل كرده‎اند، عده‎اي ديگر از علماياهل سنت، كتابهاي مستقلي در اين موضوع تأليف كرده‎اند كه فهرست نام برخي از آنان را به همراه كتاب يا كتابهايي كه در اينزمينه نگاشته‎اند، يادآور مي‎شويم:
الف. ابونعيم اصفهاني (م 430هـ.ق) كتابهاي«مناقب المهدي»، «نعت المهدي» و «الاربعين حديثاً في المهدي».
ب. جلال الدين سيوطي، دو كتاب «العرف الوردي في اخبار المهدي» و «علاماتالمهدي».
ج. ابن حجر عسقلاني، كتاب «القول المختصر في علامات مهدي».
د. ملاعلي متقي هندي،‌ مؤلف كتاب «كنز العمال»،‌ «تلخيص البيان في اخبارمهدي آخرالزمان».
هـ. ملاعلي قاري هندي، كتاب «المشرب الوردي في اخبار المهدي».
و. حافظ ابوعبدالله گنجي شافعي، كتاب «البيان في اخبار صاحبالزمان».
ز. شيخ يوسف بن يحيي بن علي مقدسي شافعي، كتاب «عقد الدرر في اخبار المهديالمنتظر».
ح. شيخ مرعي بن يوسف مقدسي، كتابهاي «فوائد الفكر في الامام المنتظر» و«مرآة الفكر في المهدي المنتظر».
ط. حماد بن يعقوب رواحبي، كتاب «اخبار المهدي».
ي. شيخ جمال‎الدين دمشقي،‌كتاب«عقد الورد في اخبار الامام المنتظر».
كتابهاي ديگر كه اين كتاب گنجايش ذكر آن‎ها را ندارد.
 همان طور كه گفته شد, وجود امام زمان(عج) مورد اتفاق همةشيعيان است، ولي اهل سنت در اين مورد دو دسته‎اند:
 گروهي از آنان كه اكثريت را تشكيلمي‎دهند، بر آنند كه امام زمان فعلاً موجود نيست و قبل ازقيامت به دنيا خواهد آمد.. جمعي ديگر در اين مسئله با شيعه هم عقيده‎اند. [2]
مهدي درروايات اهل تسنن
همانطور كه گفته شد در مورد امام مهدي در كتب اهل سنّت روايات زيادي وجود دارد كه مادر اين جا از برخي كتب معتبر آنان رواياتي را از نظر مي گذرانيم. 
1ـ عن عبداللّه بنعباس قال: قال رسول اللّه [صلّي اللّه عليه وآله]   إن خلفائي وأوصيائيوحجج اللّه علي الخلق بعدي أثنا عشر، أوّلهم أخي وآخرهم ولدي قيل: يا رسول اللّهومن أخوك؟ قال: عليّ بن أبي طالب قيل: فمن ولدك؟ قال: المهديّ الذييملؤها قسطاً وعدلاً كما ملئت جوراً وظلماً. والّذي بعثني بالحقّ بشيراً لو لم يبقمن الدنيا إلاّ يوم واحد لطوّل اللّه ذلك اليوم حتّي يخرج فيه ولدي المهديّ فينزلروح اللّه عيسي بن مريم فيصلّي خلفه، وتشرق الأرض بنور ربّها ويبلغ سلطانهالمشرق والمغرب[3].
رسولخدا ـ صلّي اللّه عليه وآله ـ فرمودند:
جانشينانمن و اوصياء من و حجّت هاي خدا بر مخلوقات خدا بعد از من دوازده نفر مي باشنداوّلين آنها برادرم و آخرين آنها فرزندم مي باشد پرسيدند: اي رسول خدا برادرتكيست؟ حضرت فرمودند: علي بن ابي طالب ]عليه السلام [سئوال شد فرزندتكيست؟ فرمودند: مهدي است كه زمين را از قسط و عدل پر مي كند بعد از آنكه ازجور و ظلم پر شده باشد. قسم به خدائي كه مرا از روي حق و براي مژده دادن مردمبرانگيخت اگر از عمر دنيا به جز يك روز نمانده باشد، خداوند آن يك روز را آنقدرطولاني مي كند تا اينكه در آن فرزندم مهدي ظهور كند و سپس روح اللّه عيسي بنمريم پائين مي آيد و پس پشت سر او نماز مي خواند و زمين به نورپروردگارش روشن مي شود و سلطنت او مشرق و مغرب دنيا را فرا مي گيرد.
2ـ عن حذيفة رضياللّه عنه قال: قال رسول اللّه [صلّي اللّه عليه وآله]
المهديّرجل من ولدي، وجهه كالكوكب الدرّي[4]
رسولخدا فرمودند: مهدي ـ عليه السلام ـ يكي از فرزندان من است، صورت اومانند ستاره اي درخشان مي باشد.
3ـ عن حذيفة قال قالرسول اللّه [صلّي اللّه عليه وآله وسلّم]: يلتفت المهديّ وقد نزل عيسي بنمريم، كأنّما يقطر من شعره الماء، فيقول المهديّ تقدّم صلّ بالنّاس. فيقول عيسي:اما أقيمت الصلاة لك. فيصلّي خلف رجل من ولدي،[5]
رسولخدا ـ صلّي اللّه عليه وآله ـ فرمودند: مهدي ـ عليهالسلام ـ مي بيند كه حضرت عيسي بن مريم از آسمان نازل مي شودگويي آب از موهاي سر او مي چكد پس مهدي ـ عليه السلام ـ به اومي فرمايد جلو بيا و با مردم نماز جماعت بخوان (يعني امام جماعت باش) پس حضرتعيسي به او عرض مي كند آيا نماز براي تو برپا نشده است؟ پس او به امامتفرزندم مهدي نماز مي خواند.
4ـ باسناده عن أبيسعيد الخدري قال: خشينا أن يكون بعد نبيّنا حدث فَأَلْنا نبي اللّهِ صلّي اللّهعليه وسلّم فقال: انّ في أُمّتي المهديَّ يخرجُ يعيش خمساً أو سبعاً أو تسعاً ـزيدٌ الشاك ـ قال. قلنا وما ذاك؟ قال: سنين قال. فيجيء إليه رجل فيقول يا مهدي:اعطني اعطني قال: فيحثي له في ثوبه ما استطاع أن يحمله[6].
ابوسعيد خدري مي گويد: ترسيديم كه بعد از پيامبر اكرم ـ صلّي اللّهعليه وآله وسلّم ـ  حادثه اي رخ دهد پس از آن حضرت سؤال كرديمفرمود: همانا در امّت من مهدي ـ عليه السلام ـ خروج مي كندزندگي مي كند پنج سال يا هفت سال يا نه سال (ترديد از زيد است) گفت: پس گفتيمچه وقت اين اتفاق مي افتد حضرت فرمودند سالهايي بعد; فرمودند: پس مي آيدنزد او مردي و مي گويد اي مهدي به من عطايي كن! پس در لباس او آن قدر مي ريزدكه نمي تواند آنها را حمل كند و ببرد.
5ـ عن أُمّ سلمةقالت: سمعت رسول اللّه [صلّي اللّه عليه وآله] يقول:
«المهديُّمن عترتي من ولد فاطمة»[7]
اُمّسلمه گفت از پيامبر اكرم شنيدم كه فرمود: مهدي از عترت من است از فرزندانفاطمه ـ سلام اللّه عليها ـ .
6ـ ابي سعيد الخدري ـ رضياللّه عنه ـ قال: قال رسول اللّه صلّي اللّه عليه وآله المهدي منّي، أجليالجبهة، أقني الأنف يملأ الأرض قسطاً وعدلاً كما ملئت جوراً وظلما، يملك سبع سنين»[8]
مهدي ـ ارواحنافداه ـ از من است پيشاني بلند دارد و بيني كشيده، زمين را از قسط و عدل پر مي كندبعد از آنكه از جور و ظلم پر شود و هفت سال حكومت مي كند.
مهدي درروايات شيعه
درمنابعو مصادر روايي و حديثي شيعه همچون كتاب ارزشمند كافي، كتاب الغيبة طوسي و نعمانيو . . . روايات بسياري وجود دارد كه امامانمعصوم ـ عليهم السلام ـ در موقعيتها و مناسبتهاي گوناگوني در موردحضرت مهدي ـ عليه السلام ـ سخناني بيان فرموده اند و ايننشانگر اهميّت و حساسيت اين مطلب از ديدگاه آنان است.
و اگردر برخي روايات به طور سربسته اين مطلب بيان شده است اين بخاطر شرايط ومحدوديت هاي آن زمان مي باشد بگونه اي كه به عدّه اي از آنبزرگواران اجازه نمي دادند تا اين اصل عقيدتي، اجتماعي و ديني را بصورتروشن تري بيان كنند.
در اينباره به شاخه گلي از بوستان گفتار رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ و ديگرمعصومان ـ عليهم السلامـ اشاره مي كنيم:
پيامبرـ صلّي اللّه عليه وآله ـ
1ـ قال رسول اللّهصلّي اللّه عليه وآله: المهدي ـ عليه السلام ـ من ولدي اسمه اسميوكنيته كنيتي أشبه النّاس بي خلقاً وخلقاً تكون له غيبة وحيرة تضل فيه الأُمم ثمّيقبل كالشهاب الثاقب فيملأها عدلاً وقسطاً كما ملئت ظلماً وجورا[9]
رسولخدا فرمودند: مهدي ـ عليه السلام ـ از فرزندان من است اسمش اسم مناست و كنيه اش كنيه ي من، از نظر اخلاق و خلقت از همه مردم به منشبيه تر است. براي او غيبت و حيرتي است كه امّتهايي در آن دوران گمراه مي شوندسپس ظاهر مي شود همچون شهابي كه روشنايي مي دهد و بسرعت حركت مي كندو زمين را از عدل و قسط پر مي كند بعد از آن كه از ظلم و جور پر شدهباشد .
2ـ و عن أبي عبداللّه عليه السلام قال: قال رسول اللّه صلّي اللّه عليه وآله: طوبي لمن أدرك قائمأهل بيتي وهو مقتد به قبل قيامه يأتمّ به وبأئمة الهدي من قبله ويبرئ الي اللّه منعدوّهم أُولئك رفقايي وأكرم أُمّتي عليّ[10]
پيغمبراكرم ـ صلّي اللّه عليه وآله ـ فرمود: خوشا بحال كسي كه قائم اهلبيت مرا درك كند و به او اقتدا كند قبل از قيامش، پيرو او و تابع ائمه يهدايت قبل از او باشد و از دشمنان ايشان به سوي خدا پناه آورد ايشان رفيقان منهستند و گراميترين افراد امّت، نزد من مي باشند.
حضرتامير مؤمنان علي (عليه السلام)
حضرتمولي الموحدين علي بن ابي طالب (عليه الصلاة والسلام) ضمن خطبه ايدر ستايش پيامبر ـ صلّي اللّه عليه وآله ـ فرمودند:
1ـ فنحن أنوارالسموات والأرض وسفن النجاة وفينا مكنون العلم وإلينا مصير الأُمور وبمهدّينا تقطعالحجج فهو خاتم الأئمة ومنقذ الأُمّة ومنتهي النور وغامض السرّ، فليهنأ من استمسكبعروتنا وحشر علي محبّتنا[11]
مانورهاي آسمان و زمين و كشتيهاي نجات هستيم. دانش، در ما نهان است و ماگنجينه ي آنيم و سرانجام كارها بسوي ماست و مهدي ما، آخرين حجّت است. اوآخرين امام معصوم، نجات بخش امّتها، آخرين نور رسالت و امامت و معمّايپيچيده ي آفرينش است. گوارا باد آنان را كه به رشته محبّت و ولايت ما چنگ زدهو با محبّت ما محشورند.
نيزحضرت جواد ـ عليه السلام ـ از پدران گراميشان آورده است كهاميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ فرمود:
2ـ «للقائم منّاغيبة أمدها طويل كأنّي بالشيعة يجولون جولان النعم في غيبته. يطلبون المرعيفلا يجدونه ألا فمن ثبت منهم علي دينه ولم يقس قلبه لطول أمد إمامه فهو معيفي درجتي يوم القيامة»[12].
برايقائم ما غيبتي بسيار طولاني است و من شيعيان را مي نگرم كه در غيبت او بسانگلّه بدون شبان سرگردان دنبال چراگاهند و نمي يابند. آگاه باشيد كه هر كس ازاينان بر دين خويش استوار باشد و بخاطر غيبت طولاني آن حضرت قلبش سخت نگردد چنينكسي با من است و در قيامت در درجه ي من.
حضرتفاطمه سلام اللّه عليها
عنجابر بن عبداللّه الانصاري قال دخلت علي فاطمة ـ عليها السلام ـوبين يديها لوح فيه أسماء الأوصياء من ولدها فعددت أثني عشر آخرهمالقائم ـ عليه السلام ـ ثلاثة منهم محمد وثلاثة منهم عليّ[13]
جابربنعبدالله انصاري مي گويد: خدمت حضرت فاطمه ـ عليها السلام ـ رسيدم، در دستانآن حضرت لوحي را ديدم كه نام تني چند از فرزندانش را كه از جانشينان پيامبر ـ صليالله عليه و آله ـ بودند در آن ديدم، شمردم دوازده نفر بودند و آخرين آنها قائم ـعليه السلام ـ بود، سه نفر از آنها محمد و سه نفر علي در آنها ديده مي شد.
امامحسن مجتبي عليه السلام
امامحسن مجبتي ـ عليه السلام ـ فرمودند: «. . . أماعلمتم انّه ما منّا أحد الا ويقع في عنقه بيعة لطاغية زمانه إلاّ القائم الذي يصلّيروح اللّه عيسي بن مريم خلفه، فإنّ اللّه عزّ وجلّ يخفي ولادتهويغيب شخصه لئلاّ يكون لأحد في عنقه بيعة إذا خرج ذاك التاسع من ولد أخي الحسينابن سيّدة الاماء يطيل اللّه عمره في غيبته، ثمّ يظهره بقدرته في صورة شابٍّابن دون أربعين سنة، ذلك ليعلم انّ اللّه علي كل شيء قدير»[14].
مردم!آيا نمي دانستيد كه هر كدام از ما خاندان وحي و رسالت مجبور به بيعت باحكمران طغيانگر زمان خود مي شويم مگر قائم ـ ارواحنا فداه ـكه حضرت عيسي بن مريم روح اللّه به او اقتدا مي كند و نماز مي خواندچرا كه خداوند ولادت او را مخفي و شخص او را نهان مي دارد تا هنگامي كه بهدستور او ظهور كند بيعت قدرتمداري را به گردن نداشته باشد او نهمين امام معصوم ازنسل برادرم حسين ـ عليه السلام ـ است و فرزند بهترين كنيزان. خداونددر غيبت او عمر او را طولاني مي كند و سپس به قدرت خويش او را در چهره يجواني كمتر از چهل سال ظاهر مي سازد تا همگان بدانند كه خداوند بر هر كاريتواناست.
امامحسين عليه السلام
حضرتسيدالشهداء ـ عليه السلام ـ فرمود:
1ـ لو لم يبق منالدنيا إلاّ يوم واحد لطوّل اللّه عزّ وجلّ ذلك اليوم حتّي يخرج رجل من ولدييملأها عدلاً وقسطاً كما ملئت جوراً وظلمًا، كذلك سمعت رسول اللّه صلي اللّه عليهوآله يقول[15].
اگر ازعمر اين جهان تنها يك روز باقي مانده باشد خداوند آن روز را طولاني مي سازدتا مردي از فرزندان من ظهور كند و جهان را همانگونه كه از ظلم و جور لبريز گشتهاست از عدالت پر سازد. اين واقعيت را همين گونه پيامبر خدا ـ صلّي اللّهعليه وآله ـ فرمود.
و نيزاز آن حضرت نقل شده كه فرمودند:
2ـ لو قام المهديلأنكره الناس، لأنّه يرجع إليهم شابّاً وهم يحسبونه شيخاً كبيراً[16]
اگر مهدي ـ عليهالسلام ـ قيام كند مردم او را انكار مي كنند و نمي شناسند زيرا آنحضرت در اوج جواني ظهور مي كند و حال آنكه آنها مي پندارند كه او پير وكهنسال است.
حضرتسجّاد عليه السلام
بعد ازشهادت سيدالشهداء ـ عليه السلام ـ در شام حضرتسجّاد ـ عليه السلام ـ در روز جمعه اي كه يكي از سردمدارانيزيد خطبه ي شوم خود را مي خواند، امام سجاد ـ عليهالسلام ـ در آنجا بپا خواست و او را با تندي خطاب كرد و بعد مطالبيايراد نمود; از آن جمله فرمود:
1ـ «أيّها الناس!أعطينا ستّاً وفضّلنا بسبع، أعطينا العلم والحلم والسماحة والفصاحة والشجاعةوالمحبّة في قلوب المؤمنين وفضّلنا بأنّ منّا النبيّ المختار ومنّا الصدّيق ومنّاالطيّار ومنّا أسد اللّه وأسد رسوله ومنّا سبطي هذه الأُمّة ومنّا مهديُّ هذهالأُمّة . . .»[17]
هان ايمردم! خدا به ما شش ويژگي عطا فرموده و با شش امتياز ما را بر همگان فضيلت و برتريبخشيده است خدا به ما نعمت گران بهاي دانش، بردباري، سخاوت، فصاحت و شجاعت عنايتفرمود; و بذر مهر و محبّت ما را بر دلها و قلبهاي باايمان افشانده است. و نيز مارا به هفت ويژگي برتري و فضيلت بخشيده است پيامبر برگزيده ي خدا از ماست وصدّيق امّت امير مؤمنان و جعفر طيّار و حمزه شير خدا و پيامبر و دونواده ي گرانمايه ي پيامبر حسن و حسين ـ عليها السلام ـو مهدي اين امّت از ماست.
و نيزآن حضرت فرمودند:
2ـ القائم منّا تخفيولادته علي النّاس حتّي يقولوا: لم يولد بعد، ليخرج حين يخرج وليس لأحد في عنقهبيعة[18].
قائم كهاز ماست ولادت او بر مردم مخفي مي ماند به گونه اي كه مردم مي گويند:او هنوز بدنيا نيامده است تا بدينگونه ظهور كند و به هنگامه ي ظهور، بيعت هيچكس را بر عهده نداشته باشد.
اماممحمّد باقر عليه السلام
ابوجارود از امام باقر ـ عليه السلام ـ آورده است كه روزي به منفرمود:
1ـ «يا أبا جارود!إذا دار الفلك وقال الناس: مات القائم أو هلك، بأيِّ واد سلك وقال الطالب: انّييكون ذلك وقد بليت عظامه فعند ذلك فأرجوه، فإذا سمعتم به فأتوه ولو حبواً عليالثلج»[19].
يعني ايابا جارود اگر روزگار به گونه اي بود كه مردم گفتند: «قائمآل محمّد ـ عليهم السلام ـ از دنيا رفته يا به شهادت رسيده ويا سرنوشت او روشن نيست و ديگري گفت كه از كجا چنين خبري خواهدبود . . . در همان اوج حيرت و نااميدي و ترديد مردم، تو به ظهور اواميدوار باش و هنگامي كه خبر ظهور او را شنيدي به هر صورت ممكن، حتي خزيدن بر رويبرف بسوي او بشتاب».
وهمچنين بانوي دانش پژوهي به نام «امّ هاني» مي گويد: بامدادي بر حضرتباقر ـ عليه السلام ـ وارد شدم و گفتم:
2ـ «يا سيدي! آية فيكتاب اللّه عزّ وجلّ عرضت بقلبي فاقلقتني واسهرتني قال: فاسألي ياأُمّ هاني قالت: قلت قول اللّه عزّ وجلّ: (فلا أقسم بالخنّس الجوارالكنّس) قال: نِعْمَ المسألة سألتيني يا أُمّ هاني! هذا مولود في آخر الزمان،هو المهدي من هذه العترة تكون له حيرة وغيبة يضلّ فيها أقوام ويهتدي فيها أقوام،فياطوبي لكِ ان أدركتيه وياطوبي لمن أدركه»[20].
سرورم!آيه اي از قرآن شريف ذهن و فكرم را بخود مشغول داشته و خوابم را ربوده استفرمود: كدام آيه ام هاني، بپرس! گفتم: اين آيه ي شريفه (فلا أُقسمبالخنس الجوار الكنّس)فرمود: خوب مسأله اي پرسيدي اي ام هاني اين مولودياست در آخر الزمان او مهدي عترت پيغمبر است براي او غيبت و حيرتي است كه گروهيدر آن گمراه مي گردند و گروههايي راه حق و هدايت را مي يابند. خوشابحالت اگر او و زمان او را درك كني . . . و خوشا بحال آنانكه او رادرك كنند.
امامجعفر صادق عليه السلام
از امامصادق ـ عليه السلام ـ روايت شده كه فرمودند:
من أقرّبجميع الأئمّة ـ عليهم السلام ـ وجحد المهدي كان كمن أقرّ بجميعالأنبياء وجحد محمّداً ـ صلّي اللّه عليه وآله ـ نبوّته. فقيل له:يابن رسول اللّه فمن المهدي من ولدك؟ قال ـ عليه السلام ـ :الخامس من ولد السابع يغيب عنكم شخصه ولا يحلّ لكم تسميته».[21]
هر كسبه همه ي امامان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ ايمان آورد و مهديآنان را نپذيرد بسان كسي است كه به همه ي پيامبران خدا ايمان آورد امّا رسالتآخرين آنان محمّد ـ صلّي اللّه عليه وآله ـ را انكار كرده باشد. ازآن حضرت سؤال شد: اي فرزند رسول خدا! مهدي ـ عليه السلام ـ كيستآيا از فرزندان شماست. فرمودند: پنجمين امام از نسل پسرم «موسي» است او از نظرهاغايب مي گردد و آوردن صريح نام مقدسش براي شما روا نيست.
امام موسي كاظم عليه السلام
يونس بنعبدالرحمن آورده است كه بر امام هفتم عليه السلام وارد شدم و گفتم: يابن رسولاللّه! أنت القائم بالحق؟ فقال ـ عليه السلام ـ «أنا القائم بالحقولكنّ القائم الذي يطهّر الأرض من أعداء اللّه ويملأها عدلاً كما ملئت جوراً هوالخامس من ولدي، له غيبة يطل أَمَدُها خوفاً علي نفسه، يرتدّ فيها أقوام ويثبتفيها آخرون . . . طوبي لشيعتنا المتمسكين بحبلنا ـ وفي نسخة:بحبّنا ـ في غيبة قائمنا، الثابتين علي موالاتنا والبراءة من أعدائنا أُولئكمنّا ونحن منهم، قد رضوا بنا أئمّة ورضينا بهم شيعة وطوبي لهم همـ واللّه ـ معنا في درجتنا يوم القيامة[22].
سرورمآيا شما قائم به حق هستيد فرمود: آري من قائم به حق هستم امّا آن قائمي كه زمين رااز دشمنان خدا پاك مي سازد و آن را همانگونه كه هنگامه ي ظهورش از ستم وبيداد لبريز است از عدل و داد سرشار و مالامال مي سازد، او پنجمين امام ازنسل من است. او به فرمان خدا و براي حفظ جان خويش، غيبتي طولاني خواهد داشتبه گونه اي كه گروههايي راه ارتداد در پيش مي گيرند و گروهي در دينخدا و اعتقاد به امامت ثابت قدم مي مانند. آنگاه فرمود: خوشا به حالشيعيان ما آنانكه در عصر غيبت قائم ما به ريسمان ولايت و محبّت اهل بيت چنگ زده وبر دوستي ما پايدار بوده و به بيزاري از دشمنان ما استوارند; آنان از ما هستند وما از آنان، آنان به امامت ما خشنودند و ما به پيروي آنان از اهل بيت پيامبر خويش.راستي كه خوشا به حال آنان! بخداي سوگند كه آنان در روز رستاخيز با ما و دردرجه ي ما خواهند بود.
امام عليبن موسي الرضا عليه السلام
هنگاميكه دعبل خزاعي آن شاعر انديشمند اهل بيت ـ عليهم السلام ـ برحضرت رضا ـ عليه السلام ـ وارد شد و قصيده ي معروف خويش راخواند تا به اين شعر رسيد كه:
خروجامام لا محالة خارج *    *    *يقوم علي اسم اللّهوالبركاتِ
يميّزفينا كلّ حق وباطل *    *    *ويجزي علي النعماءوالنقماتِ
قيامشكوهمند امام راستين از خاندان رسالت كه بي ترديد ظهور خواهد نمود در پرتونام بلند خدا و بركات او
در بينما حق و باطل را از هم جدا مي كند و بر نعمت ها و كردارهاي شايسته و نيزبيدادها و ناهنجاريها كيفر در خور خود را خواهد داد.
امامرضا ـ عليه السلام ـ به شدّت گريست و فرمود:
«يا خزاعي!نطق روح القدس علي لسانك بهذين البيتين . . . فهل تدري من هذاالامام؟ ومتي يقوم؟ فقال: لا يا مولاي! . . . إلاّ أنّي سمعتُبخروج امام منكم يطهّر الأرض من الفساد ويملأها عدلاً كما ملئت جوراً.» فقالالامام ـ عليه السلام ـ : يا دعبل الامام بعدي: محمّد ابنيوبعد محمّد ابنه علي وبعد علي ابنه الحسن وبعد الحسن ابنه الحجّة القائم المنتظرفي غيبته المطاع في ظهوره، لو لم يبق من الدنيا إلاّ يوم واحد لطوّل اللّه ذلكاليوم حتّي يخرج فيملأ الأرض عدلاً كما ملئت جوراً»[23].
اي دعبلخزاعي! روح القدس بر زبان تو اين دو بيت را گذارد. آيا مي داني اين امام كيستو كي قيام مي كند؟ پس عرض كرد نه مولاي من! مگر اينكه من شنيده ام امامياز شما خروج مي كند كه زمين را از فساد پاك مي كند و آنرا پر از عدل مي سازدهمچنانكه از جور پر شده باشد. پس امام ـ عليه السلام ـ فرمود: ايدعبل! امام بعد از من محمّد پسرم و بعد از محمّد، علي پسرش و بعد از علي پسرش حسنو بعد از حسن پسرش حجّت قائم است كه در غيبت انتظار او كشيده مي شود و زمانظهور او از او اطاعت مي شود اگر از دنيا نمانده باشد مگر يك روز خداوند آنروز را آنقدر طولاني مي كند تا او خروج كند و زمين را پر از عدل كند چنانكهاز جور پر شده است. بعد در ادامه ي فرمايشاتشان فرمودند كه كسي از وقت ظهوراو خبر ندارد و ناگهان به شما ظاهر خواهد شد.
امامجواد عليه السلام
حضرتعبدالعظيم حسني نقل مي كند به محضر امام جواد ـ عليه السلام ـشرفياب شدم و تصميم گرفتم كه از او بپرسم آيا او قائم آل محمّد ـ صلّياللّه عليه وآله ـ است يا ديگري; امّا پيش از آنكه سخن آغاز كنم فرمود:
ياأبا القاسم! انّ القائم منّا هو المهديّ! الذي يجب أن يُنتظَر في غيبته ويطاعفي ظهوره وهو الثالث من وُلدي. والّذي بعث محمّدا ـ صلّي اللّه عليهوآله ـ بالنّبوة وخصّنا بالامامة انّه لو لم يبق من الدنيا إلاّ يوم واحدلطوّل اللّه ذلك اليوم حتّي يخرج فيه فيملأ الأرض قسطاً وعدلاً كما ملئت جوراًوظلماً وانّ اللّه تبارك وتعالي يصلح له أمره في ليلة. كما أصلح أمر كليمه موسي ـ عليهالسلام ـ إذ ذهب ليقتبس لأهله ناراً فرجع وهو رسول نبيّ[24].
اي اباالقاسم! همانا قائم از ما، مهدي ـ عليه السلام  مي باشد آن كسيكه واجب است در زمان غيبتش، انتظارش را برند و پس از ظهورش فرمانش را اطاعت كنند واو سومين فرزند از نسل من است. قسم به خدايي كه محمّد را به نبوّت مبعوث نمود و مارا به امامت برگزيد اگر از عمر اين جهان تنها يك روز باقي مانده باشد خداوند آنروز را طولاني خواهد ساخت تا او ظهور نموده، جهان را پر از عدل و داد سازد،همانگونه كه به هنگامه ي ظهورش از ستم و بيداد لبريز است. خداوند كار قيام اورا در يك شب اصلاح مي كند همانگونه كه كار رسالت و نبوت كليم خود، موسي بنعمران را به هنگامي كه بسوي آتش رفت تا براي خانواده ي خود از آن برگيرد،اصلاح فرمود و او در حالي بازگشت كه به رسالت برانگيخته شده بود.
امامهادي عليه السلام
مرحومصدوق از ابي دلف آورده است كه گفت: خود از حضرت هادي ـ عليهالسلام ـ شنيدم كه فرمود:
انّالامام بعدي الحسن ابني وبعد الحسن ابنه القائم، الذي يملأ الأرض قسطاً وعدلاً كماملئت جوراً وظلماً[25].
امام پساز من فرزندم حسن است و پس از او پسرش «قائم» مي باشد، همو كه زمين را از عدلو داد پر مي كند همانگونه كه از ستم و بيداد لبريز شده باشد.
امامعسكري عليه السلام
احمد بناسحاق كه از اصحاب امام عسكري ـ عليه السلام ـ است مي گويد:خود از امام عسكري ـ عليه السلام ـ شنيدم كه مي فرمود: الحمدللّه الذي لم يُخرجني من الدنيا حتّي أراني الخلف من بعدي، أشبه الناس برسول اللّهصلّي اللّه عليه وآله خلقاً وخُلقاً، يحفظه اللّه تبارك وتعالي في غيبته، ثمّيُظْهره فيملأ الأرض عدلاً وقسطاً كما ملئت جوراً وظلماً([26]
خداي راسپاس كه مرا از اين جهان بيرون نبرد تا جانشين و امام پس از مرا به من نشان داد.پسرم در چهره، خلق و خوي، شبيه ترين مردم به پيامبر خداست. خداوند او را دردوران غيبتش حفظ خواهد كرد و آنگاه او را فرمان ظهور خواهد داد و آن حضرت، زمين رااز عدل و داد لبريز خواهد ساخت همانگونه كه از ستم و بيداد پر شده باشد.


[1] . منشور عقايد اماميه صفحه 174 استاد جعفر سبحاني (با اندكي اضافات)
[2] . در اين‎باره كتاب نجمالثاقب، باب چهارم رجوع شود
[3]. ينابيع الموده قندوزى: 3/295 از فرائد السمطين جوينى
[4] جامعالصغير سيوطى: 2/642 ; ينابيعالموده قندوزى: 2/104.
[5] ينابيعالموده قندوزى:3/264.
[6] سنن ترمذى:3/343 ; سبل الهدى و الرشاد، صالحى شامى: 10/171.
[7] . سنن ابى داود: 2/310; (المهدى من ولد فاطمه) سنن ابن ماجه 2/1368; (هو من ولد فاطمه) مستدرك نيشابورى: 4/557 معجم كبير طبرانى 23/267، ميزان الاعتدال ذهبى: 2/249.
[8]سنن ابىداود: 2/310; مجمع الزوائد هيثمى: 7/314، مسند ابى يعلى :2/367; تاريخ ابن خلدون:1/314; ينابيع الموده قندوزى: 2/103.
[9] بحارالانوار،ج 51، ص 72; كمال الدين، ج 1، ص 286.
[10] كمالالدين: 287
[11]بحارالانوار:74/300.
[12] . كمال الدين: 303
[13] كافي، ج 1، ص 522، باب ما جاء في الاثني عشر.
[14] كمالالدين: 316.
[15] بحارالانوار،ج 51، ص 133.
[16]معجماحاديث امام مهدي عليه السلام: 3/354 از عقد الدرر.
[17]بحارالانوار،ج 45، ص 138.
[18] كمالالدين، ج 1، ص 324.
[19] كمالالدين، ج 1، ص 326.
[20]كمالالدين، ج 1، ص 330; بحارالانوار، ج 51، ص 137.
[21]كمالالدين: 333.
[22]‌بحارالانوار، ج 51، ص 151.
[23]كمالالدين، ج 2، ص 372; فرائد السمطين، ج 3، ص 337.
[24]بحارالانوار،ج 51، ص 156; كمال الدين، ج 2، ص 377.
[25]كمالالدين، ص 383.
[26]كمالالدين، ص 409.