عصمت
يكي از صفات ضروريدر امام, عصمت است. منظور از عصمت در امامان آن است كه ائمهي اطهار (عليهمالسلام):
1. از ارتكاب گناه مصوناند و محال است كه مرتكب گناه شوند
2. در تصميمگيريها و درك مصالح و مفاسد از خطا مصوناند
3. در دريافت معارف الهي و ابلاغ آن به مردم, خطا ناپذيراند.
براي اثبات عصمت درهمهي جنبههاي آن، هم دلايل عقلي وجود دارد و هم دلايل نقلي. به طوري كه مرحومعلامهي حلي بيش از هزار نكته در اثبات عصمت ائمة اطهار آورده است. ما در اينجا بهبرخي از آن دلايل اشاره ميكنيم
دلايل عقلي
بايد دانست كه در واقعهمان دلايلي كه معصوميت انبياء را به اثبات ميرساند, عصمت امامان(عليهمالسلام)را هم عينا ثابت ميكند.
نخستين دليل عقليبر لزوم عصمت انبيا (ع) از ارتكاب گناهان اين بود كه هدف اصلي از بعثت ايشانراهنمايي بشر بسوي كمالي است كه خداي متعالي انسانها را براي آن خلق فرموده است وايشان در حقيقت, نمايندگان الهي در ميان بشر هستند كه بايد ديگران را به راه راست,هدايت كنند. حال اگر چنين نمايندگان و سفيراني پايبند به دستورات الهي نباشند وخودشان برخلاف محتواي رسالتشان عمل كنند مردم, رفتار ايشان را بياني مناقض با گفتارشانتلقي ميكنند و ديگر به گفتارشان هم اعتماد لازم را پيدا نميكنند و در نتيجه, هدفاز بعثت ايشان تحقق نخواهد يافت. اصولا چگونه ممكن است كسي كه ميخواهد بشريت رابه كمال برساند خود ناقص باشد. پس حكمت و لطف الهي اقتضا دارد كه پيامبران, افراديپاك و معصوم از گناه باشند و حتي از روي سهو و نسيان هم خطا نكنند زيرا خطاي آنانهرچند برايشان گناهي محسوب نميشود ولي موجب ميشود كه پيروان او ناخواسته به خطاروند و راه كمال براي آنان مسدود گردد.
همين دليل عينابراي اثبات عصمت در امامان كه جانشينان پيامبراكرم(ص) هستند, كافي است. آنان ادامهدهندگان راه پيامبراند و مردم را به سوي خدا و كمالات بينهايت دعوت ميكنند ازاين رو همانند پيامبراكرم (ص) بايد معصوم از خطا و مبرا از اشتباه باشند.
اصولا همان طور كهدر گذشته تأكيد شد, مسؤوليت حفظ دين از خطر تحريف و تغيير، برعهدهي امام است،چنانكه او عهدهدار هدايتديني افراد نيز ميباشد.بديهي است انجام اين دو مسؤوليت و تحقق بخشيدن به اين دو آرمان ديني، در گرومصونيت امام از خطا و انحراف است، به خصوص كه هدايتگري در سخن و گفتار خلاصه نميشود، بلكه تأثيرعمل امام در جهت دادن به رفتار جامعه، به مراتب بيشتر از گفتار او است. به هميندليل، بايد امام در فهم و بيان احكام ديني و نيز در عمل به آنها، مصون از خطا ولغزش باشد تا پيروان خود را به طور صحيح هدايت كند
دليل ديگري كه براياثبات عصمت امامان (عليهمالسلام) ميتوان به آن استناد كرد لزوم تسلسل است. بااين توضيح كه يكي از جهات نيازمندي جامعهي ديني به امام اين است كه مردم در شناختدين و اجراي آن مصون از خطا نيستند. بنابراين، هرگاه امام نيز مصون از خطا و لغزشنباشد، به امام ديگري نياز است. نقل كلام به امام دوم ميكنيم، اگر او نيز معصوم نباشد، امام ديگري لازم است. اگر رشتهرا ادامه دهيم، در جايي پايان نميپذيرد و به تسلسل ميانجامد و سرانجام به كسي نخواهيم رسيد كه خطا و لغزش جامعه رااصلاح كند و آن را از فساد برهاند و به صلاح درآورد. پس نتيجه ميگيريم كه بايد اماممصون از خطا و لغزش باشد. دو برهان ياد شده در كتاب «تجريد الاعتقاد»، نوشتة مرحومخواجه نصير الدين طوسي به اين صورت آمده:
«وَ اِمْتِنَاعُالتَّسَلْسُلِ يُوجِبُ عِصْمَتِهُ وَ لِاَنَّهُ حافِظٌ لِلشَّرعِ».
يعني: امتناع تسلسلدر امامت موجب عصمت امام است، و نيز امام حافظ شرع است، پس بايد معصوم باشد.
برخي در نقد دليلاول گفتهاند: امامبه تنهايي حافظ دين نيست، بلكه او از طريق كتاب و سنت و اجماع علماي دين و اجتهادصحيح خود، دين را حفظ ميكند، و هرگاه در اجتهاد خود خطا كند، مجتهدان ديگر او را راهنمايي ميكنند، چنانكه اگر مرتكب خطايي شود امر كنندگان به معروف اورا باز ميدارند.
[1]ولي نادرستي اينسخن روشن است، زيرا كتاب و سنت به خودي خود سخن نميگويند، بلكه بايد آنها را تفسير و معنا كرد و اجماع افرادي كههيچ كدام معصوم نيستند، احتمال خطا و اشتباه را از بين نميبرد. از اينرو نميتوان به حكم ديگر مجتهدان نيز اطمينان داشت و امر كنندگان بهمعروف هرگاه معصوم از خطا نباشند، چه بسا در شناخت معروف خطا نمايند. بنابراين،يگانه راه اطمينان بخش براي حفظ شريعت عصمت امام است.
[1] . شرحتجريد الاعتقاد، فاضل قوشجي، ص 367