• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 1277630

پرسش

سلام علیکم
پیرو سوال 1277628
پسر بزرگ من 5 سالشه. ولی خیلی ترسوء. تا حالا چندین بار اتاقشو جدا کردم ولی نصفه شب با ترس و گریه و... دوباره برگشته پیش ما. تا اینکه بیخیال قضیه شدم. و تا 7 سالگی صبر میکنم تا ان شاءالله ترسش از تاریکی و تنهایی تموم بشه.
لطفا راهنمایی کنید که چیکار کنم شجاع باشه. فکر میکنم همه مشکلاتش برمیگرده به نداشتن اعتماد بنفس. در کوچه و خیابون دو قدم اون ور تر از ما راه نمیره و همیشه باید دستشو بگیریم. یا اون از لباس ما یا کالسکه برادرش بگیره و...
با اینکه مادربزرگشو خیلی دوست داره ولی اگر منزل اونها باشیم، با یک دیوار فاصله، حاضر نمیشه شبی رو پیش مادربزرگش بخوابه و حتما باید پیش من و باباش باشه.
لطفا بگید برای مقابله با ترسش چیکار کنم؟
شاید نیاز باشه اینم بگم که از حدود 2/5 سالگی که خواستم از پوشک بگیرمش دچار لکنت شد. برخی اوقات کاملا رفع میشه و بعضی وقتا شدید میشه. یه دوست طب سنتی، گفت از خوردن گرمیجات و من دقت کردم و فهمیدم که وقتی عسل، خرما و موز و کشمش و اینجور چیزها بخوره لکنتش تشدید میشه.
لطفا در مورد ترسش و همینطور لکنتش راهنماییم کنید که چکار کنم؟ خیلی نگرانشم. معلم مهدشون میگفت که اگه الان لکنتش حل نشه بزرگتر بشه دیگه خوب نمیشه.
خدا خیرتون بده

پاسخ


باسلام
دوست گرامی جداکردن اتاق کودک امری بسیاردشوار است و نیازمند صبر و تحمل بسیار زیاد است. اینکه تسلیم فرزندتان شوید اصلا رویکرد خوبی نیست و او همواره عادت می کند که بر ترس هایش غلبه نکند.
من تصور می کنم در هفت سالگی هم همین مشکلات را دارید پس توصیه می کنم برای این مهم تلاش کنید.
پس قبل از بردن فرزندتان به اتاق خودش ایینهای مربوط به خواب را انجام دهید مثلا لباس خواب بپوشد، مسواک بزند، داستان قبل از خواب را برایش بخوانید و سپس اتاق را ترک کنید . فرزندتان می تواند برای خوابیدن از یک عروسک استفاده کند و حتی اجازه دارد چراغ اتاقش را روشن بگذارد و یا یک چراغ خواب پرنور داشته باشد.
برایش شرح دهید که شبها نباید اتاقش را ترک کند و اگر این اتفاق بیفتد او اجازه ندارد در اتاق شما بخوابد.
باید صبر و تحمل داشته باشید تا فرزندتان به این وضعیت عادت کند.
فراموش نکنید خیلی از ترسهای بچه ها صرفا جنبه جلب توجه دارد لذا باید به فرزندتان بیاموزید که راههای مثبت دیگری برای ابراز احساسات وجود دارد نه ابرازدایمی ترس.
هرگز مرزهایی را که ایجاد کرده اید به خاطر ترس فرزندتان تغییر ندهید نمی گویم  با خشونت با وی رفتار کنید اما در عین مهربانی و عطوفت،  اقتدارتان را حفظ کنید.
شما باید سعی کنید کلا اجتماعی بودن را در فرزندتان تقویت کنید به این طریق که:
-          به فرزندتان کمک کنید که فعالیتهایی متناسب با توانایی اش انجام دهد. مثلا خرید های کوچک را بر عهده فرزندتان بگذارید. پشتش بایستید و بگویید فلان چیز را بخرد.
-          تلاشها و پیشرفتهای او را مورد تشویق و تمجید قرار دهید.در فعالیتهای مذهبی، خانوادگی و گروهی زیاد او را مشارکت دهید تا کم کم در فعالیتهای اجتماعی موفقیت بیشتری کسب کند.
 
 
با تشکر از تماس شما
 

مشاور : خانم عطاريان | پرسش : چهارشنبه 17/9/1395 | پاسخ : يکشنبه 21/9/1395 | تربیت کودک | ليسانس | 32 سال | شیوه های تربیتی | تعداد مشاهده: 174 بار

تگ ها : جدا کردن اتاق خواب شجاعت فرزند پروری

مشاوره های مرتبط

با سلام من یک پسر 5 ساله و یک پسر 11.5 ساله دارم.پسر بزرگم از حدود سن 4 سالگی با تمایل خودش در اتاق جدا می خوابید و تا سن 8 سالگی بعضی مواقع( بعد از مسافرت, بیماری و تولد برادرش) پشیمون می شد و دوباره در اتاق ما می خوابید. اما بعد از سن 8 سالگی دیگه در اتاق ما نخوابیده. و خیلی وابسته به ما نیست و حتی تنهایی با پدر بزرگش به مسافرت و یا تفریح می ره. اما پسر کوچیکم به شدت به من وابسته است و تمایلی برای جدا خوابیدن نداره. سوال من : مدتی هست که پسر بزرگم مدام درخواست می کنه که یا من و اون جای خوابمون رو عوض کنیم و اون پیش پدرش بخوابه و یا من در اتاق اون بخوابم و موقع خواب می گه احساس تنهایی می کنم. البته براش تخت دو طبقه که دوست داشت خریدیم و اتاقش رو به رنگ دلخواهش رنگ کردیم. نمی دونم چه کمکی می تونم بهش بکنم
با تشکر

با سلام
دختر 3.5 ساله دارم و مدتی هست عادت داره هنوز پامیگیریمش تا بخوابه و بعد خواب همیشه می بریم تو اتاق خودش مدتیه می خوایم خودش تو انتاق خواب ببیرم و امدکی پیشش می می نیم و قصع می گیم تا بخوابه و اگه نخوابه خودمون میایم بیرون و بهش می گیم خودت بخوا ولی خیلی گریه می کنه و بهنونه می گیره یه وقت می گه می ترسم(برق با اینکه روشنه) یه وقت می گه دلم براتون تنگ میشه و ... آیا به گریه هاش اهمیت بدیم یا نه دیگه وقتشه خوودش تنها بخوابه؟
با تشکر

سلام و خسته نباشید.پسر ۴/۵ساله ای دارم که بمدت ۷ماه اتاقشو جدا کردم ولی همچنان باید من یا پدرش پایین تختش بخوابیم تا خواب بره،یعنی تنها برای خواب نمیره،حتی روش تشویق و جایزه هم جواب نداده فقط چندباری رو به این شکل تنها خوابیده.ضمن اینکه به خودم وابسته است و خیلی زیاد ابراز دوست داشتن و دلتنگی بهم میکنه اگه پیشش نباشم.لطفا بفرمایید چکار کنم؟ممنون

UserName