پرسش

با سلام خدمت مشاور عزیز
من امسال کلاس هشتم هستم و دومین سال شرکت من در امتحانات است و من همیشه موقع امتحانات مریض میشم حتی امسال دوباره سرما خوردم تو این هوای خوب و پارسال مسموم شدم و نصف امتحانات رو بامرضی طی میکردم و بعد امتحان باید میرفتم دکتر بعد میومدم خونه
امسالم واقعا استرس دارم و انگار نمیتونم امسال رو با موفقیت بگذرونم و من جزو دانش اموزان ممتاز مدرسه بودم اسمم اسرا است و کرد هستم و همیشه کل مدرسه وقتیمنو مبینن فقط به من اشاره میکنن و از من تعریف میکنن و جالب اینه که مادرم مدیر مدرسم است و دوستای زیادی دارم چون همیشه دانش اموزان نمره بیست و ممتاز به طرف من میان و بقیه ارزو دارن با من دوست باشن و جای من باشن ومن تو مدرسه وجامعه جذبه زیادی دارم شاید فقط به خاطر اینه که خودم رو اینجوری نشون می دم و من اساس میکنم با همه دخترا فرق دارم چون اینو خیلی وقتا میبینم واحساسسش میکنم وامسال مشکل من اینه که با یکی از دخترای اکیپ مون صمیمی شدم و خیلیعوض شدم از نظر مادرم که کلا من اسرا نیستم و یکی دیگه ام!!اتفاقا اسم ایندختری که باهاش دوست شدم اسرا هست
وخلاصه اینکه الان همه از دستم ناراحتن (خانوادم )ولی من این شخصیت خودمو دوست دارم منظورم اینه که اوناز اون ادم یخ و بد خلاق یه دختر خوش اخلاق وشوخ مثل خودش رو ساخت ولی مادرم عذابم میده و میگه که من تبدیل به ادم معمولی شدموقبلا خاص بودم اما من این اسرا رو خیلی بیشتر دوست دارم مادرممیگه باید تبدیل به ادم قبلی بشم واینم بگم کهمادرم خییییلی با جذبه هست و کسی حق نداره رو حرفش حرف بزنه ومن مجبورم میشم که خیلی کارای یواشکی بدون اجازه اون انجام بدم چون منو از هرکاری منع میکنه وخیییییلی سختگیره مثلا همین متن برای شما مینویسم مادرم بدونه تو اینترنت اینکارو میکنم کله مو میکنه خلاصه این بود شرح حال من امیدوارمهرچه زودتر جوابمو بدین.مرسی

پاسخ

با سلام
دوست خوبم اسرا جان، به نظر می آید که موقعیت اجتماعی مادر موجب شده تا الگوهای رفتاری خاصی بر ابشان حاکم بشه و متقابلا توقع داشته باشه شما نیز همین الگوهای رفتاری را بپذرید . در صورتی که احساس خاص بودن و یا جذبه افراطی در روابط و خوددوستداری به شکل مفرط همگی بر روابط افراد تاثیرات منفی داره و می تونه اونها رو منزوی تر کنه . من فکر میکنم لازم هست شما فردی را پیدا کنید که بتونه بر مادر تاثیر گذار باشه و خوب را از بد بشناسه . البته بهترین فرد ییک مشاور با تجربه است . اما مسلما باید مادر او را قبول داشته باشه . در این راستا از او مشاوره بگیره تا بتونه معایب رفتاری خودش رو تشخیص داده و در همین جهت انتظاراتش از شما را هم تعدیل کنه.
درسته که او مادر هست و به صلاحدید شما عمل میکنه اما اگر با تحقیق و تفکر و ... احساس کردید رفتاری درست نیست سعی کنید منطقی با مادر گفتگو کنید و او را توجیه نمایید و با اعتماد به نفس نه بی حرمتی و بی ادبی و ... از رفتارتون دفاع کنید . باز هم تاکید میکنم ابتدا در مورد رفتارتون و درستی آن خوب مطمئن باشید .پنهان کاری آسان است اما ستوده نیست و موجب میشه تا اشتباهات شما هم بیشتر باشه چون دیگر از نظرات صحیح مادر هم بی بهره می مونید . پس به جای پنهان کاری از یک فرد سوم که بتونه این ارتباط فیمابین را جهت دهی کنه کمک بگیرید و یا همراه با محبت و صمیمیت با مادر منطقی گفت و گو کنید . نتایج مثبت سبکی را که انتخاب کردید بیان کنید . از رضایت درونی خودتون و احساس ارامشتون بگید . از روابط صمیمانه تری که پیدا کردید . و ...

در کل بدونید خاص بودن زمانی خوبی که به پیشرفت فردیو  اجتماعی شما کمک کنه نه به برتری طلبی و قدرتمندی منفی شما . خیلی از افراد خاص هستند اما نه دوستی دارند نه آرامشی نه رضایت درونی و