• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 1275896

پرسش

با سلام
من 3 سال پیش با آقای آشنا شدم که هدف از این آشنایی ازدواج بود ولی با هر دعوا یا جرو بحث یک تایم 3 تا 4 ماه جدا بودیم و من تو این دوره تنهایی خیلی ناراحت و شرایت بدی را می گذراندم و هر دفعه به خدای خودم می گفتم که هر چی تو صلاح می دونی هر با برگشت این آدم من یا خوابی از امام رضا می دیدم یا تو یک دوره ذکر یا سوره خواصی بودم ولی این اتفاق هر دفعه ادامه داشت و من به خدا شکایت می کردم چرا من ؟ من به خوابت و تو اعتماد کردم الان اعتقادم دارم از دست می دم شما بگید چیکار کنم ؟

پاسخ

با سلام و عرض تحیت.
دوست محترم!
زندگی مشترک و ازدواج را نمی توان بر اساس یک خواب پایه ریزی کرد. در امور مهم فرمان عقل ـ که همان فرمان خدا است ـ احتیاط است. وقتی فرمان احتیاط است، پس چرا به خواب اعتماد کنیم؟!
قرار است یک عمر با کسی که انتخاب می کنید زندگی کنید، لذا یک امر ساده و پیش پا افتاده تصورش نکنید که بخواهید با یک خواب، آن را بنا کنید.
در امر ازدواج، عاقلانه تصمیم گرفتن، بسیار اهمیت دارد و می تواند دوام زندگی را بیشتر و کیفیتش را تضمین کند. وقتی شما می بینید تفاهم لازم را ندارید، و از همین حالا که زندگی مشترک شروع نشده، با هم جر و بحث می کنید و به قهر چندین ماهه کشیده می شود، باید فکری برایش بکنید.
افزون بر این که آشنایی و ارتباط با نامحرم، ولو برای ازدواج، بایستی در قالب شرائط خودش انجام بگیرد. اگر این ارتباط خارج از روابط مجاز و تعریف شده باشد، نتیجه مثبتی هم نخواهد داشت.
هم چنین آگاهی و اطلاع خانواده ها از ارتباطی که برای ازدواج است، از ارکان اصلی است. خانواده ها با تجربه ای که در این زمینه دارند و با خیرخواهی و مصلحت جویی که نسبت به فرزندشان دارند، طرف مشورت خوبی هستند، و می توانند انسان را از انتخاب اشتباه دور نگه دارند.
این ها را گفتیم تا روشن شود خداوند راه را روشن کرده است، و اگر ما اشتباه می کنیم نمی توانیم خدا را مقصر بدانیم.
پیروز باشید.
موسسه ذکر ـ قم.
باستانی.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : سه شنبه 25/8/1395 | پاسخ : پنج شنبه 27/8/1395 | | ليسانس | 30 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 95 بار

تگ ها : ازدواج کردن ارتباط با نامحرم مشکلات ازدواج

مشاوره های مرتبط

با سلام و وقت بخیر و عرض تشکر و قدردانی از سایت علمی و مفید تبیان.
از حضور شما سوالی درباره موضوع تعبیر خواب داشتم،یکی از سایت های تعبیر خواب که فعال هست به اسم تعبیرستان وفردی اون رو اداره میکنه که مدعی هست تعبیر خواب رو میدونه و و هر روز تعداد افراد زیادی از تعبیرهاشون استفاده میکنن درباره خوابی که من دیده بودم در فاصله زمانی بین الطلوعین و شرح خواب این بود که با کسی که خواستگارم هست در بیداری،عقد کرده بودم و فرزند دوقلو باردار شده بودم و مرتب ناراحت بودم از این قضیه و ایشون هم بعد از عقد منو ترک کرده بودن رفته بودن جایی دور و خیانت هم میکردن به من، به صراحت تعبیر کردن که زندگی خوبی با این فرد نخواهید داشت و پر از غم و غصه خواهید بود بعد از ازدواج و در نهایت جدا میشوید و ایشون هم به شما خیانت میکنه پس مانع ازدواجتون بشید.
میخواستم سوال کنم که اولا چقدر این سایت ها قابل اعتماد هستن؟
و ثانیا اگر هم به فرض تعبیر درستی باشه چقدر قابل استناده و اینطور که ایشون با اطمینان نسخه پیچیدن و به من گفتن که ازدواج نکنید آیا تصمیم گیری بر پایه چنین خوابی صحیح و عقلانی هست و خواب من ممکن هست هشداری از آینده باشد؟

سلام حاج آقا وقت بخیر
اعیاد شعبانیه مبارک
دختری ۲۴ ساله ام که تابحال هیچ دوست نامحرمی نداشته ام و در سنی هستم که به شدت نیاز به همدم دارم و تنهایی آزارم میده در حدی که هر زوجی رو میبینم اشک از چشمانم سرازیر میشه. خیلی سر به زیرم به هیچ پسری نگاهم نمیکنم چندمورد خواستگار داشتم از طریق دو تا واسطه(که دیگه معرفی نمیکنن)هیچکدوم به جایی نرسید و علی رغم اینکه چهره خوبی دارم در بیشترشون اونا ازم خوششون نیومد‌.پدرم موقعیت اجتماعی خوبی دارن برای همین بیشتر اطرافیانمون نسبت بهمون حسود هستن و کسی معرفی نمیکنه.گردن آویز آیات بخت گشا رو نوشتم به گردنم میندازم ولی خدا نگاهم نمیکنه صدامو میشنوه ولی کاری نمیکنه به امام زمان و امام رضا متوسل شدم..حاج آقا تقریبا افسرده شدم براهمه چیز گریه میکنم زود عصبی میشم دیگه احساس میکنم خدام دوستم نداره چه برسه به بنده هاش خجالت میکشم اما نمازهامم نامرتب شدن چون تاثیری نمیذارن.‌.حاج آقا بیشتر از همه چیز این منو اذیت میکنه که بیشتر دخترا هر نوع گناهی میکنن در این مورد و در اون موقعیتم براشون خواستگار میاد و ردشون میکنن اما من فقط حسرت میکشم الانم دارم با اشک مینویسم. هرجا میرم چشمم به دهن مردمه شاید ازم خوششون بیاد و خواستگارم بشن ولی... . به علت موقعیت خانوادگی و آبروی پدرم با کسی نمیتونم دردودل کنم و بگم‌ حرفمو..از جانب مادرم خیلی اذیت میشم چون سرهرچی فقط سرمون داد میزنه(یک مقدار مشکل روحی داره) من نیاز به محبت دارم و نمیخوام گناه کنم از خدا راه حلال خواستم بهم توجه نمیکنه..حتی گاهی وقتا مامانمم بهم تیکه میندازه.کمکم کنین التماس دعا متشکرم

باسلام وعرض ادب.بنده 29سالمه و بچه دارم.درمورد تقدیروسرنوشت خیلی تحقیق کردم واینک ب یک سوالی رسیده ام.درمورد ازدواج استاد معارف ما میفرمودن تحقیق توکل وتوسل لازمه ازدواجه خوبه.وقتی برای من خواستگار میامد چون خیلی معتقد بودم ب این فرمول استادمون توجه میکردم.حتما تحقیق میکردم وسپس توکل و با دعاونماز از خداو ایمه کمک میگرفتم.ولی حالا باهمه این موارد راضی نیستم.چون بعداز ازدواج فهمیدم همسرم درمورد اعتقاداتش ب من دروغ گفته تا ب قول خودش منو از دست نده.ودر تحقیق هم همه تایید کردند ایشونو.ایشون حتی روز عاشوراهم مراسم و...نمیرن.کلا بسیار اعتقادات عملیشون سطحیه.اعتقادات قلبیشونم متوسطه.خیلی چیزا رو قبول ندارن.حالا من نمیدونم ایا باید نتیجه این ازدواج رو خواست خدا بدونم و ازمایش درحالیکه بسیار تحت تاثیرهمسرم هستم و ایمانم متزلزل شده.یا باید جدا بشم چون برای حفظ ایمانم مجبورم.همسرم تغییرپذیر نیست و ب شدت عقایدش رو قبول داره.خیلی کلافم و از خدا ناراحتم که چرا باعث نشد ازدواج نکنم منکه توکل کرده بودم..اونکه میدونست همسرم دروغ گفته.خواهشا کمکم کنید حالم خوب نیست.ببخشید طولانی شد.

بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام خدمت حضرت عالی و عرض تسلیت بابت ایام فاطمیه
حاج آقای پناهیان یکبار در سخنرانی شان می فرمودند که پیش یکی از علما بودند که در مذمت افراد جوگیر، این عالم فرمودند: "بعضی ها یکبار خدمت حضرت رسیده اند فکر میکنند چه خبره ...".
در خواب دختری برای ازدواج به من بنده معرفی شد که حدود 3 ماه بعد این دختر خانم را دیدم. اوایل اعتنایی نمی کردم ولی یکبار دیگر تایید شدند و آخرین بار حضرت زهرا در بیداری به صورت فقط یک صدا اینکه نظرشان این است که با این دختر خانم ازدواج کنم را فرمودند که مرا برای نماز شب نیز بیدار کرده بودند و گفتند حسین جان پسرم بیدار شو.(البته نظرشان در مورد ازدواج را به صورت رمز که فکر میکنم به خاطر این است که اگر من نتوانستم اجرایی کنم به خاطر عدم عمل به حرفشان بدبخت نشوم).
اما خانواده دختر خانم بسیار سخت گیر هستند و دلیل اینکه مادرم بار اولی بود که خواستگاری میکردند در مکانی که اتفاقی مادر ایشان را دیده بودند باعث ایجاد سوء تفاهم شدند و خانواده ایشان در حال حاضر فکر میکنند به خاطر ظاهر دختر خانم در یک نظر عاشق شدم و ... از این حرفهایی که متاسفانه باب هست و از نظر بنده مسخره است و بنده این دختر خانم را تا همین چند روز پیش اصلا ندیده بودم.
من این قضیه را برای پدر و مادرم تعریف نکرده ام و آنها نیز دچار برداشت اشتباه در مورد بنده شده اند و به دلیل اینکه چند بار جواب منفی شنیده اند حاضر نمی شوند دیگر پا پیش بگذارند.
بنده تا به حال سعی می کردم منطقی و بدون تعریف کردن داستان برای کسی کار را جلو ببرم ولی در حال حاضر تصمیم دارم به دانشگاه دختر خانم رفته و شخصا داستان را برایشان تعریف کنم و از ایشان بخواهم برای کسی تعریف نکنند و البته باری که روی دوشم هست را بردارم و به قول معروف توپ را در زمین ایشان بیندازم، زیرا به شدت در این چند ماهه تحت فشار روحی قرار گرفته ام و برای سر دادن این ازدواج یک قضیه ویژه را در زندگی ام صرف نظر کردم و می خواهم اگر نتوانستم با ایشان ازدواج کنم پیش حضرت زهراء شرمنده نباشم که از راهنمایی شان استفاده نکرده ام.
لطفا راهنمایی بفرمایید.
با تشکر و سپاس فراوان - یاعلی - خدانگهدار

سلام خسته نباشید
من چند وقت پیش در سایت سنگریها که یک سایت کاملا مذهبی است عضو شدم بعد از گذشت چند هفته در ماه رمضان بود که در همین سایت یه اقا پسری یه جمله ترکی گفت و من هم گفتم لطفا ترجمه کنید و ایشون گفتن به صورت خصوصی میگن.یک پیام خصوصی(یه قسمتی هست به نام پیام خصوصی) دادن و این متن رو ترجمه کردن .بعد از گذشت نیم ساعت گفتن که شما خواهر و برادر دارین؟من هم جواب دادم و ایشون گفتن شما میتونین خواهر منم باشین خب منم گفتم بله.بعد شروع کردن به درد و دل و از خانواده و زندگی و همه چیشون گفتن.بعد از گذشت یک هفته ایشون شماره ای دادن و گفتن اگه کار داشتین میتونین تماس بگیرین.من هم تماس گرفتم.الان هم یک ماهی هست باهم صحبت میکنیم عین یه خواهر و برادر.
ایشون هم عین من مذهبی هستن و هر دو مون همسنیم.16 سالمونه.
ولی من نمیدونم که این رابطه درسته یا نه و از لحاظ شرعی چه جوریه؟
من چی کار باید کنم ؟ با ایشون حرف بزنم؟
ببخشید طولانی شد ولی خواهشا جوابمو بدین.

UserName