• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 27021
تعداد نظرات : 2747
زمان آخرین مطلب : 3242روز قبل
دانستنی های علمی



  

how telescopes work2 تلسکوپ چگونه کار می کند

آسمونی : جمع آوری نور از آسمان کماکان منبع اصلی دریافت اصلاعات از کیهان برای اختر‌شناسان است. بیشتر اجرام آسمانی، به استثنای ماه و خورشید، دور و نسبتاً کم فروغ‌اند. تلسکوب تا حد ممکن نور جمع آوری می‌کند؛ هر چه نور بیش تری جمع آوری کند، اطلاعات بیش تری فراهم می‌شود. به همین سبب، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های تلسکوپ، قطر دهانهٔ آن است.

دو نوع تلسکوپ وجود دارد :

بازتابی‌ها با استفاده از آینه و شکستی‌ها با استفاده از عدسی نور را جمع می‌کند. بیشتر تلسکوپ‌های حرفه‌ای امروزی بازتابی‌هایی با آینه‌های چند متری‌اند که بر فراز قلهٔ کوه‌ها، بالا‌تر از آشفتگی‌های حاصل از حرکت هوا در لایه‌های پایینی جو، قرار گرفته‌اند.

تلسکوپ‌های بازتابی (Reflecting Telescope) :

بازتابی‌ها مانند تلسکوپ جمینی (Gemini)، نور را با آینهٔ مقعر عظیمی دریافت می‌کنند و پس از آن امکان دارد تصویر به کمک آینه یا آینه‌های ثانویه، به هر بخش تلسکوپ بازتاب شود. بنابراین، لازم نیست تجهیزات سوار با تلسکوپ متحرک باشند و بر وزن آن بیفزایند. آینه‌ها نور را به این آشکارساز‌ها می‌رسانند. بازتابی‌ها در مقایسه با شکستی‌ها، دو مزیت اصلی دارند: نور را با آینه جمع آوری می‌کنند؛ بنابراین، خطای رنگی (تجزیهٔ نور ستاره به طیفی از رنگ‌ها) رخ نمی‌دهد و چون آینه، برخلاف تلسکوپ‌های شکستی، در انتهای بدنهٔ تلسکوپ نصب و از پشت سر پشتیبانی می‌شود، حدی برای اندازهٔ تلسکوپ وجود ندارد. آینه‌ها را می‌توان بسیار نازک‌تر و سبک‌تر ساخت. به همین سبب، قطر بزرگ‌ترین تلسکوپ بازتابی ساخته شده در جهان بیش از ۱۰ برابر قطر بزرگ‌ترین تلسکوپ شکستی است. 

تلسکوپ‌های شکستی (Refracting Telescopes) :

شکستی‌ها نور را با عدسی دریافت می‌کنند که تصویر را بر صفحهٔ عکاسی یا آشکارساز الکترونیک نور کانونی می‌کند. شکستی‌ها برای رصد اجرام درخشان، مفید و مناسب‌اند؛ اما شیشهٔ ضخیم عدسی، نور ارزشمند اجرام کم سو‌تر را جذب می‌کند. عدسی همچنین رنگ‌های گوناگون نور را در نقاط متفاوت کانوی می‌کند و سبب بروز خطای رنگی می‌شود. این عدسی‌ها سنگین‌اند؛ عدسی‌ای به قطر بیش از یک متر تحت وزن خودش تاب بر می‌دارد و شکم می‌دهد. به سبب این مشکلات، با آنکه تلسکوپ‌های شکستی کوچک با طراحی جدید و بدون خطای رنگی ابزار منتخب بسیاری از منجمان آماتور و عکاسان نجومی است، در رصدخانه‌های حرفه‌ای امروزی چندان به کار نمی‌رود. 

how telescopes work تلسکوپ چگونه کار می کند

آینه‌ها:

آینهٔ تلسکوپ‌های رصدخانه‌ای، که از سرامیک شیشه‌ای با ضریب انبساط کم (برای ثابت ماندن انحنای آن در سرما و گرما) ساخته می‌شود، بیش از یک سال صیقل داده می‌شود. سپس سطحش با ورقهٔ نازکی از آلومینیوم پوشیده می‌شود. آینه‌ها باید کاملاً صاف و یک دست باشند. در غیر این صورت، نور دریافتی آشفته و تصویر محو می‌شود. مثلاً سطح آینهٔ تلسکوپ جمینی تا دقت ۱۶ میلیاردم متر صیقل داده شده است.

تلسکوپ بازتابی AAT یا (Anglo-Australian Telescope) :

تلسکوپ آنگلو-استرالیا (ATT) که بر کوهستان‌های سایدینگ اسپیرینگ استرالیا نصب است، آینه‌ای به قطر ۳. ۹ متر دارد. می‌توان به جای آینهٔ ثانویه‌ای آن اتاقک عکس برداری قرار داد تا یک اختر‌شناس در درون آن به تصویربرداری مشغول شود. همچنین به جای این آینه، ربوت طیف سنجی قرار می‌گیرد که با قرار دادن آن، فیبر نوری از نقاط گوناگون تصویر، جداگانه طیف سنجی می‌کند. در تصویر مربوطه تلسکوپ روی استقرار نعل اسبی سوار شده است.

تلسکوپ اشمیت (Catadioptric Telescope) :

تلسکوپ اشمیت ترکیبی از تلسکوپ بازتابی و شکستی است. آینهٔ آن نور ستاره را به صفحهٔ عکاسی خمیده‌ای بازتاب می‌کند. (در سال‌های اخیر تراشه‌های الکترونیک CCD با حساسیت و توانایی بسیار بیشتر جایگزین صفحهٔ عکاسی شده است). روی صفحهٔ خمیده، تصویری با زاویه باز شکل می‌گیرد؛ اما به یک عدسی تصحیح کننده در سر لولهٔ تلسکوپ برای برطرف کردن اعوجاج (خطای کروی) تصویر نیاز است. تلسکوپ‌های اشمیت می‌توانند از نواحی وسیعی از آسمان تصویر تهیه کنند که برای انجام دادن طرح‌های نقشه برداری آسمان و جست‌و‌جو و ردیابی اجسام، مانند کشف و ردیابی خرده سیاره‌های جدید، مفید است. 

how telescopes work1 تلسکوپ چگونه کار می کند

استقرار‌ها (Mount) :

استقرار تلسکوپ تقریباً به اندازهٔ آن مهم است. استقرار باید وزن تلسکوپ را تحمل کند و تلسکوپ را هم زمان با چرخش زمین به دور محور خود، بچرخاند. در غیر این صورت، اجسام حین رصد از میدان دید تلسکوپ خارج می‌شوند. دو نوع اصلی استقرار وجود دارد: استوایی (Equatorial Mount) و سمت-ارتفاعی (Alt-Azimuth Mount). نوع سمت-ارتفاعی استقرار اصلی تلسکوپ‌های حرفه‌ای امروزی است. هدایت رایانه‌ای پیوسته به تلسکوپ‌های غول پیکر، مانند جمینی اجازه می‌دهد مسیر اجرام را حین حرکتشان در آسمان دنبال کنند. 

نخستین تلسکوپ شکستی :

گالیله مخترع تلسکوپ نبود و مدتی پیش از او، اولین دوربین‌ها ساخته شده بود. اما نخستین فردی بود که از این وسیله برای کاوش آسمان استفاده کرد. تلسکوپ‌های دست ساز او، که بزرگ‌ترین تلسکوپ‌های جهان در آن دوره بودند، قدرتی بیشتر از یک تلسکوپ اسباب بازی امروزی نداشتند. اما گالیله با ه‌مان‌ها گودال‌های ماه، چهار قمر بزرگ مشتری و ماهیت ستاره‌ای راه شیری را کشف کرد. 

نخستین بازتابی :

ایزاک نیوتن، که پیش گام شماری از زمینه‌های علم به شمار می‌رود، نخستین فردی بود که به بررسی تجزیهٔ نور و شکل گیری طیف از طریق منشور پرداخت. او نتیجه گرفت که عدسی‌ها همواره تصاویری با تجزیه و خطای رنگی ایجاد می‌کنند. از این رو، به طراحی تلسکوپی پرداخت که به جای عدسی، در آن برای گردآوری نور، از آینه استفاده می‌شد. تلسکوپ بازتابی او، که در سال ۱۶۶۸ ساخته شد، آینه‌ای فلزی داشت که به جای شیشه، از مس، قلع و آرسنیک (زرنیخ) ساخته شده بود.


- منبع، پورتال آسمونی
سه شنبه 4/6/1393 - 11:0
کاردستی و خیاطی



  

Crafts with ice cream sticks ساخت کاردستی با چوب بستنی

عروسک هایی که با چوب بستنی ساخته میشوند برای اجراهای نمایشی در گروه های کوچک بچه ها مناسبند . بهترین خصوصیت این عروسک ها سبک بودن آنهاست که کودکان به راحتی قادر به حمل و جابجایی آن در هنگام اجرای نمایشنامه هستند . یکی دیگر از ویژگیهای این عروسک ها میزان تنوعی است که می توان در ساختن آن ها به کار برد . لازم نیست که برای هر نقش نمایشنامه یک عروسک پارچه ای مناسب پیدا کنید ، همین که ماسک ساده یا نمونه ی ساده تری از عروسک ها مثل همین عروسک های نمایشی که با چوب بستنی ساخته شده اند داشته باشید ، کودک به راحتی می تواند بین شخصیت نمایشنامه و نقش آن هماهنگی ایجاد کند . در ادامه این مطلب آسمونی روش ساخت این عروسک های چوبی را دنبال کنید . 

این عروسک ها که به شکل حیوانات ساخته شده اند از چوب بستنی یا چوب هایی که در پایه اول ابتدایی به عنوان چینه مورد استفاده قرار می گیرند ساخته شده اند . ابتدا بر اساس رنگ جانوری که قصد ساختن آن را دارید چوب بستنی ها را رنگ بزنید .

Crafts with ice cream sticks2 ساخت کاردستی با چوب بستنی

سپس اجزای دیگر حیوان را به او اضافه کنید . به عنوان مثال برای خوک از چشم های عروسکی و یک دکمه به جای بینی پهن روی زمینه ی صورتی رنگ استفاده کنید .

Crafts with ice cream sticks3 ساخت کاردستی با چوب بستنی

رنگ خال خالی سگ جلوه ی بهتری به سگ می دهد و کودک راحتتر می تواند این جانور را از میان دیگر جانوران بشناسد . می توان با کاموا ، فوم های رنگی و … جانوران را تزیین کرد . پلنگ ، خروس ، الاغ ، سگ و خوک جانورانی هستند که در این کاردستی ساخته شده اند .

Crafts with ice cream sticks1 ساخت کاردستی با چوب بستنی

این عروسک ها را به کودکان بدهید و از آنان بخواهید که قصه ای که برایشان تعریف کرده اید را در قالب نماش برای دوستانشان اجرا کنند . همچنین دانش آموزان و کودکان خلاق خود می توانند نقش بیافرینند و با ساخته ی ذهن خلاقشان نمایشنامه ای را برای دیگر بچه ها تدارک ببینید .


- منبع، پورتال آسمونی
سه شنبه 4/6/1393 - 10:58
اطلاعات دارویی و پزشکی

امروزه ابتلا به دیابت، حتی در کودکان و نوجوانان شایع شده است که مهم ترین علت آن چاقی مفرط، عادت های بد غذایی و ... است. اما آن چه باعث نگرانی بیشتر متخصصان شده، افزایش ابتلا به دیابت نوع ۲ در زنان باردار (به ویژه در زنان چاق) است. به نقل از سایت «MSN»، بعضی از زنان در ماه دوم یا سوم بارداری دچار دیابت می شوند. اگر چه علت دقیق آن مشخص نیست، اما آن را با هورمون هایی که از طریق جفت در بدن رها می شود، مرتبط می دانند در حالی که این هورمون ها به رشد جنین کمک می کند، مانع از ساخت و فعالیت درست انسولین بدن مادر نیز می شود؛ در نتیجه، مادر دچار دیابت می شود. در این شرایط ایجاد تغییر در برنامه غذایی، انجام ورزش بیشتر و مصرف انسولین برای کنترل میزان قندخون در ماه های آخر بارداری، ضرورت پیدا می کند. خطر ابتلا به دیابت بارداری با عوامل متعددی مشابه دیابت نوع۲ از جمله سن، وزن، نژاد و سابقه خانوادگی در ارتباط است. علاوه بر آن زنانی که در اولین دوره بارداری دچار دیابت می شوند، به احتمال زیاد در دوره های بعدی بارداری نیز دچار آن خواهند شد. همچنین محققان هشدار می دهند که دیابت بارداری می تواند علامت خطر بروز دیابت بعد از بارداری نیز باشد. آمارها نشان می دهد، ۵ تا ۱۰درصد از افرادی که دچار دیابت بارداری می شوند، بلافاصله پس از زایمان دچار دیابت نوع ۲می شوند. زنانی که سابقه دیابت بارداری دارند به میزان ۳۵ تا ۶۰درصد در خطر ابتلا به دیابت نوع دوم طی ۱۰ تا ۲۰سال آینده هستند. فرزندان زنانی که دیابت بارداری داشته اند نیز در معرض خطر چاقی مفرط یا اضافه وزن قرار می گیرند که این امر خطر بروز دیابت نوع۲ را افزایش می دهد.

۴راه کاهش خطر دیابت نوع۲

اگر سابقه دیابت بارداری دارید، می توانید با رعایت چند نکته این خطر را کاهش دهید. نتایج بررسی ها نشان می دهد، زنان با اتخاذ شیوه زندگی سالم از جمله کاهش وزن، ورزش و مصرف منظم دارو برای کاهش میزان قندخون، می توانند خطر بروز دیابت نوع ۲ را تا ۵۰درصد یا بیشتر کاهش دهند.

اگر در دوران بارداری دچار دیابت شده اید، به این نکات توجه کنید:

۱ - با پزشک مشورت کنید تا پس از زایمان و سپس هر چند سال آزمایش لازم را انجام دهید.

۲ - سعی کنید طی ۶ تا ۱۲ماه پس از زایمان، به وزن قبل از بارداری خود برگردید.

۳ - اگر هنوز اضافه وزن دارید، سعی کنید حداقل ۵ تا ۷درصد وزن بدن را کم کنید و وزن کم شده را نیز حفظ کنید.

۴ - در صورت امکان نوزاد را با شیر خود تغذیه کنید تا خطر بروز چاقی مفرط و دیابت کاهش پیدا کند.

سه شنبه 4/6/1393 - 10:58
دانستنی های علمی

چهل بار خواندن بعضی سوره ها و دعاها برای فرج و رفع مشکلات سفارش شده است و چهل روز پذیرفته نشدن اعمال از جمله نماز، پیامد بعضی از گناهان است.

یکی از معجزات قرآن اعجاز عددی آن است که در تکرارها آن را می توان دریافت، از اعداد دارای اثر در فرهنگ قرآن چهل است که در برخی آیات به آن اشاره شده است، به عنوان مثال در آیه 142 سوره مبارکه اعراف که خداوند می فرماید: "وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَقَالَ مُوسَى لأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ"
و با موسى سى شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر تمام کردیم تا آنکه وقت معین پروردگارش در چهل شب به سر آمد و موسى [هنگام رفتن به کوه طور] به برادرش هارون گفت در میان قوم من جانشینم باش و [کار آنان را] اصلاح کن و راه فسادگران را پیروى مکن.
و در در آیه 26 سوره مائده از چهل سال ممنوعیت ورود بنی اسراییل به سرزمین مقدس و چهل سال سرگردانی آن‌ها در قطعه ای از زمین خبر داده است: "قالَ فَاِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَیهِم اَربَعینَ سَنَةً یَتیهونَ فِی الاَرضِ فَلاتَأسَ عَلَی القَومِ الفـسِقین"
علاوه بر آیات قرآن، روایات متعددی نیز از ائمه معصوم (ع) بر اسرار این عدد و خواص آن تاکید می کنند.
در روایت آمده است که هیچ بنده ای ایمان خود را به خدا به مدت 40 روز خالص نکرد مگر اینکه در دنیا زاهد گردید و دردهای دنیا و دوای آن را شناخت و خدا حکمت را در قلبش ثابت می کند و با آن حکمت زبانش را گویا می نماید.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: "کسی که 40 روز خالص شود چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش می جوشد."
امام باقر (ع) فرمودند: "هر که چهل روز، ایمانش را برای خدا خالص گرداند، خداوند محبّت دنیا را از دل او بیرون می کند و بینشی به وی عطا می کند که درد و درمان خویش را بداند و حکمت را در دل او جای دهد."
امام کاظم (ع) می فرمایند: "کسی که 40 روز گوشت نخورد بداخلاق می گردد و کسی هم 40 روز پشت سر هم گوشت بخورد بداخلاق می شود و کسی هم که 40 روز از سال حلال بخورد قلبش نورانی می گردد."
در روایتی از حضرت امام صادق(ع) به این مضامین رسیده است که می فرمایند: "هر کس دعای عهد را 40 صبح بخواند از انصار حضرت مهدی(ع) می گردد و اگر بمیرد حق تعالی او را از قبر مبعوث می کند تا به حضرت حجت (ع) یاری رساند و خدا به هر کلمه هزار حسنه می دهد و هزار سیّئه از او محو می کند."
در زمان حضرت نوح (ع) برای عذاب کفار، چهل روز باران می بارید و قوم حضرت موسی (ع) چهل سال در بیابان سرگردان بودند.
پیامبر (ص) چهل روز از خدیجه جدا شدند و اعتکاف کردند تا غذای آسمانی نازل شد و مقدمه تولد حضرت زهرا (س) فراهم گردید. علاوه بر این رسول خدا (ص) در چهل سالگی مبعوث شدند.
انسان تا چهل سالگی زمینه کمال روحی و معنوی دارد اما پس از آن دشوار می شود. 
چهل روز عمل خالصانه، عامل جاری شدن حکمت از قلب به زبان است.
چهل بار خواندن بعضی سوره ها و دعاها برای فرج و رفع مشکلات سفارش شده است و چهل روز پذیرفته نشدن اعمال از جمله نماز، پیامد بعضی از گناهان است.
همچنین پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: "اگر بر جنازه ای 40 نفر مؤمن حاضر شوند و شهادت دهند که ما جز خیر از او چیزی ندانیم، خداوند شهادت ایشان را بپذیرد و آن مؤمن را بیامرزد."

ابوذر غفاری و ابن عبّاس از نبی اکرم (ص) روایت می کنند که فرمودند: همانا زمین چهل صبح بر مؤمنی که وفات یافته است می گرید.
ابوبصیر گوید امام صادق(ع) فرمودند: "هر بنده تا 40 سال در فسحه و گشایش است، چون سنش به 40 رسید پروردگار به آن دو فرشته ای که نگهبانش هستند وحی کند: من بنده خود را عمری(طولانی) دادم بر او سخت گیرید اعمالش را به دقت ثبت کنید، کم و زیاد و کوچک و بزرگ عملش را بنویسید."
همچنین ایشان فرمودند: "هر که تسبیحات اربعه را بعد از نماز فریضه چهل مرتبه بخواند پیش از آنکه از جای خود حرکت کند هر حاجت که از خدا سوال کند روا گردد."
منابع:
1- اصول کافی
2- بحارالانوار
3- دقایقی با قرآن
4- اسرار عدد چهل در قرآن و روایات

منبع:تعامل

سه شنبه 4/6/1393 - 9:57
كودك

کودکان وقتی دروغ می‌گویند که:

 

دروغ گفتن,دروغ گفتن در کودکان,علت دروغ گفتن کودک

از روزی که کارتون پینوکیو رو دیده، تا دروغ می‌گه، خودش می‌ره جلوی آینه، به دماغ‌اش نگاه می‌کنه، اندازه‌اش رو می‌گیره و می‌پرسه: مامان، دماغ‌ام کوچیکه؟ من هم فقط بهش می‌خندم.

گاهی بچه‌ها، در مورد مسواک زدن قبل از خواب، ننوشتن تکالیف، جمع و جور کردن اتاق و …، دروغ می‌گویند و اولین واکنش پدر و مادرها هم سرزنش کردن آنها با گفتن جملاتی مثل «چرا دروغ می‌گی؟»، «دروغ‌گویی کار بدیه»، «اگه همه‌اش دروغ بگی»، «کسی حرف‌ات رو باور نمی‌کنه» و «صداقت داشته باش» است.

اما شما مامان‌ها و بابا‌های مهربونی که هم‌دوره پینوکیو و پدرژپتو هستید، تا‌به‌حال فکر کردید که چرا کودک شما دروغ می‌گوید؟

کودکان وقتی دروغ می‌گویند که:
۱) پیش از این به خاطر راست گفتن در مورد یک مساله خاص‌، تنبیه شده باشند.
۲) قصد حفظ آبرو دارند یا می‌خواهند جلب توجه کنند.
۳) می‌خواهند راحت‌تر به مقصودشان برسند.
اما مهمتر از همه اینکه
بچه‌ها دروغ می‌گویند چون از والدین الگوبرداری می‌کنند.

چه کنیم که زندگی بر مدار دروغ نچرخد؟
۱) به بچه‌ها جرات بدهیم
بچه‌ها باید جرات راستگویی داشته باشند. اگر والدین، نسبت به آن‌چه کودک انجام داده، واکنش شدیدی نشان دهند، او، کم‌کم می‌آموزد که راست نگوید و این ذهنیت برایش بوجود می‌آید که «شاید اصلا مامان و بابا نفهمند و من هم مجازات نشوم.»

البته جرات دادن به کودک به معنای تنبیه نکردن او نیست اما مجازات، باید با عملی که کودک انجام داده، هم‌خوانی داشته باشد. اگر پدر و مادر، جزو آن دسته از والدینی باشند که در برابر کوچک‌ترین کار کودک، واکنش شدید نشان دهند، او، جرات راست گفتن را از دست می‌دهد.

۲) تشویق و تنبیه هم‌زمان
کودک باید بداند که در قبال کار بد یا اشتباهی که انجام داده، به‌طور قطع، مجازاتی وجود دارد، اما این مجازات، متناسب با عمل اوست، نه کم‌تر و نه بیش‌تر و مهم‌تر این‌که او باید بیاموزد که اگر دروغ بگوید، دو بار تنبیه می‌شود؛ چون به هر حال، پدر و مادر، هم متوجه کار بد و هم دروغگویی اش می شوند و او ر به خاطر هر دو مورد، تنبیه می کنند.

مجازاتی که برای کار بد تعیین می‌کنید، باید با مجازاتی که برای دروغ‌گویی تعیین می‌کنید، متفاوت باشد؛ چون دروغ‌گویی، اتفاقی جدید و رفتاری جداگانه است.

البته نباید به خاطر راست‌گویی، کودک را از تنبیه در قبال کار بدش، معاف کنید. نگران نباشید؛ این سبب نمی‌شود که او به دروغ‌گویی روی بیاورد، بلکه می‌فهمد مجازات، با عمل، متناسب است و حالت جبران دارد و حتی والدین، از او به خاطر راست‌گویی، تشکر هم می‌کنند.

۳) مچ گیری نکنید
گاهی پدر و مادر مطمئن هستند که فرزندشان، کار اشتباهی انجام داده است، اما باز هم درباره‌اش از او سوال می‌کنند. مثلا می‌دانند که او شکلات خورده، دور دهان‌اش هم هنوز شکلاتی است، باز هم از او می‌پرسند «تو شکلاتا رو خوردی؟» و او می‌گوید: «نه».

وقتی والدین درباره مساله‌ای اطلاع دارند، نباید طوری سوال کنند که بچه‌ها وادار به دروغ گفتن شوند. در چنین موقعیتی می توانید از یک جمله خبری کوتاه استفاده کنید: «بدون اجازه شکلات خوردی.»

این، یعنی شما می‌دانید که او، این کار را انجام داده است. به عبارت دیگر، رفتار والدین باید طوری باشد که نشان دهند متوجه دروغگویی کودک شده اند، اما مچ‌گیری نکنند.

هرگز کودک را تحقیر نکنید و به او برچسب نزنید که «تو دروغ‌گو هستی»؛ این کار سبب می‌شود او، هویت خود را به‌عنوان یک آدم دروغ‌گو بپذیرد، به‌خصوص این‌که این مساله در جمع مطرح نشود، چون ممکن است جمع، او را سرزنش کرده و او، احساس خجالت و حقارت کند.

با کودکان، در مسیر راست‌گویی
برای از بین بردن عادت بچه‌هایی که به دروغ گفتن روی آورده‌اند، باید روش تشویق کردن را در پیش گرفت.

در مورد آن کارهایی که مطمئن هستید انجام داده، از کودک سوال کنید و وقتی جواب راست شنیدید، هم در قبال راست‌گویی و هم برای کاری که انجام داده ، از او تشکر کنید.

از نمایش و داستان کمک بگیرید و به روش غیرمستقیم راست‌گویی را به او آموزش دهید. برایش داستان‌هایی تعریف کنید که شخصیت اصلی ، در قبال راست‌گویی یا دروغ‌گویی، به سرنوشت‌های متفاوتی دچار شده و با او درباره داستان و راست و دروغ‌هایی که در آن اتفاق افتاده است، صحبت کنید.

منبع:shahrzadpress.com

سه شنبه 4/6/1393 - 9:33
کاردستی و خیاطی

تزیین توت فرنگی,آموزش درست کردن گل با توت فرنگی


از این گل های رز توت فرنگی می توانید برای تزئین میزهای شام و دسرهای تان استفاده کنید.

شما به راحتی با داشتن یک چاقوی تیز می توانید با توت فرنگی گلهای رز زیبایی درست کنید. هم می توانید انتهای توت فرنگی را در نی های پلاستیکی کرده و از آن برای سفره آرایی استفاده کنید.


یکی دیگر از کاربردهای این گل های توت فرنگی تزئین بستنی برای پذیرایی از میهمانان تان در تابستان است.

 

تزیین توت فرنگی,آموزش درست کردن گل با توت فرنگی

 

تزیین توت فرنگی,آموزش درست کردن گل با توت فرنگی


منبع : seemorgh.com

سه شنبه 4/6/1393 - 9:32
بهداشت روانی

زندگی سالم,شرایط زندگی,افکار صحیح

ناامیدی همچون دنیای تاریکی است که فرد را گرفتار اندیشه های غلط، غیرمنطقی و ترسناک می کند. افکار تخریب کننده معمولا زمانی بشدت خود را نشان می دهد که فرد گرفتار افسردگی و ناامیدی شده باشد. درحالی که چنین فردی در روشنایی ذهن هرگز رفتارهای پراز ناامیدی از خود بروز نمی دهد و حتی آنها را بسیار پوچ و بی معنی می داند.

ناامیدی همچون دنیای تاریکی است که فرد را گرفتار اندیشه های غلط، غیرمنطقی و ترسناک می کند. افکار تخریب کننده معمولا زمانی بشدت خود را نشان می دهد که فرد گرفتار افسردگی و ناامیدی شده باشد. درحالی که چنین فردی در روشنایی ذهن هرگز رفتارهای پراز ناامیدی از خود بروز نمی دهد و حتی آنها را بسیار پوچ و بی معنی می داند.

حقیقت این است که ما اگر اشتباه فکر کنیم حتما اشتباه زندگی خواهیم کرد. خلاف آن نیز درست است. اگر می خواهیم زندگی سالمی داشته باشیم باید درست فکر کنیم. افکار صحیح، زندگی سالم و بی نقص به دنبال خواهد داشت.

انسان می تواند زندگی اش را با نحوه افکارش تغییر دهد. وقتی دچار افسردگی می شویم الگوهای مخرب افکارمان به بزرگ ترین منبع ترس و نگرانی در زندگی تبدیل می شود. این افکار شوم و بدطینت ما را گرفتار خود محکومی و در نتیجه ناامنی می کند تا آنجا که ممکن است دست به اعمال خطرناک بزنیم. برای درست زیستن باید با این نوع تفکرات مبارزه کرد.

گام های زیر می تواند در پردازش و بازبینی افکارتان مفید باشد. شما می توانید اندیشه های تان را دوباره برنامه ریزی کنید و شرایط زندگی تان را تا حد چشمگیری بهبود بخشید.

گام نخست: قدرت اندیشه را بپذیرید
پیش از هر چیز باید قبول داشته باشیم «ما چیزی هستیم که می اندیشیم.» در حقیقت، بزرگ ترین میدان نبرد زندگی مان همان ذهن مان است. افکار، واقعی و بسیار قدرتمند هستند. اعمال ، طرزفکر و عادات ما همه و همه ابتدا در ذهن تولید می​شود و سپس در زندگی مان اثرشان را نشان می دهد. ما با تغییر دادن نحوه تفکرمان می توانیم نوع زندگی مان را تغییر دهیم. مثلا اگر بتوانیم به وجود خود و اراده مان اعتماد کنیم، می توانیم به خواسته هایمان برسیم و به دنبال آن از آرامش و شادی روح برخوردار شویم. بنابراین اولین قدم در راه داشتن اندیشه صحیح تشخیص قدرت اندیشه است.

گام دوم: شناخت استانداردهای افکار و اندیشه
منظور از استاندارد همان سیستم پاکسازی و ارزیابی شده افکارمان است. با این کار تصمیم می گیریم که آیا اندیشه ای خاص ارزش جای گرفتن در ذهن مان را دارد یا خیر. در حقیقت طبق این تعریف، پنج استاندارد درخصوص افکار وجود دارد؛ افکاری که مناسب اندیشیدن است:

استاندارد اول: افکار واقعی
باید افکار دروغین و پوچ را دور بریزیم و ذهن مان را با حقایق محض پر کنیم.​ وقتی توانستیم ذهن مان را سرشار از افکار واقعی و صحیح کنیم در آن صورت می توانیم بین راست و دروغ تفاوت قائل شویم. متاسفانه انسان معمولا افکار منفی را ـ که همچون دروغ می ماند و صحت ندارد ـ به ذهن خود راه می​دهد و بر مبنای آنها تصمیم گیری می کند. با این کار اجازه می دهد این افکار منفی و دروغین روی زندگی اش اثر گذاشته و امور او را تحت سلطه خود بگیرد. باید از ورود این افکار بد جلوگیری کنیم. وقتی دروغ به اندیشه مان قدم می گذارد، هر لحظه از زندگی مان همراه با تخریب است و در​نهایت ما را به سوی نابودی می کشاند. در واقع اندیشه های دروغین در مورد هرچیزی از ظاهرتان گرفته تا روابط، ارزش و هویت، ترس ها و رویاهایتان به شما دروغ می گوید و گمراهتان می کند. مراقب باشید حتی ذره ای از ذهن تان را با دروغ فکرهای پوچ پر نکنید.

ذهن باغی است که می توانیم هرچه بخواهیم در آن کاشته و پرورش دهیم. بنابراین هرگاه موضوعی به ذهن تان آمد آن را بررسی کنید که آیا منفی است یا خیر و اگر منفی است چرا، سپس آن فکر را به نوع مثبت تبدیل کنید. ابتدا اگر نتوانستید خودتان این کار را انجام دهید، می توانید از مشاوران کمک بگیرید تا این کار به نوعی عادت تبدیل شود؛ مانند ادیسون که در آزمایش هایش برای تولید لامپ، هزار ماده را آزمایش کرد و نتیجه ای نگرفت. وقتی به او گفتند هزار بار شکست خوردی او پاسخ داد: «نه، من هزار ماده ای را که برای تولید لامپ مناسب نیست، شناختم» و سرانجام توانست لامپ را اختراع کند.

استاندارد دوم: افکار نجیب
«نجیب» در لغت به معنای «سزاوار عزت و احترام» است. سخن پسندیده نیز بسیار شبیه افکارنجیب​ و چیزی است که ارزش بیان شدن دارد. به عبارت دیگر اگر ما درست فکر کنیم، می توانیم درست نیز صحبت کنیم. اگر تعداد کلماتی را که در طول روز و ماه و سال صحبت می کنید، جمع کنید مسلما کتاب قطوری خواهد شد. حال با خود بیندیشید کتابی را که هر روز بخشی از آن را می نویسید چگونه کتابی است؟ پر از سخنان و افکار دلگرم کننده است یا سرزنش و بدگویی، عشق است یا تنفر، صلح است یا خشونت.​ کلمات ادا شده قدرتمند و درست مانند دانه هایی است که برای پرورش کاشته می شود. کلمات می توانند موجب رحمت یا لعنت ما شوند. می توانند مشوق یا مخرب باشند. بنابراین برای کنترل زبان مان باید افکارمان را مهار کنیم؛ افکاری که ستودنی، پسندیده و نجیب و با روشنایی همراه است، نه تاریکی.

استاندارد سوم: افکار صالح
«صالح» به معنای «منطبق بودن با اصول اخلاقی و درست​کاری» است. اگر به معیارهای اخلاقی صحیح آشنایی نداشته باشیم و از آنها پیروی نکنیم معمولا در اعمال مان دچار شک و تردید می شویم و چه بسا ممکن است انتخاب های غلط داشته باشیم و رو به تباهی گام برداریم. افکارمان را باید با اصول صحیح تربیت کنیم و فراموش نکنیم افکار نادرست معمولا نقاط ضعف ما را بروز و ما را در مسیر بسیار نامناسبی قرار می دهد. فردی که افکار ناصواب در ذهن دارد به خاک حاصلخیزی برای برداشت انواع وسوسه ها تبدیل می شود و وسوسه ها او را وادار به انجام اعمال پلید کرده و در نهایت به تباهی می کشاند. با انتخاب های صحیح اخلاقی می توانیم از بدی و شکست در زندگی جلوگیری کنیم.

استاندارد چهارم: افکار پاک و روشن
این افکار در واقع دربرگیرنده افکار سالم و بی خطر است. در حقیقت افکار پاک، پاکی زندگی مان را موجب می شود. تاریکی از افکار ناپاک و شرور تغذیه می کند. جنگ با افسردگی حمله مستقیم به افکار ناپاک است. با این کار ما می توانیم افکار تیره و تار را از خود دور و در مقابل افکار منفی ایستادگی کنیم. برای این که به این حد از تعهد به خودمان برسیم و افکارمان را کنترل کنیم باید اثرات عوامل بیرونی مانند فیلم ها، کتاب ها، تلویزیون، موسیقی، روابط و گفت وگوهایمان را مهار و همیشه بهترین ها را انتخاب کنیم.

یک ذهن پاک آرزوهای پاک و مناسب دارد و آرزوهای پاک، تولید عادات درست و صحیح و در نهایت موفقیت و سربلندی می کند.

استاندارد پنجم :افکار دوست داشتنی
افکار دوست داشتنی درواقع جذاب و دوست داشتنی است. روش زندگی مان تا حد زیادی تحت تسلط ذهن مان است، ذهنی که هرروز طبق شرایط موجود تنظیم می شود. افکار نامطلوب مانند انتقام، خشم، انتقاد و از این نوع، زندگی مان را به آهنربایی تبدیل کرده که تلخی و آزردگی بیشتری را به سمت خود جذب می نماید. چرخه مرگبار آن نیز غالبا تاریکی و افسردگی است. برای این که از شر این افکار رها شویم باید افکارمان را به سمت افکار دوست داشتنی و جذاب سوق دهیم؛ افکاری چون مهربانی، نجابت، عشق، شکیبایی و خودداری. در نتیجه می توانیم تمام خوبی های دنیا و هستی را به سمت خود جذب​ و زندگی سالم تر و بهتری را تجربه کنیم.

گام سوم: تمرین اندیشه های فوق
در این مرحله وقتی به اندازه کافی به شناخت رسیدید، می توانید در مورد هر چیزی که باارزش و ستودنی است بیندیشید، در مورد دیگران حرف های مناسب بزنید و تمام آموخته های تان در خصوص افکار صحیح را به کار بندید تا به آنها کاملا عادت کنید و جزء جدانشدنی زندگی تان شود. در این صورت می توانید امیدوار باشید از زندگی سالمی بهره مند می شوید.
منبع:آفتاب

سه شنبه 4/6/1393 - 9:31
آشپزی و شیرینی پزی

طرز تهیه گشنیز ماهی

 

طرز پخت گشنیز ماهی,درست کردن گشنیز ماهی


مواد لازم :

 شیر ماهی 1 کیلوگرم
 فلفل سیاه 1 قاشق مرباخوری
پودر  زیره  نصف قاشق چایخـوری
پودر زنجــبیل 1 قاشق چایخوری
پودر گشنیز 1 قاشق چایخوری
پودر سیر و فلفل قرمز از هر کدام 1 قاشق چایخوری
روغن زیتون 4 قاشق غذاخوری
سیر 2 حبه
گوجه فرنگی بزرگ 4 عدد
آبلیمو به مقدار لازم
گشنیز ساطوری خرد شده 1 پیمانه
روغن و نمک به میزان لازم


طرز تهیه :
ماهی‌ها را به صورت مکعبی خرد کرده، ادویه‌ها، روغن زیتون و سیر خرد شده را به آن افزوده و به مدت پنج الی شش ساعت در یخچال می‌گذاریم. یک ربع قبل از پخت، نمک و  آبلیمو را به ماهی اضافه کرده، بعد در تابه‌ای مناسب روغن ریخته و ماهی‌ها را در آن سرخ می‌کنیم.

گوجه‌ فرنگی‌ها را پوست گرفته و نگینی خرد می‌کنیم و به همراه نیمی از گشنیز به ماهی افزوده و به مدت ده دقیقه سرخ می‌کنیم.در هنگام سرو مابقی گشنیز و آبلیمو را می‌افزاییم.گشنیز ماهی با پلو و یا بدون پلو قابل سرو می باشد.

 

منبع : groohashpazi.blogfa.com

سه شنبه 4/6/1393 - 9:26
ایرانگردی

 مراسم حنابندان, آداب و رسوم ازدواج

اعیاد و جشنها:
اعیاد و جشنها از جلوه های فرهنگی معنوی و نمودی از فلسفه حیات و دنیا نگری و ویژگی های روانی , ذوقی و زیبا شناسی و عشق و اشتیاق خلق ها برای زندگی بهتر در گذر سده ها هستند.

 

چهارشنبه سوری:
دو شب چهارشنبه نیمه دوم بهمن ماه را چهارشنبه دروغی می نامیدند جوانان و بزرگترها آنها را جدی نمی گرفتند بچه ها با اندکی آتش روشن نمودن و با مختصر امکانات آنرا جشن می گرفتند و در واقع به استقبال چهارشنبه های بعدی می رفتند ولی چهارشنبه های اسفند ماه هر چهار تا رسماً جشن گرفته می شد و جوانان و بچه ها با تمام امکانات آتش بازی نموده و شادی می کردند ولی چهارشنبه آخر حال و هوای دیگری داشت و از چند روز قبل نه تنها جوانان و بچه ها بلکه تمام افراد خانواده خود را برای این جشن ملی مهم آماده می نمودند برای تهیه وسایل آتش بازی خیلی تلاش می نمودند مثل آن بود که آن روز باید یک حمله مهمی شروع کنند همه خود را به فش فشه , طپانچه و بمب های دستی, ترقه و غیره مسلح می نمودند از بعد از ظهر روز سه شنبه جشن با دهل و سورنا شروع می شد همه لباس نوی می پوشیدند , دهل زن همراه با سورناچی در خیابانها مشغول نواختن می شدند و مردم از زن و مرد , پیر و جوان دور آن جمع می شدند .

 

 مراسم حنابندان, آداب و رسوم ازدواج

 

مردها به تنهائی و گاهی دسته جمعی می رقصیدند . عصر با گرگ و میش شدن هوا در بام ها آتش روشن می شد و مهماتی که جوانان چند روز تدارک دیده بودند بکار گرفته می شد شعله های آتش از بامها زبانه می کشید و صدای شلیک گلوله های طپانچه و دیگر وسایل آتش زا از همه طرف به گوش می رسید و در تمام خانه ها برای شام پلو و خورشت آماده می شد و بچه ها بیشتر از این بابت خوشحال بودند که آن شب پلو خواهند خورد زیرا همانگونه که قبلاً نیز گفته شد سالی یکی دو بار بیشتر برنج مصرف نمی شد.

 

آن شب باید تمام اعضای خانواده پشت بام ها می رفتند و در آتش بازی شرکت می نمودند بعد از فرو نشستن آتش همه از روی آتش می پریدند و با صدای بلند می گفتند ( سرخی تو از من زردی من از تو) بعد از اتمام وسایل آتش بازی و فروکش کردن آتش مقداری از آتش روی بام را به حیاط می ریختند زیرا آن را خوش یمن می دانستند بعد از تمام شدن همه این مراسم از بام پایین آمده و شامی را که مدتها انتظارش را کشیده بودند صرف می کردند .

 

بعد از صرف شام مرحله قاشق زنی (بئلدی بئلدی) شروع می شد اغلب بچه ها و جوانان تو بره یا دستکش را با ریسمانی که با آن بسته می شد از روزنه خانه ها به پایین می فرستادند و صاحب خانه چند عدد بادام یا گردو و یا سنجد توی توبره می گذاشت بعضی بچه ها به اکثر خانه ها سر می زدند و در این موقع عده ای از دختر بچه ها و بزرگتر ها که در خانه مانده بودند با هم به بادام بازی می پرداختند و ضمناً حتماً آن شب حنا خیس می کردند و اعضای خانواده همه به کف دستها حنا می بستند و بقدری به اینکار اهمیت می دادند که حتی اگر فردی از حنا خوشش نمی آمد یا از گذاشتن حنا به دستهایش خودداری می کرد حداقل انگشت بزرگ پای خود را حنا می گذاشت و به این ترتیب مراسم شب چهارشنبه سوری به پایان می رسید .

 

یکی دیگر از مراسم چهارشنبه سوری (شب سه شنبه آخر اسفند) این بود که اگر دختری آن سال ازدواج کرده ولی هنوز به خانه شوهر نرفته و در خانه پدرش بود هدایایی از قبیل لباس ,شیرینی و مواد لازم برای تهیه شام آن شب از قبیل برنج و روغن و غیره از خانواده داماد به خانواده عروس فرستاده می شد و خانواده عروس هم برای داماد پیراهن و یا پوشاک دیگری می فرستاد. صبح روز آخرین چهارشنبه اسفند ماه مردم خود را برای رفتن به مراسم (ناو) و (دوز)آماده می کردند.

 

الف) مراسم ناو:
صبح روز آخرین چهارشنبه قبل از طلوع آفتاب همه مردم از زن و مرد و پیر و جوان از آبادی بیرون آمده و در محل معینی که آب بره آسیاب معروف به آسیاب (جهودلر) بود گرد می آمدند دخترهای دم بخت از روی آبی که از آب بره جاری بود می پریدند و می گفتند (آتل ماتل چهارشنبه بختیم آچل چهارشنبه) و در طرفی هم دهل زن و سورناچی زنان عده ای را دور خود جمع می کردند بعضی ها می رقصیدند و جوانان مقداری از وسایل آتش بازی را که از شب قبل برای این مراسم کنار گذاشته بودند بطور دسته جمعی بکار می بردند . بعد از طلوع خورشید همگی به خانه های خود برگشته و صبحانه صرف می نمودند و صبحانه آن روز اغلب نان روغنی بود که در خانه خود می پختند و اغلب با حلوای خانگی همراه بود.

 

ب) مراسم دوز:
در زبان ترکی به محل هموار (دوز) گفته می شود . اما در محل به مراسمی اطلاق می شود که ذیلاً شرح آن می پردازیم. بعد از مراسم ناو و صرف صبحانه حدود ساعت ۹ به بعد ازمردم دسته دسته از شهر خارج شده و به محل وسیع و همواری به نام قبرستان آغداش می رفتند و دور هم جمع می شدند این مراسم هم با دهل و سورنا و رقص و بادام بازی بچه ها تا ظهر ادامه پیدا می کرد ولی جالب ترین صحنه این مراسم که در مراسم های دیگر دیده نمی شود اسب سواری و اسب دوانی بود هر کس اسب خود را برای این مراسم با شستن و زینت دادن و غیره آماده می نمود و در موقع معین وارد میدان می نمود.

 

هر کس سوار بر اسب دور مردم به جولان می زد و گاهی هم سواران با هم به رقابت می پرداختند نا گفته نماند که گاهی میان این دلخوشی ها و جشن ها بعضی ها به دلایل مختلف از جمله مستی یا غرور جوانی جنگ و دعوا به راه انداخته زد و خوردهائی پیش می آوردند . این مراسم تا ظهر ادامه داشت موقع ظهر مردم دسته دسته به خانه های خود بر می گشتند . آن روز تقریباً در همه خانواده ها آش کلم یا (کله دوش) بود و به این ترتیب مراسم چهارشنبه سوری خاتمه می یافت.

 

همچنانکه گذشت در این ایام یکی از سرگرمی های خانواده ها و نوجوانان (بادام بازی) بود . این بازی ضمن اینکه یک بازی سرگرم کننده بود بیشتر برای برد و باخت بین بچه ها رایج بود . بادام بازی به دو روش بود یکی روش تک (فرد) و جفت ( زوج) می گفتند که آنرا دو نفر یا چند نفر می توانستند با هم بازی کنند به این ترتیب که یکی از بازیکنان مقداری بادام در مشت خود می گرفت و طرف دیگر باید حدس می زد بادام های مشت او تک است یا جفت اگر حدسش درست در می آمد همه بادام های مشت طرف را می گرفت و اگر غلط از آب در می آمد بایستی به تعداد بادامهای مشت طرف به او بادام می داد و با این طریق بازی ادامه پیدا می کرد.

 

طریقه دیگر بادام بازی به این شکل بود که چند نفر یا حداقل دو نفر چاله ای به عمق ۱۰ سانتی متر و به قطر ۱۵ سانتی متر در کنار دیواری روی زمین می کندند و به نوبت یکی از بازیکنان به فاصله تقریباً دو متر از چاله می ایستاد و مقداری بادام با دست خود به چاله می انداخت تعداد بادامهایی که توی چاله بود می شمرد , اگر جفت در می آمد همبازی که بعد از آن نوبت انداختن بادام به چاله با آن بود به اندازه بادام های توی چاله به طرف دوم پرداخت می نمود و اگر بادام های توی چاله فرد بودند طرف بازی بادام های توی چاله را برای خود بر می داشت و بدین طریق بازی ادامه پیدا می کرد .

 

 مراسم حنابندان, آداب و رسوم ازدواج

 

عید نوروز:
مردم از آغاز اسفند ماه مقدمات جشن عید نوروز را تدارک می دیدند تقریباً تمام وسایل خانه و خود خانه را تمیز می کردند شستنی ها را شستند و پاک می کردند و در صورت لزوم دیواره های اطاق نشیمن و پذیرایی را سفید کاری یا کاهگل می کردند . بعضی ها فقط یک خانه تنوردار محل زندگیشان بود , در طول زمستان که هر روز تنور را برای پختن غذا و گرم کردن کرسی روشن می نمودند دیواره ها کاملاً سیاه می شد برای سفید کردن دیوارهای کاهگلی , خاک خالص را با آب مخلوط کرده و بصورت مایع در می آوردند سپس آن را با جاروی معمولی به دیوارهای خانه می پاشیدند بدین طریق تقریباً به رنگ کاه گل تازه در می آمد و خانه تمیز می شد خلاصه تمام تلاش و امکان خود را برای تمیز کردن و وسایل آن بکار می بردند بعد از تمیز کردن خانه و وسایل آن نوبت به تمیز کردن یا خریدن لباس های اعضای خانواده می رسید اکثراً سعی می شد بخصوص برای بچه ها لباس های نو بخرند بعد از این مرحله نوبت تهیه ی شیرینی برای عید بود مقداری از شیرینی ها توسط خود خانمها در خانه پخته و مقداری هم از بازار شهر شاهپور (سلماس) تهیه می شد .

 

میوه که مطلقاً وجود نداشت مگر خشک بار از قبیل گردو , بادام , سنجد و انگور آویزان شده (میلاخ) و با این اقدامات خود را برای تحویل سال نو آغاز سال جدید آماده می نمودند. روز قبل از تحویل سال (روز عرفه یا در اصطلاح محل عارافا) خانواده هائی که در طول آن سال عزادار شده بودند حلوامی پختند و بعد از ظهر همان روز با عده ای از فامیل و همسایه ها حلوا را به سر قبر متوفی می بردند در قبرستان هم عده ای به آنها ملحق می شدند و پس از فاتحه خوانی یک نفر حلوای را بین حاضرین تقسیم می کرد بعد قبرستان را ترک می گفتند . آن روز تقریباً تمام مردم از زن و مرد , پیر و جوان به قبرستان می رفتند تا قبل از جشن عید یادی از عزیزان از دست رفته خود بنمایند . ضمناً این روز را (روز قبل از عید نوروز ) را عارافا می گفتند.

 

در آن زمان هیچکدام از رسانه های گروهی امروزی وجود نداشت و ساعت تحویل سال را معمولاً از تقویم هایی که خیلی کم بین مردم پخش می شد می فهمیدند و حتی خانه ها دارای ساعت نبود تا خودشان از روی ساعت موقع تحویل سال را تشخیص دهند روی این اصل یکی دو ساعت مانده به تحویل سال افراد مسن و ریش سفیدان در مسجد جمع می شدند و با راهنمائی ملای محل دعای تحویل سال می خواندند و در ظرف بزرگ تعدادی ماهی توی آب رها می کردند و معتقد بودند به محض تحویل سال ماهی ها در ظرف آب پشت و رو می شوند .

 

بعد از تحویل سال مردهائی که در مسجد و دور هم گرد آمده بودند هر کدام ظرف کوچکی از آب ظرفی که حاوی ماهی بود پر نموده به خانه خود می آوردند و تحویل سال را به اطلاع خانواده می رساندند در همان لحظه افراد خانواده سال را به هم تبریک گفته و فرزندان دست پدر و مادر را بوسیده و برای آنها سلامتی و طول عمر آرزو می کردند اگر سال به هنگام روز تحویل می شد بلافاصله نوه ها به خدمت پدر و مادر بزرگ و تازه داماد ها به خدمت پدر زن و مادر زن می رفتند .

 

اما قبل از اینکه دید و بازدید عمومی شروع شود مردم به خانه افرادی که در طول آن سال کسی را از دست داده بودند می رفتند و در خانه آنها پس از خواندن فاتحه و صرف چای و عرض تسلیت به بازماندگان خانه را ترک می کردند . این رسم همچنان پا برجاست بعد از آن روز اول سال افراد فامیل نزدیک بخصوص کوچکتر ها به خانه بزرگتر ها می رفتند و هر خانواده در محل پذیرایی خود سفره ای پهن کرده و آنچه از خوردنی , شیرینی و خشکبار برای عید تدارک دیده بود روی سفره می چید میهمانها پس از صرف شیرینی و عرض تبریک بلافاصله آن خانه را ترک گفته و خانه دیگری می رفتند و از روز دوم مردم بصورت دسته های چند نفری از یک سمت آبادی شروع کرده به یک یک خانه ها رفته و خوردنی صرف نموده و تبریک گفته آن خانه را ترک گفته و به خانه ی بغلی می رفتند به طوریکه تقریباً همه به خانه ی یکدیگر می رفتند و این دید و بازدید ها سه روز طول می کشید و هر دسته به خانه ای که وارد می شد , بود و نبود میزبان مهم نبود می نشستند تبریک می گفتند و از آنچه بود می خوردند و بلافاصله می رفتند .

 

معمولاً افراد خانواده به نوبت وظیفه میزبانی را به عهده می گرفتند تا موقع رسیدن میهمانان بتوانند تا اندازه ای از آنان پذیرائی کنند سه روز اول فروردین حداکثر تا چهارم فروردین دید و بازدید اختصاص به مردها داشت. در این مدت زنها در خانه بودند بعضی سرپائی به نزدیکترین فامیل ها می رفتند و باز به خانه بر می گشتند . بعد از اینکه نوبت دید و بازدید مردها تمام شد و مردها و پسران برای انجام کارهای کشاورزی راهی صحرا می شدند , دید و بازدید زنها آغاز می شد .

 

دید و بازدید عیدی زنان تا مدتها بعد از سیزده بدر ادامه می یافت چنانکه مردان به کنایه می گفتند که دید و بازدید زنان تا رسیدن میوه گیلاس طول می کشد زیرا روش دید و بازدید زنها به طریق دیگر بود . زن بزرگ خانواده یک روز بعد از ظهر با بچه ها و عروسها به یکی از خانه های همسایه یا فامیل می رفتند چند ساعتی در خانه آنها می ماندند غیر از شیرینی عصرانه هم می خوردند و عصر آن خانه را ترک می کردند و یک روز هم این خانواده میزبان خانواده ای می شد که به خانه آنها رفته بودند به این ترتیب دید و بازدید خانمها مدتها ادامه پیدا می کرد بطور کلی عید نوروز نزد مردم به مانند سایر ایرانیان بسیار گرامی بود زیرا این عید بزرگ بر یک سنت دیرینه بعنوان بزرگترین عید ملی و باستانی مطرح بود . زیرا سمبل زندگی و حیات نو است و مردم همیشه سعی می کردند هر چه با شکوه تر این جشن را برگزار نمایند .

 

 مراسم حنابندان, آداب و رسوم ازدواج

 

سیزده بدر:
در این روز بعضی خانواده ها اگر هوا مساعد بود از صبح با تمام افراد خانواده یا دو خانواده با هم به باغ و یا به دامن صحرا می رفتند و ناهار را در آنجا خورده و عصری بر می گشتند و بعضی بعد از ظهر به صحرا رفته پس از گردش , عصر بر می گشتند معمولاً مردم در صحرا بطور پراکنده گردش کرده یا دو و سه خانواده با هم دور هم جمع می شدند.

 

عید فطر:
اغلب مردم بعد از ظهر ما قبل عید برای فاتحه خوانی به قبرستان می رفتند و در فاصله ی عید نوروز تا عید فطر اگر فردی از خانواده ای فوت می کرد مثل عید نوروز مردان خانواده با اتفاق عده ای از فامیل نزدیک و دوست و همسایه ها بر سر قبر متوفا حلوا برده پس از فاتحه خوانی یک نفر حلوا را بین حاضرین بر سر قبر تقسیم می کرد زنها هم بر قبرستان می رفتند و منتهی بردن حلوا و تقسیم آن جزء وظیفه مردها بود این روز (روز قبل از عید فطر) را هم روز عارافا می نامیدند .

 

روز عید صبح زود عده ای در مسجد جمع شده و نماز فطر می خواندند و بعد از نماز هر کس نسبت به قدرت مالی خود مبلغی پول به ملا می داد و مسجد را ترک کرده به خانه می آمد پس از صرف صبحانه مردها برای فاتحه خوانی به خانه تمام خانواده های عزادار که در فاصله عید نوروز تا این روز کسی را از دست داده بودند می رفتند و بعد از ظهر هم نوبت زنها بود که برای فاتحه خوانی و عرض تسلیت به آن خانه ها می رفتند . معمولاً در بیرون از خانه در کوچه و خیابان آنان که همدیگر را می دیدند عید فطر را تبریک می گفتند کمتر کسی برای عرض تبریک عید فطر به خانه دیگری می رفت . در این روز کمتر کسی کار شخصی خود را تعطیل می کرد و همچنین برای روز عید فطر اکثر خانواده ها حلوا درست می کردند و برای صبحانه حلوا و فطیر می خوردند.

 

 مراسم حنابندان, آداب و رسوم ازدواج

 

عید قربان:
تنها مراسم این روز قربانی کردن گوسفند یا گوساله بود آنهایی که حاجی بودند حتماً باید گوسفند یا گوساله ای قربانی می کردند و گوشت آن را بین مردم تقسیم می نمودند و گاهاً چند خانواده شریک شده گوسفند یا گوساله ای خریده و قربانی نموده و گوشت آن را بین خود تقسیم می کردند و بعد هر کدام از خانواده ها از سهمی که دریافت نموده مقداری را بین دیگر خانواده ها بخصوص خانواده های فقیر تقسیم می کردند در این روز کارهای شخصی تعطیل نمی شد و غذای مخصوص هم برای این روز وجود نداشت.

 

 مراسم حنابندان, آداب و رسوم ازدواج

 

برگزاری مراسم عروسی:
معمولاً جوانی که خدمت نظام وظیفه را تمام می کرد در حقیقت به سن ازدواج می رسید والدین وی نیز خود را موظف می دانستند که برای او همسری انتخاب نمایند . زیرا جوان نه به فکر ادامه تحصیل بود (برای اینکه بی سواد بود؟) و نه دنبال پیدا کردن کار می رفت ( چون به همراه پدر خود شغل پدری را ادامه می داد) و نه به فکر خرید خانه و ماشین و اسباب زندگی بود و تنها برای زندگی او در خانه پدری یک اطاق ۴*۳ از گل و خشت و با کمترین هزینه ساخته می شد که فقط محل خواب عروس و داماد بود و آنها نه وسایلی داشتند و نه اصولاً به وسایل احساس نیاز می کردند در زندگی انسان آن روز هیچکدام از وسایل امروزی وجود نداشت وسایل زندگی در چند بشقاب و وسایل چای خوری و یکی دو عدد دیزی گلی خلاصه می شد و پخت و پز تمام اعضای یک خانواده که ممکن بود ۱۰ ۱۵ نفر باشد یک جا روی اجاق یا روی تنور صورت می گرفت آوردن عروس برای خانواده هیچ مشکلی بوجود نمی آورد و هیچ هزینه ای نداشت تنها یک فرد به اعضا خانواده اضافه می شد آن هم بیشتر از مصرف خود کار می کرد.

 

والدین برای ازدواج فرزندانشان هیچ مانع و مشکلی در سر راه نداشتند و در ضمن معتقد بودند جوان که از بیست سال گذشت حتماً باید ازدواج کند برای این منظور والدین دختری را که مناسب با خانواده خود می دانستند برای پسر خود در نظر گرفته و اقدام به خواستگاری می نمودند بدون اینکه نظر پسر خود را در مورد دختر جویا شوند و حتی ممکن بود که پسر , هرگز دختر را ندیده باشد و خانواده دختر هم همین طور بدون جلب نظر دختر خود اگر طرف را لایق می دانستند می پسندیدند و موافقت می نمودند و هیچکدام از طرفین ازدواج (پسر و دختر) حق اعتراض به خواست و میل والدین نداشتند پس از موافقت والدین دو طرف , مراسم تعیین مهریه بود که خانواده داماد چند نفر از ریش سفیدان و بزرگان فامیل و همسایه ها را دعوت کرده و در روز تعیین شده به خانه عروس می رفتند و خانواده عروس هم چند نفر از اطرافیان خود را دعوت می کرد در این جمع به مانند یک معامله با جر و بحث زیاد و با وساطت ریش سفیدان مبلغ مهریه تعیین می شد ناگفته نماند که بعضی اوقات در مبلغ مهریه به توافق نمیرسیدند خانواده داماد خانه عروس را ترک کرده , عروسی و ازدواج به هم می خورد .

 

پس از تعیین مهریه در آن مجلس شیرینی خورانی کرده سپس یک کله قند بوسیله ی یکی از ریش سفیدان می شکستند و آنرا تکه تکه نموده به هر کدام از میهمانان تکه ای از آن را می دادند زیرا معتقد بودند اگر هر کدام از دختران دم بخت از آن قند بخورند بزودی به خانه بخت خواهد رفت بعد از مراسم تعیین مهریه ثبت ازدواج و عقد خوانی بود برای این منظور داماد و عروس به همراه چند نفر از طرفین به دفتر خانه ازدواج شهر شاهپور (سلماس) مراجعه نموده پس از به ثبت رساندن ازدواج , عقد به وسیله یک ملا جاری می شد بعد دختر و پسر هر کدام به خانه خود باز می گشتند و مدتها شاید یک سال یا بیشتر منتظر می ماندند تا عروسی آنها سر بگیرد و عروس به خانه داماد برود در این فاصله یعنی پس از نشان کردن دختر و حتی پس از رسمی کردن ازدواج و عقد خوانی که دختر در خانه پدر خویش بود تا روزی که عروس را به خانه داماد می بردند داماد و عروس حق دیدن و ملاقات همدیگر را نداشتند در سال ۱۳۳۹ هـ ش حداکثر مهریه یک دختر مبلغ ۵هزار تومان بود.


جشن عروسی:
یک هفته قبل از آغاز جشن عروسی از طرف خانواده ی داماد از زنها و دخترهای فامیل دعوت میشد تا با اتفاق , هدایایی را که برای دختر و خانواده ی وی تهیه کرده اند به خانه دختر ببرند . مدعوین خود نیز هر کدام نسبت به درجه فامیلی و وضع مالی خود هدایایی برای عروس به همراه خود آورده و در بعد از ظهر یک روزی که قبلاً تعیین شده به خانه عروس می رفتند هدایا که شامل انواع لباس برای عروس و پدر و مادر و برادر و خواهر وی بود تقدیم می شد و فامیل نیز اغلب انواع زینت آلات طلائی به عروس هدیه می کردند و بعضی پول نقد می داد و پس از صرف شیرینی دخترها و خانمها جشن مختصری گرفته و می رقصیدند بعد از اتمام مراسم هر کدام به خانه خود باز می گشتند و این مراسم را آستارا کوبه می گفتند.

شب قبل از روزی که عروس را باید به خانه داماد بیاورند در خانه داماد و عروس بطور جداگانه جشن می گرفتند و آن را جشن حنا بندان می گفتند.

 

شب حنا بندان در خانه داماد:
پسران جوان را برای صرف شام دعوت می نمودند پس از صرف شام اولین مراسم اصطلاحاً زینت کردن داماد بود . هدایائی از قبیل لباس , کلاه ,وسایل آرایش و غیره که عصر همان روز قبل از شام از طرف خانواده عروس برای داماد فرستاده شده بود و آنرا اصطلاحاً (پست آو) می گفتند , روی یک طبق چوبی چیده به حضور مدعوین می آوردند داماد در مقابل آن هدایا می ایستاد و در طرفین دو نفر از نزدیکترین و صمیمی تر ین دوستانش قرار می گرفتند آن کس که در سمت راست می ایستاد ساغ دوش و آنرا که در سمت چپ قرار می گرفت سول دوش می گفتند .

 

سپس یکی از اطرافیان کلاه را از خنچه برداشته بر سر داماد می گذاشت حاضرین کف زده و هورا می کشیدند بعد بقیه وسایل را از مجلس خارج کرده و مرحله بزن و بکوب شروع می شد . از آغاز مراسم شب حنابندان تار زن و دایره زن نیز حاضر می شدند . پس از صرف شام دایره زن دایره را به پیش تک تک میهمانان می گرفت و آنها باید مبلغی پول توی دایره می گذاشتند و این محل را (جمع کردن دوران) می گفتند بعد از این مرحله از بین میهمانان یک نفر بعنوان بیگ برای اداره مجلس انتخاب می شد .

 

بیگ , امیر بزن و برقص بود به هر فرد دستور می داد که بر قصد ناچاراً آن فرد یا باید می رقصید یا جریمه می داد جریمه هم به نوازندگان می رسید و همین طور بیگ به بعضی هم دستور آواز خواندن می داد و آن فرد هم باید دستور را اجرا می کرد یا مبلغی جریمه می داد و موقع رقصیدن یک نفر اطرافیان و دوستان او پولی بدست رقاص می دادند و این پول را شاباش می گفتند و او نیز پس از پایان رقص تمام پولهای مزبور را تقدیم نوازندگان می کرد تا نزدیکهای صبح این مراسم بر پا بود نزدیکی های سحر تمام میهمانان به اتفاق داماد و به همراه تارزن و دایوزدن به حمام عمومی می رفتند پس از استحمام و قبل از طلوع خورشید همگی در حالی که تار و دایره همراه آنها نواخته می شد ,به خانه دامادمی آمدند و پس از صرف صبحانه متفرق می شدند . هزینه تمام میهمانان آن شب در حمام به عهده ساغ دوش و سول دوش بود بعد از متفرق شدن میهمانان فقط ساغ دوش و سول دوش کنار داماد می ماندند تا عصر که عروس به خانه داماد بیاید.

 

شب حنابندان در خانه عروس:
در خانه عروس هم عده ای از دختران جوان را برای صرف شام دعوت می کردند و آنها هم مثل خانه داماد می رقصیدند و شادی می کردند ولی در خانه عروس مراسم خاص نبود و بعلاوه چندان جشن مفصلی گرفته نمی شد.

 

 مراسم حنابندان, آداب و رسوم ازدواج

 

عزاداری(عزاداری ماه محرم):
از اول ماه محرم مسجد دایر می شد بعد از ظهر ها مردم در مسجد جمع می شدند ابتدا دسته سینه زن به نوحه خوانی و سینه زنی می پرداخت بعد از اتمام سینه زنی روحانی محل به بالای منبر می رفت موعظه و مرثیه خوانی می نمود عصر مسجد تعطیل می شد مجدداً بعد از شام مردم در مسجد گرد آمده و باز به سینه زنی می پرداختند . چند روز اول چندان جدی گرفته نمی شد ولی از روز هفتم به بعد تقریباً همه به مسجد می آمدند و غیر از سینه زنی شبیه خوانی هم اجرا می شد.

 

روز تاسوعا از صبح دسته دسته های سینه زنی از خیابانها عبور می کردند و نزورات مردم بوسیله یکی از دست اندارکاران مسجد جمع آوری می شد این نزورات گاه پول نقد و اغلب قربانی کردن گوسفند در پیشاپیش دسته سینه زنی بود یعنی هر وقت دسته به در خانه نذر کننده می رسید صاحب نذر گوسفندی را در جلو دسته قربانی می کرد عده ای از دست اندرکاران مسجد هم مسئول جمع آوری گوسفندان قربانی شده بودند که آنها را به قصابی ها تحویل می دادند و قصابی ها هم گوشت آنها را به قیمت روز به مردم فروخته و پول آنرا تقدیم مسجد می نمودند.

 

مسئول جمع آوری نزورات نقدی ضمن دریافت نذر با صدای بلند به نذر دهنده دعا می کرد و به والدینش رحمت می فرستاد و مردم آمین می گفتند این مراسم تا ظهر روز تاسوعا ادامه داشت بعد از ظهر دسته به قبرستان می رفت و همین طور فاصله مسجد تا قبرستان را با سینه زنی طی کرده دوباره به مسجد بر می گشتند و بعد برنامه روحانی بود که در مسجد اجرا می شد ولی شب تاسوعا ابتدا دسته ی قمه زنی که به تن کرده و قمه را می گرفتند با دور زدن در داخل مسجد به دادن شعارهای محرک مذهبی مخصوص واقعه کربلا می پرداختند سپس با بقیه مردم در مسجد می نشستند .

 

در صبح همان روز عاشورا مردم شهر برای دیدن مراسم شبیه خوانی به روستاهای اطراف و یا به یک میدان وسیع که در داخل شهر بود می رفتند و با جمع شدن دور میدان به تماشای اجرای مراسم شبیه خوانها می نشستند .
منبع:aftabir.com

سه شنبه 4/6/1393 - 9:3
تست های هوش و روان شناسی و سرگرمی
 

چتر نجات, معما با جواب

مردی اقدام به ربودن هواپیمایی کرد که حامل مسافر و کالای بسیار ارزشمندی بود؛ او پس از برداشتن کالای ارزشمند، از خدمه پرواز تقاضای 2 چتر نجات کرد. پس از دریافت دو چتر، او یکی از آنها را پوشید و دیگری را باقی گذاشت و همراه با کالای ارزشمند به بیرون پرید.
به نظر شما چرا او تقاضای دو چتر نجات کرده بود؟

↓↓↓↓

↓↓↓↓

↓↓↓↓

↓↓↓↓

↓↓↓↓

↓↓↓↓

↓↓↓↓

↓↓↓↓

↓↓↓↓

↓↓↓↓

↓↓↓↓

↓↓↓↓

↓↓↓↓

↓↓↓↓

↓↓↓↓

جواب معما :
او با درخواست 2 چتر نجات از کادر پرواز هواپیما این تصور را به وجود آورد که تصمیم دارد به همراه یکی از مسافران (به عنوان گروگان) از هواپیما به بیرون بپرد. خدمه پرواز نیز طبیعتاً برای حفظ جان گروگان، 2 چتر نجات سالم به او دادند و او با اطمینان از این که چتر نجاتها درست کار می کنند؛ یکی از آنها را باقی گذاشت و با دیگری به بیرون پرید.
منبع:parsegard.com

سه شنبه 4/6/1393 - 8:52
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته