• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 388665

پرسش

الشقی شقی فی بطن امه و السعید سعید فی بطن امه
که از ژیامبر اکرم میباشد:
ایا جرم و جنایت ذاتی است
چطور این حدیث با فلسفه ی اختیار قابل توجیه است

پاسخ

باسلام. اما تفسیر صحیح این روایات چیست؟ آیا سعادت و شقاوت ذاتى انسان‏ها است، یعنى، برخى از انسان‏ها به محض این كه در رحم مادر موجود و از طرف حضرت حق آفریده مى‏شوند، سعادتمند و برخى دیگر اهل شقاوت مى‏شوند؟ به عبارت دیگر سعادت و شقاوت، لازمه موجود شدن این انسان‏ها است؟ پاسخ این سؤال منفى است و دلایل متعدد براى نفى این معنا وجود دارد.
گفتنى است كه بهترین راه تفسیر آیات قرآن، مراجعه به خود آیات قرآن است. و بهترین راه تفسیر روایات، مراجعه به خود روایات است. در آیات و روایات، موارد متعددى وجود دارد كه نشان مى‏دهد كه در معناى این روایات، چنین تصورى نیست: اول: تفسیر روایات به این كه «سعادت و شقاوت لازمه انسان‏ها است»، با تعالیم پیامبران سازگار نیست و با اصل هدایت - كه هدف آنان است - نمى‏سازد، زیرا اگر برخى از انسان‏ها ذاتاً سعادتمند و برخى ذاتاً اهل شقاوت باشند، و ذاتى هم اختلاف‏پذیر و تخلف‏پذیر نیست، در نتیجه بعثت پیامبران لغو مى‏شود؛ زیرا گفتارهاى آنان بر سندان كوبیدن است. هم عقل و هم نقل، صریحاً با این سخن كه مردم ذاتاً چنین هستند، مخالف است. دوم: در زندگى خود و تاریخ، دیده‏ایم و خوانده‏ایم كه افراد بسیارى در ابتدا صالح بودند و بعد فاسد شدند. بسیارى دیگر نیز از ابتدا فاسد بودند و بعد صالح شدند. سوم: اگر سعادت و شقاوت ذاتى انسان‏ها باشد، توبه بى معنا مى‏شود؛ زیرا در این صورت راه تغییر باز نیست. اما دعوت فراوان آیات و روایات به توبه، نشان مى‏دهد كه سعادت و شقاوت ذاتى نیست و تغییر در انسان‏ها امكان‏پذیر است. چهارم: اگر كسى بالذات سعید یا شقى بود، اصل تعلیم و تربیت و تأثیرپذیرى آن بى معنا خواهد بود و این همه تأكید و كوشش انسان‏ها در امر تعلیم و تربیت بیهوده مى‏باشد. پنجم: خداوند متعال كسى را «بد» نیافریده است؛ چنان كه قرآن مى‏فرماید: فِطْرَتَ اَللَّهِ اَلَّتِی فَطَرَ اَلنَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اَللَّهِ‏؛ فطرتى كه خداوند، انسان‏ها را بر آن آفریده، دگرگونى در آفرینش الهى نیست‏»، (روم، آیه 30). این كه مى‏فرماید: «دگرگونى در آفرینش الهى نیست؛ یعنى، خداوند متعال هیچ كس را بدون فطرت نیافریده است. هم چنین در قرآن آمده است: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها؛ قسم به نفس آدمى و آن كه آن را منظم ساخته سپس فجور (گناهان) و تقوا (خیر) را به او الهام كرده است»، (شمس، آیه 7 و 8). پس چنین نیست كه عده‏اى ذاتاً به بدى و گناه تمایل داشته باشند و با شقاوت خلق شوند و گروهى نیز ذاتاً به خوبى و تقوا تمایل داشته باشند و با سعادت آفریده شده باشند؛ زیرا هر كس داراى فطرت و نفس ملهمه است كه كارهاى خوب و بد را به او الهام مى‏كرد و او را به سمت خوبى‏ها و پاكى‏ها سوق مى‏دهد. پس روشن شد كه معناى این دسته از روایات، این نیست كه برخى ذاتاً اهل شقاوت و گروهى ذاتاً اهل سعادت‏اند و طینت علت تامه براى رفتار و اعمال انسانى است. اگر روایات «طینت» را بررسى كنیم، متوجه خواهیم شد كه همگى به جنبه مادى آفرینش انسان (آب و هوا، خاك، وراثت، محیط خانوادگى و اجتماعى) توجّه دارند. حتى روایاتى كه اشاره دارند كه برخى از انسان‏ها از طینت بهشتى یا علیین و برخى از طینت جهنم یا سجین آفریده شده‏اند، منظور بهشت و جهنمى نیست كه در قیامت ظهور مى‏كند؛ زیرا بهشت و جهنم آخرتى اصولاً از سنخ ماده و جهان مادى نیست؛ بلكه احتمال دارد معناى این دسته از روایات، این باشد كه برخى از ماده پاك زمینى و عده‏اى از ماده ناپاك زمینى آفریده شده‏اند. گروهى نیز مركّب از طینت پاك و ناپاك‏اند. پس پیام روایات طینت، این است كه آب و هوا، وراثت و محیط خانوادگى و اجتماعى، زمینه‏ساز سعادت و شقاوت‏اند؛ یعنى، آب و هوا و فضاى خوب، محیط خانوادگى و اجتماعى خوب و تربیت خوب به منزله مواد اولیه خوب است و سعادت انسان با این مواد اولیه ارتباط دارد. همچنین محیط نامناسب، به منزله مواد اولیه ناپاك مى‏باشد و شقاوت انسان با این مواد اولیه ارتباط دارد. به عبارت دیگر مواد اولیه (وراثت،اعمال پدر و مادر ، تغذیه مادر و ...) زمینه است، نه علت تامه؛ زیرا از هر دو طرف موارد متعدد نقض مشاهده مى‏شود؛ مثلاً در یك خانواده، دو برادر كه از جهت تمام مواد اولیه یكسان هستند، یكى امام معصوم مى‏شود،) امام حسن عسكرى(ع)) و دیگر جعفر كذاب از كار در مى‏آید؛ یكى كمیل بن زیاد نخعى از اصحاب خاص امام على(ع) و دیگرى حارث بن زیاد نخعى، قاتل فرزندان حضرت مسلم مى‏شود؛ یكى عالم و دانشمندى مهذب و دیگرى جاهلى بى تقوا در مى‏آید. در این موارد شرایط یكى است، زمینه‏ها و مواد اولیه، یكى است؛ اما افراد مختلف‏اند. پس احادیث «طینت»، بیان كننده شرایط و زمینه‏هاى سعادت و شقاوت‏اند؛ نه بیشتر.
این اصل در علوم تربیتى به اثبات رسیده است ك

مشاور : آقای روحاني | پرسش : پنج شنبه 31/3/1386 | پاسخ : چهارشنبه 6/4/1386 | | ليسانس | 22 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 354 بار

تگ ها :

UserName