• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 1253274

پرسش

با سلام...خانمی هستم مطلقه..یک دختر دارم...9 ساله از همسرم که فساد اخلاقی داشته جدا شدم....حضانت بچه با پدرش بوده اما به دلیل بیقراری های دخترم نگهداری بچه به من سپرده شد...اما همسرم با این شرط بچه را به من سپرد که با کسی ازدواج نکنم...منم بخاطر تنها دخترم و برای اینکه ازم جدا نشه تا کنون تنهایی رو تحمل کرده و با کسی ازدواج نکردم. به این دلیل رنج میبرم و حال که دخترم بزرگ شده قصد ازدواج دارم...سوال؟؟ آیا دخترم که 13 سالشه حق انتخاب داره که از طریق دادگاه حضانت او را قانونا به عهده بگیرم؟؟؟ویا اینکه آیا بعد از ازدواج همسر سابق میتونه بچه را ازم بگیره؟؟؟

پاسخ

با سلام
طبق قانون حضانت طفل تا هفت سالگی با مادر است و بعد از این مدت در صورت صلاحدید دادگاه میتواند حضانت را به مادرش بسپارد و در این امر نظر خود فرزند هم ملاک قرار می گیرد. 
در ضمن اگر فساد اخلاقی پدر محرز شده باشد دادگاه حضانت را به مادر می سپارد
با سپاس

مشاور : امیر عسکری ساری | پرسش : پنج شنبه 26/1/1395 | پاسخ : يکشنبه 29/1/1395 | | نا مشخص | 36 سال | حقوقی | تعداد مشاهده: 58 بار

تگ ها : حضانت شرط ازدواج مجدد فساد اخلاقی

مشاوره های مرتبط

باسلام و تشکر ازپاسخ گویی شما
اینکه فرمودیدتصمیم گیری در مورد کودک 7ساله با توجه به شرایط فرزند صورت میگیرد به چه معناست؟
واین آقا پیشنهاد کردند که خانه را به صورت سه دانگ سه دانگ به نام خانم اول وبچه ها میزنند ولی این خانم باید بنویسد که تمام حقم را گرفتم.
آیا از نظر شما این کار درست است؟
با توجه به اطلاعات حقوقی کمی که داریم توضیحات بیشتر کمال لطف شماست.

با عرض سلام خانمی که بعدده سال زندگی وداشتن دوفرزند بتازگی متوجه شده که شوهرش زنی را عقد کرده وبارداراست(خود آقا این موضوع را مطرح کرده
این خانم چه حق وحقوقی دارد؟
آیا اگر تقاضای طلاق کند میتواندسرپرستی بچه های3و7ساله خود رابگیرد؟
از نظر شما بهترین برخورد حقوقی چیست؟تشکر ازلطف شما درصورت امکان توضیح بیشتری دهید.

سلام، خسته نباشید، من ۳ ساله ازدواج کردم و یه دختر شش ماهه دارم، متاسفانه با پدر شوهر و برادر شوهرم در یک ساختمان زندگی می کنیم و اصلن استقلال نداریم، تا جایی که پدر شوهرم سند خانه ی ما که به اسم شوهرم هست رو گرفته و اجازه نمی ده ما خونه رو بفروشیم و یا اجاره بدیم تا مستقل شیم، برادر شوهرم هم به من چشم ناپاک داره ، اما کسی به حرف های من در مورد او اهمیت نمی ده، من می خوام بدونم راهی هست که ما بتونیم سند خونه رو از پدر شوهرم بگیریم و ملکمون رو بفروشیم؟! واینکه اگه من با این شرایط از شوهرم جدا شم چون نمی تونه از حقوق خانوادش دفاع کنه می تونم دختر شش ماهه ام رو بگیرم، یا می دنش به باباش!؟

باسلام ،
من دختری ١٩ ساله هستم كه پدر و مادرم به علت مشكلات فراوان بینشان مدتی است كه جدا از هم زندگی می كنند و میخواهند كه به طور رسمی از هم جدا شوند . من به دلیل مشكلات زیادی كه با مادرم دارم ( و افسردگی ناشی از ان ) مایل نیستم كه به زندگی با مادرم ادامه بدهم و از طرفی راغب به زندگی با پدر خود نیز نیستم ( پدرم به علت مشغله كاری زیاد قادر به نگهداری از من نخواهد بود ) . من خواهان این هستم كه با خاله و پدربزرگ و مادربزرگ خود كه در چند قدمی ما هستند زندگی كنم زیرا در انجا احساس راحتی و خوشبختی میكنم . ولی مادرم اجازه ماندن من در خانه ی پدربزرگ و مادربزرگ را نمیدهد و میگوید كه من یا باید با او زندگی كنم یا با پدرم . من میخواستم بدانم كه وقتی من از لحاظ روحی در خانه ی مادرم تحت فشار هستم و با پدرم نیز نمیتوانم زندگی كنم ، ایا نمیتوانم از لحاظ قانونی با كسی كه راحت تر هستم زندگی كنم ؟
با تشكر

با سلام و قت بخیر خدمت شما
حدودا سه سال هست که ازدواج کردم و یک نوزاد ده ماهه ی پسر دارم که فقط از طریق شیرخشک تغذیه میشه با همسرم به مشکلاتی برخوردیم که دیگر قادر به ادامه زندگی با ایشان نیستم خواستم ببینم اگر من درخواست طلاق بدهم آیاحضانت بچه ام با توجه به اینکه شیرمادر نخورده را به من میدهند؟و لازم به ذکر است که مهریه ام ۴۵۰ سکه بوده که سال گذشته مبلغ ۱۲۰ میلیون را همسرم پرداخت کرده و من مابقی را بخشیدم حالا میخواستم ببینم آیا اگر من درخواست طلاق بدم چیزی از اموال ایشان که بعد از ازدواج با من خریداری کرده اند و همچنین سهمی از حساب بانکی اشون به من میرسه یا خیر؟
باتشکر

سلام
دختری 21 ساله هستم که تو خونمون مشکلات زیادی دارم؛ ما 4 فرزندیم، که خواهر بزرگترم ازدواج کرده و الان تو خونه دو تا دختریم و یک پسر؛ پدر و مادرم اصلا به من و خواهر کوچکترم اهمیتی نمیدهند، تمام فکر و ذکر و مشغولیاتشون شده پسرشون، طوری که با رفتاراشون خواهر کوچکترم با 13 سال سن مشکل روحی و عصبی دارد و خود من نیز مشکل عصبی و افسردگی دارم، اکثر اوقاتم هم به گریه و فکر و خیال میگذره و کلا از زنده بودنم بدم میاد! همش تو فکر اینم که یا خودم بمیرم یا اینکه اونا فوت کنند تا بلکه از دست هم راحت بشیم. (نوع رفتار و طرز برخورد والدینم کاملا طوریه که انگار ما سربارشونیم و تو خونه جو کاملا جوریه که انگار ما زیادی هستیم)
وضع مالی خوبی هم داریم، پدرم کارمند پالایشگاه هستش و حقوقش هم تقریبا ماهی سه-سه و نیم میلیون هستش یا بیشتر! که همه رو خرج پسرش میکنه و حتی ماهی تا یک-یک و نیم میلیون هم بهش میده ولی واسه ماها آب از دستش نمیچکه! ماهی 300 تومن ماهانه میده اونم با کلی منت! که هزینه تمام کلاس ها و برای من که دانشجوام هزینه خورد و خوراک و لباسامم باید خودم بدم.
دیگه واقعا از این همه تبعیض و بی تفاوتی نسبت به خودمون خسته شدم. خواستم ببینم اگه من بخوام مستقل زندگی کنم (یا به صورت زندگی خوابگاهی؛ یا اینکه ما جز خونه ای که توش ساکن هستیم، دوتا خونه دیگه هم داریم که یکی مستجر نشسته و یکی هم کلا خالیه برای استفاده های موقتی خودمون، تو یکی از اونها بخوام بمونم). از نظر قانونی امکانش هست که بتونم به این شکل جدا زندگی کنم و پدرم هم نفقه من رو بده؟ چون دیگه واقعا نمیتونم با این وضع ادامه بدم.
ممنون میشم راهنماییم کنید

UserName